نتيجه شوم ، دست سوال بسوى ثروتمند

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1391

     یکى از علما، عيالوار بود و از اين رو خرج بسيار داشت ، ولى درآمدش ‍ اندک بود، ماجرا را به يکى از بزرگان ثروتمند که ارادت بسيار به آن عالم داشت ، بيان کرد، آن ثروتمند بزرگ ، چهره در هم کشيد، و از سؤ ال آن عالم خوشش نيامد.

ز بخت روى ترش کرده پيش يار عزيز

مرو که عيش بر او نيز تلخ گردانى

به حاجتى که روى تازه روى و خندان رو

فرو نبندد کار گشاده پيشانى

     آن ثروتمند بزرگ ، کمى بر جيره اى که به عالم مى داد افزود، ولى از اخلاص ‍ او به آن عالم بسيار کاسته شد، پس از چند روز، وقتى که عالم آن محبت قبلى را از آن ثروتمند نديد، گفت :

نانم افزود آبرويم کاست

بينوايى به از مذلت خواست


حکایت های گلستان سعدی

موانع نماز (1)

نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1391

     قرآن مجيد و روايات بر اين معنى گواهند که در راه به پا داشتن نماز موانعى وجود دارد که مسلمانان بايد سعى کنند از آنها دور مانده و به هنگام برخورد با آن موانع به مبارزه برخيزند و تا سرحدّ سرکوبى آنچه نمى گذارد انسان وارد بارگاه نماز شود به کوشش و جهاد ادامه دهند .

     يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(المائدة/90) إِنَّمَا يرِيدُ الشَّيطَانُ أَنْ يوقِعَ بَينَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ وَيصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ(المائدة/91)

     اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعي بخت‌آزمايي ]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد! شيطان مي‌خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهي اکيد،) خودداري خواهيد کرد؟!

     وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا ينْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ(التوبة/54)

     هيچ چيز مانع قبول انفاقهاي آنها نشد، جز اينکه آنها به خدا و پيامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمي‌آورند جز با کسالت، و انفاق نمي‌کنند مگر با کراهت!

     به مردم منافق و آنان که ظاهر و باطن يکى ندارند بگو : آنچه انفاق کنيد ـ چه با ميل چه با زور ـ از شما پذيرفته نيست ، زيرا کار شما خودستايى است و شما مردمى هستيد که سخت به فسق خو گرفته ايد . اى رسول من ! هيچ

     آنچه به عنوان قسمتى از موانع نماز از آيات ذکر شده استفاده مى شود ، مى توان در چهار قسمت خلاصه کرد :
1. شراب
2. قمار
3. بت پرستى
4. ريا

    براى توضيح هر يک از اين موانعى که در راه نماز است و قرآن به آن اشاره فرموده از روايات و نظر معصومين (عليهم السلام) نسبت به اين چهار مورد استفاده می شود.

سیمای نماز/استاد حسین انصاریان

تنها یاری رسان

نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1391

شب است و تنها

ستاره های خاموش

پچ پچ های خود را     آرام، آرام در گوش ماه نجوا می کنند

و من هق هق کنان

                         گریه های سرد خود را

                         بر سرود تنهایی ام  مویه می کنم

و در این تنهایی خاموش به دنبال تو می گردم

در این موج پر تلاطم نفس و هوس

                             که بدین سو و آن سو می برندم

 تویی که تنها

می توانی

           یاری ام کنی

 در این شعله های سیاه دریابی گونه ام 

                               ای مهربانتر از مادر


                                                                                  
رقیه رحیمی

منبع اصلى اعتقاد به اصل امامت و ايمان به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

     اعتقاد به اصل امامت و رهبرى جامعه از مسائل اساسى اسلام است و در متن تعاليم آن قرار دارد.

     بر طبق آيه ى «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ(البقرة/124) » قرآن كريم، امامت منصبى است كه به حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام)پس از آن آزمايش بزرگ ـ ابتلاء به كلمات ـ اعطا شده است، طبق رواياتى كه متواتر هم هستند، شيعه و سنى هر دو آن ها را نقل كرده اند، اين منصب در اهل بيت پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) هم قرار داده شده است و آنان به اين موهبت بزرگ الهى اختصاص يافته اند.

     بر اين اساس مقرر شده است كه در هر عصرى، فردى از اين خاندان كه واجد صلاحيت هاى لازم از جمله علم و عصمت است عهده دار منصب امامت و رهبرى باشد.

     چنين شخصى حجت خدا و عِدل قرآن و راهنماى مردم و نگهبان دين و شريعت است، امامت اصلى است كه از دوره رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) تا زمان ما برقرار بوده است و از زمان ما تا پايان جهان هم ادامه خواهد داشت و نقطه كمال ظاهرى و شكوفايى كامل آن در دوره ظهور مسرّت بخش حضرت مهدى(عليه السلام) و برپايى حكومت عدل واحد جهانى آن حضرت است كه با شكوفايى همه استعدادهاى بشرى و تكامل انديشه ها و آشكار گشتن بركات زمينى و آسمانى جهان پر از قسط و عدل و خير و بركت خواهد شد.

     برنامه تشكيل امت نوين جهانى كه بايد منتهى به گسترش عدالت و حاكميت توحيد گردد، از متن تعاليم اسلام استفاده مى شود. قرآن كريم در چند سوره آن را اعلام كرده است و صدها روايت نبوى از جهانى شدن اسلام و حكومت عدل و استقرار امنيّت كامل در روى زمين، پس از ظهور مهدى موعود(عليه السلام) ـ كه از دودمان رسالت و فرزندان على و فاطمه(عليهم السلام) و هم نام و هم كنيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است ـ خبر داده است.

     اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) با اوصاف ذكر شده مطلبى است كه در نصوص اوليه اسلامى مطرح شده است. و بر حسب احاديث متواتر، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين واقعه مبارك خبر داده اند و از امت خود درخواست كرده اند كه در انتظار اين روز بزرگ باشند.

     اگر چه مسأله ظهور از بشارات كلّى مربوط به عالم گير شدن اسلام و غلبه حق بر باطل، استنباط مى شود; ولى اين به آن معنى نيست كه مسأله ظهور تنها يك مفهوم استنباطى از مضمون احاديث است. چون متن و عين عبارات نصوص روايى به طور مستقل بر آن دلالت دارند و استناد عمده اهل ايمان به همين نصوص است كه با صراحت به ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) و علائم آن دلالت دارند.

     وقتى كه معلوم شد مبناى پيدايش اين عقيده، بشارت هاى كلّى و نصوص و متون روايى است مى توان گفت اوضاع و رويدادهاى تاريخى كه بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) رخ داد در پيدايش آن نقشى نداشته است.

     زيرا مبدأ اين انديشه عصر رسالت است و احاديث مربوط به آن متجاوز از هزار روايت است كه در كتاب هاى حديث و تفسير و بسيارى از كتاب هاى ديگر نقل شده است و علماى بزرگ اهل سنّت هم درباره آن كتاب هاى مستقلى تأليف كرده اند و كتاب هايى كه بيش از دوازده قرن از تأليف آن ها مى گذرد و توسط بزرگ ترين خبرگان و محققان علوم اسلامى نگاشته شده اند با صراحت دلالت دارند كه شخص پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)مسأله ظهور مهدى موعود(عليه السلام)را بشارت داده اند و اين بشارت ها را صحابه آن حضرت و تابعين صحابه و بعد از آن ها طبقات ديگر از مردم نقل كرده اند.

منبع:

  • گفتمان مهدويّت/آيت الله العظمى صافى گلپايگانى

در طلب عاقبت به خيرى

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

يا من ذکره شرف للذاکرين

ويا من شکره فوز للشاکرين

ويا من طاعته نجاة للمطيعين

اى که يادت يادکنندگان را شرف است،

و شکرت شکرگزاران را کامروايى است،

و اى که فرمانبرداريت براى فرمانبرداران نجات و رهائى است،

     بر محمد و آلش درود فرست، و دلهاى ما را به ياد خودت از هر ياد، و زبان ما را به شکر خودت از هر شکر و اعضايمان را به طاعت خودت از هر طاعت مشغول دار، و اگر براى ما فراغتى از کار مقدّر کرده‏اى پس آن را فراغت همراه با سلامتى قرار ده تا در دنبال آن هيچ وبالى به ما نرسد، و در آن فراغت ملالتى به دامن حيات ما ننشيند، تا نويسندگان اعمال زشت از نزد ما با دفترى خالى از کردار بد برگردند، و نويسندگان خوبيها به سبب آنچه از حسنات ما نوشته‏اند شادان و مسرور باز آيند، و چون روزگار حياتمان سپرى شود، و رشته زندگيمان بگسلد، و آن دعوت تو (مرگ) که از خودش و اجابتش گزيرى نيست ما را فراخواند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه را که نويسندگان پرونده بر ما مى نويسند توبه‏اى مقبول قرار ده که بعد از آن ما را بر معصيتى که کرده‏ايم و نافرمانيى که مرتکب شده‏ايم توبيخ و سرزنش نکنى، و پرده‏اى که بر ما پوشانده‏اى در برابر ديده حاضران از روى کار ما برمدار، در روزى که اخبار بندگانت را آشکار مى سازى، زيرا که تو نسبت به هر که تو را بخواند مهربانى، و تقاضاى هر که تو را صدا بزند اجابت کننده‏ اى.

     يا من ذکره شرف للذاکرين ويا من شکره فوز للشاکرين ويا من طاعته نجاة للمطيعين صل على محمد وآله واشغل قلوبنا بذکرک عن کل ذکر وألسنتنا بشکرک عن کل شکر وجوارحنا بطاعتک عن کل طاعة فإن قدرت لنا فراغاً من شغل فاجعله فراغ سلامة لا تدرکنا فيه تبعة ولا تلحقنا فيه سأمة حتى ينصرف عنا کتاب السيئات بصحيفة خالية من ذکر سيئاتنا ويتولى کتاب الحسنات عنا مسرورين بما کتبوا من حسناتنا وإذا انقضت أيام حياتنا وتصرمت مدد أعمارنا واستحضرتنا دعوتک التي لا بد منها ومن إجابتها فصل على محمد وآله واجعل ختام ما تحصي علينا کتبة أعمالنا توبةً مقبولةً لا توقفنا بعدها على ذنب اجترحناه، ولا معصية اقترفناها ولا تکشف عنا ستراً سترته على رءوس الاشهاد يوم تبلو أخبار عبادک إنک رحيم بمن دعاک ومستجيب لمن ناداک.

واکاوی اهداف وهابیت در مبارزه با عزای حسینی

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

واکاوی اهداف وهابیت در مبارزه با عزای حسینی

     عزاداری برای سیدالشهداء علیه السلام در حقیقت اظهار محبت به خاندان پیامبر (ص) است که قرآن، ‌مودّت آن‌ها را واجب کرده است

     ” قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى “ (شورا/ 23) 


      وهابیت خشک مغز چون در مقابل عقلانیت و منطق شیعه ناکام مانده و خود را در معرض نابودی و خطر می بیند، با دلارهای سعودی و حمایت دستگاه جاسوسی خبیث انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش های دامنه‌داری را برای به انحراف کشیدن و ایجاد بن‌بست در معارف اسلامی، شیعی به ویژه عزاداری امام حسین (ع) انجام داده است؛ چرا که فهمیده اند نهضت عاشورا و قیام امام حسین(ع) رمز ماندگاری و حیات اسلام ناب و مخالف اسلام اموی  و آمریکایی آنان است؛ البته شیعه توانسته با قدرت فرهنگ عاشورایی، آنها را به ذلت واقعی و انزوا بکشاند.

به گزارش حوزه نیوز حجت الاسلام و المسلمین امیر علی حسنلو، مدیر گروه تاریخ مرکز مطالعات و پاسخ‌‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، به واکاوی اهداف وهابیت در مبارزه با عزای حسینی، شیوه‌های آنان در مقابله با اسلام ناب محمدی(ص) و فرهنگ عاشورایی پرداخته است .

آنچه در پی می آید حاصل این گفتگوست:

چرا وهابیت و استکبار جهانی با نهضت عاشورا مقابله می کنند و به دنبال کمرنگ کردن آن هستند ؟

وهابیت در رابطه با شیعه ستیزی و مقابله با نهضت حسینی از روش های مختلفی وارد شده و هزینه‌های گزافی نیز در این راه صرف کرده است؛ راه اندازی شبکه های مختلف ماهواره ای و ساخت سریال ها و فیلم های مختلف با انگیزه شبهه پراکنی در حقانیت شیعه و نهضت ابا عبدالله(ع) همه در این مسیر بوده است. آنها فهمیده اند که نهضت عاشورا و قیام امام حسین(ع) رمز ماندگاری و حیات دین اسلام است.

 عزاداری برای امام(ع) نقش مهمی در زنده نگاه داشتن عاشورا دارد و همان طوری که امام خمینی(ره) فرمود” محرّم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است"(صحيفه نور، ج‏15، ص: 330)؛ بنابراین شیعه توانسته در طول اعصار و قرون مختلف در سایه برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) عزت خود را حفظ و توطئه های دشمنان را خنثی کند؛ در حقیقت عزاداری برای سرور و سالار شهیدان، احیای شعارهای و آرمان های حسینی است و روح و حیات جدیدی درکالبد شیعه می دمد.

صفحات: 1· 2

نشانه های مؤمن

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

شرح حدیث(21 تیر 91 - 21 شعبان 1433):

حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)

روی عن علی بن الحسینعلیهما‌السلام قال:

     «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ‌ فِي‌ الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»

     روایتی از امام زین العابدین(صلوات‌الله‌علیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1]

  • اوّل؛ «الْوَرَعُ‌ فِي‌ الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کناره‌گیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد به‌اصطلاح ایمان قوی داشته باشد.

     اگر در جایی که جز خدا کسی نبود،‌ گناه را ترک کرد، آنجا معلوم می‌شود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچ‌کس را حاضر و ناظر نمی‌بیند و خودش را در محضر الهی می‌بیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.

  • دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق می‌کند و صدقه می‌دهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمی‌شود. اگر آنجایی که می‌بینی از تو کم می‌شود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
  • سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن می‌شود، صبر می‌کند، تحمّل می‌کند، نعوذ‌بالله زبان به شکایت از خداوند نمی‌گشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطه‌ای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
  • چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته می‌شود و عصبانی می‌شود، خودش را کنترل می‌کند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او می‌کند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را می‌گیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانه‌های مؤمن بود.
  • پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً‌ کسانی‌که مبتلا به دروغگویی می‌شوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی این‌دو هستند. شخص چون می‌ترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ می‌گوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ می‌گوید، یا از آن‌طرف، از اینکه ضرری متوجّه‌اش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ می‌باشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّه‌اش شود، بازهم راست می‌گوید.

      لذا حضرت پنج مورد از نشانه‌های خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً‌ دارای این خصلت‌ها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.

بحار الانوار ج‌64 ص293

—————————————————————-

[1] . ما راجع به نشانه های مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده. در این روایت حضرت پنج‌تایش را مطرح می فرماید.

 

منبع:

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

مروری کوتاه بر زندگی نامه پر برکت حضرت آيت الله العظمی حاج آقا مجتبي تهراني(قدس سره)

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

     آشنایی اجمالی با زندگی پر برکت حضرت آيت الله العظمی حاج آقا مجتبي تهراني(قدس سره)
     حضرت استاد در سال 1316 ه.ش در خانواده اي از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم آيت‏الله ميرزا عبدالعلي تهراني، از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت الله شاه آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی‏الله‏تعالی اهتمام ویژه داشت.
     حضرت آيت‏الله حاج آقا مجتبي تهراني، طبق رسم تمامی خاندان های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق العاده ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایة الطاف حضرت علی بن موسی الرّضا8 مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزة نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به سوی خود جذب می کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.
     حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به ‏سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم له همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و به زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به اندازه ای بود که حضرت امام به طلبة خوش فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته جات درس بیعشان را جمع آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمة حضرت امام، همچنین دو جلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.
     با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفاضة این طلبة فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیت الله العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم نظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع آوری فتاوا و تنظیم اوّلین نسخه از رسالة عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایّام به چاپ رسید و در دست رس مقّلدان قرار گرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره‏گیری از دست نوشته های متعدّد استاد خویش، با ایشان هم بحث شد و رساله ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق ترین رساله های منسوب به امام خمینی مطرح گردید. همة این امور در زمانی اتّفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد می گذشت.
     ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه‏های اجتماعی و سیاسی امام امّت به خوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیات بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقّه های بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. بعد از این واقعة دردناک، حضرت آیت الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایة فیوضات امیر المؤمنین و دیگر ائمة هدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی بهره نماند. امّا این معیّت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.
     حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامة جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیة تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت های معظّم له پیش از انقلاب بود. حضور عادّی حضرت استاد در تهران و فعالیّت های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن قدر مفید و مؤثّر بود ­هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّت‏ها سرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا امروز در عاصمة جهان تشیّع بماند و نعمتی بی بدیل برای اهل این دیار باشد.
     بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح‏الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار می رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودة خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیت های آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنة نیروسازی برای انقلاب، همچنان به‏صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.
     لذا جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن قدر مفید و کم نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود. بدیهی است که درس خارجِ فقیه متتبّعی که به فرمودة خویش، بیش از سی مرتبه کتب اربعه را مرور کرده و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر دارد، پُر از نکات دقیق و بدیعی خواهد بود که کمتر نصیب اهل علم شده است.
     از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به‏طور منظّم و هفتگی دائر می گردید، مأمن بی نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح الله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیات یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بی صبرانه و مشتاقانه به دنبال معارف عمیق اسلام بودند.

منبع:

حسین ، مقلب القلوب و الابصار من ....

نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1391


” السَّلام عَلیکَ ، سَلامَ مَن قَلُبُه بِمُصابِکَ مَقروحٌ وَ دَمعُهُ عِندَ ذِکرُکَ مَفسوحً، سَلامَ المَفجُوعَ الحزینِ الوالِه المُستَکین ….”
سلام بر تو ، سلام بر کسی که دلش از مصیبت تو مجروح است و اشکش هنگام یاد تو سرازیر ، سلام کسی که مصیبت زده و اندهگین و متحیر و بیچاره است ….. ( زیارت ناحیه مقدسه ).
کربلا کجاست ؟ بیابانی از رمل و ملال ؟ صحرایی از سنگ و مصیبت ؟ ساحت محک زدن محبت ؟ میزان با غیرت زیستن ؟ و …. و حسینی بودن ، تنها به گفتار نیست که اگر می خواهی حسینی شوی ، باید حرمت را بشناسی و اخلاص در ولایت را ، تولی و تبری را .
نگاه کن ، بصیرانه نگاه کن !اين قلب ، زمینی است که باروری اش با اشک آگاهی است و قلب تو زمانی جریحه دار می شود و چشمت به اشک می نشیند که در پی معرفت ، ولایت را یافته باشی و محبت و بیزاری از دشمن را ….
….و تو ای حسین ، ضیفک حیث کنتُ من البلاد؛ در هر سرزمین که باشم ، میهمان توام ! من این عبد به لکنت افتاده در فضای ذنوب ، آمده ام و به حریم عشقت پناه آورده ام که محتاج گردی از تربت قدمت هستم . به تو پناه آورده ام که مقلب القلوب و الابصار من باشی تا از کور دلی نجات یابم !

فاطمه ارجمندی(طلبه پایه اول)

خمس از دیدگاه قرآن و سنت

نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1391

 

استاد راهنما: سرکارخانم افسانه مهدیان

استاد داور: حجت الاسلام شیخ حسین گودرزی

پژوهشگر: سیده منظر پیریایی

   چکیده:

     با توجه به اینکه خمس یکی از واجبات دین اسلام و حکم شارع مقدس می باشد، هدف از انجام این تحقیق نشان دادن اهمیت مسأله و بررسی آیات و روایاتی است که در این مورد به ما رسیده است.

     پرداخت خمس سابقه قبل از اسلام را ندارد و بعد از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر - صلی علیه و آله و سلم-  طبق آیات و روایات پرداخت خمس واجب شد .

     کلمه خمس در لغت به معنای پنج و یک پنجم و در اصطلاح فقهی یک پنجم مال است که هر مسلمانی طبق شرایط مقرره ازمال خویش به مصرف می رساند.

     از ویژگی های خمس موارد مشمول بسیار گسترده و محدود نبودن آن است و دیگر این که خمس متعلق به حکومت اسلامی ولی زکات تعلق به جامعه اسلامی دارد.

نیمی از خمس سهم سادات نیازمند بنی هاشم از ایتام، مساکین و ابناءسبیل می باشد و سادات حق برداشت از صندوق زکات را ندارند.

     و ادله شیعه بر وجوب خمس یک وجود آیه شریفه « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ

وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ

الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»(الأنفال/41) است و دیگری احادیث و روایاتی که از پیامبر و ائمه - علیهم السلام - به ما رسیده است و دیگری اجماع فقهای شیعه.

     در زمان حیات پیامبر - صلی علیه و آله و سلم- خمس به طور عادلانه تقسیم می شد امّا بعد از حیات ایشان ، خلفا خمس را به درخواست خود مصرف می کردند تا اینکه در زمان حضرت علی - علیه السلام- دوباره تقسیم عادلانه ای از خمس می شد.

     علمای اهل تسنن خمس را فقط در غنائم جنگی می دانند و دلایلی بر تصدیق این مدعا بیان نموده اندو فلسفه خمس را نیز تشریح نموده اند.

     ولی علمای شیعه معتقدند هر فردی مبدأ محاسبه سال خمس خود را مشخص نموده و با گذشت و کسر مؤونه یک سال زندگی، یک پنجم سود درآمد خود را پرداخت می کند و این مقدار به شش قسم تقسیم می شود، سه سهم از آن خداوند و پیامبر و امام معصوم - علیه السلام- می باشد و سه سهم دیگر متعلق به سادات نیازمند است.

    باتوجه به ادله علما منظور از ذی القربی امامان معصوم -علیهم السلام- می باشند و منظور از یتیمان و مساکین و ابناء سبیل ، سادات بنی هاشم می باشند با قرار دادن سهمی برای سادات، آنها را به خاطر مصالح عموم و این که هیچ گونه سوء ظنی به وجود نیاید آنها را کنار زده و از زکات محروم کرده است.

     در زمان حضور امام معصوم علیه السلام ایشان خود ، خمس را دریافت نموده و به مصرف می رسانند. ولی در زمان غیبت ، ولی فقیه و مراجع معظم تقلید مقدار خمس را دریافت و طبق مصلحت جامعه مسلمین آنرا به مصرف می رسانند.

     در این بستر آثار اخلاقی پرداخت خمس و عدم پرداخت آن با ذکر برخی روایات و سهم هر کدام از مالکین خمس بیان شده و شرایط استحقاق خمس به سادات و آداب پرداخت و گرفتن و عدم جواز تصرف در آن توضیح داده شده است، و این که سن تکلیف برای فرد پرداخت کننده شرط می باشد و در غیر این صورت ولی او خمس را پرداخت می کند به جز دو مورد که مورد بررسی قرار گرفته است. در نتیجه اگر مسلمین به امور واجب خود بپردازند و حقوق اسلام را رعایت کنند تا حدودی تناسب طبقاتی اقتصاد در جامعه رعایت می شود و فقر و گرسنگی از بین می رود.

     ازمنابع دست اول قرآن کریم و منابع دست دوم از قبیل کتب اعتقادی در این نوشتار استفاده شده و روش انجام این تحقیق به صورت فیش برداری و کتابخانه ای بوده است.