اگر اعتماد به خدا بود؛کسی برای کدخدا تره هم خُرد نمی کرد

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اردیبهشت, 1396
 
اعتماد به پروردگار!
ما چقدر خدا را در زندگی هایمان باور داریم؟
داعیه داران حاکمیت ما چقدر خدا را باور دارند؟ اگر اعتماد به خدا بود کسی برای کدخدا تره هم خُرد نمی کرد! آنهایی که هراس از کدخدا دارند و می هراسند برای این است که هنوز اعتماد به پروردگار عالم پیدا نکرده اند. ما باید بدانیم خدا همه کاره ی عالم است.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام احسان بی آزارتهرانی را می خوانید:

حجت الاسلام بی آزارتهرانی:اگر اعتماد به خدا بود؛کسی برای کدخدا تره هم خُرد نمی کرد
 

اهمیت اعتماد به خدا

اهتمام به سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله به عنوان اینکه همسو و همجوار با ایشان باشیم ما را در طریق مسلمانی جلو می برد. همه ی حضرات معصومین علیه السلام هدفشان این بود که ترجمانی از سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله بشوند؛ این می شود معنای الگوپذیر از نبی خدا و اسوه بودن حضرت:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ1؛ اما حالا چه کسانی عملا می توانند این الگوپذیری را داشته باشند؟

لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ2؛ کسانی که اعتماد به خدای متعال و اعتقاد به روز جزا دارند.

 

این دو اصل پایین مسلمانی است. ممکن است کسی یک عمر عبادت کند اما اعتماد به خداوند در صحنه ی زندگی اش مشهود نباشد، اعتماد خدا متفاوت است از اینکه فقط خدا را پرستش کنیم.

...


خاموش شدن آتش جهنم در شب ولادت امام حسین(علیه السلام)

علیه السلام ن چنین مسلمانی همه ی هستی اش را می دهد و می فرماید: لامعبود سواک؛ خدا خلقتش را با امام حسین علیه السلام آغاز کرد. امام جواد علیه السلام می فرماید: لوح و قلم که آفریده شد و اولین چیزی که بر صحنه ی لوح ثابت شد این جمله بود: وترالحسین علیه السلام؛ وترالموتور که در زیارت عاشورا می خوانیم به این معنا نیست که حضرت تک و تنها در روز عاشورا به شهادت رسید بلکه یعنی آقا یکی یکدانه خلقت خداست.

 

یکی یکدانه بودن امام حسین علیه السلام در خیلی جاها معلوم است، هیج خاکی قابل خوردن نیست اما در تربت امام حسین علیه السلام شفاست. در شب تولد امام حسین علیه السلام اتفاقی در عالم افتاد که نه قبل از آن اتفاق افتاده بود و نه بعد از آن اتفاق خواهد افتاد الی یوم القیامة، مختص آقاست. روایت دارد به محض اینکه آقا سیدالشهدا علیه السالم در این عالم متولد شد خدا به برکت ولادت ایشان جهنم را خاموش کرد. برای هیچ کسی دیگر و در هیچ زمانی این اتفاق نیفتاد و از اختصاصات امام حسین علیه السلام است.

 

ببینید حافظ چقدر قشنگ می گوید:

 ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم        ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
 

لزوم ترک همه تعلقات هنگام سجده

قدح قدح معارف اهل بیت علیهم السلام نصیب کسی می شود که هنگام سجده پیاله را برگرداند. همانطور که مثلا وقتی یک پیاله شیربرنج را برمی گردانیم محتویات آن بیرون می ریزد. آنچه ما از سجده امام سجاد علیه السلام باید درس بگیریم این است که وقتی سر به سجده می گذاریم آنچه سودا در سر هست از هویتها و تعینات را بتوانید برگردانید. اگر این پیاله را برگرداندید و فقط او را دیدی ودر پیاله ی وجودت فقط او جلوه گری کرد جمال خدا را دیدی سجده حقیقی کرده ای.

 اعتماد به پروردگار! ما چقدر خدا را در زندگی هایمان باور داریم؟ داعیه داران حاکمیت ما چقدر خدا را باور دارند؟ اگر اعتماد به خدا بود کسی برای کدخدا تره هم خُرد نمی کرد! آنهایی که هراس از کدخدا دارند و می هراسند برای این است که هنوز اعتماد به پروردگار عالم پیدا نکرده اند. ما باید بدانیم خدا همه کاره ی عالم است. اعتماد به پروردگار عالم یک چیز دیگر است! به فقر خودمان پی ببریم وای از آن لحظه ای که انسان چند کار خیر انجام بدهد و فکر کند خودش انجام داده است.
 امیرالمومنین علیه السلام روایتی دارند که حکم نهج البلاغه است می فرماید: گناهی که باعث ورشکستگی و سرشکستگی تو درب خانه ی خدا شود بهتر است خیلی بهتر است از طاعت، عبادت، کارخیری که موجب خودبینی و خودپرستی تو شود. گناه جنسش بهتر از طاعت توام با خودپرستی است. اعتماد به خدا یعنی من خودم کنار بروم.

70 سال عبادت چطور بر باد می رود؟!

 شخصی 70 سال بسیار عبادت می کرد، ملائکه می گفتند: آیا بهتر ازاین وجود دارد؟ چه حال خوبی برای عبادت دارد. خداوند فرمود: او عبادت را برای معاشش انجام می دهد، عقل معادش کار نمی کند عقل معاشش کار می کند، 70 سال است زندگی اش را روی ریل گذاشته ایم و روزی اش می آید و عبادتش را می کند. به امر الهی روز اول نانش نیامد، واجبات را خواند و نافله را رها کرد، روز دوم هم روزی اش نرسید، واجبش را مختصر کرد و به خدا گله کرد و طعنه هم زد، روز سوم سجاده را روی هم انداخت و گفت: یک عمر نماز خواندیم کجا را گرفتیم، به شهر رفت تا به اولین درب خانه ی شهر رسید و در زد. شخصی درب را باز کرد که گبر و بت پرست بود. هیچ کجای دین ترویج فقر نشده، معیشت مردم در حد ضروریات باید جلو برود اما یک وقت تقدیر خدا طوری بود که گره در کارت افتاد در اینجا باید صبر کنی.
 امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ3؛ سرمایه مالی داشته باشی و جیبت پر باشد و آن طرف دنیا باشی انگار در وطن خودت هستی. اما اگر پول نداشته باشی و در خانه و در وطنت هم باشی نزد زن و بچه ات غریب هستی. ترویج فقر نمی کنیم همه باید در حد ضروریات داشته باشند اما اگر کارت گیر افتاد حواست باشد این طرف و آن طرف نزنی.
 آن شخص دید صاحبخانه گبر است اما چون گرسنه بود از او درخواست نان کرد. بت پرست نان را آورد اما سگ بدهیبت خانه حمله کرد و نان را گرفت. بت پرست نان دوم را آورد و باز هم سگ گرفت. عابد عصبانی شد و به سگ گفت: ای بی حیا خجالت نمیکشی می خواهم یک لقمه نان بخورم. اما به اذن خدا سگ به سخن درآمد و گفت: من بی حیا هستم یا تو؟ این صاحب گبر مرا می بینی به من می رسد و غذا می دهد اما ممکن است یک هفته ای هم نباشد و به من غذا ندهد اما من خانه ی او را رها نمی کنم اما تو تا سه روز روزی ات نرسید درب خانه رزاق عالم را رها کردی و درب خانه ی دشمن خدا آمدی.
 

ربا اعلام جنگ با خداست

می گویند: حاج آقا گیر کرده بودیم و مجبور بودیم نزول بگیریم. خب شما رفتی درب خانه دشمن خدا را زدی، ربا به تعبیر قرآن اعلام جنگ با خداست و جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله است. اعتماد به خدا نداری و معنای رزاقیت را نفهمیدی و ممکن است 60 سال عبادتش را کرده باشی اما در این بزنگاه ها معلوم می شود به خدا اعتماد داری یا نه، امور را به خدا تفویض کن و به خدا بسپار.

 

خنده، گریه و ترس عزرائیل

این که می گویم روایت نیست و شبیه این را حاج علی اکبر نهاوندی4 در “خزینه الجواهر فی زینه المنابر” دارد. یک کسی اهلیت پیدا کرده بود و به محضر عزرائیل رسید و به او گفت: تو ملک هستی و وظیفه ات تعیین شده است و جبرا مطیع خدا هستی، سرعت العملت هم بالاست جایی شد که درنگ و تامل کنی.

 

عزرائیل پاسخ داد: بله سه جا تغییر حال دادم: یک جا از خنده، یک جا از گریه و یک جا از ترس؛ خنده ام زمانی بود که می خواستم بنده ای را قبض روح کنم و او در کفاشی بود و فریاد می زد: تو مگر کفاش شخصی دوز من نیستی؟ گفتم دو شماره بزرگتر بدوز تا بتوانم تا دو سال بعد بپوشم، این که دوخته ای زود پاره می شود. خنده ام گرفت و گفتم امان از غفلت بچه های آدم، تو تا چند دقیقه ای دیگر زنده نیستی آن وقت برای دو سال بعدت اینطور فریاد می زنی! از غفلت بچه های آدم خنده ام گرفت.

 

گریه ام زمانی بود که خدا به من دستور داد جان زنی را بگیرم که باردار بود و من او را در بیابان بی آب و غذا یافتم، پس منتظر شدم تا نوزادش را بدنیا آورد و جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه سوخت در آن بیابان و گریه کردم.

 

ترسم زمانی بود که خدا امر کرد جان فقیهی را بگیرم که نوری از اتاقش می آمد، هرچه نزدیک شدم نور بیشتر شد و زمانیکه جانش را گرفتم از درخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم.

 

خداوند به من فرمود: «می دانی آن عالم نورانی که بود؟

او همان نوزادی بود که جان مادرش را در بیابان گرفتی، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم، هرگز گمان نکن که با وجود من موجودی در این جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود.»

حجت الاسلام بی آزارتهرانی:اگر اعتماد به خدا بود؛کسی برای کدخدا تره هم خُرد نمی کرد
  پی نوشت:
 1- سوره احزاب آیه 21.
 2- همان
 3- حکمت 56 نهج البلاغه
 4- حاج شیخ علی اكبر نهاوندی از علما و فقهای بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری می زیسته است. وی صاحب تألیفات فراوانی در زمینه علوم اسلامی در فقه، اصول، می باشد که از آن بین می توان به “البنیان الرفیع"، “انوار المواهب” اشاره کرد
وارث


فرم در حال بارگذاری ...

اجرای فرمان رهبر انقلاب برای فعال کردن 550 هزار هکتار اراضی کشاورزی خوزستان 21 سال به تاخیر افتاده است

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اردیبهشت, 1396

 


صحبت‌های مهم دکتر سعید جلیلی در جمع پرشور مردم اهواز/ پاسخ کارشناسان به دولت پیر!

تعامل با دنیا بتن ریختن در صنایع کشور و ایجاد اشتغال برای کشورهای غربی نیست!

اجرای فرمان رهبر انقلاب برای فعال کردن 550 هزار هکتار اراضی کشاورزی خوزستان 21 سال به تاخیر افتاده است

کشور با وضع مطلوب فاصله دارد چون برخلاف مردم “عده‌ای” ناتوانند!

جلیلی تاکید کرد:

برخی میگویند برای ایجاد اشتغال، سرمایه گذاری خارجی نیاز است اما امروز صنایع پایین دستی پتروشیمی کشور ظرفیت شان 16 میلیون تن مواد پلیمری است که سال نود و دو 3.3 میلیون آن فعال بود ولی متاسفانه امروز این عدد به 2.2 میلیون کاهش پیدا کرده است؛ این در حالی است که با هر یک میلیون تن مواد پلیمری 200 هزار شغل ایجاد میشود اما در این سالها از این ظرفیت نیز برای ایجاد شغل استفاده نشد.

چهارشنبه شب سعید جلیلی در مسجد اعظم اهواز حاضر شد و با تاکید بر اهمیت فصل انتخابات گفت: سال 92 ملت ما انتخاب کردند و بعد از آن نیز همه برای منتخب مردم آرزوی موفقیت در مسیر انقلاب اسلامی کردند و امروز بعد 4 سال ملت میخواهد با تجربه آنچه در این مدت گذشته، برای 4 سال آینده مجددا تصمیم بگیرد.
 
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت:
اگر امروز با وضع مطلوب فاصله داریم باید تلاش کنیم تا در هر انتخابات یک قدم به جلو حرکت کنیم.
 
وی افزود: همان دشمنی که در زمان جنگ تحمیلی آبادان را محاصره میکرد امروز میخواهد آبادانی کشور را محاصره کند.
 
جلیلی تصریح کرد: ملت ما با دشمنی مواجه است که انتطار دارد کلید آبادانی کشور دست او باشد ولی ملت ما چنین چیزی را نمیپذیرد.
 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگر امروز امنیت ما در منطقه مثال زدنی است و حتی دشمنان ما نیز به این موضوع اذعان دارند، چنین موفقیتی مرهون “تفکر انقلابی” است و دقیقا همین تفکر است که میتواند کشور را نیز آباد کند.

...

 
 
جلیلی ادامه داد: امروز بسیاری می پرسند چرا کشور ما با اینکه در همه زمینه های پیشرفت در وضعیت مساعدی قرار دارد و از طرف دیگر سرمایه بزرگ نیروی انسانی جوان، انقلابی و تحصیلکرده را نیز دارد با وضع مطلوب فاصله دارد؟ پاسخ این است که ملت میتواند اما برخی نمیتوانند.
 
وی گفت: انتخابات محل “عملیات روانی” نیست بلکه محل “چالش های عقلانی” برای محاسبه صحیح جهت انتخاب درست است.
 
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی با بیان اینکه باید کسانی را انتخاب کنیم که کشور را از “وضع موجود” به سمت “مطلوب” ببرند، گفت: تمام توان ما در صادرات نفت که تازه معلوم نیست به پولش دستیابی داشته باشیم یا خیر، نیست بلکه باید از این مزیت نسبی بهره برد و تولید شغل کرد.
 
جلیلی با اشاره به مباحثی که نمایندگان کارگروه های تخصصی دفتر او در چند سال گذشته در عرصه های مختلف از جمله نفت و گاز؛ دیپلماسی اقتصادی، کشاورزی، پتروشیمی و … درباره مشکلات اصلی کشور داشتند، گفت: این مباحث حاصل چند سال کار کارشناسی است و ما با طرح این موضوعات میخواهیم مانع مباحث نازل سیاسی در ایام انتخابات شویم.
 
 
وی افزود: اگر مزیت خوزستان نفت و گاز است باید مشخص شود که برنامه دولتها در این باره چیست و از این ظرفیت ها قرار است چه استفاده ای بشود؟
 
جلیلی تاکید کرد: برخی میگویند برای ایجاد اشتغال، سرمایه گذاری خارجی نیاز است اما امروز صنایع پایین دستی پتروشیمی کشور ظرفیت شان 16 میلیون تن مواد پلیمری است که سال نود و دو 3.3 میلیون آن فعال بود ولی متاسفانه امروز این عدد به 2.2 میلیون کاهش پیدا کرده است؛ این در حالی است که با هر یک میلیون تن مواد پلیمری 200 هزار شغل ایجاد میشود اما در این سالها از این ظرفیت نیز برای ایجاد شغل استفاده نشد.
 
وی با بیان اینکه به گفته کارشناسان ظرفیت کشاورزی خورستان میتواند امنیت غذایی منطقه را تامین کند، گفت: سال 75 مقام معظم رهبری دستور دادند 550 هزار هکتار اراضی کشاورزی خوزستان فعال شود که تاکنون نشده است.
 
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی بیان داشت: وقتی از فرصتها خوب استفاده نشود تهدیدها سراغ ما می آیند؛ مثلا وقتی از فرصت کشاورری استفاده نشد پدیده ریزگردها سراغمان آمد.
 
 
وی افزود: ریزگردها بلای الهی نیست بلکه قابل مدیریت و تدبیر است.
 
جلیلی گفت: این روزها زیاد میگویند که لازمه پیشرفت کشور تعامل با دنیاست اما آیا در این 4 سال توانستند از فرصت تعامل با دنیا بهره ببرند؟ تعامل با دنیا بتون ریختن در صنایع کشور  و ایجاد اشتغال برای کشورهای غربی نیست!
 
 
وی افزود: متوسط قیمت نفت در 8 سال دولت قبل 75 دلار و متوسط قیمت نفت در این دولت 65 دلار بوده، با این تفاوت که دولت قبل به ازای هر دلار نفت فروخته شده 1200 تومان و این دولت 3000 تومان دریافت کرده است و امروز باید گزارش دهند از این درآمد چه استفاده ای برای کشور شده است؟
 
جلیلی ادامه داد: صرف نامگذاری یک منطقه به عنوان منطقه آزاد، باعث پیشرفت آن منطقه نمیشود بلکه باید آن منطقه را از فقر و فساد و تبعیض آزاد کرد.
 
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: امروز خود شما مردم این منطقه قضاوت کنید از زمانی که اینجا منطقه آزاد اعلام شده، باعث افزایش اشتغال و صادرات نیز شده یا برعکس مشکلات را بیشتر کرده است؟
 
 
نماینده مقام معطم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در پایان بیان داشت: اگر امروز ما از برادر عزیزمان آقای رییسی حمایت میکنیم و معتقدیم ایشان اصلح است به خاطر این است که معتقدیم با حاکم شدن تفکر انقلابی بر دستگاه اجرایی، میتوان مشکلات کشور را حل و ایران را آباد کرد.
 
در این جلسه “محمدی پور” کارشناس حوزه نفت و گاز گفت: وقتی دولت یازدهم پارس جنوبی را تحویل گرفت، همزمان 10 فاز آن همزمان در حال پیشرفت بود ولی امروز بعد 4 سال تنها 3 فاز آن به پایان رسیده است.
 
وی افزود: در دولت اصلاحات میدان آزادگان جنوبی به ژاپنی ها تحویل داده شد و آنها نیز 5 سال کار را معطل کردند، سپس بخشی از این میدان برای توسعه به شرکت و نیروهای داخلی داده شد و رشد قابل توجهی نیز کرد اما در دولت فعلی همه قراردادهای قبلی را لغو و سه سال و نیم معطل شرکت توتال کردند  و در نهایت نیز این شرکت اعلام کرد قصد همکاری با ایران را ندارد!
 
این کارشناس حوزه انرژی با بیان اینکه فرصت سوزی ها و اعتماد به غربی ها باعث از دست رفتن ظرفیتهای فراوانی برای ایجاد شغل و درآمد شده، گفت: با روی کار آمدن یک دولت انقلابی و جوان میتوان از این فرصت ها بسیار بهتر بهره برد.
 
در ادامه این نشست “بیات” کارشناس حوزه پتروشیمی با بیان اینکه بیش از 40% پتروشیمی کشور در خوزستان است، گفت: نباید محصولاتمان را نیمه خام صادر کنیم بلکه باید با تبدیل آنها به کالاهای میان دستی موجب اشتغال بیشتر و افزایش صادرات کشور شویم.
 
همچنین “توکلیان” نماینده سابق ایران در فائو نیز با بیان جزییاتی از طرفیتهای کشاورزی ایران گفت: از 13 اقلیم دنیا 11 اقلیم در ایران وجود دارد و از 8000 گونه گیاهی 1200 گونه آن مخصوص کشور ماست و با همین دشت خوزستان میتوان 400 میلیون نفر را تامین غذایی کرد.
 
وی افزود: ما در ایران مشکل آب نداریم بلکه مشکل سوءتدبیر و مدیریت آب داریم و فقط با اراده و مدیریت بهتر میتوانیم بسیاریداز مشکلات فعلی را حل کنیم.

 

رجانیوز


فرم در حال بارگذاری ...

کار جهان گره خورد عجّل علی ظهورک

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اردیبهشت, 1396

 

لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی

یا سامع ٱلشکایا؛ رفع بلا بزودی

کار جهان گره خورد عجّل علی ظهورک

برگرد ای امام ِ مشکل گشا بزودی

أین بقیة ٱلله؟! قدری نگاه کافیست

تا پا بگیرد از نو صلح و صفا بزودی

گم شد خدا و… شیطان شد کدخدای ماها

تنظیم می شود این قبله نما بزودی

غم میشود زمینگیر٬ گل میشود سرازیر

عالم کنار کعبه حاجتروا بزودی

از دست رفته ایم و ای عشق دردمندیم

در جمکران بنا کن دارٱلشفا بزودی

لبریز از عدالت٬ آغاز خیر و برکت

محتاج میرسد به نان و‌ نوا بزودی

هر لحظه می نشیند بی واسطه٬ پر از عشق

آری مقابلِ هم؛ شاه و گدا بزودی

یار از سفر می آید سیراب میشود دل-

یک شب از آبِ سرداب در سامرا بزودی

آباد میشود با ذکر علی(علیه السلام)‌ بقیع و…

گلدسته غرقِ تکبیر و ربّنا بزودی

یکروز با نوای «یا مُمتَحن» می آید؛

بنیاگذارِ صحنِ خیرٱلنسا بزودی

شد آرزوی قلبم دیدار مهدی(عج) و بعد؛

با إذن مادر او یک کربلا بزودی

با شال مشکی و اشک٬ بیتاب می نشیند

در روضهٔ محرّم صاحب عزا بزودی!

مرضیه عاطفی


فرم در حال بارگذاری ...

این دردها برای خودمان خوب است.

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396

 

يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُفاطر/35

 

ای مردم ، شمایید که به خدا نیازمندید ،

و خداست که بی نیاز است و کارهایش همه پسندیده و زیباست .

حجت الاسلام عالی:

این دردها برای خودمان خوب است

فرض کنید همه ی انسان ها در رفاه و راحتی بودند و از مریضی هم خبری نبود،

این انسانی که هیچ دردی ندارد دیگر خدا را بنده نخواهد بود و فریاد انا الحق را می زند.

از امام کاظم علیه السلام پرسیدند:

چه چیزی باعث شد که خداوند ما را از عالم بالا به پایین بیاورد؟

امام کاظم علیه السلام فرمودند:

اگر انسان ها در همان عالم بالا می ماندند یعنی همان بهشتی که حضرت آدم در آنجا بود و هیچ رنجی به آن راه نداشت، دیگر انسان ها ضعف های خود را نمی دیدند اما او را در عالم دنیا قرار دادند که این ها را درک کند و بفهمد چقدر به خدا نیاز دارد و این زانو زدن برای خودمان خوب است.

وارث/سخنرانی حجت الاسلام عالی در مسجد الزهرا(سلام الله علیها) - دی 95


فرم در حال بارگذاری ...

نگاه و گناه

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396

تصویر حدیثی : نگاه و گناه


فرم در حال بارگذاری ...

انتخابات یکی از دو رکن مردم سالاری دینی است + اینفوگرافی

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396
 

منشور 31.jpg

گزیده ای از مجموعه بیانات مقام معظم رهبری درباره انتخابات

سخنرانی 1 فروردین 96، در مشهد مقدس

انتخابات یکی از دو رکن مردم سالاری دینی است. مردم سالاری دینی روی دو ستون ایستاده است؛ یکی از این دو ستون رأی مردم است، انتخابات است.

انتخابات بسیار مهم است. مایه عزّت ملّی است؛ مایه تقویت ملّت ایران است؛ مایه آبروی ملّت ایران است. مردم­ سالاری دینی متّکی است به انتخابات و باید در انتخابات واقعاً ملّت ایران بدرخشد.

بنده در انتخابات ها دخالت نمی کنم؛ هیچ وقت به مردم نگفته ام و نمی گویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت می کنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجه آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش می­ ایستم.در همه این سال ها بنده ایستادم و گفتم نتیجه انتخابات مردم هر چه هست باید تحقّق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت می کنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات می­ ایستم؛ امّا در بقیّه امور دیگر نه، باید مُرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند.به توفیق الهی انتخابات ما انتخابات پُرشوری خواهد بود، انتخابات فراگیری خواهد بود. امیدواریم ان شاءالله نتیجه­ انتخابات هم -چه در شوراها، چه در مورد ریاست جمهوری- چیزی باشد که موجب رضای الهی و سعادت ملّت ایران باشد. من می گویم انتخابات را خوب برگزار کنید؛ ملّت سرافراز خواهد شد، ملّت با انتخاباتِ خوب پیش خواهد رفت و دشمن هم به توفیق الهی هیچ غلطی نمیتواند بکند.

بیانات مقام معظم رهبری 29 فروردین 96 در جمع ارتش

انتخابات یکی از افتخارات ملّت ایران است. این انتخابات مایه عزّت و سربلندی و روسفیدی ملّت ایران در دنیا پیش ملّت ها است. همه بدخواهان و دشمنان اسلام سعی می کردند دین و اسلام و معنویّت را نقطه مقابل مردم سالاری نشان بدهند؛ جمهوری اسلامی نشان داد که نخیر، ما چیزی داریم به نام «مردم سالاری اسلامی»؛ مردم سالاری است و درعین حال اسلامی است و از هم تفکیک پذیر هم نیست.

این انتخابات نشان دهنده این است: مردم سالاری اسلامی. مایه افتخار است، مایه روسفیدی است، مایه عزّت است، مایه قدرت است؛ ملّت هم در انتخابات احساس می کنند که کلید کارهای کشور دست خودشان است. احساس می کنند آنها هستند که می توانند معیّن کنند عناصر اصلی کشور را؛ این خیلی مهم است.

همه باید قدر انتخابات را بدانند؛ دولتی ها بدانند، نامزدهای انتخاباتی بدانند، مردم بدانند، دست اندرکاران خود انتخابات بدانند؛ قدر انتخابات را بدانند. انتخابات را گرامی بداریم. انتخابات باید سالم، با امنیّت، با سلامت و با گستردگی انجام بگیرد.یک انتخابات گسترده، با نشاط، با شور و شوق و سالم و همراه با امنیّت ان شا ءالله اتّفاق بیفتد، این برای کشور یک ذخیره ای خواهد بود و خود این، کشور را مصونیّت بسیاری خواهد داد.

بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 5 اردیبهشت 96

انتخابات یکی از مظاهر مهمّ حضور مردم در صحنه است؛ بنده این را عرض بکنم. مردم عزیز ما انتخابات را یک وظیفه می دانند و باید بدانند، یک وظیفه است؛ هم حق است، هم وظیفه است. هم شأن مردم و حقّ مردم و قدرت مردم در تشکیل رأس حکومت و مسئولان اجرائی حکومت را اِحیاء می کند و این قدرت را به مردم می دهد که انتخاب بکنند، هم دشمن را از تعرّض به کشور و ملّت بازمی دارد.

حضور مردم مانع تعرّض دشمن و برای مصونیّت کشور است. معنای حضور مردم این است که این ملّت بزرگ، یکپارچه ایستاده است. دشمن وقتی این را می بیند، جسارت خودش را از دست می دهد، توانایی تحرّک و تعرّض خودش را از دست می دهد .-حرفی است که بارها گفته ایم- تصمیم بگیرند، به مردم هم بگویند، در تبلیغاتشان هم بگویند، قول هم بدهند که برای پیشرفت امور کشور، برای توسعه اقتصادی، برای باز کردن گره ها، نگاه شان به بیرون از این مرزها نخواهد بود، نگاه به خود ملّت خواهد بود.

 حوزه

نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو] 

واقعا رحمت خداوند وسیع است
مطلب فوق العاده مفیدی بود
تلنگری برایم بود
خداقوت

1396/02/14 @ 22:02


فرم در حال بارگذاری ...

اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ء

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396

 


رحمت بی نظیر هدایت

رحمت الهی و لطف عمیم حضرت لایزالی اقتضا کرده که انسان را در گوشه ای از ساختمان جهان برای مدتی معین جای دهد و او را از انواع مواهب و نعمت ها که از طریق فعل و انفعالات عناصری چون ابر و باد و مه و خورشید و فلک و… به دست می آید بهره مند کند، و انواع سبزیجات و حبوبات و میوه جات را که از طریق نباتات تامین می شود در اختیار او گذارد، و وی را از گوشت های حلال دریایی و هوائی و زمینی روزی دهد، و ابزار و وسائل لازم را برای به پا کردن خیمه زندگی برای او تامین کند، تا با تکیه بر عقل و خرد، و به کارگیری اراده و اختیار و آزادی و حریت، هدایت تشریعی را که به عبارت دیگر صراط مستقیم است، و از میان همه نعمت ها نعمتی بی نظیر است، صراط مستقیمی که کتب آسمانی، و نبوت انبیاء، و ولایت امامان و بخصوص قرآن مجید ترسیم کرده اند انتخاب کند و از این راه تکالیف و وظائف و مسئولیت های خود را نسبت به خالق دریابد

و صادقانه و عاشقانه همراه با همتی بلند و عالی به اجرای آنها اقدام کند، و از این طریق به رشد و کمال مطلوب برسد، و در این چند روز محدودی که در دنیاست به آباد کردن آخرت ابدی و سرای جاودانی بپردازد، و خود را برای بهره گیری از رضوان الله و بهشت عنبر سرشت مهیا کند.

انسان اگر به تمام نعمت های مادی حق، و به همه نعمت های معنوی حضرت رب العزة بیندیشد، و با دقت و تامل بنگرد می یابد که رحمت رحیمیه پروردگار، و فیض عام و خاص خدای مهربان ظاهر و باطن، و غیب و شهود، و ملک و ملکوت، و همه شئون او را فراگرفته، و سعه رحمت دوست او را در خود فروپوشانده، و وی را آن چنان مورد مهر و محبت خود قرار داده، که موجودی از موجودات حتی فرشته مقرب را این گونه مورد عنایت و لطف و رافت و کرم و رحمت قرار نداده! !

آن وقت است که با چراغ معرفت، قدم عشق در جاده تکلیف می گذارد، و با کمک ایمان برای رسیدن به لقاء دوست حرکت می کند، و لحظه ای از بندگی حق و خدمت به خلق دریغ نمی ورزد، و با تمام سلول های وجودش و رگ و پی و اعضا و جوارحش، و دل شیدا و عاشقش، و جان واله و حیرانش، و زبان گویایش، و درون باحالش، و سینه سوزانش، و پوست و گوشت و استخوانش، و همه هستی اش خاضعانه و خاشعانه، روزانه و شبانه در پیشگاه محبوب ازلی و ابدی به عنوان توسل و تمسک به رحمت سرمدی عرضه می دارد:

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و سخایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

 

...

انسان با انتخاب صراط مستقیم، و هدایت قویم الهی، و عمل به تکالیف و وظائف، و رعایت حلال و حرام، و خدمت به خلق خدا، بنا به فرموده قرآن مجید از اجر عظیم، اجر غیر ممنون، اجر کریم، اجر کبیر، رضای حق، خلود در بهشت که همه و همه رحمت خدا نسبت به اوست بهره مند می شود.

«اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ء»

رحمت خدا

انسان اگر در طول مسیر زندگی به سبب جهل، یا غفلت، یا نسیان، یا عاملی دیگر دچار خطا و عصیان شود، با بازگشت به حق، و توسل به توبه و انابه، و جبران خطا و گناه، به صورتی که دستور داده شده، یقینا مورد عفو و آمرزش و مغفرت و رحمت حق قرار می گیرد، به خصوص اگر توبه و انابه او همراه با دعای کمیل در شب جمعه شود، شبی که شب رحمت است، و شبی که با خواندن دعای کمیل نازل شدن باران غفران و عفو و رحمت پروردگار مهربان و خدای ستوده صفات حتمی و قطعی است.

«قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم » (1)

ای بندگانم! ای کسانی که بر خود اسراف روا داشتید، از رحمت خدا مایوس و ناامید مشوید، یقینا خدا همه گناهان را می آمرزد، مسلما او بسیار آمرزنده و مهربان است.

آیاتی که در قرآن به جملات ملکوتی، و عبارات عرشی مانند: ان الله غفور رحیم، والله رؤوف بالعباد، والله یدعوا الی الجنة والمغفرة، یختص برحمته من یشاء، والله ذو فضل عظیم، ان الله کان عفوا غفورا، توابا رحیما، و هو ارحم الراحمین، ان ربک واسع المفغرة، ختم می شود فراوان است، با توجه به عمق این آیات روی آوردن به سوی حضرت حق، و توبه از گناه، و جبران عصیان و خطا، واجب، و ناامیدی از رحمت حضرت او حرام و گناه کبیره است.

روایات باب رحمت

ابوسعید خدری از پیامبر اسلام روایت کرده: چون مؤمنان گنهکار را به دوزخ برند، آتش بر آنان سرد شود، تا بیرونشان آورند، آنگاه از طرف حضرت الله بر فرشتگان خطاب آید:

اینان را به فضل و رحمت من به بهشت درآورید، که دریای مرحمت من و امتنان و لطفم بی کران، و فضل و احسانم بی پایان است.

از اهل بیت روایت است، چون روز قیامت برپا شود، حق تعالی اهل ایمان را در یک نقطه جمع کند و خطاب فرماید: من از حقوقی که در ذمه شما دارم گذشتم، شما هر حقی در ذمه یکدیگر دارید بگذرید تا به بهشت درآئید.

در روایت آمده: وقتی روز قیامت شود، بنده ای از اهل ایمان را حاضر کنند، خطاب رسد: بنده من نعمتم را سر بار معصیت ساختی، و چندان که نعمت را بر تو افزودم تو بر عصیان افزودی بنده از خجلت معصیت سر در پیش افکند، از پیشگاه رحمت خطاب رسد: ای بنده من سر بردار که همان ساعت که معصیت می کردی تو را آمرزیدم و قلم عفو بر آن کشیدم.

و نیز روایت شده بنده ای را نزدیک آرند آن بیچاره به خاطر گناه بسیار سر به زیر اندازد، و از شرمساری به گریه درآید، از درگاه عزت و رحمت خطاب رسد، آن روز که گناه می کردی و می خندیدی تو را شرمسار نساختم، امروز که سر شرمساری و خجلت به پیش انداخته ای، و گناه نمی کنی، و زاری و گریه می آوری، چگونه تو را عذاب کنم! گناهت را بخشیدم، و اجازه درآمدن به جنت را به تو مرحمت کردم.

از رسول خدا روایت شده: خدا را صد رحمت است، از آن صد رحمت یکی را در دنیا جلوه داد و در میان بندگان پراکنده کرد، و نود و نه دیگر را در خزانه احسان خود نگاهداشت تا در آخرت آن یک را به این نود و نه اضافه کند و بر بندگان نثار فرماید.

از رئیس محدثین، حدیث شناس کم نظیر حضرت صدوق از یکی از امامان معصوم روایت شده: که چون قیامت برپا شود، رحمت واسعه الهی چنان جلوه کند و از گناهکاران فوج فوج بیامرزد که شیطان رانده شده در عفو خدا به طمع افتد! !

در روایتی بسیار مهم آمده: چون بنده مؤمن را در قبر گذارند و سر قبر را بپوشانند و دوستان و رفیقان برگردند، و او را در کنج لحد تنها گذارند، حضرت عزت از روی لطف و رحمت به او خطاب کند: بنده من در این تاریکی تنها ماندی، و آنان که به خاطر خوشنودیشان معصیت مرا کردی و رضای آنان را به رضای من برگزیدی از تو جدا شدند و تو را تنها گذاشتند و رفتند، امروز تو را به رحمت واسعه خود بنوازم چنان که خلایق تعجب کنند، پس به فرشتگان خطاب شود ای فرشتگان من، بنده ام غریب و بی کس و بی یاور و دور از وطن است، اکنون در این لحد مهمان من است، بروید او را یاری کنید و دری از بهشت به رویش بگشائید و انواع ریاحین و طعام نزدش حاضر کنید و پس از آن او را به من واگذارید که مونس او تا قیامت خواهم بود. (2)

داستان هایی از رحمت

در روایتی آمده: چون روز قیامت شود، عبد را به جایگاه حساب درآورند، و نامه عمل او را که پر از گناه است به دست چپ وی دهند، عبد وقت گرفتن نامه به خاطر عادتی که در دنیا داشته بسم الله به زبان جاری کند و با خواندن

خدا به رحمت نامه را بستاند، چون بگشاید آن را سپید یابد، و هیچ نوشته ای در آن نامه به نظرش نیاید، گوید این جا نوشته ای نیست تا بخوانم فرشتگان گویند: در این نامه سیئات و خطاهایت نوشته بود. ولی به برکت این آیه زایل شد و حضرت عزت از تو گذشت. (3)

عیسی و گناهکار

در روایات آمده: روزی عیسی با جمعی از حواریون به راهی می گذشت، ناگاه گنهکاری تباه روزگار، که در آن زمان به فسق و فجور معروف و مشهور بود آنان را بدید، آتش حسرت در سینه اش افروخته شد، آب ندامت از دیده اش روان گشت، تیرگی روزگار، و تاریکی حال خود را معاینه دید، آه جگر سوز از دل پرخون برکشید و با زبان حال گفت:

یا رب که منم دست تهی چشم پر آب

جان خسته و دل سوخته و سینه کباب

نامه سیه و عمر تبه کار خراب

از روی کرم به فضل خویشم دریاب

پس با خود اندیشید که هرچند در همه عمر قدمی به خیر برنداشته ام، و با این آلودگی و ناپاکی قابلیت همراهی با پاکان را ندارم، اما چون این گروه دوستان خدایند، اگر به مرافقت و موافقت ایشان دو سه گامی بروم ضایع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و به دنبال آن جوانمردان فریادکنان می رفت.

یکی از حواریون باز نگریست و آن شخص را که به نابکاری و بدکاری شهره شهر و مشهور دهر بود دید که به دنبال ایشان می آید گفت: یا روح الله، ای جان پاک این مرده دل بی باک را کجا لیاقت همراهی با ماست، و بودن این پلید ناپاک از پی ما در کدام مذهب رواست؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نکند و از همراهی ما جدا شود که مبادا شومی گناهانش دامن زندگی ما را بگیرد! !

عیسی (ع) در اندیشه شد تا به آن شخص چه گوید و چگونه عذر او را بخواهد که ناگاه وحی الهی در رسید: یا روح الله وست خودپسند و دچار پندار خود را بگوی، تا کار از سر گیرد، که هر عمل خیری تا امروز از او صادر شده، به خاطر نظر حقارتی که به آن مفلس انداخت از دیوان و دفتر عمل او محو کردیم، و آن فاسق گناهکار را بشارت ده که به آن حسرت و ندامت که به پیشگاه ما پیش آورد، مسیر توفیق به روی او گشودیم، و دلیل عنایت را در راه هدایت به حمایت او فرستادیم. (4)

گناهکار جوان

ملافتح الله کاشانی در تفسیر منهج، و آیت الله کلباسی در کتاب انیس نقل کرده اند: در زمان مالک دینار جوانی از زمره اهل معصیت و طغیان از دنیا رفت، مردم به خاطر آلودگی او جنازه اش را تجهیز نکردند، بلکه در مکان پستی و محل پر از زباله ای انداختند و رفتند، شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالی به مالک دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و کفن در گورستان صالحان و پاکان دفن کن، عرضه داشت او از گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با چه وسیله مقرب درگاه احدیت شد؟

جواب آمد در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:

یا من له الدنیا والآخرة ارحم من لیس له الدنیا والآخرة

ای که دنیا و آخرت از اوست، رحم کن به کسی که نه دنیا دارد نه آخرت.

مالک کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم، و کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوریم؟ (5)

دعای مستجاب

در زمان منصور بن عمار که از زمره عارفان و اهل حال بود ثروتمندی مجلس معصیتی آراست، چهار درهم برای خرید وسائل پذیرایی به غلامش داد و او را روانه بازار کرد، غلام در راهی که به سوی بازار می رفت به مجلس منصور بن عمار گذشت، گفت: بایستم و گوش فرا دهم که منصور بن عمار چه می گوید؟ شنید منصور برای فردی تهیدست از مجلسیان خود چیزی طلب می کند و می گوید: کیست که چهار درهم انفاق کند تا چهار دعا در حق او کنم، غلام پیش خود گفت: چیزی بهتر از این نیست که چهار درهم را به جای خرید طعام و شراب برای اهل معصیت به او دهم تا در حق من چهار دعا کند، چهار درهم را به منصور پرداخت و گفت:

چهار دعا در حق من کن!

منصور گفت: به چه اموری نسبت به تو دعا کنم، دعایت را بیان کن.

گفت: اول دعا کن که خدا مرا از اسارت بندگی و بردگی نسبت به اربابم آزاد کند.

دوم آن که خواجه مرا توفیق توبه عطا فرماید.

سوم آن که عوض این چهار درهم انفاق شده را به من عطا کند.

چهارم آن که مرا و خواجه ام و اهل مجلس خواجه ام را مورد آمرزش قرار دهد.

منصور چهار دعا کرد و غلام با دست تهی به سوی خواجه بازگشت.

خواجه گفت: کجا بودی؟ غلام گفت: ای

خواجه چهار درهم دادم و چهار دعا خریدم!

خواجه گفت: چهار دعا کدام است؟

غلام گفت دعای اول این که از قید بردگی آزاد شوم.

خواجه گفت: تو در راه خدا آزادی.

دوم آن که تو ای خواجه توفیق توبه از گناه یابی.

خواجه گفت: توبه کردم.

سوم آن که خدا عوض چهار درهم را به من عطا فرماید.

خواجه چهار درهم به او عطا داد.

چهارم آن که خدای مهربان من و تو و اهل آن مجلس را بیامرزد.

خواجه گفت: آن چه بر عهده من بود بجا آوردم، آمرزش من و تو و اهل مجلس از عهده من بیرون است!

خواجه شبانه در عالم رؤیا صدای هاتفی را از جانب حق شنید:

ای بنده تو با این فقر و مسکنت به وظیفه خود رفتار کردی، حاشا به کرم ما که با وجود کرم بی پایان به وظیفه خود عمل نکنیم ما تو را و غلامت و تمام اهل مجلس را آمرزیدیم. (6)

ورود بر خدای کریم

مردی حکیم از گذرگاهی عبور می کرد، دید گروهی می خواهند جوانی را به خاطر گناه و فساد از منطقه بیرون کنند، و زنی از پی او سخت گریه می کند، پرسیدم این زن کیست؟ گفتند: مادر اوست، دلم رحم آمد، از او نزد جمع شفاعت کردم و گفتم این بار او را ببخشید، اگر به گناه و فساد بازگشت بر شماست که او را از شهر بیرون کنید.

حکیم می گوید: پس از مدتی به آن ناحیه بازگشتم، در آن جا از پشت در صدای ناله شنیدم، گفتم شاید آن جوان را به خاطر ادامه گناه بیرون کردند، و مادر از فراق او ناله می زند، در زدم مادر در را باز کرد از حال جوان جویا شدم، گفت: از دنیا رفت ولی چگونه از دنیا رفتنی؟

وقتی اجلش نزدیک شد گفت: مادر همسایگان را از مردن من آگاه مکن، من آنان را آزرده ام، و آنان مرا به گناه شماتت و سرزنش کرده اند دوست ندارم کنار جنازه من حاضر شوند، خودت عهده دار تجهیز من شو و این انگشتر را که مدتی است خریده ام و بر آن بسم الله الرحمن الرحیم نقش است با من دفن کن و کنار قبرم نزد خدا شفاعت کن که مرا بیامرزد و از گناهانم درگذرد، به وصیتش عمل کردم وقتی از دفنش برمی گشتم، گویی شنیدم: مادر برو آسوده باش من بر خدای کریم وارد شدم. (7)

توبه به دنبال توبه

عطار در منطق الطیر روایت می کند: مردی پس از گناه روی گناه، و کثرت معصیت توفیق توبه یافت، پس از توبه بر اثر غلبه هوای نفس دچار معصیت شد، بار دیگر توبه کرد ولی توبه خود را شکست و گرفتار گناه شد تا جایی که به عقوبت و جریمه و مکافات و کیفر بعضی از گناهانش مبتلا شد، و به این حقیقت آگاهی پیدا کرد که عمرش را به بی حاصلی تباه کرده، و نزدیک به رحلت شده به خیال توبه افتاد، ولی از خجالت و شرمساری روی توبه نداشت، و چون دانه گندم روی تابه سرخ شده از آتش در سوز و گداز بود، تا وقت سحر از منادی غیبی شنید ای گنهکار خدای مهربان می فرماید:

چون اول توبه کردی تو را بخشیدم، وقتی توبه را شکستی در حالی که می توانستم از تو انتقام بگیرم مهلتت دادم تا توبه کردی، و توبه ات را پذیرفتم تا بار سوم که توبه شکستی و خود را در معصیت غرق کردی، اکنون اگر به خیال توبه هستی، توبه کن که توبه ات را می پذیرم. (8)

دعای راه گم کرده را پاسخ می دهند

«عطار» در «منطق الطیر» روایت می کند:

شبی حضرت روح الامین در «سدرة المنتهی » قرار داشت، شنید از جانب خدای مهربان ندای لبیک می آید، ولی ندانست این لبیک در جواب کیست؟

خواست شایسته شنیدن لبیک را بشناسد، در تمام آسمان و زمین کسی را نیافت، ملاحظه کرد از پیشگاه حضرت حق پیاپی جواب لبیک می رسد، دوباره نظر کرد اثری از چنان بنده ای که سزاوار مقام جواب باشد نیافت، عرضه داشت: الهی مرا به سوی بنده ای که پاسخ ناله اش را می دهی راهنمایی کن، خطاب رسید به خاک روم نظر انداز، نظر کرد، دید بت پرستی در بتخانه روم، در حالی که چون ابر بهار می گرید بتش را صدا می زند، جبرئیل از مشاهده این واقعه در جوش و خروش آمد، عرضه داشت حجاب از برابرم برگیر، که چگونه است که بت پرستی بت خود را ستایش می کند، و او را به زاری می خواند و تو از روی لطف و رحمت جوابش را می گویی؟ !

خطاب رسید بنده ام دلش سیاه شده به این خاطر راه را گم کرده، ولی چون مرا از کیفیت راز و نیازش خوش آمد، جواب می گویم، و به پاسخش لبیک می سرایم تا به این وسیله راه را پیدا کند، در آن هنگام زبان او به خواندن خدای مهربان گشوده شد! ! (9)

تغییر نام از دفتر تیره بختان به دیوان نیک بختان

صاحب تفسیر فاتحة الکتاب که یکی از مهم ترین کتاب های عرفانی و علمی است و به قلم یکی از دانشمندان پس از عصر «فیض کاشانی » نوشته شده روایت می کند:

در بنی اسرائیل عابدی بود، دامن انقطاع از صحبت خلق درچیده، و سر عزلت در گریبان خلوت کشیده بود، چندان رقم طاعت و بندگی در اوراق اوقاتش ثبت کرده بود که فرشتگان آسمانها او را دوست گرفتند و جبرئیل که محرم اسرار پرده وحی بود در آرزمندی زیارت و دیدار او از حضرت حق درخواست نزول از دایره افلاک به مرکز خاک نمود، فرمان رسید در لوح محفوظ نگر تا نامش را کجا بینی، جبرئیل نظر کرد نام عابد را مرقوم در دفتر تیره بختان دید، از نقشبندی قضا شگفت زده شد، عنان عزیمت از دیدار وی باز کشید و گفت:

الهی کسی را در برابر حکم تو طاقت نیست، و مشاهده این شگفتی ها را قوت و نیرو نمی باشد.

خطاب رسید: چون آرزوی دیدن وی را داشتی و مدتی بود که دانه این هوس در مزرعه دل می کاشتی اکنون به دیدار او برو و از آنچه دیدی وی را آگاه کن.

جبرئیل در صومعه عابد فرود آمد او را با تنی ضعیف و بدنی نحیف دید، دل از شعله شوق سوخته و سینه از آتش محبت افروخته، گاهی قندیل وار پیش محراب طاعت، سوزناک ایستاده، و زمانی سجادوار از روی فروتنی به خاک تضرع و زاری افتاده، جبرئیل بر وی سلام کرد و گفت ای عابد خود را به زحمت مینداز، که نام تو در لوح محفوظ داخل صحیفه تیره بختان است، عابد پس از شنیدن این خبر چون گلبرگ تازه، که از وزش نسیم سحری شکفته شود، لب خندان کرد، و چون بلبل خوش نوا که در مشاهده گل رعنا نغمه شادی سراید زبان به گفتن الحمدلله به حرکت آورد، جبرئیل گفت: ای پیر فقیر با چنین خبر دلسوز و پیام غم اندوز تو را ناله انا لله باید کرد نعره الحمدلله می زنی؟ !

تعزیت و تسلیت روزگار خود می باید داشت نشانه تهنیت و مسرت اظهار می کنی!

پیر گفت از این سخن درگذر که من بنده ام و او مولا بنده را با خواهش مولا خواهشی نباشد، و در پیش ارادت او ارادتی نماند، هرچه خواهد کند، زمام اختیار در قبضه قدرت اوست، هر جا خواهد ببرد، عنان اقتدار در کف مشیت اوست، هرچه خواهد کند، الحمد لله اگر او را برای رفتن به بهشت نمی شایم، باری برای هیمه دوزخ به کار آیم!

جبرئیل را از حالت عابد رقت و گریستن آمد، به همان حال به مقام خود بازگشت، فرمان حق رسید در لوح نگر تا ببینی که نقاش «یمحوا الله ما یشاء ویثبت » چه نقش انگیخته، و صورتگر «یفعل الله ما یشاء» چه رنگ ریخته؟

جبرئیل نظر کرد نام عابد را در دیوان نیک بختان دید، وی را حیرت دست داد، عرضه داشت الهی در این قضیه چه سری است و در تبدیل و تغییر مجرمی به محرمی چه حکمت است؟

جواب آمد: ای امین اسرار وحی، و ای مهبط انوار امر و نهی چون عابد را از آن حال که نامزد وی بود خبر کردی ننالید و پیشانی جزع بر زمین نمالید، بلکه قدم در کوی صبر گذاشت، و به حکم قضای من رضا داد، کلمه الحمدلله بر زبان راند، و مرا به جمیع محامد خواند، کرم و رحمتم اقتضا کرد که به برکت گفتار الحمد لله نامش را از گروه تیره بختان زدودم و در زمره نیک بختان ثبت کردم. (10)

الهی رحمتت دریای عامست

و زآنجا قطره ای ما را تمام است

اگر آلایش خلق گنهکار

در آن دریا فروشوئی به یکبار

نگردد تیره آن دریا زمانی

ولی روشن شود کار جهانی

خداوندا همه سرگشتگانیم

به دریای گنه آغشتگانیم

زسر تا پا همه هیچیم در هیچ

چه باشد بر همه هیچیم بر هیچ

همه بیچاره مانده پای بر جای

برین بیچارگی ما ببخشای

و بقوتک التی قهرت بها کل شی ء:

و از تو درخواست می کنم به توانائیت که به آن بر همه چیز چیره شدی.

قدرت و توانایی حق که عین ذات مبارک اوست، بی نهایت و بی انتهاست.

همه قدرت ها و توانایی ها در جنب قدرت او هیچ و پوچند.

با قدرت او نباید به طور مستقل از قدرتی و قدرتمندی سخن گفت، همه قدرت ها شعاعی سوسو زنان از قدرت حضرت اوست: لاحول و لا قوة الا بالله.

در سطور گذشته کلمه کل شی ء به صورت مبهم بررسی شد، و سخن به این نتیجه رسید که کل شی ء یعنی تمام مخلوقات و آفریده هایی که به اراده حضرت او به وجود آمده اند، و شماره آنها، و چگونگی کمیت و کیفیت بسیاری از آنها را کسی نمی داند و تا قیامت نخواهد دانست. از میلیاردها میلیارد موجودات کیهانی، و اجرام آسمانی، و کهکشان ها و سحاب ها، و نباتات و گیاهان، و حیوانات و پرندگان و چرندگان و خزندگان خشکی و دریا، و انبوه بیرون از شماره آمیب ها، ویروس ها، میکرب ها، و موجودات غیبی و فرشتگانی که آسمانها و زمین را به قدرت و توانائیت فروتن و خاکسار و ذلیل و خوارند، همه مسخر و فرمانبردارند، و در برابر فرامین حکیمانه ات سر تواضع بر خاک ذلت دارند، و همیشه و همه جا برای فرمانبرداریت آماده و حاضرند، و روح

سرپیچی، و حالت عصیان در احدی از آنها نسبت به دستوراتت وجود ندارد.

موجوداتی که بی استثناء مقهور و مغلوب قدرت بی نهایت تواند، همه وجودشان عین خضوع و محض ذلت است.

در فرازی از یک دعای عارفانه و عاشقانه که از قلب ملکوتی معصومی آگاه، و موحدی بینا بر زبانش جاری شده می خوانیم:

یقینا تو، آری تو خدایی هستی که به قدرت و توانائیت همه چیز را ذلیل خود کردی، و گردن همه چیز پیش قدرتت، افتاده و خاضع است، آنچه بخواهی نسبت به همه چیز انجام می دهی، و به آنچه اراده فرمائی در مملکت وجود تصرف می کنی، تویی ذات مقدسی که همه چیز را آفریدی، و کار همه چیز به دست قدرت توست، تو مولای همه چیزی، و همه چیز مغلوب قهاریت و مسخر سخاریت توست، معبودی جز تو نیست، تو عزیز و کریمی.

جمله ذرات زمین و آسمان

لشگر حقند گاه امتحان

باد را دیدی که با عادان چه کرد؟

آب را دیدی که در طوفان چه کرد؟

وانچه بر فرعون زد آن بحر کین

وانچه با قارون نمودست این زمین

وانچه سنگ انداخت داودی به دشت

گشت سیصد پاره و لشگر شکست

سنگ می بارید بر اعدای لوط

تا که در آب سیه خوردند غوط

گر بگویم از جمادات جهان

عاقلانه یاری پیغمبران

مثنوی چندان شود که چهل شتر

چون کشد عاجز شود از بار پر

آری رحمتی که همه چیز را فراگرفته، و قدرت بی نهایتی که بر همه چیز غالب و چیره است، و وجود مبارکی که همه چیز در برابر قدرتش خاضع و ذلیل است، برای او بسیار بسیار آسان است که دعای بنده اش را که با گریه و زاری و فروتنی و با خلوص و خاکساری، و در حالت تضرع و اشک باری، آن هم در شبی چون شب جمعه انجام می گیرد مستجاب کند، و برای او فوق العاده سهل است که لشگر آسمان و زمین خود را برای رساندن عبد دعاخوان به مقاصد دنیوی و اخرویش به کار گیرد.

کسی که در حال انکسار خدا را به رحمت و قدرتش می خواند، و رحمتی و قدرتی جز رحمت و قدت او نمی داند و نمی بیند آیا ممکن است دعایش به هدف اجابت نرسد؟

هرگز! موجود ضعیف و ناتوان است، که نمی تواند حاجت حاجتمند را روا کند، و دعای دعا خوان را به اجابت برساند، و خواسته خواهنده را پاسخ گوید، ذات غنی و رحمت واسعه و قدرت بی نهایت، که همه چیز در قبضه قدرت اوست بر وفق مصلحت عبد و حکمت خود دعا را مستجاب می کند، و خواسته خواهان را عطا می فرماید.

در دعای سیزدهم صحیفه سجادیه آمده: آفریده ها را به نیازمندی نسبت داده ای، و آنان هم بی چون و چرا نیازمند به تو هستند، پس کسی که ترمیم خلا وشکاف زندگیش را از تو بخواهد، و تغییر تهی دستی و فقرش را از تو درخواست کند، یقینا حاجتش را از جایگاه اصلی اش خواسته و به دنبال مطلبش از راه صحیح و درستش آمده، و کسی که برای حاجتش به یکی از آفریده های تو رو کند، یا او را به جای تو وسیله رسیدن به نیازش قرار دهد، قطعا خود را در معرض محرومیت قرار داده، و سزاوار از دست رفتن احسان تو شده.

با اشتیاق و شوق آهنگ تو کردم، و از باب اطمینان به تو، امیدم را به جانب حضرتت آوردم، و دانستم آنچه را از تو می خواهم هر چند زیاد باشد در کنار دارائیت اندک است. و چیزهای با ارزشی که بخشش را از تو درخواست می کنم، در جنب توانائیت کوچک و بی مقدار است، و دایره کرم و بزرگواریت با تقاضای هیچ کس تنگ نمی شود، و دست بخشندگیت از هر دستی برتر است.

ممکنات که روزگاری عدم محض بودند، و وجودی نداشتند تا قابل ذکر باشند، با اراده و رحمت و قدرت حق وجود یافتند و تداوم وجودشان بر اثر عنایت و نظر حق و رحمت و قدرت اوست، و هیچ استقلالی در هیچ زمینه ای از خود ندارند، و مهر فقر ذاتی و خضوع و ذلت ماهیتی و حیثیتی بر پیشانی حیات آنان خورده، و همیشه خاکسار و ذلیل و خاضع و خوار در جنب قدرت ازلی و ابدی او هستند.

سزاوار و شایسته انسان نیست که در برابر قدرت بی نهایت او از خود قدرتی نشان دهد، و کـوس منیت بزند و بر طبل تکبر بکوبد، و با خضوع ذاتی، و ذلت هویتی، و با این کوچکی جثه که جز مقداری خاک چیزی نیست، و با این محدودیت روحی که جز یک نفخه و دم واقعیتی نیست، و با این محدودیت عقل که از پی بردن به حقیقت یک ذره ناچیز، عاجز و ناتوان است در برابر قدرت مولا و خالق و مدبر و پروردگارش که همه چیز خود را از شعاع رحمت او دارد عرض و اندام کند، که عرض و اندامش عامل سقوط، و ورشکستگی و افتضاح و آبروریزی، و سبب محرومیت از رحمت و گرفتار شدن به چنگال عقوبت، و دچار آمدن به عذاب است.

پی نوشت ها:

1. زمر، 53.

2. روایات باب رحمت به طورمفصل در بحار ج 6، و محجة البیضاء، ج 8 و کتاب تفسیر فاتحة الکتاب و تفاسیر قرآن نقل شده.

3. تفسیر فاتحة الکتاب، ص 74.

4. تفسیر فاتحة الکتاب ص 63.

5. انیس اللیل، ص 45.

6. محجة البیضاء، ج 7، ص 26.

7. تفسیر روح البیان، ج 1، ص 337.

8. انیس اللیل، ص 45.

9. انیس اللیل، ص 46.

10. تفسیر فاتحة الکتاب، ص 107.

حوزه

نظر از: گل نرگس [عضو] 
1396/04/24 @ 16:15


فرم در حال بارگذاری ...

و رحمتی وسعت کل شیء

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396

 


فرم در حال بارگذاری ...

خصلتی که ابلیس را از «درگاه خدا» بیرون کرد

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396

 

خداوند در آیاتی از قرآن به خصلتی اشاره کرده است که باعث اخراج شیطان از درگاه الهی شد.
از جمله خصلت‎هایی که ممکن است گریبانگیر افراد شود و زمینه را برای خطاهای بعدی فراهم کند، صفتی است که درست در مقابل تواضع و فروتنی قرار دارد که همان تکبر است. این خصلت به قدری ناپسند است که خداوند در آیات قرآن آن را به بدترین افراد نسبت داده که در رأس آنها ابلیس است.
 
امام کاظم(علیه السلام) در مذمت خصلت تکبر فرمودند:
«زراعت در زمین هموار مى‎روید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت در دل‎هاى متواضع جاى مى‎گیرد نه در دلهاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است.» (تحف العقول، ص396)
 
از سوی دیگر همان طور که اشاره شد خداوند تکبر را به بدترین و دشمن‎ترین موجود بشریت یعنی ابلیس نسبت داده است تا جایی که به واسطه همین خصلت او را از درگاه خود اخراج کرد.
 
خداوند متعال در سوره صاد آیه74 در بیان علت عدم سجده ابلیس بر آدم(ع) می‎فرماید:  
«إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ؛ مگر ابلیس [که] تکبر کرد و از کافران شد.»
 
در ادامه می‎فرماید:
«قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ؛
فرمود اى ابلیس چه چیز تو را مانع شد که براى چیزى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آورى آیا تکبر کردی یا از [جمله] برترى‏جویانى.»
 
و در آیات بعد می‎فرماید:
«قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ؛ فرمود پس از آن [مقام] بیرون شو که تو رانده‏‎اى.»
 
بر اساس این آیات، خداوند مهم‎ترین علت‎های عدم سجده ابلیس بر آدم(علیه السلام) را تکبر معرفی کرده است که زمینه کفر او را فراهم می‎کند.
 

 خبرگزاری تسنیم


فرم در حال بارگذاری ...

حضرت بقیه الله (عج) مظهر رحمت خداوند

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396

 


حجت الاسلام سید احمد دارستانی:

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:

من همانند باران هستم برتمام اهل دنیا می بارم،

من همانند خورشید هستم بر تمام خانه های اهل عالم از یهودی و مسیحی و زرتشتی و…تا مسلمان می بارم.

من مظهر رحمت خداوند هستم.

 

کسی که روز و شب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را صدا زد ولی ایشان را زیارت نکرد،

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند به این سه دلیل توفیق زیارت پیدا نکردند:

1- فراموش کردن ضعفا و فقرا

2- فراموش کردن فامیل، یکی از چیزهایی که عمر را کوتاه می کند و فقر می آورد قطع صله ی رحم است.

3- به مال و اموال اضافه کردن

 

وارث/ سخنرانی حجت الاسلام سید احمد دارستانی در هیئت غریب مدینه _ مهر 95


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم