موضوع: "شهدا"

ما بی تو غریبیم در این شهر، دلیرا/ یک بار دگر از دل این معرکه برگرد

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1394


سردار شهید همدانی با ایجاد هماهنگی میان ارتش و قوای نظامی سوریه و تشکیل نیروهای داوطلب مردمی مانع از سقوط سوریه و …بودند.

سردار حاج حسین همدانی پنجشنبه در کشور سوریه در حین عملیات مستشاری به دیدار یاران شهیدش شتافت.

جواد محقق شاعر معاصر کشورمان در رثای این سردار شهید شعری سروده است.

گرمیم به ایمان علمداری ات ای مرد

ما را نکند مرگ تو از راه شرف سرد

ما رهرو این سرخ صراطیم همیشه

هرچند نبینیم به غیر از غم و جز درد

سرخ است تو را سینه و سبز است تو را سر

ای روی رقیبان تو در فتنه ی شب،زرد

گم شد به خطا در تب طوفانی تزویر

هر کس که تو را در شب آن حادثه گم کرد

ما بی تو غریبیم در این شهر، دلیرا

یک بار دگر از دل این معرکه برگرد

نازم به امامی که در آن فرصت کوتاه

مانند تو صد شیر به هر حادثه پرورد

شهید و شهادت

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1394

شهید یعنی عبور کردن از خود و رسیدن به خدا.

(شهید کسی است که در دنیا نه ریاست میخواهد ونه مال وثروت از جسم و همه دارایش استفاده میکند جهت خدمت به مردم و سر افرازی دین اسلام ،شهید اتصال ما با انبیا وائمه و خداست)

امام على علیه السّلام فرمودند:

إِنَّ اللّه کَتَبَ القَتلَ عَلى قَومٍ والمَوتَ عَلى آخَرینَ وَکُلٌّ آتیهِ مَنیَّتُهُ کَما کَتَبَ اللّه لَهُ فَطوبى لِلمُجاهِدینَ فى سَبیلِهِ وَالمَقتولینَ فى طاعَتِهِ؛

براستى که خداوند براى گروهى کشته شدن را مقدر فرموده و براى دیگران مردن را. هر گروهى با همان سرنوشت که خداوند مقدر کرده است مى رسد. پس، خوشا به سعادت مجاهدان در راه خدا و کشته شدگان در راه طاعت او.

شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۸۴

امام صادق علیه السلام  از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: تمام خوبی‌ها و ارزش‌ها در شمشیر و زیر سایه‌ی شمشیر است که مردان جنایتکار و آلوده را سر جایشان می‌نشاند و ریشه‌ی فتنه و فساد را قطع می‌کند. مسلمین و مجرومین جهان هرگز نخواهند آرامش و آسایش داشته باشند مگر آن که شمشیرها را در راه عدالت و قطع ریشه‌ی کفر به کار برند و این سلاح‌ها و شمشیرها هستند که کلیدهای دوزخ و بهشتند اگر در راه خدا و سعادت بشر به کار افتند. در سایه‌ی همین شمشیرها و سلاح‌ها بهشت برای زندگی جامعه فراهم می‌شود و اگر در راه بدبختی و بیچارگی و به استثمار کشیدن توده‌ی مردم مجروم و مستضعف به کار افتد همین سلاح‌ها و شمشیرها انسان را به بردگی و غلامی می‌کشد و سرانجام انسان را به دوزخ می‌افکند. (وسائل الشیعه، ج ۱۱، کتاب الجهاد مع العدو، باب ۱، حدیث ۱)

«عن النبی صلی‌الله علیه و آله و سلم فی فضل الفزاء فی سبیل‌الله و قال اذا زال الشهید عن فرسه بطغته او ضربه لم یصل الی الارض حتی بعث الله زوجته من الحور العین فتبشره بما اعدالله له من الکرامه فاذا وصل الی الارض تقول مرحبا بالروح الطیبه التی اخرجت من البدن الطیب ابشر فان لک ما لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر»

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره‌ی ثواب مبارزین راه خدا فرمود: وقتی که مجاهد فی‌سبیل‌الله بر اثر تیر دشمن از اسب بر زمین افتد، هنوز پیکر پاکش نقش بر زمین نشده که خداوند متعال فرشته‌ای را به استقبال روحش می‌فرستد و او را به بهشت و نعمت‌ها و کرامت‌هایی که برایش مهیا شده است بشارت می‌دهد. وقتی که پیکر پاکش نقش بر زمین شد فرشته الهی به او می‌گوید آفرین بر تو ای روح پاک که از بدن پاک خارج شدی، برای تو مقام و منزلتی است که هرگز چشمی آن را ندیده و گوشی آن را نشنیده و به قلب کسی خطور نکرده است. (سفینه البحار، جلد۱، ماده شهد، خصال شیخ‌صدوق، ص‌۱۵۶، حدیث ۱۹۶)

منبع: مبلغان سایبری

 

مرا که خسته ترینم ، کسی نمی خواهد ...

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1394

دلم گرفته شهیدان ؛ شما مرا ببرید !

مرا ز غربت ِ این خانه تا خدا بِبَرید !

مرا که خسته ترینم ، کسی نمی خواهد . . . . .

کَرَم نموده دلم را مگر شما بِبَرید . . !

آهنگ جدید رضا صادقی با موضوع شهدای غواص/«آغوش امن» + فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1394

نماهنگ «آغوش امن» همزمان با فرارسیدن آغاز هفته دفاع مقدس، با صدای رضا صادقی در رثای شهدای غواص منتشر شد.

همزمان با فرارسیدن آغاز هفته دفاع مقدس، نماهنگ «آغوش امن» با صدای رضا صادقی در رثای شهدای غواص منتشر شد.

این نماهنگ که تازه ترین اثر سفیرفیلم با همکاری خانه موسیقی و سرود بسیج است، به کارگردانی علی طادی و محمدمهدی فکریان، در زمان ۶ دقیقه تولید شده است. بخش هایی از این اثر در شهرک سینمایی دفاع مقدس و بخش هایی نیز در خانه ای قدیمی در تهران فیلمبرداری شده است.

دانلود فایل

«یاحا کاشانی» شاعر و ترانه سرا در بهبوهه اخبار کشف اجساد شهدای غواص، با سرودن ترانه ای برای این شهیدان، زمینه خلق اثر «آغوش امن» را با صدای رضا صادقی فراهم کرد. خود او در این باره می گوید: «این شعر یک هفته پس از منتشرشدن خبر تکان دهنده کشف پیکر شهدای غواص در ذهن من شکل گرفت. یک شب تا صبح به خواب نرفتم و این ترانه صبح همان روز سروده شد.»

این قطعه ۸ بیت دارد و برای نخستین بار توسط سیدعلی ضیاء، مجری برنامه «امشب» شبکه یک سیما دکلمه شد. پس از آن رضا صادقی از اجرای این اثر استقبال کرد. رضا صادقی روی این کار حساسیت زیادی نشان داد و حتی به دلیل بغض و گریه های پیاپی میان اجرا، چندین بار به استودیو رفت و آن را تنظیم و بازخوانی کرد، تا نهایتا اثری شایسته خلق شد.

تنظیم و ملودی این اثر به ترتیب از آقایان شجاعت رفیعی و فرشید عظیمی است. نماهنگ «آغوش امن» در هفته دفاع مقدس از شبکه های مختلف صداوسیما پخش می شود.

منبع:خبرگزاری تسنیم

مادر بگو: اللهم تقبل منا هذا القربان

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394

بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است، مگر آنکه فردی در راه خدا کشته شود. و بالاتر از کشته شدن در راه خدا، خیر و نیکی نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با این عبارات، انواع نیکی ها را به انواع جان فشانی ها و کشته شدن در راه خدا خلاصه کرد و نشان داد که افراد در مراتب احسان و جان فشانی با یکدیگر متفاوت هستند.

این افرادی که جامعه مقاومت را بنا می کنند، بهترین آنان از شهدا و رزمندگانی هستند که سازندگان تاریخ این امت هستند. «شهید قلب تاریخ است» او سازنده زندگی است؛ چنان که قلب نیز حیات بخش اعضاست و خون را به شریان های خشک جاری می سازد و بدین سان شهادت، خونی است که در شریان های جامعة در حال موت جاری می گردد. شهادت برای چنین جامعه ای بسان تولد و حرکتی تازه است. بالاترین امتیاز شهادت را می توان به رساندن زندگی و خون تازه به اجزای مرده یک جامعه دانست. شهادت اولین و آخرین حضور در نبرد مستمر و تاریخی برگرفته از حق و باطل است.

برادرانم در مقاومت اسلامی!

اصلی ترین وصیتم حفظ و نگه داری مقاومت است؛ یعنی همان پیامی که توسط سیدشهیدان مقاومت، سید عباس موسوی و تمام شهیدان ایراد شده است و ما می دانیم که خداوند این مقاومت را عزت داده و منصور و مؤید ساخته است. چرا که پرچمش «لااله الاالله» و شعارش «الا ان حزب الله هم الغالبون» است.

مادرم!

قلمم از نوشتن درباره مادری که شهیدی را تقدیم داشته و دیگر فرزند خود را ترغیب می کند تا در راه برادراش قدم بگذارد، عاجز و ناتوان است. چرا که در ابتدا سخنش دفاع از مقاومت و یاری رساندن به آن است. من اکنون شرمسار و خجول از نوشتن این جملات هستم. شما ما را تربیت نمودید و به ما حفظ مقاومت و راه شهدا را آموختید. مادر! شما برای اعتلای «کلمه الله» و دفاع از این سرزمین و مقدسات، قدم در این راه گذاردید. چرا که این راه نزدیک ترین راه برای رسیدن به خداوند «عزوجل» است و همان راه جهادی است که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرموده است: «الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحه الله لخاصه اولیائه». (جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای خاصه اولیای خویش می گشاید).

مادر! وقتی خبر شهادتم به شما رسید، از شما می خواهم که صبور باشید و به حضرت زهرا(سلام الله علیها) تأسی کنید و موقعیت خانم زینب(علیها السلام) در هنگام شهادت برادرش را به یاد آورید که گفت: «اللهم تقبل منا هذا القربان». از شما هم می خواهم چیزی را که این بانوی عظیم گفت، بگویید.

بنده فقیر درگاه الهی و به اذن خدا، شهید «محمد یوسف دمشق»(جواد عیتا)

خواهرم؛چادرت!

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت میکند:

“يادم مي آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حمله شديدي صورت گرفته بود. به طوري که از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همه آنها، وضع يکيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعي کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت. مجروحين را يکي يکي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.وقتي که دکتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت که بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.همان موقع که داشتم از کنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح که چند دقيقه اي بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت:

من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوري.

ما براي اين چادر داريم مي رويم…

چادرم در مشتش بود که شهيد شد.

از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم".

منبع:http://www.nooriazbehesht.ir

نماهنگ زیبای"علمدار کمیل"حامد زمانی... + دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

نماهنگ زیبای"علمدار کمیل"حامد زمانی…

نماهنگ زیبای“علمدار کمیل”حامد زمانی… «علمدار کمیل»؛ اولین اثر با محوریت شهید «ابراهیم هادی» و آزادسازی کانال کمیل منتشر شد.

این اثر زیبا که روز میلاد حضرت علی اکبر، در لانه ی جاسوسی رونمایی شد، به خوانندگی حامد زمانی، ترانه سرایی پیمان طالبی و تنظیم امید رهبران تهیه شده است.

باز امشب یاد لشکر کرده ‏ام.....

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مرداد, 1394

 

باز امشب یاد لشکر کرده ‏ام

یاد سرداران بی ‏سر کرده‏ ام

باز امشب یاد یاران شهید

پرده‏ ی بغض گلویم را درید

یاد مردانی ز نسل بوتراب

شرمگین از خونشان صد آفتاب

یاد گمنامان « تیپ ذوالفقار »

می ‏کند باز این دلم را بی ‏قرار

یاد مردانی که بی ‏سر بوده ‏اند

با شقایق‏ها برادر بوده‏ اند

یاد غواصان « گردان حبیب »

سینه سرخان صمیمی و نجیب

یاد سوسنگرد و « تیپ نینوا»

یاد « بهمنشیر » و شب‏های دعا

یاد سرداران عاشورا ، خدا

می ‏برد دل را به سمت « کربلا »

می ‏برد آنجا که آغاز است و بس

می ‏برد آنجا که پرواز است و بس

می ‏برد « اروند » و نجوا می ‏کند

در دلم صد شور برپا می‏ کند

می ‏برد بی ‏دغدغه ، بی‏ ادعا

کو به کو تا سرزمین لاله‏ ها

در جزیره می ‏برد ، مجنون کند

چون بلم‏ ها باز غرق خون کند

می ‏برد آنجا که پرپر می ‏شدیم

تا همان جا که کبوتر می‏ شدیم

برد و آخر کار دستم داد عشق

باز هم امشب شکستم داد عشق

یاد « خرمشهر » و « آبادان » بخیر

یاد « مهران » ، یاد « حاج عمران » بخیر

آی « سوسنگرد » ، سردارت کجاست

اللهم ارزقنا زیارت
شهادت
شفاعت

 

خنده حلال : ماجـرای فرستادن شهیدی به گردان " زنان غواص"!!!

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394

وقـتی شهید ملکی خـود را برای اعزام به جبهه‌های حق علیه باطل معرفی کرد ، به او گفتند باید به گردان حضرت زینب سلام الله علیها بروی. شهیـد ملکی با این تصـور که گردان حضرت زینب سلام الله علیها متعلـق به خواهران است ، بـه شدت بـا این امر مخالـفت کـرد و خواستار اعزام به گـردان دیگری شـد امـا با اصرار فرمانده ناچار به پـذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب سلام الله علیها شـد .

هنگامی که می‌خواست به سمـت گردان حضرت زینب سلام الله علیها حرکت کند ، فرمانده به او گفت این گردان غواص در حوالی رودخانه دز مستقر است…

شهید ملکی بعـد از شنیدن اسم “غواص” بـه فرمانده التماس کرد که به خاطر خدا مـرا از اعزام به این محل عفو کنید ، مـن را به گـردان علی‌اصغر علیه السلام بفرستید ، گردان علی‌اکبر علیه السلام گردان امام حسین علیه السلام این همه گردان ، چرا من باید برم گردان حضرت زینب ؟! اما دستور فرمانده لازم‌ الاجرا بود .

شهید ملکی در طول راه به این می‌اندیشید که ” خدایا من چه چیزی را باید به این خواهران بگویم ؟! اصلا این‌ها چرا غواص شده‌اند؟! یا ابوالفضل علیه السلام خودت کمکم کن".

هـوا تاریک بود کـه بـه محل استقرار گردان حضرت زینب رسید ، شهید ملکی از ماشین پیاده شد ، چند قدم بیشتر جلو نرفته بود که یکدفعه چشمانش را بست و شروع به استغفار کـرد.

راننده کـه از پشت سر شهید ملکی می‌آمـد ، با تعجب گفت :حاج آقا چـرا چشماتونـو بستیـن؟!

شهیـد ملـکی بـا صدایی لرزان گفت : ” والله چی بگـم ، استغفرالله از دست این خواهرای غواص …

راننده با تعـجب زد زیر خنده و گفت : کدوم خواهر حاج آقـا ؟ اینـا برادرای غواصن کـه تازه از آب بیرون آمدند و دارنـد لباساشونو عوض می‌کنند .

اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شده و فهمید ماجرای گردان حضرت زینب چیه!!!

راوی : سردار علی فضلی

http://yaabaabdellah.blog.ir

و پا برهنه رفت...

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1394

گران پشت میدان مین زمین گیر شدند…

چند نفر رفتن معبر باز کنند..

15 ساله بود، چند قدم که رفت برگشت،

گفتند ترسیده!

پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت:

تازه از گردان گرفتم حیفه! بیت الماله !

 و پا برهنه رفت…