موضوع: "نکات اخلاقی"
حقيقت مرگ چیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1396از آنجايى كه روح از عالم مجردات بوده و از موطن اصلى خود، به نظام مادى و دنياى خاكى هبوط كرده است؛ با مرگ، به سوى عالمى كه از سنخ عالم روح و موطن اصلیاش است، قدم برمی دارد.
قرآن كريم از مرگ با عنوان «توفّى» ياد كرده است.[1] اين واژه در لغت، به معناى «گرفتن چيزى به طور تمام و كمال» است؛ به عبارت ديگر در زبان عربى، هر گاه كسى چيزى را به كمال و تمام و بدون هيچ كم و كاستى دريافت كند، از اين كلمه استفاده می شود. [2]
قرآن می فرماید:
«اللّه يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِى لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِى قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً »؛ [3]
«خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز میستاند، و [ نيز] روحى را كه در [ موقع ]خوابش نمرده است، می گیرد . پس آن [ نفسى] كه مرگ را بر او واجب كرده، نگه می دارد و آن ديگر [ نفس ها] را تا هنگامى معيّن [ به سوى زندگى دنيا ]باز پس میفرستد» .
در اين آيه، هم از مرگ و هم از خواب ـ كه شباهتى به مرگ دارد ـ به «توفّى» و سپس به «امساك» تعبير شده است؛ نه به «قبض». علاوه بر آنكه موت را وصفى براى روح شمرده است؛ يعنى، روح به وسيله موت، بدن مادى را ترك كرده و وفات می کند.
به بيان ديگر، آنچه از اين آيه و مشابه آن استفاده می شود، آن است كه مرگ، تحويل گرفتن است؛ يعنى، آدمى هنگام مرگ با تمام شخصيتش ـ كه همان روح او است ـ در اختيار مأموران الهى قرار می گیرد و آنان انسان را دريافت می کنند. بنابراين، مرگ از ديدگاه اسلام، نيستى و نابودى نيست؛ بلكه انتقال از عالمى به عالم ديگر بوده و در حقيقت روز مرگ، هنگام بازگشت به خدا و سوق به سوى او است. [4]
همچنين از آنجايى كه روح از عالم مجردات بوده و از موطن اصلى خود، به نظام مادى و دنياى خاكى هبوط كرده است؛ با مرگ، به سوى عالمى كه از سنخ عالم روح و موطن اصلیاش است، قدم برمی دارد.
چه کسانی کمتر به یاد مرگ هستند؟
نوشته شده توسطرحیمی 23ام بهمن, 1396
امام على علیه السلام فرمودند:
10ویروس نابودگر کلامی!
نوشته شده توسطرحیمی 21ام بهمن, 1396
ده ویروس نابودگر کلامی:
1. نصیحت تکراری
2. تذکر مداوم
3. سرزنش
4. منت گذاشتن
5. مقایسه کردن
6. جر و بحث کردن
7. برچسب منفی زدن
8. پیش بینی منفی(نفوس بد)
9. گله و شکایت مداوم
10. متهم کردن
تبیان
نورانیت و قطع امید از صفات محبین اهل بیت علیهم السلام
نوشته شده توسطرحیمی 19ام بهمن, 1396
حجت الاسلام حائری زاده:
یکی از ویژگی های محبین اهل بیت علیهم السلام نشاط در شب زنده داری و نافلۀ شب است. برای اینکه انسان در نافلۀ شب سرحال باشد باید شب ها زود بخوابد. امام سجاد علیه السلام فرمودند: کسانی که در دل شب با خدا خلوت می کنند خداوند از نور خودش به آنها می دهد. این نورانیت برای نافلۀ شب و سحرخیزی است.
روایت داریم که شبها که می خواهید بخوابید، قبل از خوابتان وضو بگیرید بعد بخوابید، با این کار ثواب شب زنده دار را برای شما می نویسند.
آیت الله جوادی آملی می فرمودند وقتی شما می خوابید این گونه نیست که خواب شما و خواب ما صرفا برای استراحت باشد، خواب یک سیر معنوی است و روح ما را به عالم بالا می برد. خواب مانند یک کانالی است برای دریافت معارف نه صرفاً برای استراحت. به همین جهت ما آداب خوابیدن داریم.
روایت داریم که هرشب سورۀ واقعه را بخوانید زیرا دو خاصیت دارد، اولین خاصیتش این است که همنشین امیرالمؤمنین می شوید و دومین آن اینکه هیچ وقت فقیر نمی شوید.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند:
علامت دیگر برای محبین اهل بیت علیهم السلام این است که از آنچه که در دست مردم است قطع امید کند. نگاهش به دست مردم نباشد.
قسمتی از سخنرانی حجت الاسلام حائری زاده
هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام شب چهارم محرم 1393
عمر مؤمن قیمت ندارد خیلی با ارزش است
نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1396شهوت سلطهطلبی از شهوت جنسی و مالی بسیار بدتر است
نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1396حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با بیان اینکه در جامعه ما گناه با شهوات جنسی، مالی و غیره در نظر گرفته میشود، گفت:
شهوت سلطهطلبی ناشناخته و از شهوت جنسی و مالی بسیار بدتر است.
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان استاد حوزه علمیه شامگاه شنبه ۱۴ بهمن ماه در مراسم سوگواری حضرت زهرا سلام الله علیها که در دانشگاه شریف برگزار شد، گفت: طغیان و سلطه بر دیگران آخرین صفت بد از وجود انسان خارج میشود حتی اگر شخص به درجه صدیقین رسیده باشد.
وی افزود: طغیان و سلطه بر دیگران عامل قتل انبیا و اوصیا شد و هر پبامبری مبعوث شده ابتدا برای توحید و سپس برای از بین بردن این صفت مبعوث شده است چرکه آثار بسیار شومی دارد.
حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با بیان اینکه در قرآن کریم تصریح شده که کار پبامبران توحید و مبارزه با طاغوتیان است، اظهار داشت:
بدترین نوع ظلم ذیل همین صفت انجام میگیرد، این صفت آخرین صفتی است که از قلوب صدیقین خارج شده و بدترین گناهی است که انسان انجام میدهد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه در جامعه ما گناه با شهوات جنسی، مالی و غیره در نظر گرفته میشود، گفت: شهوت سلطهطلبی ناشناخته و از شهوت جنسی و مالی بسیار بدتر است و متاسفانه این مسئله حتی در جامعه ما که از اطلاعات مذهبی بالایی برخوردار است ناشناخته مانده است.
رابطه و تأثیرگذاری متقابل عقل و ادب
نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396
حبّی که انسان را به تمام سعادتهای عالم میرساند
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396
یکی از خصوصیّاتی را که سعادت ایجاد میکند، که بیبیدو عالم در خطبهای بیان فرمودند. عنوانش «حرّم له الشرک» است، یعنی برای او دیگر شرک حرام میشود. «و هو من المخلصین» یعنی انسان را به سمت اخلاص میبرد.
آیت الله روح الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه ترین جلسه اخلاق خود به موضوع “” پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید:
تمام سعادتهای دنیا و آخرت در حبّ به ولایتالله است. فرمودند: «هل الدین الا الحبّ» که توأم با این معرفت به آن حضرات، اسّ و اساس، همین میشود. نکتهی مهم اینجاست که هر سعادتی، ظلّ این سعادت عظمی است.
گاهی تصوّر میشود سعادت این است که انسان، خانهای، ماشینی، زندگی خوبی، همسر خوبی و … داشته باشد، البته اینها هم اگر به عنوان وسیلهای برای قرب الی الله باشد، به نوعی سعادت محسوب میشود، امّا حتّی اینها هم در ظلّ سعادت عظمایی است که اگر آن به وجود آمد، همه چیز به وجود میآید.
بیبیدوعالم(صلوات اللّه و سلامه علیها) جملهای دارند که عجیب است، فرمودند: «اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه»[1]، به درستی که حقیقت و واقعیّت و تمامی سعادت (إنّ چون تحقیقیّه هست، معنای حقیقت و واقعیّت در اینجا میدهد) و حقّی که سعادت به گردن انسان دارد، همه برای آن کسی قرار داده میشود که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) را در حیاتش و بعد از وفاتش، دوست داشته باشد.
یعنی کسی که حبّ ولایت را داشت، تمام سعادت و حقیقت سعادت را دارد. آنچه که از اوّل تا آخر سعادت بتوان تبیین کرد در حبّ امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) قرار دارد. «حبّ علیّاً» یعنی حبّ به ولایت؛ چون محبّت، خصوصیّتی دارد که هیچ چیزی نمیتواند داشته باشد.
جملهای که بهشتی بودن ابن ابی الحدید معتزلی را میرساند
ابن ابی الحدید معتزلی، جملهای دارد که اگر شرح نهج البلاغه را نمینوشت و خیلی از مطالب را که راجع به مولیالموالی گفته، نمیگفت، همین یک جمله را که بیان کرده است، یقیناً بهشتی است. او بیان میکند:
چرا با وجود معجزات کثیرهای که خلفا و دیگران از امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) دیدند و خودشان هم در آخر اقرار کرده و بیان کردند که اگر علی نبود، ما هلاک میشدیم (همهی آنها بیان کردند: «لو لا علی لهلک ابابکر»، «لو لا علی لهلک عمر»، «لو لا علی لهلک عثمان»)، تسلیم نشدند و عداوت ورزیدند؟!
چه کنم تا در زندگی زمین نخورم ؟
نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396آن دستگیره چیست؟
نویسنده: سید مهدی خدایی
ترمزهایی در جاده زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396
فردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و اله) آمد و عرض کرد:ای رسول خدا! توصیه و سفارشی به من نما،آن حضرت سه بار از آن شخص پرسیدند:اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟آن شخص در هر سه بار پاسخ داد: آری ای رسول خدا!پیامبر اکرم(صلی الله الله علیه و اله) فرمودند:به تو سفارش می کنم که هرگاه خواستی کاری انجام دهی در سر انجام آن تدبر نما؛ اگر مایه رشد و هدایت بود انجام بده و اگر مایه گمراهی بود از آن بپرهیز.[1]