« عزّت واقعى نزد خداست!از محاسبه نفس غافل نشویم! »

شصت سال تلاش براى احياء نماز جماعت

نوشته شده توسطرحیمی 27ام اسفند, 1393

آية ا… مرعشى نجفى (1315 – 1411 ه‍ .ق ) سخت مقيّد بود كه نمازهاى خويش را در وقت فضيلت و با جماعت برگزار كند. در برخى از يادداشتهاى سالهاى قبل چنين نوشته است : هنگامى كه در قم سكونت كردم صبحها در حرم حضرت معصومه عليهاالسّلام اقامه جماعت نمى شد و من تنها كسى بودم كه اين سنّت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پيش به اين طرف صبح زود و پيش از باز شدن درهاى حرم مطهّر و زودتر از ديگران مى رفتم منتظر مى ايستادم . اين انتظار گاهى يك ساعت قبل از طلوع فجر بود، تا خدّام درها را باز كنند. زمستان و تابستان نداشت . در زمستانها، هنگامى كه برف همه جا را مى پوشاند، بيلچه اى كوچك به دست مى گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز مى كردم 

تا خود را به حرم مطهّر برسانم . در آغاز خود به تنهايى (در حرم نماز) مى خواندم ، تا پس از مدّتى يك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن كم كم افراد ديگرى اقتدا كردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهّر آغاز كردم و تا امروز كه شصت سال از آن تاريخ مى گذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آن پس ‍ روزى سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليهاالسّلام و صحن شريف نماز جماعت مى خواندم.

 سفارش به نماز جماعت 

اين حكايت را 37 سال قبل آية ا… العظمى مرعشى  (ره)؛ براى يكى از خواص نزديك خويش نقل كرده و اكيداً سفارش نموده بود كه تا من زنده هستم براى كسى نقل نكن .

در زمان اقامت در سامراء چندى در سرداب مقدس شبها بيتوته مى كردم . شبهاى زمستان در اواخر يكى از شبها كه در سرداب مقدس بودم ناگهان صداى پايى شنيدم . با آنكه درِ سرداب بسته بود فوق العاده وحشت نمودم كه شايد از مخالفين شيعه و از دشمنان اهل بيت باشد. شمعى كه با خود داشتم ، خاموش شده بود، امّا صدا و لحن نيكويى به گوشم رسيد كه فرمود:((سلام عليكم ))، و نام مرا به زبان آورد. من جواب دادم و عرض كردم شما كى هستيد؟ فرمود: يك نفر از پسر عموهاى شما. عرض كردم درِ سرداب بسته بود، شما از كجا وارد شديد؟ فرمود: اَللّهُ عَلى كُل شَىٍ قَدير. عرض كردم اهل كجا هستيد؟ فرمود: اهل حجاز هستم . فرمود: چرا در اين وقت به اينجا آمده اى ؟ عرض كردم حوائجى دارم و به جهت آنها متوسل شده ام . فرمود: جز يك حاجت ، بقيه حوائج شما برآورده خواهد شد. پس ‍ آن سيّد سفارشهايى كردند. از جمله تاءكيد بر نماز جماعت ، مطالعه فقه ، حديث و تفسير، صله رحم ، رعايت حقوق اساتيد و معلمين و تاءكيد بر مطالعه و حفظ نهج البلاغه و ادعيه صحيفه سجاديه و … پس من از او خواستم كه براى من به درگاه الهى دعا كند. پس دستها را به سوى آسمان برداشت و عرض كرد: الهى ، بحق النبى و آله اين سيّد را موفق به خدمت شرع فرما، و حلاوت مناجات با خود را به او بچشان و قدرى تربت سيّدالشهداء را كه با هيچ چيز مخلوط نبود و به اندازه چند مثقال بود به من داد. پس از آن ناگهان ناپديد شد و متاءسفانه در وقت حضور او ندانستم كه او آقا ولى عصر ((عج )) است.

برگرفته از کتاب نماز خوبان

 منبع: شوق نماز


فرم در حال بارگذاری ...