موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

کدام کلمه در تمام سوره های قرآن بیان شده است؟

نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1395

قرآن کریم، کلید واژه هایی دارد که به وسیله آن معنا و مفاهیمش را بیان می کند. کلید واژه هایی که تأثیر گزار هستند. در این بین کلمات فراوانی در قرآن هستند که بار ها تکرار شدند و این نشان از اهمیت آن ها دارد. 

ﮐﻠﻤﻪ «ﺍﻟﻠﻪ» کلید واژه ایست که ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺳﻮﺭﻩ‌ﻫﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
 
البته اگر ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ را جزو سوره ها بدانیم. علاوه بر این در سوره توبه که با بسم الله آغاز نمی شود، نیز نام مقدس الله ذکر شده است.
 
شاید به کار بردن این واژه و تکرار آن می خواهد، مفهوم خداوند و اهمیت توحید را بیان کند.

آنها كه دو سهم از رحمت الهى دارند

نوشته شده توسطرحیمی 1ام دی, 1395

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یؤْتِکمْ کفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یجْعَلْ لَکمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یغْفِرْ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ [1]

 ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از رحمت خود، دو بهره به شما عطا کند و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن (در دنیا و آخرت) راه را طی کنید، و گناهان شما را ببخشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

 

نکته ها:

 

مخاطب این آیه می تواند مسیحیان آیه قبل باشد تا حق ترک دنیا و رهبانیت را ادا کنند و بعد از حضرت عیسی علیه السلام به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان آورند تا هم اجر ایمان به مسیح علیه السلام را داشته باشند و هم پاداش ایمان به محمّد صلی الله علیه و آله را. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می خوانیم:

 آن مسیحیانی که به من ایمان آوردند، حق رهبانیت را ادا کردند. [2]

 البتّه می توان آیه را مستقل از آیه قبل معنا کرد که مقصود آن باشد که مسلمانان، ایمان خود به خدا و رسول را تعمیق بخشند.

 ممکن است مقصود از «کفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ»، یکی نور باطنی و یکی دیگر مغفرت الهی باشد که در ادامه آیه آمده است.

 

پیام ها:

 1- لازمه ایمان به خدا، تقوا و پرهیزکاری است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»

 2- همواره باید ایمان خود را عمیق تر کنیم. آمَنُوا. . . آمَنُوا

 3- هر یک از ایمان وتقوا سهمی از رحمت است. آمَنُوا اتَّقُوا. . . کفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ

 4- مؤمن متّقی، هرگز در بن بست قرار نمی گیرد. آمَنُوا اتَّقُوا. . . یجْعَلْ لَکمْ نُوراً. . .

 5- مؤمن، معصوم از گناه نیست، ولی متّقی است و با سپر تقوا به میدان می آید.

 لذا خداوند خطاهای او را می بخشد. اتَّقُوا اللَّهَ. . . یغْفِرْ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

 6- در دریافت الطاف الهی، سنّ و نژاد و قبیله و ادعا ملاک نیست، ایمان و تقوا ملاک است. اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا. . . یؤْتِکمْ کفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ [3]

 

پی نوشت ها

 [1] سوره حديد، آيه 28

 [2] تفسير مجمع البيان.

 [3] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.

تفسیر نور؛ ج 9؛ ص492؛تفسير نمونه، ج‏23، ص: 392

چگونه بفهمیم عاقبت به خیر می‌شویم یا نه؟

نوشته شده توسطرحیمی 30ام آذر, 1395

دوست دارید بدانید که آیا در قیامت از پل صراط مستقیم رد می‌شوید یا نه؟ اگر اندکی حوصله به خرج دهید و این سیاهه را تا آخر همراهی کنید، شاقول و شاخصی به دستتان خواهد داد که می توانید از همین اکنون و قبل از برپایی قیامت، دریابید که آیا آخرالامر، اهل نجات خواهید بود یا خیر؟!


طبق کریمه 71 سوره مریم، بدون ذره‌ای تردید، همه بندگان حتی اهل تقوا که مصداق کامل وفرد اتمّ‌شان، پیامبران الهی هستند، در قیامت وارد جهنم می‌شوند!

ولی در نهایت خداوند، متقین را نجات می‌دهد؛

وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا*ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا…

ذیل این آیه، بین اهل تفسیر، غوغایی است که منظور از “ورود” در جهنم چیست؟ 
 
به طور کلی دو مبنا وجود دارد: برخی معتقدند ورود به معنای مُشرِف شدن است. شاهد مثالشان هم آیه‌ای است که می‌گوید موسی علیه السلام به آب مدین، مشرف شد(نه اینکه داخل شود)؛
« وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُون»[1] برخی دیگر ورود را به معنای دخول گرفته‌اند، درست مثل کریمه 95 انبیاء که می‌فرماید:
«إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دوُنِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ»
شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید، هیزم جهنّم خواهید بود؛ و همگی در آن وارد می‌شوید.
یا کریمه 98 هود که می‌فرماید:
«یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»؛
روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود؛ و (به جای چشمه‌های زلال بهشت) آنها را وارد آتش می‌کند! و چه بد آبشخوری است (آتش)، که بر آن وارد می‌شوند!)
 

در این میان دیدگاه دو مفسر معاصر، مرحوم علامه طباطبایی و شاگرد ماجدش، استاد جوادی آملی نکته‌آموز است.

ادامه »

پیامبری که در اولین روز تولدش به داخل تنور آتش انداخته شد!

نوشته شده توسطرحیمی 30ام آذر, 1395

نام مبارک حضرت موسی علیه السلام 126 بار در 36 سوره قرآن آمده است؛ از این رو می توان گفت قرآن توجه و عنایت ویژه ای به زندگی حضرت موسی علیه السلام دارد.

نوزادی که روزی خداوند او را به پیامبری برگزید، در روز تولدش در داخل آتش انداخته شد تا دست ماموران حاکم جبار به او نرسد.
 
این پیامبر اولوالعزم الهی 240 سال عمر کرد و از نوادگان ابراهیم علیه السلام و فرزندان بنی اسراییل بود.
 
 قبل از اینکه این پیامبر الهی متولد شود، فرعون هم دوره موسی علیه السلام خواب دید که آتشی از شام شعله ور شد و زبانه کشید و به طرف مصر آمد وهمه آنها را سوزاند.سپس کاخ ها و باغ های آنها را فراگرفت و همه را به خاکستر و دود تبدیل کرد.
 
در ادامه زمانی که فرعون خواست خوابش را تعبیر کنند، دانشمندان تعبیرخواب به اوگفتند:به نظر می رسد فرزندی متولد خواهد شد و تخت و تاج تو را نابود خواهد کرد.
 
در ادامه داستان تولد موسی علیه السلام  می خوانیم که پس از طی ماجراهایی، زمان تولد موسی علیه السلام فرا رسید.مادر موسی علیه السلام به دنبال قابله ای مطمئن فرستاد تا او را یاری کند.موسی علیه السلام در مخفیگاهی دور از چشم مردم متولد شد. نور مخصوصی که در چهره نوزاد وجود داشت، جذبه خاصی به صورتش داده بود و همان دم محبت موسی علیه السلام در قلب قابله جای گرفت.
 
قابله به مادر موسی علیه السلام گفت:من تصمیم گرفته بودم تولد موسی علیه السلام را به ماموران خبر دهم و جایزه ام را بگیرم، ولی محبت این نوزاد طوری بر قلبم چیره شد که حتی حاضر نیستم مویی از سر این کودک کم شود.
 
قابله از خانه بیرون آمد اما ماموران حکومتی برای اینکه خواب فرعون تعبیر نشود و هر کودک پسری را که به دنیا آمد، در دم بکشند، همه قابله ها را از قبل شناسایی کرده بودند.این ماموران آن قابله را در مقابل خانه عمران پدر موسی علیه السلام دیدند و تصمیم گرفتند وارد خانه شوند.خواهر موسی علیه السلام از تصمیم ماموران باخبر شد و قبل از اینکه آنها وارد خانه شوند ماجرا را به مادر موسی علیه السلام خبر داد.
 
مادر موسی علیه السلام که از شنیدن این خبر سراسیمه شده بود، کودک تازه متولد شده اش را داخل دستمالی پیچید و او را داخل تنور روشن انداخت.سرانجام ماموران فرعون پس از بررسی های فراوان کودکی را یافت نکردند و خانه را ترک کردند.
 
بعد از رفتن ماموران مادر و خواهر موسی درب تنور را برداشتند و مشاهده کردند که آتش به صورت معجزه آسایی بر موسی علیه السلام خنک و گورا شده و این کودک یک روزه در حال گریه کردن است.
داستان زندگی حضرت موسی علیه السلام از قصه های بسیار آموزنده قرآن کریم است.
باشگاه خبرنگاران

سنگی که در کنار آتش سرد ماند!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1395

موجودات در امور خویش همواره نیازمند توجه خداوند می‌باشند، از جمله آن امور رزق و روزی است البته خداوند حکیم در نظام هوشمندانه و حکیمانه خود رزق و روزی هر شخص و هر موجودی را بدون تغییر در جای خود مشخص و معین کرده است.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَمَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ رِزْقُهَا هود/6

هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی آن بر عهده خداست

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مرحوم حاج شیخ میرزا حسین جمالی نقل می کند: در ایام جوانی به همراه چند نفر از دوستان کوهنوردی رفته بودیم ، وقتی که خواستم کتری آب جوش را برداشته و چای درست کنم، دستم به سنگ زیر کتری خورد، یکی از سنگ‌های زیر کتری سرد بود ولی سنگ‌های دیگر خیلی داغ بودند، تعجب کردم! سایر رفقا را صدا زدم. جمع شدند و سنگ را دیدند، همه متعجب شده بودند لذا سنگ را شکستیم، وقتی سنگ شکافته شد مشاهده کردیم یک کرم در میان این سنگ با مقدار کمی خاک که غذای او بود، زندگی می‌کند و به این وسیله، خدا روزی او را می‌دهد و آتش را برای او سرد می‌کند.

آن خدایی که از کرم میان سنگ در کنار آتش غافل نیست آیا از ما غافل است و روزی ما را نمی‌دهد؟! با اقتباس و ویراست از کتاب کرامات معنوی

به اعماق دریا و در بطن سنگ دهد روزی کرم را بی درنگ

تهمت به اولیای خدا ممنوع!

نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1395

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکـونُوا کالَّذِینَ آذَوْا مُوسی فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً[1]

ای کسانی که ایمان آورده اید!

مانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند،

پس خداوند او را از آنچه(درباره اش به افترا) می گفتند، تبرئه فرمود و او نزد خداوند آبرومند بود.

 
در آیۀ57 مسألۀ ایذای پیامبر مطرح شد، در این آیه تأکید می کند که شما مثل بنی اسرائیل نباشید که حضرت موسی را اذیت کردند.
مراد از تهمتی که در مورد حضرت موسی مطرح شده، یا نسبتِ نقص جسمی است، یا نسبت قتل و یا سحر و جنون که شناخت موضوع آن در فهم آیه نقشی ندارد. لعنت بزرگ، شاید همان لعنت آیه 161 سورۀبقره باشد که می فرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کفَّارٌ أُولئِک عَلَیهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ» کسانی که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همۀمردم بر آنها خواهد بود.
 
پیام ها

1- تنها دعایی که از دوزخیان مستجاب می شود، دعا برای عذاب است.[2] «رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَینِ مِنَ الْعَذابِ» چون در آیۀ دیگر می فرماید: «لِکلٍّ ضِعْفٌ»[3]

2- گاهی رهبران الهی، از طرف مؤمنان هدف تهمت و اذیت قرار می گیرند. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکـونُوا»

3- لازمۀ ایمان، دوری از تهمت است. یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکـونُوا…

4- از بی اثر ماندن تهمت به اولیای خدا درس بگیرید و تهمت نزنید. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ»

5- خداوند دامن انبیای خود را از تهمت های دشمنان پاک می کند. فَبَرَّأَهُ اللَّهُ…

6- تبرئۀ مردان خدا از تهمت کافی نیست، باید از آنان تجلیل شود. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً»

7- تبرئه از تهمت و داشتن وجاهت، شرط موفقیت در رهبری است. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً»

8- کسی را که به مأموریتی می فرستید و مسئولیتی به او می دهید، باید از او حمایت کنید. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً»[4]

پی نوشت ها

[1] سوره أحزاب، آیه 69

[2] تفسير اطيب البيان.

[3] اعراف، 37.

[4] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.

حوزه/تفسير الميزان، ج‏16، ص 519-تفسیر نور، ج 7، ص408-تفسير نمونه، ج‏17، ص443

سیاست شیطان، نفوذ گام به گام

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1395

سیاست شیطان، نفوذ گام به گام


یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ وَ مَنْ یتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیطانِ فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکنَّ اللَّهَ یزَکی مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [1]

 ای کسانی که ایمان آورده اید! گام های شیطان را پیروی نکنید و هرکس پیرو گام های شیطان شود، همانا که او به فحشا و منکر فرمان می دهد. و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمی شد. ولی خداوند هر کس را بخواهد، پاک می سازد و خدا شنوا و داناست.

 

نکته ها

 در آیات 14، 20 و 21 سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگوید اگر لطف او نبود، معلوم نبود وضع شما چگونه باشد! «خُطُواتِ» جمع «خطوة» به معنای گام است. قرآن در مورد نحوۀ منحرف کردن شیطان، عبارتِ «خطوات الشیطان» را به کار برده است تا بگوید: شیطان، گام به گام انسان را به سوی انجام گناهان می کشاند. در قرآن چند مرتبه از «خُطُواتِ الشَّیطانِ» سخن به میان آمده است؛ یک جا می فرماید: «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»[2] همگی در صلح و آشتی درآیید و از گام های شیطان پیروی نکنید. و در جای دیگر می فرماید: «کلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»[3] از چیزهای حلال و دلپسند بخورید و مواظب گام های شیطان باشید و از آن پیروی نکنید. در این آیه نیز پیرامون اشاعۀ فحشا نسبت به مؤمنین می فرماید: از گام های شیطان پیروی نکنید. نمونه گام های شیطان عبارت است از: دوستی با افراد فاسد، شرکت در مجالس آنان، ارتکاب گناهان کوچک، و پس از آن گناهان بزرگ و در نهایت قساوت قلب و بدعاقبتی و پایانی شوم.

 

پیام ها

 1- به ایمان خود مغرور نشویم، توجّه به هشدارهای پی در پی لازم است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا»

 2- شیطان برای گمراه کردن مؤمنان، تلاش می کند. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»

 3- سیاست شیطان، نفوذ تدریجی و گام به گام است. «خُطُواتِ الشَّیطانِ» (از همان گام اوّل مواظب باشیم). لا تَتّبعوا خُطوات الشیطان»

 5- با مردم مستدل سخن بگوییم. خداوند که می فرماید: از شیطان پیروی نکنید، دلیل آن را ذکر می کند: زیرا او به گناه فرمان می دهد. فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ…

 6- شیطان در آغاز وسوسه می کند و به هرکس از وسوسه او پیروی کند فرمان می دهد. وَ مَنْ یتَّبِعْ خُطُواتِ…فَإِنَّهُ یأْمُرُ…

 7- کار شیطان، با نماز در تضادّ است. شیطان به انسان دستور گناه می دهد، «فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ» (امّا نماز انسان را از گناه باز می دارد. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ[4])

 8- تزکیه، بدون توفیق الهی امکان ندارد. وَ لَوْ لا…ما زَکی…

 9- انسان، همواره به لطف خداوند نیاز دارد. (تکرار جمله «لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ» در این آیه و آیات قبل)

 10- در مسیر زندگی انسان، فریب و فحشا وجود دارد، ولی راه توبه و نجات نیز باز است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ»

 11- حتّی اولیای خدا به توفیق الهی نیاز دارند. «ما زَکی مِنْکمْ مِنْ أَحَدٍ»

 12- خداوند حکیم، به مقدار لیاقت و ظرفیت افراد، خیر و سعادت نازل می کند. «یزَکی مَنْ یشاءُ»

 13- علم به اینکه خدا همه چیز را می بیند و می شنود، بهترین عامل بازدارنده از فحشا و منکرات است. «وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[5]

 

پی نوشت ها

[1] سوره نور، آیه 21

 [2] بقره، 208.

 [3]  بقره، 168.

 [4]  عنكبوت، 45.

 [5] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.

منبع : تفسیر نور، ج 6، ص159-تفسير نمونه، ج‏14، ص410

 

تشبیه همسر به لباس

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1395

 

«هُنَّ لِباسٌ لَکمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»[1] «آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها»

در تشبیه همسر به لباس، نکات و لطایف بسیاری نهفته است، از جمله:

* باید لباس در طرح و رنگ و جنس، مناسب انسان باشد، همسر نیز باید هم کفو انسان و متناسب با فکر و شخصیت انسان باشد.

* لباس مایۀ زینت و آرامش است، همسر و فرزند نیز مایۀزینت و آرامش خانواده اند.

* لباس عیوب انسان را می پوشاند، هریک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایی های یکدیگر را بپوشانند.

* لباس انسان را از خطر سرما و گرما حفظ می کند، وجود همسر نیز کانون خانواده را از آسیب ها حفظ و آن را گرم و زندگی را از سردی می رهاند.

* لباس حریم انسان است و دوری از لباس، مایۀ رسوایی، دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی انسان می گردد.

* در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده می شود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند؛ اگر مرد عصبانی است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.

* انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.

پی نوشت

[1] .بقره، 187

منبع : قرائتی، محسن، چهار صد نکته از تفسیر نور، ص 344

پذیرش ولایت کفّار با ایمان سازگار نیست

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1395

 

 

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیکمْ سُلْطاناً مُبِیناً[1]

ای کسانی که ایمان آورده اید! کافران را به جای مؤمنان دوست و سرپرست خود نگیرید، آیا می خواهید برای خداوند دلیل و حجّت آشکار علیه خودتان قرار دهید؟

نکته ها:

مؤمنان حقّ ایجاد رابطه با کفّار را ندارند، ولی منافقان با کافران رابطۀتنگاتنگ دارند.

قرآن، کفّار را شیطان های منافقان «خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ»[2] و برادران منافقان معرفی می کند «الَّذِینَ نافَقُوا یقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِینَ کفَرُوا»[3] تعبیرات قرآن در آیات 139 و 141 مبین کیفیت رابطۀآنان با کفّار بود.

پیام ها:

1- پذیرش ولایت کفّار با ایمان سازگار نیست. یک دل، دو دوستی برنمی دارد. یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا. . .

2- تولّی و تبرّی، دوستی با مؤمنان و دوری از کافران، لازمۀایمان است. «لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ»

3- از هر نوع اختلاط، رفاقت و قراردادی که نتیجه اش به زیان مسلمانان باشد، باید پرهیز کرد. «لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ»

4- در سیاست خارجی، روابط سیاسی و اقتصادی، گزینش ها و عزل و نصب ها، هر اقدامی که به سلطۀکفّار بر مسلمانان انجامد حرام و محکوم است. «لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ»

5- مسلمان ذلّت پذیر، در برابر خداوند پاسخی ندارد. أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ . . . [4]

پی نوشت ها

[1] سوره نساء، آیه 144

[2] بقره، 17.

[3]  حشر، 11.

[4] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.

منبع : تفسیر نور؛ ج 2؛ ص193

روضه خوانی در قرآن هست یعنی خود خداوند روضه خوانده است

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1395

 

حجت الاسلام علوی تهرانی:

منبرهای یک دقیقه ای / روضه خوانی در قرآن هست یعنی خود خداوند روضه خوانده استاقامۀ عزا چند رکن دارد، رکن اولش روضه خوانی است، روضه خوانی یعنی ذکر مصیبت، ذکر مصیبت از نظر تعریف فنی بیان قطعه ای از زندگی شخصی است که کیفیت مردن آن طرف را بیان می کند، به این می گویند مقتل. 

روضه خوانی در خود قرآن هست یعنی خود خداوند روضه خوانده است.

خداوند در سورۀ مبارکۀ بروج روضۀ یک عده اهل ایمان را خوانده است، از آیۀ 4 این سوره آمده است مرگ بر اصحاب اُخدود، کسانی که خندق هایی را حفر کردند و در آن آتش قرار دادند و در کنارش نشستند و شروع کردند به نگاه کردن، بلایی که سر اهل ایمان آوردند را نگاه می کردند، اهل ایمان را یک به یک در خندق های پر از آتش می انداختند و این اصحاب اُخدود با اصحاب ایمان هیچ مشکلی نداشتند مگر در ایمانشان که چرا شما مؤمن هستید؟

اگر کسی به روضه خوانی ایراد می گیرد جواب اول ما سورۀ مبارکۀ بروج آیات 4 به بعد است.