« دیده بر راهم و با گریه کمی آراممبانو روز تاریکی برای سرزمین قم بود رفتنت... »

عاقبت بی حرمتی به والدین

نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1398

 

سخنرانی حجت الاسلام عالی با موضوع عاقبت بی حرمتی به والدین

دانلود صوت

حجم فایل:۱,۳۳MB 

زمان : 6 دقیقه 

 

حجت الاسلام مسعود عالی:

مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛ از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود. ایشان گفتند وقتی شروع کردم به تلقین گفتن، می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛

گفت نمی فهمم چی می گی!

بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته است؛

خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛

بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛ درباره پدر و مادر جوان سوال کردم گفتند: آنها پدر و مادر این جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم، گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟

پدر جوان گفت: پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغرور بود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری!

من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست. از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت:

تو حرف نزن چون سواد نداری و این موضوع و ناراحتی از او تو دلم مانده.

آقای گلپایگانی گفت: الان وقت این حرف ها نیست از او راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید که از او راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، وقتی بود که داشتند جوان را داخل قبر می گذاشتند تا روی آن را بپوشانند.
آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و شروع کردند به تلقین آخر؛ باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت : می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آوردند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که دیدم؛ جوان متدین، ولی گیر داشت.
برادران و خواهران بزرگوار اگر پدر و مادرتان در قید حیات اند قدر بدانید و آنهایی که پدر و مادرشان از دنیا رفته اند؛ حتی کسانی که مدت ها قبل پدر و مادرشان را از دست داده اند؛ پدر و مادر تا ابد پدر و مادر هستند؛ فرقی نمی کند؛ بزرگان گفته اند: «اگر در زندگی کارتان گیر کرده و مشکلی برایتان پیش آمده و خبر ندارید که از کجا دارید می خورید!! یا اگر کسی مبتلای به گناهی هست؛ بعضی ها عادت به گناهی دارند و نمی توانند آن گناه رو کنار بگذارند؛ به مدت چهل عصر پنجشنبه یا صبح جمعه برسر قبر اولیای خدا عالمی هست، امام زاده ای هست، ولی خدایی هست، شهیدی هست و یا پدر و مادر اگر از دنیا رفته اند، چهل شب بروند سر قبر او و فاتحه ای نثارشان بکنند و دعا و سوره ی یاسین بخوانند، تا از اون طرف برایشان دعا بکنند و گره باز شود، کسانی بوده اند که در زندگی شان گره کوری بوده که باز شده مخصوصا پدر و مادر؛ که در روایت آمده که حتما دعا بکنید و تا آنها آمین بگویند.


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم