خود و خانواده خود را نگه دارید!

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

خود و خانواده خود را نگه دارید!

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ[1]

ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردمان (گنهکار) و سنگ ها هستند، حفظ کنید. آتشی که بر آن فرشتگانی درشت خو و سخت گیر نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانی نکنند و آنچه را فرمان یابند انجام دهند.

نکته ها

«وقود» به معنای ماده اشتعال زاست، همچون نفت و زغال سنگ. لذا برخی مفسّران، مراد از «الْحِجارَةُ» را مواردی همچون زغال سنگ دانسته اند. در حدیث می خوانیم: سنگ آتش زا، همان کبریت و گوگرد است.[2]

در روایات آمده است که جوانی با شنیدن این آیه بر زمین افتاد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او وعده بهشت داد و فرمود: «ذلِک لِمَنْ خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ»[3] بهشت مخصوص کسانی است که از مقام من پروا داشته و از وعده های عذاب من بترسند.

...

در روایات می خوانیم که شیوه حفظ بستگان از آتش دوزخ، امر به معروف و نهی از منکرآنان است که اگر قبول کردند، آنان را از آتش حفظ کرده ای و اگر نپذیرفتند، تو به وظیفه ات عمل کرده ای. «ان اطاعوک کنت قد وقیتهم و ان عصوک قد قضیت ما علیک»[4]

در روایتی می خوانیم:

«رحم الله رجلا قال یا اهلاه! صلاتکم صیامکم زکاتکم مسکینکم یتیمکم جیرانکم»[5]

رحمت خدا بر کسی که به خانواده اش هشدار دهد که مراقب نماز و روزه و زکات و فقرا و ایتام و همسایگانتان باشید.

شاید «وَقُودُهَا النَّاسُ»، اشاره به تجسّم عمل انسان در قیامت باشد که خصلت ها و اعمال زشت او در دنیا، در آن روز آتش گیره می شود.

مسئولیت انسان در برابر خانواده

در آیات متعدّدی از قرآن به رسالت انسان در برابر خانواده اش اشاره شده است، از جمله:

«قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً»[6]

«وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها»[7] اهل خود را به نماز فرمان ده و بر آن پایداری کن.

«وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ»[8] نزدیک ترین بستگانت را هشدار ده.

«یا بُنَی أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ»[9] فرزندم! نماز به پا دار و امر به معروف کن.

«قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ»[10] ای پیامبر! به زنان و دختران خود و سپس زنان مؤمنان بگو…«إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ»[11]* زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خانواده شان در قیامت باخته اند.

«إِنَّا کنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ»[12] مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بی تفاوت نیستند.

«وَ کانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ»[13] پیامبر، همواره خانواده اش را به نماز سفارش می کرد.

در روایات نیز توجّه بسیاری به این موضوع شده که چند نمونه ای ذکر می شود:

امام علی علیه السلام می فرماید: «علموا انفسکم و اهلیکم الخیر و ادبوهم»[14] به خود و خانواده تان خیر بیاموزید و آنان را ادب کنید.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: کلکم راع و کلکم مسؤل عن رعیته. . . الرجل راع علی اهل بیته. . . فالمرئة راعیة علی اهل بیت بعلها و ولده [15] همه شما نسبت به زیر دست خود مسئول هستید. مرد، مسئول خانواده اش، زن مسئول شوهر و فرزندش است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «مروا صبیانکم بالصلاة اذا بلغوا سبع سنین و اضربوهم علی ترکها اذا بلغوا تسعا و فرقوا بینهم فی المضاجع اذا بلغوا عشرا»[16] همین که فرزندتان به هفت سالگی رسید، آنان را به نماز فرمان دهید و همین که نه ساله شدند، سخت گیری تا مرز تنبیه بدنی مانعی ندارد و بستر و رختخواب آنان را در ده سالگی جدا کنید.

قرآن در سوره مدّثر، تعداد فرشتگان دوزخ را نوزده نفر می داند: «عَلَیها تِسْعَةَ عَشَرَ»[17] و شاید وصف «غِلاظٌ شِدادٌ» در این آیه (6 تحریم)، حالات همان نوزده فرشته باشد.

شاید مراد از «لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»، همان فرمان خداوند نسبت به گرفتن و بستن و در آتش انداختن دوزخیان باشد که در جای دیگر می خوانیم. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ»[18] و یا «خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلی سَواءِ الْجَحِیمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِیمِ»[19]

چون در میان فرشتگان نیز سلسله مراتب وجود دارد، «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ»[20] شاید مراد از «یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ» همان فرمان هایی باشد که فرشتگان برتر به فرشتگان تحت امر خود می دهند، آنان نیز بدون چون و چرا اطاعت می کنند.

هم خودتان را حفظ کنید، «قُوا أَنْفُسَکمْ» و هم از خداوند بخواهید شما را حفظ کند. رَبَّنا. . . قِنا عَذابَ النَّارِ[21]

پیام ها

1- ایمان داشتن کافی نیست، حفظ آن از خطرات و آسیب ها مهم است. پس باید مراقبت کرد. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ»

2- اولین گام در اصلاحات، اصلاح خود و بستگان و سپس اصلاح جامعه است. در این آیه، اصلاح خود و بستگان و سپس در آیه نهم، اصلاح جامعه از طریق جهاد با کفّار و منافقان آمده است. «قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ»

3- ایمان به معاد و دوزخ، نقش مهمی در ایجاد تقوا و اصلاح خود و دیگران دارد. «قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

4- تربیت دینی فرزندان، بر عهده مدیر خانواده است. «قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً»

5- نفس انسان، سرکش است و نیاز به حفاظت دارد. «قُوا أَنْفُسَکمْ»

6- اولی ترین فرد به حفظ انسان، خود انسان است. «قُوا أَنْفُسَکمْ»

7- تا زنجیر از پای خود باز نکنیم، نمی توانیم دیگران را آزاد کنیم. خودسازی شرط موفقیت در ساختن خانواده و جامعه است. «قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ»

8- کیفر رها کردن خانواده و نزدیکان، هیزم آتش دوزخ شدن است. «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

9- کسانی که در دنیا سنگدل باشند، «فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً»[22] در آن روز نیز در ردیف سنگ قرار می گیرند. «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

10- در مدیریت، مسئول هر کار باید با آن کار سنخیت داشته باشد. اگر مسئول دوزخ، غلاظ و شداد نباشد، یا خودش اذیت می شود و یا به رسالت خود درست عمل نمی کند. «عَلَیها مَلائِکةٌ غِلاظٌ شِدادٌ»

11- گرچه انسانِ معصیت کار به دوزخ می رود، امّا فرشتگان دوزخ، در عذاب کردن او معصیت خدا را نخواهند کرد. «لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»

12- فرشتگان، نه دستورات گذشته را تمرّد کرده و می کنند، «ما أَمَرَهُمْ» نه دستوراتی که بعداً به آنان داده می شود. «ما یؤْمَرُونَ»[23]

پی نوشت ها

[1] سوره تحريم، آيه 6

[2] بحار، ج 17، ص 364.

[3] ابراهيم، 14.

[4]  تفسير نور الثقلين.

[5] تفسير مراغى.

[6]  تحريم، 6.

[7]  طه، 132.

[8] شعراء، 214.

[9] لقمان، 17.

[10] احزاب، 59.

[11]زمر، 15.

[12] طور، 26.

[13]  مريم، 55.

[14] تفسير مراغى.

[15] مجموعه و رام، ج 1، ص 6.

[16] بحار، ج 85، ص 134.

[17]  مدثر، 30.

[18] حاقه، 30- 31.

[19]  دخان، 47- 48.

[20]. صافات، 164.

[21] بقره، 201.

[22]  بقره، 74.

[23] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.

تفسیر نور؛ ج 10؛ ص127؛تفسير نمونه، ج‏24، ص: 285


فرم در حال بارگذاری ...

آنچه برکت را نازل می‌کند!

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

مفسّران بركت را به معناى خير نافع و امرى غير محسوس، اعمّ از مادّى و معنوى مى‌دانند و در روایاتی از پیامبر اعظم صلی اله علیه و آله به راه‌هایی برای نزول برکت اشاره شده است.

كلمه «بركت»، در قرآن و حديث، دقيقاً در همان معناى لغوى، يعنى خير فراوان و بادوام به كار رفته است، در قرآن، اين كلمه و مشتقّات آن، سى و سه بار درباره آفريدگار جهان، قرآن، فرشتگان، انبيا، انسان، آسمان، زمين، كعبه، آب باران و… به كار رفته است.

مفسّران بركت را به معناى خير نافع و امرى غير محسوس، اعمّ از مادّى و معنوى مى‌دانند و بين آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى نمى‌بينند، چنان‌كه معتقدند بركت، امرى نسبى و در هر چيزى به حسب هدفى است كه در آن نهفته است.

در خصوص برکت احادیث بسیاری از ائمه اطهار علیهم السلام رسیده که در بخش اول به چند حدیث از حضرت محمد صلی اله علیه و آله اشاره می‌شود.

...

برکت و آغاز کار با نام خدا

پيامبر صلی اله علیه و آله : قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ… اِذا قالَ الْعَبْدُ: «بِسمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»قالَ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ: بَدَاَ عَبْدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَنْ اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فىاَحْوالِهِ؛

پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله می‌فرمایند:

خداوند فرمود: «… هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‌گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اَحِبُّو الْمَعْروفَ وَ اَهْلَهُ فَوَالَّذى نَفْسى بِيَدِهِ اِنَّ الْبَرَكَةَ وَ الْعافيَةَمَعَهُما؛ نيكى و نيكوكاران را دوست بداريد. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، بركت و تندرستى، با نيكى و نيكوكاران است.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ بَيْتَهُ فَلْيُسَلِّمْ، فَاِنَّهُ يُنْزِلُهُ الْبَرَكَةَ وَ تُؤنِسُهُ الْمَلائِكَةُ؛ هرگاه يكى از شما به خانه خود وارد مى‌شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى‌آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس مى‌گيرند.

 

سحرخیزی و برکت

پيامبر صلی اله علیه و آله : باكِروا طَـلَبَ الرِّزْقِ وَ الْحَوائِجِ فَاِنَّ الغُدُوَّ بَرَكَةٌ وَ نَجاحٌ؛ در پى روزى و نيازها، سحرخيز باشيد؛ چرا كه حركت در آغاز روز، [مايه] بركت و پيروزى است.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اِنَّ لِكُلِّ امْرِىٍ ء رِزْقا هُوَ يَاْتيهِ لا مَحالَةَ فَمَنْ رَضىَ بِهِ بورِكَ لَهُ فيهِ وَوَسِعَهُ وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِهِ لَمْ يُبارَكَ لَهُ فيهِ وَ لَمْ يَسَعْهُ اِنَّ الرِّزْقَ لَيَطْلُبُ الرَّجُلَ كَمايَطْلُبُهُ اَجَلُهُ؛ هر كس روزى‌اى دارد كه حتماً به او خواهد رسيد. پس هركس به آن راضى شود، برايش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد، نه بركت خواهد يافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن گونه كه اجلش در پى اوست.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اَلصَّلاةُ مِنْ شَرائِعِ الدّينِ وَ فيها مَرضاةُ الرَّبِّ عَزَّوَجَلَّ وَ هِىَ مِنْهاجُالاَْنْبياءِ وَ لِلْمُصَلّى حُبُّ الْمَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ الْمَعْرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ؛ نماز، از آيين‌هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است.

برکت در جماعت

پيامبر صلی اله علیه و آله : كُلوا جَميعا وَ لا تَفَرَّقوا فَاِنَّ الْبَرَكَةَ مَعَ الْجَماعَةِ؛ با هم غذا بخوريد و پراكنده نباشيد، كه بركت با جماعت است.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اِذا وُضِعَتِ الْمائِدَةُ حَفَّتها اَرْبَعَةُ آلاْفِ مَلَكٍ، فَاِذا قالَ الْعَبْدُ: بِسمِ اللّه ِقالَتِ الْمَلائِكَةُ: بارَكَ اللّه ُ عَلَيْكُم فى طَعامِكُم ثُمَّ يَقولونَ لِلشَّيْطانِ اُخْرُجْ يا فاسِقُ، لاسُلطانَ لَكَ عَلَيْهِمْ؛ هرگاه سفره پهن مى‌شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‌آيند. چون بنده بگويد: «بسم اللّه» فرشتگان مى‌گويند: «خداوند، به غذايتان بركت دهد!» سپس به شيطان مى‌گويند: اى فاسق! بيرون شو. تو بر آنان، راه تسلّط ندارى.

 

زنان بابرکت

پيامبر صلی اله علیه و آله : اَعْظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَيْسَرُهُنَّ صَداقا؛ با بركت‌ترين زنان، كم‌مهريه‌ترين آنان است.

پیامبر صلی اله علیه و آله : رَحِمَ اللّه ُ اَبَا الْبَناتِ، اَلْبَناتُ مُبارَكاتٌ مُحَبِّباتٌ وَ الْبَنونَ مُبَشِّراتٌ وَ هُنَّالْباقياتُ الصّالِحاتُ؛ رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است! دختران، با بركت و دوست داشتنى‌اند و پسران، مژده آورند. دختران باقيات الصالحات (بازماندگان شايسته)اند.

 

راستگویی و نزول برکت

پيامبر صلی اله علیه و آله : مَنْ تَسَمّى بِاسمى يَرجو بَرَكَتى وَ يُمْنى، غَدَتْ عَلَيْهِ الْبَرَكَةُ وَ راحتَاِلى يَوْمِ القيامَةِ؛ هر كس به نام من نامگذارى كند و بركت و خجستگى مرا اميد داشته باشد، بركت به‌سوى او خواهد آمد و تا قيامت (باقى) خواهد بود.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اِعْلَمْ اَنَّ الصِّدقَ مُبارَكٌ وَ الْكِذْبَ مَشْؤومٌ؛ بدان كه راستگويى، پر بركت است و دروغگويى، شوم.

پيامبر صلی اله علیه و آله : اِنَّ فِى الرِّفْقِ الزّيادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقُ يُحْرَمِ الْخَيْرَ؛ در مدارا، فزونى و بركت است، و هر كس از مدارا محروم باشد، از خير، محروم شده است.

پيامبر صلی اله علیه و آله :اَلْبَرَكَةُ مَعَ اَكابِرِكُمْ؛ بركت، با بزرگان شماست.

پيامبر صلی اله علیه و آله : ما مِنْ مائِدَةٍ اَعْظَمُ بَرَكَةً مِنْ مائِدَةٍ جَلَسَ عَلَيْها يَتيمٌ؛ هيچ سفره‌اى با بركت‌تر از سفره‌اى نيست كه يتيم بر سر آن بنشيند.

پيامبر صلی اله علیه و آله : لَمّا خَلَقَ اللّه ُ الْمَعيشَةَ جَعَلَ الْبَرَكاتِ فِى الْحَرثِ وَ الْغَنَمِ؛ چون خداوند، وسايل زندگى مردم را آفريد، بركت‌ها را در كشاورزى و گوسفند قرار داد.

پيامبر صلی اله علیه و آله :شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الْحَسَناتِوَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَكَةِ؛ ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‌افزايد و گناهان را پاك مى‌كند و آن ماه بركت است.

 

تجارت بابرکت

پيامبر صلی اله علیه و آله : اَلْبَيِّعانِ بِالخيارِ ما لَمْ يَتَفَرَّقا ـ او قال: حَتّى يَتَفَرَّقا ـ فَاِنْ صَدَقا وَ بَيَّنابورِكَ لَهُما فى بَيْعِهِما وَ اِنْ كَـتَما وَ كَذِبا مُحِقَت بَرَكَةُ بَيْعِهِما؛ خريدار و فروشنده، تا از يكديگر جدا نشده‌اند، اختيار [فسخ معامله را] دارند. اگر راست بگويند و [عيب را] آشكار بگويند، داد و ستد براى هر دو، بركت خواهد داشت، و اگر [عيب را] بپوشانند و دروغ بگويند بركت دادوستدشان خواهد رفت.

پيامبر صلی اله علیه و آله : ثَلاثٌ لَو يَعْلَمُ النّاسُ ما فيهِنَّ ما اُخِذْنَ اِلاّ بِسَهْمَةٍ حِرصا عَلى ما فيهِنَّمِنْ الْخَيْرِ وَ الْبَرَكَةِ: اَلتَّـأْذينُ بِالصَّلاةِ وَ التَّهجيُر بِالجَماعاتِ وَ الصَّلاةُ فى اَوَّلِالصُّفوفِ؛ سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‌دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى كه در آن‌ها هست، به قرعه متوسل مى‌شدند: اذان نماز، شتاب به نماز جماعت و نماز در صف اول.

پيامبر صلی اله علیه و آله : مَنْ حَبَسَ عَنْ اَخيهِ الْمُسْلِمِ شَيْئا مِنْ حَقِّهِ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيْهِ بَرَكَةَ الرِّزْقِ اِلاّاَنْ يَتوبَ؛ هر كس چيزى از حق برادر مسلمان خود را نگه دارد [و به او ندهد]، خداوند، بركت روزى را بر او حرام مى‌كند، مگر آن كه توبه كند و جبران نمايد.

پيامبر صلی اله علیه و آله اَلْجَماعَةُ بَرَكَةٌ وَ السَّحوُر بَرَكَةٌ وَ اِطْعامٌ مِنَ اللَّيْلِ بَرَكَةٌ. تَسَحَّرواتَزْدادوا قُوَّةً، تَسَحَّروا تُصيبُوا السُّنَّةَ، تَسَحَّروا وَ لَوْ بِجُرْعَةٍ مِنْ ماءٍ؛ جماعت، غذاى سحر و غذا دادن در شب، بركت است. سحرى بخوريد تا نيرويتان زياد شود. سحرى بخوريد تا به سنّت عمل كرده باشيد؛ سحرى بخوريد هر چند يك جرعه آب باشد.

 

دعوت به نیکی و نزول برکت

پيامبر صلی اله علیه و آله : لا يَزالُ النّاسُ بِخَيْرٍ ما اَمَروا بِالْمَعْروفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعاوَنواعَلَى البِرِّ وَ التَّقْوى فَاِذا لَمْ يَفْعَلوا ذلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمْ الْبَرَكاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُم عَلىبَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ ناصِرٌ فِى الاَْرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛ تا وقتى مردم امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند و يكديگر را در نيكى و تقوا، يارى مى‌رسانند، در خير و نيكى‌اند، آن‌گاه كه چنين نكنند، بركت‌ها از آنان گرفته مى‌شود و بعضى بر بعض ديگر مسلّط مى‌گردند و در زمين و در آسمان، هيچ ياورى نخواهند داشت.

پيامبر صلی اله علیه و آله : صَلاةُ اللّيلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِكَةِ وَ سُنَّةُ الاَْنْبياءِ وَ نورُالْمَعْرفَةِ وَ اَصْلُ الاْيمانِ وَ راحَةُ الاَْبْدانِ وَ كَراهيَةٌ لِلشَّيْطانِ وَ سِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ وَاِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولُ الاَْعْمالِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ؛ نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن‌ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.

منابع
تفسیرالمیزان، تفسیرالتحریر و التنویر،عیون اخبارالرضا، کنزالعمال، علل الشرایع، اعلام الدین، خصال، بحارالانوار، مستدرک الوسایل، تحف العقول، اصول کافی

ایکنا

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
5 stars

با سلام و احترام خوب بود موفق باشید التماس دعا یاحق.

1398/09/23 @ 09:42


فرم در حال بارگذاری ...

چگونه عمری طولانی داشته باشیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

گاه انسان دوست دارد در این دنیا عمر طولانی داشته باشد تا بتواند از تمام تمام مواهب این جهان بهره ببرد.

ما در این گزارش راهکار‌هایی برای طول عمر را بنا به روایات ائمه اطهار علیه السلام آورده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

خوشخویی و حسن خلق

امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

البر حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار.

نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه‌ها را آباد و عمر‌ها را طولانی می‌کنند.

(کافی، ج ۲، ص ۱۰۰، ح ۸)

...

نیکی به والدین و صله‌رحم

پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید:‌

ای فرزند آدم! به پدر و مادرت نیکی کن و صله‌رحم داشته باش تا خداوند، کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیی و از او نافرمانی نکن که نادان شمرده می‌شوی.

(الفردوس، ج ۵، ص ۲۸۲، ح ۸۱۹۰)

صله‌رحم تا جایی در طول عمر نقش دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره می‌فرماید:

حتی زمانی که قومی به جای نیکی، به فجور و گناه ورزی روی می‌آورند به سبب آنکه صله‌رحم را بجا می‌آورند، دارای عمر طولانی خواهند شد. مردمی که گناهکارند و نه نیکوکار، با صله‌رحم اموالشان زیاد و عمرشان طولانی می‌شود. حال اگر نیک و نیکوکار باشند، چه خواهد شد؟!

(کافی، ج ۲، ص ۱۵۵، ح ۲۱)

امام صادق علیه السلام نیز در بیان ارزش و اهمیت صله‌رحم در افزایش عمر می‌فرماید:

ما، غیر از صله‌رحم، چیزی نمی‌شناسیم که بر عمر بیفزاید؛ تا آنجا که گاهی عمر کسی سه سال است اما وقتی که اهل صله‌رحم می‌شود، خداوند سی‌سال بر عمرش می‌افزاید و آن را سی و سه سال می‌کند. گاه عمر کسی سی و سه سال است و قطع رحم می‌کند و خداوند هم سی سال از عمر او می‌کاهد و عمرش را به سه سال کاهش می‌دهد.

(کافی، ج ۲، ص ۱۵۲، ح ۱۷)

 

زیارت امام حسین علیه السلام

امام صادق علیه السلام فرموده اند: زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن که در این صورت، خداوند عمرت را طولانی و روزی‌ات را زیاد می‌کند و زندگی‌ات را همراه با سعادت می‌کند و جز سعادتمند نمی‌میری و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت می‌کند.

(کامل الزیارات، ص ۲۸۶)

راستگویی و انصاف

پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره می‌فرماید: به هر کس راستگویی در گفتار، انصاف در رفتار، نیکی به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر می‌افتد، روزی‌اش زیاد می‌گردد، از عقلش بهره‌مند می‌شود و هنگام سؤال مأموران الهی پاسخ لازم به او تلقین می‌شود.

(اعلام الدین، ص ۲۶۵)

نیکی به خانواده

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: من حسن بره باهله زاد الله فی عمره؛ هر کس به شایستگی در حق خانواده‌اش نیکی کند، خداوند بر عمرش می‌افزاید.

(کافی، ج ۸، ص ۲۱۹، ح ۲۶۹)

عدالت نسبت به مسلمانان

پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: هرکس اداره بخشی از امور مسلمانان را بر عهده بگیرد و رفتارش خوب باشد، در دل‌های آنان هیبت می‌یابد… و اگر در میان آنان به عدالت رفتار کند، عمرش افزون می‌شود.

(ذیل تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۳۶، ح ۴۱۹)

شاد کردن والدین

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: ان احببت ان یزید الله فی عمرک فسر ابویک؛ اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد و مسرور کن.

(بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۱، ح ۸۴)

اجتناب از فتنه

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: تجنبوا البوائق یمدلکم فی‌الاعمار؛ از فتنه‌ها و بدی‌ها دوری کنید تا عمرتان طولانی شود.

(عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۰، ح ۹۰)

انجام اعمال سه‌گانه

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: سه چیز است که اگر مؤمن از آن‌ها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره‌مندی او از نعمت‌ها می‌شود: طول دادن رکوع و سجده، زیاد نشستن بر سر سفره‌ای که در آن دیگران را اطعام می‌کند و خوش رفتاری‌اش با خانواده.

(کافی، ج ۴، ص ۴۹، ح ۱۵)

اجتناب از غضب الهی

اجتناب از گناه و عوامل ایجاد غضب الهی از دیگر راه‌های افزایش عمر است؛ زیرا اگر موجبات غضب تحقق یابد، یکی از راه‌های غضب خداوند کاهش عمر است.

پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره می‌فرماید: هرگاه خداوند متعال بر مردمی خشم بگیرد و برایشان عذاب نفرستد، اجناس آن‌ها گران و عمرشان کوتاه می‌شود، بازرگانان آن‌ها سود نمی‌برند، میوه‌هایشان سالم نمی‌ماند، رودخانه‌های آن‌ها پر آب نمی‌گردد، باران از آن‌ها دریغ می‌شود و بدان آنان بر ایشان مسلط می‌گردند.

(من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۲۴، ح ۱۴۸۹)

در همین رابطه پیامبر صلی الله علیه و آله در جایی دیگر می‌فرماید: مرگ انسان‌ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آن‌ها در نتیجه فرا رسیدن اجل است و زنده ماندن انسان‌ها در نتیجه نیکی‌هایشان، بیشتر از زندگی کردنشان به خاطر باقی بودن عمر است.

(مکارم الاخلاق، ص ۳۶۲)

صدقه دادن

صدقه شامل دادن واجبات و مستحبات مالی از سوی شخص است و اختصاص به زکات و خمس ندارد. هر کسی به هر میزان که صدقه به ویژه به سائل و محروم دهد، از برکات آن بهره‌مند خواهد شد که از جمله آن‌ها افزایش عمر است.

امام باقر علیه السلام فرمود: کار خیر و صدقه، فقر را می‌برد، بر عمر می‌افزاید و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می‌کند.

(ثواب الاعمال، ص ۱۴۱)

دوری کردن از زنا

پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: زنا، شش پیامد دارد: سه در دنیا و سه در آخرت. سه پیامد دنیایی‌اش این است که آبرو را می‌برد، مرگ را شتاب می‌بخشد و روزی را قطع می‌کند و سه پیامد آخرتی‌اش سختی حسابرسی، خشم خدای رحمان و ماندگاری در آتش است.

(خصال، ص ۳۲۱، ح ۳)

طهارت بدنی

پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

وضو زیاد بگیر تا خداوند عمرت را زیاد کند.

(امالی مفید، ص ۶۰، ح ۵)

انجام معروف

هر کار پسندیده عقلی و عقلایی و شرعی، معروف است که در جایگاه بلندی از اخلاق قرار می‌گیرد و همگان آن را می‌ستایند. انجام چنین اعمالی موجب افزایش عمر است. چنانکه امام علی علیه السلام می‌فرماید: زیاد کار نیک انجام دادن، عمر را می‌افزاید و نام را پرآوازه می‌سازد.

(غررالحکم، آمدی، ح ۷۱۱۳)

خواب به میزان نیاز

در روایات است که پرخوابی موجب کاهش عمر می‌شود. پس خواب به مقدار نیاز موجب آرامش و افزایش عمر و پرخوابی موجب کاهش آن است. امام علی علیه السلام می‌فرماید: وای بر آنکه در خواب است! چه زیانکار است! عمر او کوتاه شده است و پاداش او کم.

(عیون الحکم والمواعظ، ص ۵۰۴، ح ۹۲۳۹).

البته راه‌های افزایش طول عمر منحصر در موارد بالا نیست و آنچه بیان شده مشتی از خروار است.

باشگاه خبرنگاران


فرم در حال بارگذاری ...

سوره‌ای که قاری خود را از آتش جهنم معاف می‌کند.

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

سوره تحریم شصت و ششمین سوره قرآن است و در جزء بیست و هشتم آن قرار دارد.

نام تحریم برگرفته از آیه اول این سوره است؛ در این آیه از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیده می‌شود که چرا برای خشنودی همسرانش حلال الهی را بر خود تحریم کرده است. به این سوره «سورة النبی»، «لِمَ تُحرم» و «المُتحرّم» نیز گفته شده است.

بر اساس روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله ، هر کس سوره تحریم را بخواند موفق به توبه نصوح و بدون بازگشت به گناه می‌شود.

همچنین امام صادق علیه السلام درباره فضیلت سوره تحریم می‌فرماید:

هر کس سوره‌های طلاق و تحریم را در نماز واجب خود بخواند، خداوند در روز قیامت او را از ترس و خوف و حزن و اندوه در امان نگه می‌دارد و از افتادن در آتش معاف و او را به سبب تلاوت این دو سوره و مداومت بر تلاوت آن وارد بهشت می‌کند.

خواندن این سوره جان دادن فرد محتضر را آسان می‌کند و اگر سوره تحریم را برای او بنویسند باعث تخفیف عذاب اموات است و اضطراب را دور می‌کند و مداومت بر تلاوت آن برای شخص بدهکار ان شاء الله مفید است.

دانلود فایل صوتی تلاوت سوره تحریم با صدای استاد شهریار پرهیزگار

تلاوت سوره تحریم توسط استاد عبدالباسط

تلاوت مجلسی آیات 1-7 سوره تحریم توسط عبدالمنعم طوخی

تلاوت مجلسی آیات1-12 سوره تحریم توسط محمد احمد شبیب

تلاوت سوره تحریم با صدای استاد عبدالباسط در پاکستان سال 1987 میلادی

تلاوت سوره «تحریم» با صدای مهدی هدایتی‌فر

 

 

متن و ترجمه سوره تحریم + عکس

...

در زیر متن و ترجمه سوره مبارکه تحریم را مشاهده می کنید.

سوره 66 قرآن کریم: التَّحریم

تعداد آیه: 12

جزء : 28

 

ترتیل سوره تحریم با صدای استاد پرهیزکار

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾

اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى ‏كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)

قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ﴿۲﴾

قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست‏ شماست و اوست داناى حكيم (۲)

وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾

و چون پيامبر با يكى از همسرانش سخنى نهانى گفت و همين كه وى آن را [به زن ديگر] گزارش داد و خدا [پيامبر] را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)

إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ ﴿۴﴾

اگر [شما دو زن] به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد در حقيقت ‏خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)

عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا ﴿۵﴾

اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه‏ دار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد (۵)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ﴿۶﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و نگهاست‏ حفظ كنيد بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مامورند انجام مى‏ دهند (۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۷﴾

اى كسانى كه كافر شده‏ ايد امروز عذر نياوريد در واقع به آنچه میکرديد كيفر مى‏ يابيد (۷)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۸﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد به درگاه خدا توبه‏ اى راستين كنيد اميد است كه پروردگارتان بديهايتان را از شما بزدايد و شما را به باغهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمى‏ گرداند نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان روان است مى‏ گويند پروردگارا نور ما را براى ما كامل گردان و بر ما ببخشاى كه تو بر هر چيز توانايى (۸)

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۹﴾

اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت گير [كه] جاى ايشان در جهنم خواهد بود و چه بد سرانجامى است (۹)

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿۱۰﴾

خدا براى كسانى كه كفر ورزيده‏ اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد (۱۰)

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۱﴾

و براى كسانى كه ايمان آورده‏ اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود در بهشت‏ خانه‏ اى برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان (۱۱)

وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ ﴿۱۲﴾

و مريم دخت عمران را همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود (۱۲)


فرم در حال بارگذاری ...

کودک‌همسری؛ بیراهه‌ای که به تباهی ختم می‌شود

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

ازدواج کودکان که از آن به عنوان

 

کودک‌همسری

 

یاد می‌شود،خشونتی آشکار علیه کودکان است.

کودکانی هستند که در اوج روزهای کودکی وارد روزهای جدی زندگی می شوند و باید نقش هایی را ایفا کنند که روزی در بازی “خاله بازی” خود اجرا می کردند. کودکی را در خانه پدری جا می گذارند و همراه مردی که نمی شناسند وارد خانه ای می شوند تا در کنارش سال ها زندگی کنند.

در این هنگام، زندگی برای او نامفهوم است. کودکی که هنوز در دنیای خاله بازی خود غرق است، عروسک های خود را کنار گذاشته و حال باید به اجبار والدین وارد فصل جدیدی از زندگی خود شود. فصلی طولانی که خیلی زود برای او آغاز شده است.

سمینار آسیب شناسی کودک همسری

 حمیدی عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه چمران اهواز می گوید: از نظر فقه روایی کودک همسری یک مسئله نکوهش شده است، چون کودک ممکن است بعد از ازدواج راضی نباشد.

او ضمن اشاره به آثار مخرب ازدواج در سن کودکی خاطرنشان کرد: کودکان امروز با کودکان سده های پیش قابل مقایسه نیستند، کودکان امروز از نظر جسمی و روحی ضعیف تر هستند و ازدواج در سن پایین تاثیرات مخربی بر روحیه شان می گذارد .

عضو هیئت علمی دانشکده الهیات با اشاره به این توجیه که افرادی می گویند می توانیم با کودک ازدواج کنیم ولی استمتاع نخواهیم کرد، افزود: ازدواج با کودکان قبیح است و شرع نمی تواند امور قبیح را به رسمیت بشناسد، تا زمانی که گوهر وجودی ازدواج را پختگی و آرامش بدانیم. 

...

کودک همسری از نگاه یونیسف

الهه موالی زاده استاد دانشگاه  تصریح کرد: هر ازدواجی که زیر ۱۸ سالگی اتفاق بیافتد و دختران از نظر جسمی و روانی برای ازدواج و فرزندآوری آمادگی نداشته باشند، ازدواج اجباری محسوب می شود و حقوق بشر این گونه ازدواج را تجاوز به حقوق دختران می داند.

ازدواج کودکان؛ بیراهه ای که به تباهی ختم می شود

موالی زاده افزود: مردان و زنان در طول زندگی خود جدا از نژاد، مذهب و جنسیت، از حق تشکیل خانواده و ازدواج با رضایت کامل برخوردار هستند و حتی هنگام فروپاشی این ازدواج باید حقوق برابر برای آن ها در نظر گرفته شود و این حقوق طبیعی در طول زندگی بسیارمعنادار است و همچنین برای دخترانی که ازدواج زودهنگام خواهند داشت آزادی اختیار محقق نخواهد شد و منجر به ترک تحصیل خواهد شد، پس مهارت لازم را در شکل گیری هویت خود نمی توانند ایفا کنند و از هرگونه تصمیم گیری عقلانی فاصله خواهند گرفت.

دکترموالی زاده تصریح نمود: طبق گزارش های یونیسف آمارهای نگران کننده ای وجود دارد که نیاز به یک برنامه ریزی و سیاست های کلی اجتماعی، بهداشتی و سیاسی دارد، آمار طلاق، در ازدواج زودهنگام کمتر از سنین بالا نیست و معضلات اجتماعی که دچار این خانم ها می شود، عواقب بسیار خطرناک اجتماعی را ایجاد می کند.

ازدواج کودکان؛ بیراهه ای که به تباهی ختم می شود

آلاسادات افقه استاد دانشکده اقتصاد نیز با بررسی ابعاد حقوقی ازدواج در سن کودکی خاطرنشان کرد: طبق ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تمام شمسی است. 

این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز درخصوص اقامه دعوای کودک پس از ازدواج در سن کودکی بیان کرد: برای نفقه و مهریه کودک حق این را ندارد و این مسئله باید با دخالت ولی باشد و برای اقامه دعوا باید فرد ۱۸ ساله باشد. 

نباید از خاطر برد که امروزه کودکی به یک مفهوم جهانی تبدیل شده است. حقوق کودک در تمام جهان به رسمیت شناخته شده و باید کودک از این حقوق که حق طبیعی اوست برخوردار باشد و باید مراقب باشیم عروسک شان تبدیل به فرزندان واقعی آن ها نشود و اینک این معضل اجتماعی نیاز به فرهنگ سازی دارد تا در نقاط مختلف کشور دیگر شاهد این قضایا نباشیم.

نازنین قربانی رسومات غلط

نازنین یکی از قربانیان ازدواج زود هنگام است که نتیجه ی این ازدواج چیزی جز روزهای سخت و دشوار در جوانی و میانسالی برای او نبوده است، او اینگونه داستان زندگی خود را روایت می کند:

ازدواج کودکان؛ بیراهه ای که به تباهی ختم می شود

” ۱۲ ساله بودم که به اجبار پدرم به عقد مردی در آمدم که ۲۲ساله بود، کل مراسم خواستگاری تا عروسی به یک‌ماه هم نرسید و خیلی زود زیر یک سقف رفتیم. من هیچ تصوری از زندگی مشترک و مسئولیت خانه و زناشویی نداشتم و به همین‌خاطر دائم به من امر و نهی می‌کرد.

فارغ از مشکلاتی که خیلی آزارم می‌داد و باعث ترس و وحشت شدید من از او شده بود، دوری از مادرم و دلتنگی هم امانم نمی‌داد. تا آن مرد پایش را از خانه می‌گذاشت بیرون، از روستای محل زندگی‌ام تا روستای خودمان که یک ساعت می‌شد، پیاده در میان برف و سرما می‌رفتم که فقط مادرم را ببینم که چند لحظه بغلم کند،  وقتی به خانه پدرم می‌رسیدم داد و بیداد پدرم شروع می‌شد که چرا خانه شوهرت را بدون اجازه ترک کردی و آمدی اینجا، حتی نمی‌گذاشت در حد یک چای خوردن پیش مادرم بنشینم .

یک سال بعد فشار زندگی آنقدر زیاد شد که خودکشی کردم ولی ناموفق بودم. خودکشی را از یکی از زنان همان روستا یاد گرفته بودم. همسرم من را برد بیمارستان و نجاتم داد اما وقتی برگشتیم خانه، تا می‌توانست من را کتک زد که تو آبروی من را در روستا بردی و بعد از آن هم دائم جنگ و دعوا و سرزنش‌های اطرافیان و من که حتی بلد نبودم حرف بزنم و جلوی اتفاقات تازه را بگیرم.

ازدواج کودکان؛ بیراهه ای که به تباهی ختم می شود

۱۴ساله بودم که به‌خاطر خودکشی طلاقم داد، ولی پدرم کمتر از ۷‌ماه بعد دوباره من را به عقد مردی در آورد که از خودم ۳۰سال بزرگ‌تر بود و از همسر فوت شده اولش ۴فرزند داشت. من در واقع خواهر بچه‌های او بودم، آنها می‌رفتند مدرسه، من کارهای خانه را می‌کردم، گاو می‌دوشیدم، ظرف می‌شستم، آب می‌آوردم و نان می‌پختم. وقتی برمی‌گشتند و بساط مشق و درسشان را پهن می‌کردند دلم می‌خواست بشینم کنارشان یاد بگیرم، یا وقتی می‌رفتند خانه خاله‌شان مهمانی، من هم دوست داشتم با آنها بروم و به آن زن خاله بگویم ولی اجازه نداشتم چون من دیگر زن بودم و کارهای خانه با من بود. خودش هم که رفته بود تهران برای کار و ۶ ماه یک‌بار می‌آمد.

از ۱۵ تا ۲۰سالگی ۳ تا بچه به دنیا آوردم که در تمام روزهای بارداری و زایمان و بعد از آن تنهایی کارهایشان را می‌کردم. اگر بخواهم از آن سال‌های سخت تعریف کنم یک مثنوی هفتاد من می‌شود، آن هم به‌ خاطر اشتباه پدری که وضع مالی‌اش بد نبود و می‌توانست برای ازدواج من صبر کند، اما عقیده‌اش این بود که دختر باید خیلی زود شوهر کند و برود. ۵۵ساله بودم که همسر ۸۵ ساله‌ام فوت کرد و حالا نزدیک ۱۰سال است بدون او زندگی می‌کنم. من قربانی ازدواج اجباری و زود هنگامی هستم که سراسر زندگی‌ چیزی جز درد و مشقت ندیدم. 

نازنین ها در کشورمان کم نیستند کودکانی که خیلی زود از دنیای کودکی فاصله می گیرند. آن ها را دریابیم و برای ریشه کن کردن این آداب و رسوم غلط به فکر چاره ای اساسی باشیم. به امید روزی که فقط شاهد کودکی کردن کودکان کشورمان باشیم نه روایت یک زندگی پرمشقت و اندوه بار.

باشگاه خبرنگاران /گزارش از کوثر معیبدنژاد


فرم در حال بارگذاری ...

آمرزش گناهان پدر و مادر از منظر امام صادق علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

 

اَکْرِمُوا اَوْلادَکُمْ وَاَحْسِنُوا ادابَهُمْ یَغْفِرْلَکُمْ.

 

 

فرزندان خود را احترام کنید

 

و آن‌ها را خوب تربیت کنید

 

تا خداوند شما را بیامرزد.

 

بحارالأنوار، ۱۰۴/۹۵

 


فرم در حال بارگذاری ...

حکم عجیب مشاور وزیر بهداشت برای پسرش + تصویر

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

امروز تصویری از حکم «محمد اسماعیل اکبری»، مشاور وزیر بهداشت برای پسرش در فضای مجازی منتشر شد. در متن این نامه عنوان شده است” با توجه به اعتماد بنده و جناب وزیر به شما و نیاز این جانب، جنابعالی را به عنوان دستیار ویژه مشاور عالی وزیر منصوب می نمایم".

کیانوش جهانپور، مشاور وزیر بهداشت و مدیرکل روابط عمومی وزارت بهداشت، درمان آموزش پزشکی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان درباره انتصاب فرزند مشاور وزیر بهداشت به عنوان دستیار ویژه و اینکه آیا مشاور وزیر بهداشت می تواند نصب و عزل داشته باشد، اظهار کرد: « دکتر اکبری» مشاور وزیر بهداشت و مدیر پروژه جمعیت در وزارت بهداشت در حکمی فرزند خود را به عنوان دستیارش منصوب کرده است.

جهانپور ادامه داد: این حکم مشاور وزیر بهداشت ابلاغ انشایی است و برای مشاور وزیر بهداشت منعی ندارد؛ چراکه در ابلاغ انشایی پست سازمانی وجود ندارد.

مشاور وزیر بهداشت و مدیرکل روابط  عمومی وزارت بهداشت، درمان آموزش پزشکی درباره اینکه آیا دستیار ویژه وزیر بهداشت حقوق و مزایایی دارد، گفت: در ابلاغ انشایی به دلیل اینکه پست سازمانی وجود ندارد، حقوق و مزایا هم وجود نخواهد داشت.

باشگاه خبرنگاران


فرم در حال بارگذاری ...

تیر خلاص عالم اهل سنت زاهدانی به شبکه وهابی‌ کلمه + فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

یکی از علمای زاهدان در گفت‌وگو با شبکه وهابی کلمه، این شبکه را روی آنتن زنده ضایع کرد.

شبکه وهابی کلمه یکی از شبکه‌هایی است که با پول عربستان سعودی به منظور تفرقه‌افکنی میان مردم ایران فعالیت می‌کند.

در حالی که این شبکه‌ وهابی مدعی شده بود هیچ عالم اهل سنتی حامی جمهوری اسلامی نیست، 

یکی از علمای زاهدان در گفت‌وگوی تلفنی که با شبکه وهابی کلمه داشت،

تاکید کرد اهل سنت حامی جمهوری اسلامی هستند و به آن رای داده‌اند.

 


فرم در حال بارگذاری ...

کارتن خوابی که حافظ کل قرآن است

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

خیلی خسته شدم… خیلی

      

اشک‌های حلقه زده در چشمان او و دستانش که برای گرم کردن سوز ناشی از سرمای سخت، محکم در جیب‌های کُتِ قرضی اش فشار می‌داد و لب‌های کبود و خشکیده‌ای که حسرت یک غذای گرم به دلش مانده بود و در حالی که منتظر رسیدن اورژانس اجتماعی برای بردن سجاد به بهشت رضا علیه السلام بودیم با لحنی بغض آلود این آیه را می‌خواند:

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا.

إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا”

 

در یکی از بوستان‌های جنوبی شهر تهران

کارتن خوابی در این شب‌های سرد زیر آسمان شهر می‌خوابد

که حافظ کل قرآن است.

” کوچک بودم که پدر و مادرم فوت کردن. دو_سه سالی، پیشِ یه خونواده‌ای بودیم. دختر این خونواده تا قبل از این که شوهر کنه و بره تبریز به ما کمک می‌کرد.

اون زمانا، دورانی بود که پادشاه خودم بودم. “

این‌ها بخشی از حرف‌های سجاد است. برای دیدنش از شمالی‌ترین به جنوبی‌ترین نقطه تهران یعنی شهر ری رفتم که تا همین روز‌های گذشته صحبت جدا شدنش از پایتخت نُقل محافل سیاسی و اجتماعی بود.

از مترو پیاده شدم و از یکی از رانندگان اتوبوس‌های خط پایانه مترو شهر ری – حرم شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام سراغ بوستان زائر را گرفتم و پس از پیاده شدن در آخرین ایستگاه، از دلِ کوچه قدیمی اطراف حرم که دو طرف آن مغازه‌هایی قرار داشت راهی حرم شدم تا سجاد را پیدا کنم. از سه مردی که گرم گفتگو بودند آدرس بوستان زائر را پرسیدم، امّا آن‌ها با نگاهی تعجب آمیز گفتند: ” بوستان زائر؟ … والا نمیدونیم کجاست. ” و پس از تشکر به راه خود ادامه دادم و همان کوچه قدیمی که عرض کمی داشت را تا انتها دنبال کردم و به سمت راست که یکی از درب‌های ورودی حرم قرار داشت، پیچیدم.

...

 آدرس  را از یکی از خادمان حرم که در جلوی درب ورودی نشسته بود پرسیدم:

” شما می‌دونید بوستان زائر کجاست؟ “

من را به سمت درب شرقی یا هفتم حرم مطهر راهنمایی کرد و گفت: ” همین مسیر رو برو. از بازار که عبور کردی به اون درِ حرم می‌رسی که سمت چپش بوستان زائره. “

راهی آن جا شدم. از گذری عبور کردم که از میانه آن، نور خورشید بر روی زمین منعکس شده و تیرگی و روشنی زیبایی را به وجود آورده بود.

هنوز اذان ظهر نشده بود، امّا برخی از آقایان در حالی که آستین لباس خود را از روی دستانشان به پایین می‌کِشیدند و یا در حال بستن دگمه لباس خود بودند از آن جا می‌گذشتند.

به درب شرقی حرم که رسیدم با انبوهی از اتومبیل‌های پارک شده و زائرانی روبرو شدم که هریک لهجه و گویش خاصی داشتند و نسیم خنک آن جا حکایت از سوزی زمستانی در دلِ پاییز داشت.

بوستانی که در دل خود قصه های تلخی دارد

چشم هایم به گنبد طلایی شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام افتاد و در سکوت چند دقیقه‌ای به آن خیره شدم و سپس به رسم ادب، سلام کردم. با سوز سرمای صحن به خودم آمدم و در حالی که صدای جاروی پسر جوانی در همان حوالی را می‌شنیدم راهی بوستان تقریبا کوچکِ سمتِ چپِ درب شرقی حرم شدم. کمی جلوتر با دیدن تابلوی بوستان زائر، سوز سرمای صحن را فراموش کردم و از شوق پیدا کردن سجاد، گرمای خاصی سراسر وجودم را فرا گرفت و به همین خاطر به سرعت قدم برداشتم و راهی آن جا شدم.

مساحت بوستان به اندازه‌ای بود که با ایستادن در نقطه‌ای از آن توانستم تمام محیط و افرادی که در آن جا نشسته و یا در حال راه رفتن بودند را به خوبی مشاهده کنم.

در اطراف آن چند آلاچیق قرار داشت که در یکی از آن‌ها مرد جوانی زیرانداز انداخته و در حال روشن کردن سیگارش بود. به فاصله نه چندان زیاد از او ایستاده بودم و دود سیگار و بخار چای تیره رنگش که در فضا در حال حرکت بود را می‌دیدم که صدای مضطرب دختر نوجوانی مرا متوجه خود کرد.

-ببخشید گوشی دارین؟! میخوام به دوستم زنگ بزنم آخه خیلی وقته منتظرشم، امّا هنوز نیومده.

+شماره شو بدین تا باهاشون تماس بگیرم.

-چرا همش بوق اِشغالی می‌زنه؟!.. چرا جواب نمیده؟!

پس از تماس‌های ناموفق برای دختر نوجوان، از همان نقطه شروع به راه رفتن کردم تا سجاد را پیدا کنم.

جوانی که زیرِ کارتن خوابی پیر می‌شود/حافظ قرآنی که کارتن خواب است

پس از عبور از نیمکت‌هایی که هریک سکانسی از زندگی مردم بود، به خانم تقریبا میانسالی رسیدم که ماسک سفید روی صورت او فقط اجازه دیدن دو چشمانِ ریزِ قهوه‌ای اش را می‌داد.

کلیدی را با یک نخ ساده بر گردن خود آویزان کرده بود و در حالی که دستانش خیس و مواد شوینده‌ای در دست داشت به او سلام کردم و گفتم:
+سلام خانم. خسته نباشید؛ مسئول خدمات و نظافت سرویس آقایون تشریف دارن؟!

-خودم هستم دخترم. من، هم مسئول نظافت سرویس آقایون هستم و هم خانوما.

کاری داری؟!

+میتونم تصویر یه پسر نوجوون رو نشونتون بدم که اگه شناختینش بهم بگین چه زمانایی میاد اینجا؟!

-بله دخترم.

از برق آفتاب به سایه سرد بوستان پناه بردیم بلکه نشانی از سجاد بگیرم.

خانم میانسال با نگاه اول، سجاد را شناخت و گفت:

-می شناسمش. هر روز می‌بینمش. از صبح تا شب اینجاس. حرمم میره و بر می‌گرده.

پسرِ خوبیه و اهلِ چیزی نیس. همیشه یه تسبیحِ سیاه تو دستشه وُ گاهی برا خودش قرآن میخونه.

تو این چند وقت که هوا سرد شده وقتی هوا تاریک میشه میره و فرداش دوباره بر می‌گرده.

کارِش داری؟!

+میخوام کمکش کنم.

زن میانسال با نگاهش مرا دنبال می‌کرد و با همان نگاه مهربانانه به من می‌گفت:

-خدا خیرت بده. به خاطر همین داری اینجا دنبالش می‌گردی؟!

+بله. امّا نمیدونم چه زمانی میاد. شما میدونین؟!

-میخوای یه سر تو پارک سه دخترون، همون پارک روبرویه هم بزن شاید اونجا رفته باشه.

از او تشکر کردم و به سمت بوستان روبروی زائر رفتم.

در امتداد کنار بوستان، اتومبیل‌ها و حتی اتوبوس‌هایی پارک شده قرار داشت. فضای آن از بوستان زائر بسیار بزرگتر و درختان بلند و بوته‌های انبوه سبز رنگی داشت که برخی از افراد در کنار و پشت آن نشسته یا خوابیده و برخی دیگر هم به سیگار کشیدن و حرف زدن مشغول بودند.

خنده‌های چند پسر نوجوان نشسته بر روی نیمکتی در وسط بوستان مرا به سمت صدا راهی و این تصور را در من به وجود آورد که شاید سجاد در کنار آن‌ها نشسته است.

با فاصله‌ای که چندان دور نبود نگاهشان کردم، امّا خبری از سجاد نبود. همه جا را گشتم. چشمم به دکّه‌ای که در گوشه‌ای از بوستان و در نزدیکی‌های اتومبیل‌های پارک شده قرار داشت، افتاد. به طرف دو مرد که یکی پشت دکه ایستاده و دیگری روی نیمکت روبروی آن نشسته بود، رفتم.

آقا، میشه این ویدیو رو ببینین و بگین این پسرِ نوجوون رو می‌شناسین یا نه؟!

-بله خانوم حتما.

مرد میانسال با مو‌های جوگندمی نامرتبی که دلیل آن وزش باد سرد بود، دستان خود را برای سایه انداختن و هرچه بهتر دیدن تصویر، روی گوشی ام گذاشت و گفت: “نه متاسفانه، نمی‌شناسمش… اصن توی این پارک ندیدمش”

در حال برگشتن به طرف بوستان زائر بودم که چشم هایم دوباره به گنبد طلایی حرم عبدالعظیم حسنی علیه السلام دوخته شد و امید داشتم بتوانم سجاد را پیدا کنم شاید که پناهی برای بی پناهی‌های چندین ساله اش پیدا شود.

تنها روزنه امید، ایستگاه پلیس نزدیک حرم و بوستانی بود که به نام زائران سیدالکریم علیه السلام است. به طرف آن رفتم و پس از کسب اجازه داخل شدم.

+سلام. شما یه نوجوون گندمگونِ تقریبا تیره با یه عینک طبی رو توی این بوستان ندیدین؟!

-عکسی ازش دارین؟!

+یه ویدیو دارم. میشه ببینید؟!

سرباز جوان در حالی که به دقت به ویدیو نگاه می‌کرد فورا پاسخ داد:

گفت‌وگو با کارتن خوابی که حافظ کل قرآن است

- من میشناسمش. هر روز اینجا می‌بینمشو حتی پیشمم اومده. یه ساعته پیش هم سلام کرد و از اینجا رد شد.
+شما میدونین الان کجا رفته وُ کِی بر می‌گرده؟
-بر می‌گرده. میخواین یه شماره بذارین تا اگه برگشت باهاتون تماس بگیرم.
کمتر از پنج دقیقه پس از خارج شدن از ایستگاه پلیس، یک پسر نوجوان با کت و شلوارطوسی راه راه و کلاه و شال بافت روی سر و گردنش، از کنارم عبور کرد. او را فقط از عینک روی چشمانش که شیشه سمت چپ آن تَرک خورده بود و چهره گندمگون تیره اش شناختم؛ چرا که قسمتی از شال خود را روی صورتش انداخته بود و این کار، شناسایی چهره اش را دشوارتر می‌کرد.
هنوز چند قدم جلوتر نرفته بود که به او گفتم:
+ آقای سجاد نوروزی؟!
-بله… بفرمایید.
+ من ویدیوی شما رو توی فضای مجازی دیدم. میخوام درمورد چیزایی که تو اون مصاحبه گفتی بیشتر بدونم تا بتونم بهت کمک کنم.
-مثه اون سایته نیستین که فقط می‌خواستن برای معروف شدنشون فیلم ازم بگیرنو بذارن و هیچ کمکی هم نکردن؟!
سجاد که این جمله را گفت شماره تماسی که همان سایت برای کمک به سجاد گذاشته بود را به خاطر آوردم که هرقدر به فاصله صبح تا بعداز ظهر با آن‌ها تماس گرفتم هیچ گونه پاسخی دریافت نکردم.
به او گفتم: ” مگه یه سر پناه نمی‌خوای؟!…

مگه نمی‌خوای از این جا به بعدِ زندگیت همون طور باشه که دوس داری؟!…

به من اعتماد کن حتما کمکت می‌کنم. “

مرا به سمت نیمکت نزدیک آلاچیق همیشگی اش راهنمایی کرد. در حالی که دستانش را در هم حلقه کرده بود و می‌مالید تا قدری گرمش شود گفت:
-اسمم سجاد و فامیلیم نوروزی هست. تازه چند روزه که رفتم تو هجده سالگی. پنج_شیش ماهه که آواره تهران هستم. کوچیک بودم که پدر و مادرم فوت کردنو دو- سه سالی، پیشِ یه خونواده‌ای بودم.
دختر این خونواده تا قبل از این که شوهر کنه و بره تبریز به من و داداشم که از من کوچیک‌تر بود کمک می‌کرد. اون زمانا، دورانی بود که پادشاه خودم بودم.
بیست و پنج روز پیش داداشمو از دست دادم.
با این جمله سجاد، دلیل لباس سیاهی که بر تن داشت را متوجه شدم.
+مدرسه رفتی؟!
-نه، نرفتم آبجی.
+پس چطوری قرآن رو حفظ کردی؟!
-منو از کرمان به سیستان و بلوچستان فرستادنو توی یه مدرسه شبانه روزی بودم که اونجا کل قرآنو حفظ کردم.
+تا حالا کار کردی؟!
-چندسالی بنایی کردم تا خرج خودمو در بیارم.
+چرا اومدی تهران؟!
-اومدم اینجا که شاید برای من یه کاری و یه جایی پیدا بشه، اما از شانس بدِ من پیدا نشد.
+گشتی و نبود؟!
-گشتم… گشتم آبجی… به من کار نمیدن، چون شناسنامم گم شده و کارت ملی هم ندارم.
+پس فامیلات؟!
-فامیلامون سایه منو با تیر می‌زنن. چون میدونن فقیرم.
خب میدونی آبجی؟! اگه کسی پول داشته باشه بیشتر تحویلش می‌گیرن. تو این دوره زمونه پول کاری می‌کنه که هیچی دیگه نمیتونه. فامیلام رهام کردن حتی اگه بهشون زنگم بزنم جوابمو نمیدن.
چون پدر و مادر بالا سرم نبوده و کسی نبوده ازم حمایت کنه.

آبجی، اصن تو این دوره زمونه هیشکی به هیشکی نیس؛ که با این صحبت سجاد یاد شعر اخوان ثالث افتادم که می‌گفت:
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سر‌ها در گریبان است
وگر دست محبت سوی کس یازی.
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است

قبل از این که از سجاد درمورد قصه کُت و شلوارش بپرسم، خودش ادامه داد:

“این کُت و شلوار تنمم قرضیه.

یه بنده خدایی بم داد و گفت بپوش. “

آرزویی به اندازه یک سقف

به عنوان آخرین سوال از او پرسیدم: ” چه آرزویی داری؟! “

که در پاسخ گفت” باور می‌کنی؟! هیچ آرزویی ندارم غیر از این که یه جای خواب داشته باشمو راحت زندگیمو بکنم. مگه خودِ خدا نمیگه ان مع العسر یسرا بعدِ هر سختی آسونیه؟! پس آسونی کو؟! کجاس؟!

چرا هرچی میگردم پیداش نمی‌کنم؟! دوس دارم هیچی نداشته باشم، اما یه جایی داشته باشم که فقط سقف داشته باشه و بدونم برای خودمه…

 

خیلی خسته شدم…

خیلی

 

سر پناه که داشته باشم میتونم مدارکمو بگیرم، درس بخونم، کار کنمو خرج خودمو در بیارم نه این که یکی بهم پنج تومن بده، یکی دیگه ده تومن… “

صدای گلبانگ اذان مغرب و عشا از حرم مطهر شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام به گوش می‌رسید. برای چند لحظه سکوتی سرشار از حرف، میان من و سجاد جاری شد.

اشک‌های حلقه زده در چشمان او و دستانش که برای گرم کردن سوز ناشی از سرمای سخت، محکم در جیب‌های کُتِ قرضی اش فشار می‌داد و لب‌های کبود و خشکیده‌ای که حسرت یک غذای گرم به دلش مانده بود و در حالی که منتظر رسیدن اورژانس اجتماعی برای بردن سجاد به بهشت رضا علیه السلام بودیم با لحنی بغض آلود این آیه را می‌خواند:

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا.

إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا”

 

باشگاه خبرنگاران جوان

گزارش از فاطمه میرزایی دخت

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(4)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
4 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یا مهدی [عضو] 
5 stars

سلام: وای چه قصه ی تلخی بود ان شاء الله که خدا بهش کمک می کنه

1398/09/29 @ 07:32
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

خيلي ناراحت كننده بود.
ننگ بر بعضي مسئولان ما!
حالا شما ميدونين كه اين جوون سرپناه پيدا كرده يا نه؟
از كجا ميشه فهميد؟

1398/09/27 @ 10:41
نظر از:  
5 stars

هیچی نمی تونم بگم

1398/09/27 @ 10:39
نظر از: ... [عضو]
...
5 stars

چقدر تلخ

1398/09/23 @ 07:15


فرم در حال بارگذاری ...

نمازي كه تديّن ما باعث تمدّن ماست

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1398

 

استاد آیت الله جوادی آملی -تفسیر سوره قصص جلسه-6

ما در نمازها به ذات اقدس الهي عرض مي‌كنيم

﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ صراط مستقيم راهي است كه سالكان اين راه چه كساني‌اند

﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ راهي است كه منعم‌عليهم راهيان اين راه‌اند،

منعم‌عليه را هم كه در سورهٴ مباركهٴ «نساء» مشخص كرد فرمود اگر كسي مطيع خدا و پيامبر باشد

﴿مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾

اينها منعم‌عليهم‌اند به صورت كلي, موارد ديگري هم ذات اقدس الهي نام انبيا را برده فرمود:

﴿أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم﴾.

اين آيه هفده هم به صورت شفاف وجود مبارك موساي كليم را منعم‌عليه مي‌داند ﴿رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ﴾.

پس اينكه ما در نماز از خدا مي‌خواهيم راه منعم‌عليهم را به ما نشان بده و كمك بكن كه ما اين راه را طي كنيم يعني راه انبيا كه نمونه‌اش هم وجود مبارك موساي كليم عليهم السلام است

راه آنها هم اين است كه ما از ظالم حمايت نكنيم ﴿رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِّلْمُجْرِمِينَ﴾ معلوم مي‌شود كه ما در تمام نمازها از خدا مي‌خواهيم خدايا آن توفيق را به ملّت ما بده كه از ظالم حمايت نكند اين نماز مي‌شود نماز سياسي اين نماز مي‌شود نماز اجتماعي اين نماز مي‌شود نمازي كه تديّن ما باعث تمدّن ماست اين ﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ

يعني خدايا هم راه را به ما نشان بده هم كمك كن كه ما راهي اين راه باشيم و اين راه اين است كه ما از هيچ مجرمي حمايت نكنيم.

مرکز تخصصی نماز - به قلم سیدمحمد عبداللهی


فرم در حال بارگذاری ...