موضوع: "سبک زندگی"

باورهای مخرب درباره ازدواج

نوشته شده توسطرحیمی 13ام مرداد, 1394

باورهایی درباره ازدواج وجود دارد که در طولانی مدت رابطه را به ورطه نابودی می کشاند. نکات زیر کمک می کند تا در زندگی مشترک تان از این اشتباهات پرهیز کنید.

http://media1.picsearch.com/is?MupxLOIhFVF52qMwtQ5pQziv2faeSbXgY2Cyx6GZBgg&height=227

حریم خصوصی تان را حفظ کنید


زن و مرد هنگامی که با یکدیگر پیمان زناشویی می بندد، به هم قول می دهند در تمام لحظات زندگی در کنار یکدیگر باشند ، ولی این به معنای ساختن قفس برای یکدیگر نیست پس بهتر است اجازه دهیم اندکی فردیت برای همسرمان باقی بماند. بارها دیده شده است که زوجها بر سر این موضوع، ارتباط شان تخریب شده است، به این دلیل که می خواهند همه کارها را با حضور یکدیگر انجام دهند و ذره ای فضای خصوصی برای یکدیگر قائل نیستند.

صفحات: 1· 2

ردپای شیطان

نوشته شده توسطرحیمی 11ام مرداد, 1394


نماز كه تمام شد، مردم يكي يكي از مسجد خارج شدند حاج آقا سجاده‌اش را جمع كرد. قرآني برداشت و نزديك ياسر آمد، نشست و شروع به تلاوت قرآن كرد. نمازهاي پي درپي ياسر جايي براي بازكردن سرصحبت نمي‌گذاشت. حاج آقا به تلاوتش ادامه داد تا بالاخره نماز ياسر تمام شد حاج آقا رو كرد به ياسر و با تبسم گفت:
- ياسر جان! اضافه كار معنوي برداشتي؟

نه حاج آقا من نماز خودم را هم بخوانم كلاهم را بالا مي‌اندازم.

- مدتي است از من خيلي سئوال مي‌پرسي، وضوها و نمازهايت توجه نمازگزاران را به خود جلب كرده است.

شرمنده‌ام حاج آقا، راستش خودم هم اين كار را دوست ندارم. آره خودم هم متوجه شده‌ام مردم نگاه عجيبي به من مي‌كنند اما.

ياسر كلامش را ناتمام گذاشت و سري از روي تأسف تكان داد.

حاج آقا گفت: امّا چي؟

- اين روزها نه وضوهام نه نمازهام، هيچ‌كدام، «به دلم نمي‌نشينند». يك حسي به من مي‌گويد، تكرار كن تا عبادتت كامل شود و فردا «احساس‌گناه» و «عذاب وجدان» گريبانگيرت نشود. به همين دليل، دوباره اعمالم را به جا مي‌آورم تا خدا از من راضي شود. حاج آقا قرآن را بست و بوسيد و كنار ياسر چهار زانو روي زمين نشست و گفت: با يك داستان چه طوري؟

ادامه »

بهترین روش برخورد با کودک

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1394

ائمه علیهم السّلام در معاشرت با کودکان خردسال، ملاطفت و رأفت داشته و کودک را تا هفت سالگی سید و امیر خانه می دانستند. (مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۳) و برای آنان، شخصیت و حرمت قایل می شدند؛ و با سلام کردن به آنان، این حرمت گذاری را به نمایش می گذاشتند.

آنان دیگران را به دوست داشتن و محبت نمودن به اطفال، و الگوگیری از رفتار فوق سفارش می نمودند: امام صادق علیه السّلام در این زمینه می فرماید:

«حضرت موسی علیه السّلام به خدا عرض کرد:

خدایا! چه عملی نزد تو شایسته تر است؟

پاسخ آمد: دوست داشتن اطفال! چون فطرت آنان را بر توحید خودم قرار دادم … » (همان، ج۱۰۱، ص۹۷)

امیرالمومنین علیه السّلام فرمود:

«من قبّل ولده، کان له حسنة و من فرحه، فرحه الله یوم القیامة:

هر کس فرزندش را ببوسد، برایش حسنه ای نوشته می شود و هر کس فرزندش را شاد کند، روز قیامت خدا او را شاد می نماید.» (همان، ج۱۰۱، ص۹۹)

امام رضا علیه السّلام فرمود:

«فردی نزد پیامبر آمد و سوال کرد: حق این فرزندم بر من چیست؟

حضرت فرمود: نام نیکو، ادب نیکو و حفظ حرمت اجتماعی»

از آنجایی که کودکان پس از چند سال جوانانی برومند، و مردانی صاحب نقش در جامعه می شوند؛ سرمایه گذاری روی آنان، بسیار سریع ثمر می دهد، از این رو ائمه به این امر، توجه کافی داشته اند.

بهترین روش برخورد با کودک

از آنجا که تربیت کودک بسیار مهم است باید از همان قبل از تولد به فکر آموزش و پرورش او بود .

بعضی از والدین فکر می کنند که نوزاد تا یک سالگی همانند یک جسمی است که فقط غذا می خورد و درک و فهمی ندارد به همین خاطر در مقابل آن هر رفتاری را انجام می دهند و به هر گفتاری سخن می گویند . جالب اینکه وقتی نوزاد عکس العملی نشان می دهد آنها بسیار هیجان زده می شوند و بسیار تعجب می کنند . به همین خاطر وظیفه ی پدر و مادر بسیار سنگین است و افکار آنها همانند آبی که در شنزار فرو می رود ، در عمق جسم و جان نوزاد اثر می گذارد و بعضی از اعمال تحت تأثیر اخلاق کودک به عنوان ظاهری موثر و بعضی دیگر در ضمیر ناخودآگاه او پنهان می شود . به همین خاطر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بهترین روش و برخورد را با کودک داشند.

کودک با شنیدن یا دیدن عملی ناپسند از پدر و مادرش و هرکس که با او ارتباط نزدیک دارد، چنان تأثیر می‌پذیرد که آثارش تا آخر عمر برطرف نمی‌شود. این‌گونه پدران و مادران، ضمن ارتکاب خلف وعده که عملی زشت و گناه است، کودکی عهدشکن تربیت می‌کنند که زشتی و گناهش، از خود عهدشکنی بزرگ‌تر است.

ادامه »

حمایت از کالای ایرانی

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1394

چرا با در بسته مواجه می شویم ؟!

نوشته شده توسطرحیمی 8ام مرداد, 1394

تاکنون فکر کرده ايد چرا بعضي وقتها کارها به راحتي رديف مي شود و به هرطرف مي رويم راه باز است و گاهي هم به هر دري مي زنيم بسته است و به اصطلاح کار پيچ مي آورد؟

آنچه مسلم است اين که «هيچ چيز تصادفي نيست» هرچند ما علت و حکمت آن را نفهميم. بر اين اساس حتماً رديف شدن کارها و به بن بست خودن ها هم علتي دارد که بايد آن را جستجو کرد.

وقتي به قرآن کريم مراجعه مي کنيم پاسخ را در آيه 124 سوره مبارکه طه مي يابيم آنجا که مي فرمايد:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى(طه/124)

و هر کس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگي تنگ [و سختي] خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مي‏کنيم

پس «غفلت از ياد خداوند» ريشه قرارگرفتن در بن بست هاست.

آري هرچه ياد خداوند درها را باز مي کند و موانع را کنار مي زند، غفلت از او باعث بسته شدن درهاست.

غفلت از خدا مثالهاي زيادي دارد: ظلم، دروغ و خيانت در کسب و کار، بدرفتاري و بدزباني با همسر، بي احترامي به والدين، خلف وعده، بي توجهي به حقوق فرزندان و خيانت در امانت همه از مصاديق غفلت از خداوند است.

ادامه »

چهل حدیث « الگوی خانواده »

نوشته شده توسطرحیمی 8ام مرداد, 1394

عاشِروهُنَّ بِالْمَعْروفِ فَاِنْ كَرِهْتُموهُنَّ فَعَسى اَنْ تَـكْرَهوا شَيْئا وَ يَجْعَلَ اللّه‏ُ فيهِ خَيْرا كَثيرا؛سوره نساء، آيه ۱۹

با زنان به شايستگى رفتار كنيد، و اگر آنها به جهتى ناخوشايندتان بودند اظهار نكنيد چه بسا چيزها كه ناپسند شماست، حال آن‏كه خداوند در آن، خير فراوانى براى شما قرار داده است.


1. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :

مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْيَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛

هر كس دوست دارد خداوند را پاك و پاكيزه ديدار كند، بايد ازدواج نمايد.وسائل الشيعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲


2. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :

خَيْرُ النِّـكاحِ اَيْسَرُهُ؛ بهترين ازدواج آسان‏ترين آن است. نهج الفصاحه ، ح ۱۵۰۷


3. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :

مَنْ زَوَّجَ كَريمَتَهُ مِنْ فاسِقٍ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهُ؛ هر كس دختر گراميش را به ازدواج مردى گنه‏كار درآورد، در حقيقت نسل خود راضايع كرده است.مكارم الاخلاق، ص ۲۰۴


4. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :

ايّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدَّمَنِ، قيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ و ما خَضْراءُ الدَّمَنِ؟ قالَ:اَلْمَرْاَةُ الحَسْناءُ فى مَنْبَتِ السّوءِ؛

از سبزه در زباله‏دانى دورى كنيد! گفتند: اى رسول خدا سبزه در زباله‏دانى چيست؟فرمودند: زن زيبا در خانواده بد.كافى، ج ۵، ص ۳۳۲، ح ۴

ادامه »

صبر زینبی

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1394

 

و در این نزدیکی سیدی هست که دلی خون دارد؟
……


با شور تمام لباس هایش را تنش کرد،برایش فالله خیر حافظا خواندم
با هر ذکر یا حسین روی لب هایش می دانستم که آتش می گرفت …

قلبش می سوخت..ذهنش می سوخت…
حالات درونی اش را احساس می کردم
می دانستم که در پشت در صاحب امرمان منتظرش مانده
یا علی بلندی گفت،قدمی برداشت و از مسجد خارج شد..
با رفتنش،نگرانی تمام وجودم را در بر گرفت..
مثل هر روز می دانستم که تا به هدفش برسد، طاقتم تمام می شود و آخر با بچه ها تنها می شوم ..

هر چه هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ می خواندم،فکر به نبودش،فکر تنهاییم،فکر خانه ی بدون او…

باز ذهنم را مشغول کرده بود.

هدفش شهادت حسینی بود..اما من چی؟…

بدون توجه به من..من که صبر زینبی نداشتم

چادرم را بر سر کردم،سر بر سجده گذاشتم و دعا کردم که مثل عباس بن علی شهید شود..

همانطور که خودش همیشه برایم می گفت… ساعت ها گریه کردم..او را آوردند،همسرم را در دست گرفته و داخل آوردند.

در آغوش گرفتمش و
با خود عهد بستم که نگذارم فردا در قیام شرکت کند…

با اینکه می دانستم هیچ وقت به عهد خود عمل نمی کنم…

انگار چادرم حسینی شده بود و صبرم زینبی.

افسران

 

از پنجره نگاهت شفاف نگاه کن!

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند،
روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه درحال آویزان کردن رخت های شسته است و دید لباسها چندان تمیز نیست و گفت: انگار نمی داند چطور لباس بشوید. احتمالا” باید پودر لباس شویی بهتری بخرد.

همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت،هربار که زن همسایه لباس های شسته اش را برای خشک شدن آویزان می کرد زن جوان همان حرف را تکرارمی کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت:

یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده ام که چه کسی درست لباسشستن را یادش داده؟

مرد پاسخ داد :

« من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم »

زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران رامشاهده می کنیم، آنچه می بینیم به درجه شفافیت پنجره هاییکه از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد

قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به جای قضاوت کردن فردی که می بینیم در پی دیدن جنبه های مثبت او باشیم؟

کمی هم به این قضیه فکر کنیم که صحبت کردن درباره ی چگونگی رفتار دیگران هیچ تأثیر مثبتی در زندگی خودمان نخواهد داشت؛ پس حداقلش درباره خودمان عاقلانه رفتار کنیم!

وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را می خورد، وقتی می میرد مورچه ها او را می خورند!

شرایط می تواند تغییر کند.

پس هیچ کس را تحقیر نکنیم، شاید امروز قدرتمند باشیم اما یادمان باشد زمان از ما قدرتمند تر است!

یک درخت میلیون هاچوب کبریت می سازد اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها درخت کافیست!

مجله زندگی مهدوی

جاهل يا تند مى رود يا كند

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

اسلام بصيرت و عمل را با هم مى خواهد


ربيع بن خثيم معروف به خواجه ربيع از اصحاب اميرالمؤ منين على علیه السلام است ، او از زهاد ثمانيه يعنى يكى از هشت زاهد معروف دنيا بشمار مى رود.

ربيع بن خثيم در زهد و عبادت كارش به جايى كشيده بود كه در دوران آخر عمرش قبرى براى خودش آماده كرده بود و در لحدى كه در آن كنده بود گاهى از اوقات مى رفت و مى خوابيد و خويشتن را موعظه مى كرد، مى گفت :

«اى ربيع ! يادت نرود عاقبت بايد بيايى اينجا».

او هيچ گاه سخنى غير از ذكر خدا نمى گفت، تنها جمله اى كه غير از ذكر و دعا از او شنيدند آن وقتى بو كه اطلاع پيدا كرد: عده اى حسين بن على علیه السلام فرزند پيغمبر خدا را شهيد كرده اند، لذا در اظهار تاثر و تاسف از چنين حادثه اى يك جمله بيان كرد كه مضمون آن اين است:

«واى بر اين امت كه فرزند پيغمبرشان را شهيد كردند»

مى گويند بعدها از اين سخن استغفار نمود و مى گفت: چرا من اين چند كلمه را كه غير از ذكر خدا بوده است به زبان آورده ام او بيست سال از عمرش را در عبادت گذرانيد و يك كلمه هم به اصطلاح حرف دنيا را نزد. در حالى كه در اين فاصله شاهد شهادت سه امام بزرگوار، يعنى امام على علیه السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسين علیه السلام بوده است !!!

ادامه »

پاداش فرزندآوری در کلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعيلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ:

هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است

كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند

و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است

و هنگامى كه شير بدهد ، در هر بار مكيدن ، پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل عليه السلام براى اوست

و آن گاه كه شيردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گويد :

«عمل را از نو آغاز كن كه بى ترديد ، آمرزيده شدى» .

امالى (صدوق) ص 412 - 411