« تنها یاری رساندر طلب عاقبت به خيرى »

منبع اصلى اعتقاد به اصل امامت و ايمان به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

     اعتقاد به اصل امامت و رهبرى جامعه از مسائل اساسى اسلام است و در متن تعاليم آن قرار دارد.

     بر طبق آيه ى «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ(البقرة/124) » قرآن كريم، امامت منصبى است كه به حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام)پس از آن آزمايش بزرگ ـ ابتلاء به كلمات ـ اعطا شده است، طبق رواياتى كه متواتر هم هستند، شيعه و سنى هر دو آن ها را نقل كرده اند، اين منصب در اهل بيت پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) هم قرار داده شده است و آنان به اين موهبت بزرگ الهى اختصاص يافته اند.

     بر اين اساس مقرر شده است كه در هر عصرى، فردى از اين خاندان كه واجد صلاحيت هاى لازم از جمله علم و عصمت است عهده دار منصب امامت و رهبرى باشد.

     چنين شخصى حجت خدا و عِدل قرآن و راهنماى مردم و نگهبان دين و شريعت است، امامت اصلى است كه از دوره رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) تا زمان ما برقرار بوده است و از زمان ما تا پايان جهان هم ادامه خواهد داشت و نقطه كمال ظاهرى و شكوفايى كامل آن در دوره ظهور مسرّت بخش حضرت مهدى(عليه السلام) و برپايى حكومت عدل واحد جهانى آن حضرت است كه با شكوفايى همه استعدادهاى بشرى و تكامل انديشه ها و آشكار گشتن بركات زمينى و آسمانى جهان پر از قسط و عدل و خير و بركت خواهد شد.

     برنامه تشكيل امت نوين جهانى كه بايد منتهى به گسترش عدالت و حاكميت توحيد گردد، از متن تعاليم اسلام استفاده مى شود. قرآن كريم در چند سوره آن را اعلام كرده است و صدها روايت نبوى از جهانى شدن اسلام و حكومت عدل و استقرار امنيّت كامل در روى زمين، پس از ظهور مهدى موعود(عليه السلام) ـ كه از دودمان رسالت و فرزندان على و فاطمه(عليهم السلام) و هم نام و هم كنيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است ـ خبر داده است.

     اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) با اوصاف ذكر شده مطلبى است كه در نصوص اوليه اسلامى مطرح شده است. و بر حسب احاديث متواتر، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين واقعه مبارك خبر داده اند و از امت خود درخواست كرده اند كه در انتظار اين روز بزرگ باشند.

     اگر چه مسأله ظهور از بشارات كلّى مربوط به عالم گير شدن اسلام و غلبه حق بر باطل، استنباط مى شود; ولى اين به آن معنى نيست كه مسأله ظهور تنها يك مفهوم استنباطى از مضمون احاديث است. چون متن و عين عبارات نصوص روايى به طور مستقل بر آن دلالت دارند و استناد عمده اهل ايمان به همين نصوص است كه با صراحت به ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) و علائم آن دلالت دارند.

     وقتى كه معلوم شد مبناى پيدايش اين عقيده، بشارت هاى كلّى و نصوص و متون روايى است مى توان گفت اوضاع و رويدادهاى تاريخى كه بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) رخ داد در پيدايش آن نقشى نداشته است.

     زيرا مبدأ اين انديشه عصر رسالت است و احاديث مربوط به آن متجاوز از هزار روايت است كه در كتاب هاى حديث و تفسير و بسيارى از كتاب هاى ديگر نقل شده است و علماى بزرگ اهل سنّت هم درباره آن كتاب هاى مستقلى تأليف كرده اند و كتاب هايى كه بيش از دوازده قرن از تأليف آن ها مى گذرد و توسط بزرگ ترين خبرگان و محققان علوم اسلامى نگاشته شده اند با صراحت دلالت دارند كه شخص پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)مسأله ظهور مهدى موعود(عليه السلام)را بشارت داده اند و اين بشارت ها را صحابه آن حضرت و تابعين صحابه و بعد از آن ها طبقات ديگر از مردم نقل كرده اند.

منبع:

  • گفتمان مهدويّت/آيت الله العظمى صافى گلپايگانى


فرم در حال بارگذاری ...