موضوع: "سبک زندگی"
آیا شما هم به دنبال همسری مانند «طبقه» اید؟!
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
در میان مردمان عرب، شخصی بود به نام شنّ، که بسیار زیرک و دانا بود و هوش وی فوق العاده بود. هنوز ازدواج نکرده بود و چون خود را فردی هوشمند و تیز فهم می دانست، در پی زنی بود که چون خود او از زیرکی و عقل پربهره باشد. بنابراین سوگند یاد کرد که در شهرها و روستاها گردش می کنم تا آن که زنی عاقل و هوشمند، مانند خودم پیدا کنم و با او ازدواج نمایم.
تاریخ نویسان نوشته اند: در یکی از مسافرتهای خود، در میان راه با مردی مواجه شد.
شن از او پرسید: کجا می روی؟
گفت: به فلان آبادی.
شن دانست که او هم به همان ده که وی قصد آن را دارد می رود. در راه با او رفیق شد و در صحبت را باز نمود.
شن به او گفت: آیا تو مرا حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟
مرد در پاسخ به او گفت: ای نادان، من و تو سواره هستیم چگونه من تو را حمل کنم یا تو مرا حمل کنی؟
شن در جواب او سکوت کرد، چیزی نگفت و به حرکت و سیر خود ادامه دادند تا آنکه به نزدیک روستایی رسیدند.
آیا شما هم به دنبال همسری مانند «طبقه» اید؟!
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
در میان مردمان عرب، شخصی بود به نام شنّ، که بسیار زیرک و دانا بود و هوش وی فوق العاده بود. هنوز ازدواج نکرده بود و چون خود را فردی هوشمند و تیز فهم می دانست، در پی زنی بود که چون خود او از زیرکی و عقل پربهره باشد. بنابراین سوگند یاد کرد که در شهرها و روستاها گردش می کنم تا آن که زنی عاقل و هوشمند، مانند خودم پیدا کنم و با او ازدواج نمایم.
تاریخ نویسان نوشته اند: در یکی از مسافرتهای خود، در میان راه با مردی مواجه شد.
شن از او پرسید: کجا می روی؟
گفت: به فلان آبادی.
شن دانست که او هم به همان ده که وی قصد آن را دارد می رود. در راه با او رفیق شد و در صحبت را باز نمود.
شن به او گفت: آیا تو مرا حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟
مرد در پاسخ به او گفت: ای نادان، من و تو سواره هستیم چگونه من تو را حمل کنم یا تو مرا حمل کنی؟
شن در جواب او سکوت کرد، چیزی نگفت و به حرکت و سیر خود ادامه دادند تا آنکه به نزدیک روستایی رسیدند.
بدحجاب های دل پاک!
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394همیشه شنیدهایم که بدحجابها میگویند ما دلمان پاک است و با خدا بودن و مسلمان بودن به این نیست که چهار تار موی خود را بپوشانیم!
اما آیا حفظ حرمت آداب و شئون ماه خدا را هم از دید آنها فقط با دو کلمه «دل پاک» میتوان خط زد و آن را از مُد افتاده تلقی کرد؟
قلب پاک
بدحجاب هم آن بدحجابهای نسلهای قبل که برایشان محرم و رمضان، حرمتی داشت که با دیدن رفتارهایشان در این ماهها هیچ گاه نمیتوانستید باور کنید که اینها زمانی در رعایت حجابشان سست بودهاند.اما این روزها که دیگر بدحجابها در جامعه رها شده اند و واژه «بدحجابی» برای بعضی از آنها با «بیحجابی» جایگزین شده، حفظ حرمت ماههای خاص هم رنگ باخته است و باید پای دل خانوادههای مذهبی نشست تا خون دلشان برایتان سرریز شود، آنها که دلشان میلرزد برای اینکه فرزندشان، پا در آشفتگی شهر وسوسهها بگذارد، مبادا که از نبایدهایی که سالها برایش گفتهاند، بچشد و آموختههایش برایش رنگ ببازد.
جالب است که تا همین چند وقت پیش فقط برای رفتن به مکانهای خصوصی باید «یا الله» میگفتید اما این روزها برای اینکه چشمانتان را از زمین بگیرید و بالا را نگاه کنید حتماً باید «یا الله» بگویید! چون دیگر اگر بادی بوزد و روسری از سر بیفتد زمان طولانی میطلبد تا دستی پیدا شود و این روسری را در سر جای خود قرار دهد. اگر چشمتان به داخل خودرویی بیفتد خصوصی ترین صحنهها را در ملأعام میبینید بیآنکه شاهد تذکری حتی خشک و خالی باشید!
آرام ولي مصمم
نوشته شده توسطرحیمی 8ام تیر, 1394دو قطره آب اگر كنار هم قرار بگيرند چه مي كنند؟
جواب: آنها تصوير قطره ديگر را در خود ديده وبه هم مي پيوندند و يك قطره بزرگتر تشكيل مي دهند.
اگر چند سنگ به هم نزديك شوند چه مي شود.؟
آنها هيچ گاه با هم يكي نمي شوند.
شايد تصوير سنگ ديگر را تا حدودي در خود ببينند!
هر چه سخت تر و قالبي تر باشيد فهم ديگران برايتان مشكل تر و در نتيجه احتمال بزرگتر شدنتان نيز كاهش مي يابد.
مهارتهائي كه شما را در جهت آرامش، بزرگوار تر و اجتماعي تر شدن كمك خواهد كرد را به ياد داشته باشيد
نرمي مدارا پشتكار بخشش
حال چه چيزي سخت تر و مقاوم تر است.
اعتقاد و باور به وعده های شیطان !
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394در اتوبوس کنار یک خانم جوانی نشستم…
ظاهرش سعی می کرد خودش را امروزی و به قولی مدرن جلوه دهد …
آینه اش را از کیفش در آورد و دستی به صورتش کشید و با لوازم و ارایشش صورتش را بازسازی کرد و موهایش را درست کرد … یک دفعه با صدای بلند یک آهی کشید و حالش منقلب شد ….
گفتم چی شد؟! کمی از آبی که به همراهم داشتم به او دادم تا حالش کمی جا بیاید …
سر حرف باز شد و گفت: چند وقت پیش سقط داشتم و الان دارم می روم دکتر! اولش فکر کردم به دلیل بیماری یا مشکلی که الان دامن خیلی از خانم های جوان را گرفته و فرزندانشان ناخواسته سقط می شوند بوده ولی در ادامه صحبت ها متوجه شدم که سقط عمدی بوده !
حجاب مصونیت نیست!!
نوشته شده توسطرحیمی 3ام تیر, 1394امروز دیگر حجاب مرا مصون نمیکند!
در دنیای غرب! و مهد آزادی و حقوق بشر! داشتن حجاب میتواند مرا هدفی کند برای گلوله های داغ! محرومیتها! محدودیتها! اسارتها!
و در دنیای غربزده!، داشتن حجاب میتواند مرا هدفی کند برای طعنه های سرد!
اینکه با آن به دنبال کسب و کارم! به دنبال پُستی کلیدی! ریا کارم! متحجر و متعلق به گذشته های دورم!
امروز، با داشتن حجاب، من حتی از نگاه های مسموم هم مصون نیستم!
امروز دیگر حجاب مصونیت نیست!
امروز حجاب مسئولیت است!
من، با حجابم، در دنیای غرب ، مسئول جان خود هستم!
و مسئول آزادیها و حقوقی که بر باد داده ام!
و در دنیای غربزده، با حجاب خود، مسئولم، به گونه ای نباشم که مصداقی واقعی شوم برای طعنه های سرد!
مسئولم، به گونه ای نباشم که صاحبان نگاه مسموم، به خود جرات داده و مرا نیز هدف چشمان خود قرار دهند…
آری حجاب مصونیت نیست!
حجاب مسئولیت است!
منبع:دفتر چهل برگ من
جشنی برای تلخترین اتفاق زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 2ام تیر, 1394
وصلتی که همه در تب و تاب رخ دادنش هستند و دعای خیر خود را بدرقه راه زوج خوشبخت میکنند، “الهی که سفید بخت شوید”، دعایی که هر پدر و مادری در حق فرزند خود میکند.
*زوجینی که برای چیدن گل به دادگاه خانواده میروند!
گلهای چیده شده از دادگاههای خانواده به زوجین خوشبخت میرسد!
نامههای احضاریه دادگاه که برای احضار طرفین به درب منزل رسیده و در نهایت کاخ آرزوهای بزرگ و کوچک به ویرانهای خراب تبدیل میشود، و جدایی در راه است…
*هم اکنون جشن طلاق!!
زن و مرد تصمیم میگیرند که جشنی را برای جدایی خود بگیرند و احساس شادمانی ظاهری و کاذب خود را از این طریق ابراز کنند.
جشنی! که متاسفانه این روزها در گوشه و کنار شهر و البته در بین گروهی از زوجین از قشر مرفه و غیر مرفه جامعه باب شده است.
حال برای برگزاری این جشن به خرید کارتهایی با عناوین مختلف اقدام میکنند و همانند جشن عروسی ، سفارش کیک و دستههای گل و همچنین چکشی برای نصف کردن حلقههای خود را میدهند و مهمانان خود را برای مراسم به تالارهای شیک و مجلل دعوت میکنند.
به پایکوبی میپردازند و در نهایت این زوج به ظاهر خوشحال از یکدیگر خداحافظی کرده و هر یک به راهی که انتخاب میکنند میروند، ولی در پایان این جشن تنها سرپوشی است برای تسکین روح خود، که خود را توجیه کند که انتخاب درستی انجام داده است!!
ولی بهتر است به تمام کسانی که در این راستا آسیب میبینند هم فکر کنیم!
آنهایی که برای پایان زندگی و پایهگذاری جدید زندگی خود فرهنگ غربی را سرلوحه خود قرار دادهاند و برداشت نادرستی از زندگی و فرهنگ آنها دارند، بایستی به این فکر کنند، مراسمی این چنینی تیشه بر ریشه فرهنگ و نحوه تربیت فرزندان و آیندگان این مرز و بوم خواهد زد و آنها را به راهی که در نهایت هیچ انتهایی ندارد میکشاند.
حوزه خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران
برای تو مینویسم...
نوشته شده توسطرحیمی 1ام تیر, 1394
برای تو مینویسم، برای تو که حاضر نیستی در این گرمای داغ و طاقت فرسای تابستان، چادرت را در ازای لذت خنک شدن معامله کنی و کنار بگذاری.
برای تو مینویسم، برای تو که حاضر نیستی چادرت را با لذت ظاهریِ خوش تیپ شدن، با لذت دیده شدن و با لذت پوشیدن لباسهای تنگ و کوتاه و رنگارنگ عوض کنی.
برای تو مینویسم، برای تو که دشواریهای پوشیدن چادر را در مدرسه، دانشگاه، محل کار، کوچه و خیابان تحمل میکنی اما آن را کنار نمیگذاری.
برای تو مینویسم، برای تو که چادرت را به شایستگی در تن خود حفظ میکنی و حرمت چادر را در جامعه با شلخته پوشیدن و رها کردن آن نمیشکنی.
برای تو مینویسم، برای تو که از عمق جان باور داری که شهدا سرخی خونشان را به سیاهی چادر تو امانت داده اند و تو باید امانتدار خوبی باشی.
برای تو مینویسم، برای تو که وقتی پیش از یک خانم بدحجاب وارد فروشگاه میشوی، فروشنده حق تو را فراموش میکند و به کار آن خانم بدحجاب سریعتر رسیدگی میکند؛ ولی این بی عدالتیها نه تنها تو را سست نمیکند، بلکه اراده ات را قوی تر میکند.
برای تو مینویسم، برای تو که هنگام ورود به دانشگاه چادرت را درون کیفت نمیگذاری بلکه آن را با افتخار بر سَرَت حفظ میکنی و مایه ی مباهات خود میدانی.
ازدواج دراسلام ( با نگاهي به كاركردهاي تربيتي و روانشناختي)
نوشته شده توسطرحیمی 30ام خرداد, 1394
بشر از نخستين روزهاي حضور خود بر عرصه خاك و شكوفايي جوانه هاي تأمّل و تدبير بر شاخسار حيات، به خوبي دريافته است كه خانواده بهترين مأمن انسان و شايسته ترين كانون براي تبلورسكون و اطمينان است. اين امر نشان مي دهد كه خانواده يكي از اساسي ترين و طبيعي ترين نيازهاي انسان به شمار مي آيد. بسياري از مشكلات رواني حاصل از تنش هاي زندگي روزمرّه توسط يك خانواده سالم و بهنجار التيام يافته، جبران مي شود. به همين دليل است كه تحقيقات انجام شده در زمينه مسائل خانواده، در مجموع نشان مي دهد كه افرادازدواج كرده به طور متوسط، سالم تر و خوشحال تر از آنهايي هستند كه ازدواج نكرده اند.1 البته خانواده مي تواند به شكلي كاملا معكوس، به عنوان منبع مهم ايجاد تنش درزندگي فرد باشد، ولي اگر معيارهاي زندگي سالم در خانواده رعايت گردد، مي توان جلوي تنش ها را سد كرد و خانواده را به تعادل و سلامتي رساند. ازدواج و موفقيت در آن به عنوان يك واقعه اجتماعي، زيستي و فرهنگي، به دليل نقش بنيادين آن در تشكيل خانواده از اهميتي بسيار برخوردار است، به گونه اي كه مي توان گفت: بدون ازدواج، خانواده مفهوم چندان روشن و واضحي ندارد.2
ازدواج به عنوان سنگ بناي اوليه خانواده و به عنوان عاملي اساسي براي زوجيت و همدلي دو جوان و زمينه بالندگي و پيشرفت همسران به شمار مي آيدو انسان ها مي توانند در سايه انديشه و ايمان واقعي و در پناه زوجيتي شايسته، بااطمينان و صلابت، بر ناكامي ها و فراز و نشيب هاي زندگي چيره شوند و از وادي هاي شكست، مصمّم و استوار عبور نمايند و بتوانند از گذرگاه اسفل السافلين به سوي اعلاعلّيين، كه همان مقصود خلقت است، راهي بگشايند. به همين دليل، متفكران اخلاقي وحقوقي جوامع بشري درصدد برآمده اند تا بر استحكام اين كانون بيفزايند و ازدواج، اين سنّت تغييرناپذير الهي را در جامعه، هر چه بيشتر تقويت كنند تا انسان ها ازدواج را،كه يك نياز فطري و طبيعي نه تنها براي انسان ها، بلكه حتي در ميان ديگر موجودات نيزبه شكل هاي گوناگون وجود دارد، زمينه كسب كمال خويشتن بيابند، و به قول جلال الدين رومي:
بهر آن ميل است از ماده ز نر تا بود تكميل كار همدگر
ميل اندر مرد و زن حق زان نهاد تا بقا يابد جهان زين اتحاد
مدگرایی
نوشته شده توسطرحیمی 28ام خرداد, 1394مقام معظم رهبری درباره مد و مدگرایی می فرماید:
بنده با مُد خیلی موافقم، جزو آدم هایی هستم که به مد گرایش دارم، اما مدی که از داخل جوشیده باشد؛ چون مد ابتکار و نوآوری به چیزی که از بیرون بیاید، مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما، همه اش دارد از بیرون می آید که این درست نیست.
مُد چیست؟
امروزه مُد (mode)، به یکی از معضلات فرهنگی جامعه دینی ما تبدیل شده است. تیپ های مختلف از کشورهای غربی به سرعت وارد جامعه می شود و برخی گروه های جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان با شور و شوق خاصی آن را می پذیرند. دامنه گسترش این حرکت به حدی است که همه جنبه های زندگی افراد از رنگ لباس گرفته تا بلند و کوتاه کردن مو، مکالمات روزمره و حتی سبک زندگی را در بر می گیرد.
به راستی مد چیست؟ از دید مدگرایی از دیدگاه دین امری ارزشمند است یا ضدارزش؟ اخلاقی است یا غیراخلاقی؟
به طورکلی (مد) از نظر لغوی به معنب سلیقه، اُسلوب، روش، شیوه، رسم، موافق رسم و باب روز است». ولی از نظر اصطلاحی یک پدیده اجتماعی است که به دلایل مختلف در یک زمان معین رواج پیدا می کند. به عبارت دیگر، (مد) به الگوی رایجی گفته می شود که در یک مقطع زمانی برخی آن را می پذیرند. مسئله مُد از دو جنبه قابل بررسی است:
1. جنبه مادی و از نشانه های آن مانند: اتومبیل، لوازم منزل و پوشاک.
2. جنبه غیرمادی: از نمونه های این نوع مدگرایی رفتارها، نحوه زندگی، نوع نگرش و نظراتی است که در یک دوره زمانی پدیدار می شود.