« دانلود مداحی شب چهارم محرم (شب حضرت حرّ یا دو طفلان حضرت زینب سلام اله علیهانقشه راه پیشرفت اسلامی »

پیام آوران عاشورا وآگاهی از شرائط زمان

نوشته شده توسطرحیمی 28ام آبان, 1391

     زینب کبری در تمام فرازهای داستان کربلا چه می­کند و چه می گوید که دشمن به زانو در می­آید؟! در کوفه، در مجلس عبیدالله، در دروازه شام، در مجلس یزید و ….

تمام گفتار و کردار و حالات و اطوار عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) تجسمی از گفتار امیرالمؤمنین است که « من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد» آن حضرت چنان با آمادگی سخن می گوید که دشمن مجبور به خضوع و فروتنی می شود و لب به اعتذار می گشاید و در مقابل قدرت روحی این بانو ، چنان خود را می بازد که در تصور نمی گنجد.

تصویری از آن روز

الف ) یزید

یزید در منصب سلطانی که مرزهای آن از اروپا تا سرزمین سند در هندوستان امتداد داشت و ایران پهناور یکی از استان های آن به شمار می رفت بر تخت بیداد خود با نخوت و تکبر تمام و سرمست از پیروزی ظاهری تکیه زده بود. قدرت سیاسی او هم به حدی است که سبط پیامبر را می کشد و کسی جرئت اعتراض ندارد .

در مجلس او علاوه بر مقامات کشوری و لشکری، بسیاری از سفرای خارجی از جمله سرجون (سفیر روم) در مجلس او حضور داشتند.

ب ) زینب

بانویی که چهل روز تحت فشارهای مختلف جسمی و روحی بوده و رنج سرپرستی کودکانی را به عهده داشته که در مقابل چشمان آنها پدر و برادرهایشان کشته شده اند و غالباً خود آنها را هم بصورت تشنه و گرسنه نگه می داشتند و علاوه بر آن توسط یك سری اراذل مورد هتک و تحقیر قرار می گرفتند و شاید بتوان گفت :بنابر نقل تاریخ، حجاب و مِعجر از سرشان برداشته اند ، و هزار ظلم و تعدی دیگر …این زینب در مجلس یزید ندایش همان ندای سید الشهداء است که در میدان جنگ سر داد، ندای« هل من ناصر ینصرنی» را زینب در مجلس یزید سر می­دهد. زینب بدون توجه به حشمت و جلال ظاهری یزید و بدون آن که خود را ببازد، به بیان کلمه حق نزد حاکم ظالم بر می خیزد چرا که افضل الجهاد کلمة حق عند امام جائر است.

در مجلس یزید ،زینب فریادی زد که نه فقط در تاریخ اسلام و ادیان بی نظیر است، بلکه در تمام تاریخ مبارزاتی دنیا نظیری ندارد .

اعتراف به گناه ناکرده

( این داستانی است که خواندن و شنیدن آن ،مایه پند و عبرت است)

زمانی که استالین سکان رهبری اتحاد جماهیر شوروی را به دست گرفت، بنا به دلایلی (عمده آن حفظ قدرت خود بود) اقدام به یک تصیفه حساب حزبی جدی کرد و بسیاری از همفکران و همکاران خود را در رده­های عالی حزب کمونیست زندانی و تحت شکنجه قرار داد. با کمال تعجب و حیرت کسانی که از نظر شخصیتی در حد و اندازه رهبران درجه یک حزب (مثل لنین) بودند چنان تحت شکنجه های جسمی و روحی استالین مستأصل و درمانده شدند که در رسانه های گروهی آن زمان و خصوصاً رادیو مسکو می آمدند و به گناه ناکرده ای مثل خیانت و داشتن روابط پنهانی با امپریالیسم آمریکا اعتراف، می کردند!! یکی از آنها فردی بود به نام بوخارین که هشتاد سال داشت(4) و در واپسین روزهای حیات خود بود، اما نتوانست مردانه مرگ را بپذیرد و تسلیم استالین نشود و ذلتی را پذیرفت که هیچ سودی نداشت. اینها رهبران انقلاب اکتبر بودند که به عنوان یکی از انقلاب های بزرگ قرن بیستم و در یک فصل مهم از تاریخ مورد توجه بودند و حدود صد سال در نیمی از دنیا تأثیر مستقیم و در نیمه دیگر تأثیر غیر مستقیم داشت.

زینب چه داشت

زینب در نهاد خود چه چیزی نهفته داشت که آن همه داغ، آن همه شکنجه و آن همه تحقیر، نه تنها او را نشکست، بلکه مانند کوه اراده استوارش را به نمایش گذاشت ؟

شکنجه های روحی که زینب دید به مراتب سخت تر و سنگین تر از شکنجه های جسمی آن حضرت بود. زینب از اندوه کودکان یتیم رنج می کشید و ناله های اطفال که از تشنگی ،گرسنگی و ضرب تازیانه بلند بود و جگرش را می خراشید رنج می برد. از یاد نبریم که زینب یک زن است و زن هم دریای احساس و عاطفه است.

زینب نه یک فرزند که برادران، سه فرزند و برادر زادگانی چون علی اکبر و قاسم (یادگار امام حسن) و هفتاد شیعه مخلص را از دست داده است.آیا تحمل این همه داغ برای زنی در سنین نزدیک به کهولت آسان است ؟در طینت و فطرت زینب چه چیزی نهفته بود که با صلابت و شهامت در مجلس یزید می گوید : أمِنَ العدل یابن الطلقاء!

و همچنین در مجلس عبیدالله که پستی و دنائت را به حد اکثر رسانید و به جای رعایت حال این بانوی داغدیده، بی شرمانه خطبه خواند که :

{…الحمدلله الذی فضحكم و قتلکم و اكذب احدوثتكم …} (5)

با نهایت استحکام و بدون لرزش در صدا می فرماید: ای عبیدالله « ما رأیت الا جمیلاً.» . (6)

زینب از پیامبر قوی تر و محکم تر نیست ، هم عاطفه دارد و هم دلی دارد پر از درد و از زخم زبان ها و بی وفایی ها ملول و اندوهگین اما:

زینب دختر علی بن ابی طالب است. هدفش چنان عظیم است که هر صدمه و رنجی در طریق آن هدف متعالی، زیبا و جمیل است. او نمی گوید رنج ها را تحمل کردیم و صبر را پیشه ساختیم ، بالاتر از آن را می گوید ، اصلاً ناملایمی ندیدم ، هر چه دیدم همه زیبایی بود. تو می گویی : الحمد لله الذی خذلکم!! خداوند ما را خوار کرد!؟ نه، من فقط زیبایی و جمال دیدم. آنچه خداوند برای عباد برگزیده اش می خواهد، برای ما خواست. این مصداق فرمایش امیرالمؤمنین است که:

«اعرف الناس بالزمان من لم یتعجب من احداثه» یا«من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد»

زینب کبری (س) روزگار خود را شناخته و از دشمن و حرکاتش به قدر کافی اطلاع دارد. پس آنچه زینب می گوید و راهی که او می گشاید، آن چنان حساب شده و دقیق است که نه فقط برای آن روز بلکه برای همیشه تاریخ، بنی امیه را رسوای خاص و عام کرد.

اجازه دهید بالای این چوبها بروم!!

در مسجد اموی، امام سجاد رو به یزید کرده فرمود : اجازه بده بالای این چوب­ها بروم!! (آقا منبری که بر فراز آن مناقب بنی امیه و فرزندان ابی سفیان ذکر شود را منبر نمی داند.) یزید به خاطر حفظ منافع و سیاست فردی خود به امام اجازه نداد. اما برخی از حضار گفتند مگر یک جوان ستم کشیده چه می خواهد یا چه كاری می تواند بکند، بگذار سخن بگوید.

یزید گفت : نه ، اجازه نمی دهم. شما چیزی را که من می دانم نمی دانید. کسانی که مصٌر بودند آقا امام سجاد سخنرانی کند، او را نمی شناختند. (چرا که تبلیغات در شام به شدت علیه خاندان رسالت بود و تصور نمی کردند که امام علی بن الحسین(ع) در این مجلس بتواند آن طوفان را ایجاد نماید. میزان تبلیغات منفی به حدی بود که وقتی امیرالمؤمنین(ع) در مسجد کوفه به شهادت رسید، مردم شام با تعجب از همدیگر می پرسیدند مگر علی نماز می خواند؟ لذا اصرار کردند تا یزید مجبور شد اجازه دهد. قبل از صعود امام بر فراز منبر مسجد اموی، یزید گفت: این جوان از منبر به زیر نخواهد آمد، مگر آن که آل ابی سفیان را مفتضح نماید!! و این گونه هم شد، بعد از خطابه امام زین العابدین آل امیه و ابی سفیان مفتضح شدند، چرا كه اهل بیت(ع) اگر چه اسیر بودند، اما تحت تأثیر شرایط دشمن قرار نگرفتند، حتی زنان و کودکان خردسال با وجود ستم ها و شکنجه ها کلمه­ای یا حرکتی حاکی از ضعف و فتور در آنها دیده نشد. منهال بن عمرو نقل می کند که وقتی مختار بر قتله سیدالشهداء پیروز شد، سر عبیداله را خدمت امام زین العابدین فرستاد،حضرت در آن ساعت کنار سفره غذا بودند، وقتی متوجه موضوع شدند، به گریه افتادند و فرمودند : آن روز که ما را به مجلس عبید الله ابن زیاد بردند، او بر سفره ای رنگین از غذاهای گوناگون نشسته بود و ما را با ریسمانی که یکسر آن به عمه ام زینب و سر دیگر آن به من بسته شده بود و کودکان و زنان در وسط این بندها اسیر و روزها بود که غذایی نخورده بودند وارد مجلس عبید الله کردند، اما این بچه­ها حتی کلمه­ای که حاکی از عجز باشد از دهانشان بیرون نیامد.

تربیت علوی و فاطمی خاندان رسول الله چنان در وجود آنها تأثیر کرده بود که هر گونه سوء استفاده از اسرا برای دشمن غیر ممکن شد و بقای دین پیامبر و هدفی که امام حسین به خاطر آن قیام کرد را جاودانه ساخت .

زینب و ماندگاری قیام

دامنی که امام حسین(ع) در آن پروش یافت، زینب را هم پرورش داد تا حرکتش بعد از واقعه کربلا باعث نشر پیام عاشورا شود و سر آغاز قیام های دیگری چون نهضت توابین باشد .

نهضت توابین در واقع نشأت گرفته از سخنرانی­های حضرت زینب کبری(س) بود،اگر چه در عصر عاشورا عده ای از نویسندگانِ نامه به امام حسین(ع) برای جبرانِ تقصیر خود و عدم همراهی و یاری نكردن امام حسین، برای خوانخواهی امام،هم پیمان شدند،اما آنچه که آنها را در اجرای پیمانشان مصمم کرد، خطابه های زینب(س) بود.

از باب الساعات تا کاخ یزید

کسانی که برای زیارت حضرت زینب به سوریه رفته­اند شاید بدانند که در خیابان شارع الامین (به نام سید محسن امین عاملی) اثری باستانی با قدمتی حدوداً دو هزار ساله به نام دروازه ساعات وجود دارد.برای پیمودن فاصله این دروازه تا کاخ یزید در کنار مسجد اموی، آنهم بصورت پیاده حدوداً ده تا پانزده دقیقه وقت لازم است.چه مراسمی برگزار كردند و این نمایش قدرت چقدر برایشان اهمیت داشت، كه حرکت در همین مسیر10 تا 15 دقیقه ای، چندین ساعت به طول انجامید.جمعیتی که در آن روز در دمشق گرد آوردند. (با توجه به امکانات آن روزگار) و نگهداری کاروان اسرا پشت دروازه ساعات تا طلوع آفتاب، حکایت از تلاش دشمن برای تخریب روحیه اسرا و نمایش قدرت خود داشت.

امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) این حرکت تخریبی دشمن را تبدیل به فرصتی تبلیغی کردند که هنر بسیار بزرگی است ،لذا سهم امام سجاد و حضرت زینب کبری(س) در قیام امام حسین(ع)، نباید نادیده گرفته شود. باید سهم نقش آنان در ماندگاری و انتشار پیام قیام کربلا،گرامی داشته شود .

مطلب دیگری که از حرکت شجاعانه و مسئولانه امام زین العابدین و عمه سادات، زینب کبری(س) باید آموخت، تلاشی است که در تبلیغ به کار می برند. در برابر مخالفین با قدرت و استحکام و منطقی استوار و بیانی مناسب، بدون توجه به خشم و نفرت دشمن، سخنرانی می کنند و اهداف قیام امام حسین(ع) را بیان می کنند.

شام در زمان خلافت عمر بن خطاب به تصرف مسلمانان درآمد. اولین حاکم آن معاویه بود. عثمان هم او را ابقاء کرد. در زمان امیرالمؤمنین هم از فرمان آن حضرت سرپیچی کرد و حکومت شام را واگذار نکرد،بنابراین شامی ها از اسلام جز آنچه معاویه انجام می داد، چیزی ندیده بودند .

آل ابوسفیان چنان شام را به تصرف خود در آورده بودند که حتی فکر و اندیشه شامیان هم بدل به فکر و اندیشه بنی امیه شده بود. تربیت امویان در شام، چنان با بقیه بلاد مسلمین متفاوت بود، که وقتی عثمان تصمیم به تبعید و تنبیه ابوذر می گیرد، او را روانه شام می کند. اما امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) چه گفتند و چه انجام دادند که هم اکنون از آن قصر با شکوه یزید جز خرابه ای باقی نمانده است؟!! مکانی که کمتر از یک ساعت، امام سجاد(س) در آنجا سخن گفت، حفظ شده و آن سکو امروز محل زیارت دوستداران حقیقت است.همچنین جایی که رأس مطهر امام حسین(س) چند روزی در آنجا نگهداری شد، امروز باقی است، اما از نام یزد جز نفرتی عمیق در قلب های بندگان خدا چیزی موجود نیست.

یک نکته :

مرقد مطهره رقیه بنت الحسین امروزه یک پایگاه معرفتی بزرگ برای مذهب شیعه جعفری به حساب می آید. اهل سنت هم مقیدند که در ماه مبارک رمضان این مرقد شریف را زیارت نمایند. حتی زوج های جوان ،زندگی مشترك خویش را در این محل نورانی آغاز می کنند و برای داشتن فرزندانی صالح و زندگی خوب،در این مكان به درگاه خداوند دعا می کنند .

بحث هایی نظیر اینکه محل اصلی مرقد حضرت زینب کجاست نباید در میان توده مردم طرح و بحث شوند، بلکه اینها مباحثی علمی هستند که در محافل علمی باید بررسی شوند.

چه بسا طرح نامناسب و نابجای یک موضوع به تضعیف و حتی از بین رفتن اعتقاد مردم بیانجامد. آنچه مهم است این است که توده مردم چه شیعه و چه سنی از این بارگاه منتسب به زینب کبری و یا رقیه بنت الحسین و یا هر مرقد مطهر دیگر،در مسیری قرار می گیرند که امام حسین، ائمه طاهرین، انبیاء و اولیاء ترسیم نموده اند.

مرکز بنی امیه در خدمت اهل بیت

حرم حضرت زینب در دمشق قبلاً خارج از شهر و یکی از قصبات دمشق بود، اما امروز به همت شیعیان و همراهی برخی از اهل سنت، شهری است كه با تمام ویژگی هایش به نام سیده زینب شهرت دارد .

بنده یک سال روز عاشورا در این شهر حضور داشتم و شاهد بودم که از صبح تا غروب دسته­جات عزاداری به سمت حرم در حرکت بودند. این موضوع ممکن است در قم امری عادی تلقی شود، اما از یاد نبریم که دمشق مرکز حکومت و پایتخت بنی امیه بوده است .

دمشق سال ها محل تاخت و تاز بنی امیه بر مسند خلافت بوده است.در طول این مدت، گسترده ترین تلاش های سیاسی و فرهنگی را علیه اهل بیت اعمال کردند و هزاران فضیلت جعلی و دروغین برای خود تراشیدند و با همیان های زر و سیم و اشتران سرخ موی، اراذل الناس را به دور خود جمع کردند .

ولی امروز آنچه بر جای مانده است، یادآور این آیه شریفه قرآن کریم« لیلة القدر خیر من الف شهر» است.

یزید با آوردن امام سجاد و حضرت زینب به شام مرتکب بدترین اشتباه شد شخصیت برجسته این امام همام و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبری تجسم عینی و مصداق بارز اعرف الناس مذکور در حدیث فوق هستند.

این بزرگواران با چنان صلابت و شجاعتی در مجالس مختلف دشمن سخنوری کردند که دشمن را مجبور به خشوع و عذرخواهی کردند .

پیامی که توسط زینب کبری و امام سجاد ابلاغ شد، زمینه رشد انقلاب ها و حوادثی نظیر قیام مختار، نهضت توابین،و… شد .

جرجی زیدان در کتاب تاریخ خود می نویسد از روزی که رأس مطهر امام حسین از پیکر جدا شد تا شصت سال بعد از آن، هفتاد و سه هزار نفر در کوفه کشته شدند!!

در قیام های بعد استخوان های بنی امیه را از گور بیرون آوردند و به آتش کشیدند، تنها استخوان های عمر بن عبدالعزیز و معاویة بن یزید بن معاویه از این حادثه در امان ماندند. دلیل آن هم در تاریخ چنین آمده است :

عمر بن عبدالعزیز در دوران خلافت خود دو کار مهم انجام داد:

1 - دستور معاویه مبنی بر لعن امیرالمؤمنین را ملغی کرد.

2 - فدک را به حضرت سجاد بازگردانید. (اگر چه امام به دلایلی نپذیرفتند)

معاویة بن یزید بن معاویه نیز در نخستین روز واگذاری خلافت، بر فراز منبر ،پدر خود را لعن کرد و قتل امام حسین را گناهی بزرگ و اشتباهی غیر قابل جبران خواند. وی ضمن لعن معاویه و کل بنی امیه، آنها را ظالم بحق اهل بیت پیامبر و غاصب خلافت خواند. نوشته اند که مادرش در مجلس حضور داشت از شدت خشم گفت: ای کاش همچون خون حیضی كه در میان کهنه آلوده قرار می گیرد، به دور انداخته می شدی!

راستی زینب کیست ؟

فاطمه بنت الشاطی از نویسندگان اهل سنت درباره حضرت زینب کبری کتابی به نام«زهی در نیام» نوشته است و کارهایی که زینب انجام داده را به تصویر کشید.

زینب کبری تربیت شده دامانی است که امام حسن و امام حسین را تربیت کرده است. امام حسین آن دامان را چنین معرفی می کند:

هیهات منا الذلة یأبی لله ذلک لنا و رسوله والمؤمنون و جدود طابَت وحجور طهرت…..(7)

باید با تمام وجود درک کرد و پذیرفت که اگر امروز دینی به نام اسلام باقی مانده است، همه از برکت وجود خاندان پیامبر بزرگ اسلام است که برای حفظ ارزش های والا و آسمانی دین جد خود، از تمام هستی خود گذشتند. عاشورا نمونه اَتم و اکمل آن است و زینب کبری پیام آور و تداوم بخش آن راه پر از نور است .

عزیزانی که افتخار مداحی و روضه خوانی سیدالشهداء را دارند، قدر و منزلت و مقام خود را بدانند، زیرا که کارشان همان کاری است که عقیله بنی هاشم حضرت زینب، انجام داد .

ذاکرین و مداحان در نظر آیت الله بروجردی

یکی از وعاظ تهران به نام مرحوم حشمت الواعظین که پیرمردی کهنسال و قریب به صد سال از عمرشان می گذرد، نقل می کند که درزمان مرحوم آقای بروجردی حدود دویست الی سیصد نفر از روضه خوان های تهران جمع شدیم، آمدیم خدمت آیت الله العظمی بروجردی. ایشان در بیاناتی برای ما فرمودند :

شما ارزش و قدر خودتان را بدانید،چرا که به اعتبار شما چرخ حوزه ها می گردد،اگر مردم به سراغ ما می آیند و وجوهی می پردازند،به این علت است که چراغ اعتقادات را شما در مجالسی که در خانه ها و حسینیه ها و تکایا و مساجد به راه می اندازید،در قلب های آنها روشن نگه داشته اید .

گاندی رهبر فقید هند (8)می گوید :

مملکتی که حسین دارد، نباید تو سری خور باشد . و من اضافه می کنم :

کسی که مثل زینب دارد، نباید ذائقه اش با طعم شکست آشنا شود .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

…………………………………………………………………

1- الشیخ هادی النجفی، موسوعة احادیث اهل البیت(ع)، ج4،ص271؛ونیز محمد الریشهری، میزان الحكمة،ج2،ص1158.

2- العلامة المجلسی، بحار الانوار،ج68،ص 263 ؛ شیخ كلینی، كافی، ج8، ص23؛ السید البروجردی، جامع احادیث الشیعة ، ج15،ص472؛ تحف العقول ،ص98.

3- عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج20،ص242؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل ،ج7، ص603.

4- نیکولائی بوخارین، از دیگر رهبران بلشویک بسیار متمایز بود. وی در خانواده‌ای فرهنگی چشم به جهان گشود، ‌ و در بهترین مدارس شهر مسکو تحصیل کرد. بوخارین در واقع، آینه تمام نمای روشنفکری است که استالینیسم از آن وحشت فراوان داشت؛ روشنفکری به تمام معنا «چپ‌گرا»، به دور از عوام‌گرائی و عوام ‌پسندی، مسلح به ابزار تفکر و تجزیه‌ و تحلیل علمی و روشنفکرانه، و برخوردار از سواد دانشگاهی و کلاسیک! اکثر آثار بوخارین آنچنان تئوریک و علمی است که معمولاً غیرمتخصص از درک محتوای آن عاجز می‌ماند. در بطن محافل انقلابی روس، بحث‌های نظری میان بوخارین و لنین یکی از شورانگیزترین مقاطع نظریه‌پردازی مارکسیسم است؛ بحث‌هائی که معمولاً با پیروزی نظری بوخارین پایان می‌یافت! در همین راستا مورخان نظریات لنین پیرامون «امپریالیسم» و «نپ» را ملهم از تأثیرات بوخارین بر او می‌دانند. و همانطور که پیشتر گفتیم، نظریه معروف و مرکزی استالینیسم: «سوسیالیسم در یک کشور واحد» فقط بازتابی از نظریه‌پردازی‌های بوخارین به شمار می‌رود. با این وجود سیاست‌مداران جهت تحمیل مسیرهای فکری و تحلیلی خود بر اطرافیان، خارج از تسلط و اشراف بر مسائل سیاسی و نظری، نیازمند بعد دیگری نیز هستند: برخورداری از شخصیتی فره‌وش!‌ بوخارین فاقد بعد فره‌وشی بود، در نتیجه تا زمانیکه لنین در قید حیات بود، بوخارین در سایه او قرار گرفت، و پس از مرگ لنین، سایه استالین بر سر او سنگین شد!

در تاریخ‌نگاری استالینیست، حتی خارج از مرزهای اتحاد شوروی سابق، جهت پنهان داشتن ابعاد مسائل، پدیده بوخارین را به شیوه ویژه‌ای مطرح می‌کنند. شیوه‌ای که در پناه آن بتوانند چهره‌ای نظریه‌پرداز از استالین ارائه دهند! همانطور که دیدیم تروتسکی در سال 1927 از «حزب» اخراج شد، و در سال 1929 وی را دست بسته به مقامات کشور ترکیه تحویل دادند! در سال 1929 برکناری بوخارین از «کامینترن» توسط استالین، در تاریخنگاری استالینیست به معنای «چرخش» استالین از مواضع بوخارین تحلیل می‌شود! در صورتی که این تحلیل جهت‌دار، و در چارچوب ارزش‌گزاری بر موضع‌گیری‌های دیکتاتوری و فردی استالین است. در عمل، زمانیکه تروتسکی از حزب برکنار شد، در برابر استالین دیگر نظریه‌پرداز قدرتمند و فره‌وشی که بتواند وزنه‌ای مخالف به شمار آید وجود نداشت. استالین در دورانی که تروتسکی و لنین در قید حیات بودند، نیازمند نظریه‌پردازی قدرتمند بود که بتواند از طریق «سرقت» نظریات وی در برابر اینان عرض اندام کند. ولی با در نظر گرفتن شخصیت ضعیف بوخارین، پس از مرگ لنین و اخراج تروتسکی، دیگر حضور و یا عدم‌ حضور وی برای استالین آنقدرها اهمیت نداشت. در نتیجه، نمی‌توان برکناری بوخارین را به معنای «چرخش» استالین از مواضع ویژه‌ای معرفی کرد. استالین همچون دیگر دیکتاتورهای تاریخ بشر عملاً فاقد «موضع» مشخصی بود.

بوخارین، در سال 1938 پس از محاکمه در یک دادگاه نمایشی، به جرم تعلق به آنچه «جبهه دست‌راستی‌های ضدشوروی و تروتسکیست» نام گرفت،‌ به جوخه اعدام سپرده شد! و با قتل تروتسکی در سال 1940، تمامی موانع از سر راه حاکمیت یک استالینیسم کور و نهایت امر وابسته از میان برداشته شد.

5- به خطبه حضرت زینب علیها السلام در كوفه و شام مراجعه شود.

6- بحار الا نوار، ج45 ، ص 116.

7- بلاغة الحسین،ص180 ؛ و نیز اعیان الشیعه،چاپ بیروت،ج1،ص603-602؛ونیز الاحتجاج،ج2،ص300؛ ونیز تنبیه الامة و تنزیه الملة،ص55؛ونیز احقاق الحق و ازهاق الباطل،ج11،ص625.

8- 139 سال پیش درچنین روزی - دوم اكتبرسال1869میلادی: موهنداس کارامچاند گاندی رهبربزرگ ملت هند و بانی استقلال هندوستان بدنیا آمد. گاندی دررشته حقوق تحصیل كرد و بعد به مبارزه با استعمار انگلستان پرداخت. گاندی این مبارزه را تا كسب استقلال هند در سال1947میلادی ادامه داد. گاندی درنتیجه مبارزات مستمرخود و رهبری مردم محروم هند به مهاتما یعنی«دارای روح بزرگ» معروف شد. مهاتما گاندی رهبرو مبارزی مردمی بود و درراه مبارزه درسال1922میلادی به 6سال زندان محكوم شد اما پس ازآزادی سیاست مبارزه منفی استعمارگران، مطرح و اجرا كرد. این طرح گاندی ضربه مهلكی برپیكر اقتصاد انگلیس وارد ساخت و عاقبت مردم هند را به استقلال رساند. گاندی درسال1948میلادی بدست یك جوان متعصب هندو ترور شد. كتاب« تجربیات من ازحقیقت» ازآثار گاندی است.

عاشورا و امام حسین(ع) از دیدگاه مهاتما گاندی (رهبر بزرگ هندوستان)

من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده‌ام و توجّه کافی به صفحات کربلا کرده‌ام بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند. (مجله نور دانش، شماره 3، سال 1341 شمسی ؛و نیز مجله بصائر، ش 7 و 8، ویژه‌نامه محرّم، ص 25.)

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...