برای حضرت باران...
نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1395هیچ عاشقی نیست که شرمسارِ نگون بختی خویش نباشد
و هر سپیده، تلخی غیبتت را نچشیده باشد
و در غروبِ نیلگون هر روز، شقایق انتظار را نچشیده باشد.
آنکه راه، غبار خستگی بر رویش نشاند و چشم، اشک را با خاک بر گونهاش درآمیخت
و نو به نو، خود را از خاک انتظار بنا کرد.
فغان که نفس برآمد و بخت از خواب بر نیامد و چشم بلندای قد تو را به آغوش نکشید
و چه خرم درختانی که از خاک منتظران، شاخه درهم کردند و با هر نسیم از سوی تو، سری برگرداندند.
ای خوبترین حکایت تاریخ! ای شوکت آسمان در رنج زمانه! ای شگفتی رحمت خدا در نزول قرآن!
ای اقبال خوشایندِ روزهای رنج! ای ذوق مستی چشمهای منتظر!
ستارگان فروزان و ماه نقرهفام، بر من رشک برند گر نور تو، بر بخت آسمان چشمم طلوع کند.
صبح وصل عشاق و شفق خستگان بر تاریکی سحرم حسرت برند گر نسیم، تاری از طرّهی مشکبوی تو بر بختم افکند.
ای ترنم رحت خدا بر رخسار منتظران
آه بر ما مینالد و گریه بر پایان خود دلتنگ است.
شب، برای سپیدهی صبح، سینه تیرگی شکافته و غروب به خون نشسته، حیران صبح است
و خدا کریمانهترین وعدههایش، ربانیترین مژدههایش و حرز جان ما را به پای نغمههای ظهور تو ریخته
ای از تو خندان دشت گلهای نرگس… بیا!
besuyezohur.ir
![ستاره مشرقی ستاره مشرقی](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/shared/global/avatars/_evocache/default_avatar_unknown.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1425391638?size=64&default=https%3A%2F%2Fkowsarblog.ir%2Fmedia%2Fshared%2Fglobal%2Favatars%2Fdefault_avatar_unknown.jpg)
این جمعه هم گذشت ،نگارا نیامدی
تنها گذاشتی دل ما را،نیامدی
فرم در حال بارگذاری ...
راه سیدالشهدا علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1395محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشكار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
توصیه های اخلاقی از آیت الله بهجت (ره)
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است كه به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذكر می نماییم. باشد كه كلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریكی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می كنم به اینكه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 ركعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 ركعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت ركعت هنگام زوال است.]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می كنند كه می فرمودند: «اگر كسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن كند.»
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یكی را به محضر آقای قاضی آوردند كه مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش كند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید كه نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد كه آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نكنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ كردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه كبری سلام الله علیها كه از ذكر كبیر به شمار می آید و آیت الكرسی در تعقیب نماز ترك نشود.
...
n style="color: #ff0000;">دعا در قنوت نماز
آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید: «اللهم ارزقنی حبّك و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّك، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّك واجعل حبّك احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت كسانی را كه دوست داری و محبت كسی كه تو را دوست دارد و عملی كه مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.
قرآن
آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند كه: «هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از كارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.»
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: «چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن، می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید.
توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یك دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!»
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: «دستورالعمل، قرآن كریم است؛ فیه دواء كل دواء و شفاء كل عله و دوا كل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»
و نیز: «بر شما باد به قرائت قرآن كریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن كمتر از یك جزء نباشد.»
نماز شب
«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از كسی است كه می خواهد به كمال دست یابد و در حالی كه برای نماز شب قیام نمی كند و ما نشنیدیم كه احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»
علامه طباطبایی می فرمودند: «چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یك روز در مدرسه ای ایستاده بودم كه مرحوم قاضی از آن جا عبور می كردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: «مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود كه در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول كنید، مثلاً چای یا دوغ یا یك خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری كه بدن شما از كسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»
توسل به ائمه أطهار (علیهم السلام)
آیت الله سید علی آقا قاضی در یكی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: «…. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(علیهم السلام) و توجه تام به مبدأ است. چونكه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها كاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.»
توسل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشكار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
دعا برای فرج امام زمان (علیه السلام)
از آن چیزها كه بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلكه در هر روز و در همه دعاها.
دل هیچ كس را نرنجانید!
دیگر آن كه، گر چه این حرفها آهن سرد كوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترك خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیكویی كردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی كه خدا نهی كرده. الله الله الله كه دل هیچ كس را نرنجانید!
رفع ناراحتی های روحی
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این كلمات را سفارش می كردند: «لا اله الا الله وحده لا شریك له، له الحمد و له الملك و هو علی كل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بك ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یكتای بی شریك وجود ندارد و ستایش و حكومت مخصوص اوست و او بر هر كاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این كه نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.»
حق الناس
آیت الله نجابت نقل می كند: وقتی كه بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: «هر حقی كه هر كس بر گردن تو دارد باید ادا كنی. خدمت ایشان عرض كردم: مدتی قبل در بین شاگردهایم كه نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یكی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه كردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست كه از او طلب رضایت كنم. می فرمودند: «هیچ راهی نداری، باید پیدایش كنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا كنی.
آقای قاضی فرمودند: هر حقی كه برگردنت باشد تا ادا نكنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»
تبیان
فرم در حال بارگذاری ...
این هفته هم گذشت ندیدم نگار را
نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1395من گریه می كنم سحر انتظار را
تا كه به سینه ام برسانی قرار را
دارد بدون تو سپری میكند دلم
این جمعه های پرغم و ناسازگار را
وقتی كه با قدوم تو ما زنده می شویم
باید به پای تو بنویسم بهار را
دارم غروب جمعه به این فكر میكنم
این هفته هم گذشت ندیدم نگار را
من مطمئن شدم كه دلت را شكسته ام
وقتی شكستم آن همه قول و قرار را
من را به پایبوسی خود مفتخر كن و
من هم به چشم می كشم این افتخار را
پیراهن سیاه تنم بیرق عزاست
از من نگیر این سند اعتبار را
ای كاش صحن حضرت زهرا پس از ظهور
روزی ببیند این همه خدمتگذار را
امن یجیب كیست كه میخواهد اینچنین
از حق شفای مادر در احتضار را
رضا تاجیک
فرم در حال بارگذاری ...
در نظام برنامهريزي به سياستهاي رهبري توجهي نميشود
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1395حجت الاسلام کشوری دبیر شورای الگوی ايراني اسلامي پيشرفت در گفتوگو با 598 تصريح كرد:
چيزي كه بايد در نظام برنامه ريزي اصل قرارگيرد اين است كه برنامه ريزي با اسناد بالادستي تطابق داشته باشد و اينكه ما موارد مغاير را احراز كنيم راه درستي نيست در نتيجه بسياري از سياست هاي اعلامي رهبري به نتيجه نمي رسد و دقيقا سياست هايي چنين وضعيتي را دارند كه ناظر بر بهبود معيشت قشر ضعيف جامعه است.
ايشان در خصوص دلايل مخالفت مجمع تشخيص با برنامه ششم اظهار داشت: موضوع نامه اي كه توسط آيت الله جنتي به مجمع تشخيص نوشته شد تبيين مغايرت هاي برنامه ششم با اسناد بالا دستي نظام بود و اعلام شد كه ١٦ مورد مغايرت اساسي وجود دارد كه براي مثال ميتوان وابستگي بيش از حد بودجه به نفت و يا سياستهاي حوزه سلامت را به عنوان برخي از آنان برشمرد.
وي ادامه داد: معناي اين عبارت اين است كه اولا تعداد مغايرت ها بيش از اينهاست و اين ١٦ مورد اهم آنهاست. ثانيا بناي مجمع تشخيص اين نبوده است كه تطابق برنامه ششم با اسناد بالادستي را بررسي كند.
كشوري تصريح كرد: براي مثال يكي از اسناد بالا دستي نظام سياست هاي ٨٠ گانه ابلاغي رهبري براي برنامه ششم است و اين ٨٠ مورد سياست بايد احكام اجرايي پيدا كنند ولي لايحه ٣٥ ماده اي كه دولت به مجلس داده و حتي ١١٠ ماده اي كه مجلس به آن اضافه كرد، احكام اجرايي ذيل سياست هاي ابلاغي رهبر انقلاب تعريف نمي شود.
دبير شوراي راهبردي الگوي ايراني اسلامي پيشرفت گفت: متاسفانه در نظام برنامه ريزي كشور به اسناد بالادستي نظام توجه نمي شود براي مثال در همين سياست هاي ٨٠ گانه رهبري براي برنامه ششم بحث مهمي در حوزه تربيت در سنين كودكي و نوجواني وجود دارد اما اگر نگاهي به برنامه ششم بيندازيد مشاهده مي كنيد كه برنامه ششم از اين موضوع خالي مي باشد و هيچ حكم برنامه اي مشخصي براي اين موضوع وجود ندارد و صرفا يكسري كليات بيان شده است.
...
كشوري ادامه داد: نمونه هاي زيادي از اين بي توجهي ها به سياست هاي ٨٠ گانه رهبري براي برنامه ششم مشاهده مي شود و مجمع ١٦ بند آن را مغايرت قطعي مي داند و خيلي از مغايرت ها را بحث نكرده است.
وي تصريح كرد: اما چيزي كه بايد در نظام برنامه ريزي اصل قرار گيرد اين است كه برنامه ريزي با اسناد بالادستي تطابق داشته باشد و اينكه ما موارد مغاير را احراز كنيم راه درستي نيست در نتيجه بسياري از سياست هاي اعلامي رهبري به نتيجه نمي رسد و دقيقا سياست هايي چنين وضعيتي را دارند كه ناظر بر بهبود معيشت قشر ضعيف جامعه است.
كشوري گفت: اينكه چرا سازمان برنامه و بودجه به اسناد بالا دستي نظام بي تفاوت است به اين برمي گردد سازمان برنامه و بودجه براساس توسعه غربي برنامه ريزي مي كند و اسنادبالادستي براساس نگاه انقلاب و الگوي ايراني اسلامي پيشرفت ابلاغ مي شود.
وي خاطرنشان كرد: ما زماني كه اشكالات برنامه ششم را بررسي مي كرديم هميشه دو اشكال را وارد ميكرديم. اشكال اول عدم توجه به اسناد بالادستي كه با ابلاغ اخير مجمع تشخيص در اين خصوص، ادعاي ما اثبات شد. اشكال دوم در عدم فهم مفاهيم الگوي ايراني اسلامي پيشرفت توسط نظام برنامه ريزي كشور بود.
كشوري گفت: جابجا شدن مديران هم اين مشكل را حل نمي كند و اين بن بستي است نظام برنامه ريزي در آن گرفتار شده است و تنها راه علاج آن هم گسترش الگوي ايراني إسلامي پيشرفت است.
![](http://www.598.ir/files/fa/news/1395/11/26/120389_911.jpg)
ايشان افزودند: ما تصميم گرفتيم چنانچه نظام برنامه ريزي فعلي پايرجا بود براي برنامه هفتم برنامه اي مستقل از نگاه توسعه گراي غربي مبتني بر الگوي پيشرفت ايراني اسلامي بنويسيم. اين برنامه سه قسمت دارد كه قسمت اول شامل مباني نظري برنامه با نگاه پيشرفت اسلامي، قسمت دوم ساختار و محورهاي مهم برنامه ريزي از نگاه الگوي پيشرفت و قسمت سوم اعدادكمي براي برنامه است.
وي ادامه داد: پيشنهاد بنده به جبهه فكري و فرهنگي انقلاب اين است كه از حالت انتقاد به توسعه غربي خارج شده چرا كه اين جريان با شكست هفتادساله برنامه هاي خود در ايران رو به روستو به مرگ قطعي رسيده است همانطور كه پيشنهاد اين جريان براي رفع تحريم ها و حوزه سياست خارجي شكست خورد و برجام ميوه نظري سياست خارجي توسعه گراي غربي است و به نوعي مي توان مهمترين دستاورد دوران پسابرجام را شكست نظريات توسعه گراي غربي به گونه اي كه تمام مردم متوجه آن شدند دانست و چنين شكستي براي اين جريان در ٢٠٠ سال اخير بي نظير است پس جبهه فكري و فرهنگي انقلاب بايد به سمت نظام سازي اصلاحي اجتماعي حركت كند.
رجانیوز
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/2755631546/profile_pictures/_evocache/2151-tablo.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1509108359)
سلام
ممنون از عطف توجه شما
اماهنری که نمی توان معارف را با آن به عالم عرضه کرد جز اینکه در قالب وب قلمی شود چه سود؟! تمام بودجه فرهنگی عنری ما صرف چه چیزها که نمیشه اما برای مثال شهر ما قلمهای عالی باید منزوی باشند خوب نوشتن بنده (البته شما لطف دارین) استعداد و هنری الهی است ه من شکرش را می کنم اما ..
در پناه امیرالمومنین
فرم در حال بارگذاری ...
۱۰ توصیه رهبر انقلاب دربارهی آداب نماز
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1395یكی از توصیههای رهبر انقلاب به جوانان در سالهای متمادی تقویت ارتباط با خدا و انس با نماز و معنویت بوده است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارك رمضان برخی از این توصیهها را در گزیده بیانات پیش رو مرور كرده است:
۱. برای حضور قلب در نماز تمرین كنیم
نماز قالبی دارد و مضمونی؛ جسمی دارد و روحی. مواظب باشیم جسم نماز از روح نماز خالی نماند. نمیگوئیم جسم بیروح نماز هیچ اثری ندارد؛ چرا، بالاخره یك اثركی دارد؛ اما آن نمازی كه اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمه (علیهمالسّلام) این همه روی آن تأكید كردند، نمازی است كه جسم و روحش هر دو كامل باشد. این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، ركوع دارد، سجود دارد، به خاك افتادن دارد، دست بلند كردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. این تنوع برای پوشش دادن به همهی آن نیازهائی است كه به وسیلهی نماز بایستی برآورده شود كه هر كدام رازی در جای خود دارد و مجموعهی اینها، قالب و شكل نماز را به وجود میآورد. این شكل خیلی مهم است، لیكن روح این نماز توجه است؛ توجه. بدانیم چه كار داریم میكنیم. نماز بیتوجه - همان طور كه عرض كردم - اثرش كم است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
...
انسان نماز را خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد. حضور قلب یعنی انسان از آنچه كه میگوید و آنچه كه در ذهنش میگذرد و بر زبانش جاری میشود، غافل نباشد؛ اینجور نباشد كه نفهمد. مثلاً من كه حالا دارم با شما حرف میزنم، خب، شما مخاطبید. انسان توجه دارد كه یك مخاطبی دارد و دارد گوش میكند و دارد حرف میزند. در نماز هم همین جور باشد؛ یك مخاطبی داشته باشیم، با او حرف بزنیم. من حتّی عرض میكنم اگر كسی معنای نماز را هم نداند، اصلاً هیچ نداند معنای این عبارات چیست، اما همین قدر بداند دارد با یكی حرف میزند، دارد با خدا حرف میزند، این قضیه انسان را نزدیك میكند - «قربان كلّ تقىّ»- این خودش مقرب است؛ تا اینكه حالا مثل ماها كه معنایش را میدانیم و تفسیرش را میدانیم و چندین كتاب دربارهاش خواندهایم، اما وقتی كه نماز میخوانیم، بالمرّه یادمان میرود كه چه كار داریم میكنیم.۱۳۹۰/۰۱/۲۳حضور قلب و توجه، كاری است كه به تمرین احتیاج دارد. كسانی كه این كارها را كردهاند و بلدند، به ما یاد میدهند كه انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یك مخاطب عالیشأن و عالیمقام كه خالق هستی است و مالك همهی وجود انسان است، احساس كند. هر مقدار از نماز كه توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصیت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز - كه نمیشود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقرهی كوتاه خلاصه كرد - بر این مترتب میشود.۱۳۸۵/۰۶/۲۷
۲. معنای كلمات نماز را بدانیم
همهی آحاد نمازگزار باید سعی كنند كه نماز را با توجه به معانی كلمات بخوانند، یعنی در نماز با خدای عزیز و رحیم سخن بگویند. این است آن سرچشمهی فیضی كه جان نمازگزار را سیراب میكند. البته این حقیقت نباید دستاویزی برای نفس بهانهگیر باشد كه اگر توفیق چنین توجه و حضوری نیافت، نماز را ترك كنند. نماز در هر صورت واجب و فریضه است و تاركِ نماز بزرگترین فرصت ارتباط با خداوند سبحان را از دست میدهد.
لازم است دستاندركاران، اوراقی شامل ترجمهی نماز در همهی سطوح، فراهم و میلیونها نسخه از آن را در همه جا منتشر كنند. به هر كسی باید این امكان را بدهید كه معانی كلمات نماز را بفهمد. ۱۳۷۷/۰۶/۱۸
البته كسانی كه عربی نخواندهاند و معنای این جملات را نمیدانند، اگر در حال نماز همین اندازه توجه پیدا كنند كه با خدا حرف میزنند و به یاد خدا باشند، این هم بهره خوبی است؛ ولی سعی كنید كه معنای نماز را بدانید. یاد گرفتن معنای نماز، كار خیلی آسانی است؛ خیلی زود میتوانید ترجمه این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معنای آن بخوانید. این نماز است كه «قربان كلّ تقىّ» خواهد بود. نمازْ نزدیككننده انسان به خداست اما نزدیككننده انسان باتقوا. ۱۳۶۹/۰۲/۰۶
۳. مستحبات نماز، حضور قلب را افزایش میدهد
در روایات برای حالات مختلف نماز یك خصوصیاتی را گذاشتند؛ واجب نیست، مستحب است. در وقت ایستادن به كجا نگاه كنید؛ در وقت سجده كردن به كجا نگاه كنید؛ در وقت ركوع، بعضی از روایات دارد، چشمتان را ببندید؛ بعضی روایات دارد به جلو نگاه كنید؛ این خصوصیات همه كمك میكند به آن حالت حضور و توجهی كه برای انسان لازم است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
۴. نماز را با اخلاص بجا آورید نه از روی ریا
نمازی كه انسان میخواند، اگر به قصد تقرب به خدا بخواند، توجهش به خدا باشد، با اخلاص نماز بخواند، این بالاترین عبادتهاست؛ اگر همین نماز را برای ریا بخواند، این نماز میشود معصیت و خود آن نماز، میشود گناه. ریا، گناه كبیره است؛ مصداقش هم میشود همان نمازی كه از روی ریا خوانده شد. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
۵. مراقب باشیم نماز بیتوجه قساوت قلب میآورد
رحمت خدا بر مرحوم شیخ محمد بهاری كه در یكی از نوشتههایشان میگویند كه دعا و ذكر و شاید نماز، وقتی بیتوجه تكرار میشود، قساوت میآورد! نماز میخوانیم، نمازِ مایهی قساوت. چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداریم، توجه نداریم. پس این نماز یا با توجه است، كه مایهی رقت و قرب و لطافت و صفاست؛ یا نمازِ بیتوجه است، كه آن وقت به گفتهی ایشان مایهی قساوت قلب است. ۱۳۸۷/۰۸/۱۵
۶. در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید
جوانها اگر از حالا عادت كنند به نماز خوب، وقتی به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشكل نیست. در سنین ما آدمی كه عادت نكرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممكن است، اما مشكل است. برای آنكه از جوانی عادت كرده به اینكه خوب نماز بخواند؛ یعنی نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صدای خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنی نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت این سجیهی او میشود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همینجور خوب نماز میخواند. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
۷. نباید نماز را سبك بشماریم
امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّشان میفرمایند كه: «لیس منّی من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نیست كسی كه نماز را سبك بشمارد. استخفاف یعنی سبك شمردن، كماهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همهی این خصوصیات، با همهی این فضائل، چقدر از انسان وقت میگیرد؟ نماز واجب ما - این هفده ركعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدری ملاحظه بخواند، فرض كنید سی و چهار دقیقه وقت میگیرد، والّا كمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهی اوقات میشود كه پای تلویزیون در انتظار برنامهای كه مورد علاقهی ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - كه هیچ كدام هم به درد ما نمیخورد، مینشینیم گوش میكنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست میدهیم، برای خاطر آن برنامهای كه میخواهیم. بیست دقیقههای زندگی ما اینجوری است. منتظر تاكسی میشویم، منتظر اتوبوس میشویم، منتظر رفیقمان میشویم كه بیاید جائی برویم، منتظر استاد میشویم كه سر كلاس دیر كرده، منتظر منبری میشویم كه دیر به مجلس رسیده؛ همهی اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سی دقیقه را برای نماز - این عمل راقی، این عمل بزرگ - مصرف كردن مگر چقدر اهمیت دارد. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
۸. نماز را اول وقت بخوانید
كار درست و نیك را باید هر چه زودتر انجام بدهیم؛ مثل عبادات، مثل نمازِ اولِ وقت و مثل بقیهی كارهایی كه موقت است، هر چه انسان آن كار را در لحظات اول و نزدیكتر به آن لحظات اول انجام بدهد، این فضیلت بیشتری دارد؛ چون انسان احساس میكند تكلیف را انجام داد و در تأخیر آفاتی هست؛ انسان خود را از آن آفات بركنار میدارد. ۱۳۸۵/۰۹/۲۴
مؤمن هیچ كار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترك نمیكند. به بعضیها میگویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ میگویند خجالت كشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ كار نیكی را ترك نكنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی میكند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر كاری خوب است، آن را بهخاطر ملاحظه دیگران ترك نكنید. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
كار كردن در یك كارگاه علمی، كارگاه آموزشی، مركز تحقیقات، فلان كلاس درس و فلان دانشگاه، هیچ منافاتی با این ندارد كه انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور در مقابل خداوند بجا آورد. این، دل شما را شستشو میدهد. شماها جوانید و دلهای شما نورانی است. ۱۳۸۵/۰۶/۲۵
در محیط دانشجویىِ جوان، پرداختن به معارف دینی، پرداختن به الگوهای دینی، توسلات به پروردگار، توسلات به ائمه (علیهم السلام)، خواندن دعای عرفه، برگزاری مراسم اعتكاف و خواندن نماز جماعت، بسیار خوب است. البته این را هم عرض بكنم؛ در مراسم مذهبی به روح مراسم توجه كنید؛ فقط صورت سازی نباشد؛ انسان شعری بخواند، اشكی بگیرد یا بریزد. روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاكیزه كردن و پیراستن روح، و پالایش كردن ذهن از وسوسه ها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر بد است؛ فكر نكردن در لایه های زیرین ظواهر، عیب بزرگی است؛ مواظب باشید به این عیب دچار نشوید. ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۹. نماز را به جماعت و در مسجد بخوانید
نشانهی دیگر [حقگزاری نماز]، آبادی مساجد و افزایش نمازهای جماعت است، و این به معنای بروز بركات نماز در سطح همكاری و همدلی اجتماعی است. بیشك این فریضه نیز با همهی اتكالش به عامل درونی یعنی توجه و ذكر و حضور، همچون دیگر واجبات دینی، ناظر به همهی عرصهی زندگی انسان است و نه به بخشی از آن یعنی زندگی فردی و شخصی هر كس. و آنجا كه پای فعالیّت و نشاط دستجمعی افراد جامعه به میان میآید، نماز همچون گرمترین و پرشورترین عبادت دستجمعی، نقش بزرگی را بر عهده میگیرد. مظهر این خصوصیت، همین نمازهای جماعت پنجگانه و نماز جمعه و نمازهای عید است. ۱۳۷۳/۰۶/۱۰
كیفیت یافتن نماز بدین معنی است كه نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد. ۱۳۹۲/۰۶/۱۳
۱۰. تا میتوانید نافله بخوانید!
توصیهی مؤكد اینجانب به همه بویژه جوانان آن است كه خود را با نماز مأنوس و از آن بهرهمند سازند. یعنی این كه نماز را با توجه به معنی و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال جلت عظمته، به جای آورند و این كار را با تمرین، بر خود هموار و آسان سازند و تا بتوانند نوافل، مخصوصا نافلهی نمازهای صبح و مغرب را نیز ادا كنند. و اگر هنوز در میان كسان و نزدیكان و دوستان آنان، كسی هست كه خود را از فیض نماز محروم كرده باشد، او را از این گناه بزرگ و خسارت عظیم بازدارند و این كار را با زبان خوش و رفتار حكیمانه انجام دهند، البته پدران و مادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصا نوجوانان، مسؤولیت بیشتری دارند. ۱۳۷۴/۰۶/۱۴
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/1287379885/profile_pictures/_evocache/khat_khati_03_calligraphy_brush_1_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1567337012)
در اوج بلا میان جنگ به خیمه ها رفت
قامت نماز آل حسین به جمعیت بست
ای آنکه خوئت نوکر ارباب بنامی
هر گز مبر از یاد نماز اول وقت
سلام خواهر گلم
موفق باشید
بسیار عالی
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
عوامل فسادهاي اجتماعی
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1395بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 6/11/95، مطابق با بیستوششم ربیعالثانی 1438 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
عوامل ترقی و انحطاط انسان در آينه داستانهای قرآن
عوامل فسادهاي اجتماعی
در جلسات اخیر سعی کردیم از نکتههای عبرتآموز داستانهای قرآن برای زندگی خودمان بهره ببریم. برای نمونه داستان بنیاسرائیل و حضرت موسی و فرعون را مطرح کردیم و به ترتیب درباره برخی از آیات سوره قصص توضیحاتی دادیم. در جلسه گذشته یک نتیجهگیری کلی کردیم که برای همه ما در همه شئون زندگی مفید است و آن این است که اگر اتکای انسان به خداوند باشد و به هیچ موجود دیگری اتکا نکند، خداوند آن چه خیر و سعادتش است برایش فراهم میکند؛ هر چند شرایطی پیش آید که هیچ یک از اسباب عادی حضور نداشته باشد، یا حتی بر ضد مقصد انسان باشد، زيرا خداوند برای انجام کارها به هیچ کمکی احتیاج ندارد. فراهم شدن اسباب نه تنها شرط کار خدا نیست، بلکه اگر خدا بخواهد حتی اسباب ضد يک هدف نيز وسیلهای برای تحقق آن میشود. در اين جلسه به درسهايي ميپردازيم که از داستان حضرت موسي و فرعون و قوم بنياسرائيل در رابطه با عوامل فسادهاي اجتماعي ميتوان آموخت.
...
سوء استفاده از قدرت
این داستان از یک طرف مدح حضرت موسی و فعالیتها و زحمتهای ایشان برای بنیاسرائیل است، و از طرف ديگر، مذمت فرعونیان و ظلمهایی است که آنها کردند. فرعونیان در جهت منفی این داستان قرار دارند که بخشی از آن مربوط به شخص فرعون، بخش دیگر مربوط به اطرافیان و همکاران وي، و بخش دیگر مربوط به ضعفایی است که تحت تسلط آنها بودند و از آنها بهرهکشی میکردند. عبرتگيري از آن چه مربوط به شخص فرعون است بیشتر در ارتباط با کسانی است که در رأس امور قرار میگیرند. آنها باید توجه داشته باشند که چه آسیبهایی متوجه کسانی است که قدرت فوقالعادهای در اختیارشان قرار میگیرد، بهگونهاي که میتوانند از آن سوءاستفاده کنند، مردم را به زیر یوغ خود بکشند، از آنها بهرهکشی کنند و بالاخره آنها را به راه باطل سوق دهند.
کسی که چنین امکاناتی در اختیار دارد، بیشتر در معرض خطر است؛ هرچند اگر بخواهد راه صحیح را برود نیز میتواند از این امکانات که همه نعمتهای خدا هستند بهتر استفاده کند. از اینجا یک قاعده کلی اصطیاد میشود که هر کس امکانات بیشتری دارد، موقعیتش حساستر است و اگر به راه غلط برود گناهش بیشتر و مسئولیتش سنگینتر است. بنابراین اگرچه بشر طبعا میخواهد از امکانات بیشتری بهرهمند باشد، موقعیت بهتری داشته باشد، محبوبتر باشد، نفوذ داشته باشد، بتواند بر مردم امر و نهی کند، و در حدی که میتواند جامعه را به هر طرفی که مایل است سوق دهد، ولی باید نگران باشد که مبادا اشتباه کند و بر اثر هوای نفس، مصالح و منافع خودش را مقدم دارد و مرتکب گناهان و جرائمی شود که جرائم هزاران نفر افراد متعارف با آن قابل مقایسه نیست، زيرا میتواند گناه میلیونها انسان را بر دوش کشد! البته اگر در راه خیر هم قدم بردارد، میتواند معادل عمل خير میلیونها انسان را انجام دهد. این حساسیت مقامی است که در جامعه برجستهتر از دیگران است. خود ما هم اگر دیدیم امتیازاتی داریم و خداوند نعمتهایی به ما داده است، همیشه باید نگران باشیم که نکند از این موقعیتها سوءاستفاده کنیم، و از خدا بخواهیم به ما توفیق دهد که از این امکانات برای اطاعت خدا و خدمت به خلق و ترویج دین خدا استفاده کنیم.
روحيه استکبار و خودبرتربيني
در جلسات گذشته گفتیم که ریشه همه فسادهای این فرعون که مورخان او را رامسیس دوم نامیدهاند، برتریطلبی بود؛ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ.[1] این روحیه که انسان بخواهد یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشد، دیگران به سخنانش گوش کنند، امر او را اطاعت کنند، و به دیگران فخر بفروشد، میتواند ریشه همه مفاسد باشد. این روحیه امکان جوانه زدن هر گونه جنایتی را دارد. این خواسته فرعون را به آنجا رساند که به مردم گفت: مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي؛[2] من غیر از خودم خدایی سراغ ندارم. نه تنها خودم خدا و معبود هستم، اصلا من رب اعلای شما هستم؛ انا ربکم الاعلی.[3] آن کسی که همه اختیارات شما در اختیار اوست، منم؛ هر کاری بخواهم میتوانم با شما بکنم؛ شما را زنده نگه دارم، بکشم، در زندگیتان توسعه دهم یا سخت بگیرم. او میگفت: من بالاترینم؛ یعنی اگر صاحباختیاران دیگری هم باشند، و فرماندهان مراتب نازلتری باشند، من فرمانده کل هستم؛ همه باید از من اطاعت کنند. او به دنبال این ادعا، برای اینکه بتواند ملت مصر را به زیر یوغ خود بکشد و همه مطیعش باشند، برنامههایی ریخت و کارهایی کرد که به برخی از آنها در جلسات گذشته اشاره کردیم. نکته جالبی که در خود قرآن روی آن تکیه شده این است: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ؛[4] آن چه باعث شد که مردم از فرعون اطاعت کنند این بود که خیلی با آنها سبک رفتار میکرد. این خود یکی از رموز کسانی است که میخواهند بر دیگران تسلط پیدا کنند. آنها با قدرت و از مقام بالا با دیگران صحبت میکنند. اگر دیگران پذیرفتند و خودشان را کوچک دیدند، کار تمام است و زیر سلطه قرار میگیرند.
ما باید مواظب باشیم به آفتی که فرعون مبتلا شد، مبتلا نشویم. بدانیم اگر این روحیه استکبار و برتریجویی در ما پیدا شد، به فرعونیت منتهی میشود. اولین درس این است که باید با این روحیه مبارزه کنیم. توجه داشته باشيم که انسان عبد خداست. البته در مقابل شیطان، در مقابل دشمنان خدا و در مقابل دشمنان خلق خدا باید ایستادگی کرد و خم به ابرو نیاورد. در مقابل آنها باید عزت اسلام و دین را حفظ کرد؛ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ، اما در مقابل خدا و بندگان دیگری که مثل او بنده خدا هستند و ادعای خدایی ندارند، باید متواضع باشیم. اگر خدا کمالی به انسان میدهد، لطف اوست، وگرنه انسان را با فخر چهکار؟ به فرمايش اميرالمؤمنين عليهالسلام، مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْعُجْبَ؛[5] آدمیزاد را چه به خود بالیدن؟! به چه چیزت میبالی؟ وَأَوَّلُهُ نُطْفَةٌ مَذِرَةٌ وَآخِرُهُ جِيفَةٌ قَذِرَةٌ؛ ابتدایش یک قطره آب نجس پلید که اگر به لباس بریزد به زحمت باید آن را شست. ای انسان این اول توست. به این افتخار میکنی؟! در آخر هم وقتی مردی پس از دو روز گند به بدنت میافتد و هیچ کس رغبت نمیکند نزدیکت بیاید. به این میبالی؟! وَهُوَ بَيْنَ ذَلِكَ يَحْمِلُ الْعَذَرَةَ اما بین این دو، ظرفی پر از نجاست بدبو و متعفن است.
استکبار حقيقي و استکبار حقوقي
جا دارد بیشتر درباره اوصافی که قرآن کریم درباره فرعون ذکر میکند، دقت کنیم و خودمان را بسنجیم که به اندازه سهم خودمان چه اندازه از فرعونیت بهرهمندیم. البته کسانی که همت فرعون را داشته باشند و بخواهند مثل او شوند زیاد نیستند، اما جمعیت امثال طبقه دوم، یعنی یاران و دستیاران فرعون خیلی بیشتر است. در هر جامعهای ممکن است افراد انگشتشماری پیدا شوند که در فکر این باشند که در قله قرار بگیرند، اما در مراتب پایینتر کمابیش کسانی پیدا میشوند که میخواهند از ديگران سر باشند و بر دیگران تسلط یابند. البته امروز ادبیات و شرایط اجتماعی تفاوت کرده است و آنچه درباره اشخاص حقیقی تحقق پیدا میکرد، در قالب شخصیتهای حقوقی و سیاسی تحقق مييابد. امروز در عالم، دولتی داریم که مثل فرعون آن زمان است. آن فرعون نسبت به اشخاص مستکبر بود ، و آمريکا دولتی است که نسبت به دولتهای دیگر استکبار ميورزد. میگوید من کدخدای عالم هستم و همه باید مطیع من باشند. در اینجا باید این درس را بگیریم و بدانیم همانطور که خداوند با فرعون آنگونه رفتار کرد، ما نیز اگر شرایط را فراهم و از خداوند اطاعت کنیم،خداوند با این فرعون هم همان کار را خواهد کرد.
سلسه مراتب استکبار
اطرافیان، یاران و متملقان فرعون نیز مرتبهای از آن خواسته فرعون را داشتند. خداوند درباره مجموعه آنها که شامل هامان، مشاوران و سردمداران حکومت فرعون میشود، میفرماید: وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ.[6] اینها هم مرتبهای از فرعونیت را داشتند؛ از یک طرف نسبت به یک شخص خضوع میکردند، ولی نسبت به دیگران بزرگی میفروختند؛ وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ؛[7] این استکبار مخصوص فرعون نبود. این است که اینها نیز به نسبت خودشان به صفاتی از قبیل مجرمین، مفسدین، فاسقین و ظالمین متصف میشوند. همه اینها اوصافی است که در قرآن درباره اینها آمده است. روح همه اینها همان طغیان و استکبار است.
فسق و هواپرستي
شما جوی آب را دیدهاید. در شرایط عادی آب آرام در جوی حرکت میکند و به اطراف هم نمیریزد، اما گاهی به علتی مثل سیل آب بالا میزند. این حالت را طغیان میگویند. رود طغیان کرد؛ یعنی از حد خودش خارج شد. ادبیات قرآن بیانگر این مطلب است که همه مخلوقات و از جمله انسانها حدی دارند که خداوند آن را تعیین کرده است. احکام الهی حدودی است که خدا برای انسان تعیین کرده است؛ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا؛[8] ميفرمايد: اینها را باید رعایت کنید و از حدودی که ما ترسیم کردیم، تجاوز نکنید. اگر تجاوز کردید، طغیان محسوب میشود و به دنبال آن فساد، تباهی، نابودی و هلاکت برای خودتان و دیگران خواهد بود. اگر انسانها مرزشناس باشند و حدود را رعایت کنند، کارشان به صلاح میانجامد و خیر و برکت نصیبشان میشود. این همان مفهوم عام تقواست. رعایت تقوا یعنی پاییدن حدود؛ یعنی خودت را بپا! ببین کجایی، کجا باید باشی و آنجایی که باید باشی، هستی یا از حد خودت تجاوز کردهای؟ اگر جای خودت را درک کردی و در همان مرز حرکت کردی، سنت الهی تو را به کمال خودت و به خواستههای فطریات خواهد رساند، اما اگر این را رعایت نکردی و از حد خودت خارج شدی، به فسق مبتلا میشوی.
اصل واژه فسق درباره رطب به کار میرود. همه شما رطب را دیدهاید. فسقت التمر در جایی به کار میرود که رطب از پوستش جدا شود. جای خرما در پوستش است و باید در آن پوست بماند، اگر از پوست خارج شد، فاسد میشود. فاسق یعنی کسی که از مرز بندگی خارج شده است؛ ته دلش این است که خودم خدا هستم؛ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ.[9] کسیکه به دلخواه خودش عمل میکند، هوای نفسش را خدای خودش قرار داده است. اگر انسان تابع دل شد، از پوست خودش خارج شد، طغیان کرده و از مرز بیرون زد، رو به فساد میرود. خداوند برای آدمیزاد نیز پوستی قرار داده است که نباید از آن بیرون بیاید، اما ته دل همه ما گرایشی به شکستن مرزها و بیبندو باری وجود دارد.
گرايش به بيبندوباري
خداوند میفرماید: أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ؛[10] واقعا آدمیزاد فکر میکند خداوند نمیتواند او را دوباره زنده کند؟! چرا میفهمد که میتواند؛ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ. این خطوط سر انگشتانش را هم میتوانیم دوباره بسازیم. پس چرا انسان با مرگ، قیامت و معاد میانهای ندارد و درباره آن تشکیک میکند؟ بَلْ يُرِيدُ الْإِن
سَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ؛ خداوند در این آیه کوچک بزرگترین رمز روانشناختی انسان را بیان میکند: انسان میخواهد جلویش باز باشد. وقتی صحبت از قیامت میشود، به دنبال آن صحبت از حساب و کتاب و پاداش و کیفر به ميان میآید. او از ابتدا معاد را قبول نمیکند تا اینها هم مطرح نشود، زيرا انسان وقتی قبول کرد که حساب و کتابی در کار است، همیشه باید درباره حرام و حلال کارها مواظب باشد؛ اما او میخواهد آزاد باشد. این همه در دنیا دم از آزادی[11] میزنند برای چیست؟ اطرافیان فرعون در مقابل فرعون خضوع کردند تا به دیگران زور بگویند و بتوانند هر کاری میخواهند بکنند. نمونه این گونه افراد در جامعه ما هم پیدا میشود؛ کسانی که خودشان را به مسئولان و مقامات نزدیک میکنند تا بتواند به دیگران تعدی کنند. این همان خوی فرعونیان است.
کوتهفکري اکثريت
بخش سوم، اکثریت مردم بودند که ربوبیت فرعون را قبول کردند و او را به عنوان اله پذیرفتند. پذیرفتن این معنا برای ما کمی مشکل است. اینها چگونه این ادعا را پذیرفتند و تسلیم شدند؟ آیا امروز هم در جامعه ما نمونههایی برای آن داریم؟ آیا در زندگی ما نیز شرایطی پیش میآید که این بخش هم برای ما پندآموز باشد؟ چگونه عموم مردم به این ذلت افتادند و الوهیت کسی را قبول کردند که میدانستند در زمانی متولد شده، یک زمانی هم خواهد مرد، و اگر دو روز بدنش دفن نشود گند به آن میافتد؟ قرآن به علت این ذلت اشاره دارد. هنگامی که فرعون میخواست ادعای الوهیت کند، گفت: أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛[12] دلیل اینکه میگویم الهام، این است؛ ببینید اختیار این نهرهای آب دست من است. این نهرها زیر قصر من در جریان است. استفاده از این استدلال نشان از سطح فکر پایین مخاطبان فرعون دارد. یک نفر بلند نشد بگوید که آخر اینها چه دلیلی است؟ من هم اگر قصرم را بالای نهرها ساخته بودم خدا میشدم؟! فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ؛ فرعون سطح فکر و اندیشه مردم را پایین نگه داشته بود. آنها چنان سرگرم امور حیوانی شده بودند که اصلا درباره مسائل عمیق عقلانی فکر نمیکردند. نمونه این کار در عصر ما همین تبلیغات و شبهاتی است که در سایتها بر ضد اسلام، ایمان و مؤمنان مطرح میشود و کسانیکه تحصیلاتی ندارند، سطح فکرشان نازل است، یا در مسائل دقیق نمياندیشند، تحت تأثیر آنها واقع میشوند. بنابر این عامل سومی که باعث شد چنین جامعه فاسدی پیدا شود و این همه جنایت در آن اتفاق بیافتد، مردمي بودند که خودشان را در سطح نازلی نگه داشته و رشد نکرده بودند.
فرافکني و اتهام به ديگران
بسیاری از ما در مقام انتقاد از دیگران و شرایط اجتماعی به راحتی سخن میگوییم و به انتقاد و اظهارنظر میپردازیم؛ اما اگر در جایی اشکال متوجه خود ما شود سعی میکنیم آن را رد کنیم و به فرافکنی میپردازیم. حال این مسئله را درباره این داستان اجتماعی در نظر میگیریم؛ چرا در کشوری مثل مصر که از قدیمیترین کشورهای متمدن دنیاست، چنین فسادی اتفاق افتاد؟ طبعا کسانی در پاسخ به این سؤال میگویند: روشن است که تقصیر فرعون بود. او ادعای خدایی کرد و این بلاها را بر سر این ملت آورد. برخی که کمی روشنتر و واقعبینتر هستند، میگویند: اگر فقط ادعای فرعون بود، هیچ کس به ادعای او گوش نمیداد؛ این وزرا، اطرافیان و متملقان بودند که زمینه را برای باور مردم فراهم کردند. اما هیچگاه اکثریت مردم نمیگویند که خود ما هم مقصر بودیم.
روایات بر این مطلب تربیتی تأکید میکند که در هر کاری هر اشکالی پیش میآید، ابتدا ببینید خود شما چهقدر در آن مؤثر بودهاید و تقصیر کردهاید. إنّ المؤمن لا يمسي ولا يصبح إلّا ونفسه ظنون عنده؛[13] مؤمن همیشه خودش را متهم میکند. هر جریانی و هر اشکالی پیش بیاید میگوید: این قسمت آن تقصیر من بود؛ اگر من آن حرف را نزده بودم، اگر من آن کار را نکرده بودم، این طور نمیشد. انسان بايد خودش را عادت دهد که در هر جریانی ابتدا سراغ خودش برود و ببیند آیا واقعا او نقصیر داشته یا نه. اگر دید خودش تقصیر ندارد، آنگاه از نزدیکان و دوستانش شروع کند تا بالاخره علت اصلی پیدا شود. این دستورالعمل اخلاقی بسیار مفیدی است که با توجه به آن انسان به خودشیفتگی، غرور، بیانصافی و اتهامزني به دیگران مبتلا نمیشود، و راه حل را زودتر پیدا میکند. قرآن این مستضعفان را نیز معذور نمیدارد؛ میگوید: به دنبال فرعون، هامان و جنودش، فرعونیان را نیز هلاک کردیم، زیرا آنها هم سهم خودشان از تقصیرات را داشتند.
در آخرت نیز وقتی کار از کار میگذرد و حتی ابلیس را هم وارد جهنم میکنند، جهنمیها به جان هم میافتند؛ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ؛[14] ضعفا به سران میگویند: تقصیر شما بود. شما ما را گمراه کردید. اگر شما نبودید ما راه راست میرفتیم و حرفهای پیغمبران را میپذیرفتیم. سپس به خدا میگویند: رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا؛[15]ما سخن بزرگانمان را گوش کردیم، آنها را دو برابر عذاب کن! چون هم خودشان گمراه شدند، هم ما را به گمراهی کشاندند. اما بزرگانشان میگویند: أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءكُم؛[16] مگر ما شما را به زور وادار به گناه کردیم؟ در پایان همه سراغ ابلیس میروند و میگویند: تقصیر تو بود. اما ابلیس هم در جواب آنها میگوید: دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم؛[17] من چه کار کردم؟! من صدا زدم، اشاره کردم که بیایید؛ شما هم آمدید. خب میخواستید نیایید. وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ؛ من زوری نداشتم که شما را به طرف گناه بکشانم.
کوتاهی در تشخیص وظیفه
ضعفایی که در قوم فرعون بودند نیز کوتاهی کردند. وقتی فرعون گفت: الیس لی ملک مصر، باید میگفتند: این چه دلیلی است؟ تو هم یک انسان مثل انسانهای دیگر هستی. چه فرقی با مردم دیگر داری؟ چه حقی داری که این همه گناه کنی؟ چرا این بچهها را میکشی؟ عاقل باید بفهمد مسئولیتش چیست، در مقابل هر کسی چگونه باید برخورد کند و چه وظیفهای دارد. حتی باید برای جنگ و شهادت هم آماده باشد. انقلابی بودن به همین معناست. برخی از روی جهل میگویند: اصلا در چنین شرایطی وظیفه از ما برداشته شده است؛ وظیفه برای زمانی است که خود امام زمان تشریف بیاورند، و خودشان باید اصلاح کنند! بعضی از روی تنبلی وظیفه را پشت گوش میاندازند. بعضی دنبال تحقیق نرفتند تا وظیفهشان را بشناسند، ولی همه در آنچه وظیفه وجدانی و فطریشان بوده است، کوتاهی کردهاند. قرآن درباره بعضی از همین فرعونیان میگوید: وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ؛[18] گناهشان این بود که غافل بودند.
درسی که ما از اینجا میگیریم این است که هر انسانی که کمترین مراتب عقل را داشته باشد، باید یک لحظه فکر کند که من کیستم؟ کجا هستم؟ آیا خودم خودم را درست کردهام یا آفریدگاری دارم؟ اگر کسی من را آفریده، برای چه آفریده است؟ آیا او حقی بر من دارد یا ندارد؟ آیا من وظیفهای دارم و باید اطاعت کنم یا نه؟ ابتدا باید از این غفلت خارج شد. سپس تا اندازهای که عقل با دلیل روشن اثبات میکند وظیفه خود را تشخیص بدهد، و اگر در جایی ابهام دارد از معلم، مشاور و بالاخره از وحی استفاده کند. بدانیم کوتاهی در تشخیص وظیفه نیز نوعی کوتاهی، تقصیر و گناه است و توده مردم غالبا به این گناه مبتلا هستند.
[1]. قصص، 4.
[2]. همان، 38.
[3]. نازعات، 24.
[4]. زخرف، 54.
[5]. عیون الحکم والمواعظ، ص479.
[6]. مومنون، 46.
[7]. قصص، 39.
[8]. بقره، 229.
[9]. جاثیه، 23.
[10]. قیامت، 3.
[11]. البته آزادی مشترک لفظی است و چند معنا دارد. ما هم یکی از معانی آزادی را مقدس میدانیم. همانگونه که امیرمؤمنان میفرماید: أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا (نهجالبلاغه للصبحی صالح، ص556).
[12]. زخرف،51.
[13]. غرر الحکم و درر الکلم، ص227.
[14]. سبأ، 31.
[15]. احزاب، 67.
[16]. سبأ، 32.
[17]. ابراهیم، 22.
[18]. اعراف، 146.
مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
فرم در حال بارگذاری ...
دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1395دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که… بی سر و سامان توییم
تا ببینیم کمی از وجنات نبوی…
تشنه ی دیدن رخسار درخشان توییم
به نگاهی،” به دعایی دل ما را دریاب!”
که اسیر کرم و شیوه ی احسان توییم
مادر تو اگر امروز مدد فرماید…
تا ابد ماه علی! بر سر پیمان توییم
از دم شعله ورت محفل ما شور گرفت
همگی سینه زن ذکر حسن جان توییم
ما شبیه دل زهرای شهیده هرشب…
بی قرار و نگرانِ دل سوزان توییم
زخم شد چشم ترت گریه نکن… میمیریم
دیده گریان غم دیده ی گریان توییم
هرشب جمعه برو کرببلا با مادر
یاد کن از فقرایت پسر پیغمبر
مجتبی روشن روان
فرم در حال بارگذاری ...
آموزش همجنسبازی در برخی شبکههای مجازی کشور
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1395استاد رحیمپور ازغدی هشدار داد؛
خیانت برخی مسئولان با کانالکشی بیقیدوبند
![آموزش همجنسبازی در برخی شبکههای مجازی کشور/ خیانت برخی مسئولان با کانالکشی بیقیدوبند](http://www.ammarname.ir/sites/default/files/styles/medium/public/news/picture/1395/11/26/467611336.jpg?itok=Szhu8xvP)
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه اگر این لولهها را به منبع فاضلاب وصل کنیم که همان اینترنت بیقید و شرط است به مردم خیانت کردهایم، گفت: در حالی که مسئولان فکر میکنند با این کار، شرایط آزادی را فراهم آوردهاند اما جامعه را نمیتوان با فاضلاب سیراب کرد؛اگر در بستر فضای مجازی حکیمانهترین دکترین حضور یابند و نظراتشان را ارائه دهند اما در مقابل مبتذلترین محتواها نیز وجود داشته باشد، مشخص است که مخاطب کدامیک بیشتر خواهد بود.
وی اشارهای به حوزه مصرف در فضای مجازی داشت و تصریح کرد: در حوزه مصرف نیز تفکراتی مطرح است که یکی از آنها با توجه به اینکه همواره ضد رسانه و ضد همه چیز است و عملاً تظاهر به حل مسئله میکند در حالی که همیشه در حال فرار است لذا نمیتوان روی چنین تفکری حساب باز کرد.
رحیمپور ازغدی افزود: بخش دیگری از تفکرات مطرح در این حوزه مربوط به التزام و اعتقاد است و مثلا برخی مسئولان کشور ما نیز هستند که ملتزمند که هیچگونه مدیریتی در فضای مجازی از قبیل حقوقی، امنیتی و اخلاقی نباید صورت گیرد اما زمانی که در گفتوگوی حضوری با آنها مواجه میشویم صراحتا به این موضوعات اعتقاد دارند.
...
وی در ارتباط با اینکه چرا مسئولان به برخی از این موضوعات اعتقاد دارند اما خود را ملزم به رعایت نمیدانند، گفت: با توجه به اینکه برخی موضوعات گفتمان مشهور است و به نوعی میتواند برای مسئولان رای جمع کند موجب میشود تا گاهی به مواردی که اعتقاد دارند، التزام نداشته باشند اما بهتر است مسئولان بدانند مشمولیت تمام کسانی که در فضای مجازی بدون قید و شرط وارد میشوند شاید بتوانند از مسئولیت قانونیشان فرار کنند اما باید مسئولیت اخروی کارهای خود را بپذیرند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر اینکه فضای مجازی در حال حاضر فضای مالکیت به حریم خصوصی ندارد و اندرونی هر کس نمود بیرونی اوست، ابراز کرد: در حال حاضر شاهدیم خصوصیترین گفتوگوها ممکن است بدون اراده طرف مقابل بر بستر این فضا صورت گیرد حال بماند که موضوعاتی از قبیل اینترنت اشیاء که در آن بحثهای جاسوسی مطرح است نیز در این بازه در حال خودنمایی است.
رحیمپور ازغدی افزود: اینکه اینترنت را به نشانه آزادی به تمامی بخشهای جامعه تسری بخشیم حکایت در اختیار گذاشتن باروت و کبریت در دست بچههاست؛ وقتی دختر و پسر در استانه بلوغ وارد فضای مجازی بدون قید و شرط میشوند و تصاویر و ویدئوهایی را تماشا میکنند که نافی حریم اخلاقی است، دیگر نمیتوان آنها را کنترل کرد.
وی با بیان اینکه بیشترین طلاقها حتی در کشور انگلیس مربوط به عدم رعایت موضوعات حقوقی و اخلاقی فضای مجازی است، گفت: در کشور انگلستان زن و شوهر به راحتی و با اعلام همدیگر خیانت کرده و به عنوان مثال همسر یک مرد به او میگوید که در تعطیلات آخر هفته تمایل دارد با مرد دیگری به تفریح برود؛ جالب است که آمارهای ارائه شده از آن کشو نیز نشان میدهد بیشتر این موضوعات در ارتباط با تاثیر فیسبوک و فضای مجازی بر سبک زندگی مردم است.
این کارشناس فضای مجازی با اشاره به اینکه وزارتخانههای ارتباطات، ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی باید برای ساماندهی این فضا نقش ایفا کنند، گفت: پاسخ تکتک افرادی که به واسطه این فضا دچار انحرافی اخلاقی میشوند را باید بدهیم چرا که جوانان و نوجوانان بسیاری با ورود به شبکههای مجازی به انحرافاتی نظیر اعتیاد به مواد مخدر کشانده میشوند.
وی افزود: در حال حاضر با وجود بستر پرسرعت فضای مجازی ممکن است جوانان در خانه کنار پدر و مادر نشسته باشند و حتی احوالپرسی و لبخندنی را با آنها داشته باشند اما بدترین صحنهها و فیلمها یا سخنرانیها را ببینند و گوش کنند در حالی که پدر و مادر متوجه رفتار آنها نیستند.
رحیمپور ازغدی متذکر شد: جالب است که بسیاری از مسئولان کشور قبل از تصدی پستهای خود معتقدند که باید ساماندهی این فضا شکل گیرد اما زمانی که مسئولیت میگیرند به قرتیبازی و روشنفکربازی روی میآورند و کارهایی خلاف ارزشهای دینی و انقلابی انجام میدهند تا بتوانند رای جمع کنند و دیگران برایشان کف بزنند یا علیهشان مقاله منتشر نکنند.
وی با بیان اینکه در روایات آمده اگر کار شخصی فقط یک نفر را منحط کند باید در قیامت پاسخگو باشد، گفت: کسانی که بیهیچ قید و بندی دنبال منافع خودشان هستند و اسم اموری که انجام میدهند را آزادی میگذارند باید پاسخگوی تمامی رفتارهای خود باشند چرا که اگر واقعاًٌ مسلمان بودند باید با هیمن آیات و روایات محکم تکان میخوردند و به خود میآمدند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه همانطور که انسان درباره معده بدن دقت لازم را دارد و هر چیز را نمیخورد باید درباره معده روح دقیقتر باشد، گفت: در فضای مجازی و عرصه دیجیتال هم عبدالله و عبدالشیطان داریم و کسانی که مدعی انقلاب هستند و به شکلی مداوم کانالکشی بستر اینترنت بیقید و شرط را انجام میدهند نیز باید به امور دقت داشته باشند.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه در غرب محتوای فضای مجازی و دیجیتال در حریم خصوصی و خانه مردم چارچوبدهی شده است عنوان کرد: با وجود اینکه در برخی شبکههای مجازی ما اکنون آموزش همجنسبازی به دختران و پسران داده میشود اما برخی کانالهای تلویزیونی کشورهای غربی که محتوایی برای سنین مشخص دارد، قفل هستند و در طول روز با توجه به اینکه ممکن است فرزندان در منزل باشند چیزی منتشر نمیکنند.
وی اشارهای به رویه رو به افت رسانههای ملی در کشورهای مختلف داشت و گفت: رسانه ملی در تمام دنیا رو به منتفی شدن است و نهایتا تا 10 یا 20 سال آینده رسانه ملی نخواهیم داشت چرا که هر کس در فضای مجازی و عرصه دیجیتال میتوانند شبکه مختص خود را داشته باشند و با ارائه جذاب مخاطب جذب کنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: کما اینکه در حال حاضر شاهد هستیم که فیلمی 20 دقیقهای در یوتیوس با 30 تا 40 میلیون بازدید کننده به اندازه رسانه ملی است مواجه میشود.
وی با بیان اینکه یک زمانی صحبت از آنتن ماهواره روی پشت بام خانهها بود، گفت: اکنون گوشیهای موبایل و اینترنت این نقش را بر عهده گرفته و کنترل رسمی و قانونی روی آن بتدریج ضعیفتر شده است اما این دلیلی بر عدم کنترل حقوقی و اخلاقی روی این بسترها نمیشود.
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/11091m/profile_pictures/_evocache/img_20200219_121852_422.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1582102173)
با سلام .
خدا به فریاد برسد ….
ممنون از مطالب خوب شما دوست گرامی .
فرم در حال بارگذاری ...
پایه گذار اشرافی گری
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1395کلیپی از سخنرانی جواد کریمی قدوسی نماینده مردم شریف مشهد مقدس در مجلس شورای اسلامی
هاشمی رفسنجانی پایه گذار اشرافی گری
فرم در حال بارگذاری ...
آشتی ملی؟
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1395امام خامنه ای در دیدار چهارشنبه 27 بهمن95 با هزاران نفر از اقشار مختلف مردم آذربایجان شرقی:
عمارنامه
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/1271794314/profile_pictures/_evocache/426213070_221077.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1549448196)
یک کلام
ما آشتی نمی کنیم
پاسخی کوبنده به آقای خاتمی وفتنه گران
فرم در حال بارگذاری ...