« آیتاللهالعظمی بروجردی (ره) پیشتاز در وحدت و تقریب مذاهب | این گناه کبیره ممنوع!!! » |
سبک زندگی در بیانات رهبر معظم انقلاب
نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1392بیانات در محفل انس با قرآن
يك مسئله، مسئلهى احترام ظاهرى و پاسداشتن از حرمت قرآن است به معناى الفاظ قرآن، اصوات قرآنى؛ اين در جاى خود چيز محترم و مهمى است. مسئلهى بالاتر، تخلق به اخلاق قرآنى است؛ سبك زندگى را منطبق با قرآن قرار دادن.
يكى از عيوب ما و جوامع ما در طول زمان اين بوده است كه گاهى فرهنگ خود را متأثر ميكرديم از فرهنگ بيگانگان. كسانى اين را در ميان جامعهى ما و كشور ما بعمد ترويج كردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگى كسانى كه دل و جانشان خالى بود از نور معنويت؛ در سبك زندگى، در كيفيت پوشش، در كيفيت راه رفتن، در كيفيت معاشرتها و ارتباطات اجتماعى. اگر هم كسى به آنها اعتراض كرد، گفتند كه دنيا امروز اينجورى است. در حالى كه قرآن به ما مىآموزد: «و ان تطع اكثر من فى الأرض يضلّوك عن سبيل الله ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون». آنچه كه انسان جا دارد آن را فرا بگيرد و اگر لازم بود، از آن تقليد كند، عبارت است از طريق هدايت؛ «صراط الّذين انعمت عليهم»؛ از خداى متعال ميخواهيم كه ما را هدايت كند به راه كسانى كه به نعمت الهى واصل و نائل شدهاند؛ اين است كه بايد از آن تبعيت و پيروى كرد.
يكى از چيزهائى كه قرآن و هدايت الهى به ما تعليم داده است، تبعيت از داورى خرد و عقل انسانى است؛ اين هم قرآنى است. يعنى پيروى از آنچه كه عقل سليم به آن حكم كند و قضاوت عقل پشت سر آن باشد، اين هم يك امر قرآنى است، اين هم امر دينى است؛ اينها شد معيار. آنچه كه بندگان برگزيدهى خدا، معصومين عندالله به ما ياد دادند، اين ميشود معيار؛ معيار اينها است. اينكه حالا مردم كشورهاى غربى، مردم مادى، مردم فلان بخش از دنيا، در رفتارشان، در اعمالشان، در مسائل زندگىشان، در ارتباطاتشان، در تشكيل خانواده، اينجور عمل ميكنند، ما هم بايد اينجور عمل كنيم، اين خطا است.
هدايت قرآن را بايد در زندگى خود حاكم كرد. ما بحمدالله هم قرآن را داريم، هم كلمات اهلبيت (عليهمالسّلام) را داريم؛ كه «انّى تارك فيكم الثِّقْلَيْن» يا «انّى تارك فيكم الثَّقَلَيْن»؛ دو چيز گرانبها را در بين شما گذاشتم. هر دو بحمدالله در اختيار ما است؛ بايد از اينها استفاده كنيم، جامعه را بر اساس اينها شكل دهيم.
بیانات در دیدار شركتكنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن كریم
مسابقات و اين جلسات بهانه است براى مطرح شدن قرآن و نزديك شدن به حقيقت قرآن و روح قرآن. تلاوت هم يك وسيلهاى است براى رسيدن به حقيقت قرآن، فرا گرفتن معارف قرآن، شكل دادن به زندگى فردى و اجتماعى در سايهى قرآن؛ هدف اينهاست.
اگر در جوامع بشرى قرآن حاكم باشد، هم سعادت دنيا هست، هم علوّ معنوى هست. راه سلامت را، راه امنيت را، راه امنيت روانى را قرآن به روى ما باز ميكند؛ راه عزت را قرآن به روى ما باز ميكند؛ راه زندگى درست را و سبك زندگى سعادتآميز را قرآن به روى ما باز ميكند. ما از قرآن دوريم. اگر با قرآن آشنا شويم، با معارف قرآن انس پيدا كنيم و فاصلهى خودمان را با آن چيزى كه قرآن براى ما خواسته است، بسنجيم، حركت ما سريعتر خواهد بود؛ راه ما روشنتر خواهد بود؛ هدف اين است.
بيانات در ديدار جمعی از فرهنگیان
اين سند تحول بايد ما را به سمت هدفهاى اسلامى حركت دهد؛ بايد جامعه را به سبك زندگىِ حقيقتاً اسلامى پيش ببرد؛ بايد بتواند در ما خصلتهاى والاى انسانى را به وجود بياورد. ما امروز در خودمان، در خلقيات خودمان، در رفتار خودمان، نقائصى مشاهده ميكنيم؛ اين نقائص بايد برطرف شود. استعداد بشرى در جامعهى ايرانى، يك استعداد انبوه و سرشار است؛ اين استعداد بايد امكان بروز پيدا كند، جهت صحيح پيدا كند. اين سند تحول ناظر به يك چنين چيزى است.
بيانات در اجلاس جهانی علما و بيدارى اسلامى
در نهضتهاى بيدارى اسلامى بايد تجربهى تلخ و دهشتناك تبعيت از غرب در سياست و اخلاق و رفتار و سبك زندگى، مورد توجه دائم باشد. كشورهاى مسلمان در بيش از يك قرن تبعيت از فرهنگ و سياست دولتهاى مستكبر، به آفات مهلكى همچون وابستگى و ذلت سياسى، فلاكت و فقر اقتصادى، سقوط فضيلت و اخلاق، عقبماندگى خجلتآور علمى، دچار شدند؛ و اين در حالى بود كه امت اسلامى از سابقهاى افتخارانگيز در همهى اين عرصهها برخوردار بود.
بيانات در ديدار جمعى از بسيجيان و فعالان طرح «صالحين»
همين بحث سبك زندگى و اسلوب زندگى به حسب نظر اسلام، اين در داخل بسيج ميتواند يك معيار براى خودشناسى باشد. بحث اين نيست كه دستگاههاى برتر و بالاتر بيايند ما را عيار بزنند، ببينند چه جورى است، بحث اين است كه خودمان، خودمان را عيارسنجى كنيم. رفتار ما در محيط كار چگونه است؟ رفتار ما با همسر و فرزند چگونه است؟ رفتار ما در محيط زندگى و محيط اجتماعى چگونه است؟ رفتار ما با زير دست چگونه است؟ با كسى كه بالادست ماست، رفتار ما چگونه است؟ رفتار ما با دوست چگونه است؟ با دشمن چگونه است؟ اينها همه در اسلام اندازه و معيار دارد. خودمان را بسنجيم. اين ميشود عيار خويش را سنجيدن، خود را درست شناختن. اگر از اينجا شروع كرديم، بنيان زندگى ما، بنيان كار ما در همهى بخشها، بخصوص در بسيج، كه حالا محل بحث ماست، تقويت خواهد شد.
اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است
91/7/23
دیدار ائمه جمعه سراسر كشور با رهبر انقلاب
یكی از مسائلی كه باید در خطبه های نماز جمعه مورد توجه جدی قرار گیرد، موضوع سبك زندگی و بحث های كاملاً مستند و زنده در این خصوص است.92/618
بيانات در ديدار دانشجويان
مسئلهى «سبك زندگى» - كه بنده سال گذشته در سفر بجنورد آن را مطرح كردم و مورد استقبال هم قرار گرفت - مسئلهى مهمى است. بحث دربارهى مسائل سبك زندگى، اظهارنظر، موافقت، مخالفت، در مواد گوناگون؛ اينها بحثهائى است كه دانشگاه را زنده و بانشاط نگه ميدارد. اينجور بحثهاى مهم و ناظر به واقعيتها، خون در رگهاى اين پيكرهى عظيم جارى ميكند.92/5/6
بيانات در ديدار شاعران
در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر داراى مسئوليت است. امروز يك حركت عظيم تاريخى از درون جامعهى ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعههاى بزرگ بشرى شده؛ اين يك واقعيت است. مواجههى انقلاب اسلامى با نظام سلطهى بينالمللى، ايستادگى در مقابل زورگوئىها، از سوى يك ملتى كه دويست سال يا بيشتر زير بار زورگوئىهاى ديگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادى و آزادگى در اين كشور، چيز خيلى مهمى است؛ اين بايد در شعر شاعران ما ظهور پيدا كند. همچنين آنچه كه در پى اين آزادى آمد. من بارها در همين جلسه و جلسات ديگر گفتهام كه مسئلهى جهاد نظامىِ هشتسالهى ما چيز كمى نبود، چيز مهمى بود؛ كه به نظر من در شعر ما خيلى بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين جهادِ بناى جامعهى اسلامى، جهاد استحكام بخشيدن به ساخت قدرت ملى كه ما مكرر رويش تكيه كرديم، جهاد اصلاح سبك زندگى - كه عرض كرديم متن تمدن اسلامى اين است و آنچه كه در غير از سبك زندگى بحث ميكنيم، همه شكلها و شيوهها و اندازهگيرىها است - اينها هر كدام يك جهاد است؛ حضور در اين جهاد از طريق شعر، بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين مسائل مربوط به تاريخ، مربوط به زمانه. امروز بيدارى اسلامى يك مسئلهى مهم است، مسئلهى فلسطين يك مسئلهى مهم است؛ اينها بايد در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان بايد به اينها بپردازيم.92/5/1
ما اين دو بخش شعر را به رسميت ميشناسيم: هم آنچه كه مربوط به احساسات است، هم آنچه كه مربوط به بيان دلتنگىها است. ليكن يك بخش ديگر هم هست كه انديشهى شاعر است، حكمت شاعر است؛ اين نبايد مغفولٌعنه قرار بگيرد. شما سعدى را ببينيد؛ قلههاى شعر ما اينهايند ديگر؛ سعدى از همان - به قول شماها - شاعرانهها، عاشقانهها و احساساتىها فراوان دارد، از آن دلتنگىها هم زياد دارد؛ هم در «بوستان» دارد، هم در غزليات و جاهاى ديگر دارد؛ اما حكمت سعدى را مشاهده كنيد چطور در شعر او گسترده است. سعدى را به عنوان يك حكيم ميشود شناخت. اين است كه كسى مثل سعدى را، كسى مثل حافظ را، كسى مثل صائب را به قله ميرساند. حكمت، انديشهى حكيمانه، مسائل لازم براى آموختن به انسانها، اينها را فهميدن و در شعر گنجاندن و بيان كردن - كه معارف دينى و معارف انسانى و سبك زندگى جزو برترينهايش است - اينها مسئوليتهاى شاعر است.92/5/1
بیانات در محفل انس با قرآن
يك مسئله، مسئلهى احترام ظاهرى و پاسداشتن از حرمت قرآن است به معناى الفاظ قرآن، اصوات قرآنى؛ اين در جاى خود چيز محترم و مهمى است. مسئلهى بالاتر، تخلق به اخلاق قرآنى است؛ سبك زندگى را منطبق با قرآن قرار دادن.
يكى از عيوب ما و جوامع ما در طول زمان اين بوده است كه گاهى فرهنگ خود را متأثر ميكرديم از فرهنگ بيگانگان. كسانى اين را در ميان جامعهى ما و كشور ما بعمد ترويج كردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگى كسانى كه دل و جانشان خالى بود از نور معنويت؛ در سبك زندگى، در كيفيت پوشش، در كيفيت راه رفتن، در كيفيت معاشرتها و ارتباطات اجتماعى. اگر هم كسى به آنها اعتراض كرد، گفتند كه دنيا امروز اينجورى است. در حالى كه قرآن به ما مىآموزد: «و ان تطع اكثر من فى الأرض يضلّوك عن سبيل الله ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون». آنچه كه انسان جا دارد آن را فرا بگيرد و اگر لازم بود، از آن تقليد كند، عبارت است از طريق هدايت؛ «صراط الّذين انعمت عليهم»؛ از خداى متعال ميخواهيم كه ما را هدايت كند به راه كسانى كه به نعمت الهى واصل و نائل شدهاند؛ اين است كه بايد از آن تبعيت و پيروى كرد.
يكى از چيزهائى كه قرآن و هدايت الهى به ما تعليم داده است، تبعيت از داورى خرد و عقل انسانى است؛ اين هم قرآنى است. يعنى پيروى از آنچه كه عقل سليم به آن حكم كند و قضاوت عقل پشت سر آن باشد، اين هم يك امر قرآنى است، اين هم امر دينى است؛ اينها شد معيار. آنچه كه بندگان برگزيدهى خدا، معصومين عندالله به ما ياد دادند، اين ميشود معيار؛ معيار اينها است. اينكه حالا مردم كشورهاى غربى، مردم مادى، مردم فلان بخش از دنيا، در رفتارشان، در اعمالشان، در مسائل زندگىشان، در ارتباطاتشان، در تشكيل خانواده، اينجور عمل ميكنند، ما هم بايد اينجور عمل كنيم، اين خطا است.هدايت قرآن را بايد در زندگى خود حاكم كرد. ما بحمدالله هم قرآن را داريم، هم كلمات اهلبيت (عليهمالسّلام) را داريم؛ كه «انّى تارك فيكم الثِّقْلَيْن» يا «انّى تارك فيكم الثَّقَلَيْن»؛ دو چيز گرانبها را در بين شما گذاشتم. هر دو بحمدالله در اختيار ما است؛ بايد از اينها استفاده كنيم، جامعه را بر اساس اينها شكل دهيم.92/4/9
بیانات در دیدار شركتكنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن كریم
مسابقات و اين جلسات بهانه است براى مطرح شدن قرآن و نزديك شدن به حقيقت قرآن و روح قرآن. تلاوت هم يك وسيلهاى است براى رسيدن به حقيقت قرآن، فرا گرفتن معارف قرآن، شكل دادن به زندگى فردى و اجتماعى در سايهى قرآن؛ هدف اينهاست.
اگر در جوامع بشرى قرآن حاكم باشد، هم سعادت دنيا هست، هم علوّ معنوى هست. راه سلامت را، راه امنيت را، راه امنيت روانى را قرآن به روى ما باز ميكند؛ راه عزت را قرآن به روى ما باز ميكند؛ راه زندگى درست را و سبك زندگى سعادتآميز را قرآن به روى ما باز ميكند. ما از قرآن دوريم. اگر با قرآن آشنا شويم، با معارف قرآن انس پيدا كنيم و فاصلهى خودمان را با آن چيزى كه قرآن براى ما خواسته است، بسنجيم، حركت ما سريعتر خواهد بود؛ راه ما روشنتر خواهد بود؛ هدف اين است. 1392/3/18
بيانات در ديدار جمعی از فرهنگیان
اين سند تحول بايد ما را به سمت هدفهاى اسلامى حركت دهد؛ بايد جامعه را به سبك زندگىِ حقيقتاً اسلامى پيش ببرد؛ بايد بتواند در ما خصلتهاى والاى انسانى را به وجود بياورد. ما امروز در خودمان، در خلقيات خودمان، در رفتار خودمان، نقائصى مشاهده ميكنيم؛ اين نقائص بايد برطرف شود. استعداد بشرى در جامعهى ايرانى، يك استعداد انبوه و سرشار است؛ اين استعداد بايد امكان بروز پيدا كند، جهت صحيح پيدا كند. اين سند تحول ناظر به يك چنين چيزى است.92/2/18
بيانات در اجلاس جهانی علما و بيدارى اسلامى
در نهضتهاى بيدارى اسلامى بايد تجربهى تلخ و دهشتناك تبعيت از غرب در سياست و اخلاق و رفتار و سبك زندگى، مورد توجه دائم باشد. كشورهاى مسلمان در بيش از يك قرن تبعيت از فرهنگ و سياست دولتهاى مستكبر، به آفات مهلكى همچون وابستگى و ذلت سياسى، فلاكت و فقر اقتصادى، سقوط فضيلت و اخلاق، عقبماندگى خجلتآور علمى، دچار شدند؛ و اين در حالى بود كه امت اسلامى از سابقهاى افتخارانگيز در همهى اين عرصهها برخوردار بود.92/2/9
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...