« آه مظلوم چه اثری دارد ؟ | و من مگر چیستم؟ » |
سبک برخورد امام حسین (علیه السلام) با خانواده
نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1397رفتار امام حسین (علیه السلام) با خانواده
سیره ائمه معصومین علیه السلام در زندگی اجتماعی و همچنین رفتار خانوادگی آنان برای همه شیعیان الگویی است که در سبک زندگی امروزی کاربردهای بسیاری دارد .
امام حسین علیه السلام ، برای زنده نگهداشتن اسلام و آموزههای دینی، بزرگترین درس آزادگی و عزت را به جهانیان و آزادگان جهان داد
سیره ائمه معصومین در زندگی اجتماعی و همچنین رفتار خانوادگی آنان برای همه شیعیان الگویی است که در سبک زندگی امروزی کاربردهای بسیاری دارد و اگرچه از سیره سیدالشهدا بیشتر به حوادث سالهای آخر زندگی آن حضرت بهویژه قیام کربلا و رشادتهای روز عاشورا توجه داریم اما سیره اخلاق خانوادگی سیدالشهدا نیز بهترین مشق زندگی و الگوی اخلاقی شیعیان است.
آن امام همام بالاترین حد تکریم را نسبت به فرزند و همسر داشت. حتی آنان را مورد عنایت خاص خود قرار داد و آنان نیز علاقه زیادی به حضرتش داشتند. مثلاً بانو رباب علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر کربلا همراه امام بود و پس از شهادت آن حضرت نیز وفاداریش را به زبان شعر و نیز در عمل، نشان داد.
دو مرثیه از رباب وجود دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت نشان میدهد. ترجمه یکی از این مراثی چنین است:
«آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره میبردند، در کربلا کشته شده و غیرمدفون رها شده است. ای فرزند پیامبرصلی الله علیه و آله ، خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت میزان تو را از هر زیانی به دور دارد.
امام حسین علیه السلام ، برای زنده نگهداشتن اسلام و آموزههای دینی، بزرگترین درس آزادگی و عزت را به جهانیان و آزادگان جهان داد
سیره ائمه معصومین در زندگی اجتماعی و همچنین رفتار خانوادگی آنان برای همه شیعیان الگویی است که در سبک زندگی امروزی کاربردهای بسیاری دارد و اگرچه از سیره سیدالشهدا بیشتر به حوادث سالهای آخر زندگی آن حضرت بهویژه قیام کربلا و رشادتهای روز عاشورا توجه داریم اما سیره اخلاق خانوادگی سیدالشهدا نیز بهترین مشق زندگی و الگوی اخلاقی شیعیان است.
آن امام همام بالاترین حد تکریم را نسبت به فرزند و همسر داشت. حتی آنان را مورد عنایت خاص خود قرار داد و آنان نیز علاقه زیادی به حضرتش داشتند. مثلاً بانو رباب علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر کربلا همراه امام بود و پس از شهادت آن حضرت نیز وفاداریش را به زبان شعر و نیز در عمل، نشان داد.
دو مرثیه از رباب وجود دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت نشان میدهد. ترجمه یکی از این مراثی چنین است:
«آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره میبردند، در کربلا کشته شده و غیرمدفون رها شده است. ای فرزند پیامبرصلی الله علیه و آله ، خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت میزان تو را از هر زیانی به دور دارد.
تو آنچنان کوه محکمی بودی که من بدان پناه میبردم
و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی
دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران مانده؟
و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بینیازشان سازد؟
به خدا قسم! دیگر سایهای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم».
رباب در بخشی از این اشعارش ارتباط عمیق خود را با امام حسین علیه السلام تصویر میکند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرامبخش رباب بوده و آن حضرت نیز با کمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است.
از این روایات و نظایر آن، بهخوبی استفاده میشود که امام حسین علیه السلام و سائر ائمه اطهار به حس زیبایی دوستی همسر خود احترام میگذاشتند و امکانات لازم را در حد متعارف آن زمان، برای آنها فراهم مینمودند.
حس و علاقه زیبادوستی همسر
امام حسین علیه السلام به خواست، علاقه و حس زیبایی دوستی همسرش، توجه خاصی مینمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبهرو میشد؛ ولی به خواست طبیعی و مشروع همسر خویش احترام میگذاشت.
جابر از امام باقر علیه السلام نقل میکند: عدهای بر امام حسین علیه السلام وارد شدند؛ ناگاه فرشهای گرانقیمت و پشتیهای فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند «ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده میکنیم که ناخوشایند ماست» یعنی وجود این وسایل در منزل آن حضرت را نمیپسندند.
حضرت فرمود: از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت میکنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری میکنند. هیچیک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آن ما نیست.
در روایت دیگر نقلشده که از امام صادق علیه السلام سؤال شد:
جابر از امام باقر علیه السلام نقل میکند: عدهای بر امام حسین علیه السلام وارد شدند؛ ناگاه فرشهای گرانقیمت و پشتیهای فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند «ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده میکنیم که ناخوشایند ماست» یعنی وجود این وسایل در منزل آن حضرت را نمیپسندند.
حضرت فرمود: از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت میکنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری میکنند. هیچیک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آن ما نیست.
در روایت دیگر نقلشده که از امام صادق علیه السلام سؤال شد:
«آیا خرید جواهرات برای زینت بچهها درست است؟»
حضرت فرمود علی بن الحسین علیه السلام برای بچهها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه میکرد و آنها را با آن زیورها میآراست.
از این روایات و نظایر آن، بهخوبی استفاده میشود که امام حسین علیه السلام و سائر ائمه اطهار به حس زیبایی دوستی همسر خود احترام میگذاشتند و امکانات لازم را در حد متعارف آن زمان، برای آنها فراهم مینمودند.
از این روایات و نظایر آن، بهخوبی استفاده میشود که امام حسین علیه السلام و سائر ائمه اطهار به حس زیبایی دوستی همسر خود احترام میگذاشتند و امکانات لازم را در حد متعارف آن زمان، برای آنها فراهم مینمودند.
.
غیرت نسبت به همسر
یکی از خصلتهای پسندیده، غیرت است. غیرت، به معنای آن است که سرشت و طبیعت انسان از اینکه غیر خودش در یک امر موردعلاقهاش با او مشارکت داشته باشد نفرت داشته باشد.
انسان غیور، نمیتواند تحمل کند که دیگران با نگاههای ناپاک یا انگیزههای فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و قصد سوء داشته باشند.
گاهی هم غیرت دینی سبب میشود که انسان از هر نوع سوءقصد و هجوم مخالفان به دین و ارزشهای مقدس و معتقدات دینی برآشوبد و عکسالعمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است غیرت از ایمان است. غیرت، نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب میشود.
بنیهاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت پیامبر حرمتی فوقالعاده قائل بودند. جوانان بنیهاشم نیز پیوسته اهلبیت امام حسین علیه السلام را در طول سفر به کربلا، محافظت میکردند. شبها نیز با حراست این جوانان، بهویژه قمر بنیهاشم، زنان حرم آسوده و بیهراس میخفتند.
غیرت در دریای پهناور وجود اباعبدالله موج میزد و به همه آموخت که نگهبانان دین و ناموس خود باشند و بیشترین حساسیت را در دفاع و صیانت از آنها داشته باشند. او تا آخریننفس از عقیده اسلامی خود دفاع کرد و بر محو باطل پافشاری نمود. او که سرآمد غیرتمندان عالم است در رجز حماسی خویش در روز عاشورا ازجمله بر حمایت از ذریه پیامبر و خانواده پدرش تأکید میفرمود.
آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود، وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمهها و تعرض به زنان و کودکان دارند، بر سرشان فریاد کشید که «ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید.«..
شمر جلو آمد و گفت «ای پسر فاطمه چه میگویی؟» و امام فرمود:« من با شما میجنگم و شما با من میجنگید، پس تجاوزگران و سرکشان و جاهلان خود را تا وقتی من زندهام، از حرم من بازدارید.»
از غیرت آن امام همام بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک شوند. غیرت دینی او و یارانش نیز زمینهساز آن حماسه بزرگ شد.
آن امام همام، کشته شدن را بر ننگ ذلت و تسلیم، ترجیح داد و این از غیرت و حمیت او بود. یاران شهیدش هم شب عاشورا و در فرصتهای دیگر تا پای جان ابراز وفاداری کردند و غیرتشان اجازه نداد که امام و اهلبیت او را در صحرا و میان انبوه دشمن رها کنند و خود، در پی زندگی و عافیت خویش روند.
عباس علیه السلام ، اماننامه دشمن را رد کرد، تیغها و شمشیرهای دشمن را بر خواری و مذلت ترجیح داد اما فرومایگان، برای کشتن او و به خاطر رضای خاطر والی کوفه و یزید طاغوت، همدست شدند و پس از کشتن عاشورائیان، خانواده آنان را به اسارت بردند.
اعتراض حضرت زینب (س) به یزید در شام که اهلبیت پیامبر را در معرض دید و تماشای مردم کوچه و بازار قرار داده بود، ریشه در غیرت او داشت.
امام علیه السلام در واپسین لحظههای زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان، غصه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان ازیکطرف، طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه، همراهی دشمنان سنگدل، از طرف دیگر را مجسم کرد.
در چنین شرایطی آن امام همام شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجه دادن به نصرت الهی را برگزید تا با دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان را برای دستیابی به همه اهداف، تقویت نمایند.
در مقاتل آمده است: هنگامیکه امام علیه السلام همه یارانش را دید که شهید شدهاند، برای وداع به خیمهها آمد و ندا دادند «ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، آخرین درود و سلام من بر شما باد»
سکینه گریه کرد، امام حسین علیه السلام دختر عزیزش را به سینه چسباند و اشکهایش را پاک نمود و اشعاری خواند که ترجمهاش چنین است: ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد، دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتیکه کشته شدم تو بر هر کس نزدیکتر به بدن من هستی که کنارم بیایی و گریه کنی، ای برگزیده بانوان.
همچنین نقل شده است که آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه کردند: «خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شر دشمنان نجات میبخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطا خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد
انسان غیور، نمیتواند تحمل کند که دیگران با نگاههای ناپاک یا انگیزههای فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و قصد سوء داشته باشند.
گاهی هم غیرت دینی سبب میشود که انسان از هر نوع سوءقصد و هجوم مخالفان به دین و ارزشهای مقدس و معتقدات دینی برآشوبد و عکسالعمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است غیرت از ایمان است. غیرت، نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب میشود.
بنیهاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت پیامبر حرمتی فوقالعاده قائل بودند. جوانان بنیهاشم نیز پیوسته اهلبیت امام حسین علیه السلام را در طول سفر به کربلا، محافظت میکردند. شبها نیز با حراست این جوانان، بهویژه قمر بنیهاشم، زنان حرم آسوده و بیهراس میخفتند.
غیرت در دریای پهناور وجود اباعبدالله موج میزد و به همه آموخت که نگهبانان دین و ناموس خود باشند و بیشترین حساسیت را در دفاع و صیانت از آنها داشته باشند. او تا آخریننفس از عقیده اسلامی خود دفاع کرد و بر محو باطل پافشاری نمود. او که سرآمد غیرتمندان عالم است در رجز حماسی خویش در روز عاشورا ازجمله بر حمایت از ذریه پیامبر و خانواده پدرش تأکید میفرمود.
آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود، وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمهها و تعرض به زنان و کودکان دارند، بر سرشان فریاد کشید که «ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید.«..
شمر جلو آمد و گفت «ای پسر فاطمه چه میگویی؟» و امام فرمود:« من با شما میجنگم و شما با من میجنگید، پس تجاوزگران و سرکشان و جاهلان خود را تا وقتی من زندهام، از حرم من بازدارید.»
از غیرت آن امام همام بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک شوند. غیرت دینی او و یارانش نیز زمینهساز آن حماسه بزرگ شد.
آن امام همام، کشته شدن را بر ننگ ذلت و تسلیم، ترجیح داد و این از غیرت و حمیت او بود. یاران شهیدش هم شب عاشورا و در فرصتهای دیگر تا پای جان ابراز وفاداری کردند و غیرتشان اجازه نداد که امام و اهلبیت او را در صحرا و میان انبوه دشمن رها کنند و خود، در پی زندگی و عافیت خویش روند.
عباس علیه السلام ، اماننامه دشمن را رد کرد، تیغها و شمشیرهای دشمن را بر خواری و مذلت ترجیح داد اما فرومایگان، برای کشتن او و به خاطر رضای خاطر والی کوفه و یزید طاغوت، همدست شدند و پس از کشتن عاشورائیان، خانواده آنان را به اسارت بردند.
اعتراض حضرت زینب (س) به یزید در شام که اهلبیت پیامبر را در معرض دید و تماشای مردم کوچه و بازار قرار داده بود، ریشه در غیرت او داشت.
امام علیه السلام در واپسین لحظههای زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان، غصه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان ازیکطرف، طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه، همراهی دشمنان سنگدل، از طرف دیگر را مجسم کرد.
در چنین شرایطی آن امام همام شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجه دادن به نصرت الهی را برگزید تا با دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان را برای دستیابی به همه اهداف، تقویت نمایند.
در مقاتل آمده است: هنگامیکه امام علیه السلام همه یارانش را دید که شهید شدهاند، برای وداع به خیمهها آمد و ندا دادند «ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، آخرین درود و سلام من بر شما باد»
سکینه گریه کرد، امام حسین علیه السلام دختر عزیزش را به سینه چسباند و اشکهایش را پاک نمود و اشعاری خواند که ترجمهاش چنین است: ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد، دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتیکه کشته شدم تو بر هر کس نزدیکتر به بدن من هستی که کنارم بیایی و گریه کنی، ای برگزیده بانوان.
همچنین نقل شده است که آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه کردند: «خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شر دشمنان نجات میبخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطا خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد
سایت حوزه نت
فرم در حال بارگذاری ...