رزق خاص مومن/شیوه های کسب اخلاص
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394بیانات استاد محمد شجاعی:
اخلاص،یعنی خالص کردن و اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او.
از مجموعه آیات و روایات می توان به شیوه هایی برای دسترسی به اخلاص دست یافت ازجمله:
1. تقویت ایمان و افزایش معرفت خداوند:
ایمان به خدا و همه صفات او به ویژه صفاتی که شایستگی و دوستی ستایش و پرستش را مختص ذات حق تعالی می کند جایی برای انگیزه شرک، کفر و نفاق، با همه اقسام آنها باقی نمی گذارد؛ شناخت خدا با همه صفات او موجب ایجاد حالت فروتنی و خشوع و خضوع در آدمی می شود و به حالت خوف و رجاء می رسد که مبادا دچار عذاب دنیوی و اخروی و یا محرومیت از دیدار خدا شود، به همین دلیل هر چه معرفت انسان به خدا بیشتر شود توجهش به دیگران کمتر خواهد شد.
2. تفکر در ارزش اخلاص:
اخلاص، فرمان الاهی به همه دین ها [1]؛ نعمت پنهانی خداوند به بنده محبوب خود[2]؛ باعث دیدار پروردگار [3]؛ مایه رهایی از حساب روز قیامت [4]؛موجب بر خورداری از پاداشهای بی پایان اخروی[5] و باعث عدم تصرف شيطان در آدمی است.[6]
3. فکر کردن درباره ضررهای اخلاص نداشتن:
از مجموع روایات[7] درباره آثار ریا و عدم اخلاص بر می آید که:
ریا و عدم اخلاص نوعی کفر، شرک، نفاق ،نیرنگ به خدا، مایه خشم خداوند و باعث عدم قبولی اعمال، شفاعت و اجابت دعا است.
4. یکسان بودن عبادت های آشکار و پنهان:
به گونه ای که نگاههای دیگران تأثیری در چگونگی انجام تمام عبادت های او از جمله نماز و صدقه و …او نگذارد.
5.بندگی همه جانبه:
پیروی فرمان ذات حق تعالی در همه واجبات، ترک محرمات، انجام مستحبات، ترک مکروهات و حتی در انجام مباحات، نه اینکه مثلاً نماز بگذارد درعین حال حسادت و غیبت هم داشته باشد و همین طور در سایر موارد اعتقادی و عملی دین.
...
6.احساس عجز و کوتاهی در بندگی:
انسان باید در عین سعی و تلاش در بجا آوردن حق بندگی و اخلاص، همواره اعمال و عبادات خود را در مقابل دریای بیکران لطف و نعمت های الهی، ناقص و ناچیز بداند خود را عاجز از انجام حق بندگی بداند تا بتواند حق بندگی و اخلاص در بندگی را بجا آورد، لذا انبیاء و اولیاء با این که از بالاترین مراتب اخلاص برخوردار بودند در راز و نیاز، خود را عاجزترین فرد در بندگی شایسته ذات حق تعالی می دانستند، نبی خاتم (ص) همواره می فرمود: بندگی شایسته تو را به جا نیاوردیم.[8]
7.دعا:
دعا وسیله ای است برای حل گره ها و دردهای دنیوی و معنوی. بعضی از نیازهای اساسی و ابدی آدمی، جز از راه بندگی و دعا در کنار آن بدست نمی آیند، و چه نیازی بالاتر از اخلاص در بندگی می باشد، لذا امام سجاد (ع) از خداوند عاجزانه خواستار اخلاص در بندگی می باشند و عرض می کند:"خدایا همه این ها (اعمال ما) را از ریای ریاکنندگان خالص بگردان تا احدی را شریک تو قرار ندهیم و جز تو مرادی برنگزینیم."[9]
موانع اخلاص در بندگی:
ورود و رسیدن به اخلاص و مراتب آن موانعی دارد که باید آنها را بر طرف کرد مهمترین آنها عبارتند از : 1.ریاکاری 2. دلبستگی به دنیا، 3. شیطان.
1.ریاکاری:
بزرگترین و خطرناک ترین مانع بر سر راه اخلاص ، ریاکاری و جلب خوش آیندی دیگران است که به منظور، خود ستایی، شهرت طلبی و ریاست طلبی می باشد.
برای مبارزه با این آفت باید توجه داشت که هیچ کس نمی تواند تمام مردم را از خود راضی نگه دارد، علاوه اگر چنین قصدی داشته باشد باید دائما در نگرانی روحی و اضطراب ذهنی به سر ببرد و همیشه به دنبال راهی بگردد که بتواند دیگران را از خود خشنود سازد. بر فرض دسترسی به رضایت دیگران، خوش آیندی دیگران چه سودی به حال او دارد، نفع و ضرر واقعی دست خداوند متعال است.
2.دلبستگی به دنیا:
دلبستگی به دنیا باعث می شود که همه زندگی آدمی و حتی عبادت های او نیز وسیله ای برای دسترسی و برخورداری بیشتر از دنیا باشد.
رفع این دلبستگی نیازمند این است که انسان دنیا شناسی و انسان شناسی کند، بیشتر بدبختی ها و گرفتاری ها و نا آرامی ها بشر برای دستیابی به دنیای زود گذر بوده است، در حالی که از نیازهای واقعی و ضروری خود غافل است.
3.شیطان:
همواره باید توجه داشت که شیطان دشمن قسم خورده انسان است و از هر راهی سعی می کند تا اورا به انحطاط بکشاند و یکی از کید های او این است که ریا، دنیا و هر امر زشت و بدی را برای آدمی محبوب و زیبا جلوه می دهد.[10]
رهایی از مکر شیطان نیاز به معرفت کافی و ایمان و تلاش و مواظبت و مبارزه دائمی باشیطان و همه عوامل شیطانی دارد.با توجه به این نکات و تلاش بسیار و توفیق الهی در راه کسب اخلاص ،انسان آرام آرام به درجات اخلاص خواهد رسید.
تقریبا در تمام کتب اخلاقی به بحث اخلاص، راههای دستیابی به آن و موانع آن پرداخته شده است. ما برای نمونه به چند مورد اشاره می نماییم: کتاب معراج السعاده، ص 486، کیمیای سعادت ج 2، ص 453، چهل حدیث امام خمینی، ص 238، عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی، ج 1، ص 472 و المیزان مرحوم طباطبایی، ذیل آیات،بقره، 264، نساء، 38 و 142،انفال، 47، و ماعون، 6.
پی نوشتها:
[1] بینه، 5.
[2] حدیث قدس، معراج السعادة، ص 489.
[3] همان.
[4] صافات، 128.
[5] صافات، 39-40.
[6] حجر، 40
[7] مجموع این روایات در کتب اخلاقی ذکر شده، آمده اند.
[8] ما عبدناک حق عبادتک. بحار الانوار، ج 68، ص 23
[9] خلص ذالک کله من رئاء المرائین و سمعة المسمعین لا نشرک فیه احدا دونک و لا نبغی فیه مرادا سواک، دعای شماره 44، صحیفه سجادیه.
[10]لازینن لهم فی الارض … حجزم، 39 و آیات و روایات دیگر مربوط به کارهای شیطان
فرم در حال بارگذاری ...
هیچ سفری را مانند سفر پیاده به کربلا سراغ ندارم.
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394
زمانی که انسان فکر میکند میبیند، در همین راه بچههای امام حسین علیهالسلام را یزیدیان کتک زدهاند. حتی اگر انسان میلیاردی هم خرج کند میارزد. همه چیز برای انسان عوض میشود.
به نقل از پایگاه 598، حجت الاسلام و المسلمین آقا تهرانی که در سال های گذشته با حضور در پیاده روی اربعین حسینی طعم خوش زیارت پیاده سیدالشهدا را چشیده است در سخنانی جوانان را برای حضور در این اجتماع عظیم شیعیان دعوت نموده است که متن سخنان ایشان در ادامه می آید.
یک نکته مخصوصاً برای جوانها. پیرمردها شاید برایشان سخت باشد، ولی آنها را هم تشویق میکنم. برنامهای بریزید، دو سه روز قبل از اربعین به نجف بروید. بعد از آنجا پیاده بروید کربلا. بنده سفرهای بسیار زیادی کردهام، ولی هیچ سفری مانند سفر پیاده به کربلا سراغ ندارم.
یواش یواش بروید. اگر یک روز و نیم طول میکشد، شما دو روزه بروید، سه روزه بروید. اثر عجیب و غریبی دارد. در میان راه، اعراب به زوار بسیار محبت میکنند. هر کس هر طور که بلد است به زوار کمک میکند. تنها برای امام حسین علیهالسلام این کارها را میکنند. مانند ماساژ دادن، غذا و جا دادن و… .
زمانی که انسان فکر میکند میبیند، در همین راه بچههای امام حسین علیهالسلام را یزیدیان کتک زدهاند. حتی اگر انسان میلیاردی هم خرج کند میارزد. همه چیز برای انسان عوض میشود.
شنیدهام که برخی از بزرگان مثل آیتالله سید محمود شاهرودی أعلیاللهمقامهالشریف که از مراجع بودند، بیش از دویست و پنجاه بار مسیر نجف تا کربلا را پیاده رفتهاند. خیلی دیدنی است. یکی از برادران عراقی میگفت: در بین ما رسم است که یک قلک برای امام حسین علیهالسلام داریم و نصف درآمد خود را در آن میریزیم تا در روز اربعین امام حسین علیهالسلام خرج کنیم، تا وقتی که زوار امام حسین علیهالسلام میآیند کمتر اذیت بشوند.
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/0064938816/profile_pictures/_evocache/11208309_810563425694873_1993988146_n-1.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1480638204)
سلام علیکم
بسیار عالی !
اجرتان با آقا اباعبدالله الحسین علیه السّلام .
فرم در حال بارگذاری ...
راهکارهای عملی بیماری حسادت
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394
راه کارهاى درمان حسادت از دیدگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانی
حسادت در حقیقت، اعتراض به عدالت و حکمت خداوند است. این اعتراض به دلیل عدم آگاهى نسبت به حکمتى است که در تفاوت هاى موجود در بین انسان ها نهفته است.
8ـ1. توجه به معاد و نگاه مثبت به مرگ: مرگ نابودى نیست، بلکه دروازه ورود انسان به جهان دیگر است. بر اساس این بینش، مرگ براى مؤمنان آسودگى خاطر و راحتى از مشکلات دنیا را به دنبال دارد؛ زیرا با مرگ به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید (زمر: 42؛ سجده، 11).
یکى از محورى ترین راه کارهاى مقابله با فشار روانى در قرآن، ایجاد دید مثبت نسبت به مرگ است.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيينِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ(التوبة/52)
گاهى اوقات انسان ها در دنیا به دنبال، امنیت، آرامش و آسایش مطلق هستند، درصورتى که اینها در دنیا به صورت مطلق وجود ندارد. اگر انسان ها به این آگاهى برسند، یعنى متوجه این امر مهم باشند که اگر با سعى و تلاش، باز هم به چیزى که مى خواهند نرسیدند، این باعث محرومیت در آنها نخواهد شد و به صورت مطلق تمام آن چیزهایى را که دیگران دارند طلب نخواهند کرد که با نرسیدن به آنها، دچار غم و غصه شوند. اگر انسان با این اعتقاد زندگى کند که آسایش و آرامش واقعى، قابل دسترسى در جهان دیگر است و نعمت فراوان یا ثروت زیاد نمى تواند براى او آرامش آور باشد، بدون اضطراب و دغدغه جمع آورى ثروت، زندگى خواهد کرد. دارایى و ثروت اگرچه در رشد و تعالى انسان مهم است، ولى اگر در زندگى هدف قرار گیرد، مایه سقوط انسان مى شود. در نتیجه، رفاه واقعى را در بى نیازى و عدم وابستگى به مال و دیگران مى داند (حسینى کوهسارى، 1389، ص 190).
...
شخص معتقد به معاد، عقیده دارد که زندگى به این جهان ماده خلاصه نمى شود، پس هیچ گاه آرزوى زوال نعمت هاى دیگران را نخواهد داشت. او مى داند که پس از مرگ، زندگى دیگرى در پیش دارد و آنجا به بسیارى از خواسته ها و آرزوهاى مناسب خود دست مى یابد. پس اگر در این دنیا به خواسته هایش نرسید، دچار غم و حسرت و اندوه نخواهد شد. قرآن مى فرماید:
وَإِنَّ الدَّارَ الاَخِرَةَ لَهِىَ الْحَیوَانُ لَوْ کَانُواْ یعْلَمُون (عنکبوت: 64)؛ در آخرت حیات باقیه، زندگانى جاوید و سعادت ابدى است. انسانى که داراى تفکر و نگرش الهى است، با توجه به معاد و نعمت ها و درجات والایى که پرهیزگاران در قیامت و آخرت دارند، چشم و دل از متاع دنیا بازمى دارد.
قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید:
لَا تَمُدَّنَّ عَینَیکَ إِلىَ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجا مِّنهُمْ زَهْرَةَ الحْیوةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنهَمْ فِیهِوَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیرْ وَ أَبْقَى (طه: 131)؛
اگر زنان و مردانى از آنها را از یک زندگى خوش بهره مند ساخته ایم، تو به آنها منگر.این براى آن است که امتحانشان کنیم. رزق پروردگارت بهتر و پایدارتر است. چنین فردى دیگر چشم به امکانات و برخوردارى هاى این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه گزاف نخواهد گذاشت. به قول حافظ: نقد عمرت ببر و غصه دنیا به گزاف گر شب و روز در این قصه مشکل باشى گرچه راهى است پر از بیم زما تا بر دوست رفتن آسان بود ار واقف منزل باشى 9ـ1. هدفمند دانستن زندگى: انسان در زندگى نیازمند هدف و معناست. انسان بى هدف که زندگى را بى معنا مى داند، در برابر مشکلات روحى و جسمى مقاومت خود را از دست مى دهد و به زودى از پاى درمى آید و گاهى حتى به بن بست مى رسد و خودکشى مى کند. قرآن کریم براى آن دسته از انسان ها که هدف زندگى را در لابه لاى حیات مادى و زودگذر دنیا جست وجو مى کنند و لذت بردن، تجمل پرستى، افزون طلبى در اموال، چشم و هم چشمى، حسادت، هوس رانى و به دست آوردن قدرت را هدف نهایى زندگى مى پندارند، مى فرماید: بدانید زندگى دنیا تنها بازى، سرگرمى و تفاخر، تجمل پرستى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است (حدید: 20).
به این ترتیب، غفلت، سرگرمى، تجمل، تفاخر، حسادت و غیره مسائلى هستند که مى تواند انسان را به خود سرگرم و از مسائل جدى دور سازد. ازاین رو، اگر دنیا در نگرش آدمى، عرصه رقابت براى رشد و تعالى تلقى شود، انسان به فراتر از زیست طبیعى روى آورده و به خودش اجازه نمى دهد تا براى رسیدن به لذت هاى طبیعى، دامن نفس خویش را به گناه آلوده کند. امیرالمؤمنین على علیه السلامفرمودند: نفس خود را از هرگونه پستى باز دار، هرچند تو را به اهدافت رساند؛ زیرا نمى توانى به اندازه آبرویى که از دست مى دهى بهایى به دست آورى (نهج البلاغه، 1379، ن 31، ص 86و87). انسان حسود شاید در پرتو زندگى دنیوى به اهدافش برسد، ولى هدف اصلى در زندگى را فراموش کرده و به بیراهه خواهد رفت. اما انسانى که در پرتو آموزه هاى وحى الهى پرورش یافته است، جهان آفرینش را عبث و بیهوده و بى هدف نمى داند. مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالحْق (احقاف: 3). نه تنها زندگى انسان را بى هدف و بى معنا نمى بیند، بلکه مى داند که جهان مبدأ و منتها و هدفى دارد و آن خداى بزرگ است؛ ازاین رو، در راه او و براى او تلاش مى کند تا به ملاقات او برسد. یأَیهَا الْانسَانُ إِنَّکَ کاَدِحٌ إِلىَ رَبِّکَ کَدْحا فَمُلَاقِیه (انشقاق: 6). و براى این اهداف و در راه عشق هرگونه بلایى را به کام جان مى نوشد و تحمل مى کند. انسانى که این گونه فکر مى کند، فقط خوراک و پوشاک در زندگى برایش هدف نیست، بلکه هدف اصلى چیز دیگرى مى باشد. زندگى مى کند و زندگى را دوست دارد، براى هدف مهم تر و رسیدن به زندگى بهتر، از نعمت هایى که خداوند در زندگى به او داده به نحو احسن استفاده و شکرگزارى مى کند و نگران نعمت هایى که خدا به هر دلیلى به او نداده، نخواهد بود و به خاطر آنها غصه نمى خورد. شخصى با چنین تفکرى سعى مى کند با عزم و اراده اى قوى از توانایى ها و استعدادهاى خودش بهره ببرد. فردى که در زندگى هدف دارد، حتى سعى مى کند دیگران را هم براى رسیدن به خوش بختى در زندگى یارى برساند و با خوشحالى آنها خوشحال شود و از غم و رنج آنها غمگین شود (نجاریان، 1392، ص 123).
10ـ1. جایگزین هاى مناسب: یکى دیگر از سرچشمه هاى حسادت، حس کمال جویى است که خداوند در ضمیر هر انسانى نهاده است. کمال جویى باعث پیشرفت بشر مى شود و این خواسته فطرى اوست. ما نباید این خواسته انسان را به بهانه درمان حسادت، به تعلیق درآوریم؛ چون با این کار، انسان را از پیمودن مسیر کمال بازداشته ایم، بلکه باید این جاده نادرست حسادت را به سوى راه درست و حق (غبطه و رقابت سالم) هدایت کنیم؛ چراکه انسان در غبطه برخلاف حسادت، تمناى زوال نعمت از دیگران را ندارد، بلکه مثل آن را براى خودش مى خواهد. ازاین رو، اسلام غبطه را از صفات مؤمنان دانسته و آن را ستوده است؛ زیرا علاوه بر نداشتن کراهت حسادت، نشانه امید به خداوند و خوش بینى به جهان است. این راهکار، علاوه بر اینکه مشکل حسادت را رفع مى کند، باعث مى شود با تلاش زیاد و با اخلاق و ایمان براى جلوگیرى از رقابت به حسادت، در کارهایمان (مادى، معنوى) پیشرفت کنیم.به همین دلیل است که ائمّه اطهار علیهم السلام در کنار نهى از حسادت، امر به غبطه کرده اند. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ یغْبِطُ وَ لَا یحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یحْسُدُ وَ لَا یغْبِطُ (کلینى، 1365، ج 2، ص 306)؛ همانا مؤمن غبطه مى ورزد نه حسادت و منافق حسادت مى ورزد نه غبطه.
11ـ1. اهمیت قایل شدن براى داشته هاى زندگى مان: وقتى در زندگى با افرادى مواجه مى شوید که شرایط و امکانات بهترى دارند، بلافاصله به کسانى بیندیشید که موقعیت پایین ترى از شما دارند. به این ترتیب، به یاد خواهید آورد که اگرچه به برخى از خواسته هاى خود نرسیده اید، اما هنوز از بیشتر مردم جهان خوشبخت ترید. توجه به نعمت هاى فراوانى که خداوند، به هریک از ما داده است و توجه به آنچه که حسود به صورت بالفعل دارد مى تواند راه عملى دیگرى براى مبارزه با حسادت باشد. همین که فرد محاسبه کند من نعمت هاى زیادى دارم که دیگران ندارند و مى توانم با تلاش و به کارگیرى توان خود، بیش از این هم به دست آورم، او را کمک مى کند تا ریشه حسادت را درون خود بخشکاند. در این زمینه، قرآن کریم مى فرماید: وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث (ضحى: 11)؛ و نعمت هاى پروردگارت را بازگو کن. درواقع، ما بسیارى از چیزهایى که به طور طبیعى داریم یا به دست آورده ایم نادیده مى گیریم و فراموش مى کنیم؛ چیزهایى نظیر ایمان، سلامتى، امنیت، خانواده خوب و سالم، تحصیلات مناسب، دوستان خوب، شغل مناسب، همکار خوب، حداقل امکانات زندگى و… (نجاریان، 1392، ص 128).
12ـ1. پذیرفتن عدم وجود کمال مطلق در زندگى: این واقعیت را بپذیرید که کمال مطلق در زندگى وجود ندارد. زندگى مجموعه اى از موضوعات مختلف است؛ خوب و بد. اگر کسى داراى امکاناتى است که شما ندارید، شما نیز در عوض امتیازاتى دارید که دیگران ندارند. بسیارى از افراد که در درس مشخصى قوى هستند و نمره بالایى مى گیرند، ممکن است در درس دیگرى ضعیف یا معمولى باشند. همه ما نقاط قوت و ضعفى داریم که قابل تأمل است. هریک از ما امکانات و موقعیت هاى خانوادگى، مالى، شغلى و تحصیلى ویژه اى داریم که ممکن است در مقایسه با دیگرى در وضعیتى بالاتر یا پایین تر قرار بگیریم. بنابراین، به آنچه خود داریم و آنچه دیگران دارند نگرش کلى داشته باشیم و حاصل جمع را ببینیم، نه فقط یکى از موارد را، آن گاه متوجه خواهیم شد که در دنیا کمال مطلق وجود ندارد (مطهرى، 1373، ج 2، ص 256).
13ـ1. داشتن نگاه واقع بینانه نسبت به موقعیت دیگران: یکى از اشتباه هاى رایج افراد حسود این است که تصور مى کنند دیگران به آسانى و بدون هیچ زحمت و دغدغه اى به موقعیت فعلى رسیده اند. در واقع، مردم در ازاى چیزهایى که به دست مى آورند، ممکن است چیزهایى را از دست بدهند؛ بنابراین، هر فرد براساس اولویت ها و اهداف خود، بهایى براى رسیدن به این هدف ها مى پردازد. براى مثال، وقتى مى بینید فردى به تحصیلات عالى، شغل مناسب یا امکانات مالى گسترده دست یافته، مطمئن باشید که با سخت کوشى به این امکانات رسیده است، اکنون او در جایى قرار دارد که شما در حسرت آن هستید، اما معلوم نیست که خود او از موقعیتش کاملاً راضى باشد، پشت سر هریک از ما تجربیاتى قرار دارد که در نوع خود ارزنده و قابل تأمل است (نجاریان، 1392، ص 129).
مواردى که در بالا ذکر شد شاید مهم ترین راه هاى فکرى و شناختى براى درمان حسادت بودند. اما مهم تر از درمان شناختى، درمان عملى حسادت است که مکمل و کامل کننده درمان فکرى مى باشد. اگر انسان به این مرحله از تفکر برسد که حسادت باعث ضرر دنیوى و اخروى مى شود و او را دچار غم و غصه مى کند و بداند که نعمت هاى خداوند به واسطه حسد او، از دیگران قطع نخواهد شد و آگاه باشد که حسد او نه ضرر دنیوى به محسود مى رساند نه دینى؛ زیرا هرچه خداوند براى بندگان خود مقدر فرموده است، از عزت و نعمت و کمال و حیات، مدتى براى آن قرار داده و اگر جن و انس با هم جمع شوند که دقیقه اى آن را کم یا زیاد کنند نمى توانند و بداند که اگر با حسدِ حاسد، نعمت از دیگران زایل مى شد، دیگر نعمتى در عالم براى کسى باقى نمى ماند؛ زیرا هیچ کس نیست که براى او حاسدى نباشد، مى تواند قدم هاى ابتدایى را براى درمان خود بردارد. پس هر انسان مبتلا به این رذیلت اخلاقى باید سعى در برطرف کردن صفت حسد از خود نماید (نراقى، 1384، ص 448).
با وجود اینکه ریشه حسادت فکرى است، ولى کسى که به حسادت مبتلا شده غیر از رسیدگى به جنبه هاى فکرى و شناختى، باید به آثار بدى که حسادت به وجود آورده است، مانند نفرت و کینه، به مبارزه برخیزد و این تنها با اندیشه اصلاح نمى گردد،بلکه بایدازنظرعملى هم روش هایى را براى از بین بردن آثار نامطلوب حسادت به کار بندد.
2. راه کارهاى عملى
1ـ2. مبارزه منفى: عالمان اخلاق این راهکار را درمان عملى حسادت مى دانند. مبارزه منفى به این معناست که حسود از ابراز و ظاهر کردن حسادت، جلوگیرى کند، به فرد مورد حسادت محبت کند و از نعمت ها و خوشى هاى او خوشحال شده و خود را خوشحال نشان دهد. اگر بر شخص تکبر مى کرده، بر او تواضع کند، اگر از او بدگویى مى کرده، در مجالس، زبان خود را به مدح او باز کند و اگر بر شخص مورد حسادت ترش رویى و درشت گویى مى کرده، با او خوش رو و خوش زبان باشد و اگر حسد باعث مى شده که احسان و بخشش را از او منع کند، سعى کند به او احسان نماید و در آشکار و پنهان براى او طلب خیر و نعمت بیشترى کند. البته حتما این حرکات و رفتارها باید با اصلاح نگرش و تقویت ایمان انجام شود تا خداى نکرده به بیمارى خطرناک ریا و نفاق دچار نشود. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: سه چیز است که نبى و کمتر از نبى، از آن نجات نمى یابد: تفکر درباره وسوسه در خلق، فال بد زدن، و حسد، جز اینکه مؤمن طبق حسدش عمل نمى کند (کلینى، 1365، ج 8، ص 108).
نکته اى که اینجا مهم و قابل ذکر است، داشتن پشتکار مى باشد. تنها با تکرار در عمل به یک اصل اخلاقى و داشتن پشتکار لازم است که مى توان آن را در مایه روحى خود تثبیت کرده و به صورت یک طبیعت ثانویه درآورد. تکرار یک عمل به تدریج تبدیل به یک عادت مى شود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونى مى گردد. پس با یک بار وادار کردن خود به محبت نسبت به فرد مورد حسادت و یا با یک بار خوددارى از بدگویى از او نمى توانیم بر این احساس مسلط شویم و بارها باید خود را وادار به آن کار کنیم و این تغییر و معالجه یک شبه انجام نمى شود، بلکه درمان حرکتى تدریجى مى باشد (الهى، 1383).
امام خمینى قدس سره در این زمینه مى فرماید: علاوه بر علاج علمى که شمّه اى از آن ذکر شد، علاج عملى نیز از براى این رذیله فضیحه است و آنچنان است که با تکلف اظهار محبت کنى با محسود و ترتیب آثار آن را دهى، و
مقصودت از آن علاج مرض باطنى باشد. نفس تو را دعوت مى کند که او را اذیت کن، توهین کن، دشمنى داشته باش، مفاسد او را به تو عرضه مى دارد، تو به خلاف میل نفس به او ترحم کن و تجلیل نما، زبان را به ذکر خیر او وادار کن، نیکویى هاى او را بر خود و بر دیگران عرضه دار، صفات جمیله او را خاطرنشان خود کن. گرچه اینها که مى کنى در اول امر با تکلف است، از روى مجاز و غیرواقع است، لیکن چون مقصود اصلاح نفس و برطرف کردن این نقص و رذیله است، بالاخره به حقیقت نزدیک مى شود. کم کم تکلف کم مى شود و نفس عادى مى شود و واقعیت پیدا مى کند (موسوى خمینى، 1378، ص 113).
2ـ2. ایجاد رابطه عاطفى مثبت بین خود و فرد مورد حسادت: این روشى است که قرآن کریم به صورت کلى براى رفع کینه ها در روابط بین افراد، پیشنهاد مى کند. وَلَا تَسْتَوِى الحْسَنَةُ وَ لَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَینَکَ وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلىٌِّ حَمِیم (فصلت: 34)؛ هرگز نیکى و بدى یکسان نیستند. بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه خواهى دید همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است. وقتى حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مسئله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم مى گردد و زمینه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مى شود (سروش، 1386، ص 128).
واکنش طبیعى فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکى و احسان خواهد بود. بدین سان، حسود نیز به سمت احسان و نیکى تمایل پیدا مى کند و زمینه توافق قلبى و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانى نامطلوب آن فراهم مى گردد. امیرالمؤمنین على علیه السلاممى فرمایند: حَیاؤُهُ یعْلُو شَهْوَتَهُ وَ وُدُّهُ یعْلُو حَسَدَه (کلینى، 1365، ج 2، ص 230)؛ حیاى مؤمن بر شهوتش غلبه دارد و دوستى او بر حسدش غالب است. در برابر بدگویى هاى دیگران درباره فرد مورد حسادت مقاومت کنید و اجازه ندهید دیگران درباره افراد به بدگویى و بدبینى روى آورند. بدین وسیله، زمینه بروز حسادت و نگرش منفى به دیگران درذهن ازمیان خواهدرفت(فیض کاشانى،1372،ج5،ص342).
3ـ2. متعهد شدن به نیازهاى واقعى خود، نه نیازهاى دیگران: حسادت، افراد را به انجام کارهایى وادار مى کند که نیاز درونى خودشان نیست. هر انسانى منحصر به فرد است و نیازها و آرزوهاى خود را دارد، اما بیشتر ما وقتى به دیگران حسادت مى ورزیم از نیازهاى منحصر به فرد خود غافل مى شویم. مثلاً، هرگاه یکى از افراد خانواده یا دوستان در رشته پزشکى مشغول به تحصیل مى شود ما نیز به شدت به تحصیل در این رشته متمایل مى شویم، درحالى که وقتى خوب به نیازها و علایق خود مى نگریم، شاید نه تنها علاقه اى به این رشته نداشته باشیم، بلکه حتى به خاطر برخى مسائل از آن متنفر نیز باشیم. بنابراین، وقتى نسبت به موضوعى احساس حسادت مى کنید، ابتدا از خود بپرسید: آیا واقعا مى خواهم در این موقعیت باشم؟ موقعیت خود را با همه جزئیات خوب و بدش مجسم کنید و پس از ارزیابى، چنانچه واقعا بدان علاقه مند بودید و هدفى دست یافتنى و ممکن به نظر مى رسید، آن را به صورت یک هدف شخصى در نظر بگیرید و براى رسیدن به آن گام بردارید؛ در غیر این صورت، انرژى خود را صرف کار دیگرى کنید (نجاریان، 1392، ص 127).
4ـ2. شناسایى نوع تفکر و ویژگى هاى شخصیتى افراد غیرحسود: با اندکى تأمل، فهرستى از افرادى تهیه کنید که به طور واقعى از موقعیت هاى شما خوشحال مى شوند. حالا سعى کنید منطقى را که باعث مى شود این افراد از خوشحالى شما خوشحال شوند درک کنید، ویژگى شخصیتى آنها را بشناسید و شیوه تفکر آنها را درباره خودتان کشف کنید، این افراد چه ویژگى ها و چه طرز تفکر خاصى دارند؟ آیا از اعتماد به نفس بالایى برخوردارند؟ آیا واقع نگر هستند؟ آیا نسبت به نیازهاى خود آگاهند؟ آیا به قدرت و حکمت خدا ایمان کافى دارند؟ آیا قلبا دیگران را دوست دارند و برایشان آرزوى خوش بختى دارند؟ درباره این سؤالات فکر کنید و بیندیشید که آنها چگونه به این آرامش و لذت نوع دوستى دست یافته اند (همان).
5ـ2. تلقین به خود: منظور، تغییر نحوه تفکر است و اینکه در ابتدا در مبارزه علیه توجیهات و بهانه هاى نفس اماره خود را از نظر فکرى و ذهنى مجاب کنیم که حسادت چیز بیهوده اى است و به تدریج به حقیقت همه چیز واقف شویم. همه داشته هایمان را ببینیم: آیا حاضرم جایم را با او عوض کنم؟ به ارزش ها بیندیشیم: ارزش واقعى شى ء مورد علاقه من چقدر است؟ در مورد عدالت و استحقاق تعمق کنیم. سپس با یادآورى منظم اینکه عدالت خدا مطلق بوده و کاملاً در این دنیا برقرار است، ریشه احساس بى عدالتى را در خود از بین ببریم. چطور باور کنم خدایى که عادل و خیرخواه است، مرا از چیزى که حقم بوده یا برایم لازم بوده محروم کرده باشد؟ (گورینه و روسو، 1385، ص 67).
6ـ2. استغفار: رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: سه چیز است که امت من همیشه دارند: سوء ظن، حسد و فال بد (راه خلاصى از آنها، این است:) هنگامى که سوءظن داشتى، تحقیق نکن و هنگامى که حسادت ورزیدى، استغفار کن و هنگامى که فال بد زدى، از آن بگذر، و به آن ترتیب اثر نده (متقى هندى، 1425ق، ج 16، ص 27).
7ـ2. دعا: دعا یعنى تضرّع و زارى به درگاه پروردگار، خواستن از او که این بیمارى پلید را شفا عنایت فرماید. اگر مسلمانى به خدا پناه برد، خداوند او را ناامید نخواهد کرد. دعا کردن و خدا را خواندن، از توفیقات بزرگ و روزنه نجات مى باشد. در دعایى امام سجاد علیه السلام مى فرمایند: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِى سَلَامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّى لَا أَحْسُدَ أَحَدا مِنْ خَلْقِکَ عَلَى شَى ءٍ مِنْ فَضْلِکَ، وَ حَتَّى لَا أَرَى نِعْمَةً مِنْ نِعَمِکَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِى دِینٍ أَوْ دُنْیا أَوْ عَافِیةٍ أَوْ تَقْوَى أَوْ سَعَةٍ أَوْ رَخَاءٍ إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِى أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَک (صحیفه سجادیه، دعاى 22، ص 152)؛ بار خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و سینه ام را از حسد، تهى گردان تا به هیچ کس از آفریدگانت بر چیزى از احسانت رشک نبرم، و تا آنکه نعمتى از نعمت هایت را در دین یا دنیا یا تن درستى یا پرهیزگارى یا گشایش یا آسایش بر هیچ یک از خلق تو نبینم، جز آنکه بهتر از آن را به وسیله تو و از جانب تو، که تنهایى و شریک ندارى، براى خود آرزو نمایم (سروش، 1386، ص 129).
در اینجا لازم است گفته شود هر آنچه موجب تقویت ایمان در قلب انسان مى شود، در خلاصى انسان از حسد مفید است؛ مانند: نماز، روزه و قرائت قرآن. به طورکلى، آنچه که انسان را به معنویات نزدیک کند و از مادیات دور کند، داروى درمان حسد خواهد بود.
نتیجه گیرى
حسادت یکى از بیماریهاى روحى و صفات رذیله اخلاقى است که گاهى انسان در زندگى به آن مبتلا مى شود. کسانى که به فکر چاره جویى براى درمان رذایل اخلاقى خود نیستند، زندگى را در همین چند روز دنیا خلاصه کرده و به آن مى پردازند و این کار باعث نرسیدن انسان به سرمنزل مقصود خواهد شد و حسادت یکى از همین صفات است.
حسادت در حقیقت، اعتراض به عدالت و حکمت خداوند است. این اعتراض به دلیل عدم آگاهى نسبت به حکمتى است که در تفاوت هاى موجود در بین انسان ها نهفته است. یقین انسان به این موضوع که مدیریت جهان در دست خداى حکیم و علیم است که بدون حکمت او برگ از درخت فرو نمى افتد، او را به باور خواهد رساند که نعمت دادن خداوند به انسان ها نیز بى حکمت نخواهد بود. بنابراین، از وجود نعمت هایى که در دست دیگران است دچار رنج حسادت نخواهد نشد. ازاین رو، تقویت ایمان و یقین به خداوند مى تواند یکى از اصلى ترین راه هاى درمان این صفت ناپسند باشد. از سوى دیگر، هر فرد پس از تقویت ایمان و یقین به نعمت ها و حکمت هاى خداوند متعال، با شناخت توانایى ها و موهبت هایى که خداوند در نهاد او قرار داده، مى تواند آنها را تقویت نموده و به موقعیت هایى که دوست دارد، دست یابد. ازآنجاکه بسیارى از خودخواهى ها به سبب افزون طلبى بشر است، افزایش روحیه قناعت در انسان ها مى تواند راه حل فکرى مؤثر دیگرى براى درمان حسادت به شمار آید. امیرالمؤمنین على علیه السلام در این زمینه مى فرماید: هر کس به اندازه نیاز بسنده کند، آسایش و راحتى منظم دارد. دلبستگى به دنیا دل ها را مضطرب و نگران مى سازد که عامل بسیارى از این نگرانى ها و ناراحتى ها به خاطر مشاهده نعمت ها در دست دیگران مى باشد. همچنین توجه به ضررهاى حسادت، عامل بسیار مهم در درمان حسادت به شمار مى آید. وقتى افراد بدانند که حسادت بجز ضرر رساندن به دین و دنیا، براى آنها هیچ سودى نخواهد داشت، از حسادت دورى مى گزینند. عامل مهم دیگر داشتن روحیه توکل است. شخص متوکل مى داند که هنگام گرفتار شدن و مشکلات، به جاى اضطراب و ترس و به جاى کشیدن به راه هاى انحرافى، تنها باید به وظیفه خودش عمل کند؛ زیرا رزق و روزى هر کس به دست خداوند مى باشد. توجه به معاد و نگاه مثبت به مرگ هم مى تواند از جمله عوامل مهم فکرى در درمان بیمارى حسادت باشد؛ به این صورت که اگر انسان با این اعتقاد زندگى کند، رسیدن به آسایش و آرامش واقعى را در جهان دیگر ممکن مى داند و متوجه خواهد بود که ثروت زیاد براى او ایجاد آرامش نخواهد کرد و به مقدار نیازش در پى آن خواهد رفت. عامل مؤثر دیگر، وجود جایگزین هاى مناسب است. یکى از سرچشمه هاى حسادت، حس کمال جویى است که خداوند در ضمیر هر انسانى نهاده است. بهترین درمان براى جلوگیرى از اثرات زیان بار و منفى این حس، فراخواندن افراد به غبطه و رقابت سالم است؛ همان کارى که ائمه اطهار علیهم السلام در کنار نهى از حسادت امر به غبطه کرده اند. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: همانا مؤمن غبطه مى ورزد نه حسادت.
مهم تر از درمان شناختى، درمان عملى مى باشد که مکمل و کامل کننده درمان حسادت است. از جمله راه کارهاى درمان عملى حسادت مى توان به مبارزه منفى و جلوگیرى از ابراز و ظاهر کردن حسادت و محبت به فرد مورد حسادت ایجاد رابطه عاطفى مثبت بین خود و محسود و نیکى و احسان به او؛ متعهد شدن به نیازهاى واقعى خود و دورى گزیدن از پیروى کورکورانه از هدف هایى که علاقه ها و نیازهاى ما نیستند؛ اهمیت قایل شدن براى داشته هاى زندگى؛ پذیرش عدم وجود کمال مطلق در زندگى و داشتن نگرش کلى به نقاط قوت و ضعفى که در زندگى هر فردى وجود دارد؛ داشتن نگاه واقع بینانه نسبت به موقعیت دیگران؛ شناسایى نوع تفکر و ویژگى هاى شخصیتى افرادى که علاوه بر نداشتن حسادت، از خوشحالى دیگران خوشحال مى شوند؛ تلقین به خود و تغییر نحوه تفکر خود از نظر فکرى و ذهنى؛ استغفار و دعا اشاره داشت. نکته مهم در پایان این مطلب اینکه اقشار مختلف در جامعه اعم از والدین، مربیان، مدیران و مسئولان و محققان و کارشناسان امور تربیتى و اخلاقى مى توانند با عملکرد بجا و ایفاى نقش درست خود در پیش گیرى و درمان این بیمارى روحى گام هاى درست و مؤثرى برداشته و افراد جامعه را از مبتلا شدن به این رذیله اخلاقى نجات بخشند.
منبع:فارس
منابع:
نهج البلاغه، 1379، ترجمه محمد دشتى، قم، امیرالمؤمنین علیه السلام.
صحیفه سجادیه، 1376، ترجمه سیدعلینقى فیض الاسلام، چ ششم، تهران، فیض الاسلام.
مصباح الشریعه، 1400ق، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات.
ابن شعبه حرّانى، حسن بن محمد، 1404ق، تحف العقول، چ دوم، قم، جامعه مدرسین.
الهى، بهرام، 1383، طب روح، چ هفتم، تهران، جیحون.
بستانى، محمود، 1375، اسلام و روان شناسى، ترجمه محمود هوشیم، چ دوم، مشهد، آستان قدس رضوى.
پهلوان، حمید، 1383، حسادت، زمینه هاى رشد و راه هاى جلوگیرى، تهران، مرکز پژوهش هاى اسلامى صداوسیما.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، 1366، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد درایتى، قم، مکتب الاعلام.
ـــــ ، 1385، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلى انصارى، چ چهارم، قم، امام عصر (عج).
حاجى زاده، معصومه، 1391، حسد از دیدگاه قرآن و سنت، آثار و پیامدهاى فردى و اجتماعى آن، پایان نامه حوزه علمیه خراسان واحد قوچان.
حسینى کوهسارى، سیداسحاق، 1389، نگاهى قرآنى به فشار روانى، چ پنجم، تهران، کانون اندیشه جوان.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، 1412ق، المفردات فى غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، لبنان، دارالعلم.
رمزى خالصى، ملیحه، 1391، حسد از دیدگاه آیات و روایات، پایان نامه کارشناسى ارشد، حوزه علمیه خراسان واحد مشهد.
سروش، محمدعلى، 1386، شعله هاى سرد (بررسى حسادت در قرآن)، چ دوم، قم، دارالحدیث.
شولتز، دوان، 1378، نظریه هاى شخصیت، ترجمه یوسف کرمى و همکاران، چ دوم، تهران، ارسباران.
صادقیان، احمد، 1386، قرآن و بهداشت روان، تهران، پژوهش هاى تفسیر و علوم قرآن.
صفورایى پاریزى، محمدمهدى، 1389، حسادت، زمینه هاى رشد و جلوگیرى از آن، معرفت، ش 38، ص 49ـ54.
طاهرى، حبیب اللّه، 1386، نقش دین در بهداشت روان، پژوهش هاى فقهى، ش 3، ص 5ـ22.
طباطبائى، سیدمحمدحسین، 1374، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین.
طباطبایى بروجردى، سیدحسین 1410ق، جامع احادیث الشیعه، قم، الطباطبایى البروجردى.
فیض کاشانى، ملّامحسن، 1372، راه روشن (ترجمه کتاب المحجه البیضاء فى تهذیب الاحیاء)، ترجمه عبدالعلى صاحبى، مشهد، آستان قدس رضوى.
کلینى، محمدبن یعقوب، 1365، الکافى، ترجمه حسن مصطفوى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
گورینه، بئاتریس و اگنس روسو، 1385، غلبه بر حسادت، ترجمه فروزان تجویدى، چ دوم، تهران، جیحون.
لیثى واسطى، على بن محمد، 1376، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسین حسنى بیرجندى، قم، دارالحدیث.
متقى هندى، حسام الدین، 1425ق، کنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، دارالکتب العلمیه.
مجلسى، محمدباقر، 1395ق، بحارالانوار، ترجمه محمدباقر کمره اى، قم، دارالحدیث.
مطهرى، مرتضى، 1373، اسلام و نیازهاى زمان (2)، چ نهم، تهران، صدرا.
مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، 1382، تفسیر نمونه، چ بیست ویکم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
موسوى خمینى، سیدروح اللّه، 1378، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
نجاتى، محمدعثمان، 1367، قرآن و روان شناسى، ترجمه عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى.
نجاریان، بتول، 1392، بررسى آثار حسادت بر سلامت روان از دیدگاه قرآن و روایات و راه هاى درمان آن، پایان نامه کارشناسى ارشد، دانشگاه معارف قرآن و عترت.
نراقى، ملّااحمد، 1384، معراج السعاده، تصحیح رضا مرندى، چ پنجم، تهران، دهقان.
وصله، مهناز، 1377، حسد در قرآن، پایان نامه کارشناسى ارشد، دانشگاه آزاد اسلامى تهران واحد شمال.
شهاب الدین ذوفقارى: استادیار کلام و فلسفه دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام.
بتول نجاریان: دانشجوى کارشناسى ارشد معارف نهج البلاغه دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام.
زکیه نجاریان: کارشناس ارشد روان شناسى تربیتى دانشگاه کاشان.
معرفت - سال بیست و سوم ـ شماره 205 -دی 1393.
فرم در حال بارگذاری ...
خونهایی که دیگر رنگ ندارد + تصاویر و فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394پنج سال است که انتحاریها منفجر میشوند و مردمی بیگناه به رگبار بسته میشوند. فیلمی از قتل عام 200 کودک منتشر میشود. به فاصله چند روز در حملات تروریستی در جنوب بیروت بیش از 250 نفر کشته و زخمی میشوند. اما گویا خون اینها دیگر رنگی برای دنیا ندارد. یا دیده نمیشوند یا دیگر چشمها به دیدن آن عادت کرده است…
اولین روزهای سال جاری میلادی، حمله به دفتر نشریه شارلی ابدو در پاریس تیتر یک رسانهها شد. وضعیت اضطراری اعلام شد و نیروهای ارتش فرانسه شدیدترین تدابیر امنیتی ممکن را اجرا کردند. 12 نفر از جمله یک پلیس مسلمان کشته شدند. عزای عمومی اعلام شد. همه چیز به نام اسلامگرایان و مسلمانان تمام شد و از فردای آن روز سختگیریها و حملات نژادپرستانه به مسلمانان فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی چند برابر شد.
به فاصله کوتاهی، سران کشورهای جهان خود را به پاریس میرسانند تا در راهپیمایی وحدت علیه تروریسم شرکت کنند. نتانیاهو هم در این راهپیمایی شرکت میکند!
بیش از هفت ماه قبل، جنگندههای سعودی و چند خردهکشور عربی دیگر با نام ائتلاف، بمباران شهرهای یمن را آغاز میکنند. یمنیها که در انقلاب مردمی، [به جز تحرکات عناصر القاعده] اجازه ندادند خونی ریخته شود، حالا هفت ماه است که هر روز، آن هم چند نوبت، بمباران میشوند. تعداد کشتهها به 6هزار نفر رسیده است. آمار دقیقی هم از مجروحین نیست اما بیش از 12 هزار نفر برآورد میشود. هنوز هم آب از آب تکان نخورده است. تمام زیرساختهای این کشور نابود شد. یمنیها حالا آب هم برای خوردن ندارند. هیجکس هم برای این 6هزار نفر تا کنون عزای عمومی اعلام نکرده است. شمارشگر تلفات حمله به یمن، همچنان شماره میاندازد…
...
خونهایی که دیگر رنگ ندارد…
="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">نیازی به ذکر مصائب مردم عراق و سوریه نیست! پنج سال است که عوامل انتحاری دیگر به کمربند انفجاری اکتفا نمیکنند. مقیاس آنجا کامیون حامل مواد منفجره است. صحبت از چند تُن تیانتی و … است. رقم تلفات هم چنین نسبتی دارد؛ 200 تا 250 هزار کشته، نیم میلیون مجروح، 10 میلیون آواره…! اعداد عجیبی است. از 80 کشور دنیا در سوریه گردهم آمدهاند برای «آزادی» مردمی که زندگیشان را از هر دین و مذهب و قومی در کنار هم میگذراندند. از اروپا هم هستند. اتفاقا بیشترینشان هم از فرانسه آمدهاند برای جهاد.
خونهایی که دیگر رنگ ندارد…
بهرحال جنگ است و تلفات هم دارد. چه در عراق باشد، چه در سوریه و یمن و افغانستان. اینها هزینههای استقرار دموکراسی و آزادی است که باید پرداخت شود و این خونها درخت آزادی را آبیاری میکنند!
فیلم کشتار 200 کودک بدست داعش
دانلود
اما هفته گذشته فیلم دردناک دیگری هم منتشر شد. تروریستهایی که 2500 فرانسوی هم در بین آنهاست، 200 کودک و نوجوان را دست بسته و برهنه روی زمین ردیف کردهاند. همه را به رگبار میبندند. صحبت از قتل عام 1700 دانشجوی دانشکده نظامی در اسپایکر یا قتل عام مردان موصل و به غنیمت بردن زنان و دخترانشان نیست. 200 کودک که باید در کوچه پس کوچههای عراق یا شام بازی میکردند و تحصیل، قتل عام میشوند. بازهم آب از آب تکان نخورد. نه کسی محکوم میکند، نه پیام تسلیتی میدهد، نه عزای عمومی اعلام میشود و نه کسی وعده «انتقام بیرحمانه» به تروریستها میدهد. گویی از رگهای این کودکان خون جاری نمیشود، یا این خونها دیگر رنگی ندارند… ظاهرا اعداد دیگر مفهوم مطلق ندارند. دیگر 200 بزرگتر از 129 یا حتی 12 نیست. یعنی 200 کودکی که در یک روز به رگبار بسته شدهاند کمتر از 12 کشته حادثه شارلی ابدو هستند که سران کشورها برایشان راهپیمایی وحدت در برابر تروریسم برپا نمیکنند.
ظاهرا این کودکان حتی در زمره «بشر» هم قرار نمیگیرند که «حق و حقوقی» داشته باشند و کسی تابلوی «حقوق بشر» برایشان بلند کند و به خونخواهی از آنان خواستار ائتلاف و تحریم و نشست اضطراری فلان شورا و فلان سازمان شود.
جمعه شب، بازهم فرانسویها بیخواب شدند. این بار تلفات بیشتر شد. آمار کشتهها تا 129 نفر اعلام شده است که احتمال افزایش آن نیز زیاد است. رئیس جمهور فرانسه وعده «انتقام بیرحمانه» میدهد. آمریکا و انگلیس و ناتو اعلام میکنند که تا آخر در کنار فرانسه هستند؛ برای مبارزه با تروریسم.
129 نفر تلفات زیادی است و حادثه تروریستی هم در هر کجا که باشد مذموم و محکوم.
آقای دکتر روحانی هم پیام تسلیت و محکومیت این حادثه را به سرعت به همتای فرانسوی خود میفرستد. رئیس جمهور کشورمان هم اندکی بعد به یاد حادثه یک روز قبل از آن در بیروت میافتد و برای آن هم پیام تسلیتی میفرستد؛ با یک روز تأخیر و بعد از پیام تسلیت به همتای فرانسوی.
ظاهرا بعضی خونها دیگر رنگ سابق را ندارند…بعضی پررنگتر شدند و برخی آنقدر بر زمین ریخته شدهاند که دیگر رنگی بر آنها نمانده است… اروپاییها و غربیها هنوز هم «گرانفروشی» میکنند:
« آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسی»، و دخالت نظامی در کشورها را به جای آن مینشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بیدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهای خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهی یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمتگذاری میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهی بشریت بیاهمیت دانسته میشود.» بیانات رهبر انقلاب در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد ۱۳۹۱/۰۶/۰۹
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب در اجلاس سران عدم تعهد
دانلود
خدایا به تو پناه می جوییم!
از این بی خبری ها
اللهم عجل لولیک الفرج
منبع: مشرق نیوز
صل الله عليك يا سيدناالعطشان
گيرم كه نفس ميكشي و جان به تنت هست
گيرم كه هنوز ، يوسفم پيرهنت هست
گيرم كه بگيرم بغلم پاره تنت را
گيرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را
با نيزه ي رفته به دهانت چه كنم من؟
با لخته ي خون روي لبانت چه كنم من؟
يادم نرود صحنه ي بسمل شدنت را
هنگام بريدن به زمين پا زدنت را
ديدم كه سنان نيزه به پهلوت فرو كرد
از پشت كسي پنجه به گيسوت فرو كرد
سنگي به سرت خورد و دگر هيچ نديدي
خواهر به فدايت چقدر درد كشيدي
من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را
از گرگ بگيرم كفن و پيرهنت را
وقتي كه رسيدم سرت از پشت جدا بود
اين عاقبت خواهريِ من به شما بود
(هاني امير فرجي)
فرم در حال بارگذاری ...
درد همدردی با فرانسه را کجای دلمان بگذاریم؟؟!!
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394الان ژست روشنفکری در همدردی با فرانسوی های ازما بهترون ،حسابی داغ شده است
ما مدام در حال شعار دادن هستیم…
فکر میکنیم اگر هرچه بیشتر در شعار دادن اصرار داشته باشیم
باکلاس تر جلوه می کنیم…
اما وقتی که پای عمل به میان میآید
آبروی شعارها و ژست روشنفکریمان میرود…
مثلا می گوییم جان انسان، حقوق بشر و…
بعد از حملات دیشب فرانسه، ژست همدردی گرفته ایم
خب باشد…
قبول…
انسان بی گناه را نباید کشت…
تروریسم بد است…
اما دو روز پیش در منطقه ضاحیه لبنان…
در مسجد امام حسین(ع) هنگام مراسم دعای کمیل همین عملیاتهای تروریستی، توسط همین داعشی ها انجام شد…
مسول امنیتی حزب الله پسرش در آغوشش بود که آن انتحاری ملعون خود را منفجر کرد و پدر و پسر باهم شهید شدند…
تکه تکه شدند…
کلی زن و کودک و جوان شهید شدند…
اصلا هر روز در خاورمیانه دارند جان میدهند…
خب نکند که در قرن21 هم هنوز عده ای فکر میکنند رنگ صورت اروپایی ها از بقیه سفیدتر است…
نکند آن فرانسوی را آدم تر میدانیم تا آن لبنانی و سوری و عراقی و یمنی را….
نکند که چون آنها عرب هستند
و اینها اهل خیابان شانزلیزه هستند پس بهترند…
کاش قدری بین شعار و عمل ما همخوانی بود…
چرا حتی یک پیام تسلیت هم برای هزاران نفری که با حمایت همین دولت فرانسه در منطقه کشته میشوند ندادیم و نمیدهیم…
این تناقض ها آبروی شعارهایی که میدهیم را می برد…
فرم در حال بارگذاری ...
برخی خودشان عوض شدهاند میگویند آمریکا تغییر کرده
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1394حسن رحیمپور ازغدی درباره ابعاد وصیتنامه امام و نقل خاطرات از ایشان در جامعه امروز گفت: امام میگفت که آمریکا و صهیونیسم باید از اسلام بترسند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: برخی خودشان عوض شدهاند میگویند آمریکا تغییر کرده است.
حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی پیش از خطبههای نمازجمعه امروز تهران درباره ابعاد وصیتنامه امام و نقل خاطرات از ایشان در جامعه امروز گفت: امام میگفت که آمریکا و صهیونیسم باید از اسلام بترسند.
وی با بیان اینکه تحریم از سال 58 شروع شد، افزود:امام در وصیتنامهاش میگفت ما منزوی نیستیم اما برخی میگویند که ما منزوی شدهایم؛ برخی خودشان عوض شدهاند، میگویند آمریکا تغییر پیدا کرده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر اینکه ذات آمریکا طبق وصیتنامه امام تروریسم دولتی است، اظهار داشت: باید به این نکته توجه داشته باشیم که امام تذکراتی که در وصیتنامهشان دادهاند برای چه کسانی و چه زمانی بوده است. امام وصیتنامهاش را برای رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام کرده است و مخاطب بعدی وصیتنامه ایشان مردم و ملت بوده است و سپس ایشان برای ملت وصیت کردهاند.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه وصیتنامه امام اصول انقلاب است، خاطرنشان کرد: امام به دولت و قوه مجریه درباره نفوذ غربگراها و صالحین در وصیتنامهشان تذکر دادهاند که باید مدنظر قرار گیرد.
منبع: تسنیم
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/1189617633/profile_pictures/_evocache/_-8.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1501702844)
سلام
برخی خودشان عوض شده اند می گویند آمریکا عوض شده است!
جمله قابل تاملی بود.
موفق باشید
فرم در حال بارگذاری ...
توصیهرهبرانقلاببرای تسهیلحضورمردمدر زیارتاربعین
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1394گفتوگو با حجتالاسلام پناهیان:
رهبر معظم انقلاب دربارهی جایگاه ویژهی زیارت اربعین در اوجگیری بزرگداشت نهضت حسینی فرمودهاند: «شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربنعبداللَّه را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد. این، همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. کسانی که معرفت به اهلبیت دارند، عشق و شور به کربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است.» این جاذبه سالها است که در قالب برگزاری تجمع میلیونی و پیادهروی زائران حسینی از نجف تا کربلا تجسم پیدا کرده است. همزمان با نزدیک شدن به شروع حرکت پیادهروی اربعین امسال در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه به بحث و بررسی دربارهی دلایل اقبال بیش از پیش شیعیان به حضور در این تجمع میلیونی و برکات معنوی و اثرات سیاسی و اجتماعی آن بهویژه در شرایط خطیر کنونی کشور عراق پرداختیم.
* با نگاهی به احکام و عبادات اسلامی درمییابیم که برخی از آنها دارای جنبهی اجتماعی و برخی دارای جبنهی فردی هستند، اما برخی نیز هر دوی آنها را دارا هستند؛ مانند حج که دارای هر دو وجه است. به نظر میرسد که زیارت اربعین نیز از سنخ دستهی سوم باشد که هر دو وجه فردی و اجتماعی عبادت در آن پررنگ است. حال اگر از این بُعد به زیارت اربعین بنگریم، وجه تمایز آن نسبت به سایر عبادات چیست؟
البته باید توجه داشت که تمام احکام اسلام دارای ابعاد و آثار اجتماعیاند، منتها در برخی از احکام، بُعد اجتماعی نسبت به بعد فردی بیشتر ملموس است. اما در مورد زیارت اربعین، سفارش خاصی از سوی امام حسن عسکری علیهالسلام نقل شده است؛ گویی امام علیهالسلام اراده فرموده بودند که با این اشاره، اربعین، بهعنوان میعادگاهی برای زوار اباعبدالله الحسین علیهالسلام در دوران غیبت قرار بگیرد و موجب اقتدار و عزت جامعهی اسلامی باشد.
زیارت کربلای معلی در همهی اوقات جزء بافضیلتترین اعمال به حساب میآید و کمتر میتوان عبادتی را بافضیلتتر از آن تصور کرد؛ اما وقتی زمان خاصی برای زیارت بهعنوان علامت مؤمن اعلام میشود، معلوم است که عنایت خاصی نسبت به آن وجود داشته است. به تعبیر حضرت امام رحمهالله در زمینهی توصیهی معصومین علیهالسلام به عزاداری، ائمهی هدی علیهمالسلام از اول نقشه کشیده بودند که امروز چنین آثار باعظمتی بر عزاداریها مترتب شود.
...
رهبر انقلاب به مسئولین مربوطه دستور دادهاند تا آنجا که میتوانند تسهیلات لازم را برای زائران اربعین فراهم کنند. ایشان برای زیارت اربعین امسال، خطاب به مسئولان تأکید داشتند که راه زیارت اربعین را هموار کنند و از نزدیک شاهد بودم که ایشان تا چه میزان برای اربعین امسال اهمیت قائل هستند و نقش اربعین را در تقویت قدرت اسلام بسیار زیاد میدانند.
بهطور طبیعی، وقتی یک امام معصوم علیهالسلام، آن هم در آستانهی دوران غیبت، چنین توصیهای میفرمایند، یعنی پیشبینی جمعیت چندمیلیونی را در این میعادگاه میکردهاند و وقتی چنین اجتماع عظیمی با آن اشارهی مبارک قابل پیشبینی بوده است، شاید ارادهی آن را هم فرموده بودند که بسترهای اجتماعی برگزاری چنین اجتماعی در این سالها فراهم شده است. به هر حال، هماکنون با این اشارهی امام حسن عسکری علیهالسلام، اربعین به بزرگترین میعادگاه مسلمانان در کربلای معلی تبدیل شده است و میتوان از این زیارت بهعنوان یک رزمایش باعظمت برای پیروان و علاقهمندان اباعبداللهالحسین علیهالسلام در میان همهی مسلمانان، بلکه همهی افراد و ملل آزادیخواه جهان یاد کرد که انشاءالله مقدمهی نجات جهان بشریت از ظلم خواهد بود.
دقت کنیم که ارادت به سیدالشهدا علیهالسلام تنها مختص شیعیان نیست، بلکه برادران اهل تسنن هم به امام حسین علیهالسلام عشق میورزند؛ چراکه جدا از محبت تمام مذاهب اسلامی به فرزندان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، یزید در حق اهل سنت هم فراوان ظلم کرده و فاجعهای چون فاجعهی «حره» در مورد اهل سنت در مدینه به دستور او انجام گرفت که طی آن، بسیاری از صحابه و تابعین کشته شدند، به زنان مسلمان تجاوز شد و جوی خون به راه افتاد. آن وقت بود که همهی مسلمین به علت قیام اباعبدالله علیهالسلام پی بردند. یزید چهرهی منفور تاریخی در جهان اسلام است.
امام حسین علیهالسلام نیز در مسیر قیام، از سخنرانی در منی گرفته تا آخرین سخنان در کربلا، بیشتر از ادبیات رایج جهان اسلام در آن زمان استفاده کردند و از مطالبی همچون ظلم یزید به آحاد امت اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر و نسبت شریف حضرت با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم سخن گفتند و به ادبیاتی صرفاً شیعی اکتفا نفرمودند؛ مثلاً نمیفرمودند من امام سوم شما مسلمانان هستم. البته چنین ادبیاتی اساساً مورد پذیرش آن جامعه نبود، وگرنه آن همه ظلم به اهلبیت علیهمالسلام روا نمیداشتند.
* رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره میکنند که «شروع جاذبهی مغناطیس حسینی از اربعین است.» به نظر شما دلیل این نگاه نسبت به اربعین چیست؟
ذکر این نکته از سوی رهبر معظم انقلاب نشاندهندهی نگاه عمیق ایشان به تاریخ اسلام و جامعهی اسلامی است که سالها قبل از اینکه این مراسم باشکوه برگزار شود، با تعبیر مغناطیس حماسهی حسینی، از اربعین با عظمت یاد میفرمودند. ایشان از ابتدای راه افتادن این جریان پیادهروی اربعین هم عنایت خاصی به آن داشتند.
اگرچه ابتدا این سنت را جابرابنعبدالله انصاری، از صحابهی جلیلالقدر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پایهگذاری کرد و بنا بر احتمال زیاد، اهل بیت علیهمالسلام هم در روز اربعین در کربلا حضور داشتند، ولی امروز جدا از یادگاری جابر و از آن مهمتر یادمان حضور اهل بیت داغدیده در کربلای معلی و نیز سفارش امام حسن عسکری علیهالسلام، ما شاهد برکات و آثار جهانی این مراسم باشکوه هستیم و در آینده نیز برکات بیشتر آن را در تقویت جبههی مقاومت علیه ظلم جهانی، شاهد خواهیم بود. جابرابنعبدالله انصاری با وجود کهولت سن و نابینایی و مهمتر از آن در اوج خفقان، خود را به کربلا رساند و همین موضوع نمونهی برجستهای از اولین بارقههای جاذبهی مغناطیس حماسهی حسینی است.
در مورد زیارت اربعین، سفارش خاصی از سوی امام حسن عسکری علیهالسلام نقل شده است. زیارت کربلای معلی در همهی اوقات جزء بافضیلتترین اعمال به حساب میآید و کمتر میتوان عبادتی را بافضیلتتر از آن تصور کرد؛ اما وقتی زمان خاصی برای زیارت بهعنوان علامت مؤمن اعلام میشود، معلوم است که عنایت خاصی نسبت به آن وجود داشته است.
طبیعی است که دلدادگان حسینی پس از چهل روز عزاداری، به اوج اشتیاق برای زیارت اباعبداللهالحسین علیهالسلام برسند و علاقهمند باشند مزد خود را با حضور در کربلای معلی دریافت کنند یا با حضور در کربلای حسینی، وفاداری خود را به راه امام حسین علیهالسلام به جهانیان نشان بدهند. اگر هیچ نشانهای برای حضور عزاداران حسینی در میعادگاه حسینی در تاریخ و روایات نبود، معقول بود که عزاداران، خود زمانی را برای یک تجمع جهانی در کربلا تعیین کنند و شور و معرفت حسینی را در یک تجمع میلیونی ابراز نمایند.
بنده در این سالها، احدی را ندیدهام که پس از زیارت اربعین، به جاذبهی خاص آن اذعان نکند؛ جاذبهای که در هیچیک از مراتب عزاداری و زمانهای دیگر، بهسادگی یافت نمیشود. معلوم است که این تجمع باشکوه مورد عنایت خاص حضرت بقیةاللهالاعظم ارواحنالهالفداء خواهد بود.
* به نظر میرسد در سالهای اخیر و بهطور خاص از زمانی که زائران ایرانی به پیادهروی اربعین پیوستند، میتوان گفت که نهضت پیادهروی اربعین به یک رخداد اجتماعی-فرهنگی بینالمللی تبدیل شده است. چه ظرفیتهایی در اربعین نهفته است که به آن بُعد بینالمللی میبخشد؟
هرچه بر مظلومیت مؤمنین و شیعیان افزوده میشود، ارادت نسبت به اباعبدالله علیهالسلام افزایش مییابد. هرچه در زمان صدام به شیعیان در عراق ظلم شد و در طول جنگ تحمیلی نیز نسبت به ایرانیان ستم شد، ارادت نسبت به اباعبدالله علیهالسلام افزایش یافت و این احساسات، شور بیشتری به خود گرفت و معرفتها نسبت به حماسهی عاشورا عمیقتر شد. چنانکه میبینید موضوع زیارت کربلای معلی در روز اربعین بعد از سقوط صدام، بسیار بیشتر از قبل رشد پیدا کرده و پس از جنایات تروریستها، رونق بیشتری گرفته است. عراقیهای مؤمن که احساسات حسینی آنها در زمان صدام متراکم شده بود، پس از سقوط صدام، این احساسات غلیانیافته را بروز دادند و در کنار استقبال ایرانیها از زیارت، به اوج رساندند.
دربارهی ایرانیهای خونگرم و ولایتمدار که این همه ظلم را در جریان انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن، از مستکبرین تحمل کردهاند نیز وضع به همین منوال است. دشمنان ما باید فهمیده باشند هرچه بر ظلم خود بیفزایند، پناه بردن مؤمنین به امام حسین علیهالسلام نیز بیشتر میشود و هرچه این پناه بردن بیشتر شود، قدرت بیشتری برای آنان فراهم میگردد.
ضمن آنکه نباید نقش عشایر انقلابی و مؤمنین عراق را در پذیرایی از زائران نادیده گرفت؛ چراکه میبینیم آنان در این ایام، رفتاری مخلصانه و ایثارگرانه از خود نشان میدهند و موکبداری میکنند. خودم از بعضی موکبدارها شنیدم که میگفتند این پذیرایی دست ما نیست و گویی دست هدایت الهی، ما را به این سمت میبرد که این کار را انجام دهیم. بعضی میگفتند ما قبلاً پیش خود انتظار داشتیم این هزینههایی که در ایام اربعین میکنیم، به برکت امام حسین علیهالسلام به ما برگردد و واقعاً هم برمیگردد، اما امروز علاقهمندیم در راه امام حسین علیهالسلام ضرر کنیم و اگر هم زندگی ما برکت پیدا نکند، باز این کار را انجام خواهیم داد.
در سالهای گذشته، یکی از عوامل مهم رونق گرفتن دفاع جانانه از حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها و بالتبع دفع شر استکبار جهانی از سوریه، همین تجمع اربعین بود. امسال نیز این تجمع باعظمت، بیتردید دفاع از ملت مظلوم عراق و دفاع از عتبات عالیات را رونق خواهد بخشید و قدرت اسلام را بیش از پیش به نمایش خواهد گذاشت.
* به نظر شما تحولات جدید منطقه و حضور گروههای تروریستی در کشور عراق، چه تأثیری بر تجمع اربعین امسال در این کشور خواهد گذاشت؟
اولاً امسال رهبر معظم انقلاب توصیه به حضور بیشتر در مراسم اربعین کربلای معلی فرمودهاند و به مسئولین مربوطه نیز دستور دادهاند تا آنجا که میتوانند تسهیلات لازم را برای زائران اربعین فراهم کنند. ایشان بهتر از هرکسی به آثار بابرکت معنوی و سیاسی این همایش عظیم توجه دارند و طبیعی است که پیادهروی برای زیارت کربلا، که مورد توصیهی اکید ائمهی معصومین علیهمالسلام بوده است، مورد اهتمام ایشان باشد و این تجمعی که موجب تقویت جبههی حق علیه باطل است، مورد عنایت ایشان قرار گیرد. رهبر انقلاب برای زیارت اربعین امسال، خطاب به مسئولان تأکید داشتند که راه زیارت اربعین را هموار کنند و از نزدیک شاهد بودم که ایشان تا چه میزان برای اربعین امسال اهمیت قائل هستند و نقش اربعین را در تقویت قدرت اسلام بسیار زیاد میدانند. با توجه به اوضاع فعلی منطقه، با شرکت در زیارت اربعین، باید دشمن را ناامید کنیم.
ثانیاً طبیعی است که وقتی مؤمنین ظلم و ستم استکبار و ایادی آنها را در منطقه میبینند، واکنش از خود نشان میدهند؛ چراکه آنها عمری از غیرت اباالفضل العباس علیهالسلام گفتهاند و شنیدهاند؛ روضهها شنیدهاند و نوحهها خواندهاند. طبیعی است که در مقابل تهدیدات ایادی استکبار نسبت به عتبات، واکنش شدید نشان بدهند.
در سالهای گذشته، یکی از عوامل مهم رونق گرفتن دفاع جانانه از حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها و بالتبع دفع شر استکبار جهانی از سوریه، همین تجمع اربعین بود. امسال نیز این تجمع باعظمت، بیتردید دفاع از ملت مظلوم عراق و دفاع از عتبات عالیات را رونق خواهد بخشید و قدرت اسلام را بیش از پیش به نمایش خواهد گذاشت.
به عبارت دیگر، شاید بتوان گفت هرکسی امروز در اجتماع عظیم زیارت اربعین شرکت میکند، بهنوعی نام خود را در شمار مدافعان اسلام ثبت کرده است؛ چون دفاع از حرم اهلبیت علیهمالسلام و مسلمانان، دفاع از اسلام است. امروز حضور در پیادهروی اربعین، تقویت جبههی اسلام در برابر کفر است و این قدرتنمایی عظیم اربعین، مایهی امنیت جهان اسلام و حتی جامعهی اسلامی ما است.
شاید تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی برای زیارت اربعین امسال نیز به همین دلیل است. ضمن اینکه طبیعتاً یک رهبر دینی به آثار معنوی بابرکت این پیادهروی نیز توجه دارد که امیدوارم توفیق شرکت در این میعادگاه پرشور و پرنور برای قاطبهی مؤمنان، بهویژه جوانان، فراهم گردد.
شعارهای قیام امام حسین علیهالسلام عبارت بود از اصلاح امت و بازگشت به سیرهی پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و این یعنی بازگشت به اسلام ناب محمدی. اربعین چون پاسداشت حماسهی حسینی است، پس چیزی نیست جز مظهر اسلام ناب و بیرق پراهتزاز مبارزه با اسلام آمریکایی. به همین دلیل، صهیونیستها دشمن درجهیک اربعین هستند، ولی دستشان از آستین گروهکهای تکفیری بیرون میآید.
* در حال حاضر، مدلهای مختلف و متفاوتی از اسلام در جهان و بهویژه غرب آسیا مطرح میشود. در یک نوع تقسیمبندی کلی، میتوان این الگوها را به دو مدل اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی تقسیم کرد. زیارت اربعین چگونه میتواند پیام اسلام ناب را به جهان مخابره کند؟
اساساً حماسهی عاشورا نقطهی ثقل اسلام ناب است و به تعبیر حضرت امام رحمهالله پاسداشت یاد عاشورا بود که موجب انقلاب ما شد. وقتی میعادگاه اربعین، اوج تجلی پاسداشت حماسهی حسینی باشد، اوج تجلی بیرق اسلام ناب هم خواهد بود و مانع پدید آمدن هرگونه انحرافی از اسلام و جامعهی اسلامی میشود. البته ممکن است بعضی بخواهند عاشورا را تحریف کنند، ولی معلوم است که نخواهند توانست.
شعارهای قیام امام حسین علیهالسلام عبارت بود از اصلاح امت و بازگشت به سیرهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام و این یعنی بازگشت به اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم. اربعین چون پاسداشت حماسهی حسینی است، پس چیزی نیست جز مظهر اسلام ناب و بیرق پراهتزاز مبارزه با اسلام آمریکایی. به همین دلیل، صهیونیستها دشمن درجهیک اربعین هستند، ولی دستشان از آستین گروهکهای تکفیری بیرون میآید. بنابراین استکبار که از حماسهی عاشورا سیلی خورده است، از اربعین هم سیلی میخورد.
ما برای معرفی اسلام ناب به اهل عالم که دلها را ببرد و اندیشهها را روشن کند، راهی بهتر از حماسهی عاشورا و تجلیگاه باعظمت زیارت اربعین نداریم. این شکوه زیارت اربعین است که نگاهها را متوجه امام حسین علیهالسلام میکند و سپس فرصتی برای تبیین راه اسلام ناب برای جهانیان به ما میدهد.
فرم در حال بارگذاری ...
نقشه شهرها و مسیرهای ویژه راهپیمایی اربعین + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1394زائران عتبات عالیات میتوانند اطلاعات نقشه راهنمای مسیرهای ویژه راهپیمایی بزرگ اربعین 94 را در گزارش زیر مشاهده کنند.
اگر قصد دارید در مراسم پیاده روی بزرگ اربعین 94 شرکت کنید، همه نقشه و مسیرهای مورد نیاز شما شامل مرزهای شلمچه، چذابه، مهران و خسروی تا نجف اشرف و نیز نقشه شهرهای کربلا، کاظمین، کوفه و نجف و حرم های مطهر امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام در یک مجموعه برای شما گردآوری شده است که می توانید از لینک زیر آنها را دریافت کنید.
دانلود نقشه کامل شهر کوفه و مساجد آن
دانلود نقشه حرمین مطهر امام علی و امام حسین علیه السلام
دانلود نقشه مسیرهای تردد زائران ایرانی در نقاط مرزی و شهرهای عراق
دانلود نقشه مسیر مرزهای شلمچه، چذابه، مهران و خسروی تا نجف اشرف
فرم در حال بارگذاری ...
نرمافزار تلفن همراه «جاذبه حسینی» ویژه پیاده روی اربعین
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1394در آستانهی فرارسیدن سالروز اربعین اباعبداللهالحسین(علیهالسلام)، نرمافزار «جاذبه حسینی» ویژهی تلفنهای همراه (Android) جهت استفادهی زائرانی که با پای پیاده عازم کربلای معلی هستند، تهیه و منتشر شد.
این نرمافزار توسط مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ویژهی اربعین حسینی طراحی و در دو نسخهی کامل و کمحجم (بدون فایلهای صوتی) جهت استفاده علاقهمندان آماده گردیده است.
این نرم افزار توسط سایت حضرت آیت الله خامنه ای به نشانی khamenei.ir منتشر گردیده است.
1- نسخه اصلی
2- نسخه بدون صوت
این نرم افزار شامل بخشهای زیر می باشد:
نقشه :
* نقشه نجف
* نقشه نجف تا کربلا
* نقشه کربلا
کولهپشتی:
* اطلاعات ضروری سفر
* وسایل سفر (فهرستی از وسایل مورد نیاز زائر )
* تجربه سفر (بیانِ نکاتِ مفید و مهم؛ از طرف افرادی که تا به حال شرف حضور داشته اند.)
آداب و احکام:
(بر اساس آخرین نظرات و فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی)
* آداب زیارت و سفر
* آداب زیارت سید الشهداء
* احکام سفرهای زیارتی
* احکام زیارت نیابتی
* احکام عزاداری
زیارات (متن و صوت) :
* زیارت اربعین
* زیارت عاشورا
* زیارت امین الله
* جامعه کبیره
* زیارات امیرالمؤمنین علیه السلام
روضه
در این بخش روضهخوانی حضرت آیتالله خامنهای در شرح ماجرای عاشورا و دربارهی مصائب حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قرار گرفته است.
بعثت خون
فایل صوتی ترکیبی شامل شعرخوانی، مداحی، روضه و … در عزای سید و سالار شهیدان.
بیخواص
فایل صوتی ترکیبی ، سخنان رهبر معظم انقلاب درباره نقش خواص در وقوع حوادث سال شصت و یکم هجری قمری می باشد.
شاعرانه
در این بخش مجموعه شعرخوانی شاعران آئینی، که سرودههای خود را با مضامین عاشورایی در محضر رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند قرار گرفته است.
حسینیه:
گلچین مداحیهای حسینیه امام خمینی و سایر مداحیهای مناسب پیادهروی اربعین.
پیشینه:
تاریخچهی پیادهروی اربعین
لغات پُرکاربرد عربی – فارسی در ۲۴ موضوع
فرم در حال بارگذاری ...
قطبنما
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1394اینی که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روی بصیرت تأکید کردهام،
به خاطر این است که یک ملتی که بصیرت دارد،
مجموعهی جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند،
آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند،
همهی تیغهای دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلودگی فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد.
اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهی در راه بد قدم میگذارد.
شما در جبههی جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانی بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید میبینید در محاصرهی دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضی آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است.
در زندگیِ پیچیدهی اجتماعیِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند.
معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعهی ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئلهی بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههای جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است.
وقتی بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کی طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولی، با یک دمپائی هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قلهی دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنی اینکه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.
فرم در حال بارگذاری ...