« مخالفت با هوسرانی در ازدواج موقت | اندر حکایت واقع بینی!!؟ » |
عزیزالله
نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1393
راه های محبوب خدا شدن
دوستی با خداوندعزّوجل ، به دو صورت متصور است.
- دوستی بندگان با خداوند و محبوب بودن خداوند.
- دوستی خدا با بندگان و محبوب او واقع شدن.
و آنچه مورد سؤال قرار گرفته است، همان صورت دوم است.البته همه ی موجودات جهان هستی از این نظر که مخلوق و اثر آن ذات اقدس میباشند، محبوب او خواهند بود. لکن مراد از حبّی که در آیات و روایات مطرح گردیده است، معنای خاصی است که همان:
کنار رفتن حجابها و صفای باطن بنده و مورد عنایت و لطف آن ذات اقدس قرار گرفتن است.
در آیات و روایات گاه با عناوین و معیارهای کلی راههای محبوب خدا شدن مواجهیم مانند اطاعت و پیروی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و یا دوست داشتن خداوند متعال و یا عمل به واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات، و گاه موارد جزئی و مصادیق را از متون اسلامی میتوانیم استفاده نماییم.
به سخن دیگر ایمان به خدا و روز قیامت و تصدیق انبیا علیه السلام و نبوت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و پذیرش ولایت دوازده امام معصوم علیه السلام و اجتناب از کفر و شرک و نفاق و علم و دانش در جانب عقیده؛ و عمل کامل به دین اسلام و عدم تبعیض در عمل به احکام دین، و تبعیت محض و بدون چون و چرا از خدا و رسول صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام و عدم فساد و طغیان و تعدی به دین و خلق خدا و دوستی خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله در جانب عمل؛ و آراستن نفس و باطن به حالات و ملکات پسندیده و حذف صفات و ویژگی های ناپسند ظاهری در جانب اخلاق؛ سبب محبوبیت و تقرب و کسب منزلت در بارگاه ربوبی و نبوی صلی الله علیه و آله و علوی علیه السلام گشته و این به معنای رسیدن انسان به کمال و هدفی است که برای آن آفریده شده است، که همان “قرب عنداللَّه” می باشد. در رابطه با خداوند، دوستی به دو صورت تحقق می یابد.
>1. دوستی بندگان با خداوند و محبوب بودن خداوند.
2. دوستی خدا با بندگان و محبوب واقع شدن بندگان “یحبهم و یحبونه".[1] آنچه مورد سؤال است همان نوع دوم دوستی؛ یعنی محبوب خداوند قرار گرفتن بندگان است.
پیش از پرداختن به پاسخ سؤال، توجه به دو مطلب ضروری است أ: مقام محبّت و عشق، مقامی بس والا و بلند است و ورود به این بحث، با گستردگی و اهمیتی که دارد، موجب طولانی شدن نوشتار و خروج از مقصد اصلی میگردد، به ویژه آن که آیات و روایات و دعاها و… فراوانی در متون معتبر دینی وجود دارد، که بیان و بررسی آنان، مستلزم تدوین کتابی مستقل خواهد شد. ب: خداوند متعال ذات و جمال خویش را دوست دارد، از این رو مخلوقات و آثار خود را که جلوهی جمال خویش است، دوست دارد چنان که در حدیث قدسی آمده: “کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف”.[2]
گنج مخفی بد ز پرّی چاک کرد خاک را روشنتر از افلاک کرد[3]
اساس خلقت جهان هستی، حبّ و عشق ذات حضرت حق به ذات خویش است. خواست تا جمال خویش آشکار گرداند، آفرینش را آینه ی جمال خود گردانید. عبدالرحمان جامی از عارفان قرن نهم، چنین میگوید:
در آن خلوت که هستی بی نشان بود
به کنج نیستی، عالم نهان بود
وجودی بود از نقش دوئی دور
ز گفتگوی مائی و توئی دور
جمالی مطلق از قید مظاهر
به نور خویشتن، بر خویش ظاهر
جمال اوست هر جا جلوه کرده
ز معشوقان عالم بسته پرده
پس همه ی موجودات جهان، محبوب خداوند متعال میباشند،[4] لکن آنچه در این مقام مورد بحث قرار گرفته است، محبوب بودن انسانها است به معنای خاص آن، که در ادامهی سخن بیان خواهد گردید.
امکان محبوب و مجذوب خدا شدن: خداوند رحیم در پیام و دستور خویش به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، خبر از امکان محبوب خداوند قرار گرفتن بندگان و مؤمنان میدهد “قل ان کنتم تحبون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه":[5] به مردم بگو اگر محبّ و دوست خدایید، پیرو من (پیامبرص) باشید تا محبوب خدا شوید. و در سورهی مائده: “یحبهم و یحبونه”[6]: دوست میدارد ایشان را و آنان هم او را دوست میدارند. و در حدیث قدسی است که فرمود: “لوعلم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً."[7] اگر آنان که از من روی گردانیدهاند میدانستند میزان اشتیاق و محبت مرا به خودشان، از فرط اشتیاق، جان میباختند.
و در حدیث قدسی معروف و معتبر است که امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میفرماید که خداوند فرمود: “…انه لیتقرب الیّ بالنافلة حتی اُحبّه…”[8] که بندهی صالح به وسیله مستحبات و اعمال نیک، قرب الاهی پیدا نموده و محبوب حق تعالی واقع میشود.
معنای محبوب خدا شدن: دوستی خدا با خلق و محبوب آن ذات جمیل قرار گرفتن، دارای معانی متفاوتی میتواند باشد لکن به معنا و مفهومی که محبت و علاقه در انسانها به کار میرود، نمیباشد. ولی آنچه در این مجال میتوان گفت این است که بر اثر این دوستی، خداوند پرده را بر میدارد تا دوستان او بتوانند حضرت الاهی را با چشم قلب مشاهده نمایند و تقرب به او پیدا کنند. و این منظور از ازل مورد توجه آن ذات اقدس بوده که باطن چنین بندهای را پاکیزه سازد تا غیر او در آن جای نگیرد و موانع میان او و بندهاش را برطرف سازد تا جز حق نشنود و سخنی جز از او استماع ننماید و جز او از چشم باطنی او، از چشم دیگری نبیند و به غیر از زبان حق از زبان دیگری سخن نگوید.[9]
راههای محبوب خدا شدن: مهم ترین راه کسب محبوبیت در پیشگاه خداوند این است که انسان به طور تفصیل بداند آن ذات اقدس یگانه چه اموری را میپسندد و مورد تأیید و رضایت او است تا با بر آورده کردن آنها و عمل به اوامر او، توجهات و عنایات او را به خود جلب کرده و کم کم خود را به او نزدیک نماید، چنان که برای حفظ محبوبیت خویش نیز، ناچار باید این روند را تا آخر عمر خویش ادامه داد و نیز باید بداند که آن ذات اقدس از چه اموری کراهت دارد و چه اموری سبب سخط و غضب و لعن او میگردند و مورد نهی او واقع شدهاند، تا از آنها اجتناب کند و اگر بدانها گرفتار است، خود را زا آنها نجات دهد تا محبوب درگاه حق واقع شود و لازم است این شیوه را نیز تا پایان عمر ادامه دهد، تا مطرود و منفور و مورد غضب و لعن آن ذات اقدس نشود.
آن گونه که بیان گردید آسان ترین راه کسب این معرفت، آشنایی و مراجعه به قرآن کریم و روایات معصومین علیه السلام است، زیرا قرآن کلام مصون از تحریف بوده و خداوند متعال بیانگر تمامی اموری است که محبوب او هستند و ایمان و عمل سبب محبوبیت در پیشگاه او و غرق شدن در رحمت او میشود و نیز بیانگر اموری است که اعتقاد یا عمل یا اتصاف به آنها سبب غضب خداوند و طرد شدن از درگاه او و سقوط در درکات جهنم میشود؛ و اگر انسان کاملاً خود را در عقیده و عمل و اخلاق با قرآن منطبق نماید و در این راستا از سیره نبوی صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه السلام الگو بگیرد، به این مقصود و مطلوب؛ یعنی محبوبیت عنداللَّه و نجات از غضب و سخط و لعن الاهی دست یافته است. آیات و روایات، گاه با عناوین و معیارهای کلی، راههای محبوب خدا شدن را بیان مینمایند، گاه موارد جزئی و مصادیق را در پیش روی سالکان راه کمال قرار میدهند. معیارهای کلی مانند:
1. پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: آن گونه که اشاره گردید خداوند کریم شرط محبوب شدن بندهی خویش را پیروی از پیامبر و رسول خویش میداند، و فرمود: “به مردم بگو اگر محبّ و دوست خدایید، پیرو من (پیامبر) باشید تا محبوب خدا شوید.[10]
از این رو در این کریمه، معیار و ضابطهی کلی محبوب خدا شدن را اطاعت و پیروی از رسول - خواه گفتار ایشان، خواه عمل ایشان - میداند و در آیات فراوانی از قرآن مجید به این پیروی و متابعت دستور فرموده است: “ماآتاکم الرسول فخذوه و…"[11] و “اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرسول…"[12] و “اطیعوا اللَّه و رسوله و لاتنازعوا…"[13]
2. انجام فرائض و نوافل و مستحبات: در احادیث متعدد و معتبری که به نام احادیث قرب فرایض و قرب نوافل شناخته شده، راههای محبوب خدا شدن را انجام واجبات و مستحبات ذکر نموده است. بررسی و استفادهی کامل از این گونه احادیث و بیان تفاوت قرب فرایض و قرب نوافل موجب اطالهی سخن و پراکندگی مطالب خواهد شد، لکن فقط به نمونهای از آنان بسنده کرده و با بررسی متون دینی به موارد جزئی که سبب جلب محبت الاهی میگردد، سخن را پایان میبخشیم.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام است که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمود که: خداوند عزوجل فرمود: “بندهی من به چیزی محبوبتر از آنچه بر او واجب نمودم، تقرب نمیجوید و همانا پیوسته به وسیلهی نافله و مستحبات به حضرت من تقرب پیدا میکند تا به درجهای که او را دوست میدارم، میرسد. و هنگامی که او را دوست داشتم، در این حال گوش او خواهم شد که با آن میشنود و چشم او خواهم بود که با آن میبیند و زبان او خواهم گشت که با آن سخن میداند، و دست او میشوم که با آن کارها را انجام میدهد و… ."[14]
شبیه این روایت، از امام باقر علیه السلام نیز نقل گردیده است.[15]
با دقت در این گونه روایات و بررسی آیات، نتایج و ثمراتی هم که بر اثر محبوب خدا واقع شدن بندگان به دست میآید، کاملاً روشن میگردد. که در مجموع، پیدایش صفای باطنی و رفع حجابها و موانع و رسیدن به مقام قرب الاهی که همه از فضل و لطف آن ذات یگانه است، نتیجه و ثمرهی این محبت خواهد بود.[16]
“ایمان” خود به عنوان ثمرهی این محبت الاهی در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: “ان اللَّه یُعطی الدنیا من یُحبّ و من لایحبّ و لایعطی الایمانَ الاّ من یحبّ"[17]: خداوند دنیا را به کسی که دوست دارد و یا ندارد، میبخشد، ولی ایمان را به کسی که دوست دارد، اعطا مینماید. زیرا که نظر محبوب به محب، اظهار التفات و لطف است به او که در نتیجه، محبّت محبّ به محبوب بیشتر میشود و او را از خود بی خودتر مینماید. از این روست که در دعای ندبه، میخوانیم که: “اللهم و اقبل الینابوجهک الکریم و اقبل تقربنا الیک و انظر الینا نظرة رحیمة، نستکمل بها الکرامة عندک ثم لاتصرفها عنّا بجودک…” [18]: ای خدا بر ما به وجه کریم خود رو نما و تقرب ما را به سوی خود بپذیر و بر ما به نظر رحمت (و لطف) نظر نما تا کرامت نزد تو را بدان وسیله، کامل کنیم و به کرمت، نظر لطف خویش را از ما مگردان…".
از مطالب گذشته، بعضی راههای کلی کسب محبت الاهی نسبت به بندگان روشن گردید، حال به برخی از موارد جزئی اشاره میگردد که در آیات قرآن، به عنوان “اعمال پسندیده و محبوبان عنداللَّه” معرفی شدهاند:
ایمان، اطاعت از خدا و رسول، سرعت به سوی خیرات و جبران خطاها و طلب غفران از خداوند، انفاق در راه خدا به صورت آشکار و پنهان، فرو خوردن خشم و عفو از لغزشهای مردم و نیکوکاری با آنان، کسانی که دایماً به یاد خدا هستند و بر کار خطای خویش اصرار نمیکنند و ربا نمیخورند،[19] بر خدا توکل میکنند و در برابر ناملایمات صابر و شکیبا هستند و زبان به گلایه نمیگشاید، با مردم مشورت میکنند و با مردم به نرمی و ملاطفت رفتار میکنند.[20] تقوا پیشهاند و به عهد و پیمانی که با خدا و رسول صلی الله علیه و آله و ولی علیه السلام و یا مردم میبندند، پایبند هستند،[21] با توبه و اخلاص و تقوا خود را تطهیر میکنند و از آلودگیها و هرزگیها برکنارند،[22] چشم و گوش و زبان و شکم و فرج خود را از استفادههای نابجا حفظ میکنند،[23] به پدر و مادر خود احترام گذاشته و حرمت ارحام را نگه میدارند،[24] از بزرگان دین به خصوص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نیکی و با احترام و درود یاد میکنند،[25] و اگر مسئولیتی یابند و به حکومت و قضاوت بپردازند، دادگر و عادلاند،[26] بر آنچه در راه خدا خرج کردهاند افسوس نمیخورند و اگر به مالی و مکنتی و حکومتی میرسند مغرور نمیشوند[27] اهل بذل مال و جان در راه اویند.[28]
در روایات نیز مواردی را برای جذب محبت الاهی میتوان مشاهده کرد: به آنچه نزد خداوند مرغوب است، رغبت نمودن،[29] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او را دوست داشتن،[30] خدا را دوست داشتن،[31] به سراغ علم و دانش رفتن،[32] تهلیل و تکبیر فراوان گفتن،[33] مداومت و تعجل در عمل نمودن،[34] و… .
در مقابل، گروههای ذیل به عنوان “مبغوضان” و “ملعونان” و “مطرودان” درگاه خداوند معرفی شدهاند: کافران،[35] مشرکان،[36] منافقان،[37] مستکبران،[38] لجبازان ستیزه جو[39] و فخرفروشان گردنکش که به خود مینازند،[40] از حریم خود تجاوز کرده و حقوق الاهی و حقوق مردم را رعایت نمیکنند،[41] خوشگذران و رفاه طلب[42] و اسرافگرند،[43] در زمین فساد بر پا میکنند،[44] از مال خود به طور صحیح و در راه خدا استفاده نمیکنند و بخل و حسد و کینه میورزند،[45] پیمان شکن بوده و با کفار و دشمنان دین طرح دوستی و همکاری میریزند،[46] خیانتکار و ناسپاسند،[47] از کشتن مؤمنان و انبیا و اولیای الاهی دریغ نمیکنند،[48] و اهل گناه و عصیان و طغیان هستند،[49] بر خود و بر مردم ستم روا میدارند و حقوق الهی را رعایت نمیکنند،[50] اهل تنبّه و تذکر و پشیمانی و توبه و دعا و تضرع به درگاه الاهی نیستند و در مقابل خدا نیز گردنکش و مغرورند،[51] به تحریف دین پرداخته،[52] از شیطان و طاغوت تبعیت کرده،[53] راه هدایت مردم را مسدود میکنند و در بین اهل دین تفرقه افکنده و آنها را منحرف میکنند،[54] بد دهن بوده و به گفتار خود در عمل پایبند نیستند،[55] و خدا و رسول صلی الله علیه و آله و اولیای الاهی و مؤمنان را با عملکرد و گفتار خود آزار میدهند،[56] از جهاد در راه خدا و بذل جان و مال در راه خدا فراری و بهانهجو هستند،[57] اهل گناه و ناسپاس[58] و تابع فاسقان[59] میباشند، اهل عمل صالح و ایمان به خدا و رسول صلی الله علیه و آله و ولّی علیه السلام نیستند و از ایشان میبرند و به دشمنان ایشان میپیوندند.[60]
حال اگر واقعاً در پی جلب رحمت و عنایات حق و محبوبیت نزد او هستیم باید با عزمی راسخ خود را از گروه دوم جدا کرده و به گروه اول بپیوندیم و با امر به معروف و نهی از منکر و ترویج و تبلیغ و دفاع از کیان اسلام و مسلمانان و حریم تشیع، هم خود از خدا راضی شویم و هم خدا را از خود راضی کنیم، هم خدا و نبی صلی الله علیه و آله و ولی علیه السلام را دوست بداریم و هم محبوب ایشان واقع شویم.[61] انشاءاللَّه.
[1] مائده، 54.
[2] بحار، ج84، ص 198 .
[3] مولوی، مثنوی.
[4] ر.ک: ابن سینا، اشارات و تنبیهات، ج 3، ص 363 - 359؛ صدرالمتألهین، اسفار، ج 7، ص 160 - 148.
[5] آل عمران، 31.
[6] مائده، 54.
[7] شیخ محمد بهاری (ره)، تذکرة المتقین، ص 134.
[8] کلینی، کافی، کتاب الایمان والکفر، باب من اذی المسلمین واحتقرهم، ح 7، ص 253؛ بحارالانوار، ج 70، کتاب الایمان والکفر، مکارم الاخلاق، ص 16، ح 8.
[9] فیض کاشانی، ملامحسن، اخلاق حسنه، ص 239 - 238.
[10] آل عمران، 31.
[11] حشر، 7.
[12] نساء، 59.
[13] انفال، 46.
[14] کلینی، کافی، ج 2، ص 352، ح 7.
[15] همان، ص 352، ح 8.
[16] اخلاق حسنه، ص 238.
[17] فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج 8، ص 64.
[18] محدث قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
[19] آل عمران، 130 و 136 و 146 و 148.
[20] همان، 3 و 146 و 159 و 160.
[21] آل عمران، 76 ؛ توبه، 4 و 7.
[22] توبه، 108 ؛ بقره، 222.
[23] مؤمنون، 11 و 1 ؛ نور، 31 و 30 ؛ احزاب، 71 و 70.
[24] لقمان، 15 و 14.
[25] احزاب، 56 ؛ حجرات، 5 و 2.
[26] حجرات، 9 ؛ مائده، 42.
[27] حدید، 23.
[28] صف، 4 ؛ آل عمران، 158 و 154.
[29] بحارالانوار،ج 70، ص 70، ح 4.
[30] همان، ج 57، ص 198، ح 145.
[31] همان، ج 70، ص 18، ح 9.
[32] همان، ص 304، ح 18.
[33] محجة البیضاء، ج 2، ص 275.
[34] بحارالانوار، ج 71، ص 216، ح 18 و ص 322، ح 33.
[35] بقره، 90 و 89 ؛ روم، 45 ؛ آل عمران، 32.
[36] لقمان، 13.
[37] فتح، 6 ؛ توبه، 38 الی آخر سوره.
[38] نحل، 23.
[39] شوری، 16 ؛ اعراف، 71.
[40] حدید، 23 ؛ نساء، 36 ؛ لقمان، 18.
[41] بقره، 190 ؛ اعراف، 55.
[42] قصص، 76.
[43] اعراف، 31 ؛ انعام، 141.
[44] قصص، 77 ؛ طه، 81 ؛ مائده، 64 ؛ بقره، 205.
[45] همان.
[46] مائده، 50 و 63 و 80؛ رعد، 20 و 25.
[47] حج، 38 ؛ انفال58 ؛ نساء، 107.
[48] نساء، 93 ؛ آل عمران، 112 ؛ بقره، 61.
[49] حجرات، 7.
[50] شوری، 40 ؛ آل عمران، 57 و 140.
[51] اعراف، 55.
[52] مائده، 78 - هود، 18.
[53] هود، 60 و 59 - نساء، 118 و 115 و 54 و 48 - احزاب، 68 و 64.
[54] اعراف، 44 و 45.
[55] صف، 2 و 3 ؛حجرات، 12 و 11 ؛ نور، 23 ؛ نساء، 148.
[56] احزاب، 57 و 58.
[57] انفال، 16.
[58] بقره، 276.
[59] هود، 60 و 59.
[60] رعد، 20 و 25.
[61] فجر، 28 ؛ آل عمران، 31.
منبع: پایگاه اسلام کوئست
فرم در حال بارگذاری ...