نرم افزار همراه با ملبغان ۲

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395
نرم افزار همراه با ملبغان 2 عرضه شد


به گزارش نورسافت؛ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، در پی انتشار آثار عالمان اسلامی در قالب نرم افزار کتابخانه‌ای، دومین نسخه از لوح فشرده مجموعه آثار حجت الاسلام والمسلمین محمود اکبری را با عنوان “همراه با مبلغان – نسخه ۲” عرضه کرد.

بر اساس این گزارش؛ نرم افزار فوق، مشتمل بر متن کامل آثار حجت الاسلام والسملین محمود اکبری در موضوعات، اجتماعی، اعتقادی، اخلاقی، تربیتی، فقهی و آموزشی می باشد که در ادامه فهرستی از عناوین این کتب آورده شده است:

۱. احكام اموات
۲. احكام آسان
۳. احكام آموزشى دختران
۴. احكام پزشكى
۵. احكام حق الناس
۶. احكام حوادث طبيعى
۷. احكام خانواده
۸. احكام داستانى
۹. احكام دو دقيقه اى
۱۰. احكام دو دقيقه اى (همراه)
۱۱. احكام رمضان
۱۲. احكام روابط محرم و نامحرم
۱۳. احكام شعرى كودكان
۱۴. احكام عددى
۱۵. احكام معيارى
۱۶. احكام مقدسات
۱۷. احكام مناسبت ها
۱۸. احكام منتظران
۱۹. احكام موبايل و رسانه‌‏ها
۲۰. احكام ويژه روستا
۲۱. اخلاق و احكام كارمندى
۲۲. ارزش هاى اخلاقى در احاديث عددى
۲۳. از واجبات چه مى دانيم؟
۲۴. اسراف، تباهى سرمايه ها
۲۵. امر به معروف، روش صالحان
۲۶. آداب و احكام اعتكاف
۲۷. آداب و احكام خوردنى ها
۲۸. آداب و احكام قرآن
۲۹. براى ريحانه
۳۰. برترين نماز
۳۱. بيمارى هاى اخلاقى و درمان هاى قرآنى
۳۲. پسران چه مى پرسند؟
۳۳. جشن عروسى
۳۴. جنگ جوان
۳۵. جوان و ندامت
۳۶. چگونه اردو برگزار كنيم
۳۷. حلال و حرام
۳۸. خرافه ها و واقعيت ها
۳۹. خود و ناخود
۴۰. خوش بينى و بد بينى
۴۱. ۲۰۰ معماى احكام، همراه با جدول هاى احكام
۴۲. دختران چه مى پرسند؟
۴۳. دختران و مزاحمت ها
۴۴. راه و رسم دوستى
۴۵. رفتار والدين با دختران جوان
۴۶. ره توشه زيارت
۴۷. شيوه هاى جذاب سازى احكام
۴۸. صدف هاى قرآنى
۴۹. عجله و شتاب زدگى
۵۰. عطر رمضان
۵۱. عفت و پاكدامنى در اسلام
۵۲. عيب جويى و عيب زدايى
۵۳. غم و شادى در سيره معصومين عليهم السلام
۵۴. غيرتمندى و آسيب ها
۵۵. كاسب بهشتى
۵۶. مذهب گرايى و مذهب گريزى جوانان
۵۷. مشيت الهى در سبب سازى و سبب سوزى
۵۸. معيارهاى زندگى
۵۹. مهارت هاى بيان حديث
۶۰. مهارت هاى زندگى
۶۱. مهارت هاى كلاس دارى
۶۲. مهارتهاى آموزش اخلاق
۶۳. نكته هاى ناب اخلاقى
۶۴. نگاهى به حق الناس
۶۵. نگاهى به فلسفه احكام
۶۶. والدين و احكام كودكان

همچنین چندین قطعه فیلم سخنرانی حجت الاسلام اکبری در مورد احکام شرعی و شیوه‌های بیان و آموزش آنها، در این برنامه ارائه شده است.

در این نسخه از همراه با مبلغان، امکان استفاده از فلش کارت‌های آموزش احکام شرعی در زمینه “احکام پنج‌گانه"، “روزه و ماه مبارک رمضان"، “مقدمات، واجبات و مبطلات نماز"، “نجاسات و پاک‌کننده‌ها"، “جانوران” و “محرم و نامحرم” فراهم آورده شده است.

جستجوی پیشرفته در متن، امکان قرار دادن نمایش دو کتاب در کنار یکدیگر جهت مقایسه، ارتباط واژگان متون با چند دوره لغتنامه عربی و فارسی به همراه دسترسی به ریشه و مشتق کلمات، کتابشناسی، انتقال متن به Word، یادداشت‌برداری، حاشیه نویسی، علامت گذاری و … از جمله قابلیت‌های این نرم افزار می‌باشند.

علاقه‌مندان می‌توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به نشانی زیر مراجعه نمایند:




فرم در حال بارگذاری ...

هفت پاداشی که خداوند در ازای روزه‌داری به شما می‌دهد.

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

هيچ مؤمنى نيست كه به خاطر خدا ماه رمضان را روزه بدارد، مگر آن كه خداوند متعال هفت ويژگى را براى او حتمى مى‌سازد:

نخست: حرام در بدنش ذوب مى‌شود.

دوم: به رحمت الهى نزديك مى‌گردد.

سوم: كفّاره خطاى پدرش آدم عليه السلام را ادا مى‌كند.

چهارم: خداوند، دشوارى هاى دمِ جان دادن را بر او آسان مى‌سازد.

پنجم: از گرسنگى و تشنگى روز قيامت، ايمن مى‌گردد.

ششم: خداوند به او از آتش امان مى‌دهد.

هفتم: خداوند به او از نعمت هاى پاكيزه بهشت مى‌خوراند.

منبع: مراقبات ماه رمضان, محمد محمدی ری شهری, ص81


فرم در حال بارگذاری ...

مأموریت این هزار فرشته!

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395

امام صادق عليه السلام درحدیثی ثواب روزه گرفتن درهوای گرم را تشریح نمودند .

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام:
مَن صامَ للّه عَزَّ و جلَّ يوما في شِدَّةِ الحَرِّ فَأصابَهُ ظَمَأٌ، وَكَّلَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ بهِ ألفَ مَلَكٍ يَمسَحُونَ وَجهَهُ و يُبَشِّرُونَهُ، حتّى إذا أفطَرَ قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : ما أطيَبَ ريحَكَ و رَوحَكَ ! ملائكَتِي اشهَدُوا أنّي قد غَفَرتُ لَهُ .

امام صادق عليه السلام فرمودند:

هر کسی روز بسيار گرمی براى خداوند عزّ و جلّ روزه بگيرد و تشنه شود ، خداوند عزّ و جلّ هزار فرشته بر او بگمارد كه بر چهره اش دست نوازش كشند و بشارتش دهند و چون افطار كند ، خداوند عزّ و جلّ فرمايد :

وه ، چه خوش است، بوى تو و شميم تو.

فرشتگان من! گواه باشيد كه من او را آمرزيدم .

الكافي :  ج4/ص64

 حدیث روز_ خبرگزاری حوزه_ روزه داری _هوای گرم _امام صادق(ع)


فرم در حال بارگذاری ...

این عمل را به امام زمان(عج) هدیه کنید، رد نمی شود!

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395
آیت الله العظمی وحید خراسانیحضرت آیت الله وحید خراسانی از مراجع عظام تقلید در توصیه به جوانان، از آنان خواسته است به قرائت سوره توحید مداومت داشته باشند.

  به دیگران هم سفارش کنید،

نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره (قل هو الله احد) را بخوانید،

وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید،

بین روز هم که بیکارید، راه می روید، این سوره را بخوانید،

شما جوانها از حالا شروع کنید، بعد روحتان می شود اکسیر احمر، یک روز می بینی شب شده، صد تا سوره (قل هو الله احد) خواندی، آن وقت این صد تا سوره چه می کند؟

  اولا: به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره (قل هو الله احد) ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب می شود، آن وقت سه سوره که خواندی، خدا به رحمت واسعه اش اجر تورات و انجیل و زبور و قرآن را به تو می دهد، این سوره را بخوانید،

شروع کنید از امروز، همه را هم هدیه به امام زمان کنید،

آن هدیه به امام زمان اثرش این است، که این سوره دیگر رد نمی شود.


فرم در حال بارگذاری ...

انواع ذلت و مراتب آن ؟ ( شرح دعای افتتاح (7))

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395

حجت الاسلام تحریری

«ذلت» دو گونه است، یکی ذلت واقعی که باشرافت وجودی همراه است و یک ذلتی که غیرواقعی است و با خواری همراه است،کفار در برابر حق‌تعالی احساس ذلت دردناکی می‌کنند، اما مؤمنین در برابر حق‌تعالی احساس ذلت شرافتمندانه می‌کنند.

حجت السلام و المسلمین محمدباقر تحریری در ادامه شرح دعای شریف افتتاح به شرح مراتب توحید در معارف ناب اهل‌بیت و بیان حقیقت حمد می‌پردازند.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا

در قسمتی از این دعای شریف، حمدهایی را برای پروردگار متعال بیان می‌فرماید که هر یک از این حمد‌ها بیانگر ستایش خاصی از حق‌تعالی است نسبت به کمالات ذاتیه و کمالاتی که از خود ظهور می‌دهد چراکه حمد ستایش در برابر کمال موجود است.

معنای وحدت حق‌تعالی در هستی

وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ

این قسمت از دعا توجه به وحدت حق‌تعالی در هستی و شئون آن دارد، حق‌تعالی آن حقیقتی است که هیچ موجودی نمی‌تواند مصاحب او باشد و هیچ موجودی نمی‌تواند خود را مصاحب حق‌تعالی بداند و معیت با حق‌تعالی داشته باشد، او معیت با موجودات دارد، و «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم‏» ، اما معیت از این طرف نیست که اگر دو طرفی باشد در عرض بودن را بیان می‌کند که موجودی در هستی یا در شئون هستی در عرض موجود دیگر است، و نوعی استقلال  را نشان می‌دهد و حال‌آنکه موجودات هیچ استقلالی در برابر حق‌تعالی ندارد؛

...

بنابراین در مقام افاضه هم این‌چنین است، افاضه او افاضه‌ای نیست که مفاض -موجودی که افاضه به او تعلق می‌گیرد - مقابل او قرار بگیرد و به‌گونه‌ای باشد که مخلوق یک هستی مستقلی از حق‌تعالی پیدا کند، روی این جهت، رابطه ایجاد موجودات با حق‌تعالی رابطه زاد و ولدی نیست، چراکه خصوصیت رابطه زاد و ولدی در این عالم این است که موجودی که مولود از موجود دیگر است، از آن جدا می‌شود و به‌گونه‌ای از آن مستقل می‌شود که اگر موجودی که تولد کرده است از بین برود، این مولود جایگزین آن می‌شود، گر چه ویژگی‌های آن را دارد که نشان‌دهنده آن متولدشده است، لکن به‌گونه‌ای استقلال پیدا می‌کند، لذا این رابطه از موجودات نسبت به‌حق‌تعالی نیست و خیلی باید در این روابط وجودی دقت کرد چراکه آثار بسیار مهم معرفتی دارد، وقتی‌که موجودی معیت با حق‌تعالی در وجود ندارد در شئون وجودیه هم معیت ندارد، از مهم‌ترین شئون وجودی بعد از خلقت موجود، حاکمیت موجود در هستی‌اش است که اداره آن موجود، رشد تدریجی‌اش و بقائش، همه این امور از شئون آن حاکمیت و ولایت موجود بر خودش است، بنابراین هیچ موجودی هم به‌طور استقلالی حاکمیت بر وجود خودش ندارد بلکه حاکمیت بر ذات در شئون وجودیه موجودات برای خداوند متعال است و این معنا با این جمله بیان‌شده است، «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ»

گر چه تعبیر «وَ لَمْ يَكُنْ» بیانگر زمان ماضی است اما نسبت به خدای متعال زمان بیان‌نشده است، بلکه از آن‌ها معنای اولیت به دست می‌آید یعنی از اول وجود چنین رابطه‌ای برقرار نیست که موجودی مصاحب باخدا باشد و خدای متعال اتخاذ صاحب یا ولد کرده باشد تا درنتیجه موجودی در ملک و فرمانروایی و حاکمیت شریک حق‌تعالی باشد.

وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ

معنای مِنَ الذُّلِّ چیست

 برای شرح و توضیح این فقره از دعای افتتاح در ابتدا باید بدانیم که معنای مِنَ الذُّلِّ چیست؟ مقتضای ولایت موجودی بر موجودی این است که این موجود والی و حاکم بر مولی‌علیه سلطه دارد، این مولی‌علیه تحت سلطه ولی قرار دارد، سلطه وجودی آن ولی، ذلت وجودی این موجود مولی‌علیه را می‌طلبد، یعنی این موجود در تحت تسلط موجود برتر ذلیل است، این زبان، ذلیل در تحت حاکمیت من است، من هرگونه بخواهم آن را به گردش درمی‌آورم، حاکمیتی از خودش ندارد، منظور از این ذلت ذلت وجودی است که لازمه ولایت موجودی بر موجود دیگری است که سایر موجودات وجوداً و در جمیع شئون وجودیه ذلیل در درگاه حق‌تعالی هستند و آنی نمی‌توانند از این ذلت خارج بشوند، در دعاهای دیگر هم این معنا بیان‌شده است؛ دریکی از دعاهای ماه مبارک رجب می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ يَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَة»  تا به این فراز از دعا می‌رسیم و خطاب به‌حق متعال عرضه می‌دارد «يَا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَيْبَتِهِ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِه‏» این تعابیر بیانگر آن خضوع و ذلت وجودی موجودات در برابر حق‌تعالی است که لازمه ولایت حقیقی و تکوینی حق‌تعالی بر موجودات است و الله تبارک‌وتعالی دو گونه ولایت بر انسان دارد، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، آیاتی مانند «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه‏»  اشاره به ولایت تشریعی دارد که احکام خاص خودش را دارد و ولایت تشریعی برای حق‌تعالی و از ولایت تکوینی سرچشمه می‌گیرد که هرکدام بحث‌های خاص خودش را دارد.

انواع ذلت و مراتب آن

جا دارد که در همین مقام اشاره دیگری هم به حقیقت معنای ذلت داشته باشیم «ذلت» دو گونه است، یکی ذلت واقعی که باشرافت وجودی همراه است و یک ذلتی که غیرواقعی است و با خواری همراه است، باید بین این‌ها فرق بگذاریم که در بحث‌ها می‌آید که بعضی‌ها به ذلت کشیده می‌شوند که از این ذلت درد و رنج می‌کشند، کفار این‌چنین هستند، پس از کشف حقیقت برای آن‌ها در این عالم یا عالم دیگر، این‌ها در برابر حق‌تعالی احساس ذلت دردناکی می‌کنند، اما مؤمنین در برابر حق‌تعالی احساس ذلت شرافتمندانه می‌کنند و شرافت انسان مؤمن در همین است که این حالت ذلت را در برابر حق‌تعالی در خودش و در موجودات درک کند، که درک این ذلت هم البته مراتب دارد، یک‌وقت درک عقلانی است که درک‌های ما نوعاً درک‌های مفهومی و عقلانی است و لذا زیاد کارساز نیست، البته خوب است و لازم است اما باید این درک به درک وجدانی برسد که خود درک‌های عقلانی مبدأ درک‌های وجدانی می‌شود که انسان در خودش تأملی بکند که آیا واقعاً من در شئون وجودی خودم روی پای خودم ایستاده‌ام یا خیر؟! این دقت در نحوه وجودمان و در خود اندیشیدن، به‌گونه‌ای به معرفت نفس رسیدن، این حالات را برای انسان به دنبال دارد.

ولی مطلق جز خدای متعال نیست و اولیاء دین هم نسبت به دیگران ولی مطلق هستند اما نسبت به‌حق‌تعالی خیر، آن‌ها کمالشان به این است که ذلت را در مرتبه کمال در برابر حق‌تعالی یافته‌اند.

راز و رمز تکبیر

وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا

 این دعاها نمودارهایی از درک‌های گوناگون ذلت اولیاء در برابر حق‌تعالی است، دعاها را از این دریچه هم نگاه کنیم به خیلی از حقایق راه پیدا می‌کنیم لذا در ادامه می‌فرماید «وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا» او را به‌گونه‌ای بزرگ بدار، در این حمدها توصیفاتی از ذات مقدس پروردگار است، این توصیفات وقتی در مقام لفظ و کتابت و تخاطب قرار می‌گیرد، محدودیت‌های این‌چنینی را نشان می‌دهد، اما خدای متعال بالاتر از این محدودیت‌هاست که به‌واسطه این توصیفات هرچند در قالب الفاظ این اولیاء الهی اظهار می‌کنند برتر است، گر چه درک واقعی آن‌ها بدون حد است، که البته ما درک نمی‌کنیم، قرآن کریم نسبت به توصیف عده‌ای، خدای متعال را مبرا نمی‌داند، توصیف ایشان خدا را، بیانگر این است که آن‌ها از مرتبه درک خاصی از حق‌تعالی برخوردار هستند، لکن وقتی می‌خواهد آن مرتبه درک را اظهار ‌کند، ناچار است آن لفظ را در قالب الفاظ محدود اظهار کند، مانند خود خدای متعال که قرآن را نازل کرده است که از منبع علم ذاتی حق ظهور پیداکرده است، «تَنْزيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»  از جانب چنین حقیقتی تنزل پیداکرده است، لکن در قالب الفاظ تنزل پیدا می‌کند، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏»  ما آن حقیقت را به‌صورت قرآن عربی فرو فرستادیم، تا شاید شما تعقل کنید، لذا مقتضای عالم طبیعت همین است که محدودیتی را می‌آورد ولی خدای متعال و اولیائش در کنار این الفاظ؛ الفاظ دیگری را بیان می‌کنند که به ما توجه بدهند که خدای متعال بالاتر از این محدودیت‌هایی است که به خاطر این الفاظ به وجود می‌آید و شاید تعبیر «وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا» اشاره به همین معنا داشته باشد و بیان کند که به‌گونه‌ای خدا را بزرگ بدار گر چه حقیقت بزرگداشت حق را درک نمی‌کنیم، اما می‌گویم: «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ» ، خدا بزرگ‌تر از آن است که توصیف بشود، لذا بابی هم در اصول کافی و هم در توحید صدوق از معنای الله‌اکبر سؤال می‌کند، راوی به‌حسب ذهن عادی‌اش عرض می‌کند: «الله‌اکبر من کل شیء» خدا بزرگ‌تر است از هر چیزی، حضرت می‌فرماید تو که او را محدود کرده‌ای، وقتی می‌گوییم این کتاب از آن کتاب بزرگ‌تر است خوب هر دو محدودند، اگر بگوییم از این آسمان‌ها بزرگ‌تر است بازهم یک‌طرف مقایسه موجود مادی است، آن‌طرف هم قدری بالاتر به‌حساب می‌آید ولی بازهم محدود می‌شود، سؤال کرد چه عرض کنیم؟ حضرت فرمود باید این‌طور معنا کرد، «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ» خدای متعال برتر از آن است که توصیف بشود.

حمد و حقیقت آن

الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِيعِ مَحَامِدِهِ كُلِّهَا عَلَى جَمِيعِ نِعَمِهِ كُلِّهَا

خصوصیات فرمایش ائمه (ع) این است که مختصر سخن می‌گویند اما حقایق را در این الفاظ جای می‌دهند و بسیار لطیف سخن می‌گویند، ستایش مطلق مخصوص خداست، برای خداست که عرض کردیم، این برای خدا، دو وجهه دارد، دو معنا دارد که هر دو صحیح است، یکی اینکه هر ستایشی که در عالم برای هر موجودی واقع می‌شود، اولاً و بالذات برای خدای متعال واقع می‌شود، چون او کمال بالذات و مستقل است، موجودات هر کمالی که داشته باشند، مظهر آن کمال مطلق هستند، مطلب دوم که معنای سنگین‌تری دارد و واقعیتش هم این است که کمال مطلق را جز خودش چه کسی می‌تواند اولاً و بالذات ستایش کند؟! با این توصیف معنای دوم «الْحَمْدُ لِلَّهِ» یعنی حامد بالذات اوست و ستایش مطلق برای خداست با تمامی حمدهایش، یعنی هرگونه که خودش خودش را حمد کرده است ما هم می‌گوییم او سزاوار آن حمد است و ما به‌طور مجمل قبول داریم، هرچند حقیقتش را درک نمی‌کنیم.

به‌هرحال رابطه‌های اولیه بندگان باخدای متعال، رابطه‌های اجمالی است، چون درک انسان از موجودات نوعاً در ابتدای امر درک اجمالی و مبهم است کم‌کم رابطه بیشتر می‌شود و حتی نسبت به عالم ماده هم قوای دراکه انسان عمیق‌تر شده و به کار می‌افتد و با حس و تجربه، حس کنجکاویش هم در کنارش است و عمیق‌تر می‌شود و اول که برخورد می‌کنیم، ظاهری از این عالم را درک می‌کنیم، بچه که در قنداق خوابیده است، شبح‌هایی را درک می‌کند، حتی می‌گویند در اوایل امر، تشخیص پدر و مادر را هم به‌درستی ندارد، کم‌کم، این رابطه بیشتر می‌شود و با مادر بیشتر مرتبط است، حیثیت مادری را درک می‌کند، با پدر هم همین‌طور، این تشخیص‌ها، کم‌کم بیشتر می‌شود.


پی‌نوشت‌ها:

  حدید 4

  مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 802

  مائده 55

  فصلت 2

  یوسف 2

  كافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 118

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

دعای روز هفتم ماه رمضان + صوت و فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395

متن، ترجمه ، تفسیر  و تصویر گرافیکی دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان را همراه با فایل صوتی و کلیپ تصویری به شرح زیر است:
 
اَللّهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنى فیهِ ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ
 
خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش
 
و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن ذکر خود را بطور دوام و یکسره


به توفیق خود اى راهنماى گمراهان.
 
 
دعای روز هفتم ماه رمضان + صوت و فیلم
 
 
تفسیر آیت‌الله احمدی فقیه یزدی از دعای روز هفتم رمضان:
 
روز هفتم روزیست که بنده از خدا عنایت می‌خواهد، عنایتی که ما فوق زحماتش است. این عنایت کمک در برپایی نماز و روزه است. همچنین می‌خواهد بنده را از همه لغزش‌هایی که باعث دوری از خدا می‌شود، دور کند.

در عبارت بعد خواسته بنده توفیق یاد خدا به صورت مداوم است، نه یاد کردنی که تنها در موقع نیازمندی باشد. دائم الذکر بودن توفیق بسیار بالایی است که بنده در روز هفتم می‌خواهد. در پایان بنده خدا را به صفت دستگیری‌اش سوگند می‌دهد که وی را به سمت درستی سوق دهد.

ote>


فرم در حال بارگذاری ...

زیارت و آداب آن

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395

 

در تحقق زیارت، همین اندازه کافی است که زائر به قصد زیارت و تعظیم زیارت شونده، در زیارتگاه حضور یابد و خواندن زیارتنامه شرط قبولی زیارت نیست. زائر می تواند در آن مکان مقدس نماز یا قرآن بخواند و ثوابش را به روح زیارت شونده اهدا کند. او می تواند برای خودش و سایر مؤمنان دعا کند و در گوشه ای بنشیند و با خدای خویش خلوت کند. در آداب زیارت، مطالبی در کتب ادعیه نوشته شده است که می توانید بدانها مراجعه کنید. در این رابطه به چند نکته مهم اشاره می کنیم:


 *آداب زیارت

نکته اول: زیارت یک عبادت است و در قبولی عبادت، قصد قربت و جلب رضای خدای متعال، شرط لازم است. اگر زائر به منظور عرض حاجت و امید به حل مشکلات زندگی به زیارت می رود، باید توجه داشته باشد که به هر حال، کلید حل مشکلات در اختیار خدای سبحان است و از توسل به امام علیه السلام یا پیامبر(صلی الله علیه و آله)، جز واسطه گری و شفاعت، کاری ساخته نیست و در نهایت، حل همه مشکلات در اختیار خدای قادر متعال است.

نکته دوم: ارزش زیارت زائران، به مقدار شناخت و معرفتی است که نسبت به زیارت شونده دارند و از این جهت، زائران بسیار متفاوت اند. بنابراین، زائر باید در شناخت هرچه بهتر و صحیح تر زیارت شونده اش تلاش کند و این همان است که در احادیث به عنوان «عارفاً بحقه» از آن یاد شده است.

نکته سوم: زیارت، یک سفر معنوی و روحانی است. زائر باید قبل از سفر و در حال سفر، همواره به این نکته توجه داشته باشد که به یک سفر معنوی و عبادی و به دیدار امامی می رود که بر ظاهر و باطن او آگاه است.

...

>

*توجه به معانی زیارتنامه ها

زیارتنامه خوانی نوعی گفت وگو با شخص زیارت شونده است. بنابراین، زائر باید بداند با چه کسی صحبت می کند و چه می گوید و از او چه انتظاری دارد و خواسته هایش بر طبق ضوابط اسلامی، صحیح است یا نه؟ اگر زیارتنامه را به زبان عربی می خواند باید در معانی آن نیز دقت و توجه داشته باشد. خواندن یک زیارتنامه کوتاه با حضور قلب و توجه به معانی آن، بر خواندن یک زیاتنامه طولانی و بدون توجه به معانی، ترجیح دارد و آموزنده تر است.

در زیارت امام حسین علیه السلام می خوانیم:

یا اباعبدالله اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و انک حی عند ربک ترزق فاسأل ربک و ربّی فی قضاء حوائجی.[1]

ای ابا عبدالله! شهادت می دهم که تو جایگاه مرا مشاهده می کنی و کلام مرا می شنوی و نزد پروردگارت زنده هستی و از آن مقام عالی، روزی می گیری. از پروردگارت و پروردگار من در برآورده شدن حاجتم، تقاضا کن.

در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز می خوانیم:

اللهم انی عبدک و زائرک متقرباً الیک بزیارة اخی رسولک و علی کل مأتی و مزور حق لمن اتاه و زاره و انت خیر مأتی و اکرم مزور فاسئلک یا الله یا رحمن و… ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تجعل تحفتک ایای من زیارة أخی رسولک فکاک رغبتی من النار و ان تجعلنی ممن یسارع فی الخیرات و یدعوک رغباً و رهباً و تجعلنی من الخاشعین.[2]

خدایا! من بنده تو و زائر تو هستم. به منظور تقرب به تو، به زیارت برادر رسولت (علی) آمده ام و هر زائری حقی بر زیارت شونده اش دارد و تو بهترین زیارت شونده هستی. خدایا! از تو تقاضا دارم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و تحفه مرا در زیارت برادر رسولت، آزادیم از آتش دوزخ قرار بدهی و مرا از جمله کسانی قرار دهی که در انجام کارهای خیر، پیش قدم باشند و از روی رغبت و ترس، تو را بخوانند و مرا از جمله خاشعین قرار دهی.

*چند نکته مهم در زیارت امام حسین علیه السلام

  1. ۱. اقرار زائر به اینکه امام حسین علیه السلام در عالم برزخ، زنده است و زائر خود را مشاهده می کند و کلامش را می شنود؛
  2. ۲. زائر از امام علیه السلام تقاضا می کند که برآورده شدن حاجاتش را از خدا بخواهد و در این جهت، خدا را همه کاره می داند.

*چند نکته مهم و آموزنده در زیارتنامه حضرت علی علیه السلام

1.زائر، خودش را بنده خدا و زائر او معرفی می کند؛

2.زائر، هدف از زیارتش را تقرب به خدا بیان می کند؛

3.ادای حق زائر نیز بر عهده خداست؛

4.زائر، پاداش خود از این زیارت را این موارد می داند: «درود خدا بر پیامبر (ص) ، آزادی از عذاب دوزخ، توفیق بر انجام کارهای خیر و تقاضای توفیق به اینکه از خاشعان در برابر خدا باشد».

با توجه به نکات پیش گفته، روشن شد که محتوای زیارتنامه ها، اموری مهم و آموزنده است و زائر باید به آنها توجه و عنایت داشته باشد و خواندن زیارتنامه ها بدون توجه به معانی آنها، کار درستی نیست و توقع ثواب های مقرر بر چنین زیارت هایی، انتظاری بی جاست.

*عمل امام به احکام در زیارتنامه ها

یکی از موضوع های مهمی که در زیارتنامه ها آمده است، شهادت زائر به این مطلب است که امام، نسبت به انجام وظایف دینی، ملتزم و جدی بوده و دشواری آنها را تحمل می کرده است، برای نمونه در زیارت امام حسین علیه السلام آمده است:

السلام علیک یا مولای یا ابا عبدالله و رحمة الله و برکاته. اشهد انک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و تلوت الکتاب حق تلاوته و جاهدت فی الله حق جهاده و صبرت الاذی فی جنبه محتسباً حتی اتاک الیقین… اتیتک یا مولای یابن رسول الله، عارفاً بحقک موالیاً لاولیائک معادیاً لاعدائک و مستبصـراً بالهدی الذی انت علیه، عارفاً بضلالة من خالفک، فاشفع لی عند ربک.[3]

سلام بر تو ای مولای من، ای ابا عبدالله؛ رحمت و برکات خدا بر تو باد. شهادت می دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات اموالت را پرداخت کردی؛ امر به معروف و نهی از منکر نمودی؛ کتاب خدا را همان گونه که باید و شاید، قرائت کردی و در راه حق به طور شایسته جهاد کردی و در راه خدا و برای انجام وظیفه، آزار و اذیت ها را تحمل نمودی… (تا اینکه می گویی) به سوی تو آمدم ای مولای من یابن رسول الله! در حالی که زائر تو و عارف به حقت هستم. با دوستان تو دوست و با دشمنانت دشمن هستم. به هدایتی که تو پیشوای آن هستی، بصیرت یافتم و به گمراهی مخالفانت آگاهم. پس نزد پروردگارت از من شفاعت کن.

خواننده محترم توجه دارد که امور مذکور در این زیارتنامه، از جمله احکام مهم اسلامی است که زائر شهادت می دهد که امام حسین علیه السلام ، آنها را به بهترین شکل، در حدی که به مقام یقین رسیده، انجام داده است. زائر در پایان این سخن به امام عرض می کند: «یابن رسول الله! من به زیارت تو آمده ام؛ در حالی که به حق تو آگاهم؛ با دشمنانت دشمن و با دوستانت دوست هستم. راه تو را شناخته ام [و از آن پیروی می کنم] و به گمراهی مخالفانت ایمان دارم». در پایان این سخن به امام عرض می کند: «پس نزد پروردگارت از من شفاعت کن». اگر زیارت زائر این چنین بود، می تواند به ثواب های مقرر امیدوار باشد.

نکته دیگری که از این زیارتنامه برداشت می شود این است که زائر از روی بصیرت، شهادت می دهد که امام حسین علیه السلام به بهترین شکل به وظایف خود عمل کرده و او را به عنوان امام واجب الاطاعه قبول دارد. در این حال، زائر با خود می گوید، پس من نیز باید نسبت به انجام این وظایف و دیگر وظایف اسلامی ملتزم باشم تا از پیروان راستین امام علیه السلام بوده و رستگار شوم. به همین دلیل می توان گفت، توجه به محتوای زیارتنامه ها لازم است؛ چراکه جنبه آموزندگی دارند.

منبع : خبرگزاری حوزه , امینی، ابراهیم

پی نوشت ها

[1] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص735.

[2] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص675.

[3] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص612.


/>


فرم در حال بارگذاری ...

چگونه از ماه مبارک رمضان بهره مند شویم؟

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395
 

مقام معظم رهبری:
انسان اگر خود را به دعاهايى كه از ائمه عليهم ‏السّلام، مأثور است، انس بدهد و مرتبط كند، اميد اين هست كه توانسته باشد با خداى متعال، درست مناجات كند و چنان‏كه شايسته‏ ى الهى است، با او حرف بزند. ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نكنيد. دعاهاى وارد شده در ماه رمضان، يكى از آن نعم و فرصتهايى است كه بايد مغتنم بشمريد. اين دعاى ابى حمزه، اين دعاى افتتاح، اين دعاى جوشن و بقيه‏ ى ادعيه ‏اى كه در روزها و شبها و سحرها و بقيه‏ ى ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاً از نعمتهاى بزرگ الهى است. فرصت را مغتنم بشماريد.


 

ماه مبارک رمضان ماه تقرب به خدا

همان‌گونه که از بیانات قرآن کریم و روایات و ادعیه استفاده می‌شود، ماه مبارک رمضان، از بهترین ماه‌های خداوند متعال است که حق‌تعالی اسباب گوناگونی را در این ماه برای بندگانش مهیا فرموده است تا ارتباط ویژه‌ای با او داشته باشند.

...

چگونه از ماه مبارک رمضان بهره مند شویم

در حقیقت ماه مبارک رمضان از نفحات خاص الهی است که در آن حدیث قدسی فرموده است «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» [1] در ایام و روزگاران شما، وزش‌هایی از ناحیه خداوند متعال صورت می‌گیرد، آگاه باشید که متعرض آن بشوید و از آن اعراض نکنید.

نفحات الهی منحصر به این ماه مبارک نیست. در مکان‌ها و زمان‌ها و حالات مختلف شامل حال انسان می‌شود. منتها انسان باید توجه خاص داشته باشد تا بتواند متعرض این نفحات و نسیم‌های قدسی بشود، و نشانه‌اش این است که انسان اگر توجهی به عالم قدس و ملکوت پیدا کرد، از این توجه حسن استفاده را ببرد، این توجه را دنبال کند، اگر دنبال شد توجهات دیگری از ناحیه حق‌تعالی به او می‌شود و دریچه قلب او را می‌گشاید، همانطور که در حدیث قدسی دیگر، حق‌تعالی فرمود: «مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعاً وَ مَنْ تَقَرَّبَ مِنِّي ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ بَاعاً وَ مَنْ أَتَانِي مَشْياً أَتَيْتُهُ هَرْوَلَة»[2] که این بیان کنایی است و از عنایت ویژه حق‌تعالی به بندگان مؤمنش حکایت می‌کند که اگر این بندگان به مقدار یک وجب به‌سوی حق‌تعالی بشتابند، حق‌تعالی عنایاتش را برای ایشان به‌اندازه یک ذراع باز می‌کند، و اگر کسی به‌اندازه یک ذراع به سمت حق‌تعالی برود، حق‌تعالی هروله کنان به‌سوی او می‌شتابد، به‌هرحال، ماه مبارک رمضان از این نفحات خاص قدسی حق‌تعالی است که خداوند متعال در این ماه ریزشی خاص دارد، ریزش رحمت‌های رحیمیه که ظهور این رحمت رحیمیه در وجود انسان مغفرت‌هایی است که شامل حال این انسان می‌شود. منتها ما باید آن ظرفیت را فراهم و آماده کنیم، تا بتوانیم از این رحمت‌ها استفاده کنیم و آن را دریافت کنیم و در وجود خود آن را حفظ کنیم و رشد بدهیم. البته رشد دادن هم به عنایت الهی است اما زمینه رشد دادن باید در ما پیدا بشود، آن‌چنان‌که در روایتی فرموده است: «وَ زَارِعُهَا وَ الْقَيِّمُ عَلَيْهَا رَبُّ الْعَالَمِين‏»[3] این قسمت در ادامه روایتی است که کشت کننده این علم در قلب انسان خداوند متعال است و قیم بر آن‌هم رب‌العالمین است.

روزه چگونه ما را عالم ماده جدا می کند

در این ماه، امور گوناگونی برای انسان جعل‌شده است که مقرب انسان به‌سوی حق‌تعالی است. روزه یکی از آن مسائل مهم است که خواص گوناگون ظاهری و باطنی دارد. از جانب اولیاء دین امور خاصی همراه با روزه مقررشده است که مؤکد آن واقعیات روزه است. خاصیت واقعی روزه این است که برای انسان یک حالت انقطاع از عالم ماده و تعلقات مادی ایجاد کند. لذا برای حصول این حالت، اموری بیان‌شده است. خود قرآن به‌گونه‌ای این حقایق را که مبین انقطاع خاص انسان از غیر حق‌تعالی است بیان‌شده است و سخن حق‌تعالی است که اگر کسی با این نگاه به قرآن کریم بنگرد، این حالت را در خودش ایجاد کند به آن معارفی که قرآن کریم انسان را هدایت می‌کند، می‌رسد.

دعا و جایگاه عظیم آن در شناخت حق متعال

 یکی از امور گسترده‌ای که در این ماه به آن سفارش شده است، مسئله دعاست. در میان اعمال عبادی، دعا ویژگی معینی دارد. دعا به‌گونه‌ای سخن عبد باخدای متعال است. سخن عبد، دو وجهه دارد که باید یک وجهه‌اش نسبت به وجه دیگر آن اصالت داشته باشد که این وجهه فرع بر معرفت و شناخت عبد نسبت به حق‌تعالی است و آن وجهه معرفی خداوند متعال در شئون گوناگون عالم است که فصل مایز بین انسان مؤمن و غیر مؤمن، بین مسلمان و مشرک همین است که مشرکین غیر حق‌تعالی را به‌عنوان صاحب کمال می‌خواندند. لکن خدای متعال به مؤمنین می‌فرماید: اگر دعای شما نبود، خدای شما به شما اعتنایی نداشت «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم‏»[4]البته این آیه جنبه‌های گوناگونی را به انسان می‌فهماند که به آن اشاره می‌شود.

 وجهه دوم دعا این است که انسان به‌گونه‌ای خود را بشناسد و نیازمندی‌های خودش را بداند و به درگاه الهی اعتراف کند و خداوند متعال را رافع این نیازمندیها بداند و برای رفع هر یک از نیازمندی‌هایش به درگاه الهی اظهار نیاز کند. دعاهایی که از حضرات معصومین مأثور است، هر دو ویژگی را دارد و اساساً باید حقیقتی و شخصیتی دعا بخواند که از معرفتی نسبت به ذات پروردگار برخوردار باشد. لذا مرور اجمالی به دعاهای منقول از انبیاء عظام در قرآن کریم ما را متوجه این نکته می‌کند که دعاهای ایشان از چه درجه ای از معرفت نسبت به حق‌تعالی برخوردار است، گر چه نوع این دعاهایی که در قرآن کریم از انبیاء نقل‌شده است، آن وجهه دوم یعنی تقاضاست. لکن تقاضا هم متفرع بر آن وجهه اول است که متقاضی بداند چه نیازی دارد و قبل از دانستن نیاز بداند چه روابط وجودی با ذات مقدس حق‌تعالی دارد و سپس ابراز نیاز بکند با این جملات کوتاه نتیجه می‌گیریم که به‌جز ذوات مقدس اهل‌بیت عصمت و طهارت که در بالاترین درجه معرفت ربوبی قرار دارند، کسی نمی‌توانند در دعا اظهار بکنند که خداوند متعال را آنطور که هست معرفی کند. چراکه از طرفی قرآن کریم می‌فرماید به‌جز یک دسته توان به حق توصیف الهی را ندارند، و دعا هم با وجهه اول آن، در حقیقت توصیف ذات ربوبی است، «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ»[5] خدای متعال خودش را از توصیف بندگان منزه می‌کند به‌جز توصیف بندگان مخلَص و پاک‌شده از همه آلودگی‌های عملی، اخلاقی، کرداری، اعتقادی و روحی. یعنی شخصی که قصد توصیف خدای متعال را دارد، باید با ذات مقدس ربوبی یک ارتباط مستقیم داشته باشد. ارتباط مستقیم با ذات کمال مطلق اقتضا می‌کند که شخص، همه محدودیت‌ها را درنوردیده باشد، و توجه به محدودیت‌ها نداشته باشد. در مقام توصیف هیچ محدودیتی برای موصوف پیدا نشود. و این جز با عنایت ویژه حق‌تعالی به چنین کسانی میسر نیست که در آیه ای می‌فرماید: «وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدي وَ الْأَبْصار»[6] بندگان من را بیاد بیاور (اینها بندگان خاصی هستند) ابراهیم و اسحاق و یعقوب، صاحب قدرت‌ها (ایدی) و بینائیها بودند. یعنی نسبت به حقایق دیدهایی داشتند که دیگران نداشتند، در آیه بعد توضیح می‌دهد که این دید را از کجا پیداکرده‌اند، «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّار * وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ»[7] من ایشان را خالص گردانیدم، از شوائب دور کردم، جانهایشان را از آلودگی‌های گوناگون زدودیم، به جهت یاد خالص آخرت، یعنی اینها زمینه را برای پاک شدن فراهم کردند و من هم به طور خاص در وجود ایشان دخل و تصرف کردم و ایشان را پاک گردانیدم. البته واقعیت این مطالب باید در جای دیگری روشن بشود، این یک ترجمه‌ای است و هر چه از عالم مخلصین صحبت کنیم، به‌جز یک سری مفاهیم T چیزی دیگری به دست نمی آوریم لکن مذاکره در این مباحث لازم است، مخصوصاً در این ایام که مباحث قرآنی مطلوب است. البته قرآن کریم در باره مخلصین اوصافی را ذکر می‌کند واین یکی از آن ویژگی‌هاست انبیاء از مخلصین هستند و مخلصین هم دارای درجاتی هستند «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض‏»[8]، نبی گرامی اسلام و اهل‌بیت ایشان، افضل از همه انبیا هستند، لذا معرفی‌هایی که این حضرات از ذات مقدس ربوبی دارند، کامل ترین معرفی‌هاست و این امر منافاتی با آن دعا و سیره نبی اکرم ندارد که می‌فرماید: «أَنَا لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك‏»[9]، خدایا من نمی‌توانم ثنای بر تو را احصا کنم، تو آن‌گونه هستی که خودت بر خودت ثنا می‌کنی، با توجه به اینکه گوینده به خودش توجه دارد، یک موجود محدودی است که با توجه به خودش نمی‌تواند از موجود نامحدود تعبیری داشته باشد. اما با توجه به همان حقیقت، که از او معرفت خودش را به تعبیر «إِلَهِي بِكَ عَرَفْتُكَ وَ بِكَ اهْتَدَيْتُ إِلَى أَمْرِكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت‏»[10] و این گونه تعبیرات بکار برد.

این معرفی‌ها، معرفی خدای متعال از این لسان است. چراکه خدای متعال فرموده است که معرفی این بزرگواران معرفی خود من است. لذا این دعا را باید با این آیات جمع کرد، این یک مقدمه کوتاهی شد که ما ازاین دریچه به دعاها توجه داشته باشیم و جهت دیگری که در دعاها مطرح است این است که هر دعایی لسان خاصی دارد چراکه انسان در رابطه‌اش با حق‌تعالی حالات گوناگونی دارد و حضرات معصومین همه این حالات کمالیه را داشته اند لذا وقتی در دعاهای مأثوره دقت کنیم می‌بینیم که هر کدام با یک‌زبان خاص باخدای متعال صحبت می‌کنند. دعای ابوحمزه زبان خاصی دارد که شاید مجموعاً در هیچ دعایی پیدا نشود، دعای افتتاح به گونه دیگری است، دعای کمیل به گونه دیگر و دعای عرفه همچنین و گاهی هم به صورت مناجات است مانند مناجات شعبانیه که به گونه دیگری است. ارتباط با دعا به‌گونه‌ای هم معرفت امام است و هم معرفت حق‌تعالی و هم معرفت خود، سه تا معرفت در دعاها وجود دارد، اینها ادعاهای مجملی است که داریم ما هم چیزی نمی‌فهمیم ولی با مراجعه به دعاها می‌توان شاهد صدقی نسبت به این ادعاها پیدا کرد.

چرا دعا مغز عبادت است

دعاهای مختلفی در ماه مبارک رمضان واردشده است، دعا برای روز که الی ماشاء الله است، دعا برای شب و دعا برای سحر که هر وقت انسان بخواهد ارتباط آگاهانه و خاضعانه باخدای متعال پیدا کند، از زبان خاضعان مطلق درگاه ربوبی سخن رسیده است. چراکه وجهه دیگر دعا اظهار خضوع خاص به درگاه ربوبی است. وقتی شخصی کمال شخصی را اقرار دارد و معتقد است و اظهار می‌کند، این اولین مرتبه اظهار خضوع است که بنده مؤمن باید این را داشته باشد. لذا فرموده اند: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»[11] دعا مغز عبادت است چراکه حقیقت عبادت اظهار خضوع آگاهانه در برابر معبود است من او را اعتقاداً معبود به حق بدانم و خود این اعتقاد مرتبه‌ای از اظهار خضوع است و این را به‌گونه‌ای ابراز کنم که مراتبی دارد. بندگان مخلص نهایت درجه خضوع در برابر حق‌تعالی را طی کرده اند که خودشان برای بندگان رهبر شده اند که اگر می‌خواهید خضوع کنید و به‌گونه‌ای حقیقت خود را دریابید و اظهار کنید به دنبال ما بیایید، «قُلْ هذِهِ سَبيلي‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين‏»[12] ای پیامبر به مردم بگو راه من این است، با تمام وجود به‌سوی حق دعوت می‌کند، أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصيرَةٍ أَنَا، در اینجا «انا» تأکید ضمیر متصل «ادعوا» است. تمام وجود من داعی الی الله است، «و داعیاً الی الله»، تو را داعی فرستادیم، کسی که وجودش به تمامه داعی است، یک وجود خاص است. تا خودش دعوت نشده باشد نمی‌تواند دعوت کند، ما باید اینچنین باشیم، باید این دعوت را به‌گونه‌ای پذیرا باشیم تا انشاء الله داعیاً الی الله باشیم، «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني» و تابعین من هم اینطور هستند آن‌ها هم داعیاً الی الله هستند، «من اتبعنی» عطف به «انا» است، آن‌هم با بصیرت و بینایی و این مطلب خیلی مهم است دعوت کارساز زمان و مکان نمی‌شناسد، باجان انسان که زمانی و مکانی نیست همراه است و جانها را متحول می‌کند، دعا چنین خصوصیتی دارد. با توجه به این مقدمات، انشاء الله دعای افتتاح را توضیح خواهیم داد. با دعاها باید با دید کلاس درس برخورد کرد، بلکه بالاتر از درسهای رسمی، درسهای رسمی توضیحات ظاهری دارد که می‌شود آن‌ها را به‌گونه‌ای درک کرد، اما انسان برای سیر با دعا باید با قدم دل حرکت کند و محصول همه این درسهاست، محصول معارفی است که ما در طول زندگی علمی خود می‌خواهیم کسب کنیم لذا نباید با ادعیه سبک برخورد کنیم، و دعا به صورت لقلقه زبان ما بشود، و یا ارتباطی با دعا نداشته باشیم. بحمدالله بعد از انقلاب اسلامی، با سفارشات امام امت و بزرگان، مردم بیشتر به‌سوی دعا روی آورده اند، اما گاهی از بعضی سؤال می‌شد کتاب اقبال الاعمال دارید؟ به طور کلی تعجب می‌کردند و کسانی که سی چهل سال در حوزه درس‌خوانده‌اند نام این کتاب را نشنیده بودند. خدای متعالی به همه ما توفیق عنایت بفرماید که با کسب نورانیت از محل ورود این دعاها و قلب مطهر حضرات ائمه، ما هم در جهت نورانیت این دعاها و رسیدن به حقایق آن‌ها قرار بگیریم.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

منبع : خبرگزاری حوزه , تحریری محمد باقر

پی‌نوشت‌ها:

[1] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏68، ص: 221

[2] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏1، ص: 56

[3] كافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 421

متن روایت: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ مَطْوِيَّةً مُبْهَمَةً عَلَى الْإِيمَانِ فَإِذَا أَرَادَ اسْتِنَارَةَ مَا فِيهَا نَضَحَهَا بِالْحِكْمَةِ وَ زَرَعَهَا بِالْعِلْمِ وَ زَارِعُهَا وَ الْقَيِّمُ عَلَيْهَا رَبُّ الْعَالَمِينَ.

[4] فرقان 77

[5] سوره صافات آیات 159-160

[6] سوره ص آیه 45

[7] سوره ص آیات 46-47

[8] بقره 253

[9] مصباح الشريعة، ص: 56

[10] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏91، ص: 190

[11] عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 29

[12] یوسف 108




 

 


فرم در حال بارگذاری ...

چگونه مشکلات بر انسان آسان می‌شود؟!( شرح دعای افتتاح (6))

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

 

دعای افتتاح انسان وقتی خودش را در مشکلات تنها ندید، مشکل بر او آسان می‌شود، که دنبال راه‌حل این مشکل باشد نه اینکه این مشکل را تثبیت کند و عزا بگیرد.

استاد محمدباقر تحریری در شرح فراز دیگری ازدعای افتتاح به لوازم عالم ماده و طبیعت و مشکلات آدمی در طی مسیر کمال او اشاره می‌کند و در ادامه  به راه‌حل برون‌رفت از این مسائل و مصائب می‌پردازد.

فَكَمْ يَا إِلَهِي مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ غُمُومِ [وَ هُمُومٍ‏] قَدْ كَشَفْتَهَا وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا وَ حَلْقَةِ بَلَاءٍ قَدْ فَكَكْتَهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا

در شرح فقرات قبل این دعای شریف بیان شد که این قسمت از دعا، برای ایجاد ارتباط بیشتر با حق‌تعالی، تعبیرات خاصی را به ما تعلیم می‌دهد که انسان در خودش احساس نزدیکی به حق‌تعالی نماید، و به تعبیری باب گفتگو باخدای متعال برای انسان باز می‌شود، لذا به خدای متعال با این تعبیر عرضه می‌داریم که خدایا خودت برای خواندن و سؤال کردن از خودت به ما اجازه داده‌ای، این اجازه توابعی هم دارد، هم اجازه در وجود انسان نقش دارد و هم توابع آن، توابع اجازه حق‌تعالی در خواندن او این است که آثار دعا در روح او ظهور پیدا کند، برای اینکه این رابطه با حق‌تعالی عمیق‌تر بشود، چیزهایی که در این قسمت از دعا از خداوند متعال خواسته می‌شود به گونه دیگری ابراز می‌شود که خدایا الآن تنها من نیستم که این مسئله را از تو طلب می‌کنم و تو این امور را محقق می‌کنی، بلکه این امور را نسبت به دیگران و نسبت به خودم درگذشته هم محقق کرده‌ای و اجابت کرده‌ای، که بیانگر این است که اولاً تقاضای من نسبت به کمالات تو که ابراز بشود بی‌جا نیست، و ثانیاً این کمالات محدودیتی ندارد، که هر دو امر باید برای انسان دعاکننده حاصل بشود، این دیدگاه را باید نسبت به حق‌تعالی داشته باشیم تا خواندن دعا نسبت به حق‌تعالی برایمان حاصل بشود، در حقیقت با این تحلیل بعضی از شرایط خواندن دعا را برای ما بیان می‌کند، ولی در قالب لفظ.

...

فَكَمْ يَا إِلَهِي مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا [وَ هُمُومٍ‏] قَدْ كَشَفْتَهَا

انسان در طول زندگانیش به گرفتاری‌های گوناگونی مبتلا می‌شود یا با دست ردی از انسان‌ها در روابط اجتماعی و خانوادگی و امور مختلف برخورد می‌کند، این امور طبیعت این عالم است و انسان نباید توقع داشته باشد که در روابط اجتماعی و دنیای اش، آنچه را که می‌خواهد صد در صد محقق بشود بلکه اولاً باید خواسته‌هایش را به‌صورت معقول و مشروع قرار بدهد، و ثانیاً اگر معقول و مشروع هم بود، بنا نیست که همه خواسته‌هایش محقق بشود انسان همواره مورد امتحان است لذا انسان قهراً به ناراحتی‌هایی برخورد می‌کند و ناراحتی‌های او هم ازاینجا شروع می‌شود که نیت‌هایی دارد و به ایدآل ها و امیدهایش نمی‌رسد اما باید بداند که برای برطرف شدن این ناراحتی‌ها ملجأ و پناهگاهی در عالم هست و این‌طور نیست که انسان این هم‌وغم‌ها را در جانش نگه دارد و آن‌قدر به آن‌ها فکر کند تا نابود بشود بلکه باید دست التجا به درگاه الهی بزند که خدای متعال راهکاری را در وجود انسان پیاده کند راهکارها هم مختلف است یک‌وقت تکوینا این هم‌وغم از بین می‌رود و یک‌وقت هست که حاجت انسان برآورده نمی‌شود ولی خدای متعال سکونتی به انسان می‌دهد که این برخوردهای روانی برای او آسان می‌شود، این نکته مهم است که انسان این حالات را پیدا کند که ظرفیت وجودیش گشایش پیدا کند و به‌گونه‌ای نباشد که از هر چیزی آسیب ببیند حتی نسبت به امور مشروع این‌چنین است

باید عقلانیت انسان در زندگی حاکم باشد

به‌هرحال ناراحتی باید باشد و انسان مؤمن نمی‌تواند ناراحت نباشد و باید به فکر برطرف کردن آن‌ها از راه‌های مناسب باشد اما این‌طور هم نباید باشد که این ناراحتی و در فکر راه‌حل بودن، او را از کارهای دیگر دور کند. چنین دیدگاهی جامعیت و ظرفیت روحی لازم دارد و ما در دعاها این‌ها را از خدای متعال طلب می‌کنیم که خدایا تو چه مشکلاتی را برطرف کردی.

البته این تحولات عالم طبیعت و فراز و نشیب‌های آن و غم و شادی‌هایش به‌گونه‌ای نعمت است لذا در روایات آمده است وقتی مصیبتی بر انسان وارد می‌شود خدای متعال ملائکه را می‌فرستد تا نسیانی در نفس این شخص ایجاد کنند تا آن مصیبت بر او آسان بشود، در مسئله موت نیز این‌چنین است، کسی که عزیزش را از دست می‌دهد، روزهای اول بی‌قراری می‌کند بعد کم‌کم این احساسات فروکش می‌کند البته روحیات مختلف است و برخی افراد خیلی لطیف هستند و کم‌ظرفیت، لکن فرموده‌اند: باید عقلانیت انسان در زندگی حاکم باشد و زمام زندگی را به احساسات و عواطف ندهیم، لذا بررسی امور و تحلیل امور یکی از جنبه‌هایی است که مسائل را در ما آسان می‌کند، این‌که به خدای متعال عرضه می‌کنیم این اولین باری نیست که تو مشکل من را حل می‌کنی، این نکته را برای ما بیان می‌کند که خدای متعال رحمتش وسیع است، و این دیدگاه‌ها را هم به ما می‌دهد تا خیال نکنیم که در این مشکلی که قرارگرفته‌ایم همه عالم در این مشکل خلاصه می‌شود بلکه آن مشکل قابل‌حل است.

چگونه مشکلات بر انسان آسان می‌شود؟!

انسان وقتی ساده‌اندیش و کوته‌بین باشد، خیال می‌کند که همه مشکلات همین است، و هیچ‌کسی مشکلی ندارد و غم و غصه عالم به دل او می‌نشیند، این‌ها جنبه‌های روانی دارد، برای اینکه این جهت از بین برود، خدای متعال حتی به نبی مکرمش هم‌چنین تسکین‌هایی می‌دهد و می‌فرماید: ای نبی ما، تو در مسئله رسالت با برخوردهای ناگوار مواجه شدی که این قهری است، مسئله رسالت مسئله مهمی است و دعوت به توحید از اموری است که واکنش‌های سرسختی در برابر آن می‌شود، اما تو اولین کسی نیستی که با او این برخوردها صورت می‌گیرد، دیگران هم بوده‌اند آن‌ها این راه‌کارها را به کار بستند و امورشان آسان‌تر شد تو هم این کارها را انجام بده «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل‏»  و حق متعال پیامبر اکرم را امر به صبر می‌کند و شاید جهتش همین است که انسان وقتی خودش را در مشکلات تنها ندید، مشکل بر او آسان می‌شود، که دنبال راه‌حل این مشکل باشد نه اینکه این مشکل را تثبیت کند و عزا بگیرد، عزا گرفتن که مشکلی را حل نمی‌کند.

وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا

لغزش ها نباید انسان را از رحمت خدا مایوس کند

در مسئله گناهان هم این‌چنین است «وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا» در مسئله گناه هم اگر انسان لغزشی نمود نباید با خود بگوید این لغزش مرا به‌طورکلی نابود کرد و من دیگر از چشم خدا به‌طورکلی افتاده‌ام و این دیدگاه نباید به انسان دست بدهد، این دیدگاهی است که وسوسه آن را شیطان در دل انسان می‌اندازد و اگر این وسوسه در دل جا گرفت آن را تقویت می‌کند و بعد راه‌های خلاف دیگر را هم جلوی پای انسان می‌اندازد که آب ازسرت گذشته است آن‌وقت دست به جنایت‌های مهم‌تر می‌زند، یکی از علل اینکه کسانی دست به جنایت‌های وسیع و مهم‌تری در طول زمان می‌زنند که از اول این‌گونه نبودند همین است و خدای متعال از اول خلقت فرموده که ای انسان شیطان دشمن توست، در ابتدا یک راه‌حل منفی جلوی پای تو می‌گذارد و به‌حسب ظاهر اول مسئله کوچکی پیشنهاد را می‌دهد و بعد مسائل بعدی پیش آمد، البته این دیدگاه نباید باعث بی‌تفاوتی در وجود ما بشود، این دیدگاه می‌خواهد به ما امید بدهد که مسئله قابل جبران است لذا انسان درحرکت تکاملی‌اش اگر به مشکلات عملی برخورد کرد باید همواره به این نکات توجه بکند که خدای متعال اقاله می‌کند و من درصدد رفع این گناه بربیایم و تصمیم بگیرم که دیگر به دنبال گناه نروم، این تصمیم را باید همواره تجدید کرد، نه اینکه توقع داشته باشیم که روزهای اول تصمیمی بگیریم که دیگر از بین نرود، خیر، تکامل انسان تدریجی است، تقویت انسان تدریجی است.

همان‌گونه که کودکی که تازه راه رفتن را یاد می‌گیرد در مسیر آموختن راه رفتن ضعف‌هایی دارد و به زمین می‌خورد و برمی‌خیزد تا راه رفتن را بیاموزد در مسیر تقویت روحی نیز ما این ضعف‌ها راداریم و از طرف دیگر به این ضعف‌ها زیاد توجه نداریم لذا گاهی برنامه‌ریزی‌هایمان اشتباه است باید برنامه‌ریزی کنیم و به شرایط مسائل کمالی روحی و به موانع آن توجه کنیم و متوجه باشیم که هم شرایط همیشه قابل‌اجرا نیست و هم موانع همواره از انسان دور نمی‌شود، بلکه تدریجاً کمالات اتفاق می‌افتند.

وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا

از رحمت الهی مایوس نشوید

خدایا! چه رحمت‌هایی است که تو منتشر کرده‌ای، در اوج ناامیدی ناگاه برای انسان گشایشی قرار می‌دهد و فرموده‌اند: آنجایی که یأس می‌آید، گشایش می‌آید، گاهی آدمی در حل مشکلاتش متوجه قدرت‌های محدود این سویی است و از حل آن مشکل مأیوس می‌شوید اما باید متوجه این مطلب بود که همراه قدرت محدود، قدرت نامحدود هست، همراه علم محدود، علم نامحدود هست و شما از آن موجودی که با این موجودات اوصاف کمالیه نامحدودی دارد غافل هستید، گاهی انسان به‌طور آگاهانه در مقام یأس از محدود‌ها به نامحدودها می‌رسد و گاهی هم به‌طور ناآگاهانه چشمه‌هایی را به انسان نشان می‌دهند که وقتی انسان از قدرتی مأیوس شد، دری به روی او گشوده می‌شود، و انسان باید از این امور پند بگیرد و در صفحه قلبش به خاطر بسپرد که چه وقایعی اتفاق افتاده و پیوندش را با آن امر نامحدود قطع نکند «وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا» چه رحمت‌هایی که تو نسبت به خودم و نسبت به دیگران منتشر کردی برخی افراد از اموری محروم می‌شوند اما به اموری که به‌حسب ظاهر بسیار مهم است می‌رسند، مثلاً در کودکی پدر و مادر را از دست می‌دهد اما مگر پدر و مادر مدیر و مربی واقعی انسان هستند؟ برخی اوقات می‌بینیم چنین کسانی به چه موقعیتی از معنویت و علم راه پیدا می‌کنند، این رحمت‌های الهی است.

وَ حَلْقَةِ بَلَاءٍ قَدْ فَكَكْتَهَا

خدایا چه حلقه‌ها و زنجیرهای بلایی است که تو آن‌ها را بازکرده‌ای، این‌یک رابطه خاصی است که انسان به خدای متعال عرضه می‌دارد که خدایا این امور، تو را محدود نمی‌کند، تو را قدرت و رحمت و غفاریت و کاشف الکربیت نامحدود است، و من هم در این مقام قرارگرفته‌ام، با این حالت انسان تقاضای خودش و آمادگی ظرفیتش را برای دستگیری خدای متعال ابراز می‌کند.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا

در ادامه دعا، چند حمد بیان‌شده است و این فقرات حمد ستایش خدای متعال است به جهت کمالات ذاتی و فعلی که ظهور می‌دهد، مسئله حمد مسئله خیلی مهمی است و در دعاها گاهی معارف عمیقی را در قالب حمد پروردگار متعال بیان کرده‌اند، معارف بلندی را دعای اول صحیفه سجادیه ذکر کرده‌اند که مختص حمد است و خدای متعال کمالات ذاتیه اش بی‌نهایت است چراکه عین ذات مقدسش است و چون ما نمی‌توانیم مستقیماً کمالات ذاتیه حق‌تعالی را آن‌طور که هستند درک کنیم، در این قسمت از دعا با اوصاف سلبیه ذاتی شروع می‌کند، چراکه اوصاف خدای متعال در یک تقسیم اوصاف ذاتی و اوصاف فعلی است و هرکدام از این‌ها به اوصاف ایجابی ثبوتی و سلبی تقسیم می‌شود، ستایش مطلق برای خدایی است که همراه نگرفته است، فرزند نگرفته است، و شریکی برای او در حاکمیت نیست، که هر یک از این‌ها یک نحو حمد است، خدای متعال در اداره عالم و در وجودش، مصاحب و همراه که در رتبه او باشد ندارد، موجودات هیچ‌گاه در رتبه حق‌تعالی نیستند، موجود در هر درجه‌ای از کمال هم که باشد، مخلوق خدای متعال است، لذا نمی‌توان گفت در وجود مصاحب حق‌تعالی است و در ایجاد هم خدای متعال مصاحب ندارد، یعنی به کسی نیاز ندارد که کمکش کند، اگر انسان در مسیر زندگی نیاز به مصاحب و همراه دارد به خاطر این است که نیاز به کمک‌کار و همراه دارد انسان از ابتدای وجودش در یک بستر مصاحبی به وجود می‌آید و رشد می‌کند، در بستر زندگی خانوادگی یا اجتماعی، اگر خانواده و پدر و مادر را از دست بدهد اجتماع متکفل انسان است اما خداوند متعال غنی مطلق است و اگر در ایجاد و اداره عالم وسایطی را ایجاد می‌کند به خاطر این است که عالم نیاز به وسایط دارد نه خدای متعال، پس خدای متعال نه در هستی و نه در شئون هستی مصاحب ندارد که یکی از این مصاحب‌ها به‌طور جزئی‌تر و خاص‌تر فرزند داری است که یکی از جهات فرزند آوری این است که شخص می‌خواهد از تنهایی خارج بشود و مصاحبی داشته باشد، جهات دیگر هم دارد و آن اینکه  فرزند برای بقاء نسل قرار داده‌شده است و خداوند متعال برای اینکه نسل باقی بماند و جایگزین داشته باشد فرزند را عطا می‌کند که هم ازنظر شخص و هم ازنظر نوع انسان بقاء داشته باشد حقیقت فرزند داری این است که چیزی از چیز دیگر جدا می‌شود و یک‌چیزی از بین می‌رود و یک‌چیزی جایگزین می‌شود و این مسئله در حیوانات و نباتات هم قابل‌مشاهده هست این هسته‌ای که برای نباتات است به‌گونه‌ای فرزند نبات است که خداوند متعال به‌عنوان نسل و جایگزین او قرار داده است که این‌که از بین رفت باقی بماند پس روال فرزند آوری هم برای مصاحب بودن است و هم نشان‌دهنده این حقیقت است که چیزی از بین می‌رود و چیز دیگری جایگزین آن می‌شود اما خدای متعال غنی مطلق است و در ایجاد موجودات هیچ‌گاه او زیاد نمی‌شود، و در انعدام موجودات او هیچ‌گاه از بین نمی‌رود و کم نمی‌شود، رابطه موجودات باخدای متعال را نباید مانند رابطه زاد و ولدی بگیریم که خدای متعال این مطلب را در سوره توحید می‌فرماید که حقیقت بسیار بالایی است که البته توضیح بیشتری می‌طلبد که در جای خود باید به آن پرداخت.

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

اذن و انواع آن در شرح دعای افتتاح ؟ ( شرح دعای افتتاح (5))

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

 

حجت الاسلام والمسلمین محمد باقر تحریری

این‌که گفته می‌شود خدای متعال اذن داده است که فلان موجود فلان اثر را از خودش نشان بدهد، این اذن تکوینی است و معنایش این است که خدای متعال این موجود را به‌گونه‌ای آفریده است که با موجود دیگری در ارتباط است.

حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح به چگونگی رابطه عبد با حق! پرداخته است .    

اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي، وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏

چگونگی رابطه عبد با حق!

پس از بیان ابتدائی برخی از اوصاف جمالیه و جلالیه حق‌تعالی در دعای شریف افتتاح، رابطه عبد با حق‌تعالی به این‌گونه بیان می‌شود:

خدایا! تو در دعا کردن و خواستنت به من اذن دادی.

برای ایجاد ارتباط با حق‌تعالی، باید تحولاتی در نفس عبد حاصل بشود که این تحولات در قالب این الفاظ بیان‌شده است و محور دعا و در حال دعا قرار گرفتن همین تحولات است، که انسان بتواند انسی با حق‌تعالی بگیرد لذا این تعبیر تعبیر خیلی لطیفی برای ایجاد انس باخدای متعال است، در روابط دوستانه بین افراد و شخص بزرگی که می‌خواهیم موردعنایت او قرار بگیریم شخصی که دارای مرتبه پایین‌تر است گاه تعبیراتی به کار می‌بندد تا نظر او را به خویش جلب کند، این‌گونه مسائل در دعاها و مناجات معصومین (علیهم‌السلام) نیز فراوان قابل‌رؤیت است آن‌هم با تعبیرات بسیار لطیف که این تعبیر هم یکی از آن تعابیر است که در قالب واقعیت این‌گونه اظهار می‌کند.

...

دعا و اذن تشریعی حق متعال نسبت به انسان

این‌که گفته می‌شود خدای متعال اذن داده است که فلان موجود فلان اثر را از خودش نشان بدهد، این اذن تکوینی است و معنایش این است که خدای متعال این موجود را به‌گونه‌ای آفریده است که با موجود دیگری در ارتباط است این نحوه ارتباط را او ایجاد کرده که این اثر با شرایط خاصی از او ظهور پیدا کند و این موجود هم متأثر بشود، باید حکم اذن تکوینی را با اذن‌های تشریعی و اعتباری تفکیک کنیم خداوند تبارک‌وتعالی یک اذن تکوینی نسبت به سؤال از حق‌تعالی به همه موجودات داده است «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ»  و موجوداتی را که عین فقر هستند، عین سؤال آفریده است و آن سؤال جوابی هم دارد که جوابش هم از ناحیه خدای متعال است و «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» جوابش است؛ در آیه دیگری هم به تعبیر دیگری این را بیان می‌کند «وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ»  و نفس دعا به دعای تکوینی عام که همه موجودات به‌گونه‌ای آن را دارا هستند و دعای تکوینی خاص که انسان به خاطر شرافتش به آن اختصاص می‌یابد تقسیم می‌شود، مرتبه دعای تکوینی انسان با مرتبه دعای تکوینی موجودات تفاوت دارد چراکه به او تشریعاً هم اجازه دعا داده‌شده است و تعبیر شریف «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏»   اجازه تشریعی بر دعاست، که راه را بر بنده باز می‌کند تا این ارتباط را برقرار کند، که اگر سؤال شد چرا مرا خواندی؟ می‌گوید: خودت فرمودی ادعونی، بنابراین همین‌که انسان توجهی به خدای متعال پیدا کرد که از او چیزی بخواهد و او را بخواند، بفهمد اذن آمده است و نباید توقع داشته باشیم که حال خاصی برای ما پیش بیاید تا من از خدای متعال سؤال و شروع به دعا کنم، البته این اذن دارای مراتبی است، منتها باید از مرتبه ضعیف آن شروع کنیم و قدر بدانیم تا مراتب بالاتر آن نیز محقق شود.

اذن دخول به مشاهد مشرفه

 در رابطه با اذن دخول به مشاهد مشرفه نیز باید به چنین نکته‌ای توجه داشته باشیم برخی افراد حالت خاصی دارند که تا مثلاً صدایی نشنوند و یا تا حال خاصی برایشان پیدا نشود، وارد حرم نمی‌شوند البته این مطلب به لحاظ حال این شخص درست است اما این حال برای همگان موجب تجویز نیست بلکه می‌گویند همین‌که آمدی و به فکر زیارت افتادی و مشقات سفر را هم متحمل شدی یک‌مرتبه‌ای از اذن ورود به مشاهد مشرف‌هاست و باید وارد شوم، لذا در روایات زیارت امام حسین (ع) آمده است که شخص با همان گرد راه که از راه می‌رسد وارد حرم بشود و حال مسکنت و کوچکی و انکسار و خاک آلودگی داشته باشد.

کار خوبی که به ذهن می‌رسد  الهام الهی است

 به‌هرحال باید انسان در هر امری به‌مقتضای خودش حرکت کند، اگر شما می‌خواهید به مناسبتی نماز بخوانید و توجهی هم دارید، با این خصوصیات انزجار روحی از نمازخواندن ندارید، همین‌که به نماز توجه کردی و شرایط دیگرش هم هست، نماز را بخوان و باقی مطلب باخداست و من چه‌کاره هستم؟ من باید این‌ها را تحصیل کنم و بعد وارد بشوم! خیر، همین شرط را به کار ببند، «وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بسم‌الله مَجْراها وَ مُرْساها»   در کشتی بنشین، دیگر خداست که باد را می‌فرستد، شما بسم‌الله را بگو، چون نکته مهم همین است و از بیانات نورانی اهل‌بیت (ع) استفاده می‌کنیم که آن کار خوبی که به ذهن رسید الهام الهی است و ما از این الهام استفاده کنیم خداوند متعال راه‌های دیگر را هم باز می‌کند، چراکه گاهی انسان نکته‌ای از بزرگی در ذهن دارد و نوعاً نمی‌توانیم خود را با نکته آن بزرگ منطبق کنیم و آن حال و خصوصیت برای ما حاصل نمی‌شود بنابراین از اصل مسئله بازمی‌مانیم، لذا کسانی که گاهی شرح‌حال بزرگان را می‌نویسند باید این نکته را در حاشیه نقل کنند که این حال مختص بزرگی با چنین خصوصیتی است و نباید برای دیگران جنبه الگویی پیدا کند که من هم ادای آن بزرگ را دربیاورم و از انجام کارهای خوب دیگر محروم می‌ماند.

متوجه این نکته باشیم که دستوراتی که اهل‌بیت (ع) دارند برای همگان است منتها به لحاظ حالات و درکهای افراد این دستورات عمق پیدا می‌کند «أَقِمِ الصَّلاة» برای همگان است اما علی (ع) از این «أَقِمِ الصَّلاة» یک‌چیزی می‌فهمد و اقامه واقعی دارد و من هیچ‌چیزی!

به مناسبتی با برخی از دوستان به نجف اشرف مشرف شدیم، در حالات برخی از بزرگان خوانده بود که آن بزرگ بالای سر نمی‌رفت به او گفتم بیابرویم این حال برای آن‌هاست ما برویم و استفاده خود را ببریم آن بزرگ درکی پیداکرده و طبق آن درک و حالش ایجاب می‌کند که آن کار را انجام بدهد من که آن حال را ندارم، روایت هم داریم که در بالای سر نماز بخوانید، من از این هم محروم می‌شوم و درواقع نه از کلام آن بزرگ استفاده می‌کند و نه از تعبد به کلام اهل‌بیت (ع).

مراد از شنیدن خدای متعال چیست؟

«اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ» این اذنی که از ناحیه خدای متعال آمده است که من می‌خواهم سؤال کنم، باید شرایطش را نیز در خود ایجاد کرد و دقت در سؤال داشت که چه سؤال می‌کنم، خدای متعال را چگونه می‌خوانم، رعایت این نکته بسیار مهم است، لذا در ادامه عرضه می‌شود «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي»، ای خدا این مدح من را که در قالب دعا تو را مدح می‌کنم بشنو، شنیدن خدای متعال را قدری بررسی کنیم، بزرگانی این عقیده را دارند و در روایات بزرگان‌ هم آ مده است که «سمع» عمدتاً در بحث‌های کلامی از صفات فعل است، مانند بصر که در فعل ظهور می‌کند، با فعل ظهور می‌کند، صفات فعلیه این‌چنینی است که به‌نوعی درک نسبت به موجود برمی‌گردد، درک شنیدنی‌ها، این‌که در اینجا ما از خدای متعال تقاضا می‌کنیم تو بشنو، ما چه تقاضا کنیم یا نکنیم چنانچه کلامی از عبد صادر بشود علم خدای متعال در این موطن ظهور پیداکرده است و این علم فعلی است و احکام علم فعلی با علم ذاتی فرق می‌کند و در بحث کلام این بحث خیلی مهمی است و اگر انسان این مسئله را - فرق بین علم فعلی و علم ذاتی را - در بحث‌های معارف قرآنی و سنتی درک بکند بسیاری از مشکلات اعتقادیش حل‌شده است، اگر صدایی از عبد ظاهر بشود، علم فعلی حق به این صدا و شنیدنی ظهور پیداکرده است، خوب معنای این تقاضا چیست؟ به نظر می‌رسد که این تقاضا مطلب خاصی را بیان می‌کند یعنی خدایا! حال که من با این مدح و خواندن تو را ابراز می‌کنم، طوری بشود که تحولی در من ایجاد بشود که بفهمم توجه خاص تو به این دعا ظهور پیداکرده است، خود لفظ «فَاسْمَعْ» هم تقاضاست، ببینید با این بیان چقدر مسئله لطیف می‌شود، مثل‌اینکه شما بنده را نگاه می‌کنید اما حواستان جای دیگر است به‌حسب ظاهر گوشتان اینجاست، باید با یک بزرگی مقایسه کنیم حالا رابطه ظاهری را عرض می‌کنم که می‌گوییم آقا حواست اینجاست؟ می‌شنوی؟ این صدا ازنظر فیزیکی به گوش می‌خورد اما ازنظر واقعی این شنیدن واقع نشده است، چراکه توجه نیست، وقتی انسان با بزرگ و محبوبی برخورد می‌کند دلش می‌خواهد از جانب او عنایتی بشود معنای فاسمع این است که حالا که من در نزد تو اظهار عجز می‌کنم، تو به این عجز من عنایت کن و آن را بپذیر اینجاست که عرض کردیم، حال دعا حاصل می‌شود، حال دعا غیر از دعا خواندن است، انسان باید حال دعا را بگیرد تا آن دعا درجانش بنشیند.

وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي

حضرت در این فقرات دعا بسیار لطیف سخن می‌گوید، هم واقعیات را بیان می‌کند و هم رابطه‌های عاطفی و قلبی را برقرار می‌کند، اینجا شنیدن باصفت سمیع مناسبت دارد، لذا می‌فرماید: یا سمیع، همچنین اجابت دعا باصفت رحیمیت خدای متعال مناسبت دارد؛ اگر سمع الهی آن‌چنان‌که شایسته است بخواهد در وجود عبد ظاهر بشود باید تحولی در وجود عبد حاصل بشود تا آن ارتباط قلبی برقرار شود، این تحول را خدای متعال ایجاد می‌کند و این تحول ظهور صفت رحیمیت خدای متعال است، کمال انسان است، آن‌وقت انسان با دعا تقاضایی هم دارد که خدایا این کار را هم بکن و این تقاضا در مرحله دوم قرار دارد و رعایت شرایط استجابت دعا عمدتاً برای همین بعد دوم دعاست که انسان تقاضایی دارد و می‌خواهد مورد استجابت قرار بگیرد وقتی این شرایط حاصل شد و استجابت تحقق پیدا کرد باز این حقیقت ظهور و رحیمیت خدای متعال در وجود عبد تحقق پیداکرده است.

باید متوجه این نکته بود که دعای بنده تأثیر در حق نمی‌گذارد و خدای متعال تأثیرناپذیر است، عزیز مطلق است، اگر یک امری به دنبال یک امری تحقق پیدا می‌کند به جهت آن ارتباط تکوینی است که خدای متعال بین موجودات در عالم برقرار می‌کند و این ارتباط تکوینی را در قالب سخن برای ما بیان می‌کند، در ما جنبه سائلیت آفریده است ما سؤال می‌کنیم این ارتباط تکوینی است و او هم عطا می‌کند، او دعا و حالت دعا و خواستن و خواندن را در ما ایجاد کرده است، و اجابت را هم بعدازآن محقق می‌کند، «وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي» یعنی خدایا! تحولی در من ایجاد کن که خواندن ما واقعاً تحقق پیدا کند که بعدازاین خواندن، اجابت تو هم به دنبالش باشد.

وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏

دعاها گاهی کلی و گاهی جزئی است، «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي» کلی است و این باید جزئی بشود «اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي» نیز به‌نوعی کلی است که با اوصاف شریفه خدای متعال مناسبت دارد و هر صفتی با یک حقیقتی، هر مقدار دعا جزئی بشود، اوصاف الهی هم به‌صورت جزئیه ظهور می‌کند، صفت غفاریت خدای متعال با لغزش مناسبت دارد، اما دعوت، دعا و… کلی است انسان خیلی چیزها می‌خواهد اما همین‌که طلب آمرزش گناه می‌کند مسئله جزئی می‌شود وصفت خاص الهی ظهور می‌کند به این نکات دقت داشته باشید، آن‌هم با یک عنوان خاصی از جانب خدای متعال، یعنی وقتی بنده بخشندگی خدای متعال را طلب می‌کند به‌صورت طلبکاری نیست که معامله دو طرفی باشد، معاملات ما هم این‌چنین است، عقود دو طرفی است اما ایقاعات یک‌طرفی است، اقاله یکی از ایقاعات است که مستحب است شخص در معامله‌ای که دارد و یک عقدی برقرارشده است، این امر ایقاعی را از خودش ظهور بدهد و طرف هیچ موجبی برای بر هم زدن معامله را ندارد و طلبکار هم نیست می‌گوید تو هم نخواهی معامله را به هم بزنی حق‌داری و از جهت حکم اولیه این معامله محکم و لازم شده است اما حالا این جنس دلم را نگرفته است، اگر خواستی یک‌طرف به هم بزن، من حق فسخ ندارم، همه از بین رفته است، اینجا هم این‌چنین است بنده در رابطه با حق‌تعالی مخصوصاً در مقام لغزش هیچ حقی ندارد و همه نسبت به همان لغزش حقوق بندگی را زیر پا گذاشته است و حقوق ربوبیت حق‌تعالی را هم نادیده گرفته است اما درعین‌حال خدای متعال به این بنده‌اش می‌فرماید: ما تبصره‌ای برای تو گذاشته‌ایم که اگر به این نکات دقت کنی، تقاضای به هم زدن یک‌طرفه معامله را داشته باشی، ما این کار را انجام می‌دهیم لذا عرضه می‌شود و «وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏» باصفت مبالغه و یا صفت مشبهه که صفت مشبهه دلالت بر ثبات می‌کند و غفاریت حق‌تعالی ثابت است که یک لطفی در این تعبیرات خوابیده است آن‌هم در اوقاتی که این اوقات هم حالت تضرع بنده را اقتضا می‌کند و هم لطف و عنایت خاص حق‌تعالی را، و آن‌هم شب‌های ماه رمضان است در این دعا همه این‌ها را که ملاحظه می‌کنید لطف این تقاضاها برای انسان بیشتر جلوه می‌کند.

 

 


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم