به رهبری حسین علیه‌السلام

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1396
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
«محرّم ماه امام حسین است، ماه حسینی است، ماه همه‌ی آن ارزشهایی است که در وجود سیّدالشّهدا (سلام‌الله‌علیه) متجلّی و متبلور است؛ ماه شهادت، ماه جهاد، ماه اخلاص، ماه وفا، ماه گذشت، ماه اهتمام به حفظ دین، دین خدا و ایستادگی در مقابل قدرتهای معارض دین. وجود مبارک سیّدالشّهدا و قضایای عاشورا و محرّم و مانند اینها، مظهر این چیزها است. و واقعاً این اعتقاد، درست است که اسلام را قیام سیّدالشّهدا حفظ کرده؛ همچنان‌که در طول زمان، در قرنهای متوالی، این حادثه روزبه‌روز زنده‌تر شده. امروز این مراسم از صد سال پیش که تدیّن مردم به‌حسبِ ظاهر، معارضینی مثل معارضین امروز هم نداشت، خیلی گرم‌تر، گیراتر، پُرشورتر و گسترده‌تر دارد انجام میگیرد؛ همه‌ی اینها معنا دارد، همه‌ی اینها ‌ نشان‌دهنده‌ی یک حقایقی و یک جریانی است که به رهبری حسین‌بن‌علی (سلام‌الله‌علیه) دارد در دنیا پیش میرود؛ و ان‌شاءالله پیش خواهد رفت و کارگشا خواهد بود و گره‌‌های ملّتها را باز خواهد کرد.» ۱۳۹۶/۰۶/۳۰
 
پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب نماهنگ «به رهبری حسین علیه‌السلام» را منتشر می‌کند.
 
 

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :


فرم در حال بارگذاری ...

تعامل با دنیا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1396

پرونده‌ی ویژه‌ی «تعامل با دنیا»

اطلاع‌نگاشت | تعامل با دنیا

همزمان با سالروز حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در چهل و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۳۱ شهریورماه ۱۳۶۶، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده‌ی ویژه‌ی «تعامل با دنیا» به بررسی الزامات تعامل جمهوری اسلامی با دیگر کشورهای جهان می‌پردازد. دومین مطلب از این پرونده، اطلاع‌نگاشت «تعامل با دنیا»ست. رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی چگونگی این تعامل و چارچوب آن نکاتی را مطرح کرده‌اند که این موارد در این اطلاع‌نگاشت مرور میشود.


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود مداحی محمود کریمی شب سوم محرم 96

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1396

 

فایل صوتی مداحی محمود کریمی در شب سوم محرم 96


فرم در حال بارگذاری ...

حُرّ‌ بن‌ یزید ریاحی؛ پاسدار بهترین مرد سرزمین مکه

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1396

حُرّ‌بن‌یزید ریاحی از چهره‌های مشهور کوفه بود. جدش عتاب از نزدیکان نعمان، پادشاه حیره و خود وی پسرعموی اخوص صحابی شاعر بود. این شخصیت سرشناخته و فرمانده سپاه در منطقه ذوحسم، هنگام نماز ظهر با امام حسین علیه السلام برخورد کرد. امام حسین علیه السلام دستور داد وی و یاران تشنه و حتی اسب‌هایشان را آب بدهند. این رفتار امام سوم شیعیان تصویری از رفتار سازنده اسلامی بود.


حُرّ‌بن‌یزید ریاحی امام حسین علیه السلام را واداشت که به جای رفتن به کوفه به کربلا بیاید. بنابرقولی در شب عاشورا و بنابر قول دیگر در صبح عاشورا همراه پسرش علی، برادرش مصعب و غلامش عروه یا قرّه به اباعبدالله علیه السلام پیوست. پیوستن پسرش بُکَیر را نیز نوشته‌اند.

بنابراین گزارش، حُرّ‌بن‌یزید ریاحی پس از آمدن به اردوگاه حق، از امام اجازه میدان گرفت. دشمن را موعظه کرد. اثر نبخشید. او را با تیر هدف قرار دادند. بازگشت و اجازه رزم طلبید. چند تن به مبارزه آمدند و کشته شدند. اسب وی را هدف تیر قرار دادند. حُرّ‌بن‌یزید ریاحی پیاده می‌جنگید و می‌خواند:


مازلتُ ارمیهم بثعرةٍ نحره          و لِبانه حتّی تسریلُ بالدّم
اِنَی اَنَا الحُر و مأوی الضیف        اَضربُ فی اعناقکم بِالسَیف
عن خیر مَن حَلَّ بلاد الخیف       افرعکم و لا اری مِن حَیف


پیوسته به گودی گلو و سینه‌اش تیر زدم آن سان که تن‌پوشی از خون بر قامتش نشست. من حرّم پناهگاه مهمان و زبانزد مهمان‌نوازی که گردن‌هایتان را به شمشیر می‌سپارم. من پاسدار بهترین مرد سرزمین مکه‌ام. می‌جنگم و شمشیر می‌زنم و پروا نمی‌کنم که نبرد من ستمگرانه نیست.


پس از آنکه اسبش را پی کردند رجز می‌خواند و می‌گفت:
اِن تعقروا بی فانا بن‌الحُّر         اشجعُ مِن ذی لبدٍ هزبر
آلیتُ لااقتلُ حتی اقتلا            اضربکم بالسَیفِ ضرباً معضلاً
لا ناقِلاً عَنَهم وَ لا معلّلا            لا حاجزاً عَنهم و لا مبدّلا
                  احمی الحسین الماجد المؤمّلا

اگر اسبم را پی کنید من فرزند آزاده‌ام که دلاورتر از شیر می‌جنگم. سوگند یاد کرده‌ام که تا نکشم کشته نشوم. با شمشیر زخم هولناکتان خواهم زد. مرا در نبرد روی‌گردانی و سستی نیست. میدان را با هیچ‌کس و هیچ‌چیز معاوضه نمی‌کنم. از امام حسین علیه السلام که بزرگ‌منش و تکیه‌گاه جهان است، پاسداری می‌کنم.

تعدادی به دست حُرّ‌بن‌یزید ریاحی کشته شدند. عمر‌سعد دستور داد ۵۰۰ تیرانداز وی را هدف قرار دهند. پس از نبردی سنگین و شکوهمند به زمین افتاد. جمعی از یاران او را از صحنه نبرد بیرون بردند. امام حسین علیه السلام خود را کنارش رساند و گفت:اَنتَ کما سَمَتّکَ امکَّ الحُر، حُرُّ فی‌الدنیا و سعیدٌ فی‌الآخره.

تو حُری (آزاده‌ای) همان‌گونه که مادرت تو را نامید. تو حرّ در دنیا و سعادتمند در آخرتی.

گفته‌اند امام حسین علیه السلام دستار خود را بر پیشانی حُرّ‌بن‌یزید ریاحی بست. بعدها، بستگان حر از قبیله بنی‌تمیم، وی را در حدود هفت‌کیلومتری غرب کربلا دفن کردند. در نتیجه سر وی از تن جدا نشد. حُرّ‌بن‌یزید ریاحی در هنگام شهادت تقریباً پنجاه ساله بود.


منابع:
۱. ملهوف
۲. مثیرالاحزان
۳. کامل‌ابن‌اثیر
۴. الفتوح ابن‌اعثم
۵. مفتل‌الحسین خوارزمی
۶. تاریخ طبری
۷. اقبال
۸. بحار‌الانوار
۹. نفس‌المهموم
۱۰. ابصارالعین
۱۱. مقتل‌الحسین مقرم
۱۲. انوار نعمانیه
۱۳. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

باشگاه خبرنگاران


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود مداحی کردی

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1396

 

همزمان با ماه محرم و برگزاری مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، سراسر ایران، یکپارچه سیاه پوشیده و هر قوم و استانی با گویش محلی خود به عزاداری خاندان آل الله می پردازند.

در این گزارش فایل صوتی مداحان اهل بیت(علیهم السلام) را با گویش کردی، بشنوید و دانلود کنید.

 مداحی شماره 1دانلود بسته مداحی به گویش کردی - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 2 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 3 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 4 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 5 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره  6 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 7 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 8 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 9 - لینک دانلود

دانلود بسته مداحی به گویش کردی

 مداحی شماره 10 - لینک دانلود

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

بسیار عالی …

1396/07/04 @ 00:37


فرم در حال بارگذاری ...

سوم محرم؛ ارسال نامه ابن‌زیاد به کربلا برای ابا عبدالله‌ الحسین

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1396

 

سوم محرم؛ ارسال نامه ابن‌زیاد به کربلا برای ابا عبدالله‌ الحسین

ابن‌زیاد در روز سوم نامه‌ای را برای اباعبدالله‌الحسین علیه السلام به کربلا فرستاد.

حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام در روز سوم محرم بر شهادت خویش و شباهت شهادتش به شهادت حضرت یحیی علیه السلام اشاره کرد. (امام سجاد علیه السلام اشاره دارد که در هیچ منزلی فرود نیامدیم مگر اینکه پدرم شهادت حضرت یحیی علیه السلام را یادآور می‌شد.)

عبیدالله‌زیاد در همین روز نامه‌ای را برای اباعبدالله‌الحسین علیه السلام به کربلا فرستاد. او در این نامه نوشته بود:باری،‌ای حسین، خبر ورودت به سرزمین کربلا را دریافت کردم. امیرالمؤمنین یزید به من فرمان داده است که سر به بالین آرامش نگذارم و نان سیر نخورم مگر اینکه تو را بکشم یا به فرمان و بیعت من و یزید درآیی.

پیک نامه‌رسان پاسخ نامه را خواست و امام حسین علیه السلام فرمود::پاسخ ندارد، پاسخ او عذاب است. فرستاده بازگشت و خبر را به عبیدالله‌زیاد رساند.

شایان ذکر است عمر‌سعد در روز سوم محرم به کربلا فرستاده شد. عبیدالله بن‌زیاد حکومت ری و گرگان تا حدود همدان را برای عمر‌سعد نوشته بود. عمر‌سعد برای رفتن آماده می‌شد که عبید‌الله او را طلبید و گفت:پیش از رفتن به ری، باید به جنگ حسین علیه السلام بروی. عمر‌سعد خوش نداشت و پاسخ را به بعد موکول کرد. عبیدالله گفت:فرمان حکومت ری را برگردان. عمر‌سعد تسلیم شد و سفر به کربلا را پذیرفت. وی امیدوار بود بدون جنگ به غائله پایان دهد در نتیجه با همان نیرو‌هایی که قرار بود به ری برود به کربلا آمد.

تعداد همراهان عمر سعد را چهار هزار نوشته‌اند که با هزار تن همراه حُر، تعداد لشکریان دشمن به پنج‌هزار نفر رسید. عمر‌سعد با پیش‌قراولی خالد‌بن‌عرفطه و پرچم‌داری حبیب‌بن‌جماز (حمار)، همراه فرزندش حفص به کربلا آمد. ورود عمر‌سعد به کربلا حدود ظهر روز سوم محرم بوده است.

...

عمر‌سعد نماینده خود، قرة‌بن‌قیس‌حنظلی (قرة‌بن‌سفیان حنظلی و در برخی مقاتل عزرة‌بن‌قیس‌احمس) را فرستاد تا از امام حسین علیه السلام بپرسد برای چه به کربلا آمده است؟ وی به امام سوم شیعیان نامه نگاشته بود و به همین سبب از دیدار امام حسین علیه السلام پروا داشت.

کثیر‌بن‌عبدالله شعبی که سوارکاری نبردآزموده بود، گفت:من می‌روم و اگر بتوانم حسین علیه السلام را خواهم کشت. عمر‌سعد به او گفت:نمی‌خواهم او را بکشی، اما از او بپرس برای چه آمده است. کثیر به سمت اردوگاه اباعبدالله آمد. ابوثُمامه‌صائدی به اباعبدالله گفت:خدایت هماره قرین صلاح دارد؛ شرورترین، خون‌ریزترین و جسورترین فرد اهل زمین به سوی تو آمده است.

ابوثُمامه به کثیر گفت:شمشیرت را بگذار تا با امام حسین علیه السلام سخن بگویی. کثیر گفت:من مأمورم، اگر می‌خواهید پیام می‌رسانم وگرنه بازمی‌گردم. (شمشیرم را از خودم جدا نمی‌کنم.)

ابوثُمامه گفت:دسته شمشیرت را می‌گیرم و سخن بگو. گفت:نه به خدا، اجازه نمی‌دهم.

گفت:پیامت را بگزار من به امام حسین علیه السلام می‌رسانم، اما بدان اجازه نمی‌دهم نزدیک شوی. کثیر پرخاشگر و دشنام‌گوی و تهی‌دست بازگشت.
پس از وی عمر‌سعد، قرة‌بن‌قیس‌حنظلی را فرستاد وقتی قرة نزدیک شد، اباعبدالله پرسید چه کسی او را می‌شناسد؟ حبیب‌بن‌مظاهر گفت:او از طایفه حنظله و از قبیله تمیم است. او را می‌شناسم. خوش‌نیت و درست‌اندیش است و گمان نمی‌کردم در اینجا باشد.

قرة پیش آمد و سلام کرد و پیام عمر‌سعد را بازگفت، امام حسین علیه السلام فرمود::مردم دیارتان نامه نگاشتند و دعوت کردند. اگر خوش ندارند بازمی‌گردم.

حبیب‌بن‌مظاهر به قرة گفت:وای بر تو، نزد ستمگران بازمی‌گردی؟ اینجا باش و یاریگر مردی باش که خداوند، همه عزت و اعتبار ما را به شکرانه و به پاس وجود وی به ما بخشیده است.

قرة گفت:می‌روم و پیام می‌گذارم و بازمی‌گردم و اندیشه می‌کنم. (تصمیم می‌گیرم.)

قرة نزد عمر‌سعد بازگشت و پیام رساند. عمر‌سعد گفت:امیدوارم خداوند مرا از جنگ با وی نگاه دارد.

عمر‌سعد پس از دریافت گزارش قرة، نامه‌ای به عبیدالله‌زیاد نوشت. در این نامه نوشته بود:

«من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با حسین مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟ پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده‌اندو من به درخواست آنان پاسخ گفته‌ام. اگر اکنون تغییر نظر داده‌اند و موافق دیدگاه‎‌های قبلی خود نیستند بازمی‌گردم.»


منابع:

۱. نفس‌المهموم
۲. بحارالانوار
۳. اعیان‌الشیعه
۴. المناقب
۵. العبرات
۶. الفتوح
۷. مقتل‌الحسین خوارزمی
۸. معالی‌السبطین
۹. تاریخ یعقوبی
۱۰. انساب‌الاشراف
۱۱. اخبار‌الطوال
۱۲. تجارب‌الامم
۱۳. العوالم
۱۴. مدینةالمعاجز
۱۵. ارشاد
۱۶. الامام‌الحسین و اصحابه
۱۷. بحار
۱۸. اعلام‌الوری
۱۹. تاریخ طبری
۲۰. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

باشگاه خبرنگاران

 

نظر از: محمدهادی [بازدید کننده]
محمدهادی

سلام.خوبید شما؟یه جوان 30ساله هستم چندین سال قصد دارم ازدواج کنم ولی بخاطر مشکلات مالی نمی توانم ازدواج کنم اگر امکانش هست به من کمک مالی کنید تا ازدواج کنم ممنون.شماره تماس 09033052928.
شماره عابربانک ملی(6037997213792667 )قربانی هستم.متشکرم.الله وکیلی اگر ناچار نبودم این پیام نمیدادم

1396/08/28 @ 10:37


فرم در حال بارگذاری ...

چهار ویژگی که نباید هیئت امام حسین علیه السلام داشته باشد

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1396
 
گفتگوی تفصیلی باشگاه خبرنگاران جوان با حشمت الله قنبری؛

کسی که در یک هیئت مداحی و سخنرانی می کند، خود باید تجسم اخلاق باشد.

جلسات عزاداری جلسات حال کردن نیست بلکه جلسات اقامه عزای سیدالشهداست/ چهار ویژگی که نباید هیئت امام حسین (ع) داشته باشد

متن کامل گفتگوی باشگاه خبرنگاران جوان با دکتر حشمت الله قنبری را در اینجا بخوانید.

عزاداری امام حسین علیه السلام مایه خیر و بركت كثیره و رمز بقا و حیات دین در طول تاریخ اسلام بوده است. اما آنچه كه در این ایام ضرورت دارد پیرامون آن بحث و كنكاش بیشتری از زوایای مختلف به عمل آید بحث آسیب شناسی عزاداری های امام حسین علیه السلام است. به طور طبیعی دشمنان قسم خورده اسلام همواره جایگاهها و مواضعی را مورد هجمه فكری و فرهنگی خود قرار می دهند كه بیشترین تاثیر را در حفظ، تقویت و بقای دین و ارزشهای دینی دارد كه عزاداری امام حسین علیه السلام از جمله آنها است. به طور كلی عزاداری هم مانند سایر واجبات و مستحبات دارای آفت هایی است كه اگر دشمنان در آن نفوذ كنند، نه تنها به آثار مثبت و سازنده آن نمی رسیم، بلكه به نتایجی خلاف آنچه كه در عزاداری دنبال می كردیم دست خواهیم یافت. دکتر حشمت الله قنبری کارشناس مسائل مذهبی در گفتگویی به کیفیت عزاداری‌های دهه محرم پرداخت.

 

...

 امروزه چه چیزهایی آفات عزاداری برای اهل بیت (علیهم السلام) است؟


اصولا هر جلسه و اجتماعی باید به طور طبیعی متاثر از موضوع و محتوایی باشد که باعث تشکیل آن جلسه شده است. وقتی برای عاشورای حضرت سیدالشهدا علیه السلام اقدام به تشکیل هیئت و مراسم سوگواری و اقامه عزای سیدالشهدا علیه السلام می‌کنید باید شاخص های نهضت عاشورا را هم بشناسید و هم رعایت کنید. ما در مراسم عزای اهل بیت (علیهم السلام) اقامه عزا می کنیم نه سوگواری معمولی. این اقامه عزا برای فرصتی است که از دست بشریت گرفته شده و برای جفایی است که در حق انسانیت انسان روا شده است. مردم زمانی که از هدایت و امامت و خلافت و حکومت اهل بیت (علیهم السلام) دور و محروم ماندند سرنوشتشان به طرف تباهی کشیده شد و باعث همین ناهنجاری هایی شد که ملاحظه می کنید.

این هیئت‌ها و تجمع‌هایی که به نام اقامه عزا یا امر اهل بیت (علیهم السلام) انجام می شود باید روح هدایتی خود را از حضرات معصومین بگیرد. حضرت سیدالشهدا علیه السلام وقتی که از مدینه حرکت کردند، یادداشت کوتاهی به یادگار گذاشتند که در تاریخ معروف به وصیت امام به محمد حنفیه است. آن وصیت هم منشور نهضت اباعبدالله علیه السلام و هم قانون اساسی هر هیئت و تجمعی برای اقامه امر سیدالشهدا علیه السلام ست. امام فرمودند: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمد صلی الله علیه و آله» یعنی من نه از روی خودخواهی و خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون نیامدم بلکه هدفم امر به معروف و نهی از منکر بود و خواسته‌ام اصلاح مفاسد امت بود.

نماز برای حال کردن نیست برای اقامه امر خداست

این ستون خیمه حسین بن علی علیه السلام است. اگر در اطراف ستون افراد و افکاری استقرار پیدا کنند که با این چهار ویژگی انحصاری که وجود مقدس اباعبدالله علیه السلام معین کرده سازگار باشند؛ اینها ولو اینکه در خیمه اباعبدالله علیه السلام باشند اما به طرف خیانت به سیدالشهدا علیه السلام رفتند. مردم که می دانستند حضرت خودنما و ماجراجو و اهل ظلم و فساد نیست. هم خودش و هم پدر و مادر و جد والا مقام ایشان را می شناختند. لذا امام در مقام معارفه و تبیین حرکت خود بیعت نکرد. امام هدف ها را معین کرد که همراهی با جریان حق بدون برخوردار شدن از این چهار ویژگی و حذف کردن این چهار ویژگی منکر و تبهکارانه ممکن و میسر نیست. پس در قدم اول در هیئت حسین بن علی علیه السلام جای خودنمایی نیست. جای ماجراجویی هم نیست. ظلم و فساد هم نباید در ساحت آنچه منتسب به اباعبدالله علیه السلام است، به ظهور برسد. اگر هر کدام از این ویژگی ها در جایی بود ولو اینکه سینه بزنند حسینی نیست. امام فرمود: انما خرجتم لطلب اصلاح فی امت جدی. نفرمود فی دین جدی یا فی امر جدی. اراده من به اصلاح امور مردم است. این اصلاح امور مردم باید در ترازوی خود سیدالشهدا علیه السلام معنا شود. یعنی هر تجمع برای حسین بن علی باید بار اصلاحی، روشنگری و بصیرت افزایی داشته باشد تا در سایه آن مصلحی تربیت شود که بتواند صلاح و سلامت و خیر را به جامعه برگرداند. لذا این جلسات حزن و سوگواری برای سیدالشهدا علیه السلام جلسات حال کردن نیست ولو اینکه بهترین حال از خانه اهل بیت (علیهم السلام)عصمت و طهارت به امت ارزانی می شود؛ اما جنس همراهی با اهل بیت (علیهم السلام)مثل جنس اقامه صلاة.

باشگاه خبرنگاران جوان- یعنی مهمترین ویژگی عزاداری حسینی چگونه باید باشد؟
هر تجمع برای حسین بن علی باید بار اصلاحی، روشنگری و بصیرت افزایی داشته باشد است. نماز برای حال کردن نیست برای اقامه امر خداست ولی وقتی امر خدا اقامه می شد تنهی عن الفحشا و المنکر هم در آن هست. تقرب و نزدیکی به خداوند متعال هم در آن وجود دارد. هر هیئتی باید یک جریان اصلاحی باشد یعنی یک علم اصلاحات و یک علم بصیرت افزایی و یک علم روشنگرانه برای صیانت از دین در آن برافراشته و مشعل هدایت باشد. مطلب بعدی این است که فرمود: ارید ان آمر بالمعروف و تنهی عن المنکر. هرچیزی که در هیئت به وجود می آید باید از جنس معروف باشد. سیدالشهدا علیه السلام در خیمه و اردوگاه خود را به روی همه باز کرد اما قابلیتی به وجود آورد که همه در آن جا نشدند ولی هر کسی که در خیمه حسین بن علی علیه السلام بود، تنهایی به یک امت تبدیل شد. تنهایی به یک امام برای هزاران امت تبدیل شد.

هیئت باید پایش را جای پای پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب علیه السلام بگذارد

نکته اساسی و محوری در هیئت و جرقه ای از هیئت های حسینی همین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. ملت ایران انقلاب اسلامی را در سایه قال الباقر و قال الصادق و در سایه مکتب تربیتی هیئت های مذهبی و دینی به دست آورد. مردم با شعر خوانی انقلاب نکردند. با میتینگ و گردهمایی های حزب بازی و دسته سازی و وابستگی به این کشور و آن کشور هیچ چیزی به دست نیامد. همه در سایه اعتقادات مردم به دست آمد و اعتقادات مردم در همین تکایا و هیئت های مذهبی شکل گرفت و وقتی که با هم تجمیع شد و به هم رسید مثل یک موج بنیان کن بساط طاغوت و طاغوتی گری در این کشور را جمع کرد. هیئت باید پایش را جای پای پیغمبر(ص) و علی بن ابیطالب علیه السلام بگذارد . از هر راهی که آنها رفتند باید عبور کند. و از هرچیزی که آنها اجتناب کردند باید اجتناب کند. اگر همین شاخص ها و معیارهایی که خود سیدالشهدا علیه السلام برای ما به کار گذاشته به کار بگیریم اول خود ما اصلاح می شویم و تا وقتی خود ما اصلاح نشدیم قدرت اصلاح کردن دیگران را پیدا نخواهیم کرد. چون تربیت نایافته قدرت تربیت دهی و اثرگزاری نخواهد داشت.

جلسات عزاداری جلسات حال کردن نیست بلکه جلسات اقامه عزای سیدالشهداست/ چهار ویژگی که نباید هیئت امام حسین (ع) داشته باشد

هر شاعر و سخنران و ذاکری وقتی پا به رکاب گفتن سرودن و خواندن می گذارد باید خود را یک مجاهد فی سبیل الله ببیند

 وقتی به ساختار هیئت ها نگاه می کنیم، متوجه برنامه ریزی های دشمن در ابعاد مختلف می شویم. دشمن برای هیئت ها و عزاداری های ما هم برنامه ریزی دارد.هیئتی ها بایدچگونه آگاهی از این موضوع داشته باشند و دشمن از چه راهی وارد می شود؟
دشمن از هر راهی برای ضربه زدن به دین وارد می شود و هیچ مجموعه دینی از امنیت برخوردار نیست که خاطرجمع باید هیچ خطر و تهدید و نفوذی انجام نمی شود و ناب و زلال در همین مسیر هدایت الهی الا و لابد خواهد ماند. اگر کسی این باور را دارد، اولین زاویه انحرافی در شخصیت او به وجود آمده است. ما از هیئت ها و تکایا برکات فراوانی به دست آوردیم. دین با همین یا حسین ها حفظ شده است. اگر مجالس اقامه عزای اهل بیت (علیهم السلام) نبود ساحت دین را از روی کره زمین جمع کرده بودند. گریه ها و اقامه عزایی که در هیئت ها و تکایا در رابطه با امر اهل بیت (علیهم السلام)انجام می دهیم حرکت است. یک تفنن نیست بلکه معرفت است. هر شاعر و سخنران و ذاکری وقتی پا به رکاب گفتن سرودن و خواندن می گذارد باید خود را یک مجاهد فی سبیل الله ببیند. دشمن می داندهیئت ها و تکایا یکی از ابزار قدرتمند انتشار مکتب اهل بیت (علیهم االسلام) هستند. در این مجالس چه اتفاقاتی می افتد. اول اینکه اتحاد مردم بر پایه دین است. تمام هزینه های هیئت ها را خود مردم می پردازند. جدی ترین و دقیق ترین قانونمندی ها را بدون اینکه در جایی ثبت شود دارد. در هر هیئتی که می روید تمام افراد دست اندر کار منطبق با وظیفه شان ایثارگرانه بدون توقع و منت و در حد تام و تمام به کارهایشان عمل می کنند. اصلا شخصی را پیدا نمی کنید که کار خود را به دوش دیگران بیاندازد. این کاریست که در هر سیستم و دیوان اداری با قوانین و مقررات و آیین نامه ها موفق به انجام آن نمی شوند . اما هیئت منسجم است. شخصی که سخنرانی می کند، شخصی که روضه می گوید، ذاکر مجلس و انتظامات و پذیرایی و غیره ،همه اینها این کار را به عنوان یک امر مقدس در سایه امر اهل بیت (علیهم السلام) برای خود تعریف کرده اند. اما آنچه اینجا هست این است که دشمن بی تردید برای هیئت ها برنامه دارد. و به همان میزانی که برای اقامه عزای سیدالشهدا علیه السلام اهتمام می شود برای صیانت از مجالس عزا نیز باید تلاش تلاش و مجاهده شود. ما وقتی سابقه تاریخی جریان های ضد توحیدی را نگاه می کنیم، در همه صنوف مورد احترام مردم آدم تربیت کرده اند. آیت اله نفوذی، دانشمند نفوذی و مداح نفوذی تربیت کرده اند . اینکه عده ای انتحاری جایی را منفجر می کنند کم خسارت ترین آنهاست. اما گاهی با نفوذ دادن یک شخص در یک هیئت و جامعه روضه حنجره او را به یک بمب و عامل انفجاری و انتحاری وحشتناکی تبدیل می کنند که جسم را متلاشی نمی کند بلکه روح و اعتقاد مردم را یک جا منهدم می کند.


یک اشکالی که الان در هیئت های ما وجود دارد این است که هیچ سازمان مدون فکری موفقی برای پالایش ندارد. بعضی چهره ها در بین مداحان اهل بیت وزنه ملی هستند. شخصیت های بسیار معتبر،فاضل، بااخلاص و دارای اطلاعات خوب هستند و مجالس اهل بیت (علیهم السلام) روی گرده آنها سوار است و آنها با عزت و سربلندی و توفیق آن را حمل می کنند. آنها خودشان نوعی از علم هدایت هستند. اما این به این معنا نیست که نسبت به بعضی افراد با انگیزه های پایین و بدون اطلاعات و دانش کافی و بدون برخورداری از زمینه های مناسب مراقبت نکرد. مردم عاشق اهل بیت (علیهم السلام)هستند و هرجا ذکر اهل بیت (علیهم السلام)باشد مردم اجتماع می کنند. ما هر کدام موظف به صیانت به هیئت خودمان نیستیم. اگر در جوارمان رویش های غلطی به وجود آمد باید مراقبت کنیم. باید بشناسیم. بعضی ها هستند که علاقه مندند اما مهیا نشده اند. باید آنها هم تربیت شوند.

جلسات عزاداری جلسات حال کردن نیست بلکه جلسات اقامه عزای سیدالشهداست/ چهار ویژگی که نباید هیئت امام حسین (ع) داشته باشد

امر هیئت و اهل بیت (علیهم السلام) موضوعی مهم تر از جغرافیای مدیریتی، حکومتی، سیاسی و اجتماعی است

با توجه به اینکه مخاطبان ما جوان ها هستند راههای شناخت سره از ناسره برای جوان ها چیست ؟ و راههای مقابله با ناسره ها چیست؟
الان کار برای ما به مراتب سخت تر از اول انقلاب و سخت تر از کشورهای دیگر است . در کشورای دیگر یک حکومت هایی دارند که نه تنها دعوی دار اسلام نیستند بلکه نقطه مقابل اسلامند. در آنجا مردم مثل زمان قبل از انقلاب در ایران تکلیفشان مشخص است. ما می دانستیم که از نظام شاهنشاهی توقع صیانت از دین را نباید داشت. خودمان تشکیلات و سازمان درست می کردیم و این سازمان دینی که مهمترین آن هیئت ها و تکایا بودند را با تولیدات فاخر به متن جامعه منتقل می کردیم . لذا مردم تربیت و دین را از هئیت ها می گرفتند. در هیئت ها شخص های ممتاز با نگاه عالمانه افاضه می کردند و مجالس اهل بیت (علیهم السلام) را گرم نگه می داشتند. امروز ما یک باوری داریم و این است که در نظام جمهوری اسلامی زندگی می کنیم و از بالاترین سطوح مدیریتی باید اسلامی متدین و هیئتی و اقامه کننده اهل دین باشند. این انتظار ماست. الحمدلله بخش زیادی هم همینطور هستند. بخش زیادی در کشور و در سطوح مختلف از این ویژگی ها و مختصات برخوردارند. اما وقتی اکثریت جامعه این باور را دارد تنبلی به وجود می آید که هرکسی فکر می کند دیگری این کار را انجام می دهد و به این ترتیب از یک موضوع اساسی و مهم غفلت می شود. من معتقدم که امر هیئت و اهل بیت (علیهم السلام) موضوعی مهم تر از جغرافیای مدیریتی، حکومتی، سیاسی و اجتماعی است. بلکه بر همه حاکم است یعنی هر مسئولیتی که رییس جمهور براقامه امر اهل بیت (علیهم السلام) دارد، همان مسئولیت را یک شخص عادی هم دارد. هر تکلیفی که یک شهروند معمولی در مقابل اهل بیت (علیهم السلام) دارد باید یک صاحب منصب بزرگ هم داشته باشد. یعنی حساسیت کار در حریم اهل بیت (علیهم السلام) هیچ وقت پایین نمی آید. چرا اگر صاحل منصب به مسجد می آید در قبال امور مربوط به آبدارخانه احساس مسئولیت نمی کند؟ چرا یک شخص معمولی به عنوان عضو هیئت به این باور برسد که هرچه گفتند فقط باید گوش کند؟ خودش هم باید تولید کند . سره را از ناسره تشخیص بدهد. اگر این وضعیت به وجود بیاید همت هم باشد، دشمن نفوذ نمی کند.


یک نکته ای وجود دارد این است که این عدم مراقبت ها اثرات تلخ و زننده وسیعی در ذهن مردم به جا می گذارد. یک آدمی که دعوای دین و دینداری ندارد، اگرجرم و گناهی مرتکب شود جامعه از او زیاد توقعی ندارد. اما اگر یک مداح یا سخنران مذهبی مرتکب تخلف بشود تلخی آن در ذائقه جامعه ایمانی بسیار سخت و گزنده است. نمی خواهم بگویم اینها اعتقاد مردم را نابود می کند. مردم بالاخره راه را می شناسند و زلالی را تشخیص می دهند و این ناخالصی ها را هم به عنوان یک پدیده معمول می پذیرند. اما اینها خوراک برای دشمن است و حرفی که دشمن میزند بیشتر از اصل خود قضیه باعث تکدر خاطر مومنین می شود. لذا حتما باید مراقبت و توجه کرد.

وظیفه ما راضی و قانع کردن همه نیست. وظیفه ما عمل کردن به درست است.


 در بخش هیئت داری و تولید فرهنگ اسلامی آیا دچار غفلت شده ایم؟
فرهنگ به معنای راه و روش انجام دادن درست یا غلط یک کار است. بعضی از مسائل که در جامعه ما ضد ارزش است در غرب ارزش است. آنها به آن چیزی که برای خودشان ارزش به حساب می آید دقیق و درست نگاه می کنند و می گویند فرهنگ انجام آن کار را دارند. لذا هر کاری و هر موضوعی فرهنگ خاص خودش را دارد. فرهنگ یک مقوله مستقل نیست. مثلا اقتصاد، فرهنگ خودش را دارد. در فرهنگ اقتصادی دین، ربا و پول سیاه نباید وجود داشته باشد. قرض الحسنه و زکات فرهنگ درست توزیع کردن ثروت است. ما همین تفکیک را قائل شدیم و فرهنگ را به مثابه مقوله جدا در نظر گرفتیم. مثلا می گوییم مسئول بخش اقتصادی، مسئول بخش فرهنگی و غیره. در یک بانک وقتی این تقسیم بندی انجام شد، انجمن اسلامی، شورای اسلامی و بسیج دارند، مدیر عامل را هم بر اساس ظوهر و تعریف و توصیفات به عنوان یک شخص دینی استخدام کرده و در راس امور قرار می دهند اما عاقبت الامر اختلاس انجام می شود. آیا آنها بی دین و بی تقوا بودند؟ یا سازمان متولی این امر نا توان بود؟ نه بلکه نامربوط بودند. فرهنگ دینی اگر بر یک نظام مالی حاکم شود مدیر عامل دزد و مختلس از آب در نمی آید. یا مثلا قائل به این هستیم که صدا و سیما متولی فرهنگ است یا آموزش و پرورش متولی نظام آموزشی است. و توقع داریم اینها وقتی کاری انجام می دهند تبدیل به نور در زندگی مردم بشود. در صداو سیما توقعمان این است که هیئت باید کار خودش را بکند، ما کار خودمان را انجام دهیم. در صورتی که کار ما و آنها نداریم بلکه کار دین داریم. و همه در مقابل دین به یک میزان مسئولیت داریم. در نگاه کلی زوایایی به وجود می آید. باعث می شود مثلا در مورد صدا و سیما بگوییم وظیفه دارد قاطبه طبقات و صنوفی که در اقصی نقاط عالم مخاطب هستند را راضی نگه دارد. در صدا و سیما نهایتا دویست سیصد کانال داریم اما جبهه مقابل شما چقدر فضا و امکانات در اختیار اوست و چقدر پایبند نبودن به ارزش های اعتقادی راه او را در انتشار منکر باز گذاشته است ؟ نمی توان با آنها رقابت کرد. اگر قرار باشد بساط رقص و موسیقی و حرام را به صورت ضعیف، به جامعه تزریق کنید باز توان رقابت با آنها را نداریم. هر کاری در این زمینه ها انجام شود می توانند بهتر و غالب تر از آن را انجام دهند.


وظیفه ما راضی و قانع کردن همه نیست. وظیفه ما عمل کردن به درست است. اگر به وظیفه درست عمل شد فطرت مردم به طرف خدا می رود. اینکه می گویند به زور نمی توان مردم را به طرف بهشت برد حرف درستی است. اما مرادش مهم است اصلا ضرورتی برای به زور بردن مردم به بهشت نیست. مردم بهشتی هستند. مردم ساحت جوهر و وجودشان برای بهشت است و شیدای بهشت هستند. نباید دست انداز جلو راه مردم درست کرد. مسیر جهنم را رنگی و زیبا نکن. ابزار و امکانات شما با آنهایی که مسیر جهنم را زینت می کنند و در مسیر خدا دست انداز درست می کنند، قابل مقایسه نیست. مردم توقع ندارند شما در ساختن فیلم و سریال همه را به طوری نگاه دارید که نیازی به بیرون نداشته باشند؛ این رقابت غلطی است. مردم از این مسائل خشنود نمی شوند. مردم زمانی به هم می ریزند و ذوقشان به طرف غیر می رود که حسن عمل از ما نمی بینند. ما می گوییم قولو لا اله الا الله ولی اهل لا اله الا الله نیستیم. می گوییم پاک دست باشید ولی خودمان نیستیم. می گوییم راست بگویید ولی خودمان نمی گوییم. مردم دردشان رقاصی نیست. اگر متولیان امور مردم را به رقص در نمی آوردند و در مقابل ارزش ها به موضع نمی انداختند حتما زندگی مردم پاک و پاکیزه می شد.

جلسات عزاداری جلسات حال کردن نیست بلکه جلسات اقامه عزای سیدالشهداست/ چهار ویژگی که نباید هیئت امام حسین (ع) داشته باشد

کسی که در یک هیئت مداحی و سخنرانی می کند خودش باید تجسم اخلاق باشد

چه اصولی را باید در هیئت ها رعایت کنیم که مورد توجه و رضایت خدا، اهل بیت و مردم قرار بگیرد؟
هم در هیئت هم در همه ارکان ما باید بر اساس شاخص الهی حرکت کنیم که منطبق با فطرت مردم است و مردم همین را می خواهند. مگر شهدای مدافع حرم را واردات می کنید؟ اینها تولیدات همین کشور هستند و به قدری موثر هستند که تکلیف خط مقاومت اسلامی را روشن کردند و هیمنه استکبار را شکستند. هیچ کسی تردید ندارد که اگر آمریکا ناکام مانده در مقابل انقلاب اسلامی ناکام مانده است. زمانی که ما براساس خواست خدا و استاندارد های الهی رفتار درست داریم، اثر بخش است. زمانی که تفکیک مسئولیت می کنیم از زیر کار در رفتن است. در مجموع این اتفاق می افتد که جوان های ما پای هیئت هایمان می آیند اما وقتی از هیئت رفت و در ماشین نشست آهنگش را هم گوش می کند. تحول به وجود نمی آید اما میل به تحول هست. چرا تحول به وجود نمی آید ؟ چون کسانی که تولید کننده و زمینه ساز تحول هستند به مسئولیت هایشان آشنایی ندارند. معمار کار تحول در کشور نداریم. همه با هم اشکال داریم. اقبال داریم اما اشکال ها را مرتفع نمی کند. بعضی گفتمان ها در هیئت گفتمان های منکر است. اینها ویرانگر است . اعتبار دینی مردم را ساقط می کند. کسی که در یک هیئت مداحی و سخنرانی می کند خودش باید تجسم اخلاق باشد. وقتی میکروفون به دست گرفته و در مقابل مردم می خواند باید احساس کند در مقابل شخص سیدالشهدا علیه السلام می خواند. آیا اگر حضرت سیدالشهدا علیه السلام باشد با همان لباس و ادبیات و ادب رفتار می کند؟ اگرنه یعنی بین سیدالشهدا علیه السلام و رهروان او تفکیک قائل شده و این هدایت درست نمی کند. باید وقتی در حریم اهل بیت (علیهم السلام)قرار می گیری؛ تراز اهل بیت (علیهم السلام)داشته باشی. ملت ما اهل بیتی هستند . حتی پیروان سایر ادیان هم اهل بیتی هستند. صدر و زیل هم ندارد. اما رفتار غلط ذهن را کور و خلاقیت ها را می گیرد و مردم را به اشتباه می اندازد . اینها باید اصلاح شود که نگویند شاخصه مداح دینی این زشتی هاست یا همانطور که می گوییم وقتی یک مدیر اسلامی را می بینیم باید مالک اشتر را ببینیم. باید مدیر از جنس دولت علوی باشد. اگر نه از جنس دولت عثمانی است.
در هیئت یک ارکانی وجود دارد . یکی از ارکان هیئت سخنران آن است. واقعا کسی که بدون مطالعه و اطلاعات و آمادگی در اجتماع اهل هیئت حاضر می شود به اسلام ظلم کرده است. اگر کسی با شعرهای سست و عبارت های سخیف می آید و هدفش این است که با گریه گرفتن از مردم خودش را در کانون توجه قرار بدهد به اسلام ظلم می کند.


اگر سخنران و مداح درست شود هیئت منشا تحول می شود. باید مداح شعر خوب، فاخر و مستند و به اندازه بخواند. همین منشا تحول است. اگر سخنران را برای ده شب دعوت می کنند مطالعه کند که ده شب حرف حساب بزند و گره از فکر و ذهن مخاطبین باز کند. در این صورت حتما اثر بخش خواهد بود. در غیر اینصورت اثر وضعی رفتارشان به بقیه منتقل می شود. هم مخاطب عصبی می شود و هم خدمت گزاران هیئت تاثیر می گیرند. لغو و بیهوده گویی را منتقل می کند . اجتماع می کنند اما فیضی از آن بیرون نمی آیند.


نکته دیگر این است که خادمان هیئت مردم دار باشند. تا آنجایی که ممکن است مردم داری خود را با ادب و توضع نشان بدهند. خادم هیئت قائم مقام سیدالشهدا علیه السلام در احترام به مردم است. هیئت امنای هیئت، عمال اهل بیت عصمت و طهارت هستند. باید طهارت باطنی و ظاهری داشته باشند و بدون مطرح کردن خودشان در خدمت اهل بیت (علیهم السلام)قرار بگیرند.

 

باشگاه خبرنگاران/گفتگو از علی بشیری/تنظیم فریده قهرمانی

نظر از:  

مداحی که نام اباعبدالله الحسین(ع) رو با حوس حوس و سین سین بگه،مداح نیست.. بی ادبه..
مداحی که بجای روضه خوانی و محتوای عاشورا، ادا و اطوار دربیاره، مداح نیست.. بی سواده..
مداحی که وسط عزاداری، لخت بشه و یادش نباشه قبلنا روضه خوان ها با عبا و وضو و وقار و متانت بودند، روضه خوان نیست، معرکه گیره.
مداحی که صله رو بشمره، و فکر کنه صله، دستمزد ه و اگه کم بود بداخلاقی کنه! یا میلیون میلیون قرار دستمزد واسه مداحی بگذاره! مداح نیست.. کاسب ه

هیئت امام حسین(ع) هیئتی هست که وقتی ازش خارج شدی، بهت اضافه شده باشه.. به انسانیتتبه فهمت.. به معنویتت.. به عشقت.. به طراوت روحت.. به خُلق و رفتارت..
✔️ هیئت امام حسین(ع) هیئتی هست که توش رزق یک سال شایدم یک عمر، فهم و شور کربلایی بگیری.
✔️ هیئت امام حسین(ع) هیئتی هست که توش حسینی بشی.. حسینی بشی. حسینی بشی
کانال طلبه پاسخگو

1396/07/02 @ 19:29


فرم در حال بارگذاری ...

هانیه؛ تنها زن شهید کربلا

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1396

 

هانیه همسر عبدالله‌بن‌عمیر‌کلبی تنها زن شهید کربلا است.

هانیه همسر عبدالله‌ بن‌ عمیر‌ کلبی، هفده روز بیشتر از زندگی مشترک با عبدالله‌ بن‌ عمیر را پشت سر نگذاشته بود که در نزدیکی ثعلبیه همراه همسرش و مادر همسرش به اباعبدالله علیه السلام پیوست.

این نوعروس که احتمالا مسیحی بود در طول راه چنان شیفته رفتار و گفتار و منش اباعبدالله  علیه السلام  شد که در کربلا همسرش را برای یاری اباعبدالله علیه السلامتشویق کرد. او در بازگشت عبدالله از میدان، در حالی که انگشتان دست عبدالله قطع شده بود، گفت:عبدالله! عزیزم! میثاق را فراموش نکن؛ بنابراین گزارش، وقتی حلقه محاصره تنگ شد و دست راست عبدالله قطع گردید.

هانیه عمودی از خیمه برداشت و به رزمگاه شتافت و درست لحظه‌ای به بالین همسرش رسید که پایش نیز قطع شده بود. هانیه خون از صورت همسر گرفت. پیشانی مردانه‌اش را بوسید. به او آفرین گفت و سپس گفت:پدر و مادرم فدایت باد که از پاکان و ذریّه پیامبر دفاع کردی. بهشت بر تو گوارا باد! از خدا بخواه مرا نیز با تو هم‌سفر کند.

عمر‌سعد که نگران تأثیرگذاری این صحنه بر سپاهش بود. به شمر اشاره کرد و شمر غلامش رستم را فرستاد تا با ضربه عمودی به این صحنه خاتمه دهد. عمود فرود آمد و جویباری از خون بر صورت هانیه نشست. لحظه‌ای بعد هانیه، عروس گلگون کربلا بر سینه همسرش افتاد و دو گل ارغوانی با هم به بهشت وصل محبوب پیوستند.

گفتنی است هانیه تنها زن شهید کربلا است. او هنگام شهادت حدود ۱۸ تا ۲۰ ساله بود.


منابع:
۱. تاریخ طبری
۲. مقتل خوارزمی
۳. تاریخ کامل
۴. بحارالانوار
۵. انصارالحسین (ع)
۶. ابصارالعین
۷. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)


فرم در حال بارگذاری ...

سبک زندگی عاشورایی؛ کامل ترین نسخه عاقبت به خیری

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396

 

تردید نباید داشت که سبک زندگی عاشورایی و تلاش در مسیر حسینی شدن و حسینی ماندن، کامل ترین و اصلی ترین نسخه هدایت بشر و نقشه راه سعادت و عاقبت به خیری اوست.

  
حقیقتاً چنانچه در چرایی وقوع عاشورا نیک نگریسته و به معنای واقعی کلمه تعمقی ژرف داشته باشیم، به این حقیقتِ تلخ دست می یابیم که روز واقعه آن هنگامی رخ داد که سبک زندگی اسلامی در جامعه رو به زوال و فراموشی رفت و سنت های اسلام ناب عملاً در حال تعطیلی بود.

در چنین وضعیتی، طبیعی است که شخصیتی چون سیدالشهدا علیه السلام در برابر فسادها و بدعت های یزیدیان سکوت نکرده و این گونه قیام خونین اما همیشه جاودانه خود را در اوج مظلومیت بپا دارد و همان طور که در وصیت نامه خویش خطاب به برادرشان فرمود برای احیای سنت های جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله  و امر به معروف و نهی از منکر حرکت کند و این گونه بود که هدف امام حسین علیه السلام این بود که جامعه غفلت زده و رو به فساد را به مسیر اصلی بازگرداند و مردمان را همچون سال های حکومت نبوی و علوی ، پای سفره دین و ارزش های الهی بنشاند.

...

به دیگر سخن، وقتی سبک زندگی مردمان صدر اسلام در پیِ حاکمیت سران اُموی و به ویژه در دورانِ یزید بن معاویه، چرخشی صد و هشتاد درجه پیدا کرد و از رنگ و بویِ معنوی و ایمانی مطابق آنچه پیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین علیه السلام می فرمود به سمت و سویِ سبک زندگی حیوانی و شهوانی سوق پیدا کرد و در این میان دستگاه حاکمیت طاغوت نیز خود عملاً مروج فساد و ظلم شد تا آن جا که سنت های اصیل جامعه محمدی(ص) کم کم به فراموشی سپرده شد و جای آن ها را بدعت های اُموی و یزدیدی گرفت و در این میان نسل جوان جامعه که محضر رسول خدا(ص) و امیرالمومنین علیه السلام را درک نکرده بود، دچار ضلالتی خطرناک می شد.

این سان بود که خون خدا برای اصلاح امت و هدایت آن ها ، عَلَم اصلاح گری برافراشت و با سلاح امر به معروف و نهی از منکر به مقابله با دین فروشان اُموی رفت و گرچه به ظاهر شکست خورد و در مظلومانه ترین شکل ممکن به شهادت رسید، اما پیروز حقیقی سراسر تاریخ لقب گرفت و مرام و مسلک حسینی به عنوان بالاترین عیار و سنگ محک در سنجش حق و باطل شناخته شد.

از این حیث حقیقتاً نباید مکتب عاشورا را تنها در یک بُعد محدود بررسی کرد چه آن که فراتر از قیاس های زمانی و مکانی و بررسی هایی از این دست، عاشورا اشارتی است به یک فرهنگ متعالی که از دل آن گوهری به نام ” سبک زندگی عاشورایی” استخراج می شود؛ سبکی که در آن مولفه هایی همچون شناخت حق از باطل، ارجحیت مرگ با عزت بر زندگی با ذلت، زیر بار حرف ناحق نرفتن، ایثار، بصیرت، حجاب و عفاف، ولایتمداری و تسلیم بودن در برابر خواست پروردگار ، همچنین جوانمردی و اخلاص ، تبلور و درخشش دارد و روشنگر مسیر هر کسی است که می خواهد به سعادت و عاقبت بخیری حقیقی نائل شود.

این گونه اگر به کربلا و عاشورا بنگریم، “كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا” معنا و مفهوم دیگری برای همه ما پیدا می کند چه آن که سبک زندگی عاشورایی و حسینی شدن و حسینی ماندن به راز و رمزی تبدیل می شود که در همه قرون و اعصار و در هر جغرافیایی، بزرگترین و اصلی ترین نشانه هدایت خواهد بود برای آن ها که حقیقتاً باور دارند که به تعبیر امام راحل ، ” سیدالشهدا علیه السلام تکلیف همه ما را معین کرده است”

آری به راستی که عاشورا، تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف و ما بسیار اُمیدواریم که به برکت ِعظمت این شب ها و روزهای حُزن آمیز و عنایت خود حضرت ارباب، از این آزمون سخت و همیشگی، سربلند بیرون بیاییم.

حوزه

 


فرم در حال بارگذاری ...

متن روضه حضرت رقیه "سلام الله علیها"

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396

 

 
هربار حسین گفتم سیلی زپسش آمد

وقتی دختری كه عاشق باباشه نشناخت صورتی كه روایت می گه،هیجده زخم كاری فقط به صورت خورده بود،روشو كرد به باباش دید،چشماش داره گریه می كنه،فرمود:اگه منم نگاه كنی منم نمی شناسی،

هربار حسین گفتم سیلی زپسش آمد

تو مسیر از مدینه تا كربلا،چند پیمبر رو ابی عبدالله نام می برد،یكیش یحیی علیه السلام بود،اونایی كه باهاش یه شكلی هم ردیف بودن،یكیش اسماعیل صادق الوعد بود،درست نیست من بگم،باید برید شماها تاریخ رو بخونید،اسماعیل صادق الوعد با ذبیح الله خیلی فرق می كنه،او یه اسماعیل دیگه است،این حضرت رو نانجیب ها پوست صورتش رو كنده بودن،بیشتر هم به خاطر همین دختر نشناخت بابارو،

تشنگی شعله شد و چشم ترش را سوزاند

هق هق بی رمقش دور و برش را سوزاند

دست در دست پدر دختر همسایه رسید

ریخت نانی به زمین و جگرش را سوزاند

سنگی از بین دو نی رد شد و بر صورت خورد

پس از آن تركه ی چوبی اثرش را سوزاند

دخترك زیر پر چادر عمه می رفت

آتشی از لب بامی سپرش را سوزاند

پنجه ی پیر زنی گیسوی او را وا كرد

شاخه ی نسوخته نخل پرش را سوزاند

دست در حلقه ی زنجیر به دادش نرسید

هیزم شعله ور اُفتاد سرش را سوزاند

فرمود:دیگه منو ببر،بابا من اذیت كردم عمه رو،اون عمه ای كه تو گفتی تو نماز شب،دعا كنه، اون عمه رو می گم،اگه می خوای بدونی صورت خواهرت چه جوری شده،مقنعه اش رو كنار زد،ببین بابا سیلی با صورت من چه كرده، بابا،بابا………

كتاب گودال سرخ   


فرم در حال بارگذاری ...