موضوع: "تدبر در کلام وحی"
قانون عمومى مرگ
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395کلُ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَةً وَ إِلَینا تُرْجَعُونَ [1]
هر نفسی چشنده مرگ است و ما شما را با مبتلا کردن به بدی هاو خوبی ها آزمایش می کنیم و بسوی ما باز گردانده می شوید.
نکته ها:
حضرت علی علیه السلام دربارۀ«نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ» فرمودند: سلامتی و غنی، خیر، و بیماری و فقر، شرّ است و هر دو برای امتحان می باشد. [2]
سیمای مرگ در قرآن و روایات
1- آمادگی برای مرگ، نشانۀاولیای خداست. «إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»[3]
2- جایگاه مرگ در زندگی انسان ها همچون گردنبند بر روی سینۀدختران است. «خطّ الموت علی وُلد آدم مَخطّ القلاده علی جید الفتاة»[4]
3- مرگ، پایان راه نیست، بلکه به منزلۀتغییر در حیات و شیوۀزندگی است، مانند لباسی که تعویض می شود. [5]
4- هر کس از انسان ها به نحوی از این جهان رخت برمی بندند، بعضی با سخت ترین حالات و عدّه ای مثل بو کردن گل. [6]
5- ترس انسان از مرگ مانند ترس راننده ای است که یا سوخت ندارد «آه من قلة الزاد و طول الطریق»، [7] یا بار قاچاق و کالای ممنوعه حمل می کند (گناهکار است) و یا آمادۀرانندگی نیست، وگرنه ترس چرا؟
تقابل مومن و کافر در قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مؤمن | کافر |
وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ ..(البقرة/285) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ايمان آوردهاند؛ … |
وَمَنْ يكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ …(النساء/136) کسي که خدا و فرشتگان او و کتابها و پيامبرانش و روز واپسين را انکار کند، … |
إِنَّ الَّذِينَ يكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيرِيدُونَ أَنْ يفَرِّقُوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيرِيدُونَ أَنْ يتَّخِذُوا بَينَ ذَلِكَ سَبِيلًا *أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا(النساء150/151) کساني که خدا و پيامبران او را انکار ميکنند، و ميخواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و ميگويند: «به بعضي ايمان ميآوريم، و بعضي را انکار مي کنيم» و ميخواهند در ميان اين دو، راهي براي خود انتخاب کنند…*آنها کافران حقيقياند؛ و براي کافران، مجازات خوارکنندهاي فراهم ساختهايم. |
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يفَرِّقُوا بَينَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِكَ سَوْفَ يؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا(النساء/152) (ولي) کساني که به خدا و رسولان او ايمان آورده، و ميان احدي از آنها فرق نميگذارند، پاداششان را خواهد داد؛ خداوند، آمرزنده و مهربان است. |
وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ (محمد/3) و کساني که ايمان آوردند از همان حق که از جانب پروردگارشان است پيروي کردند |
بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ(محمد/3) آنان که کفر ورزيدند از باطل پيروي کردند. |
ويژگيهای مومن و منافق و کافر
محقق : حجه الاسلام صفری
) ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ ([1]
قرآن كتاب هدايت براي متقين
خداوند متعال در سوره مباركه “حمد” انسان ها را بر اساس راهشان بسوي خدا به سه دسته هدايت شدگان و مغضوبين و گمراهان تقسيم كرد. ودر اوّل سوره بقره نيز مردم را در ارتباط با دين اسلام وايمانشان به خدا، به سه دسته تقسيم كرده و سپس وپژگي هر يك از آنها ا بيان نموده است.
گروه اوّل- متقين
گروه دوّم – کفار
گروه سوّم – منافقين
ويژگيهای متقين
دسته اول متقين است. متقين يعني پرهيزگاران كه اسلام را با تمام ابعادش پذيرفته اند وبه دستورات آن عمل مي كنند خداي متعال اين گروه را با ذكر خصوصيتشان بيان مي كند،خصوصيت وويژگي متقين اين است .
) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ( [2]
رزق بی پایان
نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا(الطلاق/3)
و او را از جايي که گمان ندارد روزي ميدهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را ميکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام ميرساند؛ و خدا براي هر چيزي اندازهاي قرار داده است!
پیامها:
1- كسانى كه با گناه زندگى خود را تأمین مىكنند، راه دریافت روزى هاى پیش بینى نشده را به روى خود مىبندند «و من یتق اللّه… یرزقه من حیث لایحتسب»
2- اراده خدا در چارچوب محاسبات انسان نیست.«یرزقه من حیث لایحتسب »
3- رعایت امور معنوى، در زندگى مادّى اثر گذار است. (امدادهاى غیبى، در زندگى انسان نقش مؤثرى دارند.) «من حیث لایحتسب»
4- انسان متقى، خواست خود را در مسیر خواست و اراده خدا قرار مىدهد و چون اراده الهى بن بست ندارد، انسان متقى نیز به بن بست نخواهد رسید. «و من یتق اللّه یجعل له مخرجاً»
5- همیشه رزق زیاد وابسته به كار زیاد نیست. «و من یتق اللّه… یرزقه» (همان گونه كه همیشه مقدار و كمّیت آن مهم نیست. امام صادق علیه السلام در تفسیر «یرزقه من حیث لایحتسب» فرمود: خداوند در آنچه به او داده بركت مىدهد.(تفسير نور الثقلين))
6- تقوا و توكل دو اهرم براى خروج از بن بست است. «و من یتق اللّه… و من یتوكل على اللّه…»
7- بدون لطف خداوند، هیچ عامل دیگرى كارآمد و كافى نیست. «فهو حسبه»
8- در اراده و خواست تمام افراد و حكومتها، احتمال شكست و ناكارآمدى و بن بست وجود دارد. تنها امرى كه شكست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است. «انّ اللّه بالغ امره»
9- دلیل توكل ما، قدرت بى نهایت الهى است. «و من یتوكل … انّ اللّه بالغ امره»
10- معناى توكل ما و قدرت خداوند آن نیست كه انسان به همه خواسته هاى خود مىرسد، زیرا تمام امور هستى قانونمند است و حساب و كتاب دارد. «و من یتوكل على اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شىءٍ قدراً»
کمک مالی
نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ(الحديد/18)
مردان و زنان انفاقکننده، و آنها که (از اين راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (اين قرض الحسنه) براي آنان مضاعف ميشود و پاداش پرارزشي دارند!
پیامها:
1- براى دریافت الطاف الهى، هم صدقه و كمك هاى بلاعوض لازم است و هم قرض الحسنه و كمكهایى كه برگشت دارد. «المصّدقین… اقرضوا اللّه»
2- وام به بندگان خدا، به منزله وام دادن به خداوند است. «اقرضوا اللّه» به جاى «اقرضوا النّاس»
3- زن و مرد در حقّ مالكیّت و حلّ مشكلات اقتصادى و رشد معنوى و رسیدن به كمالات اخروى هم پاى یكدیگرند. «ان المصّدقین و المصّدقات»
4- مهم نجات فقرا، از فقر است، خواه از طریق انفاق باشد از طریق قرض. «المصّدقین… اقرضوا…»
5 - قرض وانفاق، در ظاهر كم شدن و كندن مال است، و در واقع رشد است. «یضاعف»
6- انفاق و وام، نشانه كرم است، و پاداش كریم، اجر كریم است. «المصدقین… أقرضوا… لهم اجر كریم»
یاران ممتاز
نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1395
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا(الفتح/29)
محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست؛ و کساني که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود ميبيني در حالي که همواره فضل خدا و رضاي او را ميطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتي که جوانههاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاي خود ايستاده است و بقدري نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتي واميدارد؛ اين براي آن است که کافران را به خشم آورد (ولي) کساني از آنها را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.
پیامها:
1 - مسلمانان باید در برابر دشمن؛ خشونت، قاطعیّت، صلابت و شدّت داشته و در برابر دیگر مؤمنان؛ رأفت، مودّت، رحمت و عطوفت، مهر و احساسات داشته باشند. «اشداء على الكفّار رحماء بینهم»
2- ملاك مهر و قهر، ایمان و كفر است، نه قوم و قبیله و مال و ثروت. «اشداء على الكفّار رحماء بینهم»
3- بخشهایى از تورات و انجیل فعلى، دست نخورده و تحریف نشده است، لذا قرآن در مواردى به آنها استناد مىكند. «ذلك مثلهم فى التّوراة و… الانجیل»
4- در كتب آسمانى قبل نیز پیش گویى هایى بوده است. در تورات و انجیل، سیماى یاران پیامبر اسلام مطرح شده است. «ذلك مثلهم فى التّوراة و… الانجیل»
دینداران واقعی
نوشته شده توسطرحیمی 20ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(الأحقاف/13)
کساني که گفتند: «پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند، نه ترسي براي آنان است و نه اندوهگين ميشوند.
پیامها:
1- ایمان به خدا، خوف از دیگران را از بین مىبرد. «ربّنا اللّه… لاخوف علیهم»
2- تنها كسانى از گذشته خود پشیمان نمىشوند كه همواره در راه خدا حركت مىكنند. «ربنّا اللّه ثم استقاموا… لا هم یحزنون»
3- جزاى استوارى ایمان و استمرار نیكىها، جاودانه بودن در بهشت و نعمتهاى بهشتى است. «استقاموا… خالدین فیها»
4 - بهشت، پاداش اهل عمل است، نه اهل سخن. «جزاءً بما كانوا یعملون»
فرمایش حضرت امام حسین علیه السلام :… دینداران واقعی چه بسیار اندكند
قَالَ الْفَرَزْدَقُ: لَقِیَنِی الْحُسَیْنُ علیهالسلام فِی مُنْصَرَفِی مِنَ الْكُوفَه. فَقَالَ: مَا وَرَاكَ یَا أَبَا فِرَاسٍ؟!
قُلْتُ: أَصْدُقُكَ؟! قَالَ علیهالسلام:الصِّدْقَ أُرِیدُ!
قُلْتُ: أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَكَ، وَأَمَّا السُّیُوفُ فَمَعَ بَنِی أُمَیَّه؛ وَالنَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَهِ.
قَالَ: مَا أَرَاكَ إلَّا صَدَقْتَ! النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَالدِّینُ لَغْوٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ بِهِ مَعَایِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلآءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.
«فرزدق میگوید: چون از درنگ در كوفه انصراف پیدا كرده، باز میگشتم، حسین علیه السّلام مرا در راه دیدار كرد و گفت: ای أبوفراس! پشت سرت چه خبر بود؟
گفتم: راستش را به تو بگویم؟! فرمود: آری، من راستش را میخواهم! گفتم: دلهای كوفیان همه با توست؛ ولیكن شمشیرهایشان همه بر كمك و مساعدت بنی اُمیّه است؛ و یاری و نصرت هم از جانب خداست!
فرمود:
آری! این سخنی است كه تو از روی صدق و راستی گفتی! مردم همگی بردگان و بندگان مال دنیا هستند؛ و تلفّظ به دینداری فقط كلام لغو و بیمحتوائی است كه بر سر زبانهایشان جاری است. پاسداری از دینشان فقط در محدودهای است كه در پرتو آن، معیشتهای فراوان به دست آورند؛ و چون با غِربال امتحان و ابتلاء آزمایش شوند معلوم میشود كه دینداران واقعی چه بسیار اندكند.»
خشم و عفو
نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يغْفِرُونَ(شوري/37)
همان کساني که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب ميورزند، و هنگامي که خشمگين شوند عفو ميکنند.
پیام ها:
1- منشأ بسیارى از گناهان شهوت و غضب است، اول دورى از شهوت را مطرح كرد بعد دورى از غضب را. «یجتنبون… الفواحش و اذا ما غضبوا»
2- مؤمن بر نفس خود تسلّط دارد. «یجتنبون… یغفرون»
3- غضب یك غریزه است لكن كنترل آن لازم است. «غضبوا»
4 - مؤمنان به هنگام غضب خودشان عفو مىكنند، نه به خاطر وساطت دیگران. «هم یغفرون»
عفو و فروخوردن خشم:
«وَ الکَاظِمینَ الغَیظَ، و العَافینَ عنِ النَّاسِ، والله یحبُّ المُحسِنینَ.»[306] ترجمه: در وصف مؤمنان گوید که: خشم فروخورندگان، و از مردمان عفوکنندگان، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.[307]
° «و اِنْ تَعْفُوا اَقْرَبُ لِلتَّقوی، و لا تَنْسَوا الفَضْلَ بَینَکُم! وَ اِذَا خاطَبَهُم الجَاهِلونَ قالوُا سلاَما.»[308] ترجمه: اگر عفو کنید به تقوی نزدیکتر باشد، و فضل در میان خود فراموش مکنید چون جاهلان با ایشان خطاب کنند سلام گویند، یعنی حلم را کار فرمایند.[309]
° اَلعَفْوُ لا یزیدُ العَبدُ الّا عِزّاً، فاعفُوا! یعِزُّکُم اللهُ. ترجمه: عفو نیفزاید بنده را الا عزت، پس عفو کنید که خدا شما را عزیز گرداند.[310]
° «مَن دَعا عَلی مَن ظَلمَهُ، فقد انتَصَرَ. یا معشر المُوحّدینَ! انّ اللهَ عَفا عَنکم، فلیعفُ بعضُکُم عن بعضٍ.» ترجمه: هرکه بر ظالم خود دعا کند، داد خود بستده باشد. ای جماعت موحدان! خدا از شما عفو میکند، شما از یکدیگر عفو کنید! [311]
از دیدگاه قرآن وجود کدام ویژگی ها در یک سخن ضروری است؟
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1395ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻭﯾﮋﮔﯽِ ﺳﺨﻦ ﺧﻮﺏ، ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ را در این گزارش بخوانید.
در کتاب آسمانی ما مسلمانان؛ نکته ها و اندرزهای بی شماری برای اهل معرفت وجود دارد. یکی از این نکات ناب و ارزشمند دوازده ویژگی است که برای سخن خوب برشمرده است. امید به آنکه همگی ما عامل به دستورات این کتاب آسمانی باشیم.
این نکات ارزشمند به شرح زیر است:
1. حرفی که می زنیم ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ: ﻻ ﺗَﻘْﻒُ ﻣﺎ ﻟَﻴْﺲَ ﻟَﻚَ ﺑِﻪِ ﻋِﻠْﻢٌ (36 اسراء)
2. با یکدیگر به نرمی سخن بگوییم (تا حرفمان موثر باشد) : ﻗَﻮْﻻً ﻟَّﻴِّﻨﺎً (44 طه)
3. ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ: ﻟِﻢَ ﺗَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﻣَﺎ ﻻ ﺗَﻔْﻌَﻠُﻮﻥَ (2 صف)
4. ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و عادلانه سخن بگوییم: ﻭَ ﺇِﺫَﺍ ﻗُﻠْﺘُﻢْ ﻓَﺎﻋْﺪِﻟُﻮﺍ (152 انعام)
5. ﺣﺮﻓﻤﺎﻥ استوار و محکم (و با دلیل) ﺑﺎﺷﺪ: ﻗَﻮْﻟًﺎ ﺳَﺪِیداً (9 نساء)
6. با گفتار نرم و آمیخته با لطف سخن بگوییم: ﻗَﻮْﻻً ﻣَّﯿْﺴُﻮﺭﺍً (28 اسراء)
7. ﮐﻼممان ﺭﺳﺎ ﺑﺎﺷﺪ تا در دلها بنشیند: ﻗَﻮْﻻً بَلیغاً (63 نساء)
8. با یکدیگر به ﺯﯾﺒﺎیی سخن بگوییم: وَ ﻗُﻮﻟُﻮا لِلنّاسِ ﺣُﺴﻨﺎً (83 بقره)
9. برای سخن گفتن، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﻢ: ﯾَﻘُﻮﻝُ ﺍﻟَّﺘﯽ ﻫِﯽَ ﺃﺣْﺴَﻦ (53 اسراء)
10. با گفتار خوش و نیکو با یکدیگر برخورد کنیم: ﻭَ ﻗُﻮﻟُﻮﺍ ﻟَﻬُﻢ ﻗَﻮﻻً ﻣَﻌﺮﻭﻓﺎً (5 نساء)
11. در گفتگو و معاشرت، رعایت احترام و بزرگداشت دیگران را بنماییم: ﻗَﻮﻻً ﻛَﺮﻳﻤﺎً (23 اسراء)
12. تلاش کنیم ﺗﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، سخنان پاکیزه ﺑﺎﺏ ﺷﻮﺩ: وَ ﻫُﺪﻭﺍ ﺍِﻟﯽَ ﺍﻟﻄَّﯿِّﺐِ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻘَﻮﻝِ (24 حج)
چرا خدا بندگان را فراموش میکند؟
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1395
————————————————————————————————————–
آیا گاهی پدر و مادرتان شما را فراموش کرده است؟
چه حس و حالی به شما دست داده؟
وقتی از محبت بی دریغشان شما را محروم کرده اند، حتی یک تماس تلفنی با شما نگرفته اند.
این یک مثال برای آشنا شدن ذهن شماست.
————————————————————————————————————–
اگر پادشاه عالم خداوند آسمان و زمین و مالک دنیا و آخرت شما را فراموش کند و لطف و رحمتش را از شما دریغ کند و دعایتان را مستجاب نکند ،رزق و روزی شما را قطع کند و سلامتی را از شما بگیرد چه میشود؟
آیا میشود خدا ما را فراموش کند در حالی که نیازمند واقعی به او هستیم؟
خودشناسی و معرفت نفس
خودشناسی و معرفت نفس که مقابل خود فراموشی است سودمندترین شناخت ها و بزرگترین عامل رستگاری است ؛ معرفة النفس انفع المعارف .
خودشناسی در این است که انسان بداند:
1- موجودی ابدی است و نابودی و زوال ندارد و چنین نیست که مرگ پایان زندگی باشد.
2- سعادت و شقاوت او در گرو کردارهای اوست سود و زیان رفتار او به خود او برمی گردد و اگر به دیگران هم سود و زیانی میرسد بالعرض اوست.
3- همه شئون مثبت و منفی در زندگی در دست خداست ،زندگی و مرگ ،فقر و فنا،ذلت و عزت و خیر و شر و همه امور به دست خداست . انسان فقیر محضر خداست و آرامش او جز با توجه به خدا و را بطه با آن قدرت لایزال محقق نمیشود.
4- دنیا جایگاه همیشگی او نیست . دنیا برای انسان کوچک است و برای آن هم آفریده نشده است.
بدیهی است انتساب فراموشی به خدا،واقعی نیست ؛ زیرا یک نقص و عیب است و این در ذات خدا راه ندارد بلکه کنایه از این است که خدا با آنها مثل شخص فراموشکار رفتار میکند.یعنی هیچ گونه سهمی از رحمت و توفیق خود برای آنها قائل نمیشود
مقاومت | پایبندی به ارزشهای اساسی
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت/30)
به يقين کساني که گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل ميشوند که: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتي که به شما وعده داده شده است!
پیامها:
1- آن چه ایمان را بارور مىكند و به نتیجه مىرساند، مقاومت است وگرنه چه بسیار مؤمنانى كه بد عاقبت شدند. «قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا»
2- استقامت، در كنار ایمان ارزش است وگرنه كفّار نیز بر باطل خود استقامت دارند. «قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا»
3- فرشتگان بر غیر پیامبران نیز نازل مىشوند. «تتنزّل علیهم الملائكة»
4- بر مؤمنان مقاوم فرشتگان نازل مىشوند. «تتنزّل علیهم الملائكة» و بر گناهكاران، شیاطین. «هل انبّئكم على من تنزل الشیاطین تنزّل على كل افّاك اثیم»(شعراء/221)
5 - مقاومتِ در راه حقّ، هم خوف از آینده را برطرف مىكند. «لا تخافوا» و هم حزن و اندوه نسبت به گذشته را. «لا تحزنوا»
6- بالاترین هدیه ى آسمانى كه فرشتگان براى مؤمنان مقاوم مىآورند، آرامش روحى و روانى است. «لا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا»
کسانی سر کار بیایند که مصداق انّ الّذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا باشند