موضوع: "محرم"
گزارشی از تکیه های عزاداری ( سقاخانه ) در بروجرد + عکس/ashura
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1391
محرم در بروجرد شور و حال عجیبی دارد و سالیان سال است که سقاخانه ها به سبک و سیاق بسیار زیبائی برگزار می گردد. همه جای این شهر ، شور و عشق به حسین است و این شور در دل کودکان و نوجوانان ، جوانان و بزرگسالان و پدران و مادران به خوبی موج می زند؛محرم همان ماهی است که اگر چه مردم در عزای حسین می نشینند اما عشق به حسین و لبیک به ندای او چیزی است که غم شهادت را از دل می برد و همه این عزاداریها و مرثیه سراییها برای حفظ ارزشهایی است که حسین علیه السلام به خاطر آن قیام کرد.
مردم بروجرد با سیاهپوش نمودن منازل خود و گذاشتن منبر و چراغانی نمودن منابر به شکل بسیار زیبائی، هر شب پذیرای گروه های بسیاری از همشهریان، اهل فامیل و اهالی محل و حتی غریبه ها می باشند!
با آغاز ماه محرم بسیاری از بانوان بروجردی ، اتاقی از خانه خود را با پارچه های سبز و سیاه ،لباس عزا پوشانده و آن را تکیه ای برای عزاداری و سوگواری سید الشهدا علیه السلام در نظر می گیرند.
در این سقاخانه ها که نام آنها را تکایای خانگی نیز می توان گذاشت ، منبری به یاد منبر سیدالشهدا در گوشه ای از اتاق رو به قبله گذاشته می شود و با چراغانی و آذین بندی آن و گذاشتن شمع در هر پله از منبر به یاد غربت و غریبی سیدالشهدا آن را روشن می کنند.
این چراغها و شمعها تا پایان دهه محرم روشن می مانند و اگر صاحبخانه نذری داشته باشد این سقاخانه را تا پایان ماه صفر باز نمی کند تا سیدالشهدا نذرش را ادا نماید و از سوی دیگر هر فردی که حاجتی از سیدالشهدا دارد یکی ازاین چراغها را می برد تا نذرش که ادا شد سال دیگر آن را اضافه کرده و به سقاخانه برگرداند.سقاخانه حرمت خاصی دارد به طوری که خوابیدن در آن نوعی بی حرمتی به آن محسوب شده و مذمت می شود.
برخی از خانواده ها سقاخانه های خود را بعد از ظهر و برخی دیگر شب باز می کنند و تا پاسی از شب میزبان میهمانان سیدالشهدا می شوند و با شربت و نان شیرمال و خرما و نقل و گلاب از آنها پذیرایی می کنند.
در این تکایای خانگی ، نوای یا حسین تا چند خانه آن طرف تر به گوش می رسد و هرخانه که نوای یاحسین از آن بلند می شود ، مردم و عاشقان سیدالشهدا به آنجا وارد شده و به عزاداری و دعا و مناجات و خواندن زیارت عاشورا و قرآن می پردازند.گاهی اوقات هم دسته هایی کوچک از نوجوانان هر محله به راه می افتند و به سقاخانه ها سر زده و چند دقیقه ای را در هر خانه به سینه زنی و عزاداری می پردازند.آنهائی که از صدای خوبی برخوردار هستند در این سقاخانه ها برای بقیه حضار در سوگ امام حسین و یاران صدیقش، نوحه سرائی می کنند.
البته چند سالی است که دستگاه های صوتی رنگ و بوی بیشتری در اینگونه مراسم ها از خود نشان داده اند.
در بدو ورود مردم به صاحبخانه می گویند بر قاتلان سیدالشهدا، لعنت! و صاحبخانه نیز تکرار می کند لعنت!
هر از چند گاهی نیز که سکوت بر مجلس حکمفرما میشود یکی از حضار با صدای بلند می گوید : سر حسین یا حسین! و جمعیت نیز یکصدا می گویند: یا حسین!
در موقع رفتن نیز جملاتی به مانند: اجر شما با امام حسین علیه السلام بر زبان میهمانان خطاب به میزبانان جاری می گردد.
قدیم تر ها به اینگونه مراسم در سقاخانه ها به زبان محلی بروجردی قلیچ می گفتند.
این سقاخانه ها و یا تکایای خانگی در هر منطقه از شهر بروجرد دایر است و بالا و پایین شهر ندارد .همه به عشق حسین و کربلای حسین به عزاداری و مرثیه سرایی می پردازند و با گذر از کوچه و خیابان های شهر بروجرد در دهه اول محرم ، بوی اسفند و عود ما را به سوی این سقاخانه ها هدایت می کند.
نصب پرچمهای سرخ، سبز و سیاه بر بامهای خانه هایی که سقاخانه دارد از دیگر آیین این شهر است.
قنداقه حضرت علی اصغر علیه السلام به عنوان باب الحوائج یکی دیگر از مراسم معمول در این ایام است که هدف از آن گرفتن حاجت و ریختن نذورات مختلف بر قنداقه کوچکترین شهید کربلاست و این قنداقه در اغلب سقاخانه های بروجرد وجود دارد.
رسم بر این است که از اولین شب محرم تا بعد از تاسوعا و عاشورا هر شب در منازل بسیاری از مردم بروجرد سقاخانه دائر است .
اما از جمله سقاخانه های معروف بروجرد سقاخانه حضرت ابوالفضل العباس است که در یکی از مناطق قدیمی بروجرد واقع شده است . این سقاخانه در طول سال دایر است و مردم به زیارت آن می روند. بانی این سقاخانه شخصی است که طی حادثه ای با کرامت حضرت عباس ،از مهلکه ای جان سالم به در می برد.
در ماه محرم و صفر این سقاخانه حال و هوای دیگری به خود می گیرد و قریب به یک هزار چراغ نفت سوز در آن روشن می شود.
در روزعاشورای حسینی علیه السلام سقاخانه ابوالفضل در بروجرد با صدها چراغ روشن پذیرای هزاران حاجتمند است که در بعد از ظهر عاشورا در مقابل سقاخانه برای گرفتن چراغ، به نیت گرفتن حاجت می ایستند که در این مراسم صاحب نذر با گرفتن یک چراغ نفت سوز نیت می کند که اگر تا محرم سال بعد حاجت بگیرد یک چراغ دیگر بخرد و آن را برای سقاخانه بیاورد.
ظاهرا این مراسم در بروجرد منحصر بفرد بوده و در دیگر شهرهای کشورمان اینچنین مراسم سوگواری با این شرایط که در بروجرد برگزار میشود، دیده نمیشود!
البته هر منطقه در کشورمان مراسم مختص و بومی خود را دارد!
عکس از اصغر صحرایی
التماس دعا
دانلود مداحی های زیبا با نوای حجت الاسلام حاج علی جنانی (بروجرد)
نوشته شده توسطرحیمی 10ام آذر, 1391روضه خوانی با نوای دلنشین حجت الاسلام حاج علی جنانی
کنارم بمون _شور حاج علی جنانی محرم91
جان من حذر کن_شور حاج علی جنانی محرم 91
حسین ارباب عاشورا_شور حاج علی جنانی محرم91
همین که محرم راهم دادی_شور حاج علی جنانی 91
تشنگی دیگه برده امون_زمینه حاج علی جنانی محرم91
ماه عزا_واحد حاج علی جنانی محرم 91
حرف امروزم نیست _تصویری حاج علی جنانی فاطمیه91
بابا اگه لب هات به رنگ ارغوانه_واحد محر91
برای عشقت_شور حاج علی جنانی محرم91
ابوالفضلی باش _شور حاج علی جنانی محرم 91
دل به دریا زنم سرمو می شکنم_حاج علی محرم 91
غریب مانده لشگرت_واحد حاج علی جنانی محرم 91
دانلود مرثیه خوانی رهبر معظم انقلاب به زبان آذری
نوشته شده توسطرحیمی 9ام آذر, 1391شعر خوانی رهبر معظم انقلاب به زبان آذری در رابطه با حادثه کربلا، در جمع تعدادی از شاعران در تاریخ 1379/05/05
برای دریافت فیلم جاری با توجه به پهنای باند اینترنت خود بر روی یکی از لینکهای زیر کلیک راست کرده و گزینه save Target as را انتخاب کنید.
کیفیت متوسط (7.24 MB)
کیفیت پایین (1.73 MB)
برخورد با دشمن ناآگاه ( ماجرای گفتوگوی امام سجاد(ع) با پیرمرد شامی)
نوشته شده توسطرحیمی 9ام آذر, 1391
هنگامى كه اهل بيت امام حسين عليه السّلام را به عنوان اسير وارد شهر شام كردند و در بين ايشان حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام نيز با حالتى دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبليغات سوئى كه توسّط ماءمورين يزيد لعنة اللّه عليه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال اسيران آمده بودند.
در بين مردم پيرمردى بود، جلو آمد و گفت : شكر خداى را كه مردان شما را كشت و آتش فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزيزان دل شكسته ، بسيار دشنام و ناسزا گفت .
امام عليه السّلام در همان وضعيّتى كه بود، فرمود: اى پيرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش كردم و چيزى نگفتم تا آن كه سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اكنون ساكت باش تا من نيز سخنى گويم ؟
پيرمرد گفت : آنچه مى خواهى بيان كن .
حضرت فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: اين آيه قرآن را نيز خوانده اى :
((قُلْ لا اءسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اءَجْرا إ لاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى )) يعنى ؛ من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بيتم را نمى خواهم .
پيرمرد پاسخ داد: آرى ، آن را خونده ام .
امام سجّاد عليه السّلام فرمود: ما اهل بيت - قُربى - هستيم ؛ و آيا اين آيه قرآن را ((وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ)) ؛ حق و شئون اهل بيت را پرداخت و رعايت نمائيد، خوانده اى ؟
پيرمرد نيز گفت : آرى ، آن را هم خونده ام . حضرت فرمود: به راستى كه آن افراد، ما هستيم ؛ پس حقّ ما چگونه بايد رعايت گردد؟
پيرمرد شامى گفت : آيا واقعا شما همان ها هستيد؟
حضرت فرمود: بلى ؛ و سپس افزود: آيا اين آيه قرآن را ((وَاعْلَمُوا انَّ ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْى ءٍ فَإ نَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى )) ؛ آنچه از غنائم و منافع را كه به دست مى آوريد، بايد يك پنجم آن را - به عنوان خمس - تحويل رسول خدا واهل بيتش دهيد، را خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : بلى .
آن گاه امام عليه السّلام فرمود: ما اهل بيت رسول خدا هستيم ، و آيا اين آيه قرآن را ((إ نَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اءهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا)) يعنى ؛ خداوند شما اهل بيت را از هر نوع گناه و آلودگى پاك و منزّه گردانده است ، را نيز خوانده اى ؟
در اين حال پيرمرد شامى دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خداوندا به تو پناه مى برم ، خدايا توبه كردم ، سال ها است كه قرآن مى خوانده ام و اين چنين درك نمى كردم وامروز هدايت گشتم . احتجاج طبرسى : ج 2، ص 120، ح 172.
منبع: خبرگزاری حوزه
امام حسین علیه السلام سوره ای برای همیشه
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آذر, 1391اشهد انّک التالی بکتاب الله . (زیارت امام حسین علیه السلام)
نام مبارک امام حسین علیه السلام با محرّم پیوند خورده و جان فشانی او و 72 یار باوفایش، به محرم، روح و حیات دمیده است و این ماه برای شیعیان و عاشقان سید و سالار شهیدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است.
کربلا، نامی است که از گذشته های دور به یادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام در مسیر هجرتش از سرزمین «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمین پُر برکت کربلا رسید و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1
واژه کربلا
درباره این واژه سخنان و گفته های فراوانی وجود دارد؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است. این واژه ترکیب شده از «کار» به معنای نجات و «بلاه» به معنای حیات و اَمان؛ یعنی: یافتن حیات. این مفهوم2 هماهنگ با روایتی است که می گوید: کربلا، بقعه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد.3
کربلا به زبان آرامی به معنای «سرزمین خدا» است.4 در قرآن کریم خداوند نجات حضرت موسی علیه السلام، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلمهای او در حقّ ایشان، با تعبیر «کَرْب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند: وَ نَجَّیناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ صافات/115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.5
اوصاف امام حسین علیه السلام
قرآن کریم، انبیای الهی را هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ایتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ أنبیاء/73؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِایاتِنا یوقِنُونَ سجده/24.
امام حسین علیه السلام مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است. از این رو، پیامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «إنّ الحسین مِصباحُ الهدی و سَفینَةُ النّجاةِ»6.
1. امر به معروف: قرآن می فرماید: شما بهترین امّت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید: کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ آل عمران/110.
حضرت سیدالشهدا نیز در هدف از قیام خود می فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم؛ « إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ فی أُمَّةِ جَدی محمد أُرید أن آمُر بالمَعروف وَ انهی عَنِ المُنکر».7
2. معلّم عزّت و عمل صالح: قرآن مجید می فرماید: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح پدید می اید: مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ فاطر/10. امام حسین علیه السلام در قیام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گریزان از ذلّت: «هَیهاتَ منِّی الذّلّة».8
3. معلّم ایثار و انفاق: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ آل عمران/92؛ به مقام نیکان نایل نمی شوید، مگر با انفاق برخی چیزهایی که دوست دارید. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.
4. صاحب نفس مطمئنّه: یا ایتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی فجر30-27. امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره مبارک فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید؛ زیرا این سوره مبارک در شأن امام حسین علیه السلام است. شخصی علّت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آنکه امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود. (و یکی از مصادیق بارز این آیه شریف، امام حسین علیه السلام است)9
5. خوف و خشیت الهی: قرآن مجید در وصف انبیا می گوید: پیامبران پیشین کسانی بودند که در تبلیغ رسالت الهی، از خدا می ترسیدند و از هیچ کس دیگر هراسی نداشتند: الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ أحزاب/39. امام حسین علیه السلام نیز دارای این دو خصیصه برجسته است:
1. تنها از خداوند می ترسید. در دعای عرفه می فرماید: « اللهم اجْعلنی أَخشاکَ کَأنّی أراک»؛ خدایا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گویی تو را می بینم.
2. از غیر خدا نمی ترسید. امام حسین علیه السلام می فرماید: اگر در دنیا، هیچ پناهگاهی نداشته باشم و کسی مرا حمایت نکند، من با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد: «لَو لَم یکُن لِی مَلْجَأَ وَ لا مَأوی لَما بایعْتُ یزیدُبنُ مُعاویة»10 آزمونی بالاتر از آزمون حضرت ابراهیم: وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا بقره/124؛ و (یاد آور) هنگامی که ابراهیم را خداوندش، با کلماتی بیازمود و او (ابراهیم) در همة آنها موفّق شد (آنها را به اِتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار می دهم … .
آزمونهای ابراهیم علیه السلام عبارت بودند از: امتحان ذبح اسماعیل، ساکن کردن هاجر و نوازش اسماعیل در جوار کعبه در سرزمین بی آب و گیاه و آزمون او در لحظه فرو افتادن در آتش نمرودیان و … .
کسی که به حماسه های عظیم عاشورا چشم بیندازد، دشوارتر بودن آزمونهای حضرت حسین علیه السلام را لمس می کند:
ـ به قربانگاه بُردن جوان و نورس و خردسال شیر خوار
ـ اِسکان زنان و کودکان در قلب سی هزار انسان شیفته زندگی زوال پذیر دنیا
ـ اِتّکا و اِتّکال به خداوند، حتّی در قتلگاه در قالب نیایش عاشقانه و رضایت مندانه.
و دهها آزمون دشوار دیگر که در واژه واژه این تاریخ درخشان رخ می نماید.
بخشی از اسرار توجّه دادن مردمان به این روز و این حادثه، همین پایداری بر پاکی و بروز غیرت و هویت انسانی و اسلامی و پیامهای بی شماری است که در این واقعه بروز دارد.
6. پیشتازی و پیش دستی در نیکیها: فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ مائده/48 ؛ در خوبیها بر یکدیگر پیشی بگیرید.
در روایت معروفی آمده است: «بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری هست؛ اما اگر که انسانی در راه خدا به شهادت برسد، بالاتر از آن چیز دیگری نیست.» این خیر بزرگ شهادت، آن چنان جلوه گری می کرد و مشتاقان را به سبقت از یکدیگر در عرصه آسمانی نینوا می کشانید که تا یاران امام حسین علیه السلام زنده بودند، اجازه نمی دادند که یک نفر از خاندان بنی هاشم، پای به میان بگذارد و فرزند برومند حسین، علی اکبر، در میان بنی هاشمیها سبقت می گرفت و هر کدام بر دیگری پیشی می جستند.
به راستی، شایسته است که عاشقان و یاران حسینی نیز از سیره اصحاب آن امام همام الگو بگیرند؛ «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل».
7. عارف به قرآن: سیدالشهداء علیه السلام فرمود: القرآن ظاهرهُ أَنیقُ و باطِنُه عَمیقٌ؛ قرآن، ظاهرش زیبا و شگفت انگیزست و باطنش ژرف و عمیق.11
همان طور که قرآن صامت از ظاهری شگفت و باطنی ژرف برخوردار است، وجود امام حسین علیه السلام به عنوان قرآنی ناطق از همین شگرفی و ژرفی در ظاهر و باطن و صورت و سیرت برخوردار است و ما در زیارت ناحیه مقدّسه در اوصاف آن امام می خوانیم: «و عَظیم السّوابق …»12؛ تو دارای برتریهای با عظمت هستی.
8. دوستدار واقعی قرآن: امام حسین علیه السلام می فرماید: «خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم».13 در شب عاشورا که امام حسین علیه السلام به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشگریان پسر سعد برای اطّلاع از احوال امام حسین علیه السلام و یاران از او نزدیک خمیه ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با یک صورت ملکوتی و جذّاب ؛ ایاتی از سوره آل عمران را تلاوت می کند.14 امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا نیز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه یارانشان در کربلا اقامه می کنند.
9. اِحیاگر قرآن: از آنجا که قرآن کریم بعد از پیامبر به دست اُمویان و عوامل آنها مطابق میل و منافعشان تفسیر می شد، امام حسین علیه السلام رسالت اِحیای قرآن را با پیام بلند عاشورا آغاز کرد. این بار قرآن از حنجره امام حسین علیه السلام تلاوت شد و رسوم جاهلیت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بین بُرد و ایشان را از خواب غفلت بیدار کرد. خود ایشان درباره احیاگری قرآن می فرماید: «شما را به زنده ساختن ایات قرآن و از میان بُردن بدعتها فرا می خوانم. اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه راست و هدایت خواهید رسید.»15
منبع:حوزه نت
پی نوشت ها:
1. فی رحاب ائمه اهل البیت، ایت الله محسن امین، ج3، ص 101.
2. معجم علامات آشوری، شماره 366.
3. بحارالانوار، ج 101 ، ص 33.
4. القرآن و علم الآثار، سیدسامی البرری، ج 1، ص 25 ـ 23.
5. صافات/ 76، 115؛ انعام 64/ انبیاء 76.
6. بحارالانوار، ج 36، ص 205.
7. نفس المهموم، ص 45.
8. بحارالانوار، ج 45 ، ص 83.
9. همان، ج 24 ،ص 93.
10. همان، ج 89 ص 328.
11. همان ج 44 ، ص 329.
12. نفس المهموم ص 7.
13. العترت و القرآن، ص 97.
14. الإرشاد و المفید، ج 1 ،ص 232، 601.
15. کلمات قصار امام حسین علیه السلام، ابوالقاسم حالت، ص 75.
خیمه های سوخته
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آذر, 1391ماند خاکستر بجا از خيمههاي سوخته
سبز شد بانگ عزا از خيمههاي سوخته
ميرود تا آسمان همراه بانگ يا حسين
شعله شور و نوا از خيمههاي سوخته
آب آب کودکان تشنه در ظهر عطش
رفته تا عرش خدا از خيمههاي سوخته
از سفير تير صيادان غزالان حرم
در بيابان شد رها از خيمههاي سوخته
در شرار آتش بيداد روئيد از جگر
شيون آل عبا از خيمههاي سوخته
درغبار آتش و اندوه ميآمد برون
سروهاي سر جدا از خيمههاي سوخته
نالهها ميداد سر بيمار دشت کربلا
نالههايي جانگزا از خيمههاي سوخته
کس در آن وادي غم جز زينب محزون نبود
تا برون آرد و را از خيمههاي سوخته
از ميان شعلههاي مرگ چون آيد برون
اهل بيت مصطفي از خيمههاي سوخته
ميتراود عطر مظلوميت خون خدا
تا ابد در کربلا از خيمههاي سوخته
عباس براتيپور
« روز واقعه »
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آذر, 1391بامداد روز عاشورا، سید الشهدا (عليه السلام( ياران خويش را كه سى و دو سواره و چهل تن پياده بودند، سازمان داد. “زهير” را بر جناح راست سپاه گماشت و سمت چپ آن را به “حبيب” سپرد و پرچم را به دست برادرش “عباس (عليه السلام)” داد. آن حضرت خيمهها را پشت سر سپاه قرار داد و پشت خيمه ها، خندقى حفر نمود و آن را پر از نى و هيزم كرد و سپس به آتش كشيد تا دشمن از پشت خيمه ها حمله ور نشود.
عمر سعد نيز سپاه خود را كه در آن روز تعدادشان به سى هزار تن مى رسيد، آراست. جناح راست آن را به “عمرو بن حجّاج” و جناح چپ را به “شمر بن ذى الجوشن” سپرد و “عروة بن قيس” را به فرماندهى سواره نظام و “شبث بن ربعى” را بر پيادگان گمارد و پرچم را به غلام خويش سپرد.(1)
وقتى امام حسین (عليه السلام) به سپاه دشمن نگريست، دستهايش را به دعا برداشت و عرضه داشت:
«خدايا! تو در هر غم و اندوه، پناهگاه و در هر پيش آمد ناگوارى مايه اميد من، و در هر حادثهاى سلاح و ملجأ من هستى. آنگاه كه غمهاى كمرشكن بر من فرو مى ريخت و دلها در برابرش آب و راه هر چارهاى در برابر آن مسدود مى گشت، از غمهاى جانكاهى كه با ديدن آنها، دوستان دورى جسته و دشمنان، زبان به شماتت مى گشودند، به پيشگاه تو شكايت آورده و از ديگران قطع اميد نموده ام. تو بودى كه غم و اندوهم را برطرف ساخته و از ميان بردى. تو صاحب هر نعمت و آخرين مقصد و مقصود من هستى.»
پس از آن امام (عليه السلام) مركب خويش را خواست و سوار بر آن شد و با صداى بلند در حالی که همگان صدای آن حضرت را می شنیدند، فرمود:
«اى عراقيان! سخنم را بشنويد و شتابزده عمل نكنيد تا وظيفه خود را كه پند و نصيحت شماست، انجام دهم و انگيزه سفر خويش را به اين ديار بيان كنم. اگر دليلم را پذيرفتيد و سخنم را تصديق كرديد و با من از در انصاف در آمديد، راه سعادت را دريافته ايد و اگر دليل مرا نپذيرفتيد و منصفانه عمل نكرديد، همه شما دست به دست هم دهيد و هر تصميمى را كه درباره من داريد، به اجرا بگذاريد و به من مهلت ندهيد. يار و پشتيبان من خدايى است كه قرآن را فرو فرستاد و او يار و ياور نيك سرشتان است.»
حاضران اندكى سكوت كردند، سپس حضرت حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) و فرشتگان و پيامبران او درود فرستاد. آنگاه فرمود:
«مردم! بگوييد:
من چه كسى هستم؟! سپس به خود آييد و خويشتن را نكوهش نماييد و ببينيد آيا كشتن و در هم شكستن حريم من براى شما رواست؟!
آيا من فرزند دخت پيامبر شما نيستم؟!
آيا من فرزند [على] وصىّ و پسر عموى پيامبر شما نيستم؟!
مگر من فرزند كسى نيستم كه پيش از همه مسلمانان به خدا ايمان آورد و قبل از همه، رسالت پيامبر را تصديق نمود؟!
آيا حمزه سيد الشهداء عموى پدر من نيست؟!
آيا جعفر طيّار كه با دو بال در بهشت پرواز مىكند، عموى من نيست؟!
آيا شما سخن پيامبر را در حق من و برادرم نشنيدهايد كه فرمود:
«اين دو، سروران جوانان بهشتاند»؟!
اگر مرا در گفتارم تصديق كنيد، مواردى كه يادآور شدم حقايقى است كه كوچكترين خلافى در آن وجود ندارد؛ زيرا من از آن روز كه دريافتهام خداوند، ضرر و زيان دروغ را به گوينده آن برمىگرداند، هيچگاه دروغ نگفتهام و اگر مرا تكذيب نماييد، اكنون ميان شما افرادى وجود دارند كه اگر در اين زمينه از آنها بپرسيد، به شما پاسخ خواهند داد. از جابر بن عبد اللّه انصارى، ابو سعيد خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زيد بن ارقم و مالك بن انس بپرسيد، به شما خواهند گفت كه: اين سخن را از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) شنيدهاند. آيا موارد ياد شده، مانع ريختن خون من نمىشود؟!»
سپس آن حضرت فرمود:«اگر در گفتار پيامبر درباره من و برادرم ترديد داريد، آيا در اين واقعيّت كه من پسر دختر پيامبر شما هستم نيز شك داريد؟ به خدا سوگند! در همه دنيا و در ميان شما و ديگران، پسر دختر پيامبرى جز من وجود ندارد. واى بر شما! آيا كسى از شما را كشتهام كه در مقابل خون وى مرا به قتل برسانيد؟ آيا مال كسى را گرفتهام و يا جراحتى بر شما وارد ساختهام تا مرا سزاوار كيفر بدانيد؟»
هيچ يك از آنان بدان حضرت پاسخى نداد. پس امام حسین (عليه السلام) آنها را مخاطب ساخت و فرمود:
«اى شبث بن ربعى و اى حجّار بن ابجر و اى قيس بن اشعث و اى يزيد بن حرث! آيا شما به من نامه ننوشتيد كه ميوه هايمان رسيده و درختانمان سرسبز و خرّم است و در انتظار تو دقيقه شمارى مى كنيم و در كوفه لشكريانى مجهز و آماده در اختيار تو است؟»
قيس بن اشعث در پاسخ آن حضرت گفت: “ما نمى دانيم چه مى گويى؟ ولى [اگر از ما مى شنوى] به اطاعت یزید گردن بنه؛ چرا كه آنان جز رضايت تو چيزى در نظر ندارند."…
امام حسین (عليه السّلام) فرمود: «به خدا سوگند! نه دست ذلّت در دست آنان مى نهم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار مى كنم. من به پروردگار خويش و پروردگار شما پناه مى برم كه گفتارم را دور مىافكنيد، به پروردگار خويش و پروردگار شما پناه مى برم از شرّ هر انسان متكبّرى كه ايمان به روز جزا ندارد.»
سپس شتر خود را خوابانيد. در این هنگام سپاهیان، پيشروى خود را به سمت آن حضرت آغاز نمودند و اسبانشان به حركت در آمد. امام حسین (عليه السلام) اسب رسول خدا (صلّى الله عليه و آله و سلّم) و عمّامه و زره و شمشير آن حضرت را خواست و لباس رزم ایشان را بر تن كرد و سوار بر اسب، در برابر سپاهيان قرار گرفت.
آنگاه حرّ بن يزيد به آن حضرت پيوست و عمر سعد به سپاه خویش فرمان جنگ داد. دو تن به نامهای “سالم” و “يسار” وارد ميدان شدند و جنگ درگرفت.
شمر و عمرو بن حجّاج بر سپاهيان بانگ زدند و گفتند: “اينها مردانى هستند كه تا پاى جان مقاومت مى كنند؛ كسى به تنهايى با آنان نجنگد.” در پى اين سخنان، سپاهيان عمر سعد از هر سو سپاه امام (علیه السلام) را در برگرفته و در حلقه محاصره قرار دادند. شمر، بر جناح چپ سپاه سید الشهدا (عليه السّلام) و عمرو، بر جناح راست آن يورش بردند. اما ياران آن حضرت همچنان ثابت قدم و استوار بر زانو نشستند و با تيراندازى، آنان را دور ساختند. در اين حمله كه آن را نخستين يورش دشمن ناميدهاند، كمى تعداد سپاه حسين (عليه السلام) نمودار شد. از سواره نظام، جز اندكى باقى نمانده بود و از پياده نظام تعدادى نزديك به پنجاه تن، شربت شهادت نوشيده بودند.
امام حسین (عليه السلام) نماز ظهر را اوّل وقت به جا آورد و قبل از نماز و در اثناى آن میان دشمن و افرادى كه خود را سپر حمايت آن حضرت كرده بودند، درگيريهايى رخ داد و پس از نماز ظهر نيز ادامه يافت؛ به گونهاى كه سر انجام، كسى از ياران حسين(علیه السلام) باقى نماند. از اين رو، اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، وارد كارزار شدند. آنان نيز همگى به شهادت رسيدند.
سپس امام حسین (عليه السّلام) صدا زد: «آيا كسى وجود دارد تا از حرم رسول خدا دفاع نمايد؟ آيا فريادرسى كه براى خدا به فرياد ما برسد، نيست؟ آيا يار و ياورى كه به اميد پاداش الهى ما را يارى نمايد وجود دارد؟»
صداى ناله و فغان زنان بلند شد، حضرت به سوى خيمه ها رفت تا زنان را ساكت كند و كودك خويش را از خواهرش زينب گرفت؛ ولى طفل شیر خوار آن حضرت هدف تير حرمله قرار گرفت و تير بر گلويش نشست. آن حضرت، خون گلوى او را با دستهايش گرفت و به آسمان پاشيد و عرضه داشت:
«اين مصيبت نيز بر من آسان است؛ زيرا خدا ناظر بر آن است»….
(برگرفته از کتاب “ابصار العین فی انصار الحسین"، تألیف: “شیخ محمد سماوی")
نقش عاشورا در بقای اسلام
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آذر, 1391آنچه دوست و دشمن بر آن اتفاق نظر دارند این است که داستان کربلا اگر در عالم انسانیت داستان منحصر به فردی نباشد از وقایع بسیار بی نظیر است البته ما براساس آنچه از ائمه اطهار علیهم السلام دریافت داشته ایم این داستان را منحصر به فرد می دانیم و معتقدیم که نظیر این داستان در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود.
اتفاق نظر همه ی مورخین و آشنایان به تاریخ بشر این است که اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد از کم نظیرترین داستانهای عالم است. داستانی که هم از نظر کیفیت وقوع، هم از نظر عظمت و مصیبت و هم از نظر بقای خاطره آن در میان مردم و آثار اجتماعی که بر آن مترتب می شود با هیچ ماجرای دیگر قابل مقایسه نیست خود همین تکرار عزاداریهایی که در کشور خودمان می شود می تواند برای ما عامل هشداردهنده و بیدارکننده ای باشد که هیچ حادثه ی دیگری با این حادثه قابل مقایسه نیست حادثه ای که برای آن این همه وقت صرف می شود این همه هزینه می شود و این همه اشکها ریخته می شود با هیچ حادثه ای و پیشامدی قابل مقایسه نیست.
«والسلام»
منبع: آذرخشی دیگر از آسمان کربلا/ آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
دانلود مداحی شب عاشورا محرم (شب حضرت سیدالشهداء علیه السلام )
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1391
شب دهم: شب عاشورا
شب حسین بن علی(علیه السلام) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.
دانلود مداحی های شب عاشورا محرم [۱۳۹۷-۱۴۴۰] هیأت رایة العباس علیه السلام با نوای حاج محمود کریمی
مداحی ظهر عاشور محرم [۱۳۹۷-۱۴۴۰] هیأت رایة العباس با نوای حاج محمود کریمی
شب عاشورا محرم ۱۳۹۷ بیت رهبری با نوای حاج میثم مطیعی
مداحی شب عاشورا و یازدهم محرم 97 با نوای مهدی رسولی
شب عاشورا محرم ۱۳۹۷ با نوای حاج سید مجید بنی فاطمه
حاج سعید حدادیان مراسم شب دهم محرم 1390 هیئت زینبیون
حاج سعید حدادیان (روضه)
حاج سعید حدادیان مراسم شب دهم محرم 1386
حسین علیه السلام وای (سینه زنی)
حاج سعید حدادیان مراسم شب دهم محرم 1387
مراسم شب عاشورای حسینی 1390 هیئت رزمندگان اسلام قم
حاج سید مهدی میرداماد
به سوز و اشک و مناجات سر کنید امشب - مناجات
روضه وداع حضرت سیدالشهدا علیه السلام
تو فقط دست به زانو مزن و گریه نکن - روضه
ببین زغصه در آتیشم ، دیگه داری میری از پیشم - زمینه
تویی تنهای تنها وا غریبا ، تو انبوه غمها وا غریبا - نوحه
زائر بارونیم دلم شکسته از غمت - سنگین
کنت علیل بموتی احییت فی هواک - واحد عربی
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است - دودمه
لشکریان خیره سر ، چند نفر به یک نفر - شور
اگه حسین ما نبود عشق این همه زیبا نبود - شور
من که قراره بمیرم کاش تو کربلا بمیرم - شور
یک خیابان کرده مجنونم ، تو می دانی کجاست - شور
حاج محمود کریمی مراسم هیأت رایة العباس علیه السلام رزمندگان شمیرانات
بخش اول - روضه [حاج محمود کریمی] [13:29]
بخش دوم - روضه [حاج محمود کریمی] [11:33]
بخش سوم - زمینه [حاج محمود کریمی] [11:22]
بخش چهارم - شور [حاج محمود کریمی] [13:40]
بخش پنجم - واحد [حاج محمود کریمی] [4:30]
بخش ششم - واحد [حاج محمود کریمی] [10:40]
بخش هفتم - دودمه [حاج محمود کریمی] [5:08]
بخش هشتم - شور [حاج محمود کریمی] [4:13]
بخش نهم - مناجات و دعا [حاج محسن سوهانی] [6:24]
حاج منصور ارضی شب دهم شب عاشورای حسینی |
قسمت اول - شعر خوانی و روضه امام حسین علیه السلام |
قسمت دوم - سینه زنی |
قسمت سوم - سینه زنی زمینه |
قسمت چهارم - سینه زنی دو دمه مکن ای صبح طلوع |
قسمت پنجم - سینه زنی |
حاج مهدی سلحشور شب دهم محرم شب عاشورا - روضه امام حسین علیه السلام |
قسمت اول - شعر و روضه امام حسین علیه السلام |
قسمت دوم - روضه امام حسین علیه السلام |
قسمت سوم - شب عاشوراست امشب ، کربلا غوغاست امشب |
قسمت چهارم - تو صفینه النجاتی، به ابی انت و امی |
قسمت پنجم - اشک غریبی تو چشات داری |
قسمت ششم - مهلا مهلا حسین |
قسمت هفتم - دو دمه - امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع |
قسمت هشتم - سینه زنی شور - روی زمین جای تو نیست |
قسمت نهم - حضرت ثارالله |
کربلایی حسین سیب سرخی شب دهم شب عاشورای حسینی - روضه امام حسین علیه السلام |
قسمت اول - سینه زنی مولا مولا مولا حسین ابن علی |
قسمت دوم - سینه زنی |
قسمت سوم - سینه زنی واحد و شور |
کربلایی جواد مقدم مراسم شب عاشورا محرم ۱۳۹۰ |
روضه امام حسین علیه السلام |
مقام حضرت عباس
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1391امام سجاد (عليه السلام):
إنّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللهِ تَبارَكَ وَتَعالَی لَمَنزِلَةً، یَغْبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَوْمَ القِیامَةِ.
عباس نزد خداوند منزلتی دارد که روز قیامت همۀ شهیدان به آن رشک میبرند.
On Judgment Day, Abbās has such a degree in the sight of Allah that all martyrs will envy him.
خصائص، ج 1، ص 68