سناریوی جدید اقتصادی آمریکا علیه ایران

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1394

بر سر همین قضیّه‌ی هسته‌ای و این مذاکرات هسته‌ای… همین دو روز قبل از این، مجدّداً بار دیگر یک مسئول آمریکایی گفت ما کاری می‌کنیم که سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران بزرگ دنیا جرئت نکنند بروند ایران سرمایه‌گذاری کنند. دشمنی را می‌بینید! آمریکا این است. (۱۳۹۴/۱۱/۲۸)

جهان امروز، جهان اقتصاد است. وزن و اهمیت کشورها در حوزه‌ی بین‌الملل به میزان زیادی به «قدرت اقتصادی» آن‌ها بستگی دارد. به‌همین علت، جنگی پنهان و گاه آشکار در میان کشورها بر سر کسب قدرت بیشتر در حوزه‌ی اقتصادی وجود دارد.
بحران اقتصادی سال‌های اخیر در قلب آمریکا و اروپا موجب شد که این کشورها توانایی و قدرت اقتصادی خود را از دست بدهند و مانند گذشته، کشورهای «مرکز» جهان نباشند. از سویی دیگر، سر برآوردن غول‌ها و قدرت‌های نوظهور اقتصادی چون کشورهای بریکس که نیمی از جمعیت جهان و ۲۸ درصد از توان اقتصادی دنیا را در اختیار دارند، توهمات نظم سنتی دنیا مخصوصا در حوزه‌ی اقتصادی را بر هم زد.

* جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران
در این میان، کشور ایران نیز با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک همواره مدنظر قدرت‌های جهانی بوده است. ایران علاوه بر قدرت اقتصادی در مقایسه با دیگر بازیگران منطقه، از ظرفیت بالای اقتصادی نیز برخوردار است و می‌تواند به قطب اقتصادی منطقه تبدیل شود. روزنامه‌ی فاینشنال تایمز در گزارشی به‌همین موضوع اشاره کرده و نوشته است: «کشور ایران با ۸۰ میلیون نفر جمعیت و دارنده‌ی سومین ذخایر بزرگ نفت جهان و دومین ذخایر بزرگ گاز تقریبا دست‌نخورده، پتانسیل‌های زیادی دارد.» این روزنامه‌ی انگلیسی سپس ادامه داد: «نکته‌ای که باید به آن توجه داشت آن است که علی‌رغم سال‌ها تحریم‌های ضد ایرانی، اقتصاد و تجارت ایران توسعه داشته است و این به آن مفهوم است که ساختار کنونی ایران به شیوه‌ای است که سرمایه‌گذاران خارجی یا مجبورند که با آن به رقابت بپردازند یا در اغلب موارد با ایران همکاری داشته باشند.»۱

«جنگ اقتصادی» آمریکا علیه ایران، نه تاکتیکی موقتی، که یک استراتژی دائمی است. در حقیقت، آمریکایی‌ها «هجوم به اقتصاد ایران» را به‌عنوان یکی از راه‌های مهار ایران در نظر گرفته‌اند. برای مثال «کلیفور دی می» رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در خصوص مهار ایران معتقد است که آمریکا و کنگره‌ی این کشور به‌عنوان مخالفان توافق با ایران ‌می‌بایست با هجوم اقتصادی، بهره‌برداری اقتصادی ایران را کند کنند.

به دلیل همین جایگاه ویژه‌ی ایران است که می‌توان گفت «جنگ اقتصادی» آمریکا علیه ایران، نه تاکتیکی موقتی، که یک استراتژی دائمی است. در حقیقت، آمریکایی‌ها «هجوم به اقتصاد ایران» را به‌عنوان یکی از راه‌های مهار ایران در نظر گرفته‌اند. برای مثال «کلیفور دی می» (Clifford D. May) رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در خصوص مهار ایران معتقد است که آمریکا و کنگره‌ی این کشور به‌عنوان مخالفان توافق با ایران ‌می‌بایست با هجوم اقتصادی، بهره‌برداری اقتصادی ایران را کند کنند.۲ باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا نیز در جریان مبارزات جمهوری‌خواهان و دموکرات‌های سنا برای به چالش کشیدن اقدامات اوباما در زمینه‌ی توافق هسته‌ای با ایران، طی نامه‌ای به سناتورها قول داد که فشار اقتصادی علیه ایران را به‌عنوان یک استراتژی دائمی همچنان حفظ کند.3

...

* دستور کار جدید آمریکایی‌ها

/> بر همین اساس، بعد از توافق هسته‌ای نیز آمریکایی‌ها تلاش کردند چنین القا کنند که چیزی نسبت به قبل عوض نشده است. از همین‌رو، تمام تلاش آن‌ها بر حفظ آن چیزی بود که از آن با عنوان «ریسک سرمایه‌گذاری» در ایران یاد کرده‌اند. برای مثال، خبرگزاری رویترز در روز ۲۰ ژانویه، یعنی ۳۰ دی‌ماه در گزارشی مفصل تحت عنوان «نوار قرمز، خطرات سیاسی می‌تواند سرمایه‌گذاری در ایران را متوقف کند»، ادعا کرد که «عواملی که می‌تواند سرمایه‌گذاری را متوقف کند عبارت‌اند از تحریم‌های باقی‌مانده، کمبود مالی پروژه‌ها، و خطرات سیاسی.»۴ رویترز با برشمردن بسیاری از تحریم‌هایی که علیه ایران باقی مانده است، این چنین در صدد پر کردن ایده‌ی ریسک سرمایه‌گذاری در ایران است: «بسیاری از تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران پابرجا باقی می‌مانند.»۵

میدل ایست آنلاین نیز با بیان اینکه «تحریم‌های اولیه و اصلی علیه ایران هنوز باقی مانده است»، با ارائه دادن نمونه‌هایی از نگرانی‌هایی که در بانک‌های اروپایی در این خصوص وجود دارد ادامه می‌دهد همانطور که یک مقام رسمی مربوط با یک بانک بزرگ در نیویورک که خواسته نامش فاش نشود، در خصوص سرمایه‌گذاری در ایران اظهار داشته، «این بدان معنی است که ظهور توافق هسته‌ای، هیچ تأثیری بر ما نداشته است.»۶

فضای ساختگی آمریکایی‌ها در این خصوص تا حدی است که دیلی میل به نقل از یک منبع بانکی در اروپا با ابراز «نگرانی اروپایی‌ها از این موضوع» بر آن است که «تحریم‌ها برداشته شده است اما هنوز هیچ چیز روشن نیست.»۷ فضاسازی آمریکایی‌ها تا حدی است که ایو تیبو دوسیلگی (Yves-Thibaut de Silguy)  نائب رئیس مؤسسه‌ی‌ مدف اینترنشنال (Medef International)  در خصوص سرمایه‌گذاری به واسطه‌ی لغو تحریم‌ها معتقد است که همچنان «عدم اطمینان وجود دارد.»۸

کنگره‌ی آمریکا اقداماتی را انجام داد که برآیند کلی آن، جلوگیری از رابطه‌ی اقتصادی سایر شرکت‌ها و کشورها با ایران است. برای مثال، نمایندگان آمریکا با اختلافی اندک، طرحی را تصویب کردند که قدرت باراک اوباما، رئیس‌جمهوری این کشور را در رفع تحریم‌ها علیه ایران بر اساس توافق هسته‌ای محدود کرده است.


اما علاوه بر حوزه‌ی رسانه‌ای، مقامات سیاسی و اقتصادی آمریکایی نیز پیرو این موضوع در روزهای اخیر موضوعی را در دستور کار خویش قرار داده‌اند که مشخص می‌کند که این موضوع را با مهندسی خاصی در حال پیگیری هستند. برای مثال ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا که در مذاکرات هسته‌ای نیز به عنوان یکی از مذاکره‌کنندگان آمریکایی سر میز مذاکره حاضر بود، در سخنانی در مؤسسه‌ی تحقیقاتی ویلسون در واشنگتن گفت: «درباره‌ی نزدیک شدن کشورها به ایران برای روابط تجاری، اتفاق‌هایی در جریان است اما بسیار زیاد نیست و نباید زیاد تحت تأثیر قرار گرفت. بررسی‌ها و رایزنی‌های زیادی در این خصوص در جریان است اما درعین حال، ترس زیادی هم وجود دارد. باید بخاطر داشت که ایران کشوری است که همچنان به شدت تحریم شده است. تحریم‌های هسته‌ای برداشته شده اما تحریم‌های دیگر برداشته نشده است.»۹ مونیز با تأکید بر اینکه در خصوص روابط با ایران کشورهای دیگر بایستی محتاط باشند بیان داشت: «درباره‌ی روابط اقتصادی با ایران باید بگویم که ایران کشوری با جمعیت هشتاد میلیون نفری، فرصت‌های اقتصادی زیادی دارد به‌ویژه در شرایط جدیدی که پیش آمده است. اما کسانی که می‌خواهند با ایران روابط اقتصادی داشته باشند باید با چشمان کاملا باز وارد عمل شوند و به گزینه‌هایی همانند احتمال بازگشت‌پذیری تحریم‌ها و امثال آن توجه داشته باشند. آن‌ها باید بدانند که اگر تحریم‌ها بازگشت پیدا کنند، سرمایه‌گذاری بزرگی انجام نخواهد شد.»۱۰

جان اسمیت، مدیر «دفتر کنترل دارایی‌های خارج» (OFAC) وابسته به وزارت خزانه‌داری آمریکا نیز در روز ۱۴ فوریه مصادف با ۲۵ بهمن در جمع نمایندگان کنگره‌ی ایالات متحد آمریکا بیان کرد که «به طور کلی، تحریم اولیه نسبت به ایران هنوز سرجای خود باقی است.»۱۱ وی همچنین در خصوص محدودیت شرکت‌های تجاری با ایران عنوان داشت که «آن‌ها (شرکت‌های تجاری) باید اطمینان یابند که هیچ پرداخت یا تراکنشی به دلار که مرتبط با ایران باشد از طریق مؤسسات مالی آمریکایی صورت نمی‌گیرد».۱۲ جان اسمیت حتی اشاره کرد که «شرکت‌های غیر آمریکایی که از نهادهای ایرانی که هنوز در لیست سیاه هستند حمایت کنند، ممکن است از سیستم مالی ایالات متحده بریده شوند.»۱۳

در این میان، کنگره‌ی آمریکا اقداماتی را انجام داد که برآیند کلی آن، جلوگیری از رابطه‌ی اقتصادی سایر شرکت‌ها و کشورها با ایران است. برای مثال، نمایندگان آمریکا با اختلافی اندک، طرحی را تصویب کردند که قدرت باراک اوباما، رئیس‌جمهوری این کشور را در رفع تحریم‌ها علیه ایران بر اساس توافق هسته‌ای محدود کرده است. همچنین موضوع دیگری که توسط کنگره پیگیری شد، طرح محدودیت صدور ویزا برای مسافران به ایران بود که توسط باراک اوباما به قانون تبدیل شد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان به چالشی جدید برای جذب سرمایه‌گذاری اقتصادی در ایران تبدیل شده است.

از همین روی، می‌توان به ضرس قاطع گفت که تهدیدهای پیش روی ایران در آینده نیز «اقتصادمحور» هستند. و اما چاره‌ی کار همان است که رهبر انقلاب از ۱۲ سال پیش تاکنون، با زبان‌های مختلف بر آن تأکید ورزیده‌اند: «اقتصاد مقاومتی».

پی‌نوشت‌ها:
۱. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۴۰۸۱۴۰۰۰۶۹۰
۲. http://www.asipress.ir/vdcbawb۹.rhb۰spiuur.txt
۳. http://www.financialexpress.com/article/economy/barack-obama-promises-to-keep-pressure-on-iran-over-nuclear-deal/۱۲۳۰۵۰/
۴. http://www.reuters.com/article/us-iran-nuclear-investment-idUSKCN۰UY۱S۸
۵. http://www.reuters.com/article/us-iran-nuclear-investment-idUSKCN۰UY۱S۸
۶. http://www.middle-east-online.com/english/?id=۷۵۲۳۹
۷. http://www.dailymail.co.uk/wires/afp/article-۳۴۲۹۴۰۹/European-banks-hesitate-Iran-wary-US-fines.html
۸. http://www.dailymail.co.uk/wires/afp/article-۳۴۲۹۴۰۹/European-banks-hesitate-Iran-wary-US-fines.html
۹. http://www.iribnews.ir/fa/news/۱۰۱۸۸۲۵
۱۰. http://www.iribnews.ir/fa/news/۱۰۱۸۸۲۵
۱۱. https://news.yahoo.com/iran-remains-off-limits-us-banks-۱۰۵۱۲۵۰۰۴.html
۱۲. http://www.middle-east-online.com/english/?id=۷۵۲۳۹
۱۳. https://news.yahoo.com/iran-remains-off-limits-us-banks-۱۰۵۱۲۵۰۰۴.html

 


فرم در حال بارگذاری ...

هر ایرانی یک درخت

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1394
ما از مردم خواهش میکنیم که درخت را پاس بدارند و فضای سبز را اهمّیّت بدهند.

«هر ایرانی یک درخت» که گفته میشود و در زبانها هست، شعار خوبی است؛

سعی کنند در این ایّام - که ایّام درختکاری و فصل درختکاری است - هرچه میتوانند [کاشت درخت را] افزایش بدهند. ۱۳۹۲/۱۲/۱۴
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

سلام ما هم درخت توت کاشتیم

1394/12/15 @ 08:13


فرم در حال بارگذاری ...

با فضای مجازی چه کار کنیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

مهمترین هدف در فضای مجازی چیست؟

هدف تمام امتحانات الهی سنجش میزان عزم و ایمان انسان‌ها در مواجهۀ عقلانی با «هوای نفس و تمایلات بی‌ارزش» است، که موجب رشد انسان‌ها و تعالی روحی آنها می‌شود. این‌بار نیز فضای مجازی با همۀ مختصات تازه‌اش، چیزی نیست جز زمینۀ جدیدی برای سنجش قدرت روحی انسان و انجام تکالیف انسانی و دینی. باید ببینیم چگونه از عهدۀ آنها برخواهیم آمد؟

فضای مجازی محل امتحان‌ها و تکلیف‌های جدید ماست؛

امتحاناتی که ماهیت متفاوتی نسبت به دیگر آزمایش‌های انسان در قرون و اعصار گذشته ندارد،

ولی متناسب با وضعیت انسان معاصر مختصات خاصی پیدا کرده است.

همچون تمام امتحانات دنیا،

نه می‌توان کاملاً آن را کنار گذاشت و نه می‌توان به راحتی از آسیب‌هایش در امان بود.

همۀ دنیا همینطور است!

 

_____________
✅استاد علیرضا پناهیان


فرم در حال بارگذاری ...

مسؤول پروژه نفوذ علمی CIA کیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

مسؤول پروژه نفوذ علمی CIA کیست؟

محسن رضایی گفت مسؤول پروژه نفوذ در ایران در سازمان سیا، خردادماه امسال به ایران آمد و از دانشگاه‌ها نیز بازدید کرد.
سرلشگرمحسن رضایی به توطئه دشمنان در انتخابات اشاره کرد و گفت: دشمن در انتخابات اخیر جنگ نرمی را علیه ما به راه انداخت و چنان با امکانات سایبری و نرم‌افزاری به صحنه آمد که بسیار عجیب بود.

پروژه نفوذ در ایران با قدرت دنبال می‌شود و این در حالی است که حامیان دولت بویژه چهره‌های جریان اصلاحات با تمسخر و تحقیر این موضوع، دانسته یا ندانسته، یک چتر حمایتی برای عوامل نفوذ ایجاد می‌کنند.
 
اگرچه مورد جیسون رضائیان و شبکه گسترده‌ای که او سرپل آن در ایران بود، کمک‌های بسیاری به سیستم امنیتی و اطلاعاتی ایران کرد تا بر این شبکه احاطه داشته باشند اما به مرور برای کارشناسان امنیتی ایران فاش شد عملیات نفوذ تنها از طریق شبکه جیسون دنبال نمی‌شد بلکه شاهراه نفوذ در ایران، نه از حوزه سیاست و فرهنگ، بلکه از دروازه‌های گشاد اقتصاد و همکاری‌های به ظاهر علمی و پژوهشی نیز می‌گذرد.
 
دستگیری یکی از عوامل سرشناس پروژه نفوذ به نام «سیامک-ن» و اطلاعاتی که از او به دست آمده نشان می‌دهد پروژه نفوذ به سرعت و با قدرت در حال اجراست. از سوی دیگر برخی اظهارنظرهای مقامات مطلع در ایران نشان می‌دهد سازمان‌های امنیتی احاطه قابل قبولی بر این عملیات نفوذ دارند.

...

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">روز گذشته(94/12/12) محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به بخشی از این عملیات نفوذ در ایران اشاره کرد. سرلشکر محسن رضایی گفت مسؤول پروژه نفوذ در ایران در سازمان سیا، خردادماه امسال به ایران آمد و از دانشگاه‌ها نیز بازدید کرد. سرلشکر محسن رضایی در چهارمین همایش سراسری علوم و مهندسی دفاعی در سپاه که صبح روز سه‌شنبه در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) برگزار شد، به توطئه دشمنان در انتخابات اشاره کرد و گفت: دشمن در انتخابات اخیر جنگ نرمی را علیه ما به راه انداخت و چنان با امکانات سایبری و نرم‌افزاری به صحنه آمد که بسیار عجیب بود.
 
رضایی ادامه داد: این طرف لیستی را معرفی می‌کند و دشمن با تهدیدسازی حساب‌شده اذهان مردم را تغییر می‌دهد و این تغییر به‌ گونه‌ای است که حتی صداوسیما نیز حریف آن نمی‌شود، به‌عنوان مثال امکانات نرم‌افزاری که در تهران وجود دارد قطعاً در شهرستان‌ها نیست و دشمن از این موضوع بهره برد تا بتواند به اهداف خود برسد.
 
وی افزود: یکی از عوامل سازمان CIA که مسؤول نفوذ در ایران شده و در آینده اسناد زیادی را از وی افشا خواهیم کرد، خردادماه به تهران آمده و از تمام دانشگاه‌ها بازدید کرده است. ایشان اولین کسی است که در فضای باز شوروی به آنجا رفت و بعد از برجام نیز به ایران آمده است.
 
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: جنگ امروز ما از دروازه‌های دمشق آغاز شده و تا کوچه‌ خیابان‌های تهران ادامه دارد، آنجا نبرد است و اینجا مقاومت. اظهارات محسن رضایی درباره حضور مسؤول پروژه نفوذ به ایران در سازمان سیا چند کلیدواژه مشخص دارد.
 
اول اینکه این حضور در خرداد ماه امسال صورت گرفته است یعنی تاریخ و بازه زمانی آن مشخص است، از سوی دیگر کلیدواژه مهم این ماجرا «دانشگاه» است. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است مسؤول پروژه نفوذ به ایران در CIA از دانشگاه‌ها بازدید کرده است. همین 2 گزاره کافی است تا پوشش حضور مامور ارشد سازمان سیا در ایران مشخص شود. مامور ارشد سیا در پروژه نفوذ به ایران در پوشش «علمی» وارد کشور شده است. اما این فرد کیست؟ و اطلاعات مربوط به سفر او به ایران چیست؟
 
دیپلماسی آکادمیک یا دروازه نفوذ؟
 
خردادماه امسال یک هیات آمریکایی تحت عنوان هیات علمی، به ایران آمد و از 13 دانشگاه ایران بازدید کرد.  به گزارش «وطن امروز»، اعضای این هیات آمریکایی عبارت بودند از آلن گودمن رئیس و مدیرعامل اجرایی موسسه آموزش بین‌المللی (IIE (Institute of International Education،
 آنتونی بایلی، نایب رئیس ابداعات جهانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، میشائیل بالک مشاور نایب رئیس برنامه‌های بین‌المللی دانشگاه پیتزر، کلاره بانکس دستیار رئیس مرکز مشارکت‌های بین‌المللی، احمد فیض‌الدین، مشاور نایب رئیس برنامه‌های بین‌المللی و توسعه آموزشی دانشگاه ایالتی واین، کنت هولاند مدیر مرکز توسعه بین‌المللی دانشگاه ایالتی بال، دانیل ابست معاون نایب رئیس مشارکت‌های بین‌المللی و جوانا رگولسکا نایب رئیس مراکز پیشرفت جهانی و امور بین‌المللی دانشگاه راتگرز ایالت نیوجرسی. این افراد در قالب همکاری‌های علمی میان آمریکا و ایران و تحت حمایت موسسه IIE بیش از یک هفته در ایران حضور داشتند و همانگونه که گفته شد از 13 دانشگاه کشور نیز بازدید کردند.

 حضور گودمن و همکارانش در ایران را یک فرصت برای بروز و ظهور دیپلماسی علمی میان ایران و آمریکا دانست.  این خبرگزاری نوشت: سفر یک هفته‌ای هیات بلندپایه دانشگاهی آمریکا به ایران به ریاست آلن گودمن، مدیر موسسه آموزش بین‌المللی نشان از اهتمام دانشگاهیان آمریکا به توسعه دیپلماسی علمی و تقویت علوم دانش بنیان با مراکز علمی ایران دارد. هیات علمی آمریکایی در مدت حضور خود علاوه بر دیدار با محمود‌ نیلی‌احمد‌آبادی رئیس دانشگاه تهران با نمایندگانی از 13 دانشگاه و موسسه علمی کشورمان با هدف توسعه راه‌های مشترک همکاری دیدار و گفت‌وگو کردند.

یکی از برنامه‌های مهم این گروه که 26 خرداد ماه به پایان رسید، دیدار با رئیس دانشگاه تهران بود، آنها در این دیدار توسعه دیپلماسی علمی و مبتنی بر مسائل آموزشی را بر دیپلماسی سیاسی ارجح دانسته و یادآور شدند که ارتباطات علمی مسیر تحکیم سایر شیوه‌های تعاملی را نیز ارتقا داده و تحکیم می‌بخشد. رئیس دانشگاه تهران نیز ضمن معرفی این دانشگاه و جایگاه علمی آن در منطقه و جهان بر اهمیت همکاری‌های بین‌المللی دانشگاهی تأکید کرد و با اشاره به برنامه‌های همکاری قبلی بین دانشگاه تهران و دانشگاه‌های آمریکا، آمادگی خود را جهت توسعه همکاری‌های مشترک اعلام کرد.
 
این هیات در ادامه بازدیدها با حضور در دانشکده کارآفرینی با محمدرضا زالی، رئیس و استادان این دانشکده دیدار و در زمینه برگزاری کنفرانس‌های مشترک علمی، دیدارهای متقابل علمی، عضویت در هیات تحریریه نشریات علمی، ارائه تجربیات کارآفرینی و نیز حضور در کنفرانس آتی کارآفرینی در دانشگاه تهران گفت‌وگو و تبادل‌نظر کردند.
 
دیپلماسی آموزشی همزمان با مذاکرات هسته‌ای!
 
موسسه آموزش بین‌المللی (IIE) یکی از مراکزی است که تحت عنوان دیپلماسی آموزشی در آمریکا دایر شد. موضوع دیپلماسی آموزشی یکی از کار ویژه‌های «دیپلماسی عمومی» در وزارت خارجه آمریکا است. در پورتال وزارت خارجه آمریکا وظایف و کارکرد‌های دیپلماسی آموزشی تشریح شده است. اما دیپلماسی آموزشی چه می‌کند؟ براساس بررسی‌ها، مهم‌ترین بخش پروژه دیپلماسی آموزشی که از طریق موسسه IIE پیگیری می‌شود، برنامه فولبرایت است. در واقع برنامه فولبرایت هسته اصلی دیپلماسی آموزشی است.

این برنامه مبتنی بر کمک‌های مالی است که برای تبادل آموزشی دانشجویان، دانشگاهیان، معلمان، دانشمندان، هنرمندان و… ارائه می‌شود. بنابراین و براساس این مدل، نتیجه و هدف دیپلماسی آموزشی آمریکایی‌ها از طریق IIE و در قالب برنامه فولبرایت، ایجاد یک شبکه همکاری با حضور دانشجویان، اساتید دانشگاه، پژوهشگران، معلمان و هنرمندان است! سفر هیات آمریکایی که در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای صورت گرفت نیز در راستای ایجاد چنین شبکه‌ای در ایران بوده است.

آنها البته در ایران به نتیجه رسیدند و بر سر طرحی به نام «طرح آموزش عالی ایران» برای گسترش گفت‌وگوی علمی بین ایران و آمریکا با مقامات وزارت علوم دولت یازدهم به توافق رسیدند. گودمن پس از پایان سفر به ایران طی بیانیه‌ای نوشت: «دیپلماسی آموزشی در صدر تلاش‌ها برای باز کردن باب گفت‌وگو میان دو کشور، حتی قبل از احیای کامل روابط دیپلماتیک قرار دارد».
 
گودمن دم خروس فولبرایت!
 
شاید در وهله اول حضور هیات علمی آمریکایی در ایران و تمایل برای توسعه همکاری‌های علمی و ایجاد شبکه‌ای از دانشگاهیان و هنرمندان برای همکاری مشترک، موضوع پیچیده‌ای نباشد اما سفر آمریکایی‌ها به ایران زمانی قابل تامل شد که پیشینه آلن گودمن، رئیس هیات آمریکایی و نیز رئیس موسسه آموزش بین‌المللی IIE مورد بررسی قرار گرفت.  آلن ئی گودمن که مدیریت سفر گروه علمی مؤسسه آموزش بین‌المللی به ایران را برعهده داشت، در حال حاضر رئیس  مؤسسه آموزش بین‌المللی IIE و مقام ارشد معاونت تبادل علمی و فرهنگی سازمان سیا است؛ مؤسسه آموزش بین‌المللی مؤسسه‌‌ای است که در حوزه تبادل آموزش بین‌المللی کار می‌کند و اداره برنامه فولبرایت را تحت حمایت وزارت خارجه آمریکا برعهده دارد.

گودمن پیش از برعهده گرفتن این سمت، رئیس مدرسه سرویس خارجی در دانشگاه جورج تاون و استاد این دانشگاه بود، دانشگاهی که محل تربیت بسیاری از مقامات و دیپلمات‌های آمریکا و یکی از مهم‌ترین بازوهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برای تربیت نیرو محسوب می‌شود.  نکته بسیار مهم در سوابق وی این است که به نوشته سایت دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، سال ۱۹۷۵ [تا ۱۹۸۰] به‌عنوان هماهنگ‌کننده دستور کار ریاست‌جمهوری برای مدیر اطلاعات مرکزی، به استخدام سیا درآمد.

علاوه بر اینها او مشاور بنیاد فورد، بنیاد ملی وودرو ویلسون و آژانس اطلاعات ایالات متحده است و مهم‌تر از همه، عضو شورای روابط خارجی است که تقریبا تمام اعضای آن روزی در وزارت خارجه آمریکا کار کرده‌اند.  گودمن که مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد دارد، کتاب‌ها و مقالات زیادی در حوزه روابط بین‌الملل نوشته که از جمله آنها کتاب «اطلاعات استراتژیک برای امنیت ملی آمریکا»ست که با همکاری «بروس‌ای برکوویتز» نوشته است.

گودمن البته حساب ویژه‌ای بر نظرات حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران درباره همکاری‌های آموزشی میان 2 کشور باز کرده است. او فتح باب روابط آکادمیک با ایران را سخنرانی حسن روحانی در سال ۲۰۱۳ در انجمن آسیا که روی آموزش جهانی در قاره آسیا تمرکز دارد همچنین ابراز علاقه روحانی به افزایش همکاری بین‌المللی با آمریکا می‌داند.  در همین راستا در مصاحبه با پایگاه خبری پی‌آی‌ای که تمرکز خبری روی آموزش بین‌المللی دارد، می‌گوید: «اینکه آنها از کجا هستند و اینکه ما با این کشور روابط دیپلماتیک داشته باشیم یا نه، مهم نیست، زمانی که رئیس‌جمهور کشوری درباره تبادلات مردم و تبادل آموزشی سخن می‌گوید، ما دوست داریم برای ایجاد آنچه ممکن است تلاش کنیم».
 

منبع: وطن امروز


فرم در حال بارگذاری ...

مدل جدید برنامه ریزی توسعه ضمانت تحقق ندارد.

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت


کشوری: مدل جدید برنامه ریزی توسعه به دلیل عدم توجه به شرایط فرهنگی ضمانت تحقق ندارد.


شقاقی: بحث‌های تحول علوم انسانی و تحول آموزش، مباحثی خیلی برجسته‌ای نسبت به سایر موضوعات نیستند!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در روزهای اخیر تب و تاب برنامه ششم توسعه، در کشور بالا رفته است. نقد‌ها و اشکالات جدی بر لایحه برنامه ششم از نادیده‌گرفتن مفاهیم الگوی پیشرفت اسلامی و سیاست های اقتصاد مقاومتی و بی‌توجهی به مسائل فرهنگی تا سطحی‌بودن و برنامه‌نبودنِ لایحه برنامه ششم تاکنون مطرح شده است. در همین راستا روز پنج شنبه (۱۵-۱۱-۱۳۹۴)ساعت 19:30 در رادیو اقتصاد، گفت‌وگویی با حضور حجت‌الاسلام کشوری و دکتر شقاقی صورت گرفت. حجت‌الاسلام کشوری پنج نوع اشکال را نسبت به این برنامه وارد کردند که در این برنامه رادیویی سه اشکال تبیین گردید. صوت این گفت‌وگو را به مدت 21 دقیقه از اینجا و متن کامل گفتگو را در ادامه بخوانید:

مجری: ساعتِ 19:36 را خدمت‌تان اعلام می‌کنم. دوستان عزیزِ شنونده قرار هست در این فرصت در خصوص برنامه ششم توسعه کشور با شما صحبت کنیم. در خدمت دو تن از میهمانان برنامه هستیم؛ جناب آقای دکتر شقاقی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی و جناب آقای کشوری، دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و کارشناس اقتصادی. آقای کشوری! سلام بر شما، شبتان بخیر.

حجت‌الاسلام کشوری: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. خدمت همه شنوندگان فرهیخته‌ی رادیو اقتصاد سلام و عرض ادب دارم.

مجری: جناب آقای دکتر شقاقی! سلام بر شما، شب شما هم بخیر باشد.

دکتر شقاقی: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم سلام عرض می‌کنم خدمت حضرتعالی، شنوندگان محترم و آقای دکتر. ان شاء الله که بحث مفیدی باشد. در خدمت شما هستم.

مجری: آقای کشوری! جنابعالی معتقدید که به برنامه ششم توسعه پنج نقد وارد است و یا در واقع پنج چالش دارد. می‌فرمایید که این چالش‌ها چه چیزهایی هستند؟

حجت‌الاسلام کشوری: بسم الله الرحمن الرحیم. همانطور که حضرتعالی اشاره فرمودید شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی بعد از بررسی لایحه برنامه ششم و لایحه اسناد دائمی و بررسی اجمالی اسناد ضمیمه این لایحه -که البته به مجلس ارائه نشده است- 5 نوع اشکال را به لایحه برنامه ششم وارد می‌داند. من تیتر اینها را عرض می‌کنم. ان شاء الله اگر خدای متعال توفیق داد در فرصت بعد اینها را تشریح می‌کنیم.

...

>

اشکال نوع اول -که به نظر من مهمترین اشکال است و اینکه دولت محترم به این مسأله توجه نکرده به معنای واقعی کلمه یک تراژدی است- عدم توجه به بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت در تدوین برنامه ششم می‌باشد. همانطور که شنوندگان فرهیخته شما استحضار دارند، 10 سال است که گفتمان‌سازی راجع به مسأله الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت در کشور شروع شده است. استدلالات فراوانی مبنی بر ضعف الگوی توسعه غربی با همه مکاتب آن -از مکتب نهادگرایی گرفته تا مکتب نئوکینزی یا تئوری‌های فریدمنی و سایر مکاتبی که حالا بیشتر در ایران شیوع دارد- مطرح شده است. علاوه بر این استدلالات که ضعف نگاه توسعه غربی را واضح می‌کند، یک سری احکام قانونی نیز وجود دارد که دولت را موظف می‌کند تا برنامه ششم را با نگاه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تدوین بکند. من به عنوان نمونه عرض می‌کنم؛ بند اول برنامه پنجم کشور می‌گوید: دولت باید برنامه ششم را بر اساس لایحه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تدوین کند. پس بنابراین در فرایند تدوین برنامه ششم، هم یک خلاف قانون بیّن اتفاق افتاده و هم از این مسأله مهم‌تر، مجموعه استدلالات جریان کارشناسان الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت به تئوری‌های غربی نادیده گرفته شده است. این، اشکال اول است که اگر فرصتی شد من این مسأله را توضیحی بیشتری می‌دهم ولی باز تأکید می‌کنم که؛ مهمترین نوع اشکال برنامه ششم، همین عدم توجه به مفاهیم الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت است.

اشکال نوع دوم …

مجری: بسیار خُب. آقای کشوری! اجازه بدهید نظر آقای دکتر شقاقی را نیز در مورد انتقاد اول جنابعالی بشنویم. آقای دکتر شقاقی بفرمایید.

دکتر شقاقی: بسم الله الرحمن الرحیم. این موضوعی که آقای دکتر اشاره می‌کنند -یعنی بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت- بحث مهمی است و حضرت آقا نیز اشاره کردند و تأکید مکرری نیز در بیانات ایشان بوده است. البته به مناسبت این موضوع، مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تشکیل شد و قرار بود که این دوستان در آنجا کارهایی را انجام بدهند. اول باید این مرکز پاسخگو باشد که چرا پس از مدتی که تشکیل شده نتوانسته کارهای اساسی را به بیرون ارائه کند. طبیعتاً این مرکز یک وظیفه مهمی برای این موضوع داشته و باید بر روی این مباحث کار کند. بحث دوم این است که همین بحث سیستم عامل لیبرالیسم نیز از زمان شروع تا پیاده‌سازی یک فرایند زمانی داشته است. می‌خواهم به این بحث اشاره کنم که طراحی هر سیستمی عاملی -از این منظر سیستم عامل می‌گویم که هر سیستمی عاملی مانند ویندوز، زیرسیستم‌هایی دارد. مثلاً می‌گویند سیستم عامل لیبرالیسم 1200 زیرسیستم دارد که مثلاً نظام نهاد خانواده و نهاد آموزشی [جزء این زیرسیستم‌ها هستند] و خود نهاد آموزشی نیز زیرسیستم دارد- زمان می‌برد و لذا طراحی یک ایدئولوژی یا یک الگو یا به عبارتی یک سیستم عامل، نیازمند یک پرسه زمانی است. [الگوی پیشرفت،] واقعاً بحث مهمی می‌باشد ولی زمان‌بر است. این مرکز نیز باید به این موضوع پرداخته و آن را در اختیار دولت قرار می‌داد …

مجری: آقای شقاقی! فرمودید که قرار بود مرکزی برای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تشکیل شود که نشد. چه کسی قرار بود این مرکز را تشکیل دهد؟

دکتر شقاقی: این مرکز تشکیل شده ولی خروجی نداشته است. کار این مرکز، کارهای مطالعاتی و نظریه‌پردازی و طراحی الگو بوده ولی حداقل طبق مطالعات و آگاهی‌های بنده، این مرکز هم نتوانسته است در این زمینه کاری بکند. البته باید بپذیریم که طراحی هر سیستم عامل، [زمان‌بر است.] شنوندگان محترم باید بدانند که شاید بیش از 2 یا 3 دهه طول کشید تا زیرسیستم‌های سیستم عامل لیبرالیسم طراحی شده و مبنای نظری آن ساخته شود، لذا پرسه زمان‌بری می‌باشد. حالا ان شاء الله این کار صورت بگیرد و ما بتوانیم از 2 سیستم عامل -سیستم اول لیبرالیسم و سیستم دیگر یعنی مارکسیسم- عبور کنیم. البته می‌دانید که الآن بعد از فروپاشی سیستم مارکسیسم متأسفانه دنیا به دلیل نفوذ اقتصادی آنها تک‌سیستم عاملی اداره می‌شود و این حرف آقای دکتر را من می‌پذیرم که ایراداتی بر این سیستم عامل وارد است و …

مجری: خیلی از شما متشکرم. آقای کشوری! می‌خواهم نظر شما را راجع به مرکزی که ایشان فرمودند برای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تشکیل شده ولی خروجی نداشته بدانم. علت اینکه خروجی نداشته چه بوده است؟

حجت‌الاسلام کشوری: به محضر شما عرض بکنم که؛ راجع به این مطلب که برای تحقق الگوی پیشرفت اسلامی چه کسانی فعال هستند، کارگروه رصد شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی 10 جریان را در کشور شناسایی کرده است. یکی از این جریانات همین مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت است که البته چون بنده از نزدیک خروجی‌های مطالب دوستان را پیگیری می‌کنم، باید عرض کنم که مطالب قابل توجهی در آنجا مورد بحث قرار گرفته است. ولی برای اینکه انصاف رعایت شود من ترجیح می‌دهم خود آقایان گزارش تفصیلی بدهند که راجع به بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت چه اتفاقی افتاده است. علی هذا با توجه به این حرفی که عرض کردم، غیر از مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت 9 جریان دیگر در کشور باقی می‌ماند که فعالیت‌های فراوانی در مسأله الگو انجام داده‌اند …

مجری: آقای کشوری! اجازه بفرمایید …

حجت‌الاسلام کشوری:  نمی‌گذارید بحث شکل بگیرد …

مجری: ببینید! فرصت ما کم است و شما 5 چالش را مطرح کردید که ما فقط به چالش اول پرداختیم.

حجت‌الاسلام کشوری:  پس اجازه بدهید من در تکمله بحث یک جمله‌ای عرض کنم. به نظر من در حال حاضر به میزانی که بتوانیم با آن نظام برنامه‌ریزی کشور را بر اساس مفاهیم الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تغییر دهیم، تئوری و نظریه‌ در اختیار داشته‌ایم. بنابراین به نظر بنده این بحث مناسبی نیست که بگوییم: الآن نمی‌توانستیم در برنامه ششم از الگو استفاده کنیم.

مجری: لطفاً نقد بعدی خود را بفرمایید.

حجت‌الاسلام کشوری: اشکال نوع دومی که مجموعه ما برای آن مستنداتی تهیه کرده، عدم تطابق برنامه ششم با اسناد بالادستی است. ببینید! مهمترین سندی که برای طراحی برنامه ششم باید به آن توجه می‌کردیم سیاست‌های ابلاغی بوده است. در این سیاست‌ها بحث تحول در آموزش و پرورش را به عنوان یکی از سیاست‌ها داریم -من دارم چند مثال از سیاست‌های رعایت‌نشده می‌زنم- ولی در برنامه ششم فقط ذیل ماده 14 یک بند برای آموزش و پرورش وجود دارد که موضوع آن نیز تحول بنیادین در آموزش و پروش نمی‌باشد. موضوع این بند، خریداری خدمات از بخش تعاونی و خصوصی برای آموزش و پرورش است. به نظر قطعی این مسأله، هم خلاف قانون اساسی است و هم مهم‌تر از این تخلفِ قانونی که دوباره رخ داده، این است که باید برای تحول آموزش و پرورش مأموریت‌های مشخصی را تعریف می‌کردیم. رهبری معظم در اردیبهشت‌ماه امسال تأکید فرمودند که سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش در برنامه ششم گنجانده شود. این یک نمونه از نقض سیاست‌های کلی است.

نمونه دیگر آن عدم توجه به بحث تحول در علوم انسانی است. ما هر چه صدر و ذیل اسنادی که از طرف دولت در اختیار ما بود را بررسی کردیم، هیچ نوع مأموریتی تعریف نشده است. مثلاً فرض بفرمایید در آنجا نیامده بود که کمک‌هایی شود تا نظام پایان‌نامه‌ها به سمت مسائل بومی حرکت کنند. به هر حال برنامه ششم راجع به تحول در علوم انسانی نیز ساکت است.

مسأله مهم دیگری که برنامه ششم نسبت به آن سکوت اختیار کرده، مسأله بسیار مهم جمعیت است. مسأله جمعیت، هم در سیاست‌های ابلاغی رهبری مورد تأکید قرار گرفته و هم خودش، یک مجوعه سیاست‌های مجزایی دارد. طبق نظر قطعی کارشناسان در حدود دو دهه آینده با بحران جمعیتی روبرو خواهیم شد و مسأله بحران جمعیتی، علاوه بر اینکه هویت اسلامی ما را به چالش می‌کشد به خود مسأله اقتصاد نیز آسیب می‌زند؛ به این معنا که در حدود دو دهه آینده ما نیروی کار جوان نخواهیم داشت. با این وجود ما با تلخی مشاهده می‌کنیم که سیاست‌های جمعیت -با اینکه چهار یا پنج سال بر روی آن گفت‌وگو شده بود- در برنامه ششم مسکوت مانده است. بندهایی که نقض شده‌اند بیش از این سه عدد هستند منتهی در این گزارش رادویی به این سه مثال اکتفا می‌کنیم. ولی می‌توانیم در فرصت‌های بعدی به صورت کامل مواردی از اسناد بالادستی که نادیده گرفته شده‌اند را خدمت شما و شنوندگان فرهیخته گزارش دهیم.

مجری: خیلی متشکرم. ان شا الله. آقای دکتر شقاقی نظر شما را در مورد عدم تطابق برنامه ششم با اسناد بالادستی، عدم توجه به بحث تحول در علوم انسانی و عدم توجه به سیاست‌های کلی جمعیت -که آقای کشوری گفتند در برنامه ششم توسعه در مورد آن سکوت شده است- را می‌شنویم.

دکتر شقاقی: واقعیت این است که طبق مشاهده‌های بنده در برنامه ششم و اسناد پشتیبان و برنامه‌ای که دولت آماده کرده، برای اولین بار این نظام برنامه‌ریزی مسأله‌محور طراحی شده است که این یک حُسن می‌باشد. به بحران آب، بحث آلودگی، محیط زیست و بحث تعاملات بین‌المللی به صورت ویژه پرداخته شده است. بحث جمعیت -که آقای دکتر فرمودند- بحث مهمی است و من نیز معتقدم که بحث جمعیت واقعاً یک برنامه ویژه می‌خواهد که دولت باید در برنامه ششم مد نظر قرار دهد. ولی در برنامه ششم، بحث‌های تحول علوم انسانی و تحول آموزش، مباحثی خیلی برجسته‌ای در درون برنامه نسبت به سایر موضوعات نیستند. دولت، بحث رشد 8 درصدی را بعد از تأکیدات رهبر مد نظر قرار داده و راهبردهای مورد نیاز این رشد 8 درصدی را تحلیل کرده‌ است. برای اولین بار برنامه ششم کاملاً مبتنی بر اهداف کمی و کلان طراحی شده است. من وقتی برنامه ششم را با برنامه پنجم و چهارم و برنامه‌های گذشته مقایسه می‌کنم می‌بینم که اهدافِ کمی برای هر حوزه‌ای طراحی شده‌اند و این یکی از محاسنِ این برنامه است. ولی دو موضوعِ تحول در علوم انسانی و تحول آموزش به عنوان‌های مختلف در برنامه آمده است. شاید کفایت لازم را نداشته باشد ولی به نظر موضوع مهم، جمعیت است که حتماً نیاز بود به عنوان یک مسأله -همانطور که دولت بحران آب و محیط زیست را به عنوان یک مسأله دیده- مدظر قرار داده شود و یک نگاه ویژه‌ای به این موضوع شود.

مجری: پس شما هم نظر آقای کشوری در خصوص اینکه سیاست‌های کلی جمعیت در برنامه ششم لحاظ نشده است را قبول دارید؟

دکتر شقاقی: من می‌گویم چون برنامه ششم مسأله‌محور طراحی شده و بر روی برخی از مسائل مانند آب و محیط زیست تأکید ویژه‌ای شده و برنامه خاصی برای آن دیده شده؛ به نظر من جا داشت که جمعیت نیز به عنوان یک مسأله دیده شود. خود رهبری نیز تأکید کردند که بحث مهمی است و سیاست‌های کلی جمعیت نیز ابلاغ شده است. حالا دولت این برنامه را داده است و طبیعتاً نیازمند این است که در مجمع تشخیص با سیاست‌های کلی برنامه ششم مطابقت داده شود و احتمالاً در آنجا ایرادات و عدم مغایرت‌ها و مغایرت‌های آن مشخص می‌شود و دوباره در تعاملی که میان دولت و دبیرخانه مجمع تشخیص خواهد بود این مسائل نیز مورد بحث قرار می‌گیرند. ان شاء الله که اینها نیز برطرف شوند. ولی کلیت برنامه ششم، مسأله‌محور است و در حوزه اقتصادی -چون من یک اقتصاددان هستم و از زاویه دید خود تحلیل می‌کنم- سعی شده است که راهبردهای اقتصادی و برنامه راهبردی برای تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی مبتنی بر اهداف، شاخص‌ها، اهداف کمی و راهبردها و سیاست‌ها دیده شود. ان شاء الله که دولت بتواند این مسیر را به خوبی طی کند.

مجری: آقای کشوری! نقد آخر خود را -تا جایی که من یادداشت کردم عدم توجه به بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، عدم تطابق برنامه ششم با اسناد بالادستی، عدم توجه به بحث تحول در علوم انسانی و سکوت نسبت به سیاست‌های کلی جمعیت، چهار نقد شما بودند- بیان کنید.

حجت‌الاسلام کشوری: خیر؛ همه مواردی که عرض کردم، زیر مجموعه اشکال نوع دوم است. یعنی در واقع بنده دو نوع اشکال را بیان کردم و سه نوع اشکال دیگر باقی مانده است. اشکل نوع سومِ برنامه ششم، اشکالات شکلی است. نگاه توسعه‌گرا در کشور کارنامه خوبی از خود ارائه نداده و در طول حدود هفتاد سال برنامه‌ریزی با نگاه توسعه‌گرا ناکارآمدی‌های فراوانی در کشور ایجاد شده است تا جایی که خود آقای نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در یک سخنرانی فرمودند: ما 10 برنامه توسعه نوشته‌ایم ولی حتی اهداف تعریف شده در برنامه‌های توسعه نیز محقق نشده‌اند. شنوندگان فرهیخته شما استحضار دارند که توسعه غربی، اهداف زندگی اجتماعی را به صورت بسیار نازل و ابتدایی تعریف می‌کند و ترقی و تعالی‌ای که در اهداف الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت وجود دارد در نظام توسعه غربی موجود نیست. با این حال، جریان توسعه‌گرا در این هفتاد سال گذشته نتوانسته همان نگاه اولیه به زندگی بشر -که در توسعه غربی تئوریزه‌ می‌شود- را در کشور اجرا کند. ما همیشه در جلسات تشکر کردیم که جناب آقای نوبخت صادقانه به ناکارآمدی جریان توسعه‌گرا اشاره فرمودند. چون این ناکارآمدی تاریخی در کشور برای جریان توسعه‌گرا ثبت شده است -همانطور که برادر عزیزم جناب آقای دکتر شقاقی نیز فرمودند- دولت محترم به مدل جدیدی از برنامه‌ریزی روی آورده است. مثلاً یکی از ویژگی‌های برنامه‌ریزی جدیدی که دولت در دستور کار خود قرار داده این است که می‌خواهد کار را به صورت مسأله‌محور به پیش ببرد. ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد که من در مقام بیان آنها نیستم. اما با توجه به اینکه ما در کشور خودمان 70 سال برنامه‌ریزی ناکارآمد مبتنی بر توسعه غربی داشته‌ایم؛ نکته‌ای که در این میان وجود دارد این است که چه ضمانتی وجود دارد که این مدل و شکل جدید از برنامه‌ریزی، کارآمد باشد. به نظر ما این شکل جدید، به دلیل عدم لحاظ شرایط فرهنگی، ضمانت تحقق ندارد. مهمتر از این نکته، این است که مجلس شورای اسلامی در مسأله نظارت مقطوع‌الید می‌شود.

مجری: آقای کشوری! خیلی متشکرم با توجه به اینکه که فرصت ما …

حجت‌الاسلام کشوری: به هر حال می‌خواهم بگویم که اشکالات شکلی، نوع سوم اشکالات هستند که می‌توان مفصل‌تر نیز به این مسأله پرداخت.

مجری: خیلی متشکرم. آقای دکتر شقاقی! در حد 30 ثانیه فرصت دارید تا نکته پایانی خود را بفرمایید.

دکتر شقاقی: من فرصت را غنیمت بشمارم. اولاً برنامه ششم نسبت به برنامه‌های گذشته که عمدتاً ایستا بوده‌اند یک برنامه راهبردی است. این، یکی از محاسن است. مسأله‌محوری یکی دیگر از محاسن است. [دولت] بعد از دیدار با رهبری سعی کرده است که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و یازده برنامه‌ای که در دولت آماده شده بود را در برنامه ششم به نحوی بگنجاند. اینها جزء محاسن این برنامه است. در آخر به این مسأله اشاره کنم که بهتر است دوستان ما در مجلس در کنار اینکه به برنامه و قوانین می‌پردازند کمی نیز به بحث نظارت بر قوانین و برنامه‌ها بپردازند. چون تمام برنامه‌های توسعه کشور حتی وقتی قانون نیز شده‌اند زیر 40% اجرا گردیده‌اند که برخی اوقات نظام برنامه‌ریزی ما قابلیت اجرای این برنامه‌های ایستا را نداشته است. حالا من این برنامه را نسبت به برنامه‌های گذشته یک گامِ رو به جلو می‌دانم. البته ایراداتی نیز وجود دارد که باید برطرف شود. ان شاء الله فرایند آن طی خواهد شد.

مجری: از هر دو بزرگوار ممنونم.

پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه



فرم در حال بارگذاری ...

رهبر آینده ایران چه کسی است؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

گزارشی از هجمه بی سابقه بی بی سی در آستانه انتخابات/ از حذف مثلث جیم تا گمانه زنی برای انتخاب رهبرایرانواکاوی سیاست چند وجهیBBC؛

گزارشی از هجمه بی سابقه بی بی سی درانتخابات7 اسفند94 از حذف مثلث جیم تا گمانه زنی برای انتخاب رهبرایران

برآورد خروجی بی بی سی فارسی در طول دو هفته اخیر حکایت از سیاست چند وجهی این رسانه بریتانیایی در قبال انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری دارد.

رسانه وابسته به دستگاه سلطنتی بریتانیا اگرچه تلاش نموده ظاهرا بی طرفی خود نسبت به جریان های انتخاباتی را در خلال اخبار منتشره نشان دهد، اما براورد تمامی تحلیل، یادداشت و گفتگوهای فی مابین حکایت از آن دارد، که این رسانه بر خلاف سال های پیشین نه تنها نسبت به برگزاری انتخابات بی رغبتی به خرج نداده، بلکه تلاش نموده زمینه هدایت مستقیم و غیر مستقیم رای دهندگان را به سوی یک جریان خاص مهیا نماید، امری که گویا نشان از همپوشانی منافع آنان با طیف سیاسی اصلاح طلبان در داخل دارد.مقام معظم رهبری در سخنان اخیرشان صراحتا فرمودند که “رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسی‌ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیس‌ها یک روزی این‌جور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکایی‌ها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم؛ دلشان تنگ شده، حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور میدهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید.”

وب سایت فارسی بی بی سی در همین زمینه علاوه بر پوشش مکرر اخبار از طریق عناوینی چون روزشمار انتخابات، در قسمت صفحات ویژه اش، صفحه ای به نام +انتخابات مجلس و خبرگان 1394″ ایجاد نموده که در آن یادداشت ها، گزارش ها و تحلیل های متعددی را پیرامون انتخابات روز هفتم اسفند منتشر نموده است.

اهمیت بالای جایگاه بی بی سی در میان رسانه های ضد انقلاب ما را بر آن داشت تا یک روز پیش از آغاز انتخابات، به خط تحلیلی بررسی شده از سوی این رسانه بپردازیم، تا بلکه زمینه آگاهی بیش از پیش خوانندگان را نسبت به اهداف و ایده آل های دشمنان نظام اسلامی فراهم آوریم، اگرچه بر این باوریم آن چنان که مقام معظم رهبری در سخنان روز گذشته شان فرمودند، ملت همواره عکس خواست دشمنان اقدام می نمایند.

...

القای کاهش نفوذ روحانیت در جامعه

بررسی تاریخ ایران در دوران معاصر گواه آن است که هیچ گروه و جریانی به اندازه روحانیت نزد ملت نفوذ نداشته است. روحانیت معظم چه در فرآیند مشروطه و سپس انتقادات وارده به آن، چه در ملی شدن نفت و چه در انقلاب اسلامی بیش از سایر جریان ها به ایفای نقش پرداخته و حمایت از مردم، باورهای اسلامی و مقابله با سلطه اجنبی را در راس برنامه های خویش قرار داده است.

وب سایت بی بی سی فارسی جهت القای کاهش نفوذ روحانیت با ترسیم جداولی تلاش نموده تا از سویی بگویید تمایل مردم به روحانیون کاسته شده و از طرف دیگر جهت زیر سوال بردن نظام جمهوری اسلامی و اتکای آن به ابزارها سخت، وانمود نماید که میزان نفوذ و حضور نظامیان در پارلمان افزوده شده است.

نویسنده مطلب فوق در این باره نوشته است: «دو قشری که در ۹ دوره گذشته، حضور پر رنگی در مجلس شورای اسلامی داشته‌اند روحانیون و اعضای (سابق) سپاه پاسداران و نیروی بسیج بوده‌اند. شمار روحانیون که نخست اکثریت مجلس را تشکیل می‌دادند، در طول ۹ دوره پایین آمده و در مقابل تعداد نمایندگانی که سابقه حضور در سپاه یا بسیج را داشته‌اند، بالا رفته است.»

 

وی در ادامه آورده است که :«ایران در میان کشورهای جهان یکی از کمترین سطوح حضور زنان در مقام‌های عالی سیاسی را دارد و در مجلس شورای اسلامی نیز نسبت نمایندگان زن به تعداد کل کرسی‌ها بین حدود ۲ تا ۵ درصد در نوسان بوده است.»

نکته حائز اهمیت در این باره آن که عموم ملت ایران، سیاسیون و سکان داران کشور سابقه حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل را دارند (چه اصولگرایان و چه حتی بخش عمده ای از اصلاح طلبان)، لذا اتکا به این مقوله و نظامی قلمداد نمودن نمایندگان امری غیر صحیح می باشد، علاوه بر آن نیروهایی که سابقه عضویت در بسیج و یا سپاه را در کارنامه خویش داشته اند، به مانند سایر نظامیان نظیر ارتشیان در ایران و یا سایر نظامیان جهان محسوب نشده و به عنوان نیرویی انقلابی، مردمی و حافظ دستاوردهای جمهوری اسلامی قلمداد می شوند.

در باب کاهش حضور روحانیت نیز بایستی ذکر نمود، که ملت ایران فارغ از نوع پوشش افراد به میزان تمایل و اعتقاد نامزدها به آرمان های نظام اسلامی توجه نموده اند و چه بسا در تقابل افرادی چون مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی به رقیب غیر روحانی وی رای داده اند، لذا این امر معیار مناسبی جهت خواست بی بی سی جهت تلقین هدفش محسوب نمی شود.

 

رهبر آینده چه کسی است؟

هم زمان با در پیش بودن انتخابات خبرگان رهبری، وب سایت بی بی سی فارسی در اقدامی زیرکانه و غرض ورزانه به بررسی این موضوع پرداخته که رهبر بعدی نظام جمهوری اسلامی چه کسی خواهد بود؟ این رسانه ی بریتانیایی جهت پاسخ به خواسته اش به سراغ شماری از شخصیت های فراری و ضد انقلاب رفته و بر مبنای برخی ادله های مخصوص به خود این سوال را از آنان پرسیده است.
 
بی بی سی در این باره می نویسد: «در آستانه انتخابات مجلس خبرگان از صاحب‌نظران و تحلیلگران سیاسی پرسیده‌ایم که اگر مجلس خبرگان آینده بخواهد جایگزینی برای آیت‌الله علی خامنه‌ای انتخاب کند، چه شخص یا اشخاصی در معرض انتخاب خواهند بود.»
 
پرسش شوندگان به این سوال هر یک از دریچه ای به آن پرداخته و پاسخ های شبهه دار و متفاوتی را بیان نموده اند که ذهن مخاطب را به سوی خاصی هدایت نمایند. نکته حائز اهمیت آن که علاوه بر ایجاد تشویش در ذهن مخاطب، تلاش برای اهمیت رای دادن به جناحی خاص جهت تعیین سرنوشت رهبر آتی مطابق با میل جناح انگلیسی از دیگر اهدافی بوده که می توان در خلال پاسخ ها رد پای آن را یافت. برآورد پاسخ را می توان به دسته های زیر تقسیم نمود:
 
الف) تنش میان رهبران نظام و درگیری در راس قدرت: بی بی سی فارسی که هم چون هم مسلکانش قریب به سه دهه پیش و در زمان رحلت امام راحل تمام همت خویش را بر القای تضاد و تنش درون نظام گمارده بود، این بار نیز از زبان پرسش شوندگانش به این مسئله رسیده است.
 
به طور نمونه و در همین راستا محمدجواد اکبرین فعال رسانه های ضد انقلاب پیش بینی نموده که در آینده شاهد نبرد میان بیوت آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای برای رهبری آینده خواهیم بود. به گفته ی این به اصطلاح کارشناس سیاسی:  «بخشی از خبرگان تلاش خواهد کرد رهبری آینده را در بیت آیت‌الله خامنه‌ای نگهدارد؛ زیرا بیت او، هم یک مؤسسه سیاسى با بازوهاى اقتصادى و نظامى و حتی صاحب دولت موازی است و هم داراى جایگاه مرجعیت است که به تدریج از سال ٧٠ به بعد با همت محمد یزدى (رئیس کنونى مجلس خبرگان) و تبلیغات رسمى به دست آورد.»
 
اظهارات سخیف اکبرین در حالی است که هم امام راحل و هم حضرت آیت الله خامنه ای چه در زمان حیات شان و چه پس از فوت شان (امام) وصیت نموده اند که بازماندگانش از فعالیت در امور سیاسی بپرهیزند، کما این که چنین تحلیل های سطحی ای، زمانی نیز راجع به حاج احمد آقای خمینی مطرح شده بود که ایشان احتمالا رهبر آتی خواهند بود.
 
 
محسن سازگارا، فعال سیاسی دیگر فعال سیاسی ضد انقلاب که پای ثابت صدای آمریکاست در این باره می گوید: «در یک نگرش کلان، در درون حکومت ایران سه جناح قدرت می‌توان شناسایی کرد که در مورد رهبری ادعا خواهند داشت. جناح روحانی به همراه هاشمی و خاتمی، بیت رهبری و سپاه.» و در پایان نتیجه می گیرد: « …اینکه کدام طرف پیروز می‌شود و بعد از آنچه احتمالاتی متصور است موضوع نوشته دیگری باید باشد.»
 
ب) تنش و بی ثباتی: تنش و بی ثباتی دیگر مقوله القا شده از سوی بی بی سی فارسی می باشد. در همین باره بیژن حکمت عضو ضد انقلاب سازمان همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر می گوید: « پس از آیت‌الله خامنه‌ای، نظام با بحرانی مواجه می‌شود که سرانجام آن زوال نهاد ولایت فقیه است.»
 
مهدی خلجی، پژوهشگر موسسه واشنگتن برای سیاست خاورمیانه که ظاهرا مدعی است مطالعاتی را در باب دینی انجام داده است می گوید: «تصمیم‌گیران اصلی نظام در سال ۱۳۶۸ توانستند در مدتی بسیار اندک هم جانشین آیت‌الله خمینی را برگزینند هم با رشته تدابیری، مخالفان و منتقدان رهبر تازه را خاموش و منزوی نمایند. افول مشروعیت ایدئولوژی اسلامی و ضعف وفاداری نخبگان سیاسی بدان، فساد مالی گسترده صاحبان قدرت، سرشت خودویران‌گر اقتصاد مافیایی حاکم، کثرت نهاد‌ها و پراکندگی حلقه‌های قدرت، زوال اقتدار اجتماعی روحانیت و پهناور‌تر شدن شکاف میان دولت – ملت، فرایند گذار از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به جانشین وی را آبستن بحران‌هایی دیرپا و چه بسا بنیان‌افکن می‌کند.» 
 
بی بی سی فارسی تلاش نموده در خلال این گفتگو فضای کشور را فضای فساد آلود جلوه داده و تمامی سیاست مداران را به قدرت طلبی متهم نماید. محمود مرادخانی، خواهرزاده فراری مقام معظم رهبری که مدام مورد بهره برداری رسانه های ضد انقلاب قرار می گیرد می گوید: « انتخابات مجلس خبرگان ضرورتی ساختاری برای نظام جمهوری اسلامی است و هدف تنها گرداندن چرخ نظام است. جایگزینی مقام ولایت فقیه دغدغه اصلی سردمداران رژیم نیست. امید آن‌ها بر ماندن هرچه بیشتر ولایت فقیه کنونی است. چرا که می‌دانند که مقام ولایت فقیهی آیت‌الله خمینی و انتصاب علی خامنه‌ای بر این مسند، مدیون خصوصیات و شرایطی خاص بوده‌اند که بازتولید آن‌ها مشکل و تزلزل جدی نظام بعد از دوران ولایت فقیهی کنونی بسیار محتمل است.» معضل مشروعیت احتمالی رهبر آتی پیشتر نیز از سوی همین رسانه ها در سال 1368 مطرح شده بود، که چه کسی می تواند جایگزین امام راحل شود، اما اکنون و بدون توجه به گفته های پیشین، به صرف ایجاد تشویش در جامعه، همان اظهارات مدام تکرار می شود.
 
ج) سقوط نظام!:رضا پیرزاده، عضو دفتر سیاسی شورای ملی ایران وابسته به رضا پهلوی پا را فراتر بردو اوهامات ذهن خویش را چنین به زبان آورده است:  «با در نظر گرفتن شرایط معیشتی سخت مردم، فقر و تنگدستی، جنبش‌های اعتراض مدنی، بحران‌های نظام با سایر همسایگان در منطقه از یک‌سو و نبرد بر سر به دست آوردن قدرت بین گروه‌های درون نظام از سوی دیگر، آنچه پس از [آیت‌الله] خامنه‌ای اتفاق خواهد افتاد امروز غیرقابل پیش بینی است. شورای ملی ایران براین باور است که کم هزینه‌ترین راه برای برقراری دموکراسی، امنیت، رفاه و صلح و ثبات در منطقه با انحلال قانون اساسی جمهوری اسلامی و تشکیل دولت موقت اتحاد ملی برای برگزاری انتخابات آزاد جهت تشکیل مجلس موسسان میسر خواهد بود.»
 
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و دوست شفیق اصلاح طلبان داخلی و معاندین انقلاب اسلامی در این باره اظهار داشته: « ملت ایران با کسب تجربه از ۳۷ سال حکومت جمهوری اسلامی و نفوذ ولی فقیه، به درجه ای‌ از آگاهی‌ سیاسی رسیده است که دیگر تن به قبول “ولی‌ فقیه” دیگری ندهد و به نظر من آقای خامنه‌ای آخرین ولی‌ فقیه خواهد بود.»
 
د) رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی!: فاطمه حقیقت‌جو، پژوهشگر نماینده اصلاح طلب و فراری مجلس ششم در پاسخ به این سوال خواسته عمومی اصلاح طلبان را مطرح نموده است که : « گرچه آقای هاشمی رفسنجانی با چالش‌های عمده‌ای برای انتخاب شدن به عنوان رهبر آینده روبرو خواهد بود، اگر دوام عمر وی بیش از رهبر فعلی باشد، به اعتقاد من وی مهم‌ترین کاندیدای رهبری آینده خواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در دوران مبارزه با رژیم شاه از عناصر اصلی حامی آیت‌الله خمینی بوده و پس از تشکیل نظام نیز از وفادار‌ترین افراد و منصوبین بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده و وی از ارکان نظام جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. وی یکی از متنفذ‌ترین افراد در میان روحانیون و احزاب است و هنوز پایگاه مستحکمی در بدنه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد. همچنین توانسته است در انتخابات‌های مختلف خود را در معرض آرای مردم قرار دهد و انتخاب شود و هنوز به طور نسبی پایگاه خودش را میان مردم حفظ کرده است.»
 
ملیحه محمدی، تحلیلگر سیاسی نیز می گوید: « به نظر من آقایان هاشمی رفسنجانی و جوادی آملی می‌توانند در دایره احتمالات نزدیک‌ترین‌ها به مرکز باشند؛ زیرا امروز هنوز رابطه ایران با جهان غرب لغزنده است در عین حالی که استحکامات اصولگرایی نیز متزلزل شده است. در چنین شرایطی پذیرفتن خطر بازگشت از میانه راه در غیبت رهبر فعلی، ریسک بزرگی خواهد بود. به همین علت نه تنها اکثریت خبرگان که بیشتر زعمای روحانیت نیز، تمایلشان به سمت چهره‌ای خواهد بود که در عمل و در شهرت علیه غرب نباشد. چهره‌ای منتسب به میانه‌روی.»
 
 
نمونه ای از پاسخ های داده شده.
ک) شورای رهبری:مبحث شورای رهبری امروز بیش از همه از سوی اکبر هاشمی رفسنجانی در داخل بیان می شود، ایده ای که باور دلسوزان انقلاب اسلامی نه در راستای منافع نظام، بلکه صرف تضعیف جایگاه ولایت فقیه مدام تکرار می شود. بی بی سی در پاسخ پرسش شوندگانش نیز تلاش نموده به شورای رهبری به عنوان یکی از گزینه های محتمل اشاره نماید. بخش عمده ای از پاسخ دهندگان به این مقوله پرداخته اند که نشان از اهمیت مسئله نزد آنان دارد. علی‌اصغر رمضانپور معاون سابق وزارت ارشاد دولت اصلاحات در این باره به بی بی سی گفته است:  «تصمیم‌گیری در مورد انتخاب رهبری به میزان زیادی به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و مناسبات قدرت در زمان انتخاب بستگی دارد. اما اگر بخواهیم از فرضیه‌هایی با احتمال بیشتر حرف بزنیم، محتمل‌ترین گزینه شکل‌گیری شورای رهبری خواهد بود؛ نه به این دلیل که کسانی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی به دنبال آن هستند بلکه به این دلیل که در میان جناح‌های حاکم نیز همگرایی لازم برای توافق بر سر یک نفر وجود ندارد.»
 
حسن فرشتیان در باره اظهار داشته: « در شرایط فقدان رهبر کنونی و حضور آقای رفسنجانی، بخشی از خبرگان هوادار رهبر کنونی، متمایل به ایشان خواهند شد و به همین نسبت توانایی نقش‌آفرینی وی، افزون می‌شود. آقای روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، با مقایسه‌سازی تاریخی، خویش را آلترناتیو طبیعی می‌داند. در حالت عدم توافق، شورای موقت رهبری، مناسب‌ترین گزینه‌ای است که می‌تواند با پوشش شکاف، درازمدت، ادامه داشته باشد.»
 
 
محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی عضو ارشد فتنه 88 هم از ایده اکبر هاشمی رفسنجانی دفاع کرده و به بی بی سی گفته است: « انتخابات خبرگان رهبری پنجم از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا رویکرد این مجلس در انتخاب رهبر بعدی تاثیر به‌سزایی در سرنوشت کشور خواهد داشت. اگرچه شورای نگهبان دامنه حق انتخاب مردم را بسیار محدود کرده و شاید در برخی از استان‌ها اساسا امکان رقابتی نباشد؛ اما به باور من حضور چند چهره کلیدی در این مجلس کافی است تا به پشتوانه افکار عمومی در هنگام نصب رهبر آتی، جماعت خاموش آن مجلس را همراه خود سازند و با انتخابی متفاوت امیدی در حاکمیت قانون در کشور ایجاد کنند.»
نکته مهم در اظهارات تقی کروبی آن است که وی علاوه بر طرح موضوع شورای رهبری، بر حضور بیشتر مردم به ویژه در انتخابات خبرگان رهبری تاکید نموده است. گفتنی است که بی بی سی فارسی، رسانه های ضد انقلاب، خانواده سران فتنه و… بر خلاف سال های پیشین حرفی از تحریم انتخابات نزده و بر مبنای ایده هایش مدام مردم به حضور در انتخابات جهت نیل به مقصودشان دعوت می کنند.
 
صدیقه وسمقی عضو اصلاح طلب اولین شورای شهر تهران نیز در این باره می گوید: «من در میان گزینه‌های موجود فردی را که بتواند اعتماد اکثر مردم را جلب کند و در عین حال واجد شرایط لازم یعنی خوش سابقه، خوش فکر و سیاستمدار باشد نمی‌شناسم؛ بنابراین رهبری شورایی را بهترین گزینه می‌دانم،»
 
فرخ نگهدار در پاسخ اظهار داشته: « برای کسی مثل من که جمهوری‌خواه است بهترین حالت این است که بعد از آقای خامنه‌ای اختیارات او به مجلس و رئیس جمهور منتقل شود. اما تا قدرت مدنی برای این کار مهیا نشده، مصالح کشور حکم می‌کند کسی رهبر شود که متکی به هر دو جناح باشد. و یا ولایت شورایی شود.»
 
ابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار و طنز نویس اصلاح و طلب و فراری نیز می گوید: « تشکیل شورای رهبری با رفسنجانی، شاهرودی، صانعی، خاتمی و روحانی بیشتر محتمل است.» اشاره به شخصیت هایی چون رئیس دولت اصلاحات و صانعی جالب توجه است، چرا که چنین افرادی با اظهارات و عملکرد خویش، مخالفت صریح خود با ولایت فقیه را بارها نشان داده اند و حال از سوی نبوی کاندیدای احراز آن به حساب می آیند.
 
علی اکبر موسوی خوئینی نماینده اصلاح طلب سابق مجلس شورای اسلامی می گوید: « بعید است دیگر در خبرگان به راحتی امکان اجماع و توافق حداکثری بر روی یک شخص به‌وجود آید و احتمالا کشور طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی برای دوره‌ای به صورت شورایی مرکب از رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضائیه و فقیهی از شورای نگهبان به انتخاب مجمع اداره خواهد شد.»
 
فریبا عادلخواه، پژوهشگر بنیاد علوم سیاسی پاریس در این باره می گوید: «گذار از آیت‌الله خمینی به علی خامنه‌ای با بازبینی قانون اساسی همراه شد و سیستمی که بنیانگذار جمهوری اسلامی بدون حمایت هم‌ردیفان خود پایه‌گذاری کرده بود و یک دهه آن را مدیریت کرد به این ترتیب به دست یکی از شاگردان او افتاد بدون آن‌که آب از آب تکان بخورد و تا امروز نزدیک به سه دهه را پشت سر گذاشته است. به ویژه آن‌که این گذار در بحرانی‌ترین دوران اتفاق افتاد چرا که مصادف بود با پایان جنگ و سرازیر شدن نیروهای مسلح به طرف شهر‌ها. این مدیریت غیرمنتظره بحران که انتخابات اخیر و مذاکرات هسته‌ای نیز گواه آن است، حکایت از خاصیت انعطاف‌پذیری سیستم سیاسی ایران دارد و قابلیت رویارویی آن با شرایط جدید. از طرف دیگر هر نوع تصمیم‌گیری در این مورد به نظر بدون هاشمی رفسنجانی امکان‎پذیر نخواهد بود و او که ابتکار عمل را در شرایط حساس دوره گذشته به دست داشته، همیشه از مدیریت شورایی حمایت کرده است.»
 
احمد سلامتیان، تحلیگر سیاسی ضد انقلاب و نماینده مجلس اول می گوید: «… تا هنگام‏ معرفی‏ رهبر، شورایی‏ مرکب‏ از رئیس‏ جمهور، رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ و یکی‏ از فقهای‏ شورای‏ نگهبان‏ به انتخاب‏ مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏، همه‏ وظایف‏ رهبری‏ را به‏ طور موقت‏ به‏ عهده‏ می‌‏‌گیرد. اگر انتخابات آینده خبرگان بدون رقابت انتخاباتی در دایره تنگ رد صلاحیتهای کنونی شورای نگهبان و در نتیجه قهر بدنه انتخاباتی از صندوقهای آن بر گزار شود و در آن نمایندگان مستقل مستظهر به آرای عمومی و حمایت مردمی غایب یا نادر و بی‌تاثیر باشند باز این نه مجلس خبرگان و ترکیب آن است که در گزینش رهبر آینده تعیین کننده خواهد بود، بلکه تناسب قوای موجود بین بیت آقای خامنه‌ای، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام است که حرف آخر را خواهد زد.»
 
ی) نام آوردن از برخی بزرگان نظام: نام آوردن از برخی شخصیت های نظام جهت نشان دادن میل آنان به قدرت و ایجاد شکاف در سطح رهبری نظام دیگر راهبرد بی بی سی در آستانه انتخابات بوده است.  مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه سیراکیوز به بی بی سی می گوید: « به نظر من اگر این امر لازم شود، شانس صادق لاریجانی آملی، رییس کنونی قوه قضاییه از دیگران بیشتر خواهد بود. لاریجانی ۵۶ ساله در سالی که جنبش سبز شکل گرفت به این مقام رسید و در قلع و قمع کردن آن چیزی کم نگذاشت. ایشان هم سابقه عضویت در شورای نگهبان (۸ سال) و مجلس خبرگان (۱۷ سال) را داراست و هم پیوند خانوادگی با روحانیت سنتی (از جمله پدرزن خود آیت الله وحید خراسانی) و برادران والامقام دارد. »
 
تقی رحمانی، فعال ملی مذهبی هم بیان داشته که صادق لاریجانی٬ مجتبی خامنه‌ای٬ حسن روحانی و حسن خمینی بیش از دیگران در اولویت هستند، بدون آن که دلیل برای بیان این اسامی متفاوت از سوی خود ذکر کند. وی می گوید:«
 
رضا علیجانی دیگر ضد انقلاب و فعال ملی مذهبی هم از صادق لاریجانی، یا محمود هاشمی شاهرودی، یا حسن روحانی، یا حسن خمینی نام برده است.
 
علی افشاری، تحلیلگر و فعال سیاسی و عضو پیشین دفتر تحکیم وحدت می گوید: « صادق لاریجانی، عبدالله جوادی آملی، و به احتمال ضعیف‌تر حسن خمینی.»
حسن یوسفی اشکوری روحانی خلع لباس شده و فراری و نماینده دور اول مجلس: «صادق لاریجانی».
 
احمد منتظری، فرزند و رییس دفتر آیت‌الله منتظری: «مصطفی محقق داماد»
 
ایرج مصداقی، نویسنده، پژوهشگر سیاسی: «صادق لاریجانی، یا حسن خمینی، یا مجتبی خامنه‌ای، یا صادق لاریجانی یا شورای رهبری.»
 
بازی مثلث ها
 
در طول هفته های اخیر هرچه به برگزاری انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی نزدیک تر شده ایم، بر میزان فعالیت های سیاسی احزاب و هم چنین بد اخلاقی های انتخاباتی افزوده شده است. یکی از بارزترین این بد اخلاقی ها را می توان بیان رای دادن به گونه ای سلبی آن هم بر علیه برخی از صادقین و بزرگان انقلاب مشاهده نمود، امری که با نارضایتی دوست داران انقلاب و در راس آن ها رهبر انقلاب اسلامی مشاهده شده و همه حامیان نظام را به واکنش واداشت.
طرح مسئله ی عدم رای دهی به شخصیت های بزرگوار نظام (آیات جنتی، مصباح یزدی و محمد یزدی) را اولین بار رسانه های وابسته به جریان اصلاحات مطرح نمودند که بر مبنای آن و در اعتراض به آن چه عملکرد قانونی  شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی چهره ها می نامیدند، هدف خود را عدم رای دهی به این افراد نامیدند. 
 
 
اصلاح طلبان در طول این هفته ها مدام بر طبل مقابله با تندروی کوبیده و این شخصیت ها (آیات سه گانه) را در صدر تندرو ها نامیده اند. این در حالی است که مقما معظم رهبری نسبت به این رویه انتقاد داشته اند. ایشان روز گذشته مسئولان و سیاسیون را به پرهیز از تکرار ادبیات سیاسی دشمن، به‌ویژه استفاده از تعبیر «تندرو» و «میانه‌رو» توصیه کردند و افزودند: «از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، بدخواهان این تعبیر را به‌کار بردند و منظور آنها از تندرو کسانی است که نسبت به انقلاب اسلامی و تفکر و اصول امام پایبندتر و مصمم‌تر هستند و مقصود آنها از میانه‌رو کسانی هستند که در مقابل بیگانگان، تسلیم و سازش‌پذیرتر هستند.»
 
رسانه وابسته به دستگاه سلطنتی بریتانیا نیز در اقدامی قابل توجه در طول روزهای اخیر و به انحای مختلف به تشریح مقابله با آن چه تندروها می نامید پرداخت و مطالب گوناگونی را در راستای قابله با مثلث فوق مطرح نمود. معصومه ناصری روزنامه نگار بی بی سی در همین باره می نویسد:  «اگر اخبار انتخابات مجلس خبرگان ایران را در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های ارتباطی مثل تلگرام، دنبال نکنید احتمالا اصطلاح‌های “رای سلبی” و “رای ایجابی"، “مثلث جیم"، “مثلث درم” و “مثلث دار” به گوش‌تان نخورده است.»
 
نویسنده در ادامه و جهت القای مطلب خود به تشریح معنی رای سلبی و ایجابی پرداخته و آورده است: «فرض کنید آقای الف و خانم ب نامزد انتخابات باشند. اگر رای‌ دهنده‌ها به خاطر رای آوردن خانم ب پای صندوق‌های رای بروند، رای ایجابی داده‌اند.» و در ادامه می نویسد: «باز هم فرض کنید همین افراد نامزد انتخابات باشند. اگر رای‌دهنده‌ها صرفا برای این‌ که خانم ب رای نیاورد پای صندوق‌های رای بروند و به آقای الف (که نماینده مطلوب‌شان نیست) رای بدهند، رای‌شان، “رای سلبی” است.»
 
ناصری می نویسد:«اکنون چند روزی است که میان رای دهندگان ایرانی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، بحث رای سلبی و رای ایجابی داغ شده است.
پس از آنکه نتیجه نهایی بررسی صلاحیت‌ نامزدهای نمایندگی این دو مجلس اعلام شد، گروه‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان که از نتیجه اعلام شده راضی نبودند، به راه حل تازه‌ای رسیدند. راه‌ حل‌شان این بود که اگر قرار است دیگ انتخابات برای آنها نجوشد دست‌کم نگذارند برای دیگران هم بجوشد و مانع از رای آوردن چهره‌های برجسته اصول‌گرا شوند»
 
نویسنده بی بی سی می نوسید: «"جیم” حرف اول نام خانوادگی سه چهره روحانی اصول‌گرا یعنی “جنتی، یزدی و مصباح” است. گروه‌های موسوم به اصلاح طلب در مقابل از هواداران‌شان می‌خواهند به نامزدهایی رای بدهند که به آنها مثلث “دار” یا “درم” گفته می‌شود. مثلث درم شامل، دری و ری شهری و موحدی در برابر مثلث جیم شامل جنتی و یزدی و مصباح صف آرایی کردند.»
 

حسین باستانی روزنامه نگار دوره اصلاحات که سال هاست در بی بی سی مشغول به کار است در گزارشی صریح تر به چگونگی احتمال رای نیاوردن مثلث جیم پرداخته و عملا مخاطبین را به عدم رای دهی به آیات سه گانه و راه های دستیابی به آن تشویق نموده است.

باستانی نوشته است: «در هفته های اخیر، فراخوانی در شبکه های مجازی به جریان افتاده که موضوع آن، تلاش برای رای نیاوردن محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی در انتخابات مجلس خبرگان است.»
 
به گفته ی او این فراخوان، در قالب دعوت از رای دهندگان در تهران به رای دادن به ۱۶ نفر “غیر از” آقایان یزدی، جنتی و مصباح بوده تا با کاهش آرای آنها در مقایسه با رقبا، امکان حذفشان از فهرست نهایی ۱۶ منتخب تهران میسر شود. اما تحقق چنین هدفی، فارغ از ارزش گذاری در مورد “خوب” یا “بد” بودن آن، و گذشته از اینکه به لحاظ سیاسی هم ممکن باشد یا نه، به لحاظ ریاضی تا چه حد ممکن است؟
 
نویسنده بی بی سی برای تشریح دیدگاهش آورده است: «فضای سیاسی ایران و تعداد واجدان شرایط رای دادن، نسبت به زمان انتخابات ۱۳۹۲ تقاوت هایی کرده است. اما اگر پراکندگی آرای آن انتخابات را، مدلی تقریبی از گرایش احتمالی رای دهندگان استان تهران در سال ۱۳۹۴ در نظر بگیریم، می شود برای سادگی فرض کرد که ۲ میلیون و ۳۸۶ هزار رای دهنده به حسن روحانی، در انتخابات خبرگان به فهرست رفسنجانی-روحانی متمایل‌ باشند و ۱ میلیون و ۸۱۶ هزار نفر رای دهنده به سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف، به فهرست یزدی-جنتی-مصباح رای بدهند.»
 
حسین باستانی نوشته است: «به عبارت دیگر، مطابق این مدل، رای دهندگان به فهرست رفسنجانی-روحانی ، بیش از نیم میلیون نفر از رای دهندگان به فهرست یزدی-جنتی-مصباح بیشتر هستند. در چنین شرایطی اگر حامیان رئیس جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیش رو، به طور هماهنگ به ۱۶ نفر رقیب آقایان یزدی، جنتی و مصباح رای بدهند، به راحتی امکان راندن آنها به جایگاه های ۱۷ به پایین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت.»
 
نویسنده رسانه سلطنتی بریتانیا اگرچه اذعان داشته که احتمال لیستی رای دادن عموم مردم در تهران دور از انتظار است، با این حال در ادامه آورده که : «با وجود این، تجربیاتی مانند انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، نشان می دهد که دستیابی به سطوح “نامعمول” هماهنگی انتخاباتی در ایران، بی سابقه نیست.»
 
عمار ملکی استادیار علوم سیاسی دانشگاه تیلبرگ هلند نیز در گزارشی آماری به تشریح احتمال وقوع چنین حربه ای پرداخته است. به نوشته ی او: « بعد از رد صلاحیت‌های گسترده و ناکام ماندن راهبرد اصلاح‌طلبان/اعتدال‌گرایان برای تصاحب مجلس خبرگان، بخشی از فعالان اصلاح‌طلب پیشنهاد رأی دادن تاکتیکی/سلبی برای ممانعت از پیروزی بعضی از چهره‌های شاخص محافظه‌کاران را مطرح کرده‌اند. هدف این کمپین در تهران رأی دادن به لیست ۱۶ نفره مورد حمایت آقای هاشمی رفسنجانی است تا مانع ورود آقایان جنتی، یزدی و مصباح به مجلس خبرگان شود.»
 
القای وجود اختلاف در میان اصولگرایان
 
القای وجود اختلاف میان اصولگرایان و دارا بودن چند لیست و وجود لیستی واحد از سوی اصلاح طلبان حربه ی دیگری بوده که توامان بی بی سی و رسانه های داخلی وابسته به فتنه پیگیری نموده اند. وجود اختلاف میان اصولگرایان از بدو آغاز فعالیت انتخاباتی تا به امروز از سوی رهبران اصولگرا تکذیب شده و آن ها با ارائه لیستی واحد از مردم خواسته اند جهت تداوم آرمان های انقلاب و حل معضلات اقتصادی و ماندگاری عزت و سربلندی نظام اسلامی به این لیست متمایل شوند.
 
علی سودابی نویسنده بی بی سی جهت القای این مطلب  در یادداشتی نوشته است: « کار ائتلاف اصولگرایان، که قرار بود زمینه‎ساز پیروزی کم دردسر آنها در انتخابات ۷ اسفند شود، به اختلاف کشیده است.»
 
به گفته او «از سال ۱۳۸۱ که “آبادگران ایران اسلامی” جناح راست را در قالب تازه “اصولگرایی” احیا کرد، رقابت بر سر نمایندگی شکلی خالص و در عین حال عملی از شعارهای انقلاب اسلامی به کشمکش‌های درونی این جناح شکل داده است.»
 
سودابی نوشته است که «با این حال ریشه‌های شکاف کنونی در جبهه اصولگرایان را می‌توان به روشنی در اختلافات دو سال اخیر آنها بر سر برنامه هسته‌ای و تحریم‌ها دید، مذاکرات هسته‌ای دولت حسن روحانی این فرصت را به گروهی از اصولگرایان داد که موضع ایدئولوژیک خود به عنوان انقلابیون اصیل را بازسازی کنند؛ یک تیر و دو نشان: موضعی که در عین تثبیت جایگاه آنها به عنوان مخالفان سرسخت قدرت‌های غربی، موضع رقیب داخلی را هم تحلیل می‌برد.»
 
فارغ از وجود برخی اختلاف ها بر سر مسئله برجام، گروهی که اکنون بی بی سی از آنان به عنوان متحدین حسن روحانی نام می برد (اصولگرایان حاضر در لیست اصلاح طلبان) عملا از جرگه اصولگرایی خارج شده و جزو محدوده اصولگرایان محسوب نمی شود. در باب انتخابات نیز، بدنه اصولگرا بی گمان به نامزدهای مورد تایید اصلاح طلبان (ولو شخصیت هایی که پیشینه حضور در اصولگرایان را داشته باشند) رای نخواهد داد، که چنین روندی بر میزان آرای آنان اثر گذار باشد.
 
 
نویسنده در تشریح دیدگاهش تلاش نموده به علی لاریجانی رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی نیز گریزی زده و اظهارات و عملکردش را موجب وجود شکاف در بدنه اصولگرایی بداند، این در حالی است که شخص لاریجانی با وجود عدم حضور در گفتگوهای پیرامون بستن لیست اصولگرایان در تهران،  هم اکنون نامزد مورد تایید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (پدر معنوی اصولگرایان) در شهر قم می باد و بارها نیز خود را اصولگرا قلمداد کرده است.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی در آخرین اظهاراتش پیرامون این مسئله با بیان اینکه از بدنه اصولگرایی جدا نشده است، بلکه متفاوت فکر می‌کند، گفت: نمی‌توان افراد را به علت تفاوت نگرش از دایره انقلابی بودن خارج کرد.
 

فقدان رقابت!
برایند انتخابات های مجلس خبرگان از ابتدای انقلاب تا به امروز نشان می دهد که کارویژه تخصصی این مجلس موجب شده تا بر خلاف مجلس شورای اسلامی تعداد محدودی کارشناس و متخصص در حوزه ی فقه در آن مشارکت نمایند. مجلس خبرگان رهبری از بدو پیروزی انقلاب تا به امروز بسان مجلسی غیر سیاسی محسوب می شده که در تمامی ادوار پیشین تنها جریان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارزه به ارائه لیست (آن هم لیستی مشترک) می پرداختند. با این حال در دوره اخیر و برای اولین مرتبه، اکبر هاشمی رفسنجانی شخصا مبادرت به انتشار لیست نموده است.
 
ابهام در رابطه با غیر رقابتی بودن این مجلس مدام از سوی رسانه های بیگانه و در راس آن ها بی بی سی فارسی مورد بهره برداری قرار گرفته است. بی بی سی در همین رابطه مطلبی تحت عنوان “پنج دوره رقابت کمتر از دو نفر برای هر کرسی؛ خبرگان به روایت آمار” منتشر نموده تا زمینه تشکیک عمومی را فراهم آورد. بر مبنای این آمار: «با وجود اینکه شمار داوطلبان نامزدی در انتخابات خبرگان در هر دوره نسبت به دوره قبل افزایش داشته و در دوره پنجم نسبت به دوره اول نزدیک به پنج برابر شده است، شورای نگهبان صلاحیت عده معدودی را تایید کرده است.»
 
 
علاوه بر آن نویسنده تلاش نموده از سن بالای نامزدهای خبرگان تلویحا انتقاد نماید. و نشان دهد که میانگین سن به مرور بالاتر رفته است. طرح این شبه در حالی است که وظیفه خبرگان رهبری (انتخاب رهبر، نظارت بر آن و عدم فعالیت اجرایی) می طلبد شخصیت هایی با تجارب بالا به این امر مبادرت ورزند.
 
 نکته دیگر حائز اهمیت در این باره آن که طبیعت انقلاب اسلامی به مانند سایر انقلاب هاست که به مرور و بر خلافت ابتدای امر، افراد پا به سن گذشته و با تجربه، بیش از گذشته مسئولیت ها را بر عهده گیرند، کما این که در ابتدای انقلاب عموم مسئولیت ها ( در فقدان مدیران با تجربه و انقلابی) به جوانان سپرده شده و با مرور و کسب تجربه، افراد پخته تر در راس امور قرار گرفته اند.
 
 
جدول فوق به وضوح میزان نامزدهای انتخابات خبرگان از ابتدای انقلاب تا به امروز را نشان می دهد.
 
بی بی سی در مطلب دیگری در همین باره و با عبارات مختلف تلاش نموده در مردمی بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز تردیدهایی وارد نماید. به طور نمونه در مطلبی تحت عنوان “9 مجلس 9 تصویر” به نوشته ی حسین رسام در رابطه با مجلس اول و با طعنه می گوید: «مجلس اول متکثرترین مجلس نمایندگان بود. در این مجلس فقط ۹۷ نماینده در دور اول رای لازم را آوردند.»
 
رسام در خلال این گزارش بارها مطالبی خلاف به زبان آورده و گاها نیز صراحتا از عملکرد اصلاح طلبان دفاع نموده است، جملاتی مانند : “تا انتخابات مجلس دوم، گروه حاکم موفق شده بود رقبای سیاسی خود را تا حدودی از گردونه حذف کند. اما هم‌زمان اختلافات داخلی بین گروه‌هایی که خود را پیرو خط امام می‌خواندند بروز کرد. راست و چپ جمهوری اسلامی از همین جا شروع شد. بنیانگذار جمهوری اسلامی از حامیان جریان چپ و میرحسین موسوی بود” و یا مثل این ” شورای نگهبان (درآستانه انتخابات مجلس چهارم) جان تازه‌ای گرفت و در دوره چهارم تعداد زیادی از نامزدهای جناح چپ را رد صلاحیت کرد” و دیگر اینکه ” مجلس ششم جنجالی‌ترین و در عین حال پرکارترین مجلس بعد از انقلاب ایران بود” و یا “پیروز این دوره مجلس اصولگراها بودند، البته در شرایطی که رقیب جدی هم نداشتند". از جمله مطالب یک سویه و ساختارشکنانه بی بی سی فارسی می باشد.
 
تقابل اصلاح طلبان و رهبری
 
رسانه انگلیسی بی بی سی در گزارشی دیگر پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات خبرگان رهبری تلاش نمود تا با ترسیم چهره ای میانه رو و حامی خواسته های ملت از اصلاح طلبان، آن ها را در مقابل خواسته ها و اهداف رهبری معظم انقلاب اسلامی قرار دهد.
 
بی بی سی در گزارشی در همین باره نوشت است: «مجلس خبرگان رهبری، وظیفه نظارت بر آیت‌الله خامنه‌ای و تعیین جانشین او را دارد. مهمترین مساله مجلس شورای اسلامی هم حداقل در دو سال آینده رابطه‌اش با دولت حسن روحانی خواهد بود.»
 
 
بی بی سی می نویسد: «با در نظر گرفتن رهبری و دولت به عنوان محورهای مختصات صحنه سیاسی ایران، هر کدام از طیف‌های سیاسی کجا قرار می‌گیرند؟»
 
بی بی سی در ترسیم دیدگاه های اصلاح طلبان می نویسد: «آنها به دنبال توسعه سیاسی، تامین آزادی‌های اجتماعی و گسترش روابط بین‌المللی هستند. اصلاح‌طلبان از نظر اقتصادی دیدگاه‌های متنوعی دارند. برخی از آنان منتقد جدی اختیارات نامحدود رهبر هستند و در موارد متعددی از سیاست‌های آیت‌الله خامنه‌ای و نهادهای وابسته او انتقاد کرده‌اند.»
 
 
به نوشته ی نویسنده: «گروهی از هواداران این جنبش (فتنه گران) در انتخابات پیش رو از اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان حمایت می‌کنند.»
 
انتخابات کشک است
 
با وجود تبلیغات گسترده بی بی سی جهت رای آوری طیف نزدیک به خود، با این حال تشکیک در صحت آرا و دموکراتیک بودن آن از یاد این رسانه وابسته به دستگاه سلطنتی بریتانیا به دور نمانده است.
 
بهنام امینی تلیلگر بی بی سی در مطلبی در همین باره آورده است: «هدف از نگارش این مقاله، همچنان که از عنوانش پیداست، به چالش کشیدن این ایده نسبتاً پرطرفدار است که انتخابات در ایران، علیرغم تمام کاستی‌هایش، کماکان سازوکاری مطمئن برای تغییر سیاسی و بهبود اوضاع جامعه است.»
 
وی در مطلبی گستاخانه می نویسد: «با توجه به نظارت سنگین و پردامنه شورای نگهبان، بر کمتر کسی پوشیده است که صرفاً کسانی مجوز ورود به نهادهای مهمی مثل مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان را دارند که یا عضو طبقه حاکم هستند یا وفاداری و سرسپردگی خود را به این طبقه اثبات کرده‌اند. بنابراین، انتخاب در درجه اول توسط کسانی صورت می‌گیرد که مجاری اصلی قدرت را در دست دارند و بدین وسیله تداوم استیلای خود را از خطرات احتمالی مصون نگه می‌دارند. رأی دادن در چنین سیستمی هر اسم و عنوانی داشته باشد، قطعاً آن را نمی‌توان انتخاب نامید. مردم تعیین نمی‌کنند چه کسانی نمایندگان آنها باشند بلکه صرفاً از میان کسانی که از پیش انتخاب شده‌اند تعدادی را تأیید می‌کنند. به عبارت دیگر، بر خلاف ادبیات رسمی جمهوری اسلامی، شورای نگهبان نامزدهای نمایندگی را انتخاب و مردم تأیید می‌کنند. از این رو، نزدیک‌ترین مفهوم به نظام رأی‌گیری در ایران مفهوم بیعت است و نه انتخابات.»
 
نویسنده بی بی سی به وجود دیدگاه های متفاوت در صدر تا ذیل جمهوری اسلامی در طول قریب به چهار دهه اخیر اشاره ای نمی کند، که چگونه گروه ها و جریان های مختلف که گاها دیدگاه های آنان در تضاد با مبانی جمهوری اسلامی می باشد، توانسته اند از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده و تا بالاترین مناصب من جمله ریاست جمهوری را از آن خود نمایند.
 
نویسنده هتاک بی بی سی می نویسد: «نقش مردم در هنگام رأی دادن، پیش از هر چیز تأیید اراده و نظر و عمل حاکمان در فرایند گزینش نامزدهای واجد صلاحیت است. انتخابات در ایران، همچون راهپیمایی‌های سالیانه دولتی در سالگرد انقلاب و روز قدس، صحنه نمایشی است که از پیش چارچوب و مختصات و بازیگران و کارگردان تعیین شده‌اند و نقش مردم صرفاً تولید صداها و تصاویری است که حاکی از تأیید کلیت این نمایش است و نه ابراز و انعکاس نظر مستقل خود.»
 
تمامی مطالب یاد شده تنها بخشی از سیاست رسانه ای بی بی سی در طول دو هفته گذشته می باشد که توامان سیاست چند وجهی ابهام در نحوه برگزاری انتخابات، حمایت از اصلاح طلبان، تخریب چهره های انقلابی، اتخاذ رای سلبی و…را در پیش گرفته است. امید است که در روز انتخابات، آن چنان که رهبری معظم انقلاب اسلامی فرمودند، ملت همیشه در صحنه ایران با آگاهی دوچندان در راستای باطل نمودن خواست دشمنان شان گام برداشته و هم چون همیشه مهر تاییدی بر انقلاب و آرمان هایش بزنند.
 

 

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خدارحم [بازدید کننده]
خدارحم
5 stars

سلام من میگم خدا کنه سید علی خامنه ای هزار سال دیگه عمر کنه آمین یا رب العالمین

1396/09/11 @ 02:01
نظر از: خدا رحم [بازدید کننده]
خدا رحم
5 stars

سلام من میگم خدا کنه سید علی خامنه ای هزار سال دیگر عمر کنه آمین یا رب العالمین

1396/09/11 @ 01:55
نظر از: علی [بازدید کننده]
علی

رهبر اینده ایران ابراهیم رییسی هست که از الان دورخیز کرده کاملا هم واضحه, با توجه به اینکه دهه شصت چند هزارتا حکم اعدامم صادر کرده همه جای دنیا تا بخوان معرفیش کنن اینواول از همه تو رزومه اش میگن!!

1395/07/23 @ 00:58
نظر از: مدیریت استان مازندران [عضو] 

با سلام
مطالب خیلی خوب بود ولی طولانی بود.
اگر در چند قسمت تنظیم میشد بهتر بود.
موفق باشید.

1395/05/30 @ 09:22
نظر از: حضرت زینب سلام الله علیها میناب [عضو] 

سلام عالی بود استفاده کردیم

1395/05/28 @ 09:44
نظر از: صحیفه [عضو] 

ممنون از اطلاع رسانی شما
کاش در چند بخش میگذاشتید

1395/05/24 @ 21:29


فرم در حال بارگذاری ...

ازهمه تندروتر...

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

رهبر انقلاب: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، بدخواهان این تعبیر را به‌کار بردند و منظور آنها از تندرو کسانی است که نسبت به انقلاب اسلامی و تفکر و اصول امام پایبندتر و مصمم‌تر هستند و مقصود آنها از میانه‌رو کسانی هستند که در مقابل بیگانگان، تسلیم و سازش‌پذیرتر هستند.

کسانی که در بیرون مرزها تعبیر تندرو را به‌کار می‌برند، مقصودشان جریان وفادار به انقلاب و حزب‌اللهی‌ها است، بنابراین در داخل باید مراقبت شود که با تکرار این تعابیر، هدف دشمن تأمین نشود.

از ادبیات سیاسی دشمن استفاده نکنیم/ دشمنان انقلاب از روز اول تعبیر «تندرو» و «میانه‌رو» را استفاده کردند/ از نظر آنها از همه تندروتر، امام بزرگوار بود؛ امروز هم بنده‌ی حقیر را از همه تندروتر می‌دانند.( ۱۳۹۴/۱۲/۰۵ دیدار مردم نجف‌آباد با رهبر انقلاب)


فرم در حال بارگذاری ...

تمام سپاه علی فاطمه است...

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

مهاجمان به خانه وارد می‌شوند و تمامی تحصّن‌كنندگان را خارج می‌كنند و همگی آن‌ها را به زور تا مسجد می‌كشانند و از همگی بیعت می‌گیرند.

فرهنگ نیوز در این متن به اتفاقاتی خواهد پرداخت که منجر به شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بعد از رحلت رسول گرامی اسلام  گردید.

سقیفه بنی ساعِده 

ابوبَكر در خانه پیامبر، در كناری نشسته است و حوادث را به دقّت زیر نظر دارد. «مَعن بن عَدی‌ـ» و «عُوَیم بن ساعِدَه» مى‏گویند سعد بن عباده با كسان خود به سقیفه رفته‏اند تا جانشین پیغمبر را بگزینند.ممكن است انصار با سعد بیعت كنند و از ما پیش بیفتند. خبر گردهم‌آیی انصار در سقیفه را به عُمَر می‌رسانند. او نیز ابوبَكر را باخبر می‌سازد و هر دو، روانه سقیفه بنی‌ساعِده می‌شوند.

در سقیفه، به علّت اختلاف دیرینه دو قبیله «اُوس» و «خَزرَج»، مهاجرین با یاری هواداران قدیمی خود در میان انصار ـ كه بر این اختلاف دامن می‌زدند ـ گوی سبقت را از سَعد بن عُباده انصاری می‌ربایند. انصار در رقابت با یكدیگر، برای بیعت با ابوبَكر پیش‌دستی می‌كنند.

...

le="text-align: justify;">آغاز زورگیری بیعت

عُمَر به همراه گروهی در مدینه می‌چرخند و در كوچه‌های آن فریاد می‌زنند: همانا با ابوبَكر بیعت شده است، پس برای بیعت بشتابید. قبیله أسلَم كه گویا با هماهنگی قبلی در بیرون مدینه آماده بودند، با چوب‌دستی‌های بلندی وارد مدینه می‌شوند

افراد این قبیله، دستور دارند كه همگان را برای بیعت به مسجد بفرستند و اگر كسی امتناع كرد، به سر و پیشانی او بزنند. اما این چند تن هنوز به پیمان غدیر معتقد هستند و مخالف این بیعت ها و بیعت شونده ها : . نام آن‌ها چنین است: مِقداد، عَمّار، ابوذر، سلمان، عُبادَه بن صامِت، حُذَیفه بن یمان و زُبَیر

تدفین پیامبر

در انتهای روز، ابوبَكر و عُمَر كه در مسجد به گرفتن بیعت مشغول‌اند، اعلام می‌كنند كه نمی‌توانند بر جنازه پیامبر كه در خانه مجاور مسجد است، حاضر شوند. امیرمؤمنان، به تدفین پیامبر مشغول می‌شوند و بدن پیامبر در شبِ چهارشنبه، دو روز پس از وفات، به خاك سپرده می‌شود. هنوز اطرافیان خلافت و برخی همسران پیامبر (عایشه و حَفصه. ) بر جنازه آن حضرت نماز نخوانده‌اند. عایشه كه اتاق او در گوشه مسجد واقع است، می‌گوید: به خدا قسم! نفهمیدم پیامبر چه زمانی دفن شد، تا این كه در شب چهارشنبه، صدای بیل‌ها را از حجره پیامبر شنیدم

جمع‌آوری قرآن

امیرمؤمنان اینك به سفارش رسول خدا به امر مهمِّ دیگری دست یازیده‌اند: جمع‌آوری قرآن. امروز، اوّلین روز از ایام جمع‌آوری قرآن است. این جمع‌آوری، بر عهده وصی پیامبر خاتم است. آن حضرت، قرآن را براساس ترتیب نزول آیات و مشخّص كردن‌مواردی چون: شأن‌نزول، محكم و متشابه، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ و تفسیر و تأویل هر یك از آیات آن، گردآوری می‌كنند

آغاز تحصّن

در مسجد، همچنان اخذ بیعت برای ابوبَكر صورت می‌گیرد. گروهی از صحابه، به نشانه اعتراض به غصب خلافت، به خانه حضرت زهرا وارد شده و در آن‌جا متحصّن می‌شوند. در روز اوّل، عدّه‌ای مانند زُبَیر، مِقداد و گروهی از انصار به همراه عدّه كمی از مهاجران، در این خانه اجتماع كرده‌اند. این اوّلین روز از روزهای سه‌گانه تحصّن است.

 
جهت دریافت تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید

اوّلین هجوم مقدّماتی

ابوبَكر، به اصرار عُمَر، قُنفُذ ـ پسرعموی عُمَر ـ را كه به خشونت مشهور است، می‌فرستد تا امیرمؤمنان را ـ كه اینك از مراسمِ تجهیز و تدفین رسول خدا فارغ شده‌اند ـ برای بیعت فراخواند. عُمَر اصرار دارد كه: تا از او بیعت نگیریم، به جایی نرسیده‌ایم

قُنفُذ سه بار مراجعه می‌كند

پاسخ، در هر سه بار روشن است.

پس از مراجعه سوم، عُمَر كه قصد اِرعاب حاضران را نیز دارد، خطاب به ابوبَكر می‌گوید: امر خلافت جز با كشتن او به استواری نخواهد رسید. ابوبَكر، زیركانه او را به آرامش فرا می‌خواند و به قُنفُذ می‌گوید كه بار دیگر مراجعه كند و به امیرمؤمنان بگوید: پاسخ ابوبَكر را بده. امیرمؤمنان در پاسخ می‌فرمایند: من به سفارش برادرم رسول خدا، مشغول جمع‌آوری قرآن هستم و از خانه خارج نمی‌شوم؛ تو نیز به نزد ابوبَكر بازگرد

 

دومین هجوم ابتدایی

اینك، نوبت عُمَر است؛او با اشاره ابوبَكر، به همراه قُنفُذ به خانه امیرمؤمنان می‌آید. عُمَر، از خشونت و اِعمال زور سخن به میان می‌آورد. او حتّی اهل خانه را به اِحراق و آتش زدن تهدید می‌كند

امیرمؤمنان با حضور در آستانه در می‌فرمایند: قسم یاد كرده‌ام كه از خانه خارج نشوم و ردا بر دوش نگیرم، تا آن‌كه قرآن را جمع‌آوری كنم. این سخن، مهاجمان را كه شرایط را مناسب نمی‌بینند، به ظاهر آرام می‌كند. آنان پراكنده می‌شوند تا در فرصتی دیگر باز گردند

 

شکستن تحصن

بار دیگر قُنفُذ ـ غلام ابوبَكر ـ با گروهی راهی می‌شود تا متخلّفان را كه در خانه حضرت امیر جمع شده‌اند، برای بیعت با ابوبَكر فراخواند. متحصّنان در خانه امیرمؤمنان از خروج امتناع می‌كنند. قُنفُذ در كنار خانه می‌ایستد و فردی را به سوی خلیفه روانه می‌كند تا كسب تكلیف نماید.

 عُمَر و اطرافیان وی پس از رسیدن به خانه امیرمؤمنان، با فریاد و سر و صدا تهدید را آغاز می‌كنند و از متحصّنان می‌خواهند كه خارج شده و بیعت كنند.

به عمر گفته شد: ابا حفص، فاطمه علیها السلام در این خانه است. عمر گفت: اگر چه {فاطمه علیها السلام در خانه باشد} پس آن گروه خارج شده و با ابوبكر بیعت كردند جز علی علیه السلام.

از میان تحصّن‌كنندگان، زُبَیر با شمشیر خارج می‌شود. عدّه‌ای بر سر او می‌ریزند و دستش را می‌گیرند و شمشیر وی را با كوبیدن به سنگ می‌شكنند

پس عمر هیزم طلب كرد و آنها را بر در خانه‌ فاطمه علیها السلام جمع كرد… و {عمر} خانه را با آتش سوزاند.

وقتی حضرت فاطمه علیها السلام پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند، در خانه را آتش زدند و در را شکستند و فاطمه (س) خود را پشت در قرار داد تا از صدمه در امان بماند که عمر، فاطمه علیها السلام را بین در و دیوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و میخ در، به سینه زهرا علیها السلام فرو رفت.

مهاجمان به خانه وارد می‌شوند و تمامی تحصّن‌كنندگان را خارج می‌كنند و همگی آن‌ها را به زور تا مسجد می‌كشانند و از همگی بیعت می‌گیرند.

(در این میان، امیرمؤمنان كه قسم یاد كرده‌اند تا قرآن را جمع نكنند از خانه خارج نشوند، همچنان در منزل خویش باقی می‌مانند. مهاجمان نیز با توجّه به تهدید حضرت صدّیقه كبری به انجامِ نفرین، اقدام بیشتری برای گرفتن بیعت از وی انجام نمی‌دهند. اهل سقیفه به سخن می‌آیند: علی یك نفر است، به بیعت او احتیاجی نیست. امّا در این هجوم، به شدّت حرمت حریم بیت علوی می‌شكند و بیت فاطمه تا مرز سوختن در آتش جلو می‌رود.)

 

مفضّل حدیثى از امام صادق علیه‏السلام روایت كرده كه …«قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا در را باز كند و عمر با تازیانه چنان به بازوى زهرا علیهاالسلام زد كه همچون بازوبند روى بازویش حلقه زد و لگدى به در كوبید كه به شكم فاطمه علیهاالسلام خورد در حالى محسن را شش ماهه در شكم داشت، و سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن ولید، سیلى زدن به زهرا علیهاالسلام چنانكه گوشواره‏اش شكست، فاطمه علیهاالسلام بلند بلند مى‏گریست، مى‏گفت: پدر! وا رسول ‏اللَّه! دخترت فاطمه را تكذیب مى‏كنند، او را مى‏زنند و فرزندش را در شكمش مى‏كشند… در اثر لگدى كه به شكم او زدند و راندن در، درد زایمان گرفت و محسن را سقط كرد.

 
جهت دریافت تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
 

نفرینی که در سایه دستور ولی اجرا نشد

حضرت علی(ع) را وارد مسجد کرده بودند، در این هنگام حضرت زهرا (س)به هوش می‌آید، این نقل را باز «ابن قتیبه» دارد که وقتی حضرت فاطمه علیهاالسلام دید، شمشیر را بر سر امیر‌المومنان (ع) گرفتند و او را تهدید می‌کنند که اگر بیعت نکند، آن حضرت را گردن خواهند زد، فرمود: «دست از پسر عمویم بردارید که به خدا سوگند که اگر او را رها نکنید، به سوی قبر پیامبر(ص) می‌روم و در حق شما نفرین خواهم کرد»، معطل هم نشد و به سوی قبر مطهر پیغمبر(ص) رفت، امیرالمومنین(ع) که چنین صحنه‌ای را دید، به سلمان فرمود: «سلمان برو، جلوی ایشان را بگیر که اگر نفرین کند، خدا عذابی خواهد فرستاد که دیگر کسی روی زمین باقی نخواهد ماند!».

سلمان آمد تا مانع حضرت(س) شود، عرض کرد: شما پدرتان رحمة للعالمین بود، نفرین نکنید، فرمود: «ای سلمان! بگذار دادم را از این بیدادگران بگیرم»، سلمان عرض کرد: این گفته من نیست، این فرموده امیر‌المومنین است. لذا تا حضرت(س) شنید امیر‌المومنین دستور داده است، فرمود: «چون او فرمان داده است، من اطاعت می‌کنم و شکیبایی می‌ورزم و از خدا فقط می‌خواهم که بین ما و آنها داوری کند».

 

مصادره اموال

روزى چند از این ماجرا نگذشته بود كه حادثه دیگرى رخ داد.:دهكده فدك ملك شخصى نیست و نباید در دست دختر پیغمبر بماند!حاكم مسلمانان بمقتضاى راى و اجتهاد خود نظر مى‏دهد:آنچه بعنوان (فى‏ء) در تصرف پیغمبر بود،جزء بیت المال مسلمانان است و اكنون باید در دست‏خلیفه باشد.بدین جهت عاملان فاطمه (ع) را از دهكده فدك بیرون رانده‏اند.

در عصر پیغمبر (ص) و صدر اسلام،مسجد تنها مركز دادخواهى بود. از دختر پیغمبر حقى را گرفته و با گرفتن این حق سنتى را شكسته بودند.

 از تاریخ استفاده می شود كه غصب فدك پس از بیعت گرفتن از مردم برای ابی بكر و استقرار جانشینی او ؛ نیز پس از هجوم به خانه فاطمه (ع) برای بیعت گرفتن از علی بوده است.

ماجرای دفاع از فدك و خطبه فدكیه نیز در دوران بیماری و پس از آزردن آن بانو بوده ؛ اما در زمان شدت گرفتن و بستری شدن آن بانو نبوده است. حضرت در واپسین روزهای عمر خویش در بستر افتادند و این گونه نبوده كه از آغاز هجوم به خانه بستری شده باشند.

یاری‌طلبی

در انتهای این دو شب، امیرمؤمنان علی، باردیگر حضرت زهرا را بر روی مركبی می‌نشانند و دست حَسَنَین را می‌گیرند و به طلب یاری و اتمام حجّت، به در خانه مهاجران و انصار می‌روند. بسیاری درها را باز نمی‌كنند و پاسخ نمی‌گویند. باز هم گروه بسیار اندكی دعوت آن حضرت را اجابت می‌كنند

عرضه قرآن

واقعه روز هفتم، عرضه قرآن توسّط امیرمؤمنان است. آن حضرت وارد مسجد شده ـ در حالی كه گروهی در اطراف ابوبَكر در مسجد حاضر هستند ـ باصدای بلند می‌فرمایند: ای مردم! من پس از پایان غسل و دفن رسول خدا، به جمع‌آوری قرآن مشغول شدم، اینك این قرآن، كه یكی از دو ثقل است و من، كه ثقل دیگر آن هستم. عُمَر پاسخ می‌دهد: ما را به تو و قرآنی كه آورده‌ای، احتیاج نیست، ما نزد خود قرآن داریم. در پسِ این سخن، امیرمؤمنان خطبه‌ای رسا ایراد می‌فرمایند

پس از پایان این اتمام حجّت، امیرمؤمنان، قرآن تألیفی خویش را به منزل می‌برند. این قرآن، یادگار نبوّت و امامت تا زمان ظهور امام زمان است.

هتک حرمتی دیگر

روایت شده: «ابوبکر نامه‌ای بدین مضمون برای فاطمه نوشت که فدک را به او باز می‌گرداند، فاطمه در حالی که نامه را به همراه داشت، بیرون رفت، عمر او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه نامه‌ای است که که با خود داری؟ گفت: نامه‌ای است که ابوبکر در مورد بازگرداندن فدک برایم نوشته است، عمر گفت: آن را به من بده، ولی فاطمه نپذیرفت، عمر ضربه‌ای به فاطمه زد که او به زمین افتاد، عمر نامه را گرفت و پاره کرد، از آن پس فاطمه هفتاد و پنج روز بیمار بود و پس جان باخت»

آغاز مصادره فَدَك

حاكمان سقیفه، پس از مصادره ارثِ خاندان وحی و خُمسِ متعلّق به ایشان، چشم به فَدَك دوخته‌اند. فَدَكی كه هبه و هدیه رسول خدا به صدّیقه طاهره است و حكم ارث یا خُمس بر آن جاری نمی‌شود

جهت دریافت تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید

خطابه فاطمی

این خبر به خانه وحی می‌رسد. آن بانوی الهی مقنعه به سر می‌افكنند و خود را در چادری می‌پیچند و با گروهی از زنانِ بنی‌هاشم به جانب مسجد رسول خدا گام می‌نهند. ورود آن حضرت، هم‌زمان با حضور ابوبَكر در مسجد است. آن حضرت در پس پرده می‌نشینند و خطبه‌ای رسا، علیهِ دستگاه حاكم ایراد می‌فرمایند.

این خطبه آن چنان تأثیر می‌گذارد كه در تاریخ نقل می‌كنند: تا به آن روز دیده نشد كه مردمان چنین ناله و گریه‌ای سر دهند.

شرح ماوقع از زبان خود حضرت فاطمه در بخشی از خطبه فدک :

هنوز دو روزى از مرگ پیغمبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته،آنچه نبایست، گردید.و آنچه از آنتان نبود بردید.و بدعتى بزرگ پدید آوردید.

مصادره قطعی فَدَك

قدرت حاكمه برای نشان دادن اقتدار خویش، در همین روز، یعنی پانزدهمین روز پس از وفات رسول خدا، كارگزارانِ حضرت صدّیقه كبری را از فَدَك اخراج می‌كند. این تصمیم، به ظاهر در آغاز صبح و با فرستادن عناصر خلیفه به سوی منطقه خَیبَر و دهكده فَدَك صورت گرفته است.

 

ماجرای بیت الاحزان

حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز در مبارزه با غاصبان حق امیرالمؤمنین و فدک، وقتی نتیجه ندیدند، شیوه گریه و حزن را در پیش گرفتند. تا جایی که در حدیث آمده است که مردم آمدند و گفتند:« یا علی!فاطمه هم شب گریه می‌کند و هم روز و ما راحتی و آسایش نداریم. شما از او بخواهید که یا شب گریه کند و یا روز

کسانی که از گریه اش آزرده می شدند غاصبان خلافت بودند زیرا خانه حضرت زهرا دیوار به دیوار مسجد النبی بود و آنها همچنان که بر منبر بودند یا نماز می خواندند صدای گریه ی حضرت را می شنیدند. حضرت فاطمه در برابر این اعتراضات ساکت نشدند بلکه راه مبارزه را تغییر دادند و دست حسنین را گرفتند و در حالی که در جمعی از زنان مدینه بودند به قبرستان بقیع می رفتند و در سایه درختی برای رسول خدا نوحه سرمی دادند. اما ابوبکر و عمر(لعنت الله علیهما) برای خاموش کردن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آن درخت را قطع کردند. امیرالمؤمنین برای ایشان مکان مسقفی فراهم کردند که در آن به سوگواری بپردازند و نام آن را بیت الاحزان گذاشتند. شب امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌رفت و او را به خانه می‌آورد. حضرت فاطمه 27 روز چنین عمل کرد

 

مدت بیماری و زمان شهادت

دختر پیغمبر چند روز را در بستر بیمارى بسر برده؟درست نمى‏دانیم،چند ماه پس از رحلت پدر زندگانى را بدرود گفته؟،روشن نیست.كمترین مدت را 40 شب و بیشترین مدت را 8 ماه نوشته‏اند و میان این دو مدت روایت‏هاى مختلف از 2 ماه  تا 75 روز، 3 ماه، و 6 ماه  است.

در روایات متعددی از ابی عبدالله آمده است: «علت وفاتش این بود که قنفذ غلام آن مرد (یعنی عمر) به دستور وی، فاطمه را با نوک غلاف شمشیر زد و بدین ترتیب فاطمه محسن را سقط کرد و به همین سبب به شدت بیمار شد

روضه حاج محمود کریمی (بیت رهبری سال 91) | دانلود فایل

 

این نوشتار براساس مطالب مندرج در مآخذ ذیل به رشته تحریر درآمده است

(منابع تخصّصی در زمینه استخراج حوادث هجوم اصلی و زمان وقوع آن): 

1. الهجوم علی بیت فاطمه: عبدالزهراء مهدی

2. دانشنامه شهادت حضرت زهرا (جلد 2 ـ 1): علی لبّاف

(منابع تخصّصی در زمینه آشنایی با دلایل سكوت امیرمؤمنان در ماجرای هجوم): 

3. مظلومی گمشده در سقیفه (جلد 2 و 4): علی لبّاف

(منابع تخصّصی در زمینه مصادره اموال حضرت زهرا): 

4. عبور از تاریكی: عدنان درخشان، علی لبّاف

(منابع تخصّصی در زمینه آشنایی با ماجرای سقیفه و غصب خلافت): 

5. سقیفه: علاّ مه سید مرتضی عسكری

6. پس از غروب: یوسف غلامی

7. تاریخ خلفا: رسول جعفریان

8. خاستگاه خلافت: عبدالفتّاح عبدالمقصود

9. جانشینی حضرت محمّد: ویلفرد مادلونگ.

نظر از:  

زیباترین نمایش تابان روزگار
زهراست آنکه مانده در اذهان روزگار

یک قطره از عنایت زهرا نمی شود
براین زمین کرامت باران روزگار

این سالها که آمد و رفته است همچنان
زهرا بود بزرگ بزرگان روزگار

یعنی چرا بزرگی زهرا غریب ماند
باید سؤال کرد زدیوان روزگار

باید سؤال کرد چرا درب خانه سوخت
از منتقم در آخر وپایان روزگار

اللهم عجل لولیک الفرج

1394/12/16 @ 19:17


فرم در حال بارگذاری ...

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب درپی درگذشت آیت الله واعظ طبسی:

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای و  آیت الله واعظ طبسی


در پی درگذشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب آیت الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی رحمةالله علیه، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادر کردند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با تأسف و اندوه خبر درگذشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ عباس واعظ طبسی رحمةالله علیه را دریافت کردم. ایشان برادری همدل و همزبان برای اینجانب و مریدی صَدیق برای امام راحل و خدمتگزاری پایدار و سخت کوش برای انقلاب بودند. از نخستین طلیعه های مبارزات نهضت اسلامی، مشهد مقدس شاهد حضور شجاعانه و اثرگذار این روحانی محترم در عرصه های پرخطر و قبول دشواریهای آن بود و این حضور صریح و صادقانه تا آخرین روزهای مبارزات ملت ایران ادامه یافت. پس از انقلاب، اعتماد امام بزرگوار به ایشان منشأ کسب افتخار تولیت و خدمت به آستان مبارک رضوی علیه آلاف التحیة و السلام شد و خدمات بی سابقه به این آستان مقدس با همت و عزم راسخ ایشان شکل گرفت و امید است که توجهات آن حضرت شامل حال این خدمتگزار با اخلاص گردد. موضع انقلابی و وفاداری به آرمانهای نظام اسلامی و مجاهدت در این مسیر دشوار که غالباً بدون تظاهر انجام گرفته است، خود فصل دیگری از زندگی این روحانی عالیقدر است. اکنون با فقدان ایشان اینجانب برادر مهربان و همسنگر دوران غربت و شدت پیش از انقلاب و همکار سخت کوش سالهای پس از انقلاب را از دست داده و از خداوند رحیم پاداش شایسته و غفران و رضوان الهی را برای ایشان مسألت میکنم.

 
به خاندان مکرّم و بازماندگان ایشان بویژه همسر صبور و نیک اندیش و فرزندان محترم صمیمانه تسلیت عرض میکنم و صبر و اجر برای آنان مسألت مینمایم.
  سید علی خامنه ای 
 ۱۴ اسفند ماه ۱۳۹۴
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 
5 stars

اندوه بی پایان ما از این واقعه دردناک قابل وصف نیست.

مصیبت وارده را تسلیت عرض می نمايیم.

مدرسه علمیه امام خمینی(ره)

1394/12/15 @ 09:16


فرم در حال بارگذاری ...

وقت فضیلت نماز شب و قضای آن

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

کرسی خارج فقه آیت الله‌ العظمی‌ تبریزیوقت نافله شب، بعد از انتصاف ‌اللیل تا طلوع فجر ثانی است که همان، وقت دخول صلاة صبح است.

خبرگزاری «حوزه» در ادامه انتشار سلسله درس های خارج فقه مرحوم آیت الله العظمی تبریزی، تقریر درس این مرجع فقید شیعه با موضوع: «وقت فضیلت نماز شب و قضای آن» را منتشر می کند.

* مسئله 8: «وقت نافلة ‌اللیل مابین نصفه و‌الفجر‌الثانی، و‌الافضل اتیانها فی وقت ‌السحر و هو‌الثلث ‌الأخیر من ‌اللیل، و أفضله ‌القریب من ‌الفجر». [عروة الوثقی/1/525]

صاحب عروۀ (ره) می ‌فرماید: وقت نافله شب، بعد از انتصاف ‌اللیل تا طلوع فجر ثانی است که همان، وقت دخول صلاة صبح است؛ و می‌ فرماید: افضل اوقات برای صلاة شب، ثلث اخیر شب است، که از آن تعبیر به سحر می ‌شود؛ و افضل از او هم قرب الی ‌الفجر است. هرچه اتیان صلاة شب به طلوع فجر قریب بشود، فضیلتش بیشتر است. کلام در مقام در دو جهت واقع می ‌شود.

جهت اول: داخل شدن وقت صلاة‌ لیل بعد از انتصاف ‌اللیل است، در مقابل این ‌که صلاة‌ لیل را قبل از انتصاف‌ اللیل و در اول ‌اللیل هم می ‌شود خواند.

جهت دوم: در آخر وقت صلاة لیل است که بعضی فرموده ‌اند:‌ آخر وقت، طلوع فجر اول است، اما مشهور می‌ گویند: طلوع فجر ثانی، آخر وقت نماز شب است. فعلاً کلام در جهت اولی است که وقت صلاة لیل بعد از انتصاف ‌اللیل داخل می ‌شود. در مقابل این‌ که قبل از انتصاف ‌اللیل وقتش نیست. بر این مسئله، دعوای اتفاق و تسالم بین اصحاب شده است که وقت آن بعد انتصاف ‌اللیل است؛ و معلوم است در مواردی که دلیل شرعی و مدرک اجتماع در بین معلوم یا محتمل بشود، آن اجماع تعبدی نمی ‌شود، اجماع مدرکی است که به درد نمی‌ خورد. در مانحن فیه، مدرک معلوم است، و یا لااقل محتمل است؛ لذا اجماع در مانحن فیه قیمتی ندارد، عمده روایات و خطابات شرعی است که از آن ‌ها چه استفاده می ‌شود.

...

* روایات دال بر دخول وقت نماز شب بعد از نصف شب

از روایات متعدده ‌ای ظاهر می ‌شود که دخول وقت صلاة‌ لیل بعد از انتصاف ‌اللیل است. یکی از این روایات صحیحه زرارۀ [وسایل ‌الشیعه/4/59/ح1] است. روایت اول «محمد‌بن الحسن باسناده عن ‌الحسین ‌بن سعید، عن ابن ‌‌ابی‌ عمیر، عن ابن ‌اُذَینة» عمر‌بن أذینه است «عن زرارة» روایت من حیث ‌السند صحیحه است «قال: تصلی… بعد ما ینتصف ‌اللیل ثلاثة عشرة رکعة، منها‌الوتر و منها رکعتا‌الفجر» بعد از انتصاف ‌اللیل این سیزده رکعت را بخوان. اگر بعد از انتصاف ‌اللیل وقت صلاة ‌اللیل نبود، می ‌فرمود: «و بعد‌العشاء ثلاث عشرة رکعة» از این سیزده رکعت صلاة ‌الوتر است که صلاة ‌الوتر به شفع و وتر به هر سه رکعت اطلاق می ‌شود و از این سیزده رکعت دو رکعت صلاة فجر یعنی نافله صبح است.

 از این روایت مبارکه به مقتضای تقیید و تحدید به انتصاف ‌اللیل معلوم می ‌شود که صلاة ‌اللیل سیزده رکعت است، بعد از انتصاف ‌اللیل شروع می ‌شود. روایت دیگر [وسایل ‌الشیعه/6/495/ح2] «و باسناده عن سعد» شیخ به سندش از سعد‌بن عبدالله نقل می ‌کند: «عن احمد و عبدالله ابنی محمد‌بن عیسی» احمد و عبدالله دو پسر محمد‌بن عیسی، که احمدبن محمد‌بن عیسی شخص جلیل ‌القدر است، ولی عبدالله ‌بن محمد‌بن عیسی توثیقی ندارد، «عن علی ‌بن الحکم» سعد‌بن عبدالله همیشه از احمد‌بن محمد‌بن عیسی نقل می‌ کند؛ ‌روایات کثیره ‌ای دارد «عن عبدالله ‌بن بُکَیر» به واسطه عبدالله ‌بن بُکَیر موثقه است، چون عبدالله ‌بن بُکَیر فطحی است «عن زرارۀ، عن ابی ‌جعفر علیه ‌السلام قال: انما علی أحدکم اذا انتصف ‌اللیل أن یقوم فیصلی صلاته جملة واحدة ثلاث عشرة رکعة» این است و جز این نیست که بر آحاد شما تکلیف است وقتی انتصاف ‌اللیل شد، «ان یقوم فیصلی ثلاث عشر رکعة» که دلالت می‌ کند بر همین معنایی که عرض کردم، مثل «اذا زالت ‌الشمس» است «اذا غربت ‌الشمس» است،‌ دلالت می‌ کند. هم ‌چنین صحیحه فضیل [وسایل ‌الشیعه/4/248/ح3] «محمد‌بن الحسن باسناده عن ‌الحسین ‌بن سعید، عن ‌بن ابی ‌عُمیر، عن عمر‌بن اُذینة، عن فضیل، عن احدهما أن رسول ‌الله صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله ‌وسلم کان یصلی بعد ما ینتصف ‌اللیل ثلاث عشرة رکعة» صلاة ‌اللیل بر رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم واجب بود، یعنی آن نماز شبی که بر ما مستحب است، بر ایشان فرض بود، سیزده رکعت را بعد از انتصاف ‌اللیل می ‌خواند. اگر این روایت را به آن روایات منضم کنیم که دلالت می‌ کنند رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم و امیرالمؤمنین علیه ‌السلام بعد از این‌ که صلاة عشاء را می ‌خواندند، تا نصف ‌اللیل، صلاة ‌اتیان نمی‌ کردند.

یکی دیگر از این روایات صحیحه، عمر‌بن اُذینه [وسایل ‌الشیعه/4/230] است «و عنه» یعنی کلینی نقل می ‌کند: عن علی ‌بن ابراهیم، «عن أبیه، عن ابن ‌ابی‌ عُمیر، عن عمر‌بن اُذینة،‌ عن عدة أنهم سمعوا أبا جعفر علیه ‌السلام یقول: کان أمیرالمؤمنین علیه ‌السلام لایصلی من ‌النهار [شیئا] حتی تزول ‌الشمس» زوال شمس، وقت نافله صلاة ظهر است. این در مقابل این‌که نافله ظهر را قبل از ظهر می ‌شود خواند «و لامن ‌اللیل بعد ما یصلی ‌العشاء، الآخرة حتی ینتصف ‌اللیل» حتی این ‌که انتصاف ‌اللیل بشود. این هم «بعد ما یصلی‌العشاء» دارد، وتیره را ندارد، نه در رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم نه در مولانا امیر‌المؤمنین علیه ‌السلام».

باز در معتبره زراره دارد [وسایل ‌الشیعه/4/157/ح3] «و باسناده عن ‌الحسین ‌بن سعید، عن ‌النضر» ‌بن سوید (ره) «عن موسی ‌بن بکر» واسطی، گفتیم: از معاریف است و حُسن ظاهر دارد، «عن زرارۀ، قال: سمعت أبا جعفر علیه ‌السلام یقول کان رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم» در ذیلش دارد: «… کان لایصلی بعدالعشاء حتی ینتصف ‌اللیل» بعضی اشکال کرده ‌اند که رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله‌ وسلم این ‌را می ‌خواند، فعل ایشان دلالت می‌ کند که این فضیلت دارد. چون رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم فضیلت را ترک نمی‌ کرد، این دلالت نمی‌ کند که قبلاً نمی ‌شود خواند. پاسخ آن‌ که این روایات که رسول ‌الله صلی ‌الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم قبلاً نمی ‌خواند،‌ مولانا أمیر‌المؤمنین علیه ‌السلام ترک می ‌کرد، دلالت دارند. امام علیه ‌السلام که این ‌ها را نقل می ‌کند، می ‌خواهد مطلب را مسلم کند. لذا می ‌خواهد بیان کند که حکم چنین است و تأسیس از اول این ‌چنین است. در روایاتی دارد که می ‌فرمایند: هر چه ما می‌ گوییم از رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم نقل کنید. امام علیه ‌السلام این‌ ها را در مقام بیان می ‌فرماید. صاحب شریعت، خودش بعد از انتصاف ‌اللیل می ‌خواند. مولانا أمیر‌المؤمنین علیه ‌السلام با آن مقام و عبادت ‌شان، از نصف شب صلاة لیل را شروع می ‌کردند. از این معلوم می ‌شود که وقتش همین وقت است. روی این حساب است که صدوق (ره) [وسایل ‌الشیعه/4/ 248/ح1و2] در روایتی مرسله، می ‌فرماید: «محمد‌بن علی ‌بن ‌الحسین باسناده عن ـ عبدالله ـ عبید‌بن زرارة، عن ابی ‌عبدالله علیه ‌السلام أنه قال: کان رسول ‌الله صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلم اذا صلی ‌العشاء أوَی الی فراشه فلم یصل شیئاً حتی ینتصف ‌اللیل» بعد از این ‌که صاحب وسایل این را نقل می‌ کند، می‌ گوید: «و قال:» صدوق «أبوجعفر علیه ‌السلام : وقت صلاة ‌اللیل مابین نصف ‌اللیل الی آخر‌اللیل» لعل صدوق (ره) از روایاتی که در مانحن فیه ذکر کردیم، استفاده کرده است که آن روایات ظاهرش این است که وقت صلاة ‌اللیل بعد از انتصاف ‌اللیل است.

اگر ما بودیم و این روایات، ملتزم می ‌شدیم که وقت صلاة ‌اللیل به انتصاف ‌اللیل می ‌باشد، دلالت این ‌ها فی ‌نفسه تمام است.

* روایات دال بر جواز اتیان نماز شب قبل از نیمه ‌شب

در مقابل این روایات، از روایاتی استفاده می‌ شود که نافله صلاة لیل را می ‌شود قبل از انتصاف لیل خواند. یکی از آن روایات که لعل عمده‌ آن، همین روایت است؛ موثقه سماعه [وسایل ‌الشیعه/4/252] است: شیخ (ره) «عنه» یعنی محمد‌بن‌ الحسن باسناده عن ‌الحسین ‌بن سعید «عن محمدبن ابی ‌عمیر، عن جعفر‌بن عثمان» که همان جعفر‌بن عثمان شریک است، رواسی که خود و برادرانشان از اجلا هستند «عن سماعة» سماعة ‌بن مهران که واقفی است، لذا روایت موثقه می ‌شود، «عن ابی ‌عبدالله علیه ‌السلام قال: لابأس بصلاة ‌اللیل فیما بین أوله الی آخره الا أن أفضل ذلک بعد انتصاف ‌اللیل» صلاة ‌اللیل را اول لیل هم بخوانی عیب ندارد. این قرینه می ‌شود بر این‌که بعد از انتصاف لیل خواندن، هر مقداری که طلوع فجر نزدیک شود، افضل است «و لابأس بصلاة ‌اللیل فیما بین اولیه الی آخره، الا ان أفضل ذلک بعد انتصاف ‌اللیل» افضل از این انتصاف ‌اللیل است. این روایت من حیث‌ السند و من حیث ‌الدلاله هم تمام است.

پس از ظهور آن روایاتی که خواندیم، رفع ید می ‌شود که انتصاف ‌اللیل دخول اصل وقت باشد بلکه آن، وقتِ فضیلت می ‌شود و این، وقت اجزاء می ‌شود.

روایت دیگر، صحیحه محمد‌بن عیسی ‌بن عبید است [وسایل ‌الشیعه/4/253/ح14]، «عن محمد‌بن عیسی قال: کتبت ‌الیه» به امام علیه ‌السلام نوشتم «أسأله یا سیدی» قرینه است که امام علیه ‌السلام است «روی عن جدک أنه قال» از جد شما سؤال شده است که فرموده است: «لابأس» همان روایت سماعه است که جدش ابی ‌عبدالله امام صادق علیه ‌السلام فرموده بود. «لابأس بأن یصلی ‌الرجل صلاة ‌اللیل فی أول ‌اللیل، فکتب فی أی وقتٍ صلی فهو جائزٌ إنشاء الله» امام هم در جواب تصریح فرمود: هر وقت بخواند عیب ندارد. این روایت، دلالت بر این معنا می‌ کند.

روایت دیگری از حسین ‌بن علی ‌بن بلال [وسایل ‌الشیعه/4/253/ح13] است که ضعیف است، آن دارد «کتبت الیه فی وقت صلاة ‌‌اللیل، فکتب عند زوال ‌اللیل و هو نصفه أفضل فان فات فاوله و آخره جائز» اگر در نصف ‌اللیل نشد، اول و آخر آن هم جایز است و عیبی ندارد.

* تعارض روایات در فضیلت صلاة‌ لیل در اول یا قضاء آن

روایاتی که خواندیم، با صحیحه معاویة ‌بن وهب [وسایل ‌الشیعه/4/255/ح1] معارض است که صاحب وسایل (ره) آن ‌را ذکر فرموده است‌ از «محمد‌بن علی ‌بن الحسین باسناده عن معاویة ‌بن وهب» که سند صدوق است و هم «رواه ‌الکلینی عن عدة من أصحابنا عن أحمد‌بن محمد، عن ‌الحسین ‌بن سعید، عن حماد‌بن عیسی عن معاویة بن وهب»، روایت، من حیث ‌السند صحیحه است «عن ابی‌ عبدالله علیه ‌السلام أنه قال: قلت له: أن رجلا من موالیک من صلحائهم» مراد از موالیان و صلحای شیعیان شما «شکی الی ما یلقی من ‌النوم» شکایت کرد که خوابش می ‌گیرد؛ «و قال أنی ارید‌القیام باللیل» من می ‌خواهم شب بیدار شوم «فیغلبنی ‌النوم» نوم مرا می‌ گیرد، نمی‌ گذارد «حتی أصبح» حتی این‌ که طلوع فجر می‌ شود. آن وقت، صلاة ‌اللیل از دست می ‌رود، شروع می‌ کنم به قضا کردن آن ‌ها «فربما قضیت صلاتی‌ الشهر‌المتتابع»‌ یک ماه نماز شب ‌ها را قضاء می ‌کنم. «و‌الشهرین» دو ماه نماز شب ‌ها را قضاء می‌ کنم «أصبر علی ثقله» بر من ثقیل است، ولی صبر می‌ کنم «فقال: قرة عین والله»‌ امام در جواب فرمود: عجب مؤمنی است، قرة عینٍ و‌الله «و لم یرخص فی ‌النوافل اول‌ اللیل» امام علیه ‌السلام به این شخص ترخیص نداد که در اول لیل، نافله لیل را بخواند، فرمود: همان ‌جور قضاء بخوان. بعد فرمود: «و قال: القضاء بالنهار أفضل» قضاء نوافل در روز، افضل بر اتیان اول لیل است. صاحب عروه [عروة الوثقی /1/ 525/مسئله10] هم فتوا می ‌دهد به این، که اگر امر دایر باشد انسان صلاة لیل را اول بخواند یا قضاء بکند، قضا افضل است.

* عنوان تعجیل به مستحب و اتیان نماز شب قبل از نیمه ‌شب

مشروع است که انسان مستحب را قبل‌ از وقت اتیان کند، اما این به ‌عنوان تعجیل به مستحب است، نه این‌ که اتیان مستحب در وقتش است، مثل آن کسی که می ‌ترسد روز جمعه نتواند غسل کند. مشهور می ‌گویند: [موسوعة ‌الامام الخویی/10/22]: روز پنج ‌شنبه غسل کند، آیا روز پنج ‌شنبه غسل روز جمعه می ‌شود؟! این اسمش، تعجیل بالمستحب است. در بعضی موارد شارع تعجیل بالمستحب را تجویز می ‌کند. [رک: وسایل ‌الشیعه/3/319/باب9]

در مانحن فیه هم اگر اول ‌اللیل اداء بشود، چه جور می ‌شود که قضاء از اداء افضل باشد؟ اگر ‌بنا بشود که صلاة ‌اللیل در اول ‌اللیل اتیان بشود، چنانچه از باب تعجیل مستحب نباشد، پس چه جوری می ‌شود که قضاء آن افضل است از اداء باشد؟ این‌ که معقول نیست. اداء اتیان فی ‌الوقت است. پس معلوم می ‌شود که این به ‌عنوان تعجیل است، این عنوان تعجیلی است. فقیه، باید بصیر باشد، این به‌ عنوان تعجیلی است، نه به ‌عنوان اتیان مستحب در وقتش است.

روایات سابقه می‌ گفتند که وقتش «اذا انتصف ‌اللیل صلاة ‌اللیل امر دارد، و رسول ‌الله صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله ‌وسلم هم همین‌ جور می‌ کرد. این منافات ندارد که بگوید:‌ «لابأس»، قبل از انتصاف لیل بخواند، منتهی اطلاق این روایات را مقیّد خواهیم کرد به آن صورتی که انسان عذر داشته باشد که تعجیل به صلاة ‌اللیل که مستحب است، عیب ندارد. این را ملتزم می‌ شویم و موثقه سماعه دلالت می‌ کند، ولکن چون در سایر روایات این تعجیل را مقید به عذر کرده و فرموده ‌اند: ‌اگر عذر داشته باشد، مثل تقیید در غسل روز جمعه است، اینجا هم لابأس که اول‌ اللیل اتیان کند، برای شخص که عذر دارد،‌ می ‌تواند تعجیل کند و لکن قضاء از آن افضل است. پیش فقیه این ‌جور جمع می ‌شود، این روایات با همدیگر تعارض ندارد، این عنوان اتیان ‌الوقت نیست، تجویز اتیان فی اول‌ الوقت است، آن روایت صحیحه معاویة‌ بن وهب دلالت می ‌کند که اول ‌اللیل اتیان در وقت نیست، قضاء از آن افضل است. می ‌گوییم: عیب ندارد، آن هم فضیلت دارد، اول ‌اللیل بخواند عیب ندارد، ولکن قضاء از آن افضل است و آن تعجیل است، خودش هم در حق معذور به قرینه روایاتی که در مسأله نهم ذکر خواهیم کرد و خواهیم گفت: عیب ندارد.

* دایره عنوان تعجیل به مستحب

اگر کسی ملتزم بشود ـ بعید نیست که ملتزم بشویم ـ در بعضی از موارد نسبت به بعض از اشخاص مثل آن ‌جاهایی که انسان در لیالی صیف است که خیلی شب کوتاه است؛ آن ‌جا اگر در روایات وارد بشود که وقت اوسع است «من اول ‌اللیل» است ممکن است که فقیه ملتزم بشود تخصیص بزند و بگوید «الا ایام ‌الصیف» که لیل کوتاه است یا شخص مسافر است، راحله حرکت می ‌کند و باید نمازش را هر چه که هست بخواند، اگر دلیل قائم بشود ملتزم می ‌شویم. کلام در این است که این روایت که در مانحن فیه «لابأس» می ‌گفت، و می ‌گفت: اتیان کن. اگر یک روایتی اخص از صحیحه معاویه ‌بن عمار باشد، در مورد خاصی باشد و دلالت به توسعه وقت کند، به آن اخذ می ‌کنیم؛‌ ولکن اگر این روایات باشد، مقتضای جمعش با این صحیحه معاویۀ ‌بن وهب است که این تعجیل در نافله است، و تعجیل در نافله دلیل شرعی می ‌خواهد. چون شارع باید این را تجویز کند که نافله را قبل از وقت به عنوان تعجیل بخوانیم، و الا این بدعت و تشریع می‌ شود. لذا جماعتی از فقهای متأخرین و هوالصحیح کما ذکرنا، تعجیل در غسل جمعه را قبول نکرده ‌اند؛ چون روایت آن ضعیف است. [موسوعة ‌الامام ‌الخویی/10/22] و الا اگر این روایت تمام بود ملتزم می ‌شدیم و اشکالی هم نداشت.

امام علیه ‌السلام فرمود: ‌قضاء، افضل است؛ وقتی روایت صحیحه حجت شد، باید اخذ کرد. این روایت می‌ گوید: قضاء افضل از آن اداء است، معنایش این است که آن در وقت نیست. آن روایت هم می‌ گفت: «لابأس»، عیبی ندارد. منتها اطلاق آن روایاتی که خواهد آمد، به صاحب الاعذار تقیید خواهد کرد، آن ‌هایی که عذری دارند، مثل شخصی که خواب می ‌ماند، و یا فرض کنید که کار دیگری دارد،‌ مانعی ندارد که اخذ به آن ‌ها کنیم. اگر انسان، شمّ فقاهت را ملاحظه کند، و روایات را با آن حساب کند، می ‌بیند که مسأله صاف است و اشکالی ندارد.

ائمه علیهم ‌السلام با آن ابتلایی که در آن زمان داشتند، چه جور این احکام را به ما رسانیده ‌اند و ما را غنی کرده‌ اند؟ در هر واقعه‌ ای، حجتی از آن ‌ها هست، قل واقعه ‌ای که حجتی از آن ‌ها نرسد که حکم آن واقعه از آن ‌ها نباشد، این به برکت آن ‌ها است، ارواح ‌العالمین لهم ‌الفداء. والحمدلله رب ‌العالمین.

تحقیق و تنظیم: حجت الاسلام داود دهقانی

منبع: هفته نامه «افق حوزه»

نظر از:  

سلام علیکم
ممنون عالی بود
اللهم ارزقنا

1394/12/14 @ 21:49


فرم در حال بارگذاری ...