چرا حکومت اموی تصمیم به قتل امام حسن علیه السلام گرفت؟/ اشعار امام حسین علیه السلام در وصف برادر/ فضیلت گریه بر امام حسن علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 17ام آبان, 1395
...
سلام. خدا قوت.
السلام علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام
زیر سایه آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت بخیر باشید.
التماس دعای ویژه.
فرم در حال بارگذاری ...
نیم قرن توطئه و دشمنی
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1395
نگاهی به اقدامات خصمانه دولت آمریکا علیه ملت ایران در طول سالهای متمادی
نیم قرن توطئه و دشمنی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشآموزان و دانشجویان با اشاره به توصیف «انقلاب دوم» از سوی امام خمینی (رحمهالله) برای واقعهی «تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا» فرمودند: «این توصیف و نامگذاری بهدلیل توطئهها و خباثتهای آمریکا در قبل و بعد از انقلاب، ضد ملت ایران بود؛ زیرا دولت آمریکا از هیچ تلاش و اقدام رسمی و غیر رسمی برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی فروگذار نمیکرد و جوانان انقلابی، در آن زمان، با تسخیر لانهی جاسوسی، توطئهی او را خنثی کردند.» حضرت آیتالله خامنهای این واقعه را بهعنوان واکنشی طبیعی به «سالها توطئه و دشمنی آمریکا علیه ایران و چپاول منابع ملت ایران» دانستند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گزارش «نیم قرن توطئه و دشمنی» به بازخوانی توطئهها و دشمنیهای دولت آمریکا علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی پرداخته است.
از کودتا تا کُشتار مردم
موضوع دخالتهای دولت آمریکا در ایران و نگاه خصمانه و زورگویانهاش نسبت به مردم ایران یکی از موضوعات چالشبرانگیز و مهم تاریخ معاصر ما است. به روایت رهبر معظم انقلاب، دشمنی آمریکاییها با ملت ایران از سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. کودتای آمریکایی علیه دکتر مصدق آغاز مبارزهی تاریخی مردم ایران علیه سلطهطلبی دولت آمریکا بود:
«مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنی از سال ۳۲ با کودتای ۲۸ مرداد که به وسیلهی آمریکائیها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائی رسماً آمدند ایران، با چمدانهای پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیلهی آمریکائیها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکائیها نداشت.» ۱۳۹۱/۸/۱۰ [۱]
هرچند مصدق با کودتاییِ آمریکایی از قدرت حذف شد و دیکتاتوری برآمده از کودتا به تأمین منافع دولت آمریکا همت گماشت اما دخالت مستکبرانهی آمریکاییها در ایران پایان نیافت. با آغاز نهضت امام خمینی (رحمهالله) و وقوع قیام پانزده خرداد و شدت گرفتن اعتراضات مردم به رهبری امام (رحمهالله) علیه حکومت پهلوی و دخالت بیگانگان، باز هم آمریکاییها علیه ملت ایران دست به توطئه زدند:
«حادثهی قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامی و مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی پیش آمد… اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوی بود، اما آمریکائیها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیلهی او بر همهی امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال ۴۳؛ آمریکائیها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال ۴۳ تبعید کردند.» ۱۳۹۱/۸/۱۰ [۲]
...
br /> در طول سالیانی که دیکتاتوری پهلوی بر ایران حاکم بود آمریکاییها به عنوان «عقبه»ی این حکومت ایفای نقش کرده و غارت و چپاولگری کردند:«بعد از سال ۴۳ که حکومت مطلقهی محمدرضا پهلوی به پشتیبانی آمریکائیها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائیها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعهطلبی و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ دهها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند.» ۱۳۹۱/۸/۱۰ [۳]
در روزهای پُر تب و تاب انقلاب نیز مُهرههای دولت آمریکا مستقیماً در کنار عوامل حکومت پهلوی قرار گرفتند تا به هر شکلی شده نهضت اسلامی و ضد استکباری مردم را سرکوب کنند:
«در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستادهی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یکجوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قرهباغی گفتم که در مواجههی با مردم لولهی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتلعام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لولهی تفنگها را پایین آوردند، عدّهای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قرهباغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایدهای نکرد، مردم عقب نرفتند، آنوقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرالهای شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند.» ۱۳۹۴/۸/۱۲ [۴]
اما علیرغم همهی توطئهها و جنایتهای حکومت پهلوی و دولت آمریکا، انقلاب اسلامی ملت ایران به ثمر نشست.
از سازماندهی مخالفان تا کمک به صدام
با پیروزی انقلاب اسلامی فصل جدیدی در تاریخ ایران اسلامی گشوده شد. در این مقطع نیز بار دیگر آمریکاییها آغازگر دشمنی و خصومت علیه ملت ایران بودند:
«بعضی خیال میکنند دشمنیهایی که با ما میشود بهخاطر این است که ما ستیزهگری کردهایم؛ ما دائماً انگشت در چشم اینها کردهایم، [لذا] اینها از این جهت با ما دشمنی میکنند؛ نه، این هم خیال غلطی است، تصور غلطی است… ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند؛ آنها از همان اول شروع کردند: با بدگویی، با تحریم، با طلبکاری، با پناه دادن به دشمن ملت ایران؛ شروعکننده آنها بودند.» ۱۳۹۵/۳/۲۵ [۵]
هرچند محمدرضا پهلوی بهعنوان مهمترین تأمینکنندهی منافع آمریکاییها در ایران، سقوط کرده و فراری شده بود، اما این نقطهی پایان خصومتگری دولت آمریکا علیه ملت ایران نبود:
«[آمریکاییها] محمدرضا را که فراری ملت ایران بود، در آمریکا پذیرفتند و بهعنوان یک میهمان پناه دادند. اموالی که در اختیار محمدرضا قرار داشت، بالغ بر میلیاردها دلار میشد که در آمریکا سرمایهگذاری کرده بود. در همه جای دنیا معمول است وقتی یک نفر که در رأس رژیمی قرار دارد، سرنگون شد، اموال شخصیاش که از آن مردم و دولت جدید بر سر کار آمده است، به آن دولت برگردانده میشود… هیچ جا سابقه ندارد که آن همه ثروت را که متعلق به ملت ایران بود، در حسابهای محمدرضا و کسانش در آمریکا نگه دارند. حتی یک ریالش را به مردم ایران ندادند و نگه داشتند.» ۱۳۷۳/۸/۱۱ [۶]
«تحریک مخالفان و کمک به حرکتهای تجزیهطلبانه» در گوشه و کنار کشور، اولین اقدام خصمانهی آمریکاییها علیه انقلاب اسلامی بود:
«اولین کاری که از طرف آمریکائیها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکندهی جمهوری اسلامی و کمک به حرکتهای تجزیهطلب و تروریستی در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطهای از نقاط کشور که حرکتهای تجزیهطلب در آنجا زمینهای داشت، انگشت آمریکائیها را ما دیدیم؛ گاهی پول آنها را، و حتی در مواردی عناصر آمریکائی را ما در آنجا دیدیم.» ۱۳۸۸/۱/۱[۷]
آمریکاییها به این بَسنده نکرده و به «حمایت از کودتاچیان» علیه انقلاب تازه پیروزشده پرداختند:
«در اینجا کودتای نظامی راه انداختند. کودتای پایگاه شهید نوژه معروف است، که حتماً شنیدهاید و شاید اطلاعاتی هم داشته باشید. البته ما در جریان ریز قضایا بودیم. کودتای نظامی بسیار خطرناکی بود که مقدماتش را هم چیده بودند اما نتوانستند آن را به جایی برسانند.» ۱۳۸۲/۲/۲۲ [۸]
چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان سفارت آمریکا در تهران باز بود اما تبدیل به «مرکز جاسوسی و سازماندهی مخالفان انقلاب» شده بود:
«سفارتشان در تهران مشغول کار و فعّالیت بود. شما ببینید! رفتار این انقلاب و این ملّت نجیب و آن امام کریمِ بزرگوارِ پر اغماض با آمریکاییها در ایران اینگونه بود… [این سفارت] به مرکز سازماندهی مخالفین و دشمنان انقلاب تبدیل شد که بروند آنجا دستور بگیرند و در بیرون، علیه انقلاب و نظام اسلامی همکاری کنند.» ۱۳۷۳/۸/۱۱ [۹]
زمان زیادی از تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در تهران نمیگذشت که توطئهی بزرگ دیگری کلید خورد:
«به صدام چراغ سبز دادند؛ این یک اقدام دیگر دولت آمریکا بود برای حملهی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریکا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله کند. هشت سال جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال -بخصوص در سالهای آخر- همیشه آمریکائیها پشت سر صدام بودند و به او کمک میکردند -کمک مالی، کمک تسلیحاتی، کمک کارشناسی سیاسی- خبرهای ماهوارهای میدادند و امکانات خبررسانی داشتند. تحرک نیروهای ما را در جبهه در ماهوارههایشان ثبت میکردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاههای صدام میفرستادند که از آنها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده کند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند… به صدام کمک کردند. این هم یکی از کارهای این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با کشور ما.» ۱۳۸۸/۱/۱ [۱۰]
از تحریم تا نفوذ
با پیروزی ایران اسلامی در جنگ تحمیلی و شکست دشمن در رسیدن به اهدافش، فصل جدیدی از توطئهگری آغاز شد. با ناکامی آمریکاییها در اقدامات عملی، آنها عرصهی جدیدی در دشمنی با ملت ایران و انقلاب آن گشودند:
«آمریکا بعد از اینکه سالهایی را در مقابل جمهوری اسلامی و ملت ایران با این روش عمل کرد، به این نتیجه رسید که تقابل عملی کافی نیست و باید در کنار آن، تقابل و تخاصم و مبارزهی نظری را هم شروع کند. معنای تقابل نظری چیست؟ یعنی مبارزه با جمهوری اسلامی در صحنهی اعتقاد و در زمینهی فرهنگ و مسائل اخلاقی. البته قبلاً هم مبارزهی آنها جدّی بود؛ منتها احساس کردند باید نقطهی ثقل، این باشد.» ۱۳۸۲/۲/۲۲ [۱۱]
این «تخاصم نظری» در قالب «تهاجم فرهنگی» دنبال شد:
«هدف از این تقابل نظری و حملهی اعتقادی، معلوم و روشن است. نظام جمهوری اسلامی متّکی به مردم است و مردم هم با ایمان و روحیه و اعتقادِ خود به این نظام علاقهمند و دلبستهاند و از آن دفاع میکنند؛ این حقیقت در طول این سالها فهمیده شد. اگر این ابزار از دست نظام اسلامی گرفته شود، بدیهی است برای کسی که فکری برای این کشور و این نظام در سر دارد، چقدر حائز اهمیت است. لذا دیدیم از همان سالهای هفتادوسه و هفتادوچهار روزبهروز این تقابل شدیدتر شد و رخنهافکنی در مبانی اعتقادی و ارزشی نظام در سطوح مختلف شروع گردید. حتّی در خود انقلاب و حتّی در ریشههای عمیقتر انقلاب -مانند اسلام، عاشورا، تشیّع و جدا نبودن دین از سیاست- که جزو مبانی مسلّم فکری در نظر متصدّیان انقلاب و روشنفکران کشور و پیشروان این حرکت عظیم بود، شبههافکنی و تردیدافکنی به شکل همهجانبه و عمیق شروع شد.» ۱۳۸۲/۲/۲۲ [۱۲]
هرچند توطئهی نابودی «زیرساخت اعتقادی مردم» و «از بین بردن حمایت مردم از نظام اسلامی» توطئهای پُرقدرت و دامنهدار بود اما در این زمینه نیز دشمن نتوانست به هدف نهایی خود دست یابد.
«تحریم» و «جنگ روانی» برای تغییر محاسبات مردم و مسئولان و فلج کردن جمهوری اسلامی، اقدام خصمانهی دیگری از طرف دولت آمریکا علیه ملت ایران بود:
«همهی دنیای استکبار و دولتهای مستکبر دست روی دست هم گذاشتند، بلکه ملت ایران را تحریم کنند؛ با این تحریم، ملت ایران را خسته کنند و به ستوه بیاورند. خودشان هم میگویند که ما خواستیم ملت را در مقابل نظام جمهوری اسلامی به ایستادگی وادار کنیم تا مسئولان نظام جمهوری اسلامی محاسباتشان عوض شود!» ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ [۱۳]
اما علیرغم تحریمهای گسترده، روندِ «پیشرفتهای مردم و نظام اسلامی» متوقف نشد:
«مرحلهی دیگری از مقابله و معارضهی آنها، عبارت بود از حملهی نرم. حملهی نرم یک نوعش همین چیزهایی است که مشاهده کردید: تحریم اقتصادی، تبلیغات اغواگر و امثال اینها… به خیال خودشان تحریمهای فلجکنندهای را نسبت به جمهوری اسلامی اعمال کردند… میخواستند جمهوری اسلامی را با این تحریمها و با این محاصرهی اقتصادی فلج کنند، [ولی] جمهوری اسلامی فلج نشد. در همان دوران تحریم، کارهای بزرگی انجام گرفت.» ۱۳۹۵/۳/۶ [۱۴]
آمریکاییها با ناکام ماندن توطئهی تحریم به قصد در مقابل هم قرار دادن مردم و مسئولان ایران، در مقطع جدید توطئهی «نفوذ» را پیگیری میکنند:
«جنگ نرم از نوع دیگر، این است که خیلی خطرناک است، این آن چیزی است که بنده مکرّر در مکرّر تذکّر میدهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر محاسبات.» ۱۳۹۵/۳/۶ [۱۵]
اتکاء به یک تجربه درست
اکنون سالیان متمادی از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است. جلوگیری از نفوذ و حضور استعماری بیگانگان از جمله اهداف ملت ایران در نهضت اسلامی خود بوده است. دولت آمریکا با روحیهی استکباری و خودبرتربین حتی لحظهای از دشمنی با ایران اسلامی دست برنداشته است:
«بعضى خیال میکنند اینکه ما بر روى دشمنى آمریکا با ما تکیه میکنیم، ناشى از تعصّب است؛ نه، ناشى از شناخت است، ناشى از تجربه است. ما ۳۷ سال است داریم تجربه میکنیم این دشمنىها را. از اوّل انقلاب اینها کمر بستند به دشمنى امام بزرگوارِ ما و حرکت عظیم او؛ از اوّل انقلاب شروع کردند به توطئه، هنوز هم دارند میکنند.» ۱۳۹۵/۴/۱۶ [۱۶]
اما نکتهی مهم این است که با مرور این دشمنیها و با نگاهی به تجربیات ملت ایران در طول این سالها بار دیگر ضرورت و حکمتِ تکیهی بر این «تجربه» نمایان میشود:
«یک عدهاى بمجرد اینکه شعار ضد غربى یا ضد آمریکایى مىشنوند، فوراً تصورشان این نباشد که یک کار تعصبآمیز یا بدون یک منطق فکرى دارد انجام میگیرد؛ نه، این نگاه ضد غربى و ضد آمریکایى در انقلاب اسلامى، متکى است به یک تجربهى درست، به یک نگاه عقلانى درست، به یک محاسبهى صحیح.» ۱۳۹۳/۵/۱[۱۷]
۱. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۹۱/۸/۱۰
۲. همان
۳. همان
۴. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۹۴/۸/۱۲
۵. بیانات در دیدار مسئولان نظام ۱۳۹۵/۳/۲۵
۶. بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۷۳/۸/۱۱
۷. بیانات در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علیبنموسی الرضا ۱۳۸۸/۱/۱
۸. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۲/۲/۲۲
۹. بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۷۳/۸/۱۱
۱۰. بیانات در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علیبنموسی الرضا ۱۳۸۸/۱/۱
۱۱. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۲/۲/۲۲
۱۲. همان
۱۳. بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
۱۴. بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۹۵/۳/۶
۱۵. همان
۱۶. بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی ۱۳۹۵/۴/۱۶
۱۷. بیانات در دیدار دانشجویان۱۳۹۳/۵/۱
سلام .
بسیار عالی .
ممنون به خاطر وبلاگ خوب شما .
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ، ناله کرد
هر خواهری که بود ، روان کرد سیل خون
هر دختری که بود ، پریشان کُلاله کرد
هفتم صفر ، سالروز شهادت امام حسن مجتبي عليه السلام بر شما تسليت باد !
التماس دعا !
.
با سلام بسیار زیبا بود مثل همیشه
طرفدارتون هستیم
با (عاشورا یگانه علاج دنیا )بروزیم
منتظر حضور گرمتون میمانیم
فرم در حال بارگذاری ...
تیزر الزائر، اینجا عصر ظهور است
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1395
دانلود تیزر الزائر، اینجا عصر ظهور است
در همایش ملی تبیین ظرفیتهای تمدنی اربعین
استاد پناهیان:
چه کسی میتواند بگوید که تجمع اربعین، علامت نزدیک شدن ظهور نیست؟
چرا ثواب زیارت حسین علیه السلام با ثواب شهادت مقایسه شده؟
مهمترین کارکرد اجتماعی شهادت، ایجاد امنیت و اقتدار برای امت اسلامی است
تا وقتی «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» نباشد سایر عوامل سعادت یک ملت، کارآیی ندارند
اجتماع قلوب در کنار کربلای امام حسین علیه السلام عامل سعادت این ملت است
اربعین موقع جمعآوری پول برای حل مشکلاتِ دیگر مملکت نیست!
پی دی اف متن سخنرانی : A5 | A4
صوت سخنرانی : دانلود | بشنوید
حجت الاسلام پناهیان: اجتماع قلوب، در کنار کربلای امام حسین علیه السلام عامل سعادت این ملت در همۀ ابعاد است، اما بسیاری از نخبگان و مسئولین جامعۀ ما این حرف را شوخی میگیرند! اگر مسئولین جامعه در ابعاد مختلف فرهنگی و اقتصادی و… این عامل را جدی میگرفتند، الان مسیر راه آهن را در سه چهار شاخه، بین ایران و عراق، درست کرده بودند، چرا میلیونها نفر از ایران اسلامی بهسهولت در این سفر نروند و نیایند؟!
حجت الاسلام پناهیان در همایش ملی ظرفیتهای تمدنی اربعین که در محل حوزۀ هنری برگزار شد به تبین آثار تمدنی زیارت اربعین و نقش آن در سعادت یک ملت پرداخت. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
روایت «زیارت اربعین» مثل جرقهای بود که به انبار انرژیهای متراکم مؤمنین اصابت کرد
شما در باب اهمیت زیارت امام حسین علیه السلام روایات زیادی را از ائمۀ هدی علیه السلام شنیدهاید. در میان همۀ این روایتها که انرژی متراکمی را در امت اسلامی ایجاد میکنند، روایت زیارت اربعین(عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ…وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ؛ تهذیبالاحکام/6/52) مانند جرقهای بود که گویی به یک انباری از این انرژیهای متراکم اصابت کرد و در زمانی که مؤمنینِ راه حسین علیه السلام قدرت دفاع از خودشان را دارند، منجر به تجلی زیارت اربعین شد.
برای اینکه آن انبار مهمات یا آن انرژی متراکم برآمده از روایات و سفارشات اولیاء خدا برای زیارت امام حسین علیه السلام را بهتر بشناسیم، بنده دو روایت از میان این روایات را برای شما قرائت میکنم. شاید اگر این روایت سالهای پیش بیان میشد، یکمقدار مبالغهآمیز تلقی میشد. ولی الان باتوجه به اینکه زیارت اربعین دیگر نیازی به تبلیغات ندارد و قدرت حماسۀ اربعین، آثار بابرکت خودش را به نمایش گذاشته، دیگر کسی تصور نمیکند که این روایات را در باب تبلیغ اربعین یا تحریک مردم به حضور در پیادهروی اربعین یا حتی برای تبلیغ کردن زیارت امام حسین علیه السلام قرائت میکنیم.
...
>فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است یا شهادت؟/ امام صادق علیه السلام : زائر حسین علیه السلام میتواند به مقامی برسد که شهید راه خدا نمیتواند به آن مقام برسد
امام صادق علیه السلام میفرماید: «زیارت امام حسین علیه السلام بافضیلتترین عملی است که انسان میتواند انجام دهد؛ إِنَّ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ ع أَفْضَلُ مَا یَکُونُ مِنَ الْأَعْمَال»(کاملالزیارات/147) و در روایات دیگری این مضمون آمده است که بالای هر کار خوبی، یک کار خوبی هست، تا زمانی که فرد در راه خدا بهشهادت برسد(فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ کافی/2/348) حالا این سؤال پیش میآید که فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است یا شهادت؟
امام صادق علیه السلام میفرماید: «وقتی زائر به زیارت حسین علیه السلام پرداخت، هنگام بازگشت، هیچ گناهی بر او باقی نمیمانَد، و او به مقامی میرسد که کسی که در راه خدا به خون خود آغشته شده، به آن مقام نمیرسد؛ َیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْبٌ وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(کاملالزیارات/298) پس طبق این روایت، کسی که به زیارت امام حسین علیه السلام برود، میتواند به مقامی برسد که شهید در راه خدا نمیتواند به آن مقام برسد؛ این ظرفیت معنوی زیارت امام حسین علیه السلام است.
امام باقر علیه السلام : کسی که با شوق به زیارت حسین علیه السلام برود، اجر هزار شهید از شهدای بدر را برایش مینویسند
امام باقر علیه السلام میفرماید: «اگر مردم میدانستند که در زیارت امام حسین علیه السلام چه فضیلتها و ارزشهایی هست، از شوق، جان میدادند و از شدت حسرت(از اینکه به زیارت نرفتهاند) قالب تهی میکردند؛ لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ»(کاملالزیارات/142) از حضرت پرسیدند: در این زیارت چه فضیلتهایی هست؟ حضرت فرمود: «کسی که با شوق به زیارت حسین علیه السلام برود، هزار حجِ قبولشده و هزار عمرۀ پرارزش را برایش مینویسند و اجر هزار شهید از شهدای بدر را برایش مینویسند؛ مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»(همان) شما میدانید که تعداد شهدای بدر بسیار کم است؛ ولی اجرشان خیلی بالاست، چون در ایمان به رسول خدا(ص) سبقت گرفته بودند و در اوج غربت اسلام، به دفاع از اسلام پرداخته بودند.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «برای شما که پیاده به سمت کربلا میروید، هر قدمی که برمیدارید و میگذارید، بابت هر قدم، ثواب یک شهید که در راه خدا به خون خود آغشته شده، عنایت خواهد شد؛ فَلَکَ بِکُلِّ قَدَمٍ رَفَعْتَهَا أَوْ وَضَعْتَهَا کَثَوَابِ الْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(کاملالزیارات/207)
چرا در روایات، ثواب زیارت حسین علیه السلام با ثواب شهادت مقایسه شده؟/ مهمترین کارکرد اجتماعی شهادت، ایجاد امنیت و اقتدار برای امت اسلامی است
حالا چرا باید ثواب زیارت امام حسین علیه السلام با ثواب شهادت، مقایسه شود؟ این موضوع، خیلی قابل تأمل است. نباید از کنار چنین روایاتی ساده عبور کرد.
مهمترین کارکرد اجتماعی شهادت، ایجاد امنیت برای امت اسلامی و ایجاد اقتدار برای جامعۀ دینی است. از سوی دیگر، حضرت امام(ره) میفرماید: «انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا…این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند… این جنبۀ سیاسی این مجالس بالاتر از همۀ جنبههای دیگری که هست. بیخود نمیگویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورتِ گریه کردن به خودش بگیرد اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دیدِ الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند»(صحیفه امام/13/323)
امام(ره): یکپارچگی ملتها، جلوی آسیبپذیری آنها را میگیرد/ این یکپارچگی را هیچکسی مثل حسین علیه السلام نمیتواند ایجاد کند
همچنین حضرت امام میفرماید: «همین گریههاست که کارها را پیش برده، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکند»(همان، ص328) طبق فرمایش امام، یکپارچگی ملتها، جلوی آسیب دیدن آنها را میگیرد و این یکپارچگی را هیچکسی مثل امام حسین علیه السلام نمیتواند ایجاد کند.
حضرت امام در جای دیگری میفرماید: «این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصۀ کربلا هست، این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا. و بزرگترین امر روانی است در دنیا. تمام قلوب با هم متحد میشوند. اگر خوب راهش ببریم، ما برای این هماهنگی پیروز هستیم. و قدر اینرا باید بدانیم»(صحیفه امام/11/99) حضرت امام(ره) ظرفیت عزاداری امام حسین علیه السلام را بهخوبی میدیدند. آن وقتی امام میفرماید «این اجتماعات، بزرگترین امر سیاسی در دنیاست» هنوز خبری از این تظاهرات 20 میلیونی اربعین نبود، و امام، این صدها میلیون غذایی که بین زائرین اربعین توزیع میشود را ندیده بودند.
امت اسلامی برای نفَس کشیدن خودش نیاز به اقتدار و امنیت دارد
ما هر کاری بخواهیم انجام دهیم، نیاز به قدرت داریم؛ نیاز به اقتدار امت اسلامی داریم. امت اسلامی قبل از اینکه بخواهد فرهنگسازی کند، نیاز به اقتدار دارد، قبل از اینکه بخواهد اقتصاد خودش را سامان دهد، نیاز به اقتدار دارد، قبل از اینکه بخواهد تمدنِ عظیمی را پیریزی کند، نیاز به اقتدار دارد، نمیشود این امت در اوج ضعف بنشیند و برای یک تمدن عظیم، اندیشه کند یا بخواهد مقدمات یک تمدن عظیم را فراهم کند.
امت اسلامی برای نفَس کشیدن خودش نیاز به اقتدار و امنیت دارد، و شما الان در این منطقه مشاهده میکنید که چه وضعیتی وجود دارد!
«اقتدار پایدار» جز با حضور مردم؛ آنهم با قلبهای متحد، تحقق پیدا نمیکند
خُب امت اسلامی این اقتدار و امنیت را از کجا باید بهدست بیاورد؟ بهترین نوع اقتدار و اساساً اقتدار پایدار، جز با حضور مردم؛ آنهم با قلبهای متحد، تحقق پیدا نمیکند. حکومتها هرچقدر هم مقتدر باشند، بدون مردم برای تأمین امنیت، کاری از پیش نمیبرند؛ چه امنیت داخلی و چه امنیت خارجی(لبِ مرزها) بدون مردم امکان ندارد. و مردم هم اگر بخواهند وارد صحنه شوند، بدون اتحاد قلبی امکان ندارد.
این مطلب را حضرت ولی عصر(عج) بسیار حکیمانه بیان فرمودهاند و برای ظهور خودشان، چنین مقدمهای را لازم دانستهاند. حضرت میفرماید: «اگر شیعیان ما-که خدا آنها را بر طاعت خودش موفق بدارد- با هم جمع شوند و قلبهایشان را با هم متحد کنند برای اینکه آن عهدی که با ما دارند وفا کنند، دیگر مژدۀ ملاقات ما به تأخیر نخواهد افتاد و دیدار ما برای آنها سرعت خواهد گرفت؛ لَوْ أَنَ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا»(احتجاج/2/499)
چه کسی میتواند بگوید که تجمع اربعین، علامت نزدیک شدن ظهور نیست؟
چه کسی میتواند بگوید که تجمع اربعین، علامت نزدیک شدن ظهور نیست؟ چه کسی میتواند چنین تصور کند؟ خداوند از ما انتظار فراوان ندارد؛ البته ما کاستیهای فراوانی داریم که باید درست کنیم ولی خدا خودش باید کمک کند. اما شرط کمک خدا چیست؟ شرط اینکه خدا کارهای ما را سامان دهد و مساعدت خدا به ما برسد چیست؟ شرطش این است که ما بتوانیم این «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» را برای وفای به آن عهد، انجام دهیم، و شما در اربعین دقیقاً همین را میبینید.
تجمع مردم در اربعین با تجمع مردم در مترو فرق میکند! آنجا همه یکدل هستند، همه یکچیز میخواهند. هر کدام از آنها نمیخواهد منفعتی برای خودش بگیرد و برود. همه برای یک نفر و یک جریان، در آنجا جمع میشوند. در زیارت اربعین میگویند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ»(تهذیبالاحکام/6/114) یعنی نصرت و یاری من برای شما آماده است.
راههای سعادت ملتها چیست؟
شما راههای سعادت یک ملت، راههای سعادت ملتها و کلِ بشریت را-بهطور مختصر- بشمارید؛ مثلاً اینکه نخبگان ملت باید افراد فهیمی باشند و طالب سعادت مردم باشند. یا اینکه نخبگان باید اهل اقدام باشند و انگیزۀ نجات امت خودشان را داشته باشند. تودۀ مردم هم باید بفهمند و انگیزۀ اقدام داشته باشند. تودۀ مردم-جدای از فهم- باید از فرهنگ بالایی هم برخوردار باشند تا این فرهنگ صحیح، انگیزۀ عمل را در مردم ایجاد کند و آنرا هدایت کند.
علاوه بر موارد فوق، «برنامۀ خوب» هم لازم است. یک برنامۀ خوب اگر نباشد، نخبگان و تودهها، هر دو درجا خواهند زد و به موفقیت نخواهند رسید. علاوه بر اینها، موقعیت مناسب هم باید فراهم باشد، امکانات لازم هم باید باشد. علاوه بر اینها شما میتوانید عوامل دیگری را هم بهعنوان عوامل تضمینکنندۀ سعادت یک ملت، برشمرید.
تا وقتی «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» نباشد سایر عوامل سعادت یک ملت، کارآیی ندارند
همۀ عوامل فوق هم اگر باشد، تا وقتی «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» نباشد، آیا این عوامل کارآیی دارند؟! چرا ما هزاران حرف خوب را با هم یکسان میدانیم و برتری یک حرف خوب را نسبت به حرفهای خوب دیگر، درنظر نمیگیریم؟ چرا ملتها را در میان حرفهای خوبِ متعدد، سرگردان میکنیم تا از همۀ حرفهای خوب، دلزده بشوند؟
مهمترین عاملی که یک ملت را بدبخت میکند و به خاک سیاه مینشاند، راههای باطلی که آنها طی میکنند، نیست، بلکه فراوانی سخنان حقی است که مردم ترجیح این سخنان حق را بر یکدیگر، تشخیص ندهند.
سمّ مهلک برای یک انسان یا جامعه عدم تشخیص برتری یک خیر بر یک خیر دیگر است
سمّ مهلک برای یک انسان و یک جامعه این است که برتری دو خیر، یا برتری دو حق نسبت به همدیگر تشخیص داده نشود. کمااینکه در روایت فرمود: «لَیْسَ الْعَاقِلُ مَنْ یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَلَکِنَّ الْعَاقِلَ مَنْ یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّیْن» (میزانالحکمه/ح ١٣٦٠٢)
آنچیزی که دارد موجب بدبختی افراد در جامعۀ ما میشود و موجب بدبختی یک جامعه میشود و در جامعۀ ما موجب آسیبهای فراوان شده، حرف غلط نیست، بلکه عدم تشخیص برتری یک حرف صحیح بر حرف صحیح دیگری است که از نظر رتبه و ارزش، ذیل آن قرار میگیرد. اما بنده همین الان اگر بخواهم-برای مطلب فوق- مثالی بزنم، حتماً هجمههای فراوانی از این سوی و آنسوی، از جانب کسانی که اهل تشخیص اولویتها نیستند، آغاز خواهد شد.
عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است/ «اجتماع قلوب» را بهسختی میتوان بهدست آورد
من از شما سؤال میکنم: در بین عوامل سعادت یک ملت، کدامیک از عوامل کلیدیتر هستند؟ کدامیک از عوامل را به سختی میشود فراهم کرد؟ کدامیک از عوامل، عامل فراهم آوردنِ دیگر عوامل است؟ همانطور که امام زمان علیه السلام فرمود؛ آن عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است. این عامل مهمتر از دیگر عوامل است؛ آورندۀ دیگر عوامل است، تقویتکنندۀ دیگر عوامل است، مؤثر قراردهندۀ دیگر عوامل است، و دیگر عوامل، بدون این عامل، کارآیی ندارند، و هیچ عامل دیگری، کارآیی این عامل را ندارد. و البته این عامل به سختی میتواند بهدست بیاید.
«اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزارش محل اجتماع دلها باشد
شما این عامل را به این سادگی نمیتوانید در بین نمازخوانهای یک مسجد پیدا کنید؛ «اجتماع قلوب» بهواسطۀ نماز خواندن، به این سهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» بهواسطۀ قرآن خواندنِ یک گروه در کنار یکدیگر بهسهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزار او محل اجتماع دلها باشد و زیارتنامهای که در اوج آن بگویند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ من برای کمک کردن به شما آمادهام» در این صورت است که «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ» تحقق پیدا میکند.
اجتماع قلوب در کنار کربلای حسین علیه السلام عامل سعادت این ملت است/ بسیاری از نخبگان و مسئولین جامعۀ ما این حرف را شوخی میگیرند
اگر ما این موضوع را جدی میگرفتیم، و مسئولین فرهنگی و اقتصادی جامعه-و مسئولین جامعه در ابعاد مختلف- این عامل را جدی میگرفتند، الان مسیر راه آهن را در سه چهار شاخه، بین ایران و عراق، هموار کرده بودند، و مسیر رفت و آمد پیادۀ مردم برای میعادگاه اربعین را در اطراف کربلا، در دهها جادۀ مخصوص پیادهروی، هموار کرده بودند، که چرا میلیونها نفر از ایران اسلامی بهسهولت در این سفر نروند و نیایند؟ مگر این سفر، یک سفر توریستی است؟!
بسیاری از نخبگان و مسئولین جامعۀ ما این حرف را شوخی میگیرند که اجتماع قلوب، در کنار کربلای امام حسین علیه السلام -که جای دیگری به این سهولت قابل تحقق نیست- عامل سعادت این ملت در همۀ ابعاد است. ولی این حرف را شوخی میگیرند!
به شما اطمینان میدهم که بسیاری از نخبگان ما، به قدر کافی دربارۀ همین احادیث-که پاداش زائر حسین علیه السلام را در حد شهادت اعلام میفرماید- ذرهای اندیشه نکردهاند، و یا اگر اندیشیدهاند، اندیشۀ آنها به جایی نرسیده است. اینها را شوخی میپندارند! البته همه احترام ائمۀ هدی علیه السلام را حفظ میکنند، ولی اگر بسیاری از این افراد، مقابل این کلام امام صادق علیه السلام مینشستند، حتماً جزء استهزاءکنندگان اولیاء خدا قرار میگرفتند! چه کسانی اولیاء خدا را مسخره میکنند؟ کسانی که عقلشان به عمق کلام اولیاء خدا نمیرسد، لذا مسخره میکنند.
آیا مسئولان اجرهای معنوی ویژۀ زیارت حسین علیه السلام را باور میکنند؟/ این اجرها چه تأثیری در سرنوشت یک ملت دارد؟
من از مسئولین جامعه، از نخبگان و کسانی که کار در دستشان هست، تقاضا میکنم که از خودشان سؤال کنند: آیا این اجرهای معنوی بسیار بالایی که برای زیارت امام حسین علیه السلام و برای پیاده رفتن به این زیارت-در روایات-بیان شده را باور میکنند یا نه؟ اگر باور میکنند، بگویند که وقتی اجری معادل اجر شهادت برای هر قدم زائر پیادۀ کربلا گذاشتهاند، این چه تأثیری در سرنوشت یک ملت دارد؟ اگر اینرا میدانند، امکانات بیشتری برای رفتن مردم به این زیارت، فراهم کنند.
اربعین موقع جمعآوری پول برای حل مشکلاتِ دیگر مملکت نیست!/ برکات این سفر هزاران گرفتاری دیگر را حل میکند
اربعین موقع جمعآوری پول برای حل مشکلاتِ دیگر مملکت نیست. مسئولین نباید اربعین را فرصتی تلقی کنند برای اینکه بهطور مستقیم بخواهند عوارضی دریافت کنند؛ برای حل دیگر مشکلات! اربعین زمانی است که دولت و دلتمردان، اگر دانایی بهخرج بدهند، باید برای حضور مردم یارانه پرداخت کنند. بگذارند مردم، در این سفر سادهتر از هر سفر دیگری، حضور پیدا کنند. نور و معرفت و برکت، از این سفر به ارمغان بیاورند و-در نتیجۀ آن- هزاران گرفتاری دیگر، در مملکت برطرف شود.
یک زمان و مکان را به اندیشمندان جامعه پیشنهاد میکنم تا دربارۀ آثار محبت و زیارت حسین علیه السلام بیندیشند
آیا واقعاً زیارت اربعین، با حضور میلیونی مردم، گرفتاریهای دیگر را برطرف میکند؟ اگر برطرف نمیکند، چرا ائمۀ هدی علیه السلام اجری معادل اجر شهادت برای هر قدمِ آن، اعلام کردهاند؟ آیا اینها جای اندیشیدن ندارد؟
فکر میکنم ما هنوز نیاز داریم به اینکه دربارۀ امام حسین علیه السلام و آثار شهادت او و محبت به او و زیارت مرقد منوّر او، اندیشه کنیم. بنده یک زمان و مکانی را به اندیشمندان جامعه پیشنهاد میکنم که دربارۀ این موضوع بیندیشند؛ در سه روز پیادهروی به سوی کربلا، فرصت اندیشیدن در اینباره هست. این مکان، بهترین مکان برای اندیشیدن است. در میان نالهها و شورِ زائرین، در مسیر پیادهروی اربعین، بهترین فرصتها برای اندیشیدن پدید میآید که در هیچجای دیگری، اینهمه تعقل و تفکر، امکانپذیر نیست.
درک برخی از معجزهها، نیاز به اندیشه دارد/ معجزات دین ما برای خواص و اهل اندیشه است/ الان بزرگترین معجزه، معجزۀ قلبهایی است که متأثر از حماسۀ عاشورا هستند
ما متدینین، گاهی به معجزه هم معتقدیم؛ معجزات زیادی در اطراف ما رخ میدهد، مثل معجزهای که در دلهای تک تک ما-در جریان سوگواری و عزادار بودن برای امام حسین علیه السلام - اتفاق افتاده است که دیدن و درک این معجزهها نیاز به اندیشه دارد. ممکن است فکر کنید که خیلی از معجزهها برای عوام است؛ بله در قدیم، خیلی از معجزهها برای عوام بود؛ مثل زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام . اما معجزات دین ما برای خواص و اهل اندیشه است. مثلاً اگر کسی اهل اندیشه نباشد، فرق بین قرآن و دیوان حافظ و مولوی را چطور میخواهد بفهمد؟! او میگوید: همۀ اینها حرفهای خوبی زدهاند!
درک برخی از معجزهها، کارِ هوشمندان جامعه است. متاثر شدن از برخی معجزهها، نیاز به تفکر و تعقل دارد، و بزرگترین معجزهای که الان در دین ما وجود دارد، معجزۀ قلبهایی است که متأثر از حماسۀ عاشورا هستند؛ آنهم بعد از 1400 سال! اگر پدری بخواهد برای دختر سهسالۀ خودش گریه کند و خدا به این پدر، عمر حضرت نوح را بدهد، بعد از چند سال اشک او-برای فرزندش- خشک خواهد شد و بیشتر نمیتواند گریه کند.
این مردمی که نه هیچکدام پدر یا برادر یا خواهر امام حسین علیه السلام بودهاند، چرا دست از گریه کردن برای او بر نمیدارند و دست خودشان هم نیست؟ آیا این معجزه نیست؟ ما اگر در کنار حضرت موسی علیه السلام بودیم و او با عصای خودش رود نیل را میشکافت، میگفتیم: یک معجزۀ الهی دیدهایم! ولی آیا رود نیل مهمتر است یا قلب آدمها؟ امام صادق علیه السلام میفرماید: کوهها راحتتر جابهجا میشوند تا قلب انسان(إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ؛ تحفالعقول/358)
هیچ اندیشمندی نمیتواند بگوید: این مردم را فریب دادهاند که به پیادهروی اربعین میروند!
الان شما در معرض دیدن چیزی بالاتر از شکافته شدن رود نیل هستید. این معجزهها خرافات نیست. از اندیشمندان عالم بپرسید: «چگونه اینطوری شده؟» هیچ اندیشمندی نمیتواند بگوید: «با تبلیغات اینطوری شده است!» خُب اگر با تبلیغات اینطوری شده، چرا آنهایی که تمام ابزار تبلیغات در دستشان هست، نمیتوانند یک نمونهای مشابه این درست کنند؟ آیا میتوانند تبلیغات کنند و مردم را برای موضوع دیگری اینطور بگریانند؟!
اگر این مردم را فریب دادهاند که به پیادهروی اربعین رفتهاند، خُب شما گروه دیگری را-در جای دیگری از دنیا- فریب دهید و ببرید، شما که اگر بتوانید حتماً اینکار را انجام میدهید! اگر این مردم فریب خوردهاند و به اجر اُخروی-بهصورت خرافی- امیدوار شدهاند و آمدهاند صدها میلیون غذای زائران را تأمین میکنند، خُب شما هم در یک مکتب و مسلک دیگری، مردم را فریب دهید که بیایند و مثلاً دهها میلیون غذا بدهند و اشک بریزند و از عزاداران منّت بکشند که غذای آنها را تناول کنند!
همانطور که قرآن معجزه است، در بخش عترت هم امام حسین علیه السلام معجزه است
شما که با «الله اکبر» گفتن، چنین تروریستهایی در منطقه درست کردهاید، اگر میتوانید این کار را هم انجام دهید و مردم را بفریبید و آنها را عاشقانه دورِ مزار یک کسی، جمع کنید! ولی اینکار واقعاً در جای دیگر، شدنی نیست! اینجاست که این معجزۀ بزرگ دین ما در بخش عترت، خودش را نشان میدهد؛ همانطوری که قرآن معجزه است، در بخش عترت هم امام حسین علیه السلام معجزۀ بزرگ است.
مستند یا اهل العالم+نسخه پخش شده از صداوسیما و نسخه کامل مستند یا اهل العالم
امام خامنه ای: به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شماست؛ اینجا میعاد بزرگی است+ فیلم
مستند بسیار زیبا و دیدنی “یادداشت های یک پیاده"+فیلم
بخش اول گزارش دیدنی مرآتی از پیاده روی اربعین
نسخه نهایی مستند مختصر مفید “تونل نور"+فیلم
کلیپ “الزائر-اینجا عصر ظهور است” +فیلم
التماس ……………………………دعا……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………../…….
فرم در حال بارگذاری ...
جملۀ اصلی زیارت اربعین چیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1395شاید عصارۀ زیارت اربعین جملۀ «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ» باشد که اعلام آمادگی برای نصرت است!
در زیارت اربعین «اعلامِ حضور ما» در کربلا مهم است؛ لذا «سلام میدهیم» و برمیگردیم
زائرین اربعین به یک زیارت مختصر در کربلا کفایت کنند و بروند؛ تا سایر مؤمنین هم بتوانند بیایند زیارت کنند/ اگر در اربعین، بهخاطر ازدحام نتوانستیم وارد حرم شویم، عیبی ندارد؛ عتبه بوسی میکنیم و برمیگردیم/ برای زیارت اربعین، یک پیشنهاد هم دارم
حجت الاسلام پناهیان:
توصیۀ بنده به همۀ زائرین اربعین این است که به حداقل زیارت کفایت کنند؛ یکبار بیایند حرم را ببینند و بیرون بروند. اینرا در نظر داشته باشیم که در ایام اربعین، ما فقط میخواهیم اسممان را بنویسیم و برگردیم. اعلام آمادگی کنیم و برگردیم. بنده امروز بهخاطر ازدحام هنوز نتوانستهام داخل بینالحرمین بشوم، چه رسد به داخل حرم! حالا شاید بروم و شاید هم توفیق پیدا نکنم، که اگر نتوانستم بروم، دلم اینجا میماند و برمیگردم تا انشاءالله یک وقت دیگری دوباره به کربلا بیایم.
شاید خلاصۀ زیارت اربعین در همان چند جملۀ آخرش باشد که زائر بعد از اینکه معرفت خودش را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام میکند که «من به شما معرفت دارم و شما چنین مقام شامخ و والایی دارید…» یک جملهای دارد که شاید اصلِ جملۀ زیارت اربعین باشد. آنجا که میخوانیم: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ»(تهذیبالاحکام/6/114) یعنی من آمادۀ کمک به شما هستم! این اعلام آمادگی برای نصرت، شاید عصارۀ زیارت اربعین باشد.
جملۀ بعدی این است: «حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ» تا وقتی که خدا به شما اذن بدهد و شما دستور قیام بدهید. و بعد میخوانیم: «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ» یعنی «من با شما هستم، من با شما هستم، با دشمن شما نیستم» در زیارت اربعین، این اعلام موضِع را انجام میدهیم و برمیگردیم. وقتی کسی معنای این جمله را بفهمد و اربعین بیاید در کنار حرم و این جمله را اعلام کند و برگردد، در واقع معنایش این است که اعلام حضور کرده است
...
>در اینجا مراجع عظام، اعلام فرمودهاند که در ایام نزدیک اربعین، هر روزی نزدیک اربعین هم به کربلا برسید و زیارت بخوانید و برگردید، زیارت اربعین حساب میشود. و اگر اینطور نبود و بنا بود که همه فقط در روز اربعین بیایند که اصلاً امکان حضور اینهمه جمعیت در اربعین نبود.
مؤمنینی که در میان این جمعیت انبوه زائرین اربعین به کربلا میآیند، فقط یک سلام بدهند و زیارت اربعین را با توجهِ ویژه به جملات «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ… فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ»- بخوانند و برگردند. اگر دلشان سوخت و آتش گرفت که «من حرم را سیر زیارت نکردم» عیبی ندارد؛ روز یازدهم محرم هم زینب کبری(س) وقتی از کنار گودی قتلگاه رد میشد، نتوانست سیر امام حسین علیه السلام را زیارت کند. بگذارند این محبت در دلشان باقی بماند و برگردند و بگویند: «امام حسین؛ دلم در حرمت جاماند…» اشکالی ندارد، اینکار قشنگ است، بهخاطر اینکه مؤمنین دیگر هم بتوانند بیایند و مختصر زیارت کنند.
اتفاقاً ائمۀ هدی علیه السلام فرمودهاند که تا وقتی حال و نشاط دارید، در حرم بمانید. حالا اگر در اربعین، بهخاطر ازدحام نمیتوانیم وارد حرم شویم، عیبی ندارد، عتبه بوسی میکنیم و برمیگردیم. همین بارگاه و سینهزنهای حسین علیه السلام را نگاه میکنیم و برمیگردیم. کاروانها و هیاتها باید بهگونهای برنامهریزی کنند که این اتفاق به خوبی بیفتد.
برای زیارت اربعین، یک پیشنهاد هم دارم …
برای زیارت اربعین، یک پیشنهاد هم دارم؛ اینکه مؤمنین سعی کنند بهصورت کاروانی و هیأتی بیایند، با هم یک مراسمی داشته باشند و از شبهای نورانی بین راه استفاده کنند. علما-در طول مسیر- بیایند برای مردم صحبت کنند و ذاکرین اهلبیت علیه السلام هم بیایند روضه و نوحه بخوانند؛ اما بهطور مختصر، نه مفصل. اصلاً اینجا وقت گذاشتنِ زیاد برای سخنرانی و روضهخوانی و نوحهخوانی لازم نیست؛ مردم خسته هستند و باید خودشان را تا کربلا برسانند. ولی سعی کنند با هم باشند و گروهی بیایند. زیارت اربعین اگر بهطور فرادیٰ باشد، شاید زیاد آن حُسن لازم را نداشته باشد.
سلام خدا خیرتون بده
مطالبتون مفید و به جاست
من که استفاده کردم
بسیار جالب بود
احسنت
منتظر نظرات شما دوست عزیز هستیم
فرم در حال بارگذاری ...
توسل های مُجاز و ممنوع در نگاه وهابیت
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1395در نگاه وهابیون، توسل به شخص انسان های با فضیلت، سوگند دادن خدا به حرمت و قداست آنان و در خواست دعا از پیامبران و صالحان پس از درگذشت آنها از جمله توسل های ممنوع ذکر شده است.
حضرت آیت الله سبحانی در نوشتاری «سه توسل مجاز و سه توسل ممنوع در نزد وهابیت» را مورد نقد و بررسی قرار داده اند که متن دیدگاه وهابیون و پاسخ های معظم له در ادامه می آید؛
* سه توسل مجاز وهابیون
وهابیون سه نوع از توسل ها را مجاز دانسته و آن را تجويز مى كنند كه جاى بحث و گفتگو نيست.
* توسل به ذات حق تعالى و اسماء و صفات او.
* توسل به اعمال صالحى كه انسان در گذشته انجام داده است.
* توسل به دعاى برادر مؤمن در حال حيات.
توسل به ذات خدا معنى ندارد زيرا توسل، تمسك به وسيله اى كه او را به مقصد و مقصود برساند و در مورد نخست چيزى در وسط نيست كه انسان به آن توسل بجويد؛ و توسل به اسماء و صفات خدا براى كسب رضاى ذات حق تعالى جاى گفتگو نيست انسان خدا را به رحمانيتش سوگند دهد كه او را ببخشد.
و اما توسل انسان به اعمال صالحى كه انجام داده، بسيار نادر است و مدرك آن، روايتى است در مورد سه نفر از بنى اسرائيل و اجمال آن اين است كه اين سه نفر كه بر اثر ريزش كوه، در غارى زندانى شده و راه خروج از غار به روى آنان بسته گرديد و هر يك خدا را به كار نيكى كه انجام داده بودند، سوگند دادند كم كم آن مانع از خروجى غار عقب رفت؛ يكى احترام فوق العاده به پدر و مادر و دومى به عفت و خويشتندارى در مسائل جنسى و سومى امانت دارى را ياد كردند.
اما قسم سوم از توسل همان دعاى مؤمن در حال حيات است دلائل آن روش است زيرا خدا به گنهگاران تذكر مى دهد كه به حضور پيامبر بروند و از آن حضرت درخواست كنند كه در حق آنان استغفار كند. (1)
...
* توسل هاى ممنوع در نظر وهابيان
* توسل به شخص انسان هاى با فضيلت و مقرب نزد خدا.
* سوگند دادن خدا به حرمت و قداست آنان.
* درخواست دعا از پيامبران و صالحان پس از درگذشت آنان.
اين سه نوع توسل هر چند به سه صورت جلوه مى كنند ولى در واقع همگى به يك چيز باز مى گردند و آن اينكه همگى كرامت انبياء و اوليا را وسيله قرار مى دهند تا خدا به احترام آنان دعاى انسان را مستجاب كند و گرنه ذات منهاى كرامت و قداست نمى تواند وسيله استجابت دعا گردد.
هر سه قسم از توسل در روايات اهل سنت، وارد شده است، و اگر روايات صادر از خاندان رسالت را به آنها ضميمه كنيم مطلب به صورت امر بديهى در مى آيد.
توسل به انسان با فضيلت
عثمان بن حنيف مى گويد: مرد نابينايى به حضور پيامبر آمد و چنين گفت: نابينا هستم از خدا بخواه ديدگانم را شفا بخشد. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دعا كنم و يا صبر كنى كه براى تو بهتر است. بيمار گفت: دعا كنيد.
پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: برخيز وضوى كامل بگير و دو ركعت نماز بگزار و خدا را به اين دعا بخوان: «اللّهمّ إنّي أسألُكَ وأتوجّهُ إلَيكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيّ الرَّحمَةِ يا مُحمّدُ إنّي أتوجّه بِكَ إلى ربّي في حاجَتي لتقضى، اللّهمّ شفّعه فيّ».
«پروردگارا من از تو مى خواهم و به سوى تو رو مى آورم به وسيله پيامبر تو كه پيامبر رحمت است اى محمد من به وسيله تو به پروردگارم روى مى آورم درباره حاجتم كه برآورده شود. پروردگار شفاعت او را در حق من بپذير».
عثمان بن حنيف مى گويد. به خدا سوگند مجلس ما چندان به درازا نكشيد و هنوز از جا برنخاسته بوديم كه مرد نابينا نزد ما آمد گويا از روز نخست بينا بوده است.
استدلال با اين حديث در گرو دو چيز است.
* صحت حديث از جهت سند.
* دلالت حديث بر مقصود.
در صحت سند همين كافى است كه خود ابن تيميه مى گويد: «ترمذى حديث صحيحى را نقل كرده است كه پيامبر مردى را تعليم كرد كه چنين دعا كند آنگاه متن دعا را نقل كرده است و مى گويد حتى اين دعا را «نسائى» نيز نقل كرده است. (2)
رفاعى وهابى معاصر شاگرد آلبانى او نيز اين حديث را صحيح و مشهور توصيف كرده است. (3)
مؤلف المنار كه گرايش هاى وهابى فراوانى دارد در پاورقى هاى مجموعة الرسائل و المسائل مى كوشد حديث را تضعيف كند و مى گويد در سند حديث ابوجعفر وارد شده و اين غير از ابوجعفر خطمى است كه همگان به وثاقت او شهادت داده اند ولى مؤلف المنار در داورى عجله كرده، احمد بن حنبل در مسند خود اين حديث را با سندى نقل كرده و ابوجعفر را با لقب «خطمى» توصيف كرده است. اين تنها احمد بن حنبل نيست بلكه طبرانى نيز در معجم خود اين حديث را با همان سند نقل كرده است. اصولا اين حديث از نظر سند جاى خدشه نيست. مدارك اين حديث در پاورقى وجود دارد. (4)
دلالت حديث
دقت در مجموع حديث دو مسأله را مسلم مى سازد:
الف) آن مرد نابينا از پيامبر دعا خواست باز تأكيد مى كنم آن مرد نابينا به دعاى پيامبر توسل جست به گواه آنكه گفت: ادع اللّه ان يعافينى.
ب) پيامبر به اين مرد بيمار دعايى آموخت كه در آن دعا به شخص پيامبر صلی الله علیه و آله متوسل شود و از اين طريق به خدا بخواند.
چنانكه مى گويد: «الّلهم انّي أسألكَ و أتوجّه إلَيْك بنبيّك..»
لفظ «نبيك» متعلق به دو فعل پيشين است يعنى او از دريچه توسل به شخص پيامبر صلی الله علیه و آله از خدا سؤال مى كند و به او روى مى آورد بنابراين وسيله اى كه پيامبر صلی الله علیه و آله در اختيار او قرار داد اين بود كه در ضمن دعايش ذات مقدس پيامبر را وسيله استجابت دعاى خود قرار دهد.
براى اينكه روشن شود در دعايى كه پيامبر صلی الله علیه و آله به اين مرد تعليم كرده است توسل به شخص پيامبر و يا مقام و منزلت آن حضرت است، الفاظ حديث را يكى پس از ديگرى با ذكر متعلق (بنبيك) نقل مى كنيم: واقعيت حديث به چنين صورت است:
* أسألك بنبيك
* أتوجه اليك بنبيك
* نبيك نبى الرحمه
* يا محمد انى اتوجه بك الى ربى.
با توجه به اين الفاظ مرتب و هماهنگ كه همگى اشاره به شخص پيامبر صلی الله علیه و آله و به مقام و موقعيت وى نزد خدا است بايد گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به اين مرد بيمار تعليم داد كه در دعاى خود پيامبر صلی الله علیه و آله را وسيله قرار دهد يعنى ذات پيامبر، ذاتى كه رمز كرامت و فضيلت و قداست و احترام است. با توجه به اين جهات نمى توان در دلالت حديث خدشه كرد.
تأويل حديث از جانب وهابيان
با اينكه حديث، بر توسل به ذات اقدس پيامبر صلی الله علیه و آله و مقام و منزلت آن حضرت دلالت روشن دارد، ابن تيميه و پيروان او به خاطر پيشداورى به تأويل حديث پرداخته اند. (5) ابن تيميه مى گويد: برخى از مردم مى گويند اين حديث دلالت دارد كه مى توان به شخص پيامبر صلی الله علیه و آله در حال حيات و ممات توسل جست. ولى برخى مى گويند در اين حديث توسل به دعاى پيامبر وارد شده، نه توسل به شخص او.
در پاسخ مى گوييم: ابن تيميه دو مطلب را به هم آميخته است.
* آن مرد بيمار از پيامبر چه خواست؟
* پيامبر چه نوع دعايى به او آموخت؟
شكى نيست كه آن مرد بيمار از پيامبر صلی الله علیه و آله دعا خواست يعنى به دعاى او متوسل شد.
ولى پيامبر صلی الله علیه و آله به او دعايى آموخت كه در آن توسل به شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شده است يعنى دعايى آموخت و توسلى را تجويز كرد كه وهابيان آن را ممنوع مى شمارند.
باز براى روشن كردن اذهان خوانندگان يادآور مى شويم كه اين حديث دو مرحله دارد.
* مرحله ابتدايى
* مرحله نهايى
در مرحله نخست آن مرد از پيامبر صلی الله علیه و آله خواست كه در حق او دعا كند و چنين گفت: «ادع اللّه ان يعافينى» پيامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود: دعا كنم كه شفا پيدا كنى و يا به همين حالت بمانى. آن مرد اصرار كرد كه دعا بفرماييد.
حضرت در مرحله دوم فرمود: برو وضو بگير و نماز بخوان و اين دعا را كه در آن توسل به ذات مقدس اوست بخوان بنابراين در مرحله نهايى توسل به ذات پيامبر صلی الله علیه و آله بوده است.
اما جمله اى كه در آخر دعا آمده است كه «شفّعه فىَّ» دو احتمال دارد:
* او را شفيع من در آخرت قرار بده
* دعاى او را در حق من مستجاب كن.
ولى احتمال دوم ضعيف است و بر فرض صحت مانعى ندارد كه هم پيامبر صلی الله علیه و آله دعا كرده و هم به او تعليم كرده كه خود به شيوه خاص دعا كند.
عثمان بن حنيف و مرد نيازمند
عثمان بن حنيف كه صحابه جليل پيامبر صلی الله علیه و آله بوده است از اين واقعه يك ضابطه كلى فهميده است و لذا در دوران حكومت خليفه سوم با مردى مواجه شد كه به حضور خليفه رفته ولى خليفه به درخواست او ترتيب اثر نداده بود، عثمان بن حنيف به او گفت: برو وضو بگير و در مسجد پيامبر صلی الله علیه و آله دو ركعت نماز بگزار و اين دعا را بخوان قطعاً حاجت تو برآورده مى شود. او به دستور عثمان بن حنيف عمل كرد و سپس به حضور خليفه سوم رفت و نياز خود را مطرح كرد و خليفه نيز به درخواست او جواب مثبت داد مرد حاجتمند از خانه عثمان بيرون آمد و از عثمان بن حنيف تشكر كرد. اين حديث در منابع ياد شده در پاورقی وارد شده است. (6)
آقاى رفاعى شاگرد آلبانى نتوانسته حديث را تضعيف كند؛ فقط مى گويد در سند اين حديث روح بن صلاح است و علماى رجال آن را تضعيف كرده اند. (7) اشتباه او اين جا است كه در سند، روح بن صلاح نيست بلكه روح بن قاسم است. فرض كنيم در سند روح بن صلاح وارد شده باشد فقط يك نفر به نام ابن على او را تضعيف كرده ولى ابن حِبّان و حاكم نيشابورى او را توثيق كرده اند.
توسل عمر بن الخطاب به عموى پيامبر
سيره نويسان از يكى از سال هاى قحطى ياد مى كنند و مى نويسند در يكى از سال ها كه مدينه و اطراف آن را خشكى فراگرفته بود از عمر بن الخطاب درخواست شد كه نماز باران بخواند او موقع برگزارى نماز، عباس عموى پيامبر را وسيله قرار داد.
ابن اثير مى نويسد: در سالى به نام عام الرمادة، خشكسالى شدت گرفت خداوند به وسيله توسل به عباس، اهالى منطقه را سيراب كرد و زمين هم حاصلخيز گشت. عمر به هنگام اقامه نماز گفت هذا «اشاره به عباس» واللّه الوسيله الى اللّه والمكان منه اين وسيله ما به سوى خدا و داراى منزلتى نسبت از اوست.
پس از ريزش باران همگان با كشيدن دست بر بدن عباس تبرك مى جستند و مى گفتند: هنيئاً لك ساقى الحرمين. گوارا باد بر تو كسى كه به وجود او مكه و مدينه سيراب گشت. (8)
قسطلانى مى گويد: عمر بن خطاب به هنگام نماز استسقا چنين گفت؛ اى مردم! پيامبر خدا، به عباس بسان پدر مى نگريست، شما هم در اين مورد به پيامبر اقتدا كنيد او را وسيله اى به سوى خدا قرار دهيد بعد اضافه مى كند كه اين حديث نقد قول كسانى است كه توسل به زندگان و مردگان را ممنوع دانسته و يا توسل به غير پيامبر را تجويز نمى كنند. (9)
پيش داورى
كسانى كه قبلا براى خود عقيده اى ساخته اند در برابر اين حديث كه حتى بخارى (10) نيز آن را نقل كرده است پيش داورى كرده، مى گويند: عمر بن خطاب به دعاى عموى پيغمبر توسل جست نه به ذات او و يا منزلت و مقام او، و توسل به دعاى مؤمن در حال حيات جاى سخن نيست.
ولى اين پيش داور از يك نقطه غفلت كرده است و آن اين كه اگر هدف توسل به دعاى عباس بود با فضيلت تر از عباس در ميان صحابه پيامبر، فراوان بود با وجود رزمندگان در بدر و احد، نوبت به امثال «عباس بن عبدالمطلب» نمى رسيد چرا خليفه سراغ آنها نرفت حتى خود خليفه از نظر وهابيان برتر از عباس بود و اين گواه براين است علت توسل به عموى پيامبر به خاطر انتساب او به پيامبر بود نه اين كه فقط عباس دعا كند و ديگران آمين بگويند.
پاورقی:
1. نساء: آيه 64. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»
2. مجموعة الرسائل و المسائل، ج 1، ص 13.
3. التوصل الى حقيقة التوسل، ص158.
4. مسنداحمد، ج4، ص138، ذكر حديث با سه سند سنن ترمذى، ج5 باب 119 به شماره 3578؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص441 به شماره 1385؛ مستدرك حاكم، ج1، ص 313؛ معجم كبير طبرانى، ج9، ص17 شماره 8311؛ معجم صغير طبرانى، ج1، ص183. بنابراين شك در سند حديث جز عناد وجه ديگرى ندارد.
5. ابن تيميه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج1، ص 13.
6. معجم كبير طبرانى، ج9، ص 16-17؛ معجم صغير، ج1، ص183-184؛ دلائل النبوة بيهقى، ج6، ص167؛ شفاء السقام سبكى، ص139-140 .
7. التوصل الى حقيقة التوسل:237.
8. اسدالغابة فى معرفة الصحابه، ج3، ص111.
9. المواهب اللدنية.
10. صحيح بخارى: كتاب استسقاء: حديث به شماره 1010.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی سبحانی
فرم در حال بارگذاری ...
آمرزش گناهان
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1395
ابو العبّاس کوفى مى گوید:
محمّد بن الحسین بن ابى الخطّاب، از حسن بن على بن فضّال، از محمّد بن الحسن بن کثیر، از هارون بن ابى خارجه، وى مى گوید:
محضر حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام عرض کردم: مردم روایت نقل مى کنند که اگر کسى حسین علیه السّلام را زیارت کند ثواب یک حج و یک عمره براى او منظور مى شود، شما در این باره چه مى فرمائید؟
حضرت فرمودند:
به خدا قسم کسى که آن حضرت را زیارت کند و عارف به حقّش باشد تمام گناهان گذشته و آیندهاش آمرزیده مى شود.
ترجمه: پدرم رحمه اللَّه علیه و جماعتى از مشایخ و اساتید، از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد ابن الحسین باسنادش مثل همین حدیث را نقل کرده است.
فرم در حال بارگذاری ...
زیارت اربعین، زیارت عاشورا و زیارت وارث را چه کسانی نقل کرده اند؟
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1395
سوالی که شاید در ذهن بسیاری از ما نقش بسته باشد این است که زیارت اربعین، زیارت عاشورا و زیارت وارث را چه کسانی نقل کرده اند؟
در این گزارش به این سوال پاسخ می دهیم.
دانلود نرم افزار زیارت عاشورا مخصوص کامپیوتر+ موبایل
دانلود متن ، ترجمه و فایل صوتی زیارت عاشورا +نرم افزار اندروید
نرمافزار تلفن همراه «جاذبه حسینی» ویژه پیاده روی اربعین
گلچین مداحی ویژه راهپیمایی اربعین 94 + دانلود
دانلود زیارت اربعین با نوای مداحان مشهور فارسی وعربی+متن و ترجمه و شرح
یکى از اهالى عراق در مدینه، به دیدار امام صادق علیه السلام آمد از او پرسید: در عراق که هستى، آیا به زیارت قبر امام حسین علیه السلام مى روى؟ مرد گفت: آرى مى روم.
امام علیه السلام فرمود: آیا مى خواهى ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را برایت بگویم؟ مرد گفت: آرى، امام علیه السلام فرمود: وقتى کسى آماده مى شود که به زیارت امام حسین علیه السلام برود، فرشتگان آسمان با خوشحالى به یکدیگر خبر مى دهند؛ و آن گاه که به طرف کربلا حرکت مى کند، فرشتگان بر او درود مى فرستند تا به کربلا برسد.
سپس امام علیه السلام فرمود: وقتى که مى خواهى امام حسین علیه السلام را زیارت کنى، این زیارت را بخوان که به ازاى هر کلمه اش درى از رحمت الهى به رویت باز مى شود. آنگاه امام علیه السلام زیارتى را به او آموخت که به زیارت وارث معروف شد.
در بخش اول این زیارت آمده است: سلام بر تو اى وارث آدم ،برگزیده خدا! سلام بر تو اى وارث نوح ، پیامبر خدا! سلام بر تو اى وارث موسى، هم صحبت خدا! سلام بر تو اى وارث عیسى، روح خدا! حسین وارث علم همه پیامبران است؛ حسین وارث زهد همه پیامبران است؛ حسین وارث شجاعت همه پیامبران است؛ حسین وارث رنج ها و مشقت هاى همه پیامبران است؛ حسین وارث فضایل همه پیامبران است؛ خلاصه آنکه، حسین خلاصه خوبى هاى همه پیامبران است.
دانلود زیارت وارث با صدای مهدی سماواتی
با سلام وخدا قوت
ایام شهادت مظلومانه حضرت رقیه (سلام الله علیها) خدمت شما تسلیت عرض می کنم انشاالله در پناه حق باشید.
التماس دعا
یا حسین
فرم در حال بارگذاری ...
مداحی حاج محمود کریمی ویژه اربعین 95
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1395
فرم در حال بارگذاری ...
سه ویژگی برجسته اباعبدالله علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1395
معرفی شخصیتهای افسانه ای بزرگ،نشانگرنیازملتها به الگواست.
...
فرم در حال بارگذاری ...
گلچین روضه حضرت رقیه سلام الله علیها با مداحی ذاکران اهل بیت علیهم السلام
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1395
فرم در حال بارگذاری ...