« مولودی های حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم + دانلود | تبیین سرّ اشتهار حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) به عقیلة بنی هاشم » |
شاخصههاي برتري رسول اکرم صلی الله علیه وآله بر پيامبران
نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1393به مناسبت میلاد مسعود حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و آغاز هفته وحدت به شاخصه های برتری پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله بر سایر انبیای بزرگ خدا که با دلایل مختلف قرآنی، روایی و عقلی ثابت میشود، اشاره می شود.
در این نوشتار، برخی دلایل قرآنی این مسأله را از زبان و قلم استاد گرانقدر آیتالله العظمی جوادی آملی که در کتاب سیره رسول اکرم در قرآن، آمده است، را از نظر می گذرانیم . ایشان آورده اند که با بررسی چند مطلب، برتری پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) بر سایر پیامبران اولواالعزم اثبات میشود.
1. بشارت حضرت مسيح
2. هیمنه قرآن بر کتب انبیای پیشین
3. خاتميت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم
4. عبوديت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم
5. کلام و سکوت آن حضرت، مظهر کلام و سکوت خداست
6. پیامبر گرامی اسلام، قرآن ممثل
7. تجليل خداوند در خطاب به آن حضرت
8. عظمت در اخلاق
9. رسالت پيامبر براي همه انسانها تا روز قيامت هست
10. رأفت و رحمت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم
1. بشارت حضرت مسيح
خداي سبحان از زبان حضرت عيسي (عليه السلام) ميفرمايد:
«… وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ…»(الصف/6)
: به شما بشارت ميدهم وجود پيامبري پس از خود را که نام [مبارک] او احمدصلي الله عليه و آله و سلم است.
اگر پيغمبر خاتم در سطح انبياي گذشته يا در سطح رسالت عيساي مسيح (عليه السلام) سخن گفته باشد اولاً نيازي به آمدن پيغمبر نبود، ثانياً مجالي براي بشارت نبود چون پيغمبر جديد سخن تازهاي نميآورد تا حضرت عيسي(عليه السلام) به آمدنش بشارت دهد.
سخن عيساي مسيح که من کتاب آسماني پيامبر گذشته را تصديق مي کنم و آمدن پيامبري را در آینده بشارت ميدهم، نشان می دهد که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از حضرت عيسي(عليه السلام) افضل و قرآن از انجيل بالاتر و رهآورد پيغمبر اسلام بيش از رهآورد مسيح (عليه السلام) است تا معناي بشارت تحقّق يابد.
2. هیمنه قرآن بر کتب انبیای پیشین
خداوند مي فرمايد: همه انبيا حقّ آوردند ولي کتب انبياي گذشته، زير هيمنه و سيطره ونفوذ قرآن کريم حفظ ميشود؛ وقتي خدا قرآن را مُهَيْمن برکتب انبياي پيشين قرار داده، چون کمال علمي هر پيامبري در کتاب آسماني او و کمال علمي پيغمبر خاتم نيز در قرآن ظهور ميکند، پس رهآورد رسول خدا بالاتر از کتب انبياي پيشين است.
مقام و شخصيت معنوي هر پيغمبر در کتاب آسماني او تجلي ميکند، مقام موساي کليم در حدّ تورات و مقام عيساي مسيح در حدّ انجيل جلوه گر شده است، انبياي پيشين نيز در حدّ کتب و صحف آسماني خود ظهور کرده اند، وقتي سيطره و فضيلت قرآن بر همه کتابهاي انبياي سلف ثابت شود سيطره و فضيلت رسول خاتم نيز بر ديگر انبيا ثابت ميشود، زيرا پيغمبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهيمن است، پس پيغمبر اسلام مهيمن است.
«هيمنه» يعني سيطره ونفوذ علمي، و خداي سبحان اين معنا را در سوره مائده، پس از ذکر نام چند تن از انبيا، چنين بيان ميکند: بعد ازانبياي گذشته و به دنبال آثار آنان، عيسي، فرزند مريم را فرستاديم در حالي که تورات را تصديق مينمود وبه عيساي مسيح انجيل داديم… سپس خطاب به پيغمبر خاتم ميفرمايد: ما برتوقرآن فرستاديم که کتب آسماني پيشين را تصديق ميکند و بر آنها سيطره، اشراف ونفوذ علمي داشته ونمي گذارد آنها ازدست بروند، تحريف آنها را تصحيح ميکند، به طوري که موارد تحريف شده آنها را پس از عرضه بر قرآن کريم به خوبي ميتوان تشخيص داده و اصلاح کرد.
3. خاتميت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم
از مزاياي رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم خاتميّت اوست، قرآن کريم در اين مورد ميفرمايد:
« مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيينَ …»(الأحزاب/40)
گذشته از اين، شواهد ديگري نيز دلالت قطعي بر خاتميت رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم دارد که صحيفه نبوت پيامبران به وسيله آن حضرت، به پايان رسيد. مقصود از خاتميت، هم تأخر و خاتميّت زماني و هم خاتميّت رتبي در قوس صعود است.
«خاتم» يعني مُهر، که در پايان نوشته ها قرار مي گيرد؛ وقتي نويسنده هر آنچه لازم بود بيان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پايان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام ميدارد؛ خداي سبحان که با جهانيان سخن ميگويد، از راه فرستادن وحي براي هدايت انسانها برنامه دارد لذا نه تنها عيساي مسيح، بلکه همه انبيا کلمات الهي هستند انبيا کتاب حقّ و کلام حقّند. خداي سبحان با فرستادن آنها براي جوامع بشري پيام ميفرستد. پس از پايان گفتار و کلماتش، سلسلهنبوتشان را با فرستادن پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ختم، و صحيفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلين مهر کرده است پس هرگز جا براي نبوت و رسالت ديگري نيست لذا ميفرمايد: رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم زيور همه انبيا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پايان پذيرفته است.
پس همان طور که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در قوس نزول سر سلسله انسانهاي کامل است چون «أوّل ما خلق الله»[1] است، در قوس صعود نيز، اوج و قلّه غايي رسالت است چون خاتم انبياست.
ازاين جمله، نه تنها استفاده ميشود که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم واجد همه مزاياي مشترک، و مزاياي فرد فرد انبيا، و بعضي از خصايص ويژه است که انبياي قبلي فاقد آن بوده اند بلکه نکته ديگري هم استفاده ميشود که تا روز قيامت احدي بهتر از پيغمبر اسلام نخواهد آمد، زيرا رسول خدا انسان کامل است و هر چند ميليونها سال بگذرد کاملتر از او نخواهد آمد، و اگر کاملتر از وي يافت ميشد، حتماً او به مقام خاتميّت ميرسيد نه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، و چون تالي باطل است پس مقدّم هم، باطل خواهد بود.
4. عبوديت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم
بعضي از انسانها تحت تدبير اسماي جزئيّه حقّند، مثلاً بعضي درحقيقت،عبدالرزّاق،عبدالباسط،عبدالقابض، عبدالکريم، يا عبدالجليل هستند اما پيامبر اسلام «عبدُه» است و پروردگاري مدبّر و مربّي شخصي وي است که نهايي ترين مرتبه را داراست، و در قوس صعود، مقامي برتر از مقام مربوبيّت شخص رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيست، و آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم منتسب به عاليترين اسم از اسماي حسناي خداي سبحان است، يعني «هو» که همان هويت مطلقه است، چون کاملترين عبوديت از آن اوست، جامعترين کلمه به او اشاره دارد و حضرت در قوس نزول از نزد همان مقام تنزّل کرده و هويت مطلقه مبدأ ارسال رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است
5. کلام و سکوت آن حضرت، مظهر کلام و سکوت خداست
خصيصه ديگري که خداي سبحان، براي معرفي پيامبرش ذکر ميکند اين است که ميفرمايد: او حاملي است که کلام و سکوتش مظهر کلام و سکوت خداست، هر چه ميگويد وحي است، و هر آنچه با وحي دريافت نموده به مردم ابلاغ ميکند، نه از وحي مي کاهد و نه غير از وحي چيزي ميگويد.
از اين جمله معلوم ميشود در قانونگذاري و مسائل مربوط به سعادت مردم، اگر چيزي وحي نبود هوي است و هوي به باطل منتهي خواهد شد. از تقابل بين وحي و هوي معلوم ميشود که سخن، يا حقّ است و يا باطل؛ اگر حقّ شد برابر با وحي است و گرنه هوي و هوس. و چون گفتههاي نبي اکرم صلي الله عليه و آله و سلم حقّ است پس آنچه را که در مسائل ارشادي و جهان بيني و هدايت بيان ميدارد وحي است، بحث در باره جزئيّات دنيايي نيست، و اين جمله، ناظر به مدعاي اوّل، يعني وحي بودن همه گفته هاي ديني آن حضرت است.
پس پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم هر چه را يافت به شما گفت و هر چه به شما گفت وحي بود، او هم در اثبات، معصوم است و هم در سلب، منتها افراد بايد در پرتو ارتقاي فکري، آنها را دريافت کرده بفهمند، اين دو اصل نيز از يکديگر جداست، يکي ناظر به امين بودن اوست که هرگز رسالت را ناقص نکرده، هرچه به او گفتيم ابلاغ ميکند. و اصل ديگر ناظر به آن است که هر چه ميگويد گفتار ماست، از خود چيزي بر وحي نمي افزايد.
6.پیامبر گرامی اسلام، قرآن ممثل
از برجسته ترين مزاياي علمي رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آن است که خداي سبحان قرآن را به او آموخته و حقيقت آن را در قلب مطهر او القا کرده، پس زماني ميتوانيم سيره علم يرسول گرامي را ارزيابي کنيم که حقيقت قرآن را بشناسيم.
هر پيامبري به اندازه کتابش مردم را به حقّ دعوت ميکند و هر آنچه به عنوان آيه تدويني کتاب اوست در وجود مبارک آن پيامبر، به عنوان آيه تکويني و وجود عيني متحقّق است، و اگر براي معارف کتاب آسماني درجاتي هست، براي ولايت و رسالت اوليا و فرستادگان خدا نيز مراتبي خواهد بود، و اگر اکتناه قرآن مقدور همه نيست، لااقل دسترسي به برخي از درجات آن مقدور محقّقان هست وبه همان ميزان م يتوان رسول خدا و سيره علمي آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم را شناخت.
7. تجليل خداوند در خطاب به آن حضرت
خداي سبحان، از نظر ادب محاوره، حرمتي خاصّ براي خاتم انبيا قايل است که براي انبياي پيشين قايل نبوده، انبياي گذشته را با نام مخصوص آنها خطاب مي کند، امّا هرگز نام مبارک پيغمبر اسلام را به عنوان يا محمّد صلي الله عليه و آله و سلم نميبرد بلکه هميشه از او با تعبيرات تجليل آميز مانند: ﴿يا أيّها النبي﴾! ﴿يا أيّها الرسول﴾! ياد ميکند و اگر احياناً خطاب ﴿يا أيّها المزّمّل﴾ و ﴿يا أيّها المدّثّر﴾ هست، ناظر بر نکته لطيف تاريخي است.
مثلاً در باره آدم ابوالبشر ميفرمايد:
«وَقُلْنَا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ …»(البقرة/35) و در باره نوح ميفرمايد:
«قَالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيسَ مِنْ أَهْلِكَ إِ…»(هود/46) و در باره موسي می فرمایید:
«…يا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ …»(القصص/31)و در باره حضرت عيسي می فرمایید:
«وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيمَ …»(المائدة/116) و در مورد حضرت داود:
« يا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً …»(ص/26)
ولي در باره رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم علاوه بر خطاب جلالت آميز خود، به بندگان نيز مي آموزد که:
«لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَينَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا …»(النور/63):
هرگاه خواستيد پيامبر را صدا بزنيد او را مانند مردي عادي صدا نزنيد، بلکه هم نحوه صدا زدن و هم اصل آن آميخته با تجليل و تکريم باشد.
8. عظمت در اخلاق
خداوند پيامبر خود را به عظمت اخلاقي مي ستايد:
« وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»(القلم/4) با جمله اسميه و تأکيد، ميفرمايد:
تو داراي اخلاق عظيمي هستي، وقتي خداي سبحان از چيزي به عظمت ياد کند، معلوم ميشود که از عظمت فوق العادهاي برخوردار است چون او هرچيزي را به عظمت نميستايد؛ بسياري از موارد را با صفت «ضَعف» يا «قلّت» ياد ميکند، سراسر دنيا را اندک مي شمرد:
« … مَتَاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ …»(النساء/77)
و از دسيسه هاي شيطان به عنوان:
«…إِنَّ كَيدَ الشَّيطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»(النساء/76) سخن مي گويد؛ امّا وقتي از خُلق رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نام مي برد مي فرمايد: اي پيامبر تو واجد همه ملکات نفساني در حدّ اعلا هستي!
9. رسالت پيامبر براي همه انسانها تا روز قيامت هست
خداوند پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را شخصيتي جهاني دانسته و در باره قلمرو رسالت او مي فرمايد:
ما تو را براي جهانيان فرستاديم امّا بر مؤمنان منّت نهاديم.
اين دو نکته در باره قرآن کنار هم آمده است که قرآن کتابي جهاني است:
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ …»(البقرة/185) ليکن تنها اهل تقوا از آن طرفي ميبندند:
« ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»(البقرة/2)اين کتاب براي همه آمده، ولي عده اي به عمد خود را از آن محروم کرده اند، کتابي جهاني است ولي اهل تقوا و فضيلت از آن بهره مي گيرند.
در باره رسول خدا نيز اين دو تعبير را دارد، از طرفي مي فرمايد: تو پيامبري جهاني هستي: « وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ …»(سبأ/28) ، و از طرف ديگر ميفرمايد:
« لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ …»(آل عمران/164):
خداوند بر مؤمنان منّت نهاده پيامبري را از خودشان در ميان آنها برانگيخت.
«منّت» عبارت است از نعمت سنگين و بزرگي که تحمّل آن آسان نيست، تنها مؤمن از عهده پذيرش نعمت پيامبري و اطاعت از آن، به خوبي برميآيد، نعمت ايمان، رسالت و ولايت چنين است.
حاصل آنکه: رسالت پيامبر براي همه انسانها تا روز قيامت هست ولي تنها مؤمنان از فيض رسالت بهرهمند ميشوند و خدا تنها بر آنان منت نهاده و رسول، از بين آنها مبعوث شده است. گرچه بعثت همه انبيا منّت است امّا دو ويژگي خاتميت و منت بودن بعثت تنها در خصوص پيامبر خاتم آمده است.
10. رأفت و رحمت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم
خداوند در مورد بعضي از انبيا تعبير برادر کرده ميفرمايد: «براي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم(اعراف/73)، «براي قوم عاد برادرشان هود را فرستاديم»(هود/50)، «…آن هنگام که برادرشان نوح آنها را گفت… »(شعراء/106) ولي درباره پيامبر اسلام تعبير برادر نيامده، بلکه ميفرمايد:
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ…»(الجمعة/2) يا اينکه ميفرمايد:
« لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»(التوبة/128):
پيامبري براي شما آمده که از جانتان برخاسته، انحراف شما براي او بسيار سخت است، با حرص و شوق کوشش ميکند تا شما مؤمن بشويد، او مظهر رأفت و رحمت خدا براي مؤمنان است.
خداوند خطاب به پیامبر می فرماید، تو مبشّر جهانيان هستي امّا تنها مؤمنان از تو استفاده کرده آنان را به رحمت خاصه نويد ميدهي و گرنه توده انسانها از خُلق و سبک زيست مردميتو بهره ميبرند، هر چند به راه نيايند، حد اقل از تيرگي آنها کاسته مي شود.
علاقه مندان برای مطالعه بیشتر این بحث می توانند به کتاب سیره رسول اکرم در قرآن، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، جلد دوم، صفحات 21 تا 64 مراجعه نمایند.
بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء
پاورقی:
[1] ـ قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «أوّل ما خلق اللهُ نوري» (بحار، ج1، ص97، ح7)
خیلی خوب و مفید
فرم در حال بارگذاری ...