« صبر زینبی | آتش حسد » |
هشدار!!!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394 أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(يس/60)
اي فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شيطان را مپرستيد
زيرا وي دشمن آشکار شماست!
اين عهد و پيمان الهى از طرق مختلف از انسان گرفته شده ، و بارها اين معنى را به او گوشزد کرده است :
نخست آن روز که فرزندان آدم در زمين نشو و نما کردند اين خطاب به آنها شد: (يا بنى آدم لا يفتننکم الشيطان کما اخرج ابويکم من الجنة ينزع عنهما لباسهما ليريهما سواتهما انه يريکم هو و قبيله من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يؤ منون :
اى فرزندان آدم ! شيطان شما را نفريبد همانگونه که پدرتان را از بهشت بيرون کرد، و لباسشان را از تنشان خارج ساخت تا عورتشان را براى آنها آشکار کند! چه اينکه او و پيروانش شما را ميبينند و شما آنها را نميبينيد، (بدانيد) ما شياطين را اولياى کسانى قرار داديم که ايمان نمى آورند (اعراف - 27).
سپس همين اخطار به طور مکرر بر زبان رسولان الهى جارى شد، چنانکه در آيه 62 سوره زخرف ميخوانيم:
وَلَا يصُدَّنَّكُمُ الشَّيطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(الزخرف/62):
شيطان شما را از راه حق باز ندارد که او دشمن آشکار شماست .
و در آيه 168 - بقره ميخوانيم :
وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ :
از گامهاى شيطان پيروى نکنيد که او براى شما دشمن آشکارى است !
از سوى ديگر اين پيمان در عالم تکوين به زبان اعطاى عقل به انسان نيز گرفته شده است ، چرا که دلائل عقلى به روشنى گواهى ميدهد انسان نبايد فرمان کسى را اطاعت کند که از روز نخست کمر به دشمنى او بسته او را از بهشت بيرون کرده و سوگند به اغواى فرزندانش خورده است .
از سوى سوم با سرشت و فطرت الهى همه انسانها بر توحيد، و انحصار اطاعت براى ذات پاک پروردگار، نيز اين پيمان از انسان گرفته شده است ، و به اين ترتيب نه با يک زبان که با چندين زبان اين توصيه الهى تحقق يافته و اين عهد و پيمان سرنوشتساز امضا شده است .
اين نکته نيز قابل توجه است که عبادت در جمله (لا تعبدوا الشيطان ) به معنى اطاعت است ، زيرا عبادت هميشه به معنى پرستش و رکوع و سجود نمى آيد، بلکه يکى از اشکال آن همان اطاعت کردن است ، چنانکه در آيه 47 سوره مؤ منين ميخوانيم که فرعون و اطرافيانش بعد از مبعوث شدن موسى (عليهالسلام ) و هارون (عليهالسلام ) گفتند: (ا نؤ من لبشرين مثلنا و قومهما لنا عابدون ).
(آيا ما به دو انسانى که همانند ما هستند ايمان بياوريم ، در حالى که قوم آنها عبادت و اطاعت ما مى کردند)؟!
و در آيه 31 سوره توبه ميخوانيم :
خداوند در باره يهود و نصارى ميفرمايد: (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسيح بن مريم و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا):
آنها دانشمندان و راهبان خود را معبودانى در برابر خدا قرار دادند، همچنين مسيح فرزند مريم را، در حالى که جز به عبادت خداوند يگانه که هيچ معبودى جز او نيست دستور نداشتند).
جالب اينکه در روايتى از امام باقر و امام صادق (عليهالسلام ) که در ذيل اين آيه آمده چنين ميخوانيم :
اما و الله ما دعوهم الى عبادة انفسهم ، و لو دعوهم ما اجابوهم و لکن احلوا لهم حراما و حرموا عليهم حلالا فعبدوهم من حيث لا يشعرون !:
به خدا سوگند آنها (دانشمندان و راهبان ) يهود و نصارى را به عبادت خويشتن دعوت نکردند، و اگر دعوت ميکردند هرگز يهود و نصارى دعوتشان را اجابت نمينمودند، ولى آنها حرامى را براى ايشان حلال و حلالى را حرام کردند (و آنها پذيرا شدند) و به اين ترتيب بدون توجه آنان را پرستش کردند.
نظير همين معنى با تفاوت مختصرى در روايات ديگر نيز وارد شده است : از جمله در روايتى از امام صادق (عليهالسلام ) ميخوانيم : من اطاع رجلا فى معصية فقد عبده :
کسى که انسانى را در معصيت پروردگار اطاعت کند او را پرستش کرده !
و در حديث ديگرى از امام باقر (عليهالسلام ) آمده است : من اصغى الى ناطق فقد عبده ، فان کان الناطق يؤ دى عن الله فقد عبد الله ، و ان کان الناطق يؤ دى عن الشيطان فقد عبد الشيطان :
کسى که به سخنگوئى گوش فرا دهد (و سخنش را بپذيرد) او را پرستش کرده !
اگر ناطق حکم خدا را مى گويد: پرستش خدا کرده ،
و اگر از سوى شيطان سخن مى گويد پرستش شيطان کرده است !
در آيه بعد براى تاکيد بيشتر و بيان آنچه وظيفه فرزندان آدم است ميفرمايد:
آيا من به شما عهد نکردم که مرا بپرستيد و از من اطاعت کنيد که راه مستقيم همين است (و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم ).
از يکسو پيمان گرفته که اطاعت شيطان نکنند، چرا که او دشمنى و عداوت خود را از روز نخست آشکار ساخته ، کدام عاقل به فرمان دشمن ديرينه و آشکارش ترتيب اثر ميدهد؟
و در مقابل پيمان گرفته که از او اطاعت کنند، و دليلش را اين قرار ميدهد که صراط مستقيم همين است و اين در حقيقت بهترين محرک انسانها است ، چرا که فى المثل هر کس در وسط بيابان خشک و سوزانى گرفتار شود و جان خود
و همسر و فرزند و اموالش را در خطر دزدان و گرگان ببيند، مهمترين چيزى که به آن ميانديشد پيدا کردن راه مستقيم به سوى مقصد است ، راهى که سريعتر و آسانتر او را به سر منزل نجات برساند.
ضمنا از اين تعبير استفاده ميشود که اين جهان سراى اقامت نيست ، چرا که راه را به کسى ارائه ميدهند که از گذرگاهى عبور ميکند و مقصدى در پيش دارد.
باز براى شناسائى هر چه بيشتر اين دشمن قديمى خطرناک ميافزايد: (او افراد زيادى از شما را گمراه کرد، آيا انديشه نکرديد؟! (و لقد اضل منکم جبلا کثيرا فلم تکونوا تعقلون ).
آيا نمى بينيد چه بدبختيهائى شيطان بر سر پيروان خود آورده ؟ آيا تاريخ پيشينيان را مطالعه نکرديد تا ببينيد بندگان او به چه سرنوشت شوم و دردناکى گرفتار شدند؟ ويرانههاى شهرهاى بلا ديده آنها در برابر چشم شماست ، و عاقبت غمانگيز آنها براى هر کس کمترين تعقل و انديشهاى داشته باشد روشن است .
پس چرا دشمنى را که امتحان عداوت خود را بارها و بارها داده است جدى نميگيريد؟ باز با او طرح دوستى ميريزيد، و حتى او را رهبر و ولى و راهنماى خويش انتخاب مى کنيد.
(جبل ) (به کسر ج و ب و تشديد لام ) چنانکه راغب در مفردات گويد به معنى جماعت و گروه است که از نظر عظمت تشبيه به (جبل ) (بر وزن عمل ) به معنى کوه شده است ، و تعبير (کثيرا) براى تاکيد بيشتر در مورد پيروان شيطان است که در هر جامعهاى قشر عظيمى را تشکيل ميدهند.
بعضى عدد (جبل ) را ده هزار نفر يا بيشتر نوشتهاند، و براى کمتر از آن
اين تعبير را مناسب ندانسته اند ولى بعضى اين اعداد را لازم نمى دانند.
به هر حال عقل سليم ايجاب ميکند که انسان از چنين دشمن خطرناکى که به هيچ انسانى رحم نميکند و قربانيانش در هر گوشه و کنارى بر خاک هلاکت افتادهاند سخت بر حذر باشد، و آنى به خود اجازه غفلت ندهد چنانکه امير مؤ منان على (عليهالسلام ) آن پيشواى آگاه و بيدار در يکى از خطبههايش براى توجه به اين حقيقت ، مردم را مخاطب ساخته مى گويد:
فاحذروا عباد الله ! عدو الله ، ان يعديکم بدائم ، و ان يستفزکم بندائه ، و ان يجلب عليکم بخيله و رجله ، فلعمرى لقد فوق لکم سهم الوعيد، و اغرق اليکم بالنزع الشديد، و رماکم من مکان قريب ، فقال رب بما اغويتنى لازينن لهم فى الارض و لاغوينهم اجمعين :
(اى بندگان خدا! از اين دشمن خدا بر حذر باشيد، مبادا شما را به بيمارى خويش (کبر و غرور) مبتلا سازد، و با نداى خود شما را به حرکت در آورد، و به وسيله لشکريان سواره و پيادهاش شما را جلب کند، به جان خودم سوگند او تيرى خطرناک براى شکار کردن شما به چله کمان گذاشته ، و آن را با قدرت و شدت تا سرحد توانائى کشيده ، و از نزديکترين مکان شما را هدف قرار داده !، هم او گفته است : پروردگارا به سبب آنکه مرا اغوا کردهاى زرق و برق زندگى را در چشم آنها جلوه ميدهم ، و همه آنها را اغوا خواهم کرد (در حالى که خداوند سبب گمراهيش نبود بلکه هواى نفسش او را گمراه ساخته ).
و راستى عجيب است که چنين دشمنى را به دوستى برگزينيم ، و به گفته شاعر:
کجا بر سر آيم از اين عار و ننگ
که با او به صلحيم و با حق به جنگ ؟
تفسیر نمونه
فرم در حال بارگذاری ...