ترک اميال نفسانى

نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1391

من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:


من اكل ما يشتهي ولبس ما يشتهي وركب مايشتهي لم ينظر اللّه اليه حتى ينزع او يترك.

                                                                                                                                                                                            (تحف العقول صحفه 38)

     در جمله «ركب مايشتهي»، احتمال دارد كه معناى حقيقى كلمه مراد باشد؛ يعنى هر مركبى كه مورد ميل اوست، انتخاب كند و احتمال دارد

      به معناى «ركب الامر» باشد؛ يعنى هر كارى دلش خواست انجام دهد. بهرحال، نظر و توجه الهى كه رأس همه خيرات و مايه همه كمالات

      انسان در عالم وجود است؛ با ارتكاب اين امور از انسان گرفته مى‏شود و ترك آن هم به اين است كه با رياضت اختيارى، آنچه را كه هوس

مى ‏كند و مى‏ تواند انجام دهد كنار بگذارد.

     كسانى كه قدرت انجام تمام مشتهيات خود را ندارند بايد قدر بدانند؛ زيرا اين نعمت بزرگى است كه انسان در مقابل هوا و هوسهاى خود،

     ميدان گسترده‏اى نداشته باشد. گرچه اگر بتواند و مبارزه كند، ثواب بيشترى دارد.


فرم در حال بارگذاری ...

دعای مضطر

نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1391

 

 

امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء     

مالک بن دینار میگوید: 

     “به قصد حج مسافرت میکردم،در بیابان کلاغی را دیدم که در منقارش تکه نانی بود.با خودم گفتم:"یعنی چه؟حتماً حادثه ای پیش آمده که تکه نانی در منقار کلاغ است.دنبال کلاغ را گرفتم.دیدم کلاغ وارد غاری شد.وارد غار شدم.دیدم دست و پای مردی را بسته اند وبه پشت انداخته اند.کلاغ برای او نان آورده،تکه تکه می کند وبه او می دهد. به محض ورود من کلاغ رفت ودیگر برنگشت.به آن مرد گفتم:

     ” تو که هستی واز کجا می آیی؟ ”

     گفت: “من به قصد انجام حج بیرون آمدم .در این بیابان دزدها مرا گرفتند و تمام اموالم را تصاحب کردند.دست وپایم را بستند ومرا به این مکان انداختند.پنج روز گرسنگی را تحمل کردم تا اینکه متضرعانه و در مقام دعا عرض کردم:

     ای خدایی که در قرآن می فرمایی:

*امَن یُجیبُ المُضطَر اذا دَعاهُ*(سوره نمل،آیه62

     ای کسی که دعای مضطر را اجابت می کند وگرفتاری را برطرف میکند.   من مضطر وبیچاره ام.به من رحم کن.تا اینکه خداوند این کلاغ را به من رساند و هر روز مرا از غذا و آب سیراب می کند” (الدین فی قصص/ج3،ص49)

برگرفته از نشریه “بشارت”

 

 

نظر از: مدیدیان [عضو] 

سلام خدا قوت قشنگ بود. به ما هم سر بزنید. یاعلی

1391/06/16 @ 16:22


فرم در حال بارگذاری ...

آفتاب پنهانی

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1391

آقا به زور هم که شده ما را سر بزیر کن!

طلوع مي کند آن آفتاب پنهاني

ز سمت مشرق جغرافياي عرفاني

دوباره پلک دلم مي پرد نشانه چيست؟

شنيده ام که مي آيد کسي به مهماني

کسي که سبز تر است از هزاربار بهار

کسي شگفت، کسي آنچنان که مي داني

کسي که نقطه آغاز هرچه پرواز است

تويي که در سفر عشق خط پاياني

تويي بهانه آن ابرها که مي گريند

بيا که صاف شود اين هواي باراني

تو از حوالي اقليم هرکجا آباد

بيا که مي رود اين شهر رو به ويراني

کنار نام تو لنگر گرفت کشتي عشق

بيا که ياد تو آرامشي ست توفاني

قيصر امين پور


فرم در حال بارگذاری ...

خدا حافظ ای ماه خوب خدا

نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1391

 

وداع اى ماه عشق و جوشش و شور

وداع ای ماه حق و تابش نور

وداع اى شافع مقبول درگاه

وداع اى آستان عصمت الله

   این ماه با این عظمت روبه پایان است. اگر کسی به ذات ماه رمضان پی برده باشد، جدا شدن از آن، برایش سخت است. اولیای الهی با نزدیک شدن زمان هجران، گویا به سخت ترین مصیبت دچار می شدند
پیامبر گرامی اسلامی(ص) فرمودند: «رمضان، یکی از نام های خدای متعال است» (۱) و بدین سبب رمضان نامیده شده است که گناهان را می سوزاند(۲).
این ماه، ماه رحمت خاص الهی است، «در نخستین شب ماه رمضان، درهای آسمان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نمی شود.» (۳)

...


«روزه» دراین ماه بزرگ، «روی شیطان» را سیاه می کند. (۴)
این ماه، ماه مغفرت، لطف و نزدیک شدن به خدای کریم و مهربان است.
نبی مکرم اسلام(ص) می فرمود: «اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو می کند که سراسر سال، رمضان باشد.» (۵)
این ماه با این عظمت روبه پایان است. اگر کسی به ذات ماه رمضان پی برده باشد، جدا شدن از آن، برایش سخت است. اولیای الهی با نزدیک شدن زمان هجران، گویا به سخت ترین مصیبت دچار می شدند.
امام سجاد(ع) یکی از آن بزرگان است که ناله سوزانش در وداع با ماه مبارک رمضان مشهود است. چون روزهای پایانی ماه می شد، غصه امام زیاد می گشت، غمش جانکاه می شد، قرار از کفش می رفت، در دریایی از اشک غرق می شد و با ندایی سوزناک می گفت: «ما با آن ماه مانند، عزیزی که فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت تنهایی کند، وداع می کنیم، عزیزی که برعهده ما پیمانی ناگسستنی و احترام رعایت کردنی، و حق لازم و ادا شدنی دارد
بدین خاطر می گوییم: بدرود ای بزرگ ترین ماه خدا، و ای عید اولیای خدا. بدرود ای (گرامی ترین) اوقاتی که (باما) همراه بودی و ای بهترین ماه در میان دیگر روزها و ساعت ها. بدرود ای ماهی که برآورده شدن آرزوها در آن نزدیک گشته، و اعمال و کردارها (ی نیک) در آن منتشر است.
بدرود ای همدمی که چون پدید آید، احترامش لازم و چون ناپدید گردد، فقدانش دردآور است، ای مایه امیدی که از دست دادنش رنج آور است.
بدرود ای همدمی که چون روی آورد، ما را مونس شاد کننده باشد و چون برود، وحشت افکند، بدرود ای همسایه ای که دل ها در آن نرم و گناهان در آن کم شود.
بدرود ای یاری دهنده ای که ما را در مبارزه با شیطان یاری داد، و ای رفیقی که راه های نیکو و احسان را هموار ساخت.
بدرود که آزادشدگان (از عذاب) خدا در توچه بسیارند، وچه خوشبخت است کسی که احترامت را به واسطه خودت رعایت کرد!
بدرود که چه بسیار گناهان را (از نامه اعمال ما) زدودی، و چه عیب ها که پوشیده داشتی!
بدرود که درنگ تو برای گناهان چه طولانی بود، و در دل مومنان چه با هیبت بودی!
بدرود ای ماهی که از هر نظر مایه امن و سلامتی هستی!
بدرود ای که همنشینی با تو ناپسند و معاشرت با تو نکوهیده نیست.
بدرود که با برکات و نیکی ها بر ما درآمدی، و آلودگی گناهان را از ما فروشستی.
بدرود که وداع با تو از روی خستگی، و فراغت از روزه ات از روی رنج و ملامت نیست.
بدرود که پیش از آمدن در آرزویت بودیم، و پیش از رفتن بر هجران و فراقت اندوهناکیم.
بدرود که چه بدی ها که با آمدنت از ما دور شد، و چه خوبی ها که به برکت تو نصیب ما گشت.
بدرود تو را و شب قدری را که از هزار ماه بهتر است.
بدرود که دیروز چه سخت بر آمدنت دل بسته بودیم و فردا چه بسیار به تو اشتیاق پیدا خواهیم کرد.
بدرود تو را و فضیلت تو را که از آن محروم شدیم، و برکات گذشته ات که از ما ربوده شد(۶)
ما نیز به پیروی از امام سجاد(ع) با این ماه با عظمت و شریف، «وداع» می کنیم و می گوییم: خدایا! تازه داشتیم با ماه رمضان انس می گرفتیم. با سحرهایش، با روزه هایش، با تلاوت قرآنش، با ذکرها و گریه های نیمه شبش، با نمازهای اول وقتش با اسرارش!
چه همه نعمت! عجب عشق و امیدی! عجب ماه زیبایی! عجب سفره گسترده ای، عجب مهمانی خوبی! عجب میزبان مهربانی!
الهی نعمت، از حد فزون است
زبان از گفتن شکرت زبون است
خداوندا، به ما منت نهادی
که ما را این همه نعمت بدادی
سفره این نعمت دارد برچیده می شود. رمضان دارد تمام می شود. چاره ای جز وداع با این ماه نداریم. اما خدایا کمکمان کن تا با عشق رمضان و روزه هایش، عبادت هایش، سحرخیزی اش، نافله هایش، تلاوت قرآنش، ذکرهایش و دعاهایش هم زمان مانوس باشیم. کمک کن تا با توبه هایش در عرصه ترک گناهش هم چنان همراه باشیم.
خدایا! استواری عمل و مداومت بر آن، موجب می شود اثر آن عمل باقی بماند. یارمان باش تا اثر رمضان را بر خود نگهداریم.
امام محمدباقر(ع) می فرماید: دوست داشتنی ترین عمل نزد خداوند، عملی است که بنده آن را ادامه دهد، هر چند اندک باشد(۷)
یکی از دلایل استمرار عمل، حفظ و بقای اثر آن است. اگر می خواهیم اثرات ماه مبارک رمضان، به عنوان یک سرمایه معنوی برای همیشه باقی بماند، باید همان اعمالی را که در این ماه انجام می دادیم تداوم بخشیم. با رمضان وداع می کنیم، اما با اعمال آن هرگز خداحافظی نمی کنیم، قصد استمرار عمل و ادامه اعمال ماه رمضان را داریم. گاهی روزه می گیریم، تلاوت قرآن داریم. دعاها را می خوانیم، نافله ها را ادامه می دهیم. هر روز توبه می کنیم، از گناه دوری می گزینیم به نماز اول وقت و جماعت بها می دهیم.
همه این استمرار برای تبدیل آن حالات معنوی به صفات و ملکات ماندگار و همیشگی است، به گونه ای که این آثار جزو وجود و شخصیت ما شود و همواره رفتارهای ما را تحت تاثیر قرار دهد. تقوا بر وجودمان حاکم گردد و تنها به خدا فکر کنیم و برای خداوندگار تلاش نماییم. برای رسیدن به این منظور، سختی ها را بر جان می خریم، بر دشواری ها صبر می کنیم تا همواره رمضانی بمانیم.
ما را به جز از روی تو منظور نظر نیست
ما را به جز از کوی تو مأوای دگر نیست
از جور رقیبان ز رهت روی نتابم
من وصل تو می جویم و خوفم ز خطر نیست
خدایا، کمکمان کن تا تسلیم هوای نفس و شیطان نشویم، توفیق استمرار عملمان بده تا برای همیشه زندگی، از رمضان درس بگیریم و شاگرد خوبی در کلاس درس رمضان باشیم. شاگردی که هرگز درس های رمضان را فراموش نمی کند.
علی شیرازی
پی نوشت ها:
۱ کنزالعمال، ج۸، ص ۴۸۴
۲ همان، ص ۴۶۶
۳ بحارالانوار، ج۹۶، ص ۳۴۴

 


فرم در حال بارگذاری ...

ویژه برنامه های شبهای مبارک قدر در حوزه محدثه سلام الله علیها

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1391

     ویژه برنامه های احیای شب های قدر و مراسم دعا و مناجات شب های قدر و عزاداری شهادت امام اول شیعیان امام علی علیه السّلام، در روزها سه شنبه 17 مرداد، پنجشنبه 19مرداد و شنبه 21 مردادماه مقارن با اذان مغرب در حوزه محدثه سلام الله علیها برگزار می شود.

     معاونت فرهنگی حوزه محدثه سلام الله علیها اعلام کرد: مراسم معنوی شب های قدر پس از اقامه نماز جماعت در مسجد جنب حوزه محدثه، با مراسم افطار وپذیرایی از میهمانان روزه دار الهی آغاز و با قرائت قرآن و دعای جوشن کبیر، مناجات و راز و نیاز با پروردگار متعال و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام ادامه خواهد یافت.

     برگزاری مراسم سخنرانی و احیاء شب های قدر توسّط سرکارخانم عباسی از نخستین شب تاسومین شب پر برکت قدر و مرثیه خوانی و مداحی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام، از دیگر برنامه های لیالی قدر در حوزه محدثه خواهد بود.

     معاونت فرهنگی حوزه محدثه ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات بندگان خدا در ماه ضیافت الله ، از طلاب عزیز برای حضور در این مراسم معنوی دعوت نموده و پیشاپیش مقدم میهمانان الهی را در این مراسم معنوی گرامی می دارد.

نظر از: طاها [عضو] 

سلام طاعات وعباداتتون قبول عیدتان مبارک

بعد از یک ماه قدم زدن در چمنزارهای قرب به خدا و امید به شربت وصال عاشقانه اش زمان دریافت جایزه ها رسیده است.

زمانی که خدا سبد سبد عنایات خود را بر سر اهل زمین فرود می آورد. راستی قرار است از سبد جوایز خدا چی به هدیه ببریم؛ آمرزش، آرامش، بهشت یا شهادت…؟

التماس دعای ظهور

1391/05/29 @ 15:54
نظر از: جانقلیان [عضو] 

رسول خدا (ص)

هرکه شب قدر را زنده بدارد تا سال دیگر عذاب از او دور می گردد . . .

خدایا در این شبهای قدر قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن

تا در هایی را که به سویم میگشایی ندانسته نبندم

و در هایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم . . .

التماس دعا

1391/05/20 @ 21:38
نظر از: موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران) [عضو] 

یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود

کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . .

شهادت امام علی (ع)تسلیت باد
التماس دعا

1391/05/19 @ 10:48


فرم در حال بارگذاری ...

این نسخه طلایی!!!

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1391

از نسخه شفا بخش قرآنی امام صادق علیه السلام برای غلبه بر ترس،درمان غم و اندوه،دفع مکر و حیله و بهره مندی از زیباییهای دنیا استفاده می کنیم و اما:

گنج اول:غلبه بر ترس یا درمان آن

امام می فرماید:در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده و به ذکر

“حَسبُنا اللهُ و نِعمَ الوکیل”پناه نمی برد!

       امام در ادامه حدیث  به آیه شریفه 173 سوره آل عمران اشاره می کند که:” فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ".در این آیه به کسانی اشاره می شود که به قصد جهاد خارج شدند و القائات رعب انگیز شیطان در آنها اثر نکرد چرا که به ذکر فوق تمسک جستند،سپس با نعمت و بخششی از جانب خدا،از میدان نبرد بازگشتند در حالیکه هیچ آسیبی به آنها نرسیده بود.

...

گنج دوم:درمان غم و اندوه

امام می فرماید:درشگفتم از کسی که اندوهگین است و به ذکر

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ” پناه نمی برد.

حضرت یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی بود و در تاریکی های سه گانه(تاریکی شکم ماهی،تاریکی شب و تاریکی دریا)ندا داد و گفت:لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.

قرآن در ادامه این ذکر میگوید: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ(الأنبياء/88)یعنی این ذکر تاثیر خود را گذاشت و “ما دعای یونس را اجابت کردیم و او را از غم نجات دادیم و به همین شکل مومنان را از غم نجات خواهیم داد”



گنج سوم:دفع مکر وحیله

در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده و به ذکر

أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌبالعباد” پناه نمی برد.

 خداوند در ادامه این ذکر در قرآن می فرماید:” فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ"(غافر/45)یعنی خدا حضرت موسی را(پس از بیان این ذکر) از عواقب سوء نيرنگ فرعونیان حمايت فرمود و فرعونيان را عذاب سختی فرو گرفت.

گنج چهارم:بهره مند شدن از دنیا و زیباییهای آن

در شگفتم از کسی که طالب دنیاست و زیباییهای آن (مال،جذابیت ظاهر،همسر خوب،فرزند صالح) را دوست دارد و به ذکر

“مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ”پناه نمی برد.

 خداوند پس از بیان این ذکر شریف درباره آن از زبان مردی فقیر خطاب به مردی ثروتمند می فرماید: إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا* فَعَسَى رَبِّي أَنْ يؤْتِينِ خَيرًا مِنْ جَنَّتِكَ “(کهف،آیات 39 و40)یعنی"اگر تو مرا به مال و فرزند کمتر از خود می دانی ،امید است که خداوند به من بهتر از باغ تو عطا کند”

امید که همیشه با قرآن باشیم.

 منبع:داستانهای عارفانه در آثار علامه حسن زاده آملی نوشته عباس عزیزی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: وفائی نژاد [عضو] 
وفائی نژاد
5 stars

زیبا و تأمل برانگیز بود.بازهم از این مطالب بگذارید. در وبلاگمان منتظرتان هستیم

1391/05/03 @ 09:48
نظر از: مدیریت استان مازندران [عضو] 
5 stars

مطلب زیبا و مفیدیی بود. خدا همه ما را از غم و غصه های دنیا برهاند.

1391/05/03 @ 09:11


فرم در حال بارگذاری ...

این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1391

 

به نام عشق

در نجف سینه بی قرار از عشق
گفت:لایمکن الفرار از عشق



مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

                                                                                                      سید حمیدرضا برقعی

 


فرم در حال بارگذاری ...

كشف حجاب براى اهل ذكر

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1391

اگر ما به دستورات و توصيه هاى اهل بيت عليه السلام توجه کنیم ، راه هاى سعادت و نيك بختى را در آنها مى يابیم .اما افسوس كه دون هستى ما باعث شده كه توجهى به دستورالعمل ها و راه هاى خودسازى كه در سخنان ائمه عليه السلام و علماى ربانى آمده ، نداشته باشيم . اگر انسان به اين دستورات توجه كافى مبذول دارد بى ترديد به سرمنزل مقصود خواهد رسيد. چنان كه دوستان خدا و اهل ذكر اين راه را طى كردند و به مرحله اى از تعالى و كمال والاى انسانى رسيدند كه طبق فرمايش حضرت در اين خطبه ، خداوند در هر دورانى آنان را براى خود بر مى گزيند و چندان به آنان عنايت و توجه دارد كه با فكر و عقل آنها نجوا مى كند و راه هاى ناديده را به رويشان مى گشايد و چشم و گوششان را بينا و شنوا مى گرداند:

     فكشفوا غطاء ذلك لاهل الدنيا حتى كاءنهم يرون ما لايرى الناس و يسمعون ما لا يسمعون …؛

آن گاه كه آنان بر عالم غيب اطلاع يافتند و عالم برزخ و سرانجام برزخيان را به عيان مشاهده كردند و به حقانيت وعده هاى الهى پى بردند، پرده عالم ناديده و غيب را از برابر چشمان مردم نيز كنار مى زنند و چنان كه خود از وراى عالم خاكى اطلاع يافته اند، مردم را نيز به عالم غيب و برزخ آگاه مى سازند و فرجام كار را در برابرشان مجسم مى كنند. آنان به سخنان فصيح و دل نشين و اندرزهاى خود، حقايق عالم غيب و آنچه را براى دنياييان پنهان است به مردم مى نمايانند تا بيم و هراس ‍ از فرجام كردار زشت و ميل به عالم آخرت را در آنان برانگيزانند.

آنان كه در اثر شدت يقين چشم و گوش دلشان باز شده ، چيزهايى را مى بينند كه مردم از ديدنش محرومند و صداهايى را مى شنوند كه مردم عادى نمى توانند آنها را بشنوند.
اوج اين حالت همان مقامى است كه اميرمؤ منان عليه السلام از آن خبر داد و فرمود:

...


      لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا (بحارالانوار، ج 40، باب 93، روايت 54)

اگر پرده هاى عالم غيب كنار روند بر يقين من افزوده نمى گردد.

      علت ناتوانى نفس انسان از درك احوال آخرت ، تعلق آن به بدن و اشتغال به تدبير بدن و پرداختن به نيازمندى هاى دنيوى است . اما اهل ذكر با تداوم و استمرار بخشيدن به ذكر خدا و رياضت و خودسازى ، دل هاى خويش را از كدورت و آلودگى هاى ناشى از تعلق به دنيا پيراسته ساخته اند، آن سان كه دل هاى آنان آيينه و تجلى گاه انوار الهى گشته و حقايق الهى در آنها نقش ‍ مى بندد. از اين رو آنان هر دو راه نجات و نگون بختى را به وضوح مشاهده مى كنند با بصيرت و يقين راه هدايت را بر مى گزينند و مى پويند و ساير مردم را نيز بدان هدايت و راهنمايى مى كنند. آنان هم چنان كه مردم مشاهدات حسى خود را بازگو مى كنند، آنچه را از حقايق كه به چشم بصيرت خويش ديده و با گوش عقل خود شنيده اند به آنها خبر مى دهند.

      بسيارى از ما معمولا از ياد آخرت و عالم برزخ غافليم و تنها وقتى به زيارت مردگان مى رويم به ياد آخرت مى افتيم و احيانا كارى براى آن انجام مى دهيم . بر عكس ما، اولياى خدا به مرحله اى از آگاهى و هشيارى و شهود باطنى رسيده اند كه توجهشان بيشتر معطوف به عالم آخرت است و ضمنا نيم نگاهى هم به دنيا دارند. بى شك وجود آنها نعمت و حجت بر ديگران است . آنان حقانيت راه خدا و پيامبران را آشكار مى سازند. نمونه اين افراد را در هر زمانى كم و بيش مى توان پيدا كرد. ما در يزيد عالمى داشتيم به نام حاج شيخ غلام رضا رحمة الله كه زندگى و رفتارش نشان مى داد كه عالم آخرت را مى بيند و تنها به آن توجه دارد. آن مرحوم حتى در مسير منزل تا مسجد كه بر الاغ سوار مى شد، به خواندن نافله و قرآن مشغول بود و قرآن را از حفظ مى خواند و كمتر كسى متوجه حالات او مى شد. چنان به اطراف خود بى توجه بود كه گاهى اگر به او سلام مى كردند، متوجه نمى شد.

     هنگامى كه وارد مسجد مى شد و مى ديد مردم و صفوف نماز به جاى اشتغال به نافله و دعا و ذكر، سرگرم حرف زدن هستند راحت مى شد. مى گفت : پدر آمرزيده ها! چرا قبل از نماز بى كار نشسته اند، مى ترسيد شما را به بهشت ببرند؟ بلند شويد نافله بخوانيدما حتى در جايى كه امر به معروف واجب است كوتاهى مى كنيم و به بهانه عدم دخالت در كار ديگران ، امر به معروف نمى كنيم . اما مرحوم حاج شيخ غلام رضا از اين كه مردم مستحبات را انجام نمى دادند ناراحت مى شد و طاقت از دست مى داد و با عصبانيت به آنها تذكر مى داد كه نافله بخوانند. دليل ناراحتى و عصبانيت او اين كه حقيقت را مى ديد و درك مى كرد كه مردم چه سرمايه هنگفت و عظيمى را به آسانى از دست مى دهند. در نظر او مردمى كه به نافله و ذكر نمى پرداختند، چون گرسنه اى بودند كه از گرسنگى به تنگ آمده و نيازمند لقمه نانى است ، اما توجه ندارد و غافل است كه ظرفى پر از غذاى لذيذ در برابرش نهاده اند! او مى ديد كه مردم تا چه حد به اين نافله ها احتياج دارند و چه تاءثيرى براى دنيا و آخرتشان دارد، و در عين حال غافلند. بنابراين جا داشت كه به جهت دل سوزى و مصلحت انديشى براى مردم ، روحش آزرده گردد و عصبانى و ناراحت شود.

      هم چنين مرحوم علامه طباطبايى رحمة الله نمونه بارز و برجسته كسانى بود كه اهل ذكر و خلوت با خدا بودند و لحظه اى توجهشان از خداوند قطع نمى شد. حالات و رفتار ايشان نشان مى داد كه توجهشان به جاى ديگر است و چندان مايل نبود با كسى سخن بگويد و گفتگو كند، چون از توجه ايشان به خدا كاسته مى شد. در جلسه درست ، معمولا به شاگردان نگاه نمى كرد و بيشتر نگاهش را به سقف مى دوخت ، و اگر كسى رو در رو با آن بزرگوار گفتگو مى كرد مرحوم علامه به چشمانش نگاه نمى كرد. اين رفتارها براى اين بود كه توجهش به خداوند باقى بماند. حتى گاهى به ايشان سلام مى كردند، اما ايشان در عالم خود بودند و متوجه نمى شدند.
ايشان خيلى كم و مختصر حرف مى زدند و همواره در حال ذكر و توجه بودند.

منبع:ياد او/ آيت الله محمد تقى مصباح يزدى

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.0 stars
(4.0)
نظر از: قیاسی [عضو] 
4 stars

مطلب جالبی بود
در این روزها ما را از دعای خیر خود بهرهمند سازید
موفق وپایدار باشید

1391/05/12 @ 19:48


فرم در حال بارگذاری ...

این جمعه نیایی به خدا می میرم

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1391

آیینه در آیینه تو را می خواهد

قلبم شده ای سینه تو را می خواهد

***************

این جمعه نیایی به خدا می میرم

دلتنگی آدینه تو را می خواهد


فرم در حال بارگذاری ...

بهره بردارى صحيح از قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1391

     قرآن كريم یکی از ويژگى بندگان برجسته خداى رحمان را اين گونه بيان مى‏فرمايد:

وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيهَا صُمًّا وَعُمْيانًا(الفرقان/73)

وآنان کساني هستند که هرگاه آيات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روي آن نمي افتند.

     اين ويژگى، از مهم‏ترين ويژگى‏ها و عميق‏ترين شاخصه‏هاى بندگان ممتاز خداست كه رابطه نظرى و عملى خود را با قرآن (بزرگ‏ترين كتاب آسمانى و يگانه معجزه جاويدان پيامبر اسلام (صلى الله عليه آله و سلم) به طور عميق و استوار بر قرار سازند، آن گونه كه روح پر طراوت قرآن در زندگيشان آشكار گردد.چنان كه امام باقر (عليه السلام) فرمود:

1.كسى كه قرآن را تلاوت مى‏كند، ولى آن را وسيله كسب امور مادى و دوشيدن شاهان (صله گرفتن از آنها) قرار داده، و با آن به مردم فخر و بزرگى بفروشد و خودنمايى كند.

...

2.كسى كه هدفش از قرائت قرآن، حفظ حروف (و تجويد) آن است، اما حدود و قوانين آن را تباه مى‏سازد. خداوند افراد اين گروه را زياد نكند.

3.كسى كه قرآن را تلاوت مى‏كند و دواى آن را بر روى درد قلبش مى‏نهد (و وسيله درمان بيمارى‏هاى معنوى قرار مى‏دهد) با آن شب زنده دارى كند، و روزش را به تشنگى (روزه) به سر آورد…. .

فوالله لهولاء فى قراء القرآن اعز من الكبريت الاحمر(1)

سوگند به خدا! اين گروه در ميان قاريان قرآن از كبريت احمر كمياب‏تر هستند.

     ما وقتى به آيات قرآن درباره قرآن مراجعه مى‏كنيم، در مجموع - جز در موارد نادر - نتيجه مى‏گيريم دو مسووليت بزرگ در قبال آن داريم:

1.شناخت محتواى قرآن،

2.عمل به مفاهيم قرآن.

    در قرآن مجيد، واژه قرآن 65 بار آمده و تحت عنوان كتاب، ده‏ها بار ذكر شده است و با توجه به آياتى كه در آن از قرآن سخن به ميان آمده، غالبا مراد شناخت قرآن و دريافت محتواى سازنده آن، سپس عمل به دستورهاى قرآن است. چنان كه در آيه مورد بحث (73 فرقان) با تعبير هشدار دهنده به اين مطلب تصريح شده است كه نبايد رابطه شما با قرآن كور كورانه باشد، بلكه بايد با چشمى بينا و گوشى شنوا به آن توجه كرد و به خوبى شناخت و مزرعه روح و روان را با آب زلال قرآن آبيارى نمود. چنان كه در روايت آمده است كه، ابوبصير يكى از شاگردان امام صادق (عليه السلام)، از آن حضرت در باره اين آيه توضيح خواست، امام صادق (عليه السلام) فرمود:

مستبصرين ليسوا بشكاك(2)

     از روى بصيرت و شناخت به قرآن روى كنند و در آن هيچ گونه شك و ترديد نداشته باشند.

     بنابراين، قرآن را از جهت نظرى بايد شناخت و به مطالب آن يقين پيدا كرد و اين از ويژگى‏هاى بندگان ممتاز خداست.

     در آيات ديگر قرآن نيز در زمينه دو مسووليت ياد شده سن به ميان آمده است كه براى روشن شدن بيشتر به چند آيه اشاره مى‏كنيم.

أَفَلَا يتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا(محمد/24)

آيا آنها در قرآن تدبر نمي‌کنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!

     اين آيه ما را با تاكيد به تدبر و تعقل و شناخت دستورها و مفاهيم قرآن دعوت مى‏نمايد.

وَلَقَدْ يسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ(القمر/17)

ما قرآن را براي تذکر آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود؟!

     اين آيه حاكى است كه خداوند قرآن را آسان و روان براى عموم نازل كرده است، تا همه آن را بشناسند و هدف از شناخت آن تذكر و تنبه و آموختن و عمل است.

     قرآن كريم درباره مسووليت دوم (عمل به قرآن) نيز مى‏فرمايد:

ِانَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيتْ عَلَيهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ(الأنفال/2)

مؤمنان، تنها کساني هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد؛ و هنگامي که آيات او بر آنها خوانده مي‌شود، ايمانشان فزونتر مي‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

     آرى، قلب مومنان در برابر قرآن، اين گونه خاشع و ترسان است. به گونه‏اى كه شنيدن آيات قرآن باعث افزايش ايمان قلبى و رابطه استوار و تنگاتنگ مومن با خدا مى‏گردد.

نيز مى‏فرمايد:

  يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(يونس/57)

اي مردم! اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است؛ و درماني براي آنچه در سينه‌هاست؛ (درماني براي دلهاي شما؛) و هدايت و رحمتي است براي مؤمنان!

و مى‏فرمايد:

كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ(الإبراهيم/1)

قرآن كتابى است که بر تو نازل کرديم، تا مردم را از تاريکيها(ي شرک و ظلم و جهل،) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي،) بفرمان پروردگارشان در آوري، بسوي راه خداوند عزيز و حميد.

 ———————————————————————–

1.      بحارالانوار، ج 92، صاحب الزمان 178، ح 4؛ امالى الصدوق، صاحب الزمان 122.

2.      شيخ كلينى، روضه الكافى، صاحب الزمان 178، ح 199. 

منبع: ويژگى‏هاى بندگان خدا در قرآن - محمد محمدى اشتهاردى‏ رحمه الله علیه


فرم در حال بارگذاری ...