« مشاوره عوامل نشاط در تحصیلغریزه برای چیست؟ »

پیوند با سیره نبوی

نوشته شده توسطرحیمی 3ام دی, 1394

گلواژه تفکر

مسأله تفکر و تدبر از اموری است که درسیره نبوی درخشش خاصی دارد و تجلی این درخشش برکسی پوشیده نیست در مورد سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله پیرامون تفکر، روایات متعددی نقل شده در میان روایات، ماجرای جالبی آمده که مربوط به تفکر حضرت در دل شب با توجه به آیات 190 تا 194 سورة آل عمران است. امام صادق علیه السلام می فرماید : بعد از نزول این آیات، سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این چنین بود وقتی که برای نماز شب از خواب بر می خواست به آسمان نگاه می کرد و این آیات را تلاوت می کرد«ان فی خلق السموات والارض[1] یتفکرون فی خلق السموات و…»[2] سپس وضو می گرفت و مشغول نماز شب می شد و این عمل را در شب سه مرحله تکرار می کرد و به آسمان خیره می شد و این آیات را می خواند و در خلقت زمین و آسمان و راه سعادت و کمال انسان و حرکت به سوی رب العالمین می اندیشید و با عشق و محبت، مردم را دعوت به تفکرمی کرد. و چگونگی قدم نهادن در صراط مستقیم را به مردم می آموخت.[3]

گلواژه سکوت

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تفکر، کلید روشنائی ها و مبدأ کسب بصیرت است،[4] تفکر، اساس حیات انسانی است چرا که انسانیت انسان و سیردر صراط، توسط شناخت و ارتباطی است که با عالم وخالق هستی و گنج وجودآدمی آشکار می شود.پیامبر صلی الله علیه و آله زبانش را حفظ می کرد و ابتدا تفکر و سپس سخن می گفت. امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفته و فرموده ما پیامبران مأموریم که با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن گوییم.[5]

باید گفت که زندگی بدون تفکر و اندیشه دوامی ندارد و فاقد ارزشهایی است که بایددارا باشد . و برای حرکت در مسیر صراط مستقیم اولین قدم، تفکر و اندیشیدن است.

پیامبر صلی الله علیه و آله پیوسته می اندیشیدو به اندازه نیاز سخن می گفت و بسیار سکوت می کرد.[6] و در جایی دیگر فرمود: از حسن اسلام فرد این است که سخن بی مورد را ترک کند.انسانی که اهل تفکر باشد اهل سخنان بی فایده نیست[7] و پیامبر صلی الله علیه و آله چنین بود.

امام حسین علیه السلام می فرماید: از پدرم امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون سکوت رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کردم فرمود: سکوت آن حضرت بر چهار چیز بود 1- بردباری 2- دور اندیشی 3- اندازه نگهداری 4 –تفکر.[8] سکوت حضرت پربار بود و نتیجه آن هدایت و اصلاح. پیامبر صلی الله علیه و آله به مردی که تقاضای نصیحت داشت .فرمود: من تورا سفارش و نصیحت می کنم به اینکه هر زمان تصمیم بر انجام کاری گرفتی در عاقبت آن کار بیندیش پس چنانچه عاقبت آن رشد بود انجامش ده و اگر عاقبت آن کار گمراهی و تباهی بود از آن کار دست بکش و آن را رها کن.[9]

گلواژه معرفت

علم و آگاهی و بصیرت پیش نیاز هر کاری است که بدون آن نتیجه عاید نمی گردد.

معرفت اصل شناسایی بود

چشم دل را نور بینایی بود

وقتی شناخت آید عقل تجلی پیدا می کند بعد از تفکر و شناخت ایمان شکل می گیرد و کسانی که ایمان بیشتری دارند عملشان زیباتر است.خداوند در مقام علم می فرماید: آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند.[10]

دانایی ثمره تفکر است و علم نورانی نتیجه تفکر حقیقی. اگر علم در قلب حاصل شود حال قلب عوض می گردد در نتیجه عمل تغییر می کند و انسان در راه راست قرار می گیرد.

گلواژه عشق

پیامبر مظهر لطف و مهربانی بود و نه تنها نگران مسلمانان بلکه نگران تمام انسانها حتی دشمنانش بود. در روایات آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله برای کفار، غصه می خورد وحی نازل شد که دیگر غصة کفر آنها را نخور تو وظیفه ات را انجام دادی.[11] شب و روزش را بر سر هدایت مردم می گذاشت و باز گمان می کرد که کوتاهی کرده و هرشب استغفار می نمود که خدایا آیا امروز من به وظیفه خود عمل کردم! و در جای دیگر آمده که ای پیامبر تو وظیفه ات را انجام ده و ابلاغت را برسان[12] وظیفه ات این است که بگویی، حال چرا اینها نجات پیدا نکردند و هدایت نشدند دیگر وظیفه تو نیست .

اگر پیامبر توانست دلها را جذب کند و آنها را به سوی شریعت و عبودیت خداوند راهنمایی نماید محبت و مدارا را شیوة رسالت خود کرده بود و با محبت به حق آنان را ذوب کرد و شیفته مکتب اسلام نمود.

خداوند درآغاز رسالت رسول الله سفارش به محبت و رحمت می کند و می فرماید: پرو بال محبت خویش را برای مومنان بگستر.[13] خداوند، مهربان است و ملایمت و مهربانی را درهرامری دوست می دارد.[14] پیامبر صلی الله علیه و آله مصداق کامل و تجلی اوامر الهی بود او بیشترین لطف و محبت را به مردم داشت و خوش خلق ترین و با گذشت ترین انسانها نسبت به خلق خدا بود.وآن پیامبر رحمت

می فرمود: کسی که از رفق و مدارا بی بهره باشد از هر خیری بی بهره است[15] و رفق و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله آنقدر فراگیر بود حتی با آنان که سالها با پیامبر دشمنی کرده بودند با گذشت و مهربانی بر خورد می کرد[16] و در روز فتح مکه فرمود: امروز روز مهربانی و رحمت است.[17] پیامبر هرگز خطاهای مردم را جستجو نمی کرد و از خطاهای آنان می گذشت علی علیه السلام می فرماید: پیامبر نرم خو ترین مردم بود. ابو درداء روایت کرده است : رسول خدا هر گاه سخن می گفت در کلامش تبسم می نمود و لبخند می زد.[18]

خداوند در قرآن می فرماید: بگو ای پیامبر که اگر خدا را دوست می دارید از من تبعیت نمائید که خداوند شما را دوست بدارد.[19] و در جای دیگر فرمود: به این مردم بگو من در مقابل رسالتم از شما هیچ اجر و مزدی نمی خواهم جز دوستی ومحبت اهل بیتم.[20]

پس عشق ومحبت مقدمة اطاعت وپیروی از خاندان رسالت و سیر در صراط مستقیم است.

گلواژه عبودیت

عبودیت در سیرة نبوی رنگ و معنای دیگر داشت.عبادت او زیباترین مناجات عاشقانه باخالق هستی بود بنده شاکر خدابود نور چشمانش نماز و اهدنا الصراط المستقیم ورد زبانش بود . در آستانه نماز از خوف خدا رنگ از چهره اش می پرید و دیگر کسی را

نمی شناخت و به چیزی توجه نداشت جز به نماز، چون به آن عشق می ورزید و در سینه ناله های جانسوز و آوای حزینی داشت و به ابوذر می فرمود : خداوند، فروغ دیدگانم را در نماز قرار داد. آنگونه که گرسنه غذا را دوست دارد و تشنه آب را من هم شیفته نمازم . دائما ذکر خدا را بر لب و رکوعها و سجده های طولانی داشت.[21]

گلواژه نظم

پیامبر صلی الله علیه و آله اسوه نظم و انضباط بود نظمی دقیق و الهی بر همه شئون و رفتار وی حاکم بود .

از ابوذر نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : بر عاقل واجب است که برای خود ساعاتی را داشته باشد. 1. ساعتی برای مناجات با پروردگار 2. ساعتی جهت محاسبه و رسیدگی به اعمال و کردار خود 3. ساعتی جهت تفکر در آنچه که خداوند نسبت به او انجام داده

4. ساعتی جهت خلوت برای خویش و بهره گرفتن از حلال.[22] تلاش پیامبر برای برقراری نظم ا لهی یکی از اصلی ترین اهداف رسالت بود و هر انسانی که عامل به قرآن و تربیت یافته سیرة رسول الله باشد نظم الهی دارد.

گلواژه الگو

خداوند، پیامبر عظیم الشأن را به عنوان سرمشق حسنه معرفی کرده و فرموده است. یقیناً رسول خدا برای شما بهترین الگوی زندگی است. [23]

دین مبین اسلام برای هدایت انسانها به سرمنزل مقصود و سیر از ملک تا ملکوت در قالب کلمات به صورت قرآن و در قالب اعمال به صورت اسوه حسنه یعنی رسول ا… صلی الله علیه و آله ظهور یافته و نمی توان مسیر شریعت را بدون تبعیت از اسوه کامل طی کرد و چه بسیار انسانهایی که بدون راهنما قدم گذاشتند و دچار گمراهی شدند. [24]

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمـراهی

علی علیه السلام می فرماید: به راه و رسم پیامبرتان اقتدا کنیدکه بهترین راه و رسم هاست و رفتارتان را با روش پیامبر تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روش هاست .خداوند پیامبر را فرستاد تا به سوی حق دعوت نماید و گواه اعمال خلق باشد.[25] مسیر و راه و رسم او معتدل و روش او صحیح و متین و سخنانش روشنگر حق از باطل و حکمتش عادلانه بود.[26]

گلواژه صبر

خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله سفارش صبر می کند. ای پیامبر مانند پیامبران اولواالعزم، صبور باش.[27] ای رسول، صبر نیکو پیشه نما.[28]

وقتی از حضرت درباره ایمان سؤال کردند فرمود: ایمان، صبر است، چون متعلق صبر عبارت است از مقاومت در مقابل هوای نفس.[29] و در حدیثی دیگر آمده است که جایگاه صبر در ایمان مانند جایگاه سر در بدن است کسی که صبر ندارد ایمان ندارد.[30]

پیامبر بردبارترین مردمان بود و برای یک رهبر و پیشوا بردباری امری ضروری است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آدمی با بردباری به مقام انسان روزه داری می رسد که شبها را به عبادت می گذراند.[31]

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود:خانة من در میان دو همسایه بد بود یکی ابو لهب و دیگری عقبه و هر روز زباله هایشان را در خانة من خالی

می کردند و گاهی زن یهودی بر سرش شکمبه گوسفند خالی می کرد ولی پیامبر یک روز وقتی دید خبری از آن زن نیست احوالش را از اصحاب گرفت گفتند بیمار است . پیامبر فرمود : برویم احوالش را بپرسیم. این رفتار صبورانه و رحیمانه رسول الله صلی الله علیه و آله برای ما درس است .

آری پیامبر برای دین و مسلمانان بسیار اهانت شنید و مجروح شد و رنج برد تا دین اسلام را به نسل های آینده برساندپیامبر صلی الله علیه و آله در نشر دعوت، ثبات و پایمردی و شجاعت و فداکاری داشت و برای گسترش آئین خود رنجها برد و پایداری کرد . سیرة این خاندان صبر است. در تمام فراز و نشیب های زندگی علی علیه السلام بلاخص پس از پیامبر که شرایط و حوادث متعددی چون سقیفه بنی ساعده و … روی داد صبر پیشه کرد تا اسلام حفظ شود و تحریف دردین به وجود نیاید. امام حسین علیه السلام جلوه تام حق در آخرین لحظات می فرماید: در مقابل قضا و قدر تو صبور… وبر حکم و تقدیر تو شکیبا هستم.[32] تمام حماسه های شیعه نشأت گرفته از صبر و شکیبایی اهل بیت علیه السلام است.

گلواژه ادب

اخلاق آن حضرت قرآن بود.[33] در حقیقت جلوه تام حق اتم کلمات الله و حقیقت عینیه اسم اعظم بود.[34]

امام صادق (ع) می فر ماید: خداوند پیا مبر خود را با محبت خود ادب کردو آنگاه آن را به نهایت کمال رساند. پیامبر بسیار با وقار و مؤدب سخن می گفت. [35]

وقتی به در خانه کسی می رفت در زدنش با سر انگشتان بود و چون خانه ها گاهی درب یا پرده ای نداشتند برابر آستانه نمی ایستاد طرف راست و یاچپ می ایستاد و می فرمود سلام بر شما سلام برشما[36]

می فرمایند: و تو دارای اخلاق بسیار بزرگوارانه ای هستی[37]؛ و خود می فرماید: من برای اصلاح اخلاق مبعوث شده ام[38] و باز فرمود: ادبنی ربی فاحسن تادیبی،[39] انا ادیب الله وعلی ادیبی.[40]

گلواژه عفو

یکی از زیباترین شیوه های اخلاقی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اغماض و چشم پوشی بود بد رفتاری و بی حرمتی نسبت به خود را نادیده می گرفت و کینة کسی را در دل نگاه

نمی داشت و در صدد انتقام بر نمی آمد و عفو و بخشش را بر آن ترجیح می داد و سراسر زندگی ارزشمندش پر است ازچشم پوشی

خطا های دیگران چرا که او پیا مبر است که خداوند در موردش فرمود رحمة للعالمین.[41]

پیامبر، جلوه کامل رحمت و بخشش خداوندی بر مردمان بود او با گذشت و بزرگواری و لطف و مهر ورزی و استقامت و پایداری چون طبیبی حاذق و دلسوز به مداوای دلهای مردمان خسته و فرو رفته درظلمت اهتمام نمود و زنجیر های اسارت را گشود و راه صراط مستقیم را هموار ساخت.

آن حضرت در برابر آن همه آزار و اذیت جاهلان جز صبر و استقامت چیزی از خود نشان نداد که خداوند به پیامبرش فرمان داد گذشت داشته باش و امر به نیکی کن و از انسانهای جاهل دوری نما. [42]

گلواژه کرامت

سیره پیامبر صلی الله علیه و آله سیره تربیت عملی انسان است او با عمل خود و با ارائه الگویی تمام عیار دلها را از دوستی و محبت خود پر کرد تا انسانها با پیروی از سیره عملی او در مسیر کمال قرار گیرند و از تنگنای زمین به بلندای آسمان رسند. رفتار اجتماعی پیامبر مبتنی بر تکریم انسانها بود و می فرمود: مبادا افرادی از مسلمانان را کوچک شمرده و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.[43]

انسانی که دارای کرامت است سعی می کند برای دیگران احترام قائل شود به دلیل آن کرامت رحمانی که خداوند عطا کرده و پیامبر با کرامت ترین انسانهاست.

پیامبر فرمود: کسی که برادر مؤمن خود را با کلمات مودت آمیز خویش احترام نماید و اندوه اورا بزداید تا زمانی که این سجیه در او باقی است پیوسته در سایه رحمت خدا خواهد بود.[44] سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بر کرامت استوار بود کودکان را هم بسیارتکریم می کرد.

حقیقتاً با حفظ کرامت ها و احترام به بندگان خدا می توان مسیر الهی را پیدا کرد و در صراط قرار گرفت و هر چه محبت و کرامت انسان به خلق خدا بیشتر باشدسیر صعودی او سریعتر خواهد بود.

خداوند به پیامبرش می فرماید : ای پیامبر به بندگان من بگو به نیکو ترین وجه سخن گویند.[45] و باز می فرماید: با مردم به نیکی سخن گویید.[46]مردم را تکریم کنید چنانچه دوست دارید شما را تکریم کنند به بهترین و پسندیده ترین وجهی که دوست داریدبا شما سخن بگویند.[47]

گلواژه توکل

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:« هر کس دوست دارد از همه مردم نیرومند تر باشد باید به خدا توکل کند.[48] روزی مردی عرب شترش را رها کرد و آمد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فرمود: شتر را چه کردی ؟ گفت: با توکل بر خدا رهایش کردم. حضرت فرمود: شتر را ببند و توکل کن.[49]

پیامبر صلی الله علیه و آله در تمام مراحل رسالت خویش برخدا توکل نمود و خدا هم یاریش نمود. ماهم باید به او اقتدا نماییم و بر خدا توکل کنیم.

گلواژه اخلاص

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ایمان خویش را خالص کن که اندکی عبادت تو را کفایت کند[50] یعنی شرط بندگی اخلاص در عبودیت است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:خداوند از عبادت ها جز آنچه خالص باشد و به خاطر او انجام گیرد را نمی پذی رد پس باید رنگ وریا را ازاعمال زدود تا مقبول واقع شوند.[51] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اعمال خویش را برای خداوند از روی اخلاص انجام دهید زیرا خدا فقط کارهایی را می پذیرد که از روی اخلاص برای او انجام گرفته باشد.[52] و در جای دیگر می فرماید: هر کس خود را چهل روز برای خدا خالص کند چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری خواهد شد.[53] و اصلی ترین شرط برای تحصیل علم حقیقی داشتن اخلاص است که موجب رشد وتعالی انسان می شود. وقتی ابلیس خطاب کرد به خدا که همه بندگانت را اغواء می کنم به جز بندگان مخلصت را خداوند فرمود: همین است راه مستقیم من.[54]

اخلاص که در شریعت و اخلاق مطرح می شود عموما مربوط به نیت است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نیت مومن بهتر از عمل اوست.[55] و دائماً مردم را سفارش به اخلاص می کرد و سیره نبوی بر اخلاص و دوری از ریا
پایه گذاری شد و جاودانه باقی ماند.

نیت خالص آن است که غبار ریا و خود بینی و عجب در آن نباشد . عقیده به خداوند یگانه و اخلاص در نیت به هم مربوطند وقتی انسان باور کند که عالم هستی فقط یک مدبر و یک مالک دارد این اعتقاد در نیت اثر می گذارد. خلوص یعنی پاکدلی و یکرنگی که برای طی طریقت لازم است وآنان که جان و هستی خود را در طبق اخلاص گذاشتند این درس را بسیار دقیق و زیبا گذرانده بودند و این بزرگترین رمز موفقیت در کارهای خالصانه است.

گلواژه ایثار

ایثار ازریشة اثر به معنای مقدم داشتن دیگران نسبت به خویش است. ایثار حالتی است برخاسته از عزت نفس دارنده آن نفس، مؤمنان را چون خود دانسته و برای تقرب به خداوند، دیگران را در استفاده از نعمت های الهی بر خود مقدم می دارد و در مکتب نبوی و علوی ایثار جایگاهی بسیار رفیع دارد و همواره در طول تاریخ شیعی عشق و دلدادگی با از خود گذشتگی همراه بوده وایثار رمزپیروزی دلاورمردانی است که از بند خود رسته و به دوست پیوسته و در صراط

مستقیم گام

نهاده اند و زنگار دنیا خواهی و خویشتن پرستی را از آینه دلهایشان زدوده اند آنان مشتاقانه در جستجوی حق بوده اند و آن را یافتند و به آن عشق ورزیدند چون عاشق شدند خدا هم شیفته آنان گشت و نتیجه شیفتگی خدا معامله جانانه بود که خداوند باآنها نمود و چه بهای ارزشمند و ماندگاری را به آنان ارزانی داشت و آن به لقای معبود رسیدن ودر کنار او آرامش یافتن است. «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر»[56]

در پایان باید گفت: آنچه موجب سعادت و هدایت بشر می شود خوب اندیشیدن و کسب معرفت و شناخت منعم حقیقی است که دائماً رحمت هایش به سوی بندگانش ریزان است و برای رسیدن بندگان به کمال و حضور در صراط مستقیم ابزار درونی و برونی را عطا فرموده که ابزار درون عقل و عشق و فطرت الهی است که با اراده و اختیار بشر همراه شده و ابزار بیرونی، وحی و وجود مبارک پیامبران الهی که اقتدای به آنان شرط نجات و رهایی از زنجیر های تباهی است و نمونه بارز این تأسی، حضور عاشقانه وسلحشورانه بسیجیانی است که در دوران هشت سال دفاع مقدس از جان وهستی خود گذشتند تا اسلام و انسانیت و شرافت، پایدار بماند و رمز حضور جاودانه حماسه سازان تاریخ، تأسی به سیرة انبیا و اولیای الهی خصوصاً پیامبر ختمی مرتبت بوده وهست و امیدواریم با پیروی از پیامبر و اهل بیت«علیهم السلام» و اطاعت از ولایت فقیه زمینه ظهور حضرت بقیه الله الاعظم روحی له الفداء را فراهم سازیم.

پی نوشت ها:

[1] آل عمران / 190.

[2]. آل عمران / 191.

[3]. الکافی ، ج3، ص446، ح13، باب الصلاة النوافل.

[4]. الکافی ، ج1، ص28، ح34، کتاب العقل و الجهل.

[5]. همان، ص23، ح15.

[6]. مکارم الاخلاق ص12.

[7]. عاملی،وسایل الشیعه جلد 8 ص539.

[8]. بحارالانوار، ج16، ح152.

[9]. دانش پژوه،مکارم الاخلاق ص15.

[10]. زمر / 9.

[11]. لقمان / 23.

[12]. مائده / 99.

[13]. حجر / 88.

[14]. سیوطی، جامع الصغیر، ج 1، ص 284.

[15]. نوری ، مستدرک الوسائل، ج2، ص174، ح2.

[16]. سیوطی، جامع الصغیر، ج 2، ص655.

[17]. مکارم الاخلاق، ص18.

[18]. نیشابوری،مکارم الاخلاق، ص23.

[19]. آل عمران / 2.

[20]. شوری / 23.

[21]. نیشابوری،مکارم الاخلاق ، ج 2، ص366.

[22]. مجلسی،بحار الانوار، جلد 71، ص 323.

[23]. احزاب / 21.

[24]. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ص21.

[25]. دشتی، محمد، نهج البلاغه، خطبه 116.

[26]. نهج البلاغه، خطبه 94.

[27]. احقاف / 35.

[28]. معارج / 5.

[29]. جامع السعادات، ج 3، ص 280.

[30]. بحارالانوار، ج66، ص376، ح27.

[31]. الکافی ج1، ص240.

[32]. دلشاد تهرانی،سیره نبوی 451.

[33]. غزالی،احیاء العلوم، ج2، ص329.

[34]. شرح دعای سحر امام خمینی، ص147.

[35]. سیوطی،جامع الصغیر ج2، ص353.

[36]. همان، ج2، ص310.

[37]. قلم / 4.

[38]. بحارالانوار، ج16، ص210.

[39]. همان.

[40]. همان، ص231.

[41]. انبی اء / 107.

[42]. اعراف / 199.

[43]. دلشاد تهرانی، سیره نبوی، جلد 2، ص54.

[44]. بحارالانوار، ج72، ص22، ح25 و ج73، ص20، ح6.

[45]. اسراء / 53.

[46]. بقره / 84.

[47]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 165.

[48]. پاینده نهج الفصاحه، ص 164، ش1086.

[49]. همان، ص164، ش1084.

[50]. همان، ص34.

[51]. بحار الانوار، ج 67، ص 242.

[52]. پاینده، نهج الفصاحه، ص34.

[53]. بحارالانوار، ج67،ص249، ح25.

[54]. حجر / 39.

[55]. مجلسی، بحار الانوار، ج 70، ص 189.

[56]. قمر / 55.

منبع: معارف - اسفند 1385، شماره 44


فرم در حال بارگذاری ...