عقیم‌ سازی زنان کارتن‌ خواب؛ آری یا خیر؟ +اینفوگرافی

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

عقیم سازی زنان:

مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران خواستار اجرای برنامه‌ای برای عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب و روسپی شده و گفته است:

باید با پروژه قانع کردن زنان کارتن‌خواب، عقیم‌سازی صورت گیرد تا جلوی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی گرفته شود.

برای مشاهده اینفوگرافی با کیفیت بالا روی تصویر کلیک کنید.

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ص....خ [عضو] 

از چاره جویی انسان تا خدا
از خدا پرستی تا امانیسم

1395/10/19 @ 18:49
نظر از: یه طلبه [عضو] 
5 stars

سلام …
سپاس بابت نشر این مطلب…
اگر بنا بر جلوگیری از آسیبهای اجتماعیست، اولین گروهی که باید تحت این طرح قرار بگیرند، خود پیشنهاددهندگان طرحند…
چون ثابت کرده اند آسیبهایی که با تفکرات غلط و بی کفایتی خودشان به بار آورده اند به مراتب بیشتر است….

1395/10/19 @ 07:23
نظر از: مدرسه حضرت فاطمه (س) سقز [عضو] 

باسلام و خداقوت
متاسفانه به جای حل کردن مسئله میخوان صورت مسئله راپاک کنند

1395/10/18 @ 23:29


فرم در حال بارگذاری ...

پرهیز از اختلاف افکنی سران قوا؛ «همه با هم برادریم»

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395
رهبر انقلاب:
«وقتی ما همه با هم برادریم،
وقتی دشمن مشترک جلوی روی ما هست،
وقتی توطئه را میبینیم،
چه کار باید بکنیم؟
تا امروز مسئولین در مقابل توطئه‌های دشمن همیشه کنار هم ایستاده‌اند،
حالا هم باید همین جور باشد،
همیشه هم باید همین جور باشد. ۹۱/۱۱/۲۸»

شصت‌ و چهارمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی خبری-تبیینی خط حزب‌الله با سخن هفته‌ای در خصوص مطالبه همیشگی امام و رهبر انقلاب از سران قوا برای پرهیز از اختلاف‌افکنی و حفظ آرامش کشور؛، با عنوان «همه با هم برادریم» منتشر شد.

شصت‌ و چهارمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله به روح پرفتوح شهید مصطفی احمدی روشن شده است.
نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاهKHAMENEI.IR قرار گرفته است و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه،  هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.


برای دسترسی به آرشیو نشریه هم می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.
نسخه تابلو اعلانات |  دریافت “خط حزب‌الله” نسخه‌ی مطالعه (A۴) |  دریافت نسخه‌ی چاپ (A۳)



آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: كوثر [عضو] 

باسلام .ممنون از مطلبتون .

1395/10/20 @ 19:07
نظر از: مدرسه علمیه فاطمیه شهرکرد [عضو] 
5 stars

با سلام احترام

پرچم به دست توست ، جمع است خاطرم

با تو مهم کـه نیست ، حــــرف و حدیــث ها

1395/10/19 @ 12:50


فرم در حال بارگذاری ...

علت عدم مستجاب شدن دعا

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

حجت الاسلام نخ چی؛

 منبرهای یک دقیقه ایی/علت عدم مستجاب شدن دعاروایتی داریم که یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام محضر ایشان آمد و گفت:

من چند سال است که دعا می کنم ولی دعایم مستجاب نمی شود و از این تأخیر در استجابت دعا در دلم لرزش و شکی حادث شده است.

حضرت از لسان خود و از بیان جدشان امام باقر علیه السلام سه نکته را فرمودند که مضمونش این است:

اول آنکه شاید خداوند متعال دوست دارد صدای تو را بشنود و به همین خاطر حاجت تو را به تأخیر می اندازد.
دوم آنکه شاید خداوند متعال حاجت تو را نگه داشته است تا در قیامت روا کند، چون دنیا فانی است ولی آخرت تمام شدنی است.

سوم آنکه نکند بعد از استجابت دعای تو حال دعایت عوض شود.

وارث/سخنرانی حجت الاسلام نخ چی در حسینیه آیت الله حق شناس، تیر94

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

سلام خدا قوت !
ممنون از مطالبتون . عالی بودند .
ی سؤال : من متوجه این قسمت از جمله ی این پست شما نشدم میشه توضیح بدید؟
چون دنیا فانی است ولی آخرت تمام شدنی است.

یا علی !

1395/10/19 @ 09:04


فرم در حال بارگذاری ...

توقع رهبر معظم انقلاب از مسئولین

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

امام خامنه ای (مدظله العالی):

توقع بنده از مسئولین این است که حالا که رفتار دشمن شدت پیدا کرده است،

شما هم رفاقت هاتان را با هم شدت بدهید و بیشتر با هم باشید.

تقوا،

صبر،

میدان ندادن به احساسات سرکش،

ملاحظه مصالح کشور،

متمرکز کردن همه توان و نیرو برای حل مشکلات مردم و مشکلات کشور؛

این توقع ماست.

بیانات در دیدار مردم آذربایجان‌ شرقی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

سلام .
امیدوارم مسولین عمل کنند به این سخنان گهربار رهبر عزیزمان .

1395/10/18 @ 22:07


فرم در حال بارگذاری ...

ضدانقلاب با منفعل کردن قوه قضائیه بدنبال فتنه ای جدید است

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

مشاور فرمانده کل سپاه:

ضدانقلاب در سر خود “فتنه ای جدید” دارد و به همین دلیل می خواهد قوه قضائیه را منفعل کند، در این میان قوه قضائیه نیز باید در برابر این فتنه های پیچیده، هوشمندانه عمل کند.

 ضدانقلاب با منفعل کردن قوه قضائیه بدنبال فتنه ای جدید است/مدیریت کانال‌های تلگرامی ضدانقلاب با برخی آقازاده‌هاست!حمیدرضا مقدم فر شیوه های کسب اطلاعات و تکنیک های خبری کانال های تلگرامی ضدانقلاب را تشریح کرد.
حمید رضا مقدم فر مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه، با بیان اینکه هیچگونه تردیدی در وابستگی کانال های به سرویس های اطلاعاتی بیگانه وجود ندارد اظهار کرد: وقتی که این نوع وابستگی ها وجود دارد طبیعتا سرمایه گذاری هایی انجام می شود و مبالغ هنگفتی در اختیار این کانال های ضدانقلاب قرار می گیرد.

وی با بیان اینکه پول هایی که سرویس های اطلاعاتی بیگانه در اختیار این کانال ها قرار می دهند، در داخل کشور به کسانی داده می شود که آمادگی خودفروشی دارند یادآور شد: از ابتدای انقلاب، چنین افراد خودفروخته ای در کشور حضور داشتند؛ حداقل کار این نفوذی ها در داخل این است که با این کانال ها در رابطه باشند و اطلاعات غلط و در قلیل مواردی هم درست و شایعات را با آنها ردوبدل کنند.

...






 مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه در ادامه با بیان اینکه تکنیک جدید کانال های ضدانقلاب این است که با تکه ای کوچک از راست، “دروغ” بگویند تصریح کرد: این اقدام یعنی بخش کوچکی از یک خبر راست را به مخاطب ارائه می دهند درحالیکه این خبر راست، تنها بخشی از حقیقت است؛ آنها از چیدمان برخی مطالب گزینش شده ، نتیجه ای کاملا “دروغ” می گیرند؛ چون اولا همه مطلب را نمی گویند، ثانیا بزرگنمایی می کنند، ثالثا به برخی از شایعات و دروغ هایی که خودشان درست کرده اند دامن می زنند و آن را بولد می کنند؛ درست همان کاری که بی بی سی در انتخابات سال 88 انجام می داد را در شرایط فعلی این کانال ها انجام می دهند.
 
مقدم فر گفت: امروز عقلا تردیدی ندارند که این کانال های تلگرامی صد درصد به سرویس های اطلاعاتی و پشتیبانی های مالی آنها تکیه دارند؛ ولو اینکه مسئول برخی این کانال های تلگرامی، بعضی از آقازاده ها باشند؛ ما از این ها در خارج از کشور، عمدتا در آمریکا و انگلیس و برخی از کشورهای همسایه مثل ترکیه داریم.
 
وی در بخش پایانی صحبتهای خود با بیان اینکه امروز قوه قضائیه کانون اصلی حملات ضدانقلاب است خاطرنشان کرد: ضدانقلاب هروقت احساس می کند که در برآورد آینده خود، کاری دارد که برای انجام آن باید قوه قضائیه منکوب شود، حملاتشان را به سمت این نهاد حاکمیتی می افزایند؛ همانند آن حربه نخ نما شده که در ایام انتخابات، حملات خود را به سمت شورای نگهبان اضافه می کنند؛ ضدانقلاب در سر خود “فتنه ای جدید” دارد و به همین دلیل می خواهد قوه قضائیه را منفعل کند، در این میان قوه قضائیه نیز باید در برابر این فتنه های پیچیده، همانگونه که تاکنون شاهد بوده ایم، هوشمندانه عمل کند.

 میزان


فرم در حال بارگذاری ...

تمام مشكلات ما در اثر غفلت از معاد است

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

آیت الله جوادی آملی: تمام مشكلات ما در اثر غفلت از معاد است

«آیت الله العظمی جوادی آملی» در درس اخلاق این هفته خود كه با حضور جمعی از پژوهشگران بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء و عموم علاقه‌مندان معارف اهل بیت علیه السلام برگزار شد، بیان داشتند: اگر ما بدانیم هر چه می‌كنیم پیش روی ماست آن وقت اهل محاسبه خواهیم بود.

مرجع عالیقدر با تبریک ایام میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسكری علیه السلام اظهار داشتند: در آستانه میلاد یازدهمین ذخیره عالم وجود مبارك امام عسكری علیه السلام هستیم این میلاد پربركت و این عید خجسته را به پیشگاه ولیّ عصر ارواحنا فداه و عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و به شما بزرگواران تهنیت عرض می‌كنیم! در محضر شما محقّقان و پژوهشگران قرآنی و عزیزان حوزوی و دانشگاهی طرح این مطلب نافع است كه شیطان با كمك وسوسه‌های درونی با عزیزترین و گرامی‌ترین سرمایه ما که ایمان باشد، کار دارد.

ایشان در ادامه بیان داشتند: هیچ فضیلتی بالاتر از اعتقاد توحیدی و ایمان به خدا و اسمای حسنای او نیست و شیطان با ایمانِ ما كار دارد اینكه در برخی از آیات خدا فرمود: ﴿ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾ اكثر مؤمنین گرفتار شرك‌اند برای این است یا گرفتار شركِ اعتقادی‌اند یا شركِ در مقام عمل، شیطان دست‌بردار نیست وسوسه می‌كند.

معظم‌له در ادامه با تأكید بر لزوم مبارزه با نفس و جلوگیری از ورود وسوسه‌های شیطانی به درونِ انسان اظهار داشتند: از چه راهی در ما شرك اعتقادی یا شرك در عمل راه پیدا می‌كند؟ از درونِ ما به عنوان خودخواهی و غرور; اینكه ما حاضر نیستیم حرف دیگری را بپذیریم اینكه حاضر نیستیم حرفِ ما را دیگران نپذیرند، اینكه در هر كاری یك پسوند «من» و «باید» باشد اینكه ﴿أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾ این بدترین دشمن ماست. از وجود مبارك رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) رسیده است كه «أعدی عدوّك نفسك التی بین جنبیك» همین غرور و خودخواهی كه حرفِ من این است می‌بیند دو نفر طلبه یا دانشجو كسی نیست و ثالثشان خداست دارند بحث می‌كنند روشن شد كه حق با طرف دیگری است اما او حاضر نیست بپذیرد به هر وسیله است یا حرف او را نفی می‌كند یا می‌گوید من هم همین را خواستم بگویم این طلیعه اتّخاذ اله است ﴿أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾ خدای خود را همان هوس می‌داند، چیزی را باور دارد كه مورد مِیل او باشد از چیزی اطاعت می‌كند كه مورد میل او باشد این بدترین غدّه فطری و اعتقادی ماست.

...



«آیت الله جوادی آملی» در ادامه سخنان خود به راه قرآنی درمان خودخواهی و غرور اشاره كرده و فرمودند: قرآن برای درمان این خطر از داروهای فراوانی استفاده كرده است هر جا سخن از فقر است، هر جا سخن از نیاز است، هر جا سخن از بردگی و بندگی و حاجت است فرمود اول اسم خودت را بیاور هر جا سخن از بی‌نیازی است تنها نام كسی را كه می‌بری خداست و مظاهر قدرت او، اگر نام خود را خواستی ببری در سایه نام او ببر این اصرار تعلیمی و تربیتی قرآن است كه هر جا سخن از فقر است اول نام خودت را ببر. می‌بینید انبیای ابراهیمی وقتی می‌خواهند اظهار فقر كنند اظهار حاجت كنند، اظهار نیاز كنند، اول اسم خودشان را می‌برند. در اظهار فقر می‌بینید وجود مبارك نوح كه شیخ انبیاست وقتی می‌خواهد اظهار فقر كند بگوید ما نیاز داریم ﴿رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً﴾ اول می‌گوید مرا بیامرز! خب 950 سال انسان خالصاً لوجه الله تبلیغ كند بعد موقع آمارگیری فقرا اول نام خودش را ببرد یعنی فقیرتر از همه منم ﴿رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً﴾.

مرجع عالیقدر در ادامه بیان داشتند: هر جا وقتی ذات اقدس الهی دعای خلیل خود را ذكر می‌كند می‌بینید اول ناله خود خلیل بلند است ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ﴾ این دعای خلیل حق است ﴿رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنی‏ وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ﴾ خدایا مرا و فرزندان مرا از بت‌پرستی نجات بده! خدایا توفیق بده من نماز را به پا بدارم فرزندان مرا هم اهل اقامه نماز بكن! هر جا سخن از فقر و ناله و خواستن است دعای انبیا اول بلند است. الآن اگر كسی را آوردند به ما گفتند این بچه را شما دعا كنید ما باید حواسمان جمع باشد اول برای خود ناله كنیم، مبادا یك وقت غرور ما را بگیرد كه حالا ما چون معمّمیم عده‌ای به ما علاقه‌مندند این بچه را می‌آورند كه ما دعا كنیم یا آن بیمار را می‌آورند دعا كنیم این یك دامی بیش نیست؛ اگر در این دعا گفتیم خدایا بیش از او و پیش از او، من به تو نیازمندم مشكل مرا حل كن، بعد مشكل او را! این دعا می‌شود مستجاب و این دیگر نه دام است نه دانه، اما اگر بر اساس عوامی كه در ماست باور كردیم كه ما مستجاب الدعوه‌ایم یا از حُسن ظنّ دیگران سوء استفاده كردیم این اوّلین دام است برای ما.

معظم‌له در پایان با بیان اینکه مشکلات ما در اثر غفلت از معاد است، اظهار داشتند: بالاترین موجود خداست، بهترین شیء معرفت خداست، ایمان به خداست و دشمن ما هم با این بهترین ارزش‌ها دارد، با ما درگیر می‌شود، ما هم مهم‌ترین جهادمان جهاد اكبر است. اینكه گفتند جهاد اكبر است همین است كه این گوهر را حفظ كنیم و این ارزش را حفظ كنیم این باور را، این معرفت را حفظ كنیم برای اینكه ما یك مسافر ابدیم؛ مشكل متفكّران غرب دو غدّه است یكی انكار معاد، یكی انكار تجرّد روح، انسان را در حدّ حیوان می‌بینند. با این دو غدّه درگیر شدن كار آسانی نیست و تمام مشكلات ما در اثر غفلت از معاد است چون مستحضرید مشركین حجاز خدا را قبول داشتند ﴿لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ﴾ اما خدا آفرید، بله آسمان و زمین را آفرید ما را هم آفرید خدایی كه از ما مسئولیت نخواهد، ما را مورد سؤال قرار ندهد، آن خدا را مشرك هم قبول دارد؛ قسمت مهمّ بیانات قرآن كریم اثبات توحید است از یك سو، كه مسئله شرك و بت‌پرستی رخت بربندد و اثبات معاد است، اگر ما بدانیم هر چه می‌كنیم پیش روی ماست آن وقت اهل محاسبه خواهیم بود.


>

 

 ابناء

 


فرم در حال بارگذاری ...

چرا عاقبت خیر در دست متّقین و اهل یقین است؟

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

چرا در روایات و همچنین آیات شریفه و مطالب دیگر تبیین به این مضمون هست که «و العاقبة لاهل التقوی و الیقین»؟

چون آن‌ها با اندیشه و تفکّر، جلو می‌روند.

چرا عاقبت خیر در دست متّقین و اهل یقین است؟چرا در روایات و همچنین آیات شریفه و مطالب دیگر تبیین به این مضمون هست که «و العاقبة لاهل التقوی و الیقین»؟
چون آن‌ها با اندیشه و تفکّر، جلو می‌روند. به تعبیر دیگر، عملی از اهل تقوا و یقین، سر نمی‌زند، مگر با تفکّر. در روایتی هم که بیان شد، فرمودند که انسان با تفکّر، به مقام أتقن می‌رسد، «مَنْ أَكْثَرَ الْفِكْرَ فِيمَا تَعْلَمُ أَتْقَنَ‏عِلْمَهُ‏».

لذا اهل یقین با مقام تفکّر حرکت کردند. اهل تقوا احساسی جلو نرفتند، بلکه وقتی تفکّر کردند و فهمیدند، حالا دیگر تا آخرش جلو می‌روند و «فاستقم کما امرت» را به جان می‌خرند و تا آخر می‌روند، دیگر هر چه بادا باد، بلغ ما بلغ. امّا کسی که تفکّر نکند و احساسی باشد، یک موقعی - به اصطلاح سیاسیون - می‌بُرَد و وسط کار عقب می‌نشیند.” سیصد و شصت و ششمین جلسه درس اخلاق آیت الله روح الله قرهی یا موضوع خطورات و مراقبه در محل مهدیه القائم المنتظر برگزار شد. آنچه در ادامه می آید فشرده و اجمالی از این جلسه است.

...

انسان با اندیشه اش عظیم و حقیر می شود

عظمت و یا حقارت همه‌ی وجود انسان، به فکر اوست. اگر تفکّر او، تفکّر الهی شد، اوج می‌گیرد، حالش، حال انبیاء می‌شو و بلکه از یک جهت برتر می‌شود که فرمودند: «علماء امّتی أفضل من انبیاء بنی اسرائیل» و حال او، حال تالی تلو معصوم می‌شود. همان چیزی که معصوم دارد، منتها معصوم، عصمت کامله دارد و او شبه این عصمت را دارد. منشأ همه‌ی این‌ها تفکّر است.

اگر انسان، این تفکّر را به خوبی کنترل کند و مراقب و مواظب باشد، طبعاً رشد می‌کند و از حال انسان به ظاهر دو پای خورنده‌ی دارای بعد حیوانی، بیرون می‌رود و انسان بما هو انسان - که مقام عالی خلیفة اللهی دارد - می‌شود. همه این‌ها از فکر است.

در جلسات قبل بیان کردیم که حتّی مولی‌الموالی فرمودند: هر کسی زیاد فکر کند و به مدّت طولانی اندیشه کند، باعث می‌شود که بصیر شود، «مَنْ‏ طَالَتْ‏ فِكْرَتُهُ حَسُنَتْ بَصِيرَتُه‏».

بیان کردیم: حضرت فرمودند: «التَّفَكُّرُ فِي‏ مَلَكُوتِ‏ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عِبَادَةُ الْمُخْلَصِين‏»، یعنی اگر انسان بخواهد از مقام اخلاص و مخلِصین به مقام مخلَصین برسد، راهش، تفکّر است، تفکّر در آسمان‌ها، در زمین، در وجود خودش، کیستی؟ چیستی؟ چرایی؟ این که قادر متعال، چطور خلق کرد؟ چطور به این بشر عنایت کرده که او با چیزی در سرش به نام مغز چه کارها می‌کند، می‌تواند آسمان‌ها و زمین را تسخیر کند. این انسان کیست؟

این علم ها کم بارترین شاخه از 72 شاخه است

این انسان کیست که به قدری مغز او جا دارد که می‌تواند علوم مختلف را به دست بیاورد؟ علم را مانند یک شجره تمثیل زدند و بیان کردند: تازه هر چه علم تا به حال آمده و این‌قدر پیشرفت کرده، تا ظهور وجود ذی وجود مولایمان، آقایمان، سیّد و صاحب و سالارمان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف)، فقط یک شاخه از 72 شاخه است.

نکته مهمّی هم هست که این را در شذرات المعارف برای آقایان بیان کردم، می‌فرمایند: تازه این شاخه، کوچکترین شاخه آن درخت هم هست. این همه علمی که آمده، کوچکترین شاخه است. یک وقت می‌بینید شاخه‌ی کوچکی است، امّا پربار است، امّا در این مورد می‌فرمایند: کم‌بارترین شاخه هم هست. لذا هم کوچکترین و هم کم‌‌بارترین شاخه هست.

باروری عقول در دوران ظهور

این که بیان می‌کنند: وقتی آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء) می‌آیند، دست می‌کشند و عقول کامل می‌شود، این‌طور نیست که حضرت تک تک دست بکشند، معلوم می‌شود که باروری حقیقی این عقول، در آن زمان است.

لذا علوم عجیبی که امثال شیخ العجائب، حضرت شیخ بهاء(اعلي اللّه مقامه الشّريف) به آن مسلّط بودند، علم کیمیا، علم لیمیا، علوم مختلفی که در ید قدرت شیخ بهاء و برخی از بزرگان بود، همه، یک شاخه کوچک و کم بار از آن شجره طوبای علم است.

حالا این تفکّر چیست که مولی‌الموالی به طور عجیبی تبیین می‌فرمایند که بدانید خود این تفکّر، بالاتر از علم است. فرمودند: «لَا عِلْمَ‏ كَالتَّفَكُّر»[1]، هیچ دانش و علمی، مانند تفکّر نیست.

این تفکّر چیست که حالا اقسامی از آن را در جلسات قبل بیان کردیم که انسان چه کند که جدّی تفکّرش، تفکّر الهی شود. این تفکّر چیست که حضرت در غررالحکم می‌فرمایند: «فَضْلُ فِكْرٍ وَ تَفَهُّمٍ أَنْجَعُ مِنْ‏ فَضْلِ‏ تَكْرَارٍ وَ دِرَاسَة»، این که انسان زیاد تفکّر کند، فضل این تفّر، اندیشیدن و فهمیدن، سودمندتر هست از این که انسان زیاد درس بخواند و آن را تکرار کند.

با این که می‌دانید در تعابیر داریم که «العلم حرف و التکرار الف» علم یک حرف است و باید مدام تکرار شود. منظور این است که نباید فردی را به تعبیر عوام الناسی خنگ تصوّر کنیم. امکان دارد استعدادها تفاوت داشته باشد، یکی با دوبار خواندن می‌فهمد، یکی با سه بار خواندن، یکی با ده بار و …، لذا «العلم حرف و التکرار الف» یعنی یأس نداشته باشید. امّا با این حال حضرت می‌فرمایند: فهم مطلب و اندیشیدن در مورد آن، برتر از درس خواندن و مدام تکرار کردن آن است.

حالا بعد از بیان این روایات شریفه، توضیح می‌دهم که اگر انسان توانست این خطورات و تفکّر خود را کنترل و الهی کند، آن موقع اعمالش هم الهی می‌شود. ولی اگر نشناخت و کنترل نکرد، اعمال و رفتارش الهی نمی‌شود.

فتح قله انسانیت با تخلق به اخلاق الهی

اگر بخواهیم به آن قلّه‌ی انسانیّت، الانسان بما هو الانسان، برسیم، راهش تخلّق به اخلاق الهی است و اگر بخواهیم بدانیم راه متخلّق شدن به اخلاق الهی چیست، باید ببینیم حضرات معصومین و اولیاء خدا، آن کسانی که طیّ طریق کردند، راه را به ما چگونه نشان می‌دهند. چون گاهی دل انسان می‌خواهد، امّا بلد نیست و به بیراهه می‌رود. لذا بارها بیان کردیم این سبک مباحثی که داریم که به عنوان اخلاق علمی عملی تبیین می‌شود که انسان بداند اوّل از کجا شروع کند، چه کار کند، راه چیست، چون ای بسا بعضی مواقع انسان کاری می‌کند و بعد مجدّد خراب می‌شود. علّت خراب شدن چیست؟ چرا یک مدّتی حالم حال خوبی است و بعد نعوذبالله بد می‌شوم و روح و فکرم نعوذبالله تمایل به گناه دارد؟ چرا یک روز اشک و آه و ناله و فغان و حال خوشی دارم، امّا یک روز اصلاً خسته و بی‌حال هستم و وضع خوبی ندارم، دیگر دلم با دعا و شب‌خیزی و خوبی‌های عالم نیست؟ علّت این خلجان روحی چیست؟

یکی از آن علّت‌ها که اولیاء خدا به خوبی روی آن دست گذاشتند و بیان کردند، این است: انسان ندانست از کجا شروع کند. این خیلی مهم است. چون ندانست، غفلت کرد و گرفتار شد.

اگر ما تفکّر و خطوراتمان را کنترل کردیم و آن را به سمت ملکی و ربّانی پیش بردیم، عمل درست می‌شود. چون لا عمل الا بالتفکّر، هیچ عملی نیست إلّا به فکر. وقتی عمل به تفکّر است، معلوم است که انسان باید راجع به فکر بداند که این فکر چیست که بیان می‌کنند: عملی نیست إلّا به تفکّر.

در خوبی ها اندیشه کنید چون دعوت به عمل می شوید

لذا این روایات شریفه‌ای که بیان می‌کنم، راجع به اهمیّت این موضوع است که چرا فکر این‌قدر مهم است که هیچ عملی نیست الّا به تفکّر. واقعیّتش هم همین است: وقتی انسان راجع به یک موضوعی فکر کرد، یا ناخودآگاه و یا خودآگاه، به عمل هم کشیده می‌شود. بیان کردیم که راجع به مطالب نفسانی، اصلاً آن تفکّر بر انسان غلبه پیدا می‌کند و اختیار دست من و شما نیست. امّا راجع به مطالب خیر، غلبه نیست، امیرالمؤمنین فرمودند: «الْفِكْرُ فِي‏ الْخَيْرِ يَدْعُو إِلَى الْعَمَلِ بِهِ»[2]، اندیشه کردن در خوبی‌ها، انسان را به عمل دعوت می‌کند. امّا وقتی در لذّات زودگذر و گناه تفکّر کردی، باز امیرالمؤمنین فرمودند: «مَنْ‏ كَثُرَ فِكْرُهُ‏ فِي اللَّذَّاتِ غَلَبَتْ عَلَيْه‏»[3]، این‌جا دیگر دعوت نیست و بر او غلبه پیدا می‌کند. پس باید اهمیّت فکر را بدانیم که چقدر مهم است.

لذا حتّی در باب مطالب علمی، نباید زود بگذریم، به خصوص در مباحث اخلاق. بیان کردم درس نیست، مباحث است؛ چون دروس دانشگاه و حوزه، بعد از گذراندان چند واحد و ترم، تمام می‌شود. اخلاق، زندگی ماست، روز، شب و لحظه به لحظه ما باید با اخلاق باشد، با همسرمان، فرزندمان، پدر و مادرمان، همکلاسی‌مان و … . این خصوصیّت اخلاق است و با این که تصوّر به درس کنیم، فرق می‌کند. برای همین است که به این تأمّلات و دقّت کردن نیاز دارد.

راه یقینی شدن علم و فهم آنچه قابل فهم نیست

باز امیرالمؤمنین فرمودند: «مَنْ أَكْثَرَ الْفِكْرَ فِيمَا تَعْلَمُ أَتْقَنَ‏ عِلْمَهُ‏ وَ تَفَهَّمَ مَا لَمْ يَكُنْ يَفْهَمُ»[4]، هر کس در آنچه که آموخته است، بسیار فکر کند، علمش یقینی و استوار می‌شود و قوام پیدا می‌کند. این اندیشه و تفکّر راه را هم باز می‌کند، چگونه؟ تازه آنچه را هم که نمی‌فهمیده، از این‌جا به بعد می‌فهمد و این خصوصیّت تفکّر و اندیشه است.

حتّی در مباحث علمی خودمان که در اصل سواد است و در اصطلاح عام، علم گفته می‌‌شود؛ حتّی فقه، ادبیات، منطق، اصول و … هم سواد است، العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء، علم بما هو علم، نور است و در آن، هیچ تاریکی نیست. مگر می‌شد که یک جا هم تاریک باشد و هم روشن. ذات نمک، شور است. ذات شکر، شیرین است. ذات علم بما هو علم، نور و روشنایی است. این که بشر نتوانسته هنوز با این علم، واقعاً آن دنیای حسنه و ممدوح را بسازد، معلوم می‌شود علمش، نور نیست. البته برخی به سخره می‌گیرند که مهم نیست و این، فرمایشات حضرات معصومین است. یک عدّه به علّت دفاع از ولایت، می‌سوزند، حالا می‌گردند جمله‌ای از ما بگیرند و مطرح کنند. امّا این از حماقتشان است، چون این مطالب عین روایات شریفه است. اگر علم واقعاً علم بود، نباید در آن، ضرر باشد. چون العلم نور. لذا معلوم می‌شود این‌ها سواد است.

حضرت می‌فرمایند: اگر انسان جدّی تفکّر کند، تفکّرش حتّی در همین مسائل ظاهری علمی هم سبب استواری علمش می‌گردد و بعد هم آنچه را که نمی‌فهمید، می‌فهمد و این خصوصیّت تفکّر است.

چگونه به حکمت دست یابیم؟

باز این روایت را بیان کنم تا با این مقدّمه به اصل بحثمان وارد شویم. ببینید چقدر این تفکّر مهم است که باز مولی‌الموالی بیان می‌فرمایند: «الْفِكْرُ يُفِيدُ الْحِكْمَة»، ثمره، میوه و فایده فکر و اندیشه چیست؟ این است که حکمت به بار می‌آورد.

معلوم می‌شود حکیمان عالم - که فرمودند: هلک من لیس له حکیم یرشده، اصلاً هلاک شده (فعل ماضی) آن کسی که حکیم ندارد که او را ارشاد کند - خصوصیّت خاصّی دارند که مرشد دیگران می‌شوند. حکیم کلّ که معصوم است. بعد از آن‌ها هم تالی تلوان معصوم و اولیاء خدا و متخلّقین به اخلاق الهی، یعنی آن‌هایی که قول و فعل‌شان یکی است، می‌باشند. یکی از خصوصیّت این حکما، تفکّر کردن است. «الْفِكْرُ يُفِيدُ الْحِكْمَة»، فایده تفکّر این است که حکمت می‌دهد. اگر انسان از این تفکّر، غفلت کند، آن‌وقت است که گرفتار می‌شود.

اتّفاقاً از این که مدام راجع به فکر، این مطالب را بیان می‌کنند، مشخّص می‌شود که وقتی از افکار شیطانی حرفی به میان می‌آید، اصطلاحی گفته می‌شود و إلّا حقیقت فکر، الهی است. چون فکر کردن متعلّق به انسان بما هو انسان است، خود تفکّر فی ذاته پاک است و قداست دارد.

لذا بیان کردیم که اگر در روایات شریفه هم به ظاهر اسم فکر را برای گناه می‌آورند و فکر در گناه می‌گویند، اصطلاحی است، امّا اصل تفکّر، الهی است؛ کما این که اصل و فطرت انسان نیز الهی است. پروردگار عالم نفرمود: مؤمن، مسلم و …، بلکه فرمود: «فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله» فطرت همه‌ی انسان‌ها الهی است. شاید انسان به آلودگی‌ها گرفتار شود و این فطرت الهی خود را خراب کند، امّا ذات و فطرت انسان، پاک است.

چطور فطرت پاک و الهی انسان، آلوده می‌شود؟

لذا حتّی برخی براساس آیه «فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله» و آیات دیگر، بیان می‌کنند: انسان فی ذاته طاهر است و نجس نیست. برای همین بیان می‌کنند: اهل کتاب هم فی ذاته پاک هستند. بعضی از علمای تشیّع این‌طور استدلال کردند و کتاب نوشتند.

منتها چرا آلودگی به وجود می‌آید و این فطرت پاک از آن حقیقتش دور می‌شود؟ دلیلش، ابتلاء به گناه است. لذا معلوم می‌شود در این‌جا، دلیل، فکر نکردن است؛ یعنی وقتی تفکّر نمی‌کند، وجودش دست شیطان و نفس امّاره، این اعداء عدوّ می‌افتد. چون پروردگار عالم بالصّراحه فرمود که شما ملهوف به دو چیز هستید که یک چیز آن زیاد است و شما باید بر آن، غلبه کنید و آن را کالعدم کنید (چون عدم نمی‌شود) و یک چیز کم است و خودتان باید آن را زیاد کنید. چه فرمود؟ فرمود: «فألهمها فجورها و تقواها». تقوا، مفرد است، فجور، جمع است.

ما ملهوف به فجور و تقواییم. لذا می‌فرماید: هنر تو ای انسان! این است که بتوانی بر فجور غلبه پیدا کنی و وقتی بر این تقوا رسیدی، تازه آغاز کار عندالاولیاء است. پله‌های تقوا را باید بالا روی، تا به أتقی برسی که إنّ اکرمکم عندالله أتقاکم. پروردگار عالم این‌ها را دارد به رمز می‌گوید و معصومین در روایات شریفه، اولیاء خدا، بزرگان، صاحب‌نظران و آن‌ها که طیّ طریق کردند، این‌ها را توضیح دادند.

لذا معلوم می‌شود اصل تفکّر یعنی خوبی، برای همین است که می‌فرمایند: اگر کسی تفکّر کند، از علم برتر است. اگر کسی تفکّر کند، علمی هم که نمی‌داند یاد می‌گیرد و ‏ وَ تَفَهَّمَ مَا لَمْ يَكُنْ يَفْهَمُ می‌شود. حتّی می‌فرمایند: اگر کسی علم می‌خواهد، باید بداند لا علم کالتفکّر، بعد بیان می‌فرمایند: خود این تفکّر، حکمت می‌دهد، «الْفِكْرُ يُفِيدُ الْحِكْمَة». لذا معلوم می‌شود اصل تفکّر این است.

لذا درست است که صورت ظاهر گاهی برای گناه هم فکر به کار می‌رود، امّا به نظر می‌آید که در آن‌جا باید بی‌فکری بگوییم. اتّفاقاً انسان بی‌فکری کرده، خودش را یله و رها کرده و تحقیق و تأمّل نکرد که عاقبت این کار من چه می‌شود.

چرا عاقبت به دست متّقین و اهل یقین است؟

چرا در روایات و همچنین آیات شریفه و مطالب دیگر تبیین به این مضمون هست که «و العاقبة لاهل التقوی و الیقین»؟ چون آن‌ها با اندیشه و تفکّر، جلو می‌روند. به تعبیر دیگر، عملی از اهل تقوا و یقین، سر نمی‌زند، مگر با تفکّر. در روایتی هم که بیان شد، فرمودند که انسان با تفکّر، به مقام أتقن می‌رسد، «مَنْ أَكْثَرَ الْفِكْرَ فِيمَا تَعْلَمُ أَتْقَنَ‏ عِلْمَهُ‏». لذا اهل یقین با مقام تفکّر حرکت کردند. اهل تقوا احساسی جلو نرفتند، بلکه وقتی تفکّر کردند و فهمیدند، حالا دیگر تا آخرش جلو می‌روند و «فاستقم کما امرت» را به جان می‌خرند و تا آخر می‌روند، دیگر هر چه بادا باد، بلغ ما بلغ.

امّا کسی که تفکّر نکند و احساسی باشد، یک موقعی - به اصطلاح سیاسیون - می‌بُرَد و وسط کار عقب می‌نشیند.

این چیست که آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی می‌فرمایند: من از طفولیت و قبل از بلوغ تا حالا، نماز شبم قضا نشده است؟ (یعنی ایشان نماز شب را بر خودشان واجب می‌دانستند که برای ادا نکردن آن، واژه‌ی قضا را به کار می‌بردند). دلیل و برهانش این است که وقتی انسان تفکّر می‌کند، دیگر با عشق جلو می‌رود و خستگی برایش ندارد.

امّا اگر کسی با احساسات جلو رفت، دو، سه شب نماز شب می‌خواند؛ امّا بعد دیگر کنار می‌گذارد. خصوصیّت تفکّر است که سبب می‌شود عاقبت به دست اهل یقین و تقوا باشد. چون این‌ها تا آخرش جلو می‌روند.

آنچه مایه رشد انسان است

به این روایت دقّت کنید که اتّفاقاً تمام این نکاتی که بیان کردم، در روایتی کوچک ولی پر از معنا نهفته شده است. می‌دانید که روایات معصومین اغلب کوتاه است، امّا پر از معنا و محتوا می‌باشد. مولی الموالی می‌فرماید: الْفِكْرُ رُشْد، اتّفاقاً همین اندیشه و تفکّر است که مایه‌ی رشد می‌شود. بعد هم می‌فرمایند: الْغَفْلَةُ فَقْد.

همان‌طور که بیان کردیم، معلوم می‌شود برای گناه، بحث تفکّر مطرح نیست. کسی در گناه افتاده، غفلت کرده و این غفلت، سبب غلبه گناه بر او شده است. ببینید حضرت چقدر زیبا می‌فرمایند: الْفِكْرُ رُشْد و الْغَفْلَةُ فَقْد. فکر برای انسان رشد می‌آورد و او را جلو می‌برد. دیگر احساسی عمل نمی‌کند و عبد صالح خدا می‌شود و به عبادت عشق می‌ورزد. از روی ذوق و شوق، عبادت می‌کند.

شبستان

 


فرم در حال بارگذاری ...

حبّ حضرت فاطمه سلام الله علیها

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

حجت الاسلام هاشمی نژاد؛

 حبّ حضرت فاطمه سلام الله علیها در امت های گذشته هم سابقه داشته است.

منبرهای یک دقیقه ای/حبّ حضرت فاطمه سلام الله علیها در امت های گذشته هم سابقه داشته است///فاطمیهامام صادق علیه السلام می فرمایند:

فاطمه صدیقه کبری حق است و در معرفت فاطمه قرون اولی تاریخ دور زده است. محدثین که این حدیث شریف را نقل می فرمایند، چنین شرح میدهند که هر امتی از طرف پیامبرش مأمور بود فاطمه الزهرا سلام الله علیها را دوست داشته باشد. لذا حب فاطمه اطهر در امم گذشته نیز سابقه داشته است

وارث/سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد در مسجد امام سجاد (علیه السلام)، فروردین 94


فرم در حال بارگذاری ...

پایه های ایمانی مومن

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395
پس محبت خدا، محبت پیغمبر صلی الله علیه و آله و محبت اهل بیت علیهم السلام مثل پایه های ایمان مومن است، پایه های ایمان براین سه محبت استوار است. اگر هر کدام از آنها نباشد دیگران هم نیست این یک نظام محبتی است.

جلسه درس اخلاق با سخنرانی حجت الاسلام صدیقی در مسجد جامع ازگل برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام صدیقی را می خوانید:

حجت الاسلام صدیقی: پایه های ایمانی مومن بر محبت خدا، رسول(ص) و اهل بیت(ع) استوار است

تنها راه نجات بشر پناه بردن به کشتی اهل بیت علیهم السلام است

احساس بی پناهی و غربت نکنید کسی که خدا دارد همه چیز دارد، خداوند در قرآن فرموده: آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ اگر کسی در پناه قدرت برتر باشد هیچ نگرانی برای او نیست. وقتی نگهدار و حافظ شما ذات احدیت خداست از چه چیز می ترسید؟ خدا روزی همه جنبندگان عالم را می دهد، همه ی عالم را برای تو آفریده است. چرا غم روزی میخورید و خودتان را به تشویش و اضطراب مبتلا می کنید؟ خدا را دارید، اگر آلوده و شکست خورده، شیطان گزیده و تیرخورده اید بدانید خدا خیلی کریم است رحمت واسعه او را ببینید.

فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ1 ؛ چرا از شایعه پراکنی ها علیه خودتان نگران هستید و چرا از توطئه ها می ترسید و نگران هستید؟ نگران نباشید هیچ چیزی برای ما مخفی نیست وقتی ما می دانیم نگران نباشید. وَما اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمينَ2؛ خداوند سفره رحمت انبیاء را سفره رحمت خودش قرار دادهو به شما اطمینان داده و به او دسترسی دارد، پیغمبر صلی الله علیه و آله در مکه متولد شده اما ولایت، نبوت و وجود نوری اش درک نشده است، او اسم اعظم حق و جلوه خداست و از بین رفتنی نیست هر جا باشید حضرت با شماست.

...

تحقق تمام آرزوها؛ با تسلیم در برابر دین خدا

خداوند در قرآن فرموده: حال که خدا چنین معرفتی به شما القا کرده خودتان را تسلیم پیامبر خدا کنید و از خودتان اعمال سلیقه نکنید، شرع مدار و دین مدار باشید. تامین تمام آرزوهای شما در این است که تسلیم دین خدا و شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله باشید والا به زحمت می افتید، دین و شریعت آمده تا از شما رفع مشقت کند. هرجا زحمت و مشقت دارید در جایی است که در دامن دین نیستید. اگر در کشتی نجات و متمسک به آن باشید اگر تمام عالم زیر آب باشد خدا نمی گذارد به شما آسیبی برسد و مراقب شماست.

تنها راه رهایی ما این است که در کشتی نجات رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام باشیم. اگر کسانی اینچنین شدند و در کشتی نجات قرار گرفتند باید مغرور شوند. خداوند فرمود:وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطيعُکُمْ في‏ کَثيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْکُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَيْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ3؛ این لطف خدا بود که دل شما را برد. هر دلی لیاقت ندارد تا محبت اهل بیت علیهم السلام در دلش بیاید.

محبت اهل بیت علیهم السلام؛ تنها راه نجات بشر

تنها وسیله نجات برای بشر محبت و حب اهل بیت علیهم السلام است. تبعیت تحمیلی دوام ندارد، وقتی انسان به دنبال معشوقش باشد تمام مشکلات را برای انسان شیرین می کند.

امام صادق علیه السلام فرمود: دین جز محبت نیست و محبت هم جز دین نیست. کسی که انگیزه دینی ندارد محبتش هم واقعی نیست و برعکس. پس دین یعنی محبت و محبت هم یعنی دین؛ در این رابطه چند حدیث از حضرت عبدالعظیم حسنی نقل می کنیم.

این حدیث را حضرت عبدالعظیم حسنی با رجال و اسناد صحیح به پیغمبر صلی الله علیه و آله می رساند: امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله در جمعی فرمودند:

احبوا الله لما یغذوكم به من نعمۀ و احبونی لله عز وجل و احبوا قرابتی لی4؛خدا را دوست بدارید به خاطر نعمت‌هایی كه به شما ارزانی داشته است و مرا هم دوست بدارید به جهت دوستی با خدا (چون من پیامبر الهی هستم) و به خاطر من با فرزندان من دوستی نمایید.

مثلث ایمانی مومنان: محبت خدا، رسول(ص) و اهل بیت(ع)

دلداده خدا باشید و خدا را دوست داشته باشید چون هر صبح که بیدار می شوید بر سفره خدا هستید، . وقتی خدا به شما نعمتی داده است دلیل بر این نیست که شما را دوست دارد؟ شما را غرق در نعمات کرده است یعنی شما را دوست دارد. خدا آفریده های خودش را دوست دارد و علی الدوام آنها را غرق نعمت کرده و دوستی خدا با عمل همراه است که باران نعمت بر شما باریده است.

البته اینها نعمت های ظاهری است. نعمت وجود امام زمان علیه السلام را هم نباید نادیده گرفت، در هیچ کجای دنیا کسی مثل امام ما و رهبر ما ندارد؟ خدای متعال به ما محبت آل رسول و رسول خدا علیهم السلام را داده است. خدا به ما نعمت ولایت داده است، ولایت بهشت واقعی است، بهشت شکم بهشت نیست، بهشت دل بهشت است. بالاتر از همه نعمت ها گوهر ولایت اهل بیت علیهم السلام است.

و به جهت دوست داشتن خدا باید پیامبر صلی الله علیه و آله را هم دوست بداریم. بالاستقراء همه ی محبت ها برای خداست و بالعرض چون حضرت اسم اعظم خداوند است اول کسی که باید دلمان با او جوش بخورد و در دلمان جایگاه داشته باشد پیامبر صلی الله علیه و آله است. حضرت فرمود: مرا دوست داشته باشید مرا محبوب خودتان بدانید، با من بیگانگی نکنید، چرا؟ برای خدا، چون محبت حضرت محبت غیرخدا نیست و از متعلقات حب خداست، از شعب حب خداست و از تجلیات محبت حق تعالی است و بالاترین جلوه تجلی اسم اعظم خدا وجود مقدس حاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله است.

پیامبر صلی الله علیه و آله در ادامه می فرماید: همانطور که دل به خدا دادید و بالعرض حب مرا در دلتان جا دادید بدانید علی علیه السلام از من جدا نیست. این امر حضرت است و باید اهل بیت علیهم السلام را هم دوست داشته باشیم. اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را باید دوست داشته باشیم این امر حضرت است.

پایه های سه گانه ایمان

پس محبت خدا، محبت پیغمبر صلی الله علیه و آله و محبت اهل بیت علیهم السلام مثل پایه های ایمان مومن است، پایه های ایمان براین سه محبت استوار است. اگر هر کدام از آنها نباشد دیگران هم نیست این یک نظام محبتی است. ما راهی که به خدا داریم اهل بیت علیهم السلام باز کرده اند و خودشان صراط مستقیم و سبیل الله هستند و بدون آنها به راه نمی رسیم همانطور که اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله نبود از قرآن نمی توانستیم استفاده کنیم و قرآن بر قلب ما نازل نمی شد و این ظرفیت را نداریم که قرآن بر وجود ما نازل شود، مثل این است که توقع داشته باشیم خورشید با حرارتش در وجود ما متمرکز شود که نور قرآن خیلی بیشتر است.

دیگران اگر بخواهند از این نور استفاده کنند باید از مجرای پیغمبر صلی الله علیه و آله استفاده کنند. بنابراین سه مساله توحید، رسالت و ولایت باید در عمق جان ما باشد و فقط ببودن در ذهن کافی نیست عشق و شیدایی می خواهد، باید عاشق رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام باشیم.

امتیازات حضرت عبدالعظیم حسنی بر دیگر امامزادگان

گوهر حضرت عبدالعظیم حسنی با دیگران فرق دارد. ویژگی دیگر ایشان این است که ظرفیتشان با بقیه فرق دارد ما امامزاده زیاد داریم اما امامزاده ای که امام معصوم علیه السلام او را تایید کرده باشد کم داریم و یکی از آنها که به امضای امام معصوم رسیده از نظر علم، معرفت و ظرفیت حضرت عبدالعظیم حسنی است.

سومین امتیاز ایشان این است که فقیه، عالم و امین است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: خدایا خلفای بعد از من را مورد مرحمت قرار بده. از ایشان سوال کردند خلفای شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: کسانی هستند که بعد از من می آیند و روایات و سنت مرا میان مردم نقل می کنند و تعلیم می دهند، در سینه آنها پر از روایات و احادیث ماست. بنابراین حضرت عبدالعظیم حسنی از این جهت نماینده پیامبر صلی الله علیه و آله و مرجع تقلید و معلم اخلاق و اعتقادات است.

امتیاز دیگر حضرت عبدالعظیم حسنی این است که با وجودی که مرجع تقلید و عالم و فقیه است اما مغرور نیست و به خودش اطمینان نمی کند و دست از پناهگاه خودش برنمیدارد. امام هادی علیه السلام امام جوانی بود و با اینکه حضرت عبدالعظیم حسنی سه امام را درک کرده بود اما وقتی احساس کرد روزهای پایانی عمرش است به دیدار امامش رفت.

حضرت عبدالعظیم حسنی هم خدمت امام هادی علیه السلام رسید و عرض کرد: اجازه می دهید اعتقاداتم را خدمت شما عرضه کنم؟ و اعتقادتش را گفت و امام هادی علیه السلام هم اعتقاداتش و ایمانش را امضا نمود و فرمود:والله این دین که عرضه کردی همان دینی است که خدا به آن راضی هست. مَرْحَبا بكَ يا أبا القاسمِ ، أنتَ وليُّنا حقّا5 ؛ به راستى ، تو از دوستان حقيقى ما هستى.

حجت الاسلام صدیقی

پی نوشت:

1- سوره یس آیه 76.

2- سوره انبیاء آیه 107.

3- سوره حجرات آیه 7.

4- بحارالانوار، ج17، ص 14، ح28؛ امالی شیخ صدوق، ص 446، ح 597.

5- الأمالى ، صدوق : ص ۴۱۹ ح ۵۵۷ ، بحار الأنوار : ج ۳ ص ۲۶۸ ح ۳

وارث

 

 



فرم در حال بارگذاری ...

منم باید برم +دانلود با نوای سید رضا نریمانی

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395
«منم باید برم» عنوان مداحی سید رضا نریمانی است که برای بزرگداشت مدافعان حرم خوانده است.

مداحی


دانلود مداحی «منم باید برم» با نوای مداحی سید رضا نریمانی


در ادامه علاوه بر متن کامل این مداحی، فایل صوتی آن قابل دریافت است.


متن مداحی منم باید برم سید رضا نریمانی
 
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین
ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این
 
دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه
 
منم باید برم آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره
 
یه روزیم بیاد نفس آخرم بره
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
 
برای قربونی اسماعیلو میدم به عشق
خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
 
منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم
ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
 
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
اونا که از جنون یه کلمه نفهمیدن
شبیه شامیا به گریه هام میخندیدن
 
کنایه میزنن دلمو میسوزنن و
میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو
 
قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر
منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر
 
به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
ای سایه ی سرم تا که تو رفتی همسرم
همش بهونه ی تو رو میگیره دخترم
 
به جای لالایی روضه براش میخونمو
دم بابا باباش داره میگیره جونمو
 
گناه دخترم چی بوده که بابا ندید
گلم بابا میخواد جواب ناله شو بدید
 
فقط رقیه جون صدای بچمو شنید
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم