موضوع: "نماز"
اهميت و جايگاه نماز
نوشته شده توسطرحیمی 6ام اردیبهشت, 1392
از قرآن و روايات و همچنين برهان هاى عقلى استفاده مى شود كه هدف نهايى از آفرينش انسان، تكامل روحى و معنوى و رسيدن به مقامى است كه قرب به خداوند متعال ناميده مى شود، و انسان با انجام دادن اعمال اختيارى مى تواند به اين مقام والا برسد. اعمال اختيارى در صورتى كه موجب نزديك شدن به قرب الهى باشند «عبادت» ناميده مى شوند. در اين باره قرآن كريم مى فرمايد:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ؛(1)
و جنّيان و آدميان را نيافريدم مگر براى اينكه مرا بپرستند».
عبادات را مى توان به دو دسته تقسيم كرد:
برخى از آنها فقط براى اظهار بندگى به پيشگاه الهى صورت مى گيرند. قوام اين گونه اعمال (نظير نماز و روزه) به قصد قربت مى باشد و بدون آن، ماهيتشان تحقق نمى يابد. دسته دوم، اعمال ديگرى است كه با هدف خاصى انجام مى شوند و اگر مورد رضايت خداوند باشند و با قصد قربت تحقق يابند، عبادت به شمار مى آيند. بنابراين شرط اساسى در عبادت بودن يك عمل، قصد قربت است و هر قدر نسبت به آن اهتمام ورزيم، ارتباط نزديك ترى بين ما و خداوند برقرار مى گردد و از جنبه معنوى، به خداوند نزديك تر مى شويم.
از روايات اهل بيت(عليهم السلام) استفاده مى شود كه نماز، عبادت برتر است و خداوند متعال همه پيامبران و اوليا را به آن سفارش كرده است و اين امر از قطعيات اسلام به شمار مى رود. در قرآن نيز آمده است كه خداوند به حضرت موسى(عليه السلام)وحى فرمود:
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي؛(2)
و براى ياد من نماز را برپادار».
حضرت عيسى(عليه السلام) نيز در گهواره اين سفارش خداوند را يادآور شد:
«وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا؛(3)
و تا زنده ام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است».
اهميت نماز تا به حدى است كه قبولى عبادات ديگر به قبولى آن بستگى دارد و اگر نماز مورد قبول درگاه الهى قرار نگيرد، بقيه عبادات نيز قبول نخواهد شد. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند:
«انَّ أَوَّلَ مَا يُحاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلوةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا؛(4)
اولين چيزى كه بنده درباره آن حساب رسى مى شود، نماز است؛
پس اگر پذيرفته شد، بقيه اعمال نيز پذيرفته خواهد شد».
ارتباط بين قبولى نماز و قبولى عبادات ديگر به توضيحى نياز دارد كه فعلا در صدد بيان آن نيستيم. منظور ما اين است كه بهترين راه رسيدن به قرب خداوند و نايل شدن به سعادت ابدى، نماز است؛ از اين رو بايد در انجام دادن آن اهتمام جدّى داشت.
توجه به اين نكته ضرورى است كه نماز ويژگى هايى دارد كه به ظاهر شريعت مربوط مى شود و رعايت آنها براى انجام دادن نمازِ صحيح لازم است؛ اما آنچه باعث تقرب حقيقى به خداوند مى شود، روح نماز و توجه دل به خداوند است. به عبارت ديگر، انسان از راه دل با خداوند ارتباط برقرار مى كند، نه از طريق شكل رفتار. بنابراين براى استفاده بهتر و شايسته تر از نماز، بايد بكوشيم روح نماز را بيشتر درك كنيم كه اين مهم با تعلق بيشتر دل به نماز حاصل مى شود. بر اين اساس، سعى ما بر آن است كه درباره محتواى نماز مباحثى را ارائه كنيم.
—————————————————————-
- ذاريات (51)، 56.
- طه (20)، 14.
- مريم (19)، 31.
- محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 83، باب 6، حديث 46، ص 25.
به سوي تو/آية اللّه محمدتقى مصباح يزدى
حكمت خواندن قرآن در نماز
نوشته شده توسطرحیمی 5ام اردیبهشت, 1392
پس از گفتن تكبيرة الاحرام، واجب است نمازگزار سوره حمد و سوره اى ديگر از قرآن را بخواند. البته به اعتقاد شيعيان، نمازگزار نمى تواند سوره هايى را كه سجده واجب دارند در نماز بخواند. در اينجا دو سؤال مطرح مى شود:
سؤال اول اينكه چرا واجب است مردم در نماز قرآن بخوانند؟
سؤال دوم اينكه چرا قرائت قرآن در نماز با سوره حمد آغاز مى شود؟
اتفاقاً برخى اين دو سؤال را در محضر امام رضا(عليه السلام) مطرح كردند و آن حضرت در پاسخ سؤال اول فرمودند:
«حكمت خواندن قرآن در نماز اين است كه مردم قرآن را كنار ننهند و ضايع نسازند، بلكه ارتباط مردم با قرآن حفظ شود و مردم از آن درس بياموزند تا در نتيجه قرآن مهجور نماند»(1).
يعنى آنان هر روز بخشى از قرآن را بخوانند و بدانند كه به دليل اهميت ارتباط با قرآن و حفظ پيام و رسالت آن، خداوند واجب كرده كه نمازگزاران روزانه ده بار در نماز قرآن بخوانند.
اگر جز اين مى بود و خواندن قرآن در نماز واجب نمى شد، چه بسا ارتباط بسيارى از مسلمانان با قرآن كه بهترين تحفه و نعمت خداوند براى انسان ها و عالى ترين راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است قطع مى گرديد. پس مسلمانان با اختلاف مراتبى كه دارند، ناگزيرند ارتباط ثابتى با قرآن داشته باشند. طبيعى است كه وقتى ارتباط با قرآن برقرار گرديد، كم كم با زبان و قرائت قرآن آشنا مى شوند و همچنين زمينه درك مفاهيم قرآن در آنها پديد مى آيد و مسير عمل به قرآن نيز هموار مى گردد؛ اما اگر خواندن قرآن در نماز واجب نمى شد و خواندن آن تنها مستحب بود، بسيارى از افراد انگيزه اى براى خواندن قرآن نداشتند و با مسدود شدن اين راه، عملا حكمت نزول قرآن كه هدايت انسان هاست، تحقق نمى يافت.
در پاسخ به سؤال دوم كه چرا خداوند واجب كرده كه هر روز ده بار سوره «فاتحة الكتاب» را در نمازهايمان بخوانيم، حضرت فرمودند: «چون در هيچ سوره اى از قرآن به اندازه سوره حمد سخنان حكمت آموز و نيك جمع نشده است»(2).
از فرمايش آن حضرتْ هم اهميت ارتباط با خداوند استفاده مى شود و هم اين نكته كه ارتباط ضرورى با قرآن، از رحمت و لطف الهى در حق ما سرچشمه مى گيرد تا بدين وسيله از معارف و حقايق بى كران قرآن در جهت سعادت و نيل به كمال بهره گيريم. چه بسا اگر خداوند اجازه مى داد كه در نماز تنها دعا بخوانيم، از بركات قرآن محروم مى مانديم؛ اما ما به عنوان مسلمان با خداوند پيمان بسته ايم كه در جهت كسب رضا و خواست او حركت كنيم و راه او را براى رسيدن به سعادت خويش برگزينيم؛ و خداوند تنها راه ارتباط با خود را قرآن قرار داده تا در پرتو استفاده و عمل به اين كتاب آسمانى، به مقام قرب او دست يابيم.
كسانى كه به اين حقيقت توجه داشته باشند، هيچ گاه قرآن را از مقام و عظمتى كه دارد، تنزل نمى دهند و آن را نقدپذير نمى دانند. امروزه كسانى داعيه مسلمانى دارند؛ اما قرآن را در رديف كلام عادى بشر قرار مى دهند و مى گويند بخشى از آموزه هاى قرآن صحيح نيست و بايد به نقّادى آن پرداخت. آنان مى گويند: بايد آموزه هاى قرآنى را با دستاوردهاى علوم بشرى سنجيد و هر بخش از قرآن را كه هماهنگ با آنهاست، پذيرفت و آن بخش از قرآن را كه با علم و دستاوردهاى علوم بشرى هماهنگ نيست، رد كرد و معتقد شد كه زمان آن آموزه ها سر آمده است! اگر ارزش، از آنِ علم است و قرآن فروتر از علم به حساب مى آيد و براى تشخيص درستى و نادرستى آن بايد آموزه هاى آن را با علم تطبيق داد، چه ضرورتى دارد كه ما سراغ قرآن برويم و آن را فرا گيريم؟ از ابتدا سراغ علم مى رويم؛ همان طور كه ديگران دين را كنار نهادند و تنها به سراغ علم رفتند. اساساً چرا ما مسلمان باشيم و زحمت بكشيم كه قرآن را نقادى كنيم تا دريابيم چه بخشى از آن درست و چه بخشى نادرست است، بلكه قرآن و مسلمانى را كنار مى گذاريم و با همه وجود تسليم علم و دستاوردهاى بشرى مى شويم!
—————————————————
1. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 260.
2. همان
به سوي تو/آية اللّه محمدتقى مصباح يزدى
ماجرای نماز شب آیت الله بهاءالدینی
نوشته شده توسطرحیمی 4ام اردیبهشت, 1392
آن شب را نخوابیدم. ایشان بعد از نیمه شب بلند شد. میدانستیم که چای باید کنارشان باشد، چایشان آماده بود. قبل از وضو، بلند شدند، نشستند مدتی در عالم خودشان بودند و داشتند نگاه میکردند، بعد رفتند وضو گرفتند و آمدند و نماز شب مختصری خواندند…
«بسم الله الرحمن الرحیم»
حجت الاسلام والمسلمین صدیقی خطیب محبوب جمعهای مذهبی و امام جمعه موقت تهران که توفیق درک شاگردی آیت الله سیدرضا بهاءالدینی را دارد.
در گفتگویی خواندنی صحبتهایی شنیدنی و نکاتی جالب درخصوص آیت الله سیدرضا بهاءالدینی، مطرح کرده و دریچههای جدیدی را در شناخت این بزرگوار به روی مخاطب گشوده است که در ادامه بخشهایی از آن تقدیم می شود:
از چه زمانی با آیت الله بهاءالدینی آشنا شدید؟
خیلی دقیق یادم نیست. من بچه طلبه بودم در یک مجلسی که ایشان بودند، روضه خواندم و آقای بهاءالدینی خیلی مرا تحویل گرفت.
این حرفهایی که الان به برکت امام و انقلاب مطرح است، آن موقع اصلاً کسی در این وادیها نبود، ولی خب امثال آنها را دوست داشتم.
اینها هم ما را دوست میداشتند و خیلی عادی تفقد و نوازش میکردند، ولی رفت و آمد اصلی ما با مرحوم آیتالله بهاءالدینی از اواخر دوره حضرت امام بود که رسماً گاهی به منزلشان میرفتیم.
ایشان هم سراغ ما را میگرفت. قهراً هم آدم یک احساس خاص و جدیدی پیدا میکند. کرامتهای ایشان را میشنیدیم و دیگر با این دید به ایشان نگاه میکردیم.
آن وقتها این جوری نبود. نماز آقای بهجت میرفتیم، روضه آقای بهجت میرفتیم و حالیمان نبود که آقای بهجت از اولیاءالله است، اشرافی دارد، چشم بازی دارد. اینها حالیمان نبود، ولی دوست داشتیم. آقای بهاءالدینی هم همین جور بود. بعد از انقلاب، امام افق را عوض کرد و خیلی از ناگفتنیها را دریافتیم و فهمیدیم که اینجاها هم خبرهایی هست.
ما معمولاً خدمت آیتالله بهاءالدینی میرفتیم و معمولاً هم ایشان نوازش خاصی داشت و گاهی ما را برای ناهار نگه میداشت. صبح که میرفتیم، میپرسید صبحانه خوردی یا نه و به ما صبحانه میداد.
صفحات: 1· 2
موانع نماز (5)
نوشته شده توسطرحیمی 20ام دی, 1391
ريا
ريا زاويه اى از شرک و نفاق است . رياکار اگر بداند که مردم از برنامه اش آگاه شده و او را مدح مى کنند ، به اجراى عمل برمى خيزد ، و گرنه زحمت انجام هيچ عبادتى را به خود نمى دهد . با اين حساب ، مسئله اجراى نماز به وسيله رياکار بسته به توجه مردم است ، اگر بداند مردم از نمازش آگاه مى شوند مى خواند ، و گرنه از قيام به اين عبادت بزرگ خوددارى مى کند .
ريا در حقيقت شعبه اى از شرک و بت پرستى است . خداوند بزرگ در سوره ماعون به نمازخوانان رياکار حمله کرده و نماز آنان را به هيچ انگاشته است .
روايات باب ريا نيز زياد و فوق العاده است ، پويندگان مى توانند به کتابهاى بحارالانوار ، محجّه البيضاء ، وسائل الشيعه ، کافى ، تحف العقول ، خصال و جامع السعادات مراجعه کنند .
ريا باطل کننده عمل است و عملِ با ريا در روز قيامت اجر و مزدى ندارد .
در شرح مصباح ملا عبدالرزاق گيلانى در باب ريا داستان مختصر ولى جالبى بدين مضمون نقل شده است :
* غريبى شبى در مسجدى نزول کرد ، سگى پش از او در گوشه مسجد خفته بود . چون ساعتى از شب گذشت سگ بر خود بجنبيد ، آن غريب پنداشت که شخصى از اهل محله است . به اميد آنکه بامداد اهل آن محله را از حال خود خبر کند و او را در ميان ايشان قبولى و شهرتى باشد بىوضو به نماز ايستاد و تا صبح دست و پا مى زد و نماز بىوضو به جهت ريا مى کرد . چون هوا روشن شد سگ گوشها جنبانيد و از مسجد بيرون رفت . مريد همه شب را به طاعت مشغول بود ، چون بامداد شد بينى پر خاک و دامن و ريش پر باد ، به نظر شيخ آمد تا شيخ اصحاب را خبر دهد. شيخ آن کدورت بى صفا را مشاهده کرد ، گفت :
امشب به کدام کوره مبتلا شده اى که تو را از جهود خيبر بتر مى بينم ؟!
سیمای نماز/ استاد حسین انصاریان
موانع نماز (4)
نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1391بت پرستى
بت پرستى يعنى روى گرداندن از تمام فضايل وآلوده شدن به تمام رذايل.
بتهايى که در معرض پرستش واقع شده اند و مى شوند بر دو دسته جاندارو بى جان اند:
جاندار همانند فرعون و نمرود و شداد و يا گوساله و گاو و گوسپند و ساير حيوانات.
بيجان مانند خورشيد ، ماه ، ستارگان ، درخت و نبات ، سنگ و چوب و ساخته هاى دست خود انسان مانند لات ، هبل ، عُزّى ، پول و …
اين بتها در عين جاندارى و بيجانى ، بتهاى بيرونى اند ، و اما بتهاى درونى عبارتند از هواى ، غرايز ، شهوات و …
اينکه انسان به هنگام گرفتار آمدن به پرستش بتهاى جاندار و بيجان ، درونى و بيرونى ، از تمام فضايل ـ مخصوصاً عبادت حق و به ويژه نماز ـ باز مى ماند جاى ترديد نيست .
اين نکته را هم نبايد ناگفته گذارد که منشأ پرستش بتهاى بيرونى آلودگى باطن است. اين قلب و روح است که اگر تزکيه شود و با تعاليم آسمانى زنده گردد ، آدمى را از اسارت بتهاى درون و بيرون نجات مى دهد و او را به اوج کمال مى رساند ، ولى با غفلت زدگى دل و افسردگى جان ، آدمى در تنگناى پرستشهاى غلط قرار خواهد گرفت. در اين صورت از انسان اسير نبايد توقع حسنات و فضيلت و انسانيت داشت .
سیمای نماز/استاد حسین انصاریان
موانع نماز (3)
نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1391قمار
قرآن مجيد قمار را از گناهان کبيره مى داند.
يسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا …(البقرة/219)
در باره شراب و قمار از تو سؤال ميکنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگي است؛ و منافعي (از نظر مادي) براي مردم در بردارد؛ (ولي) گناه آنها از نفعشان بيشتر است.
قمار عملى است که براى برنده و بازنده توليد دشمنى مى کند . قمارباز اگر ببازد به خاطر از دست دادن مالى که به زحمت فراهم کرده دشمنىِ برنده را به دل مى گيرد ، و اگر ببرد بازنده مقابلش دشمنش مى شود .
کمتر مجلسى براى قمار تشکيل مى شود که در آن نزاع و کينه برنخيزد ، و چه بسا بازنده مال به خاطر فراوانى حسرت و اندوه دست به خودکشى بزند ، يا براى جبران از بين رفتن مالش به گناهان ديگر از قبيل دزدى يا آدمکشى دچار شود .
جميع آلات و ادوات قمار ، ساختن و فروختن و نگهدارى آنها حرام است. و نشستن در مجلس قمار هم در آيين الهى ممنوع اعلام شده است .
روايات حرمت قمار مانند حرمت شراب ، در کتابهاى با عظمت کافى و وسايل فراوان است ، مى توانيد به اين او منبع ارزنده اسلامى مراجعه کنيد .
براى نمونه به يکى از آن روايات که ابزار قمار هم در آن ذکر شده اشاره مى شود :
* امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : فروش شطرنج و خوردن پول آن حرام و نگاه داشتنش کفر و بازى با آن شرک و سلام کردن به بازى کننده آن گناه و ياد دادن آن به مردم معصيت بزرگ است .
آن کس که دست به شطرنج مى زند همانند اين است که دست در گوشت خوک فرو مى برد و کسى که به آن نظر مى اندازد همانند آن است که به عورت مادرش نگاه مى کند .
بازى کننده و سلام کننده بر او نگاه کننده به بازى ، همه و همه درگناه مساوى هستند و آن کس که به بازى شطرنج بنشيند براى خويش در دوزخ جا تهيه مى کند و زندگى آن جهان برايش ايجاد حسرت مى نمايد .
از همنشينى با قمارباز بپرهيزيد ، زيرا اهل آن مجلس محل خشم خدايند و هر ساعت در معرض غضب اند ، و چون نازل شود شما را هم خواهد گرفت.
قمارباز چون به قمار بنشيند تمام همت و نيرويش متوجه بردن مال از طرف مقابل است و براى اين برنامه ناچار است ساعت ها معطل شود . مجالس قمار گاهى از اول روز تا غروب يا از غروب تا نزديک صبح ادامه پيدا مى کند و قماربازِ خسته و درمانده در طول روز يا در طول شب چگونه مى تواند به نماز قيام کند ؟ مگر قمارباز با نماز جمع مى شود ؟
سیمای نماز/استاد حسین انصاریان
موانع نماز (2)
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1391شراب :
حضرت باقر (عليه السلام) فرمود :
شرابخوار با روى سياه ، دهان کج ، زبان بيرون آمده ، و ناله و فرياد از شدت تشنگى وارد قيامت مى گردد و به او از چاهى که در آن چرک بدن زنان زناکار ريخته شده مى آشامانند(1)
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
اى يونس بن ظبيان ! از طرف من به مردم بگو : هر کس يک جرعه شراب بنوشد خداوند و ملائکه و انبياء و مؤمنان او لعنت مى کنند . مستى شراب روح ايمان را از کالبد مى برد و به جايش روح پست و کثيف و لعنت شده قرار مى دهد(2)
پيامبر اسلام در رابطه با شراب ده نفر را لعنت کرده است :
* غرس کننده درخت، نگهبان آن، فشار دهنده انگور، ساقى خورنده، حمل کننده، تحويل گيرنده، خريدار، فروشنده، دريافت کننده پول(3 )
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
* از اولين برنامه هايى که خداوند نهى فرموده شرابخوارى ، بت پرستى ، و ستيزه با مردم بوده است(4)
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است :
* شرابخوارى مبدأ تمام گناهان است(5)
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
* شراب منبع تمام آلودگى هاست و شرابخوار تکذيب کننده قرآن است ، زيرا اگر قرآن را باور مى داشت حرامش را حرام مى دانست(6)
حضرت باقر (عليه السلام) مى فرمايد :
* خداوند به چيزى مانند ميخوارگى معصيت نشده . براى شرابخوار مست زناى با مادر و دختر و خواهر امرى عادى است ، زيرا به هنگام مستى آنان را تشخيص نمى دهد ، و نيز براى مشروبخوار ترک نماز برنامه آسانى است(7)
به اميرالمؤمنين (عليه السلام) عرضه داشتند : شما فرموديد : شراب از دزدى و زنا بدتر است ؟! فرمود :
* آرى ! زناکننده ممکن است گناه ديگرى مرتکب نشود ولى شرابخوار چون مست شده زنا مى کند ، آدم مى کشد ، نماز را رها مى سازد(8)
1. وسائل الشيعه : 17 / 237 ـ 238 .
2. وسائل الشعيه : 17 / 237 ـ 238 .
3. وسائل الشيعه : باب تجارت ، قسمت 84 .
4. وسائل الشيعه : 17 / 243 .
5. وسائل الشيعه : 17 / 251
6. وسائل الشيعه : 17 / 251 .
7. وسائل الشيعه : 17 / 251 .
8. وسائل الشيعه : 17 250 .
منبع:
- سیمای نماز/ استاد حسین انصاریان
موانع نماز (1)
نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1391قرآن مجيد و روايات بر اين معنى گواهند که در راه به پا داشتن نماز موانعى وجود دارد که مسلمانان بايد سعى کنند از آنها دور مانده و به هنگام برخورد با آن موانع به مبارزه برخيزند و تا سرحدّ سرکوبى آنچه نمى گذارد انسان وارد بارگاه نماز شود به کوشش و جهاد ادامه دهند .
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(المائدة/90) إِنَّمَا يرِيدُ الشَّيطَانُ أَنْ يوقِعَ بَينَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ وَيصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ(المائدة/91)
اي کساني که ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعي بختآزمايي ]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد! شيطان ميخواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهي اکيد،) خودداري خواهيد کرد؟!
وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا ينْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ(التوبة/54)
هيچ چيز مانع قبول انفاقهاي آنها نشد، جز اينکه آنها به خدا و پيامبرش کافر شدند، و نماز بجا نميآورند جز با کسالت، و انفاق نميکنند مگر با کراهت!
به مردم منافق و آنان که ظاهر و باطن يکى ندارند بگو : آنچه انفاق کنيد ـ چه با ميل چه با زور ـ از شما پذيرفته نيست ، زيرا کار شما خودستايى است و شما مردمى هستيد که سخت به فسق خو گرفته ايد . اى رسول من ! هيچ
آنچه به عنوان قسمتى از موانع نماز از آيات ذکر شده استفاده مى شود ، مى توان در چهار قسمت خلاصه کرد :
1. شراب
2. قمار
3. بت پرستى
4. ريا
براى توضيح هر يک از اين موانعى که در راه نماز است و قرآن به آن اشاره فرموده از روايات و نظر معصومين (عليهم السلام) نسبت به اين چهار مورد استفاده می شود.
سیمای نماز/استاد حسین انصاریان