هویت جمهوری اسلامی در اطاعت از خدا و نفی کدخدا است.
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395سعید جلیلی که به دعوت مردم اصفهان برای سخنرانی در مراسم احیای شب بیست و هفتم ماه رمضان به این شهر رفته بود، گفت:
کسانی که دل در گرو بیگانگان دارند دچار اشتباه محاسباتی هستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر جلیلی، نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی در جمع مردم حاضر در مسجد سید افزود:
کسانی که فکر میکنند اتکا به بیگانه مشکلات کشور را حل میکند، دچار توهم و اشتباه محاسباتی هستند زیرا استکبار و جنود شیطان برای هیچ کشوری نه عزت آورده است و نه نصرت.
وی با بیان اینکه جهاد کبیر یعنی ایستادگی و نترسیدن از تهدید دشمن، تصریح کرد:
هویت جمهوری اسلامی در اطاعت از خدا و نفی کدخداست و مجاهده بزرگ امام راحل تاسیس جمهوری اسلامی است که هویت آن اطاعت از خدا و نفی کدخدا است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: جهاد کبیر مجاهدان کبیری چون امام و رهبری میخواهد که با صلابت در برابر جهان استکبار می ایستند.
جلیلی گفت: ماهیت جمهوری اسلامی به هیچ کس اجازه کوتاه آمدن در برابر استکبار را نمیدهد.
...
دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی افزود: حیرت دشمن از امنیتی است که در دل های امن و مومن و مطمئن به نصرت الهی وجود دارد و دشمن نمی تواند سپر امنیتی این ملت را که ثمره این جوشن هاست تحلیل کند.
جلیلی ادامه داد: دشمن از دل های محکم ملتی در هراس است که از هیچ تهدیدی نمی ترسند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه درس بزرگ قرآن به ما این است که دوست و دشمن را درست بشناسیم و جای آن ها را عوض نکنیم، تصریح کرد:
خسارت بزرگ آن است کسانی که ملت ما را کشتند و بدترین ستم ها را در حق این ملت هنوز روا میدارند، به عنوان دوست بگیریم!
جلیلی افزود: دشمن میخواهد حزب الله لبنان را که جان خود را فدای امنیت ملت ما میکنند و امروز چون دژی مقاوم در برابر دشمنان امنیت ملت ما چون داعش ایستاده، تروریست بخواند و خودش را که هزاران دشمنی در حق ملت ما کرده است دوست معرفی کنند!
وی گفت: قران از ما میخواهد رسما بگوییم نظام اربابی را قبول نداریم و نظام کدخدایی جهان را انکار کنیم: “لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا”
نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی در پایان تاکید کرد: کسانی که رسما اعتراف میکنند پول میگیرند تا بر جنایات مستکبران و ظالمان چشم ببندند، با وقاحت میخواهند امنیت و منافع ما را در گرو پذیرش مناسبات نظام سلطه قرار دهند.
فرم در حال بارگذاری ...
نیت؛ رکن ارزش در فلسفه اخلاق الهی
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395هر موجود زندهای دلش میخواهد جانش حتی برای لحظه بيشتر ادامه پیدا کند. حشرات هم تا بتوانند دست و پا میزنند تا یک لحظه دیگر زنده بمانند. این لازمه حیات است و آدمیزاد هم خودبهخود نمیخواهد بمیرد،…
تلاش براي زنده ماندن گاهی به خواست دل است و گاهی این ضمیمه را هم دارد که چون خدا میخواهد من حفظ جان میکنم؛ این است که به این کار ارزش میدهد. تفاوت این دو در جایی ظاهر میشود که وظیفه انسان فداکاری در جبهه تا سرحد شهادت باشد. روشن است که اگر انسان جاندوست باشد، به جبهه نمیرود، اما کسی که برای رضایت خدا جان خود را حفظ میکند، از شهادت استقبال میکند. این است که حتی غذاخوردن چنین کسی عبادت میشود.
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 10/04/95، مطابق با بیستوچهارم رمضان 1437 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام(نیت؛ رکن ارزش در فلسفه اخلاق الهی)
موضوع بحث ما آیات و روایاتی بود که انسان را از تعلق به دنیا برحذر میداشت. شب گذشته به جمعبندی حاصل بحثها و همچنین پاسخگویی به برخی سؤالها و شبهههایی که در اطراف مضامین روایات مطرح میشود، پرداختیم. یکی از اساسیترین نکتهها در این باب آن است که ریشه مذمتهایی که درباره دنیا شده، اصالت قائل شدن برای دنیا و دوستداشتن دنیا برای دنیاست؛ اما اگر انسان بتواند دنیا را وسیلهاي برای رسیدن به آخرت، ارزشهای معنوی و رضای الهی قرار دهد، نه تنها مذمتی ندارد بلکه ممدوح نیز است و گاهی ممکن است به حد وجوب هم برسد.
در جلسات گذشته درباره این مطلب بحثهای بسیاری کردیم. اکنون در جمع بندی مطالب میخواهیم ببینیم در چهصورت، قصد انسان از رفتن به طرف دنیا، رسیدن به دنیاست و در چهصورت وسیلهاي برای رسیدن به آخرت میشود. یکی از نکتههایی که میتواند به ما در فهم وتشخیص این مسئله کمک کند، نکتهای است که در حدیثي آمده است که شیعه و سنی با نقلهای متعدد از پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند. حضرت با بیان سادهای میفرماید: ارزش کارها بستگی به نیت دارد؛ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى.[1]
...
نیت؛ رکن ارزش در فلسفه اخلاق الهییکی از مباحث داغ محافل دانشگاهی و آکادمیک که از هزاران سال پیش تا به امروز در مکاتب مختلف اخلاقی مطرح بوده، ملاک ارزش و خوبی و بدی کارهاست. این حدیث پرده از این حقیقت برمیدارد که رکن ارزش «نیت» است؛ یعنی انسان میتواند کاری را با نیتی انجام دهد و دارای ارزش مثبت شود، و میتواند همان کار را با همه خصوصیاتش، البته با نیت دیگری، انجام دهد و ضد ارزش شود! در حدیثی آمده است که دو نفر با هم وارد مسجد میشوند، مانند هم نماز میخوانند و از مسجد بیرون میآیند، اما یکی بهشتی میشود و یکی جهنمی. هر دو در یک مسجد، در یک وقت و مثل هم نماز خواندند، اما نماز یکی بهشتآور است و نماز دیگری جهنمآور. آن که نیتش این بوده است که در پیشگاه الهی اظهار بندگی کند، از گناهانش توبه کند، و هیچ توجهی به دیگران نداشته است، همین نماز او را بهشتی میکند، اما دیگری همین کارها را انجام داده است، اما منظورش این بوده که دیگران ببینند که چه نماز خوبی میخواند، و همین نماز او را به جهنم میبرد.
این نیت در عمق دل انسان است و هیچ کس دیگر از آن خبردار نمیشود. در واقع همان است که به یک کار ارزش مثبت یا منفی میدهد. این طور نیست که هر کاری مربوط به دنیا، شکم یا دامن باشد حتما عذابآور باشد و مذمتها شامل آن شود. بسته به این است که به چه نیتی انجام گیرد؛ البته همه میدانیم که هر کاری را نمیتوان با دو نوع نیت انجام داد. برای مثال انسان نمیتواند به مال یا ناموس مردم تجاوز کند و بگوید نیت خیر داشتم. کار باید ظرفیت این را داشته باشد که دو جور نیت به آن تعلق بگیرد. در واقع افزون بر نیت، رکن دیگری نیز وجود دارد که خود کار باید «حسن فعلی» داشته باشد. نیت «حسن فاعلی» میآورد و خودِ کار هم باید حسن فعلی داشته باشد. در ادامه درباره چند نیت که به کارهای دنیایی ما ارزش داده، آنها را آخرتی میکند، سخن میگوییم.
رفع نیازهای طبیعی به قصد اطاعت خدا
همه ما میدانیم که خدای متعال اجازه خودکشی به ما نداده است؛ یکی از وظایف ما این است که جانمان را حفظ کنیم. حتی فقها تصریح میکنند که جایز نیست انسان کاری کند که به خودش ضرر بزند. غذا خوردن یک کار حیوانی است و حیوانات هم غذا میخورند؛ اما اگر قصد انسان از خوردن غذا حفظ جان و سلامتی به خاطر رضایت خدا باشد، همین غذا خوردن ارزش پیدا میکند. ضرورت حفظ جان مسئله بسیار سادهای است. هریک از ما وقتي توجه داشته باشیم که اگر غذا نخوریم، مریض میشویم و میمیریم حتما این انگیزه در ما پیدا میشود که برای حفظ جان خود غذا بخوریم. هر موجود زندهای دلش میخواهد جانش حتی برای لحظه بيشتر ادامه پیدا کند. حشرات هم تا بتوانند دست و پا میزنند تا یک لحظه دیگر زنده بمانند. این لازمه حیات است و آدمیزاد هم خودبهخود نمیخواهد بمیرد، مگر اینکه توهم پیدا کند که وقتی خودکشی کند و بمیرد، راحتتر میشود. در اینجا هم راحتی خودش را میخواهد، ولي خیال میکند وقتی خودکشی کرد راحت میشود.
این قصد زنده ماندن گاهی به خواست دل است و گاهی این ضمیمه را هم دارد که چون خدا میخواهد من حفظ جان میکنم؛ این است که به این کار ارزش میدهد. تفاوت این دو در جایی ظاهر میشود که وظیفه انسان فداکاری در جبهه تا سرحد شهادت باشد. روشن است که اگر انسان جاندوست باشد، به جبهه نمیرود، اما کسی که برای رضایت خدا جان خود را حفظ میکند، از شهادت استقبال میکند. این است که حتی غذاخورن چنین کسی عبادت میشود.
نظیر این مسئله درباره ازدواج هم مطرح میشود. میدانیم خدا نمیخواهد نسل بشر منقرض شود و غریزهای سرکش در انسان قرار داده است تا نسل انسان باقی بماند. اگر انسان ازدواج کند و قصدش این باشد که من برای اینکه خدا دوست دارد ازدواج میکنم تا بچهدار شوم، همان عمل حیوانی، عبادت و موجب سعادت میشود. پس یک راه برای اینکه انسان بتواند همین کارهای دنیوی را موجب رسیدن به آخرت، ثواب، تکامل و رضای خدا قرار دهد، این است که آنها را به قصد اطاعت خدا انجام دهد.
ارضای غریزه به قصد جلوگیری از ابتلا به گناه
انسان بهخصوص در جوانی، در اثر غرایزی که دارد، در معرض ابتلا به برخی از گناهان است. بعضی از این غرایز آنقدر سرکش است که کمتر کسی است که گرفتار آن نشود. اگر انسان اقدام به کاری کند که مبتلا به گناه نشود، همین کار عبادت به شمار میآید. ممکن است اصلا توجه نداشته باشد که ازدواج بقای نسل میآورد، و یا دستور خداست، ولی فقط برای اینکه مبتلا به گناه نشود، این کار را میکند یا به دنبال لوازم، تبعات و آثارش میرود. قصد ندارد که این کار او را به بهشت ببرد، اما برای اینکه از وسوسه شیطان رها شود و به گناه کشیده نشود، اقدام به این کار میکند. کاری که معمولا به خاطر لذتهای مادی و حیوانی انجام میگیرد، اما قصد او این است که با این کار بر شیطان و نفس خودش مسلط شود و کاری نکند که موجب رفتن به جهنم شود. این هم یک نوع نیت است. انسان کاری کند که انگیزه گناه در او ضعیف شود و بتواند مقاومت کند. وقتی غریزه خیلی فعال و سرکش است، مقاومت سخت است، ولی وقتی از راه حلال به قدری ارضا شد، انسان میتواند خود را کنترل کند.
کسب درآمد به قصد احسان
نیتهای بالا مستقیما با شخص در ارتباط بود، اما نیتهای دیگری هست که واسطه میخورد. برای مثال، انسان به دنبال کسب درآمدی برود که بتواند به پدر و مادرش احسان کند. میدانیم یکی از بهترین عبادات احسان به والدین است. فرض کنید که انسان میخواهد به پدر و مادر خود که وضع مالی خوبی ندارند احسان کند. روشن است که باید فعالیت بیشتری کند تا درآمد حلال بیشتری به دست آورد تا بتواند به پدر و مادرش خدمت کند. این کار هم از آنجا که مقدمه احسان به والدین است (که بعد از پرستش خدا از همه چیز پیش خدا عزیزتر است)، عبادت میشود. بعد از آن، احسان به خواهر، برادر و ارحام نزدیک و سپس همسایگان و دوستان صمیمی قرار دارد. اگر انسان برای اینکه بتواند این کارها را انجام دهد، سراغ دنیا و کسب درآمد برود، همین کسب درآمد عبادت، آن هم از بزرگترین عبادتها میشود.
در مرحله بعد، انسان افراد نیازمندی را در عالم میبیند که اگرچه با او رابطه خویشاوندی ندارند، حق خاصی هم بر او ندارند، ولی میداند که فقیرند. اگر انسان فقط به خاطر اینکه به اینگونه انسانها رسیدگی کند و نیازهای آنها را برطرف کند، به دنبال کسب درآمد برود، باز دنیا را وسیله رسیدن به آخرت قرار داده است. در شبهای گذشته روایتی خواندیم که امیرمؤمنانعلیهالسلام خطاب به نمایندهي خود در بصره که خانه بزرگی خریده بود، فرمودند: این خانه به این بزرگی را برای چه میخواهی؟ در آخرت به آن بیشتر احتیاج داری! سپس فرمودند: البته میتوانی همین خانه را وسیله آخرت قرار دهی؛ در آن از میهمانان و خویشاوندانت پذیرایی کنی؛ قسمتی از آن را در اختیار برخی از فامیلهایت که خانه ندارند، قرار دهی و…؛ دراین صورت همین خانه وسیله آخرت تو میشود.
خوردن به قصد شادکردن دل مؤمن
یکی دیگر از نیتهای ارزش دهنده، شاد کردن دل مؤمن است. روزه عید غدیر ثواب هفتاد سال عبادت را دارد. اگر کسی عید غدیر را برای خدا و به احترام امیرالمؤمنین و ولایت، روزه بگیرد، خدا ثواب هفتاد سال عبادت را به او میدهد. حال اگر کسی قصد روزه کرد و سحری خورد و تصمیم گرفت که روزه بگیرد، ولی روز عید به دیدن پدر، مادر، بستگان و یا یکی از برادران ایمانیاش رفت و احساس کرد که این صاحبخانه دوست دارد که او از شیرینی و میوهای که برایش آورده است، تناول کند. يا دوست دارد در روز عید غدیر به عشق امیرمؤمنانعلیهالسلام از مؤمنی پذیرایی کند. روایت است که اگر نگوید من روزه هستم، و به خاطر شادی این برادر ایمانی، روزهاش را افطار کند، خداوند دو برابر ثواب آن روزه را به او میدهد. خداوند دوست دارد مؤمنین نسبت به همدیگر مهربان باشند، و وقتی انسان برای شاد کردن یک مؤمن از غذای او تناول کند، ثواب چند سال عبادت را میبرد. ظاهر کار، غذا خوردن است ولي گاهي همین کار (در صورتیکه فرد میداند طرف مقابل راضی نیست) حرام و موجب جهنم میشود، ولی در این مورد که او راضی است و دوست دارد او تناول کند، کار آخرتی و دارای ثواب صدها سال عبادت میشود.
استفاده از نعمت به قصد یافتن انگیزه شکر
یکی از بهترین ارزشها که در آیات بسیاری روی آن تأکید شده، این است که خدا دوست دارد بندگانش شاکر نعمتهای او باشند. همچنین روایاتی وجود دارد که اگر کسی عبادتش را فقط برای شکر به جا آورد، این عبادت بهترین ارزشها را خواهد داشت. در روایتی از امام صادقصلواتاللهعلیه نقل شده است که بعضی از مردم برای اینکه از آتش جهنم در امان بمانند، خدا را عبادت میکنند؛ تِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ؛ اینها بردگانی هستند که از ترس کتک اطاعت میکنند. برخی برای این عبادت میکنند که ثواب اخرویشان زیاد شود؛ تِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ؛ بازرگانان هستند که در فکر سود بیشتر از مبادله جنساند. اینها نیز میگویند ما کار دنیایی را برای خدا انجام میدهیم تا سود و ثواب بیشتری ببریم. این هم خوب است، اما یک نوع تجارت با خداست. سپس میفرماید: وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوهُ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار؛[2] اما برخی فقط به عنوان شکر خدا عبادت میکنند. خدایی که این همه نعمت به ما داده است، من وظیفه خودم میدانم که در مقابل او کوچکی کنم و او را پرستش کنم. این افضل عبادات است. این عبادت پاکتر و خالصتر از عبادتهای دیگر است. در این عبادت فرد برای نفع و ضرر خودش عبادت نمیکند، بلکه از آنجا که خدا را دوست دارد، شکر نعمتهای او را به جا میآورد.
ولي چهزمانی انسان شکر میکند؟ ما بسیاری از اوقات انگیزهای برای شکر بسیاری از نعمتهایی که خدا به ما داده است را نداریم. اصلا به یاد نداریم که زندهایم، ایمان داریم، عقل داریم، میتوانیم سخن بگوییم، میتوانیم فکر کنیم و… هیچ انگیزهای هم برای شکر آنها نداریم. وقتی به فکر شکر میافتیم که مزه نعمتی را بچشیم و شیرینی آن را درک کنیم. آن وقت میفهمیم که عجب نعمت بزرگی است و باید شکر کسی که این نعمت را به ما داده است را به جا آوریم. یکی از راههایی که زمینه شکر را فراهم میکند اين است که انسان مزه نعمت خدا را چشیده باشد و توجه داشته باشد که خدا این نعمت را به او داده است. بسیاری از نعمتها هست که ما نچشیدهایم و اصلا نمیدانیم چقدر نعمت خوبی است و انگیزه شکر هم برای آنها نداریم. در نتیجه ثواب شکر و عبادتی که از روی شکر آن باشد را هم نخواهیم برد. خدا دوست دارد ما آن ثواب را ببریم. او میخواهد ما لیاقت این را پیدا کنیم که آن ثواب را دریافت کنیم. از اینرو میگوید: كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ؛[3] از نعمتهای خوبی که به شما دادهایم، استفاده کنید و شکرش را به جا بیاورید. وقتی انگیزه شکر پیدا میکنید که از نعمت استفاده کنید. تا انسان مزه نعمتی را نچشیده است، انگیزه شکر هم ندارد. وقتی انگیزهای نداشت، ثوابش را هم نمیبرد. خدا میخواهد به بندگان بخشش کند و آنها به ثوابها و مراتب عالی ایمان و معرفت برسند. پس باید همه به نعمتهایی که خدا به آنها داده است توجه کنند تا شکر کنند. برای این که آدم انگیزه شکر پیدا کند، باید نعمت خدا را بچشد و مزهاش را درک کند. این است که سؤال میفرماید: قل مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ؛[4] اما باز در اینجا نیت نقش مؤثری دارد. یکوقت نیت انسان در استفاده از نعمتها لذت بردن یا کسب قدرت برای انجام گناه بیشتر است؛ این نیت شیطانی و دنیاپرستی است. اما ممکن است قصد انسان این باشد که اولا مزه این نعمت را بچشم تا شکرش را به جا بیاورم، و ثانیا قدرت بیشتري برای عبادت بیشتر پيدا کنم. این هم یکی از قصدهایی است که میتواند کارهای دنیوی انسان را اخروی کند.
آبتنی برای نشاط در عبادت
انسان به طور طبیعی از کار تکراری خوشش نمیآید و از آن خسته میشود. این است که میخواهد یک نوع تغییر و تنوعی در آن پیدا شود. در روایت دارد که امیرالمؤمنینسلاماللهعلیه هر شب، بیشتر آن را به عبادت میپرداختند و آخر شب غسل میکردند تا از خستگی و کسالت درآیند و با نشاط باشند. آبتنی و غسل کردن، بهخصوص اگر هوا گرم باشد، لذت دارد و انسان از آن خوشش میآید. اینکار خودبهخود ثوابی ندارد، اما اگر انسان اینکار را به این قصد انجام دهد که از خستگی و ملالت درآید و برای عبادت نشاط پیدا کند، همین شستوشو عبادت میشود و ثواب مضاعف خواهد داشت.
تلاش در راه عزت و پیشرفت جامعه اسلامی
از دیگر نیتها، نیتهایی است که به جامعه اسلامی مربوط میشود. البته ممکن است نفع فرد را هم داشته باشد، اما به این بستگی دارد که فرد کدامش را در نظر بگيرد؛ نفع شخصی یا نفع اجتماعی. شخصی را فرض بفرمایید که به قدر استفاده خود و خانوادهاش اموال، املاک و مستغلاتی دارد که برای زندگی تا آخر عمرشان کفایت میکند، اما میتواند با استفاده از فکر، تدبیر، و تخصص با اموال خود کاری کند که جامعه اسلامی از کفار بینیاز شود؛ چیزی که الحمدلله بعد از انقلاب مراتب زیادی از آن برای جامعه ما پیدا شده است. در گذشته در بسیاری از مسایل نیازمند کشورهای دیگر بودیم. برای مثال در پزشکی، برای جراحيهای بسیار ساده مردم مجبور بودند به کشورهایی مثل اسپانیا و انگلستان سفر کنند. اکنون الحمدلله به برکت انقلاب طوری شده است که مردم کشورهای همسایه برای عمل بهجای اروپا به ایران میآیند. اگر کسی کار کند، درس بخواند، مهارت پیدا کند، تمرین کند تا یاد بگیرد و اختراعی کند، و بالاخره کاری کند که موجب عزت اسلام و کشور اسلامی و بینیازی از دشمنان شود، یکی از بزرگترین عبادات را انجام داده است؛ البته شرطش این است که واقعا برای خدا و اسلام این کار را انجام دهد نه برای جیب خودش.
نظیر این، کارهایی مثل حفظ محیط زیست، حفظ منابع طبیعی، حفظ آبها و خیلی منابع طبیعی دیگر است. اینها ثروتهایی است که خدا در اختیار ما قرار داده است و باید نسلهای دیگر هم از آنها استفاده کنند. باید کارهایی شود که محیط زیست سالم بماند، منابع طبیعی محفوظ بماند، و مثلا با خامفروشی آن را حراج نکنیم. اگر کسی به این نیت که جامعه اسلامی در مقابل کفار عزیز باشد و دست نسل آینده ما هم پیش دشمنان دراز نباشد، در جهت حفظ این منابع کار کند، همین کار عبادت میشود. کار دنیایی است؛ کاری است که کفار هم برای حفظ محیط زیست، جنگلها و منابع طبیعی و زیرزمینیشان میکنند، اما آنها برای خودشان و برای دنیای خودشان کار میکنند، و ما اگر این کار را برای اینکه خدا دوست دارد، انجام دهیم خود این عبادت میشود، و ارزش آن هزاران برابر کارهای خوبی است که دیگران انجام میدهند.
نتیجه اینکه وقتی کارهای دنیایی، حتی حیوانیترین کارها، به قصد اطاعت خدا انجام گیرد، ثواب عبادت پیدا میکند. بسته به این است که نیت ما چه باشد. دنیایی بودن به این است که ما دنیا را هدف بدانیم و این کارها را برای لذت و رسیدن به منافع دنیوی انجام دهیم، اما اگر این کارها را برای آخرت، اطاعت خدا، پیشرفت اسلام و عزت اسلام و مسلمین انجام دهیم، همین کارها کار آخرتی میشود و دارای ثوابي مضاعف خواهد بود.
وفقناالله وایاکم انشاءالله.
فرم در حال بارگذاری ...
هنوز عطش شهادت بر لبان خشک و ترک خورده بشر تازیانه می زند
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395
این روزها گویا معبری باز شده از باغ شهادت “یاران شتاب کنبد گویند قافله ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست؛آری گنهکاران را راهی نیست ولی پشیمانان را می پذیرند”شهادت، گل خوشبو و معطری است که جز دست برگزیدگان خداوند در میان انسانها، به آن نمیرسد.این روزها حال هوای جوانان حال هوای همان سال های اول انقلاب است “شور و حال سنگر شور حال رسیدن به خدا هر کسی دست و پا میزند که به قافله شهدا برسد “راستش را بگوییم شهید شدن و رسیدن به بهشت بهانه است"هدف اصلی رسیدن و نزدیک شدن به خداست“هیچ چیزی بالاتر از این نیست که انسانی به دست خود، با اراده و اختیار خود، جان و هستی خود را فدای یک آرمان بزرگ و والای الهی بکند.و هنوز هم شهادت برای نسل جدید و رویش جدید جوانان انقلابی یک ارمان بزرگ است و عطش شهادت بر لبان خشک و ترک خورده بشر تازیانه می زند.
خدایا به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب همه شهدا عاقبت ما را ختم به شهادت بگردان.
عاشورایی باشید.
منبع: جوان عاشورایی
فرم در حال بارگذاری ...
مرز بین بردگی و آزادگی!
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395
![]()
مرز بین بردگی و آزادگی!
اميرالمؤمنين عليه السّلام درحدیثی معیار برده بودن وآزاد بودن انسان را بیان کردند.
قال امیرالمومنین علیه السلام:
الْعَبْدُ حُرٌّ مَا قَنِعَ، الْحُرُّ عَبْدٌ مَا طَمِعَ
امام علی علیه السلام فرمودند :
بنده اگر قناعت كند، «آزاد» است، و بنده آزاد اگر طمع داشته باشد «برده» است!
غررالحكم: ج1 ،ص113
منبع:خبرگزاری «حوزه»
فرم در حال بارگذاری ...
پارچه ای تعارفی که آیت الله کوهستانی را زاهد کرد؟!
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395
مقابله کردن با نفس از راههای رسیدن به مراتب والای زهد و بندگی است و اینکه مومن با از دست دادن چیزی ناراحت نشود یا با بدست آوردن دنیا خوشحال نگردد، ملاک و معیار خوبی برای سنجش عیار تقوا و بندگی اوست.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَى كُمْ شوری/23
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است شادمانی نکنید.
یکی از تجار متدین میگفت:
یک روز من از آیتالله کوهستانی پرسیدم شما چگونه به این مقام زهد و تقوا رسیدید؟
فرمود: بهوسیله جهاد با نفس.
سپس افزودند: نجف در صحن حضرت امیر (علیه السلام) حجرهای داشتم مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی میکردم یک روز از جانب مادرم یک طاقه پارچه قبایی از جنس برک (پارچهای نرم و ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی میدوزند) به دست من رسید از دیدن آن پارچه خوب و مرغوب بسیار احساس خوشحالی کردم، ولی ناگهان به فکرم رسید این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی میخواهد، روز دیگر باید نعلین مناسب آنها تهیه و این لباسهای جدید و عالی خانه نو سپس اثاثیه نو میخواهند، بالاخره فکرم به اینجا رسید هر چه زودتر این «طاقه برک» تا مرا گرفتار هوا و هوس نکرده او را از خود دور کنم به همین سبب صبح زود آن طاقه پارچه را بردم به یک طلبه مستحقی دادم تا اینکه خیالم راحت شد.(با اقتباس و ویراست از کتاب مقامات مردان خدا)
سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت
درویش به دهر، پشت پایی زد و رفت(رضای فارسی)
منبع: حوزه
فرم در حال بارگذاری ...
لزوم وفا به عهد و پيمان
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395
مساله وفای به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسی ترین شرائط زندگی دستجمعی است و بدون آن هیچگونه همکاری اجتماعی ممکن نیست، و بشر با از دست دادن آن زندگی اجتماعی و اثرات آن را عملا از دست خواهد داد، به همین دلیل در منابع اسلامی تاکید فوق العاده ای روی این مساله شده است و شاید کمتر چیزی باشد که این قدر گسترش داشته باشد، زیرا بدون آن هرج و مرج و سلب اطمینان عمومی که بزرگترین بلای اجتماعی است در میان بشر پیدا می شود.
ای کسانی که ایمان آورده اید! به عقد و پیمان ها (ی خود، با خدا و مردم) وفا کنید. (خوردن گوشت) چهارپایان برای شما حلال گشته، مگر آنها که (حکم حرمتش) بر شما خوانده خواهد شد، و در حال احرام شکار را حلال نشمرید، همانا خداوند به هر چه خواهد (ومصلحت بداند) حکم می کند.
بطوری که از روایات اسلامی و سخنان مفسران بزرگ استفاده میشود، سوره مائده آخرین سوره (و یا از آخرین سوره هایی) است که بر پیامبر ص نازل شده است، در تفسیر عیاشی از امام باقر ع نقل شده که حضرت علی بن ابی طالب ع فرمود: سوره مائده دو ماه یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر (ص) نازل گردید[2]
در این سوره تاکید روی یک سلسله مفاهیم اسلامی و آخرین برنامه های دینی و مساله رهبری امت و جانشینی پیامبر ص شده است و شاید بهمین جهت است که با مساله لزوم وفا به عهد و پیمان، شروع شده، و در نخستین جمله میفرماید:” ای افراد با ایمان به عهد و پیمان خود وفا کنید؛یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ تا به این وسیله افراد با ایمان را ملزم به پیمانهایی که در گذشته با خدا بسته اند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید، درست همانند این است که شخص مسافر در آخرین لحظات وداع به نزدیکان و پیروان خود تاکید میکند توصیه ها و سفارشهای او را فراموش نکنند و به قول و قراردادهایی که با آنها گذاشته است، وفادار باشند.
...
>مساله وفای به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسی ترین شرائط زندگی دستجمعی است و بدون آن هیچگونه همکاری اجتماعی ممکن نیست، و بشر با از دست دادن آن زندگی اجتماعی و اثرات آن را عملا از دست خواهد داد، به همین دلیل در منابع اسلامی تاکید فوق العاده ای روی این مساله شده است و شاید کمتر چیزی باشد که این قدر گسترش داشته باشد، زیرا بدون آن هرج و مرج و سلب اطمینان عمومی که بزرگترین بلای اجتماعی است در میان بشر پیدا می شود.
در نهج البلاغه در فرمان مالک اشتر چنین می خوانیم:
فانه لیس من فرائض اللَّه شی ء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتت آرائهم من تعظیم الوفاء بالعهود، و قد لزم ذلک المشرکون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر
در میان واجبات الهی هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان- با تمام اختلافاتی که دارند- مورد اتفاق نیست بهمین جهت بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمانها را در میان خود محترم می شمردند زیرا عواقب دردناک پیمان شکنی را دریافته بودند”[3] و نیز از امیر مؤمنان علی ع نقل شده که فرمود:
ان اللَّه لا یقبل الا العمل الصالح و لا یقبل اللَّه الا الوفاء بالشروط و العهود
خداوند چیزی جز عمل صالح از بندگان خود نمی پذیرد و جز وفای به شروط و پیمانها را قبول نمیکند”[4] و از پیامبر اکرم ص نقل شده که فرمود:
لا دین لمن لا عهد له
آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد”[5] و روی همین جهت، موضوع وفای به عهد از موضوعاتی است که هیچگونه تفاوتی در میان انسانها در باره آن نیست خواه طرف پیمان مسلمان باشد یا غیر مسلمان و به اصطلاح از حقوق انسان است نه از حقوق برادران دینی:
در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
ثلاث لم یجعل اللَّه عز و جل لاحد فیهن رخصة: اداء الامانة الی البر و الفاجر، و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر، و بر الوالدین برین کانا او فاجرین!
سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار، و وفای به عهد در باره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار، و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار”[6] حتی در روایتی از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده که اگر کسی با اشاره پیمانی را به عهده بگیرد باید به آن وفا کند:
اذا اومی احد من المسلمین او اشار الی احد من المشرکین فنزل علی ذلک فهو فی امان [7]
نکته ها:
کلمه ی «بَهِیمَةُ» در اینجا به معنای چهارپا و اعم از «انعام» است، «انعام» به گاو و شتر و گوسفند می گویند و «بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ» که سه بار در قرآن آمده به معنای حلال بودن گوشت این چهارپایان است.[8] امام صادق علیه السلام فرمودند: مراد از «بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ»، جنین حیوان ذبح شده است که تزکیه ی مادرش، تزکیه ی او نیز به شمار می رود.[9] مرحوم فیض در تفسیر صافی می فرماید: «ممکن است این روایت بیان مصداق پنهان آن باشد و یا این که از شکم مادر به آنها «بهیمة» گفته می شود، بنابراین منافاتی با تعمیم ندارد».[10]
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لا دین لمن لا عهد له»[11]، کسی که وفا ندارد، دین ندارد. آری، اگر به پیمان ها عمل نشود، اساس جامعه واعتماد عمومی بهم می ریزد وهرج ومرج پیش می آید.
قرآن، وفای به پیمان حتّی با مشرکان را لازم می داند، «فَأَتِمُّوا إِلَیهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ»[12] و طبق حدیثی از امام صادق علیه السلام وفای به پیمان فاجران هم لازم است.[13]
بر اساس روایتی دیگر، اگر یک مسلمان حتّی با اشاره، به دشمن کافر امان داد، بر دیگر مسلمانان رعایت این پیمان اشاره ای، الزامی است.
کتب آسمانی، عهد خداوند هستند و باید به آنها وفادار بود، عهد قدیم (تورات)، عهد جدید (انجیل) و عهد اخیر (قرآن). در حدیث می خوانیم: «القرآن عهد اللّه»[14]
پیام ها:
1- مسلمانان باید به همه ی پیمان ها، (با هر کس و هر گروه،) پایبند باشند، چه قراردادهای لفظی، کتبی؛ پیمان های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ویا خانوادگی؛ با قوی یا ضعیف، با دوست یا دشمن، با خدا (مثل نذر و عهد) یا مردم، با فرد یا جامعه، با کوچک یا بزرگ، با کشورهای منطقه یا قراردادهای بین المللی. کلمه ی «بِالْعُقُودِ» دارای «الف و لام» است که شامل همه ی قراردادها می شود. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»
2- اشعار دارد که ایمان، ضامن وفای به عهد و پیمان هاست. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»
3- حال که خداوند انواع نعمت ها را در اختیار ما گذاشته است، پس به پیمان های او وفادار باشیم. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکمْ»
4- یکی از پیمان های الهی، توجّه به احکام حلال وحرام در خوردنی هاست.«أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکمْ»
5- اسلام، هم به مسائل اجتماعی و هم به مسائل اقتصادی توجّه دارد. (وفای به عهد، مسئله ی اجتماعی و اقتصادی وبهره گیری از حیوانات، از مسائل اقتصادی است.) «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکمْ بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ»
6- مصرف گوشت گاو، شتر و گوسفندی که مرده یا خفّه و. .. شده باشند، حرام است. «إِلَّا ما یتْلی عَلَیکمْ»
7- همه ی چهارپایان حلال نیستند. «إِلَّا ما یتْلی عَلَیکمْ» (بنابر این که جمله، مربوط به انواع چهارپایان باشد.)
8- برای حفظ حرمت احرام باید کمی هم محرومیت چشید و از شکار، چشم پوشید. «غَیرَ مُحِلِّی الصَّیدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
9- عمل به محرّمات احرام، از جمله موارد وفای به عهد و پیمان با خداست.أَوْفُوا بِالْعُقُودِ. .. غَیرَ مُحِلِّی الصَّیدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
10- احرام، عهد و پیمان با خداوند است. أَوْفُوا بِالْعُقُودِ. .. وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
11- احرام، حالتی خاص و ویژه و دارای احترام است. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
منبع : تفسیر نور؛ ج 2؛ ص228؛تفسير نمونه، ج4، ص: 242؛تفسير نمونه، ج4، ص: 245 , اختصاصی حوزه نت
پی نوشت ها
[2] تفسير برهان جلد اول صفحه 430- بايد توجه داشت كه دستورهايى در باره وضو و تيمم و مانند آن در اين سوره منافاتى با آخرين سوره بودن آن ندارد، زيرا بسيارى از اين دستورها جنبه تكرار و تاكيد داشته است، لذا بعضى از همين احكام را در سوره نساء نيز مىبينيم.
[3] نهج البلاغه- نامههاى على ع نامه 53.
[4] سفينة البحار جلد 2 صفحه 294.
[7] مستدرك الوسائل جلد 2 صفحه 250.
/>
align: justify;">
فرم در حال بارگذاری ...
شعرخوانی سیاسی میثم مطیعی درباره حقوقهای نجومی! + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395
فایل صوتی شعرخوانی زیبا و سیاسی حاج میثم مطیعی را درباره کاسبان تحریمها و فیشهای حقوقی نجومی مسئولان
شعرخوانی زیبای حاج میثم مطیعی در مراسم نماز عید سعید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب با موضوع حقوق های نجومی و اشرافی گری مسئولان آماده دریافت است.
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کرده ایمدل را به اشتیاق تو آباد کرده ایمیک ماه دستهای دعا بوده ایم مایک ماه میهمان خدا بوده ایم مایک ماه ماه دیده و خورشید دیده ایمیک ماه از تو گفته و از تو شنیده ایمماهی که رفت ماه شگفت جهادهاستآری، نبرد، روزه و افطار، فتح ماستاز تابش نماز علی ماه روشن استدر نور خطبه های ولی راه روشن استبا دشمنان بگو، هوس خام کرده اندبیهوده رو به لشکر اسلام کرده اندحاشا که بیم حمله احزابمان بردحاشا که پشت سنگر خود خوابمان برد
...
فرم در حال بارگذاری ...
بیانات رهبر معظم انقلاب درباره وداع با ماه مبارک رمضان+ صوت
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1395![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/4431910352/profile_pictures/_evocache/untitled-1-1.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1454261855)
سلام
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.
(آمین)
عید سعید فطر مبارک
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/11091m/profile_pictures/_evocache/img_20200219_121852_422.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1582102173)
سلام .
عیدتان مبارک . از خدا می خواهم که عیدی همه ما را ظهور حضرت ولی عصر عج الله قرار دهد .
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/6389673396/profile_pictures/_evocache/_-2.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1633762152)
گفتم شبی کنار تو افطار میکنم
آقا! نیامدی، رمضان هم تمام شد..
با آرزوی قبولی نماز و روزه ها، راز و نیازهای با پروردگار بخشنده و مهربان گوارای وجود نازنین تان.
عید سعید فطر مبـارک باد
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/4459965070/profile_pictures/_evocache/26l67t9nqrepbo0rzxp.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1455540075)
سلام
خدا قوت
عیدتون مبارک
زیر سایه آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت بخیر باشید
التماس دعای ویژه
فرم در حال بارگذاری ...
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1395
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
از سفره نان و آب و غذا جمع می شود
آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود
دارد ز دست های گدا جمع می شود
فرصت گذشت این رمضان هم تمام شد
زیباترین بهانه ما جمع می شود
یک ماه شهر ما نفس راحتی کشید
اما چه زود حال و هوا جمع می شود
نزد طبیب حال دلم خوب می شود
وقتی طبیب هست شفا جمع می شود
من تازه انس تازه گرفتم به نام تو
ربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟
...
دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زما
دیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود
مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرا
لحظه های لطف و صفا جمع می شود
امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای من
دریای رحمت تو کجا جمع می شود
این بار من که ریخته در راه آخرش
با رحمت امام رضا جمع می شود
امشب که رفت وعده ما در محرم است
در صحن ارک اهل عزا جمع می شود
آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا
در صحن شاه کرب و بلا جمع می شود
فرم در حال بارگذاری ...
از کجا بفهمیم ما ناجی هستیم؟
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1395
مجموعه «عطر ماندگار» شامل قطعات کوتاهی از شرح احادیث اخلاقی با بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه است. احادیث گنجانده شده در این مجموعه با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است. منبع احادیثی که در این مجموعه شرح داده میشوند کتاب «الشافی فی العقاید و الاخلاق و الاحکام» است.
از کجا بفهمیم ما ناجی هستیم؟!
کسیکه حرفش با عملش مطابق نیست، ایمان او مستودَع است، ایمانِ ثابت نیست. بعضی از ماها حرفهای خوبی میزنیم؛ مردم را به خدا، به پیغمبر، به خشوع در صلاة، زهد و تقوا دعوت میکنیم، خودمان هم در آن حدّ نیستیم، باطنمان منطبق بر این ظاهر نیست!
فرم در حال بارگذاری ...