موضوع: "نکات اخلاقی"

دغدغه محدث قمی برای قیامت چه بود؟

نوشته شده توسطرحیمی 20ام دی, 1394

همه ما باید خود را برای روز حساب آماده کنیم، هر چه بارمان برای آن روز سبک تر باشد خیالمان راحت تر است، یکی از مسائلی که جواب دادن از آن سخت است، ثروت زیاد است که باید برای چگونه بدست آوردن و چگونه هزینه کردن آن پاسخگو باشیم.

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا کهف/46
مال و فرزند ، زینت زندگی دنیاست

آینه:

روزی دو شخص محترم که ساکن بمبئی بودند، حضور مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی می‏رسند و بخاطر علاقه ای که به این استاد بزرگوار داشتند اظهار تمایل می‏کنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم نمایند تا ایشان زندگی راحتی داشته باشند و بهتر به امور علمی و دینی رسیدگی کنند.

اما شیخ عباس قمی از پذیرفتن آن خودداری کرده و آن را نپذیزفت و در مقابل اعتراض یکی از فرزندان خود که از این کار پدر ناراحت بود، می‏گوید: آرام باش، من همین مقداری را هم که الان در زندگی خرج می‏کنم، نمی‏دانم فردای قیامت چگونه جواب خداوند متعال و امام زمان سلام الله علیه را بدهم در جواب این مقدار هم معطل هستم، چگونه توقع داری که بارم را سنگین‏تر کنم ؟1

پی نوشت:
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل
منبع:حوزه

فرق ذنب اثم سیئه و خطیئه چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1394

این کلمات با مشتقات آن در قرآن کریم، در موارد زیادی استعمال شده است.[1]

کلمات «ذنب»، «اثم»، «سیئه»، و «خطیئه» در زبان فارسی از نظر معنا مترادف هستند، اما در عین حال در کلام عرب تفاوت‌هایی برای آنها بیان شده است. که در ذیل با توجه به معنای هریک، این تفاوت ها روشن می‌شود.

«اثم»؛ به معنای گناه است و گفته شده مراد از آن انجام کاری است که حلال نیست.[2]

«ذنب» عبارت از هر عملى است که به دنبالش ضرر و یا فوت نفع و مصلحتى بوده باشد، و اصل آن از «ذَنَب» گرفته شده که به معناى دم و دنباله حیوان است و به گناهان نیز اطلاق ذنب شده است؛ زیرا گناه، جنایت و ستم به دیگران دنباله و آثاری دارد و مستلزم کیفر و عقوبت و انتقام است.[3]

واژه «عصیان»، در مقابل طاعت به معنای نافرمانی است. اصل این کلمه به معنای چوب است. می‌گویند جلو فلانی را با عصا گرفت و به کسی که از جمعیت کناره‌گیری می‌کند گفته می‌شود «شق العصا»؛ یعنی از جمعیت جدا شد.[4]
«سیئة» از ریشه «سوء» گرفته شده و جمع آن «سیئات» است و به هر چیزی که بدی در آن ثابت و متصف به آن است، در هر موضوع یا کار یا عقیده‌ای که باشد اطلاق می‌شود و از آن‌جا که واژه سیئه بدی در آن ثبوت دارد از نظر معنا از واژه سوء تأکید بیشتری دارد و از نظر لفظ معنایش بلیغ‌تر است. بنابراین، هر یک از این دو واژه به حسب مورد در جای مناسب خود کاربرد دارد.[5] یعنی در جایی که بخواهیم بدی را تأکید کنیم از سیئه و در غیر آن از سوء استفاده می‌کنیم.
کلمه «خطئیة» از ریشه «خطأ» مقابل «صواب» است و خطا یا در حکم و یا کار و یا در تعیین مصداق و موضوع کاربرد دارد و خطای در حکم از نظر زشتی، اثرش از خطای در کار و یا مصداق و موضوع شدیدتر است؛ زیرا عذر کسی که خطای در حکم کرده و در آن مقصّر بوده پذیرفته نیست و همچنین کسی که در کاری اشتباه می‌کند او را به جهت مراقب نبودن در انجام کار نیک و محتاط نبودن مورد نکوهش قرار می‌دهند و کسی که در تعیین مصداق اشتباه می‌کند کمتر از دو قسم دیگر مورد سرزنش قرار می‌گیرد و عذرش پذیرفته‌تر است.

اما کسی که از روی عمد و اراده اقدام به کار زشت می‌نماید کار او از قبیل خطا نبوده؛ زیرا با اراده اقدام به آن کار کرده است، بنابراین، عمل او عصیان و سرپیچی از امر مولا است و آیه شریفه «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما»[6] ناظر به همین فرق است؛ بنابراین، بخشش و رحمت خداوند در ارتباط با خطا است و خداوند آمرزنده‌اى بخشاینده است. و اما عصیان و اقدام بر کار به صورت عمدی برای شامل شدن بخشش و رحمت خداوند نیاز به امور دیگر دارد.

از آنچه بیان شد این مطلب واضح گردید که خطا غیر از اثم است؛ زیرا إثم عبارت از کندی و به تأخیر انداختن عمل است و از همین جهت در آیه شریفه «مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً»[7] خطا و اثم در مقابل هم قرار گرفته‌اند. بهتان مربوط به کسی است که به خطا گناه را به دوش دیگری انداخته و گناه آشکار مربوط به کسی است که به عمد مرتکب گناه شده است.

و این مطلب نیز روشن شد که خطا غیر از ذنب است؛ زیرا ذنب عبارت از چیزی است که انجام آن زشت شمرده شده و نکوهش و کیفر را به دنبال دارد، به خلاف خطا که چنین نیست.[8]

ادامه »

عبد یا عابد...

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394

 

به جای اینکه عابد باشی

عبد باش

شیطان هم قریب به 6000 سال عبادت کرد

عابد شد

امّا عبد نشد

تا عبد نشوی

عبادتت سودی به حالت ندارد

عبد بودن یعنی :

ببین خدایت چه می خواهد

نه دلت !!!

علی و آل‏ علی از قیامت وحشت داشتند ؛ چرا ما غافلیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394

«آیت الله سید محمد ضیا آبادی» از اساتید حوزه علمیه آیت الله مجتهدی تهران و مفسر قرآن در جلسه اخلاق این هفته که در مسجد امام علی ابن الحسین(ع) دربند تهران برگزار شد درباره مرگ، قیامت و غفلت انسان‏ها سخن گفت. بخش‏هایی از این درس به شرح زیر است:

ــ هنوز اعتقاد به مرگ و برزخ و حساب و کتاب روز قیامت برای ما جا نیفتاده است. هنوز باورمان نشده است که بهشت و جهنمی وجود دارد و هم چنان در غفلت در زرق و برق دنیا هستیم و این باعث شده است که گناه کنیم و از یاد خدا دور باشیم.

ــ مردم گمراه روز حساب را فراموش کرده اند. آنها به زبان می گویند که اعتقاد داریم اما برایشان جا نیفتاده که قیامت چیست ؛ در نتیجه به دنبال دلم میخواهدهای نفس خویش هستند. غفلت از معاد و قیامت باعث تمام گناهان شده است. متاسفانه مردم غافل، دنبال هوای نفس و لذتهای دنیوی و خوشم می ایدهای پوچ خود هستند. این باعث فراموشی انسان از قیامت شده است. بیاییم بیدار شویم ؛ دنبال هوای نفس نرویم. اگر امروز عده ایی هوا پرستی می کنند روز قیامت را فراموش کرده‏اند و قیامت را اصلا باور ندارند.

ــ به جوانان عزیز اکیداً سفارش می‏کنم مراقب اصول عقاید دینتان باشید مراقب باشید سالم بماند عقاید را خراب نکنید اگر عقاید مان را مخدوش کردیم دیگر راهمان نمیدهند در مجالس و مباحث عقایدی شرکت کنید کتب عقاید را مطالعه کنید.

ــ علی و آل علی از روز قیامت وحشت دارند ؛

چرا ما که مدعی شیعه بودنش هستیم اینهمه در غفلت به سر می‏بریم؟

به قیامت اعتقاد داشته باشید ؛

آنهایی که گمراه شدند به قیامت و معاد اعتقاد نداشتند.

ــ ای مردم! بترسید از زلزله روز قیامت که خود خدا آن را بزرگ شمرده است. روز قیامت زلزله‏ای تمام عالم را خواهد گرفت. شما امروز از یک زلزله کوچک که در شهرها می‏آیند می‏ترسید چنان وحشت دارید که شب را تا صبح بیرون منزل می‏خوابید ؛ اما روز قیامت تمام زمین می‏لرزد ترس آن به حدی است که اگز یک زن شیر ده که دارد فرزندش را شیر می دهد در آن روز از ترس و عظمت آن زلزله بچه شیر خوارش را رها می‏کند که نشان از عظمت آن زلزله است که بدین صورت تعبیر شده است.

ــ انسان متقی در روز قیامت، نامه‏اش را روی دستش میگیرد به اهل محشر می گوید بیایید ببینید اعمال مرا هیچ نقطه سیاهی در نامه ام نیست مطمئن باشید اگر خدا ارحم الرحمین است همین طور عقاب و عذابش نیز شدید است بیدار شویم که بیدار شودن اولین قدم حرکت به سوی خدا است ما در خواب غفلت هستیم باید بیدار شویم خود را بشناسیم مبدا و معاد را بشناسیم از کجا آمده‏ایم؟ به کجا می‏رویم؟ برای چه آمده‏ایم؟ در چه مسیر پر خطری زندگی می‏کنیم؟ این مسیر خیلی خطرناک است ؛ گردنه‏های خطرناکی دارد تا بمیریم ؛ راه‏های دشواری را باید طی کنیم. وقتی بیدار شدیم و دیدیم در اطرافمان چه میگذرد شاید 70 یا 80 سال گذشته باشد و ما همچنان خواب باشیم. دم مردن و مرگ بیدار می‏شویم که خیلی دیر است. کاری نکنید در دنیا که با هوسرانی آن خواب بروید. چنین انسانی چه می‏داند چه حوادث هولناکی در انتظارش است؟ یک وقت از خواب بیدار می‏شویم می‏بینیم دیگر آن صحنه‏های زیبا و لذیذ در خواب هیچ نیست و مرگ به استقبالش آمده است.

ــ بشر تا از خواب بیدار نشود به دین عمل نمی‏کند. وظیفه اصلی پیامبران هم بیدار کردن بشر است آنها برای تذکر و یادآوری آمده اند تا ما از خواب غفلت بیدار شویم تا مربی نباشد روح غفلت زده ما بیدار نمیشود مذکر می خواهیم تا داد بزند سرمان و ما را بیدار کند در زمان کنونی ما مجالست با بندگان صالح خدا باعث بیداری ما می شود ما نیازمند به مجالست با آنها هستیم هر وقت درعبادت سستی پیدا کردی و حال خوشی نداشتی فورا نزد بندگان صالح خدا برو رفتارشان را ببین به گفتارشان و مواعظ آنها عمل کن حداقل هر هفته به دیدارشان بروید تا نشاط معنوی پیدا کنید آنها اطبا روح هستند که بسیار کمیاب نیز هستند دنبال طبیب روح باشید بزرگان و بیدار دلان کم هستند بیاد دنبال گشت و جوینده یابنده خواهد شد.

ــ این جور آسوده در دنیا زندگی نکنید ؛ بترسید از روز قیامت که بسیار نزدیک و هولناک است. پشت این دنیا دنیایی دیگری است انسان عاقل به هوش است رمز خلقت را می فهمد با بطالت و غفلت زندگی نکنید از آفرینش نعمتهای خدا درس بگیرید به آیات الهی بیندیشید پرده هارا کنار بزنید و پشت آن را ببینید و تسلیم امر خدا باشید نه امر نفس سرکشتان. بترسید و گریه کنید از لحظه‏ای که نکیر و منکر در قبر به سراغتان خواهند آمد.

ــ تا انسان نباشیم تا انسان نرویم ائمه ما را شفاعت نخواهند کرد. آنها سگ و خوک را که شفاعت نمی‏کنند ؛ باید انسان باشیم این همه بی پروا زندگی نکنیم دین داری دشوار است اما نتیجه خوبی در دنیا و آخرت دارد کافر محدودیت ندارد آزاد است اما ما مسلمانیم محدودیت داریم آزاد نیستیم حرفمان محدود چشممان محدود نگاههمان محدود رفتارمان محدود است حال که محدود شد در مقابل از عذاب خدا در امان هستیم چون اطاعت امر خدا را نمودیم مصون خواهیم ماند اما فرد کافر چنین نیست بی پروا است آزاد است اما دیگر در امان نیست امید د ردنیا و اخرت با عزت و آبرو باشیم.

منبع : اختصاصی ابنا

 

راز ماندگاری

نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1394

درک لحظه ها

بنای عمر انسان برپایه لحظات است، لحظاتی که گذشته، حال وآینده را می سازد، و با ایجاد رابطه معنادار بین آنها فرآیند زندگی شکل می گیرد. زندگی ای که آغازش از رحم مادر وسپس دنیای ماده و امتدادش به بی نهایت می رسد.

سرنوشت انسان در آن بی نهایت به نحوه زیستن او در این دنیا بستگی دارد. فرصت ها وامکاناتی که به لطف پروردگار هستی در این دنیای فانی موجود است.(وسخر لکم ما فی السموات وما فی الارض جمیعا منه »; «و آنچه در آسمانها و زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخت جاثیه/13) [شیء ناشناخته] ولحظاتی که زمان را تولید می کنند، ابزاری هستند که به واسطه آنها سعادت یا شقاوت در ابدیت رقم می خورد. به این ترتیب انسانها صاحب زمان هستند و با درایت و عقل خدادادی می توانند به گونه ای لحظات عمر خود را مدیریت نمایند که موجب حسرت آنان در آخرت نگردد

چنانکه امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید:«فرزند آدم از روزی که شکم مادر را ترک می کند و به زمین قدم می گذارد پیوسته سرگرم نابود ساختن عمر خویش است در حالی که باید از فرصت زندگی استفاده کند و برای منازلی که در پیش دارد بهره بردارد»

باید بدانیم فرصتها “زمان حال” زندگی اند، زیرا گذشته لحظاتی هستند که از دست رفته اند و آینده لحظاتی می باشند که از” اکنون ” حاصل می شوند.در روایات زیادی استفاده از زمان حال را غنیمت حساب آورده اند1 و گفته شده که باید از تک تک فرصت های فعلی استفاده شود ؛ چرا که فرصت ها مثل ابر گذرا هستند.2

امام سجاد علیه السلام فرمود: «یک مصیبت، این است که انسان با از دست دادن مال ـ که جایگزین دارد ـ غمگین می شود ؛ ولی برای عمرش ـ که از دست می رود و قابل جبران نیست ـ نگران نمی شود. مصیبت دیگر این که هر روز که به شب می رساند، یک قوم به سوی آخرت پای می گذارد ؛ ولی نمی داند به سوی بهشت روانه است یا جهنم… اگر انسان از این امر پند بگیرد دچار سختی و مشکلی نمی شود»3

انسان عاقل واندیشمند کسی است که در استفاده از ساعات ونه بلکه ثانیه های زندگی اش خساست به خرج داده وبا الگوپذیری از تعالیم حیات بخش دین و کوشش وتلاش در این مسیر، به منظور دریافت سهم خویش «درآینده » زمان حال را دریابد.

ادامه »

عمل، پشتوانه استجابت دعا

نوشته شده توسطرحیمی 1ام آذر, 1394

چک دعا همانند این است که شما می خواهید چکی را بکشید و حواله ای را بگیرید.

پس می بایست پولی در حساب داشته باشید.

کارهایی که در طول هفته انجام می دهید، همانند پولی است که به حسابتان واریز می کنید.

اگر در طول هفته خدماتی انجام نداده باشید چطور می خواهید چکی بکشید؟!

اعتبار چک شما به میزان موجودی شماست.

نه به میزان رقمی که روی چک می نویسید.

مثلاً اینکه می گویید:

«خدایا! پرچم اسلام را سربلند نگهدار »

این خود همانند یک چک است، پس باید عملی در حسابتان باشد تا این چکی را که کشیده اید، برگشت نخورد. اگر در حسابتان چیزی نباشد و چکی بکشید دستگیرتان می کنند؛ چون چک بی محل کشیده اید. باید محلی برای این چکها، که همانا اعمال ما می باشند، گذاشت.

منبع : مثل ها و پندها، حائری شیرازی، محی الدین

دنیا، دام شیطان

نوشته شده توسطرحیمی 1ام آذر, 1394

 

ماهی به طمع گوشت قلاب می آید و در دام می افتد و صید می شود.

شیطان قلاب است

و

دنیا گوشت قلاب.

در دنیا به هر چیزی که علاقه مند شوید در قلاب شیطان افتاده اید

و با علاقه به هر یک از مظاهر دنیا،

شیطان بر شما سلطه پیدا می کند.

 منبع : مثل ها و پندها، حائری شیرازی، محی الدین

راههاي عملي جهت شروع تهذيب نفس چیست ؟

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آبان, 1394


اولين راه براي تهذيب نفس، خودشناسي است.

يعني انسان بايد بداند كيست؟ و چه جايگاهي در اين عالم و بين موجودات ديگر دارد. بداند چگونه و براي چه به اين دنيا آمده است و نهايت كارش چيست؟ بنابراين، هر انساني بايد بتواند به پرسشهاي فوق كه برگرفته از حديث نبوي است، پاسخ روشن داشته باشد. پس آغاز راه تهذيب، خودشناسي است. وقتي انسان بفهمد كه كاملترين موجود است و محبوبترين آنها نزد خدا است. در يك كلام وقتي به جايگاه ممتازش در اين عالم هستي پي ببرد براي بازگشت به خوبيها و براي رفع آفات و خدايي شدن، بهترين انگيزه را خواهد داشت.

نكته مهم ديگر، عزم بر حركت است، تصميم بر حركت به سوي پاك شدن، و نيز تصميم بر باز نگشتن به راهي كه تا كنون ميرفته. به عبارت ديگر، توبه كند. بايد با خود شرط كند بين خود و راهي كه تا كنون ميرفته فاصله ايجاد كند، و از رفتاري كه موجب گرفتاريش شده است، روي بگرداند. حتي نگاهي به گذشته ممكن است وسوسه بازگشت به آن را در پي داشته باشد.

نكته سوم، جبران گذشته است. يعني آن چه از حقالله مثل نماز و روزه و … كه انجام نداده است، انجام دهد و حق الناس را جبران كند و از اين به بعد هم با خداي خود شرط كند كه خود را مقيد به انجام واجبات و ترك محرمات خواهد كرد. افزون بر اين مطالب، آنچه را كه در راه تهذيب و پاك كردن نفس حايز اهميت است اميد به رحمت خدا و دور كردن يأس از خويشتن ميباشد. دلسرد شدن و نااميدي آفت بسيار بزرگي است. بايد به خدا توكل داشت و به معصومين(:) متوسل شد تا در اين راه ياريمان كنند. اميد به رحمت خدا موجب قوت دل است و يأس از رحمت الهي كفر است. با توجه به پشيماني و عزم بر ترك گناهان گذشته، يقين بدانيد كه روح و جانتان صفا و صيقل ميگردد و دريچههاي نور در قلبتان گشوده ميگردد. خداوند در حديث قدسي ميفرمايد:

«لو يَعلم المدبرون كيفَ اشتياقي بهم لَماتوا شوقاً» اگر آنها كه به من پشت كردند ميدانستند كه چقدر مشتاق به آنها هستم، از شدت شادي جان ميدادند. بازآ بازآ هر آنكه هستي بازآ گر كافر و گبر و بتپرستي بازآ

اين درگه ما، درگه نوميدي نيست
صد بار اگر توبه شكستي بازآ

منبع : پاسخگو

رزق خاص مومن/شیوه های کسب اخلاص

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394

بیانات استاد محمد شجاعی:

اخلاص،یعنی خالص کردن و اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او.

از مجموعه آیات و روایات می توان به شیوه هایی برای دسترسی به اخلاص دست یافت ازجمله:

1. تقویت ایمان و افزایش معرفت خداوند:

ایمان به خدا و همه صفات او به ویژه صفاتی که شایستگی و دوستی ستایش و پرستش را مختص ذات حق تعالی می کند جایی برای انگیزه شرک، کفر و نفاق، با همه اقسام آنها باقی نمی گذارد؛ شناخت خدا با همه صفات او موجب ایجاد حالت فروتنی و خشوع و خضوع در آدمی می شود و به حالت خوف و رجاء می رسد که مبادا دچار عذاب دنیوی و اخروی و یا محرومیت از دیدار خدا شود، به همین دلیل هر چه معرفت انسان به خدا بیشتر شود توجهش به دیگران کمتر خواهد شد.

2. تفکر در ارزش اخلاص:

اخلاص، فرمان الاهی به همه دین ها [1]؛ نعمت پنهانی خداوند به بنده محبوب خود[2]؛ باعث دیدار پروردگار [3]؛ مایه رهایی از حساب روز قیامت [4]؛موجب بر خورداری از پاداشهای بی پایان اخروی[5] و باعث عدم تصرف شيطان در آدمی است.[6]

3. فکر کردن درباره ضررهای اخلاص نداشتن:

از مجموع روایات[7] درباره آثار ریا و عدم اخلاص بر می آید که:

ریا و عدم اخلاص نوعی کفر، شرک، نفاق ،نیرنگ به خدا، مایه خشم خداوند و باعث عدم قبولی اعمال، شفاعت و اجابت دعا است.

4. یکسان بودن عبادت های آشکار و پنهان:

به گونه ای که نگاههای دیگران تأثیری در چگونگی انجام تمام عبادت های او از جمله نماز و صدقه و …او نگذارد.

5.بندگی همه جانبه:

پیروی فرمان ذات حق تعالی در همه واجبات، ترک محرمات، انجام مستحبات، ترک مکروهات و حتی در انجام مباحات، نه اینکه مثلاً نماز بگذارد درعین حال حسادت و غیبت هم داشته باشد و همین طور در سایر موارد اعتقادی و عملی دین.

ادامه »

راهکارهای عملی بیماری حسادت

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394

 

راه کارهاى درمان حسادت از دیدگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانی

حسادت در حقیقت، اعتراض به عدالت و حکمت خداوند است. این اعتراض به دلیل عدم آگاهى نسبت به حکمتى است که در تفاوت هاى موجود در بین انسان ها نهفته است.
8ـ1. توجه به معاد و نگاه مثبت به مرگ: مرگ نابودى نیست، بلکه دروازه ورود انسان به جهان دیگر است. بر اساس این بینش، مرگ براى مؤمنان آسودگى خاطر و راحتى از مشکلات دنیا را به دنبال دارد؛ زیرا با مرگ به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید (زمر: 42؛ سجده، 11).

یکى از محورى ترین راه کارهاى مقابله با فشار روانى در قرآن، ایجاد دید مثبت نسبت به مرگ است.

قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيينِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ(التوبة/52)

گاهى اوقات انسان ها در دنیا به دنبال، امنیت، آرامش و آسایش مطلق هستند، درصورتى که اینها در دنیا به صورت مطلق وجود ندارد. اگر انسان ها به این آگاهى برسند، یعنى متوجه این امر مهم باشند که اگر با سعى و تلاش، باز هم به چیزى که مى خواهند نرسیدند، این باعث محرومیت در آنها نخواهد شد و به صورت مطلق تمام آن چیزهایى را که دیگران دارند طلب نخواهند کرد که با نرسیدن به آنها، دچار غم و غصه شوند. اگر انسان با این اعتقاد زندگى کند که آسایش و آرامش واقعى، قابل دسترسى در جهان دیگر است و نعمت فراوان یا ثروت زیاد نمى تواند براى او آرامش آور باشد، بدون اضطراب و دغدغه جمع آورى ثروت، زندگى خواهد کرد. دارایى و ثروت اگرچه در رشد و تعالى انسان مهم است، ولى اگر در زندگى هدف قرار گیرد، مایه سقوط انسان مى شود. در نتیجه، رفاه واقعى را در بى نیازى و عدم وابستگى به مال و دیگران مى داند (حسینى کوهسارى، 1389، ص 190).

ادامه »