« عوامل دشمنی غرب با مهدویت!/مهدی ستیزان | ساقی جمعه » |
منکران صبح!(تأملي در واکنش علماي وهابي در قبال موج بيداري جهان اسلام)
نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1394
قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم :
«مَن سَمِعَ منادياً يُنادي يا لَلْمسلمين ولم يجبه فليس بمسلم؛[1]
هر کس فرياد دادخواهي را بشنود که مسلمانان را به دادخواهي فرا ميخواند و به فرياد او پاسخ ندهد مسلمان نيست.»
رسانهها رساندند که هيئت علماي بزرگ عربستان، تظاهرات حق خواهانه و عدالت جويانه ملت محروم از حقوق مدني و ديني كشورهاي اسلامي را تحريم کردهاند و رژيم نفت خوار و بيهويت و مزدور آل سعود هم به انتشار ميليوني آن پرداخته است.
اکنون اين پرسشها براي فرهيختگان و بيداران جهان اسلام مطرح است:
1. مبناي فقهي اين تحريم چيست؟ مگر قرآن کريم در رد آن و در تأييد اين مردم نميفرمايد:
«لاَ يُحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛[2]
خداوند دوست ندارد کسي با سخنان خود بديها(ي ديگران) را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد.»
ملت رنجيده و تحقير شده عربستان دهها سال است كه تحت فرمان مزدوران استکبار جهاني، حقوق شهرونديشان به غارت رفته است. درآمدهاي عظيم نفتي و غير نفتي عربستان ـ که يکي از پول سازترين کشورهاي جهان است ـ براي تأمين اهداف استکبار جهاني و براي ترويج وهابيت به چپاول رفته است.
مأموران امنيتي همه چيز مردم را ميکاوند تا جوانههاي آزادي را جوان مرگ کنند.
در قرن بيست و يكم هنوز حجگزاران حق ندارند در تعامل آگاهانه با ديگران، دردها، رنجها و بحرانهاي جهان اسلام را بررسي کنند و فرياد برائت از مشتركين سر دهند. خفقان، جان مردم را به لب آورده است.
نفت خواران چکمهپوش، به برخي از مسلمانان اجازه اقامه جماعت، و اداي شعائر مذهبي را نميدهند و شگفت اين که مدعيان دروغپرداز دموکراسي و حقوق بشر، بزرگترين پشتوانه اين استبدادگران هستند. همانهايي که به بهانه آسيبديدن دموکراسي در برخي از کشورهاي مخالف غرب، عزا به پا ميکنند، سوگ ميگيرند و به ماتم مينشينند. همانها هميشه شاهد مرگ حقوق بشر و دموکراسي و آزادي در عربستان و کشورهاي خليج بودهاند و لب نگشودهاند.
اكنون كه فصل بيداري جهان فرا رسيده است و امواج بيداري، گلوي نفتخواران را ميفشارد، هيئت نفتخوار و فتنهساز و فتواپرداز عربستان، حقخواهي، عدالتطلبي و آزاديجويي را تحريم كرده است.
2. شبكه «العربيه» عربستان ـ كه كانون دروغپردازي خبري به نفع يغماگران دنياخوار است ـ با مجريان و برنامهسازان و برنامهپردازان نيمه برهنه و بيعفاف، برنامه پخش ميكند. از سرزميني كه زادگاه اسلام است؛ از سرزمين مكه و مدينه؛ از حريم حرمين؛ از دياري كه مغازهداران مكه و مدينه را به جرم شركت نكردن در نماز جماعت، جريمه ميكنند، تا در يك نمايش زوري و رياكارانه، به خورد مسلمانان بدهند كه آنها مقيّد به نمازند.
چرا علماي عربستان، پخش عفتسوز برنامههاي زنان بيپرده و بيپروا را در شبكه العربيه تحريم نميكنند؟
3. نفت عربستان، به سود امپرياليسم جهاني و اهداف استكباري آنان، پيوسته غارت شده است. انبوه دلارهاي نفتي شاهزادگان، در بانكهاي غرب انباشته شده است.
عشرتكدههاي نفتخواران سعودي و كاخها و تفريحگاههاي آل سعود، در دنيا قد برافراشته است. چرا علماي عربستان اين چپاولهاي زندگيسوز را تحريم نميكنند؟
4. نفت عربستان، پيوسته غول تكنولوژي امپرياليسم غرب را رايگان و شبه رايگان تغذيه كرده است. امپرياليسم در 60 سال گذشته، ياور صهيونيسم و مهمترين پشتوانه آن بوده است. تحريم نفتي امپرياليسم و ياوران جنايتپيشه او، ميتوانست دژخيمان يهود را زمينگير كند. چرا در طول 60 سال، اين ياوران صهيونيسم را تحريم نفتي نكردند؟
5. قسمت عظيمي از سوخت و انرژي دولت پليد و جنايتگستر اسرائيل از گاز كشور مصر تأمين ميشود و با انرژي يك كشور مسلمان، آوارهسازي و آوارپردازي و اسلامسوزي ميكند. بدون ترديد، اين، تقويت دشمنان حربي و در حال جنگ با مسلمانان است.
علماي عربستان و مفتيان مُفتخوار آن چرا تأمين سوخت اسرائيل را تحريم نكردند؟
6. در سختترين شرايطي كه برادران اهل سنت در غزّه، پايمال بمباران وحشيانه رژيم اشغالگر بودند، كودكان، از بيدارويي جان ميسپردند؛ مردان تكهتكه ميشدند؛ خانهها آوار ميشد و مردم، آواره. دولت حسني مبارك، همه راههاي غزه را بسته بود و پليدتر از رژيم خونريز صهيونيسم، گلوي مسلمانان غزه را ميفشرد. چرا علماي وهابي عربستان، اين محاصره را تحريم نكردند؟
7. چرا ستم ويرانگر بعضي حكّام مستبد، خونريز و آزاديكش عرب را تحريم نكردند؟
8. دهها سال رژيم خيانتبنيان عربستان از طاغوت جهان عرب، صدام حسين، حمايت مالي، سياسي و نظامي كرد. چرا آن حمايتها را تحريم نكردند؟
9. چرا اشغال متجاوزانه بحرين را تحريم نكردند؟
10. كشورِ به اصطلاح اسلامي امارات، اكنون به كانون زنان بزه كار و فحشا گستر در جهان تبديل شده است. برهنگي در اين كشور موج ميزند، گوشت خوك رسماً به فروش ميرسد، انواع شرابها علناًَ عرضه ميگردد، بتخانه ساخته ميشود و… اين مظاهر عظيم فساد و فحشا چرا از سوي علماي عربستان و امارات تحريم نميشود؟
11. سلطهگران سعودي، پيوسته فرمانپذير امپرياليسم بودهاند و راهگشاي استعمار. مگر قرآن كريم نميفرمايد: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛[3] و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلطي نداده است.»
چرا علماي عربستان، پذيرش اين سلطههاي عظيم را تحريم نكردند؟ چرا نگفتند: اين كه پايگاه ناوگان پنجم آمريكا در بحرين است، اين ارائه سبيل به دشمن حربي مسلمانان تقويت كفر و تضعيف اسلام است؟
12. چرا شكنجة مسلمانان بحرين، ربودن آنها و محرومسازي آنان از حقوق انساني، ديني و مدني مورد تحريم و تقبيح علماي عربستان قرار نگرفت؟
اين تحريمها و حتي تكفيرها، تف انداختن بر آتشفشان بيداري ملتهاست.
در فصل بيداري اسلامي، مردم جهان به دنبال كيش و آييني هستند ظلمستيز و عدالتخواه، استكباركوب و تحجرسوز. مردم از فريبگري، فتنهسوزي و دروغپردازي استكبار جهاني، جان به لب شدهاند. امروز روز توجيه ديني استبداد داخلي و استكبار جهاني نيست. فصل مرگ اينها فرا رسيده است. و روزگار اين عالمان جيرهخوار، تملقگو و تحريمگران عدالتخواهي و تكفيركنندگان حقجويي، سپري شده است.
تشيع، پيوسته مسلك ايثارگران، جانبازان، ستمستيزان و تحجرسوزان بوده است. و راز گرايش عميق و جهاني به تشيع نيز همين است. امروز سونامي گرايش به عدالتخواهي و انقلاب اسلامي، بنيانهاي استكبار را لرزانده است. ببينيد. نخستوزير اهل تسنن تركيه، روز عاشورا درباره حماسه امام حسين عليه السلام سخنراني ميكند و در نجف اشرف به ديدار آيتالله سيستاني ميرود.
سيد حسن نصرالله محبوبترين چهره عدالتخواه عرب ميشود.
مرد مبارز تونسي در برابر رسانهها اعتراف ميكند كه من پيرو سيد حسن نصرالله هستم.
زن هنرپيشه مسيحي لبنان در برابر رسانهها ميگويد: سگ سيد حسن نصرالله بر برخي رهبران مزدور عرب، برتري دارد.
يك مرد سني در مصر، صاحب دو پسر دو قلو ميشود و به مأمور اداره ثبت احوال ميگويد: ميخواهم اسم يكي را «سيد حسن» و نام ديگري را «نصرالله» بگذارم.
كتابهاي دكتر تيجانيِ شيعه شده، به 27 زبان ترجمه ميشود و مورد اقبال پرشور جهانيان قرار ميگيرد.
پروفسور حامد الگار رو به تشيع ميآورد.
خواهرزن تونيبلر، انقلاب اسلامي ايران را برميگزيند و ايرانگرا و فلسطيندوست ميشود.
عدهاي از مردم سودان ميگويند: ما ديني ميخواهيم كه امام حسين عليه السلام داشته باشد.
در ايام حج و عمره، پيوسته حجگزاران از سراسر دنيا به حجگزاران ايراني اداي احترام ميكنند.
وقتي رئيسجمهور ايران به لبنان ميرود، مورد استقبال بينظير و دشمنكُش قرار ميگيرد.
اكنون دولت و ملت ايران بايد در برابر استكبار و اشغالگران از تمام ظرفيتهاي مسالمتآميز سياسي، اقتصادي و فرهنگي استفاده كنند وگرنه استكبار جهاني گام به گام پيش ميآيد و انقلابها را مصادره، سركوب يا پر هزينه ميكند.
براي همين پيشنهاد ميشود:
1. از هنگامي كه كودتاگران آل سعود با پشتوانه انگليس، عربستان را اشغال كردند و بر هويت آن تاختند، نام كشور حجاز را به «مملكت عربي سعودي» تغيير دادند، پذيرش و استعمال اين اسم به معناي پذيرش و رسميت دادن به آن كودتاي نامشروع و به معني پذيرش همه جنايتهاي آل سعود است.
ما از همة آزاديخواهان جهان و همة رسانهها ميخواهيم به جاي اين عبارت، از عنوان «حجاز» استفاده كنند كه در تاريخ و در معارف اسلامي بر آن سرزمين اطلاق شده است. همانگونه كه كشورهاي مترقي از عنوان «اسرائيل» در رسانههاي خود پرهيز ميكنند و تعبير سرزمينهاي اشغالي را به كار ميبرند و همانگونه كه بر خلاف سندهاي متقن تاريخي، كشورهاي خليجفارس، خصمانه از كلمه «فارس» پرهيز ميكنند.
2. سفر عمرهگزاران ايراني بايد تا پايان اشغال بحرين به تعليق درآيد. خريد و مصرف كالاهاي عربستان (حجاز) بايد تحريم شود. اگر عمرهگزاران بدانند كه با هر سفر عمره، كمك جدي اقتصادي به وهابيت و اشغالگران متجاوز ميشود، ديگر با عمل به ظاهر مستحب، به تقويت ظالم نخواهند پرداخت. عمده خريد زائران مكه و مدينه به دست زائران ايرانيها و با پول آنان شكل ميگيرد. اگر سفرهاي عمره، به تعليق درآيد، مغازهداران مكه و مدينه نيز از رفتار سعوديها نفرت پيدا ميكنند.
3. چون آل سعود، امكان تفاهم فرهنگي و تعامل سياسي اقتصادي را از حجگزاران گرفتهاند و حج ـ كه عامل قيام عمومي مسلمانان است ـ با سياستهاي آل سعود، تبديل به اجراي يك مناسك ساده و نمايشگاهي براي كالاهاي دشمنان دين شده است، بايد شوراي ويژهاي از همة حكومتهاي ملل اسلام تشكيل شود و مديريت حج را به عهده بگيرد. اكنون حج فرصتي شده است براي تبليغ وهابيت و تكفير مذاهب ديگر اسلامي با هزينة مسلمانان.
4. ايران بايد از سازمان كنفرانس اسلامي و از شوراي امنيت بخواهد كه براي دادرسي به محروميت و مظلوميتهاي مردم بحرين، تشكيل جلسه دهند.
5. بايد به جنبشهاي اسلامي آموخت كه از همة ظرفيتهاي مسالمتآميز، مثل اعتصاب و تظاهرات بهره بگيرند. اين راهپيماييها و تظاهرات بايد در ساعت معين و با هماهنگي انجام شود.
6. بايد همه عدالتخواهان جهان و همة ظلمستيزان دنيا، جبهه واحد نجات مظلومان تشكيل دهند و از سرتاسر دنيا به كمك مردم بحرين بيايند تا در اين گوشة دنيا، يك اسرائيل ديگر شكل نشود و بحرين براي هميشه در اشغال آل خليفه، آل سعود و در حقيقت در اشغال آمريكا نماند.□
——————————————————————————–
[1] . مستند الشيعه، ج15، ص25، اصول کافي، ج2، ص164 و تهذيب الاحکام، ج6، ص175.
[2] . سوره نساء، 148.
[3] . سوره نساء، 141.
منبع:مرکز مجازی مهدویت/پدیدآورنده:حجتالاسلام والمسلمين حسن عرفان(استاد حوزه و دانشگاه.)
فرم در حال بارگذاری ...