هر جا کم آوردی این ذکر را بگو!!
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1395آیت الله مجتهدی می فرمودند:
حوصله نداشتی …
![دوشنبه های اخلاقی/ هرجا کم آوردی این ذکر را بگو دوشنبه های اخلاقی/ هرجا کم آوردی این ذکر را بگو](http://vareth.ir/files/fa/news/1395/9/14/322113_299.jpg)
فرم در حال بارگذاری ...
حجاب زنان آریایی
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1395
منیژه و تهمینه چه می پوشیدند؟؟
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، حماسهای منظوم و یکی از بزرگترین و برجستهترین حماسههای جهان است که سرایش آن سی سال به طول انجامید. محتوای این شاهکار ادبی، اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان خلاصه میشوند.
اهمیت فوق العاده شاهنامه از آن روست که زمانی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی با سرودن شاهنامه موجب زنده شدن و احیای زبان پارسی شد.
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
شاهنامه ، همانطور که از نامش پیداست ، آن قدر در ادبیات ایران و بازگویی فرهنگ و ادب ایرانی نقش داشته که چند صد کتاب، فیلم، نمایشنامه، پایان نامه، ویرایش های منثور، تحقیق و پژوهش و … بر پایه شاهنامه نوشته شده است.
یکی از موضوعات قابل پیگیری و بررسی در تاریخ ایران باستان، با نگاهی به شاهنامه، مسئله پوشش و لباس خانم ها می باشد.تحقیقات و گزارش های بسیار جالبی در این زمینه وجود دارد که همگی آنان از پرده پوشی و حجاب کامل زن ایرانی خبر می دهد.
در ایران باستان زنان و مردان را هیچگاه برهنه نمی بینیم ، نسبت به محل زندگی ، آب و هوا و شیوه کار و زندگی هر شهر و روستا، پوشش های گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی ، مازندرانی ،کرد ، لر ، بلوچ ، بختیاری ، اقوام دیگر و به خصوص زرتشتیان مشاهده می کنیم .
فردوسى مستورى زنان را مایه ارزشمندى و شکوه آنان مى داند. به همین سبب در بسیارى از موارد به جاى واژه «زن» عبارت هایى «پوشیده روى» و «پوشیده رخ» را به کار مى برد. هنگامى که «جندل» فرستاده «فریدون» مى خواهد دختران پادشاه یمن را براى پسران فریدون خواستگارى کند؛ از زبان فریدون دختران او را «پوشیده روى» و «پوشیده رخ» خطاب مى کند، و مى گوید:
...
p>
سه پوشیده رخ را سه دیهیم جوى سزا را سزاوار بى گفتگو
حکیم فرزانه توس حتى دختران تورانیان ـ دشمنان ایران ـ را نیز «پوشیده روى» مى خواند.
همه دخت توران پوشیده روى همه سر و بالا همه مشک بوى
او از زبان شه بانوى ایران، شیرین بیان مى کند:
مرا از هنر موى بُد در نهان که آن را ندیدى کس اندر نهان
زنان شاهنامه همواره مواظب تن خود هستند، و آن را از چشم دیگران مى پوشانند. و به این امر مى بالند و افتخار مى کنند. به طورى که منیژه با افتخار مى گوید:
منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب
تهمینه در آغاز هنگامى که مى خواهد خود را به پهلوان ایرانى رستم معرفى کند، یکی از امتیازات آنان را پرده پوشی عنوان می کند و از حجب حیا و حجاب دخترانه خود مى گوید، و بر آن مى بالد.
کس از پرده بیرون ندیدى مرا نه هرگز کس آوا شنیدى مرا
تصور می شود اصطلاح دختر آفتاب مهتاب ندیده که در هنگام خواستگاری مورد استفاده قرار می گیرد، ریشه در ایران باستان دارد.
و حتی کمی قدیمی تر
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» تالیف، فریدون پور بهمن، درباره پوشش زنان در قدیمی ترین دوران که دوران مادها می باشد، با تکیه بر نقوش برجسته برجا مانده میگوید:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند »
و پیرامون پوشاک زنان در دوره هخامنش چنین نوشته شدهاند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر میخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. و در نقوشی دیگر به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.
ویل دورانت درباره زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.»
قبل از حمله اعراب به ایران و مسلمان شدن ایرانیان ، که در زمان ساسانیان می باشد، در این دوره پوشاندن صورت با نقاب نیز در میان زنان ایرانی وجود داشته است. در این باره ماجرایی در تاریخ نقل شده است که در اینجا آن را میآوریم:«هنگامی که اعراب، شاهزادگان ایرانی(دختران «کسری» از پادشاهان ساسانی) را به همراه اموال بسیار برای فروش (به عنوان برده/کنیز) به نزد عمر برده بودند، عمر فرمان میدهد تا نقاب از صورت برکشند تا خریداران با دیدن چهره آنان پول بیشتری بپردازند. در این هنگام شاهزادگان ایرانی که از دستور عمر اطاعت نکرده بودند مشتی بر سینه نماینده عمر که قصد انجام این کار به زور داشت میزنند. عمر که خشمگین شده بود، قصد نمود تا با تازیانه بر آنان بزند، که در این گاه، شاهزادگان ایرانی میگریستند. علی ابن ابی طالب که نظارهگر ماجرا بود، عمر را به آرامش تشویق کرده و این حدیث را از محمد، پیامبر اسلام نقل نمود: «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید.» پس از این که عمر آرام شده بود، علی علیه السلام فرمودند: «با دختران شاهزاده، نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»(السیره الحلبیه، ج ۲، ص ۲۳۴) و نگذاشتند که ناپاکان به زنان پرده پوش ایرانی دست یابند.
منبع:سایت باحجاب
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/1293045209/profile_pictures/_evocache/b30ae1a573311286b5195d6e41defa63.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1539204372)
سلام و سپاس
سرکار خانم رحیمی از حضور انرژی بخشتون در صهباء بینهایت سپاسگذارم.
التماس دعا
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/11091m/profile_pictures/_evocache/img_20200219_121852_422.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1582102173)
سلام دوست گرامی .
احسنت بر شما مطلب بسیار خوبی است .
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/htsrv/getfile.php/azmezohoor_20_.jpg?root=user_86&path=profile_pictures/azmezohoor_20_.jpg&mtime=&size=crop-top-64x64)
احسنت استفاده کردیم
ممنون از نظراتتون دوست خوبم!
فرم در حال بارگذاری ...
می خواهم مروج حجاب باشم!(ده نکته کاربردی)
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1395برخی گمان می کنند که در فضایی مانند تهران که جو جامعه در ظاهر برعلیه حجاب است، دیگر نمی توان گفتمانی بر مبنای حجاب داشت و هر سخنی در این زمینه از طرف مردم رد خواهد شد. اما جالب است که اتفاقاً امروزه حتی بسیاری از بانوان که خود به حجاب کامل تقید ندارند از وضعیت نابسامان بدپوششی در جامعه گله مندند.
![10نکته کاربردی برای بانوانی که می خواهند مروج حجاب باشند!](http://bahejab.com/wp-content/uploads/2016/11/1-1-300x296.jpg)
در شرایط کنونی جامعه با گسترش ناهنجاری ها در حوزه پوشش، برخی از بانوان محجبه علی رغم اینکه گاهی از طرف جامعه مورد بی مهری قرار می گیرند اما در عین حال این دغدغه را دارند که در مورد موضوع «حجاب» بتوانند قدم مثبت و مؤثری بردارند. در این نوشتار سعی شده است، نکاتی ارائه شود که برای هر بانوی محجبه ی فعال و مؤثر در ارتباطات اجتماعی کاربرد داشته باشد.
۱- آیا خودتان حجاب را باور کرده اید؟
شاید مهم ترین قدم این باشد که هر بانوی محجبه ای در درون خود بیندیشد که آیا حجاب را از روی آگاهی و باور انتخاب کرده است؟ آیا استدلالی قابل قبول برای خودش دارد که اگر روزی او را درمورد حجاب به چالش بکشند بتواند تا حدودی از موضع خود دفاع کند؟
لازم به ذکر است که از نظر شرع، هیچ لزومی ندارد که که بخواهیم دین و اعتقادات خود را به دیگران ثایت کنیم یا لزوماً دلایل ما برای دیگران قانع کننده باشد، همین که برای خودتان قابل قبول باشد کافی است. اما اگر بخواهید در این عرصه یعنی عرصه حجاب فعال باشید و حرفی برای گفتن داشته باشید ضروری است دلایل و استدلال های منطقی در ذهن خود داشته و بتوانید به سؤالات متفاوت در این عرصه پاسخ بگویید.
...
۲- اطلاعات و آگاهی های خود را درباره حجاب بالا ببرید
اگر دغدغه ترویج حجاب را دارید قدم اولیه این است که بطور جدی در مورد آن تحقیق نمایید. سؤالات مختلف را در نظر بگیرید و آنها را از خود بپرسید. خود را محک بزنید. اگر پاسخ آن ها را نمی دانید درباره آن ها تحقیق کنید.
از آنجا که موضوع حجاب برای شما حل شده است در ابتدا ممکن است گمان کنید که جواب همه ی سؤال ها را می دانید و نقطه مبهمی در ذهن خود نداشته باشید. اما اگر خود را در معرض شبهات و سؤالات رایج در این زمینه قرار دهید متوجه می شوید که شما نیز به کسب اطلاعات بیشتر و بیشتر نیاز دارید. می توانید با یکی از اعضای خانواده ی خود یا یکی از دوستان خود در این زمینه بحث و گفتگو کنید تا به نقاط ضعف و قوت خود آگاه شوید.
۳- فقط بر حجاب تکیه نکنید
امر به معروف و نهی از منکر وجوه مختلفی دارد و حجاب یکی از موضوعات آن است. هر رفتاری که زمینه تخلف را در جامعه فراهم نماید می تواند یک ناهنجاری باشد. برای مثال رعایت نکردن نوبت در استفاده از وسایل نقلیه، خود یک ناهنجاری است و حق الناس را به دنبال دارد. چنانچه یک بانوی محجبه این نوبت و نظم اجتماعی را رعایت نکند و سپس دغدغه امر به حجاب را داشته باشد، نه تنها سخن او اثری نخواهد داشت بلکه اثر منفی و معکوس بر مخاطب خواهد گذارد.
به عبارت دیگر یک بانوی محجبه باید در رعایت همه ی قوانین اجتماعی دقت کافی را داشته باشد و در مواقعی که می بیند کسی بی قانونی می کند، او را به رعایت قانون و نظم دعوت کند تا عموم مردم شاهد باشند که قشر محجبه فقط روی حجاب تأکید نمی کنند بلکه خواهان یک نظم اجتماعی بر مبنای هنجارهای دینی هستند.
۴- خود را برتر از دیگران نبینید
هیچ گاه به دلیل اینکه محجبه اید خود را برتر نبینید، گمان نکنید که چون از این نعمت بهره مند هستید پس در نزد خداوند از جایگاه ویژه تری برخوردارید. بلکه باید بدانید هر بنده ای از بابت هر نعمت و هدایتی که بهره مند می شود، تکلیف او سنگین تر است. همواره به یاد داشته باشیم که هیچ بنده ای به خودی خود استحقاقی نداشته است و هرچه از هدایت و ایمان نصیب اوست همه از لطف و احسان الهی است.
گاهی ممکن است آنقدر به ضعف های دیگران توجه کنیم که از ضعف های خودمان غافل شویم. لذا توجه مداوم به ضعف های درونی خود سبب می شود که خود را همواره بنده ناچیزی در پیشگاه پروردگار دانسته، هیچ گاه با تکبر با دیگران رفتار نکرده و خود را برتر نبینیم.
۵- جسور باشید و با اعتماد به نفس، حق را بگویید
برخی گمان می کنند که در فضایی مانند تهران که جو جامعه در ظاهر برعلیه حجاب است، دیگر نمی توان گفتمانی بر مبنای حجاب داشت و هر سخنی در این زمینه از طرف مردم رد خواهد شد. اما جالب است که اتفاقاً امروزه حتی بسیاری از بانوان که خود به حجاب کامل تقید ندارند از وضعیت نابسامان بدپوششی در جامعه گله مندند. بسیاری نیز در درون خود حجاب را قبول دارند اما اعتماد به نفس دفاع از آن را ندارند واز این جهت است که خود نیز پوشش مناسبی ندارند. بنابراین چنانچه در جامعه بتوان از این معروف فطری با دلیل و استدلال سخن گفت بسیاری دیگر نیز جرأت پیدا می کنند که حرف بزنند و یا حتی تغییر مسیر بدهند.
اغلب بانوانی که از بی حجابی به حجاب روی آورده اند از آن جهت که یک سدی را در بین اطرافیان خود شکسته اند سبب شده اند که زنان و دختران دیگری نیز در بین نزدیکان آن ها به حجاب روی آورند. همواره حرف حق به لطف الهی می تواند فضای باطل را در هم بشکند و این از سنت های الهی است.
۶- چه بخواهید چه نخواهید زیر ذره بین هستید
بسیار بدیهی است که مردم از یک فرد معتقد و مذهبی توقع بیشتری داشته باشند و بسیاری از رفتارهای خلاف عرف و قانون را از این قشر نمی پذیرند. حدی از این توقع طبیعی و معقول است اما متأسفانه نگاه ها و انتظارات غیر منطقی هم به افراد مذهبی وجود دارد. برای مثال اینکه هیچ یک از افراد متدین، معصوم از خطا و اشتباه نیستند و قطعاً بسیار اتفاق می افتد که این افراد هم مرتکب اشتباهاتی بشوند اما برخی ازمردم بهانه جو که می خواهند از قشر مذهبی نقطه ضعفی ببینند تا موضع آنان را زیر سؤال ببرند از کوچکترین خطای این افراد برای هدف خود استفاده می کنند. لذا از این بهانه جویی ها که بگذریم، یک فرد مذهبی بصورت طبیعی زیر ذره بین است و یک بانوی محجبه به پاس نعمت بزرگی که دارد می بایست بیش از پیش مراقب رفتارهای خود باشد.
۷- ارتباط شما با آقایان بیشتر مورد توجه دیگران است
رفتار و ارتباط شما با آقایان در محیط کار، تحصیل و فعالیت های اجتماعی مورد توجه دیگران قرار می گیرد. گاهی شاید یک مراوده کلامی با نامحرم برای شما عادی و ضروری به نظر برسد و به خاطر مدت طولانی آشنایی و همکار بودن، روابط راحت تری با آقایان داشته باشید که خودتان از نمای رفتار خود غافل باشید، اما منطقی است که مردم بر نوع صحبت کردن و مراوده یک بانوی محجبه با نامحرم دقیق شوند و از او رفتار محجوبانه تری را انتظار داشته باشند. بی شک رفتار شما با نامحرم یک آموزش عملی برای کسانی خواهد بود که می خواهند حریم خود را پاک تر نگاه دارند.
۸- از ظاهر خود غافل نشوید
جدا از اینکه شما بخواهید درمورد حجاب تأثیر گزار باشید یا خیر، طبق آموزه های اسلام و سیره اهل بیت علیهم السلام یک مؤمن باید به ظاهر خود اهمیت بدهد. این آراستگی با رعایت حجاب هیچ تناقضی ندارد. از طرفی یک بانوی محجبه باید دقت کند که به بهانه آراستگی، زیبایی حجابش آنقدر زیاد نباشد که به اندازه یک کم حجاب جلب توجه کند. این مرز، مرز دقیقی است که اغلب بر مبنای الهام درونی و فطری قابل تشخیص خواهد بود. در عین حال احکام مخصوص به خود را نیز دارد.
۹- توان خود را برای شنیدن بالا ببرید
از آنجا که در یک جامعه با حکومت اسلامی زندگی می کنیم، گاهی مسئله حجاب به یک موضوع سیاسی تبدیل می شود. افرادی که با حجاب مخالفند انواع و اقسام مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به عنوان دلایل خود برای بی حجابی مطرح می کنند که اصل آن ها می تواند صحیح باشد اما ارتباط آن ها به موضوع حجاب صحیح نیست. در این مرحله لازم است شما شنونده ی صبوری باشید و حتی اگر برخی صحبت ها همراه با بی احترامی به اعتقادات و باورهای شما باشد سریع در صدد عکس العمل برنیایید، بلکه حرف هایی که حق است همه را بپذیرید و تأیید کنید ولی آنچه را که بهانه ای برای بی حجابی است با دلیل و استدلال رد کنید. همین که شما بتوانید زمانی را برای شنیدن انتقادها و اعتراضات افراد اختصاص دهید و صبورانه آن ها را بشنوید، قدم مؤثری در این زمینه برداشته اید.
۱۰- در هنگام نا امیدی، به زندگی اهل بیت علیهم السلام نگاه کنید
همواره در این راه، توسل به پیشوایان و اولیاء خدا را در برنامه روزانه خود قرار دهید. هرگاه از بی احترامی ها و توهین ها خسته می شوید و نا امید از اینکه بتوانید در مورد حجاب و حیا حرفی بزنید یا حتی با حجاب در جامعه حاضر شوید، به زندگی اهل بیت علیهم السلام نگاه کنید. پیشوایانی که در دوران جاهلیت و سال های پس از آن با وجود جهالت ها و نا آگاهی ها، با صبوری و توکل به خداوند همه ی فضایل و مکارم اخلاقی را به مردم انتقال و آموزش دادند و دراین راه خسته و افسرده نشدند در حالی که شما در زمانه ای زندگی می کنید که مخاطب شما مردمی هستند که اغلب با اخلاق اند و با فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی پرورش یافته اند.
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/1293045209/profile_pictures/_evocache/b30ae1a573311286b5195d6e41defa63.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1539204372)
سلام
بااجازه در برنامه صبح گاه از پست میخواهم مروج حجاب باشم استفاده میکنم.
فرم در حال بارگذاری ...
نقض عهد آمریکا در برجام+ دانلود کلیپ تصویری
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1395
رهبر انقلاب اسلامی روز دوشنبه ۱۳۹۵/۵/۱۱ در دیدار اقشار مختلف مردم با اشاره به نقض عهد آمریکا پس از برجام و مذاکرات هستهای فرمودند:
«امروز مسئولین دستگاه دیپلماسی خود ما و همان کسانی که در این مذاکرات از اوّل تا آخر حضور داشتند، همینها دارند میگویند آمریکا نقض عهد کرده است، آمریکا زیر ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسئولانش و وزیر خارجهاش و دیگران، از پشت دارد تخریب میکند، مانع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر دنیا است؛ این را مسئولین خود برجام دارند میگویند… در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهّدات خود را انجام میدهد، یکباره همهی تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملّت ایران ظالمانه و خباثتآمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه برای یک مملکت هشتاد میلیونی زمان کمی است؟ در این شش ماه دولت محترم کم میتوانست کار بکند اگر چنانچه این خباثت آمریکاییها نبود؟ این برجام شد برای ما یک نمونه، یک تجربه… این شد آمریکا؛ این شد تجربه. حالا آمریکاییها میگویند بیایید دربارهی مسائل منطقه با شما صحبت کنیم! خب، این تجربه به ما میگوید این کار برای ما سمّ مهلک است.»
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/3421820341/profile_pictures/_evocache/www.pichak.net-04.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1467439735)
با سلام وخدا قوت
ممنون از شما انشاالله با شهدا محشور شویم…….
یا حسین
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/f.balochi/profile_pictures/_evocache/_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1489408133)
زیبا غزل دفتر عشق است محمد
بر فرق فلک افسر عشق است محمد
در وسعت هفت آسمان هستی
رخشنده ترین اختر عشق است محمد
فرم در حال بارگذاری ...
نماهنگ موج (درباره جانبازان اعصاب و روان)
نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1395سال هایی نه چندان دور، همان زمان که ما نوزادی در گهواره بودیم یا اصلاً هنوز پای به این دنیا ننهاده بودیم، جوانانی بودند که از زندگی خود چشم پوشیدند و تمام هستی خود را کف دست گذاشته و راهی جبهه های جنگی شدند که دشمن بعثی بر ایران تحمیل کرده بود، از پیر و جوان گرفته تا کارگر و کارمند، معلم و دانشجو و دانش آموز و با شجاعت و فداکاری خود و به پشتوانه ایمان به خدا تا آخرین لحظه مقاومت کردند و حتی ذره ای از خاک دیار پارس را به دشمن واگذار نکردند.
و حالا سال هاست که از آن روزها می گذرد. همه ما بزرگ شدیم و مدرسه رفتیم و دانشگاه و درگیر زندگی خود شدیم، ولی یادمان رفت آن روزها را. آن روزها که جوانان عزیزی را از ما گرفت و خانواده های بسیاری را تا ابد داغدار کرد و بر بعضی زخمی زد که هیچ چیز آن را التیام نمی بخشد.
آری جانبازان را می گویم. همان ها که امروز در گوشه ای از خانه یا آسایشگاه بر تخت افتاده اند، یکی شان نفس کم می آورد، یکی سال هاست که تخت مونس او شده و یکی هم که انگار نه انگار. جانباز اعصاب و روان را می گویم، همو که هر وقت موج انفجار او را گرفت، دیگر هیچ کس را نمی شناسد نه زن، نه فرزند و نه پدر و مادر. همه از دستش عاصی شده اند و تحملی برای اطرافیانش باقی نگذاشته است. مدتی او را به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان می آورند تا شاید چند روزی یا چند ماهی و شاید برای همیشه از دست فریادها، شیشه شکستن ها و کتک زدن هایش آرامش یابند. او همان رزمنده جوان سال های نه چندان دور است که حالا به او می گوییم جانباز اعصاب و روان، شاید هم روانی…!
نماهنگ موج با صدای محمدحسین کاظمی و به کارگردانی سعید سراجی با اشاره به موضوع جانبازان روان ساخته شده که اشاره به ادامه دار بودن راه شهدا توسط مدافعان حرم می باشد. تقدیم به روح شهدا!
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/hashemi.olya/profile_pictures/_evocache/_-_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1480228516)
سلام
خدا قوت
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/f.balochi/profile_pictures/_evocache/_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1489408133)
سپاس از شما
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/support/profile_pictures/_evocache/support.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1514971766)
با سلام و احترام
ضمن تشکر
مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید
————
http://farakhan.kowsarblog.ir/moharram5
فرم در حال بارگذاری ...
چرا غیبت از زنا بدتر است؟؟
نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1395پيامبر خدا حضرت محمد صلى الله عليه و آله فرمودند:
«الترغيب والترهيب، جلد 3، صفحه 511 »
سخنرانی زیبای آیت الله مجتهدی درباره غیبت
کلیپ گناه غیبت با سخنرانی دکتر رائفی پور
کلیپی تکان دهنده و تأثیر گذار درباره غیبت
فرم در حال بارگذاری ...
25 توصیه رهبر انقلاب به جوانان دانشجو
نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 139525 توصیه رهبر عزیز انقلاب به جوانان دانشجو در لینک های زیر قابل دریافت است:
25 توصیه رهبر انقلاب به جوانان دانشجو(قسمت اول)
25 توصیه رهبر انقلاب به جوانان دانشجو (قسمت دوم)
25 توصیه رهبر انقلاب به جوانان دانشجو (قسمت سوم)
25 توصیه رهبر انقلاب به جوانان دانشجو (قسمت چهارم)
فرم در حال بارگذاری ...
چگونه نزد دیگران محبوب شوم؟؟؟
نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1395
ارتباط و محبوبیت اجتماعی، نیاز بشر
انسان، خیر و خوبی را دوست می دارد و از شر و بدی بیزاری می جوید؛ زیرا فطرت بشر گرایش به کمال دارد. کمال خواهی بشر به این معناست که انسان نسبت به نواقص و فقر خود آگاه است. هر حرکتی که انسان انجام می دهد در پاسخ به انگیزه کمال خواهی و نقص گریزی اوست. بر همین اساس می کوشد تا به کمالی برسد که نقصی در آن نیست. خردمندان این کمال را در خالق و آفریدگار خود یافته و می کوشند تا بدان متصل شوند و از غنای خداوندگار حمید، مستغنی شوند.[1]
البته نظام احسن خداوند این گونه سامان یافته که انسان در ذات خویش نیازمند جفت و زوج باشد؛ چنانکه دیگر موجودات آفرینش را این گونه آفریده است.[2] پس نیاز انسان به دیگر همنوعان و دست کم جنس مخالف، یک نیاز طبیعی و فطری است.
انسان برای اینکه به درستی از دیگران بهره مند شود، نیازمند ارتباط درست و صحیحی است که بدون هیچ گونه تنش و خشونت و برخوردی نیازهای خود را برآورده سازد و دیگران به وی گرایش ویژه ای پیدا کنند. این گرایش زمانی شکل می گیرد که دیگران او را دارای ویژگی هایی بدانند که می تواند به سبب همان صفات و ویژگی ها، نیازهای آنان را به آسانی و بهترین وجه برآورده سازد. اینجاست که مسئله محبوبیت و ستایش و ثنا، مطرح می شود؛ زیرا ستایش دیگران زمانی شکل می گیرد که فرد به ویژگی های برجسته ای شناخته شود. وجود این ویژگی ها موجب ستایش دیگران و محبوبیت در نزد آنان می شود. پس هر کسی دوست می دارد با کسی که دارای برجستگی ها و ویژگی های انحصاری یا برتری است ارتباط پیدا کرده و از وی بهره مند شود؛ زیرا کمالی در او می یابد و می کوشد تا خود را به آن برساند و این گونه از نقص و کمبود بگریزد.
اصلاح ارتباط با خدا، سبب اصلاح ارتباط با خلق
اما از آنجا که کمال مطلق خداوند است و خاستگاه و منشأ هر کمال و خیری خداوند تبارک و تعالی است، باید گفت فردی که دارای برجستگی های کمالی است، آن را از خداوند دارد؛ زیرا بشر به طور طبیعی فاقد چیز کمالی است.[3] پس این کمالی که در فرد است کمالی است که خداوند به او بخشیده است.
بر همین اساس هر کسی بخواهد در جامعه به محبوبیت برسد و به سبب وجود کمالی ممدوح دیگران شود و مردم به ثنا و ستایش وی بپردازند، می بایست خودش را به خداوند وصل کرده و رابطه خویش را با خدا اصلاح کند، وگرنه رابطه او با خلق و دیگران به هم می خورد؛ زیرا هرگونه فساد ارتباطی با خدا، به معنای قطع بهره مندی از کمالی است که خداوند به شخص داده است و قطع ارتباط و افاضات الهی نیز به معنای تبدیل نعمت به نقمت و در نهایت بازگشت به فقر و نداری است که پیش از آن دارا بوده است.
از همین رو امامان معصوم(ع) اصلاح ارتباط صحیح با خداوند را عامل اصلاح میان انسان و دیگران دانسته و می فرمایند: من اصلح فیما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس؛ کسی که بین خود و خدایش را اصلاح کند خداوند بین او و مردم را اصلاح می کند.[4]
سه صفت برجسته افزایش محبوبیت
امام حسن عسکری(ع) سه صفت برجسته را مهم ترین عامل در محبوبیت در میان خلق و افزایش دوستان صدیق و صادق می داند و می فرماید: من کان الورع سجیته، والکرم طبیعته، والحلم خلته، کثر صدیقه و الثناء علیه؛ هر کس ورع و احتیاط در روش زندگی اش، بزرگواری و سخاوت و صبر و بردباری برنامه اش باشد؛ دوستانش زیاد و تعریف کنندگانش بسیار خواهند بود.[5]
...
1- ورع و پارسایی:
ورع از لگام زدن به حیوان و جلوگیری از خوردن و نوشیدن و فاصله انداختن میان غذا و حیوان گرفته شده است. اینکه برخی آن را به معنای تقوا گرفته اند به یک معنا درست است، ولی باید توجه داشت که فرق ظریف و لطیفی میان تقوا و ورع است؛ تقوا به یک معنا لفظی عام است؛ تقوا از وقایه به معنای سپر گرفتن نسبت به هر خطری است؛ از همین رو به پرهیزگاری معنا می شود که انسان با سپر گرفتن از خطر پرهیز می کند؛ اما ورع نوعی خاص از تقواست که با لگام زدن بر خواهش های نفسانی و فاصله انداختن میان نفس و خواسته هایش و احتیاط کردن در مواقع شبهه است. امام صادق(ع) برای تقوا درجات و مراتبی ذکر می کند. آن حضرت(ع) یکی از آن مراتب تقوا را ورع می داند و می فرماید: شما را به تقوای الهی و اطاعت فرمان خدا سفارش می کنم.
پس بدانید که از مراتب تقوا، طاعت خدا، رعایت وروع و تواضع برای خدا است.[6]
آیت الله جوادی آملی نیز می فرماید: «تقوا» از ماده «وقایه» به معنای نگهداری است و در اصطلاح دین یعنی نفس را کنترل کردن و انجام دادن واجبات و ترک کردن محرمات اما «ورع» درجه بالاتری از تقوا است، چون «ورع»؛ یعنی علاوه بر انجام واجبات و محرمات، از مکروهات و بلکه از بعضی مباحات هم پرهیز کردن و نیز همان طور که در ظاهر و بین مردم رعایت این جهات می شود، در باطن و خلوت هم مواظب نفس بوده و از ارتکاب محرمات و مکروهات خودداری شود.
ورع خود درجاتی دارد و اولین درجه آن، که از همه نازلتر است، ورع اهل توبه است که موجب می شود انسان از معصیت پرهیز کرده و توبه کند و به اطاعت روی آورد.
از این بالاتر ورع اهل صلاح است، که از مشتبهات نیز پرهیز می کنند. رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: دع ما یریبک الی ما لایریبک[7] چیزی را که شبهه ناک است و کاری که مشتبه است و حلال بودن آن روشن نیست ترک کنید. » غذای شبهه ناک و حرف شبهه ناک را گرچه ظاهرا حلال است، ولی چون حلیتش مشکوک است، ترک کنید. این ورع صالحین است. از این بالاتر ورع اهل تقوا است؛ که نه تنها از محرمات و مشتبهات پرهیز دارند بلکه حتی از حلالهایی که انسان را به سوی مشتبه می کشاند نیز می پرهیزند. گاهی انسان درباره افرادی سخن می گوید، ولی کم کم ممکن است سخن منتهی شود به جایی که احتمال هتک حیثیت یا غیبت مومنی در آن باشد و در این صورت البته باید آن را ترک کند. یا آن مسائل مالی را که کم کم ممکن است با اشتغال به آن دستش به مال مشتبه آلوده شود، ترک کند. آن حلالی را که احتمال می دهد کم کم پیامد شبهه ناک داشته باشد نیز ترک کند. این ورع اهل تقوی است. از این بالاتر ورع صدیقین است.
که از هر چه غیر خداست وارسته اند؛ و از هر چه غیر حق است پرهیز می کنند. اگر قلب جز محبت خدا چیز دیگر نپذیرفت قلب صدیقین است. خدای سبحان فرمود: «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه»[8] قلب، یعنی همان لطیفه الهی، که در یک انسان دو قلب وجود ندارد. به ما هم آموختند که از خدای سبحان مسئلت کنید که در این قلب جز محبت حق چیزی را پیدا نکند. «و قلبی بحبک متیما[9] بار الها قلب مرا به محبت و دوستی خود شیدا و بیقرار کن. » این تربیت، تربیت صدیقین است که قلب، از غیر خدا وارسته باشد.[10]
برای تقوا مراتبی گفته شده که مرتبه نخست تقوا، مرتبه ایمان و تسلیم است، مرتبه دوم آن مقام «توبه» است. در این مقام مومن از همه گناهان اجتناب می ورزد، مرتبه سوم تقوا آن است که «ان یتقی الشبهات و هو مقام الورع» یعنی اجتناب از شبهات است. امام صادق(ع) فرمود: ورع عاملی است که انسان را از محرمات خداوند باز داشته و او را از شبهات دور گرداند[11]
امام حسن عسکری(ع) یکی از مراتب ورع را وقوف در برابر شبهات دانسته و می فرماید: اورع الناس من وقف عند الشبهه، اعبد الناس من اقام الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب؛ با ورع ترین و پارساترین مردم آن کسی است که از موارد گوناگون شبهه و مشکوک اجتناب کند؛ عابدترین مردم آن شخصی است که قبل از هر چیز، واجبات الهی را انجام دهد؛ زاهدترین انسان ها آن فردی است که موارد حرام و خلاف را مرتکب نشود؛ قوی ترین اشخاص آن شخصی است که هر گناه و خطائی را - در هر حالتی که باشد- ترک کند.[12]
به هر حال، یکی از مهم ترین عوامل و موجبات محبوبیت و افزایش دوست آن است که انسان به بهبود روابط خود با خدا بیندیشد و با اصلاح میان خود و خدا، زمینه محبوبیت و اصلاح میان خود و دیگران را فراهم آورد و دوستان صادق خویش را افزایش دهد.
2- کرامت:
از دیگر عوامل موثر در محبوبیت و افزایش دوست صادق، داشتن خصلت کرامت است. کرامت برترین مرتبه احسان است. انسان دارای کرامت، نه تنها اهل عفو و بخشش نسبت به گناهکار و خطاکار است، بلکه به خطاکار، نیکی نیز می کند؛ چنانکه امام حسن مجتبی(ع) نسبت به مرد شامی رفتار کرد و نه تنها از گناه و خطای او گذشت بلکه او را مهمان کرد و نیازهای مادی و معنوی اش را برآورده ساخت.
خداوند خود[13] و فرشتگان و اهل بهشت را به کرامت ستوده است.[14]
نخستین سوره و آیاتی که از سوی خداوند نازل شده ناظر به کرامت خداوند است: اقرأ و ربک الأکرم؛ بخوان در حالی که پروردگارت کریم تر است[15] ؛ زیرا خداوند اکرم، درس کرامت به تو می آموزد. پس هدف آموزه های قرآنی این است که انسان به مقام کرامت برسد؛ زیرا خداوند در مقام پروردگاری با اسم اکرم ظهور می کند تا پیامبرش را به مقام اکرم برساند و مظهر خویش قرار دهد و او نیز به عنوان معلم و مزکی، دیگران را به این مقام برساند.[16]
در همین چارچوب است که معیار ارزش گذاری انسان، تقوا قرار گرفته است؛ زیرا با تقواست که انسان به مقام گرامی ترین انسانها می رسد. (ان اکرمکم عندالله اتقاکم)[17]
همچنین خداوند در بیان صفات مومنان می فرماید که آنان از کنار لغو و سخنان یاوه و بیهوده دیگران به کرامت و بزرگواری عبور می کنند.
رفتارهای کریمانه موجب می شود که انسان نسبت به خطاهای دیگران گذشت داشته باشد و آنان را مورد سرزنش قرار ندهد بلکه در پاسخ بدی و زشتی آنان کار نیک انجام دهد. اگر انسان به چنین ملکه ای دست یابد به طور طبیعی جاذبه ای برای او ایجاد می شود که مردم به سمت او کشیده می شوند و او می تواند دوستان صادق و راستین خویش را افزایش دهد و از میان مردمان بهترین ها و برترین ها را برای خود انتخاب کرده و به عنوان دوست با آنان ارتباط داشته باشد.
برخلاف انسان کریم، انسان لئیم است که به هیچ اصل اخلاقی پایبند نیست و با لئامت خویش آبروی خویش و دیگران را می برد و شرافت انسانی را لکه دار می سازد.
خداوند در آیات قرآن از خود به عنوان کریم[18] و اکرم، همچنین از قرآن به عنوان کریم[19] یاد کرده است؛ چنانکه از انسانها خواسته تا سخن کریم داشته باشند و از کرامتی که خداوند به آنان ارزانی داشته حفاظت کنند.
در روایات بسیاری به این نکته توجه داده شده که کرامت آدمی موجب می شود تا انسان به خصلت هایی چون رفق و مدارا و تعاطف و محبت و مانند آن دست یابد.
براساس کتاب غرر الحکم از امیر المؤمنین(ع) روایات بسیاری در تبیین و تشریح صفت کرامت و شیوه ها و نشانه های آن بیان شده که از جمله آنها می توان به این روایات اشاره کرد. امام علی(ع) می فرماید: الکرم ملک اللسان و بذل الاحسان؛ کرم و بزرگواری، مالک بودن زبان و بذل احسان است.
امام علی(ع) همچنین می فرماید: ان من الکرم لین الکلام؛ نرم و لین بودن سخن، از کرامت و بزرگواری است.
امام علی(ع) دیگر مصادیق کرامت را نیکویی خلق و پرهیز از پستی می داند؛ الکرم حسن السجیه و اجتناب الدنیه؛ کرم و بزرگواری نیکویی خلق و پرهیز از پستی است. آن حضرت می فرماید: کریم و بزرگوار هرگاه قدرت (بر انتقام) پیدا کند، گذشت می کند و هرگاه مالی به دست آورد، بخشش می کند و هرگاه چیزی از او خواسته شود، برآورده می سازد.
نیز می فرماید: «الکریم یتغافل و ینخدع»؛ آدم کریم و بزرگوار، خود را به غفلت می زند و به ظاهر فریب می خورد. همچنین می فرماید: «أشرف أخلاق الکریم تغافله عما یعلم»؛ بالاترین و شریف ترین اخلاق کریم آن است که بسیاری از چیزهایی که می داند، نادیده بگیرد.
تغافل، عبارت است از اینکه انسان، از مطلبی آگاهی داشته باشد و به خاطر مصلحت، خود را غافل و بی خبر نشان دهد و بگونه ای رفتار کند که طرف مقابل گمان برد او بی خبر است و بدین وسیله، رشته محبت و دوستی میان او و آن شخص گسسته نمی شود و رفاقت حسنه به سردی نمی گراید.
در روایاتی که در این باب وارد شده ویژگی های دیگری برای کریم بیان شده که مجموعه آنها نشان می دهد که رفتار کریمانه تا چه اندازه می تواند انسان را به اوج انسانیت برساند.
به هر حال، داشتن چنین خصوصیت بزرگی موجب می شود که انسان محبوب دل مردم شده و دوستان صادق بسیاری بیابد.
3- حلم:
حلم از دیگر عواملی است که موجب محبوبیت و افزایش دوستان صادق و صدیق می شود. حلم عبارت از صبر عقلانی است. حلیم کسی است که بتواند عقل و عاطفه را چنان در حالت اعتدال جمع کند که هیجانات عاطفی و احساسات با حفظ مناسب آن، در خدمت عقل باشد و صبر جمیلی را به ارمغان آورد. انسان دارای حلم کسی است که در عین توانایی، در هیچ کاری شتاب نمی کند و در کیفر مجرمان شتاب زده نمی شود، روحی بزرگ دارد و بر خشم و احساسات خود مسلط است. در روایت آمده شخصی از امام حسن مجتبی(ع) سؤال کرد: حلم چیست؟ فرمودند: الحلم کظم الغیظ و ملک النفس؛ فرو بردن خشم و تسلط بر خویشتن است.[20] بر همین اساس حضرت علی(ع) فرمودند: «لا حلم کالصبر و الصمت» هیچ حلمی مانند استقامت و سکوت نیست.[21] بنابراین استقامت و کنترل زبان، از شاخه های مهم حلم است، پس حلم مفهومی ضد عجز و تسلیم نیز دارد.
تفاوت حلم و صبر
در کتاب فروق اللغه ابی هلال عسکری تفاوت صبر و حلم اینگونه بیان شده: «بدان که حلم، اهمال در تأخیر عقاب مستحق است و حلم از جانب خداوند تعالی نسبت به گنهکاران در دنیا، فعلی است منافی تعجیل در عقوبت از نعمت و عافیت و بدان که حلم صحیح نیست مگر از کسی که قادر بر عقوبت و امثال عقوبت مثلاً تأدیب بوسیله زدن باشد. همچنین به کسی که ترک ظلم می کند حلیم گفته نمی شود و تنها زمانی گفته می شود «حلم عنه: از او درگذشت» که عقابش را به تأخیر اندازد و او را عفو کند و اگر چنانچه او را عقاب کند عادل باشد نه ظالم.
بعضی گفته اند که حلم ضد سفه است. به خاطر اینکه «سفه» یعنی بی خردی و سبکسری و عجله و در حلم، بردباری و وقار و اهمال [مهلت دادن] می باشد.
و اما صبر: یعنی حبس نفس در مصادفه با ناملایمات و صبر مرد، حبس کردن نفس از اظهار جزع است، و جزع «بیان آنچه که رسیده به آدمی از مصائب و ضررها و غم و اندوه می باشد؛ و جایز نیست که صبر به این معنا، صفت برای خداوند تبارک و تعالی قرار گیرد؛ زیرا مصائب و ضررها به خداوند اصابت نمی کند ولی جایز است وصف حلیم را به خداوند تبارک و تعالی نسبت داد».[22]
در مورد خداوند در دعای جوشن کبیر می خوانیم: «یا من هو بمن عصاه حلیم؛ ای کسی که نسبت به عصیان کننده اش حلیم است. »[23] در کتاب شریف بحارالانوار ذیل حدیثی از پیامبر(ص) تفاوت این دو واژه را علامه مجلسی(ره) بیان فرموده اند: در بیان حلم و رفق، هر چند این دو در معنا، معنایی نزدیک به هم دارند اما فرق کمی میان آنهاست: حلم، ترک تلافی کردن نسبت به کسی است که به تو ستم کرده یا خطایی نسبت به تو مرتکب شده و سکوت در مقابل کسی است که به تو بد دهنی و سفاهت کرده. اما رفق، یعنی لطف و شفقت و احسان به بندگان و عباد.
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: یحتاج العلم الی الحلم و یحتاج الحلم الی الکظم؛ علم به حلم نیازمند است و حلم به فروبردن خشم».[24]
پس این سه خصلت است که انسان را به جایی می رساند که مورد ستایش و مدح و ثنای دیگران قرار گرفته و محبوب خلق و خالق می گرداند و زمینه را برای افزایش دوستان صادق فراهم می آورد.
پی نوشت ها
[2] (یس، آیه 36؛ نجم، آیه 45؛ نحل، آیه 72)
[4] (جهاد النفس، حدیث 355؛ من لایحضره الفقیه ج4، ص 396، ح 5845)
[5] (اعلام الدین: ص 314، س7، بحارالانوار؛ ج 75، ص 379، س 22)
[6] (سیدهاشم بحرانی، تفسیر البرهان، ج1، ص 54)
[7] (وسائل الشبعه، ج 18، ص 124)
[10] (آیت الله جوادی آملی، حکمت عبادات)
[11] (مستدرک الوسایل) ج 17، ص 324
[12] (مستدرک الوسائل: ج 12، ص 261، ح 14061)
[14] (عبس، آیه 16؛ انفطار، آیه 11)
[16] (بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)
[19] (نمل، آیه 29؛ واقعه، آیه 77)
[22] (الفروق الغویه، فرق بین حلم و صبر، ص200)
[23] (دعای جوشن کبیر، فراز 57)
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/2282234146/profile_pictures/_evocache/ilove-khoda-photokade-15.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1484603850)
سلام چه مطلب عالی
خوشحال می شویم اگر به وبلاگ ما سر بزنید ونظر بگذارید
group - 19.kowsarblog.ir
فرم در حال بارگذاری ...
زائرین اربعینی که شهید مدافع حرم شدند+تصاویر
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آذر, 1395سالهاست به برکت وجود حضرت روح الله و نهضت وی و فرزندانش لبیک گویان به قیام او با خون خود راه زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام را باز کردند، شیعیان سراسر جهان قدم در راه عشق میگذارند و پای برهنه به دیدار معشوق می روند.
حادثه عظیم پیاده روی اربعین آدم را به یاد این جملات سید شهیدان اهل قلم میاندازد، آنجا که مینویسد: «بگذار اغیار هرگز در نیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر میکند و سر ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمیشناسد. بگذار اغیار هرگز در نیابند.»
و به راستی آنها که نگاه مادی به جهان پیرامون خود دارند و همه چیز را در ترازوی تفکرات دنیایی خود می سنجند چگونه درک میکنند قدم های تاول زده ای را که به عشق حضرت سیدالشهدا علیه السلام گام بر می دارند و این کار را از روی اشتیاق و اعتقاد آگاهانه انجام می دهند؟
چه بسیار کسانی که خونشان در این راه به زمین ریخت اما خود نتوانست در طول حیات مادی شان در این جاده منتهی به کربلا قدم بزنند اما افرادی هم بودند که آبروی زوار پیاده شدند و حالا که خود روزی خور درگاه حضرت حق هستند تنها یادشان می تواند قوت قلبی باشد برای عاشقانی که می خواهند راه آنها را بپیمایند.
تصاویری که مشاهده خواهید کرد تنها تعدادی از مدافعان حرم اهل بیت را نشان می دهد که روزی خود جزو زوار حضرت امام حسین علیه السلام بودند. پیشاپیش تأسف خود را ابراز می دارد اگر تصویری از شهیدی در این گزارش نیامده است.
شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی
شهید مدافع حرم لبنانی محمد حمودی
شهید مدافع حرم مرتضی کریمی
...
شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی
شهید مدافع حرم محمدرضا جبلی
شهید مدافع حرم علیرضا مرادی
شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا (سمت چپ تصویر)
شهید مدافع حرم علی اکبر عربی
شهید مدافع حرم لبنانی خلیل ابراهیم
شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی (سمت راست تصویر)
شهید مدافع حرم جواد دوربین (نفر دوم از سمت چپ تصویر)
شهید مدافع حرم محمد بلباسی
903" class="bodyimage" style="width: 517px; height: 360px;" src="http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1395/08/29/13950829000341_PhotoL.jpg" alt="" />
شهید مدافع حرم علی جمشیدی
شهید مدافع حرم
شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده
شهید مدافع حرم
شهید مدافع حرم عبدالله باقری (نفردوم از سمت راست تصویر)
شهید مدافع حرم محمد کامران
شهید مدافع حرم مهدی کوچک زاده(نفر اول سمت چپ تصویر)
شهید مدافع حرم حجت اسدی
شهید مدافع حرم امیر سیاوشی
شهید مدافع حرم علی اکبر شهریاری(سمت چپ تصویر)
شهید مدافع حرم علی تمام زاده
شهید مدافع حرم لبنانی عبدالجلیل محمد حمدان
شهید مدافع حرم لبنانی عباس یوسف خنافر
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/3421820341/profile_pictures/_evocache/www.pichak.net-04.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1467439735)
با سلام وخدا قوت
التماس دعا انشاالله موفق باشید.
خوشا به سعادتشان ………….
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/3421820341/profile_pictures/_evocache/www.pichak.net-04.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1467439735)
با سلام وخدا قوت
انشاالله موفق باشید التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
فضیلت ماه ربیع الاول
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آذر, 1395
«ربیع» بهمعنی بهار از ماده رَبع است. علت اینکه به این ماه ربیع گفته میشود این است که در فصل بهار، گیاهان تر و تازهاند و نامگذاری این ماه در فصل بهار رخ داده است.
فرم در حال بارگذاری ...