فراموشي خدا چه اثري در انسان دارد؟

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1394

 

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ

أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(الحشر/19)
و چون کساني مباشيد که خدا را فراموش کردند

و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشي کرد آنان همان نافرمانانند.


 
در مرحلۀ عمل آن كس كه خدا را و حضور او (جلّ و علا) را فراموش كند
به فراموشي از خويشتن خويش مبتلا شود،
بندگي خود را فراموش كند،
از مقام عبوديت به فراموشي كشيده شود و كسي كه نداند چه است،
و كي است،
و چه وظيفه دارد و چه عاقبت؟
شيطان در او حلول نموده و به جاي خويشتن او را نشسته،
و شيطان عامل عصيان و طغيان است و اگر به خود منتقل شود شايد به صورت شيطان سطر و مطرود حق تعالي در آيد.
قسمتی از نامه حضرت امام خميني (ره) به  حاج سيد احمدخمینی(ره)


 

نظر از: ابراهيمي [عضو] 

سلام عالی بود
خیلی ممنون از لطفتان
امشب شب ليلة الرغائب شب آرزوهاست
آرزودارم ناخواسته بدست آوري آنچه راکه خواسته ات است.وشگفت زده باخود بیاندیشی:
"آیاکسی برایم آرزویی کرده بود!

1394/02/03 @ 19:36
نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

با سلام .
مطلب بسیار مفیدی بود.

1394/01/29 @ 11:31
نظر از: الزهرا (س) نصر [عضو] 

سلام
خداوند ایشان را رحمت کند
ممنون از مطلب خوب شمابه وبلاگ مدرسه ما هم سر بزنید
http://186.womenhc.com

1394/01/25 @ 16:08


فرم در حال بارگذاری ...

دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟

نوشته شده توسطرحیمی 23ام فروردین, 1394

 روزگاریست که با گریه تبسّم کردم

غرق دنیا شده ام ، تا که تورا گم کردم

 

چند باری به تو نزدیک شدم اما بعد

باز با دل هوس خوشه ی گندم کردم

 

اکثرا مردم اینجا پر کذبند و دروغ

رنگ آنها نشوم پشت به مردم کردم

 

آخرین ذریّه ی عشق پی دیدنتان

نذر در مرقد ذرّیه ی هشتم کردم


از تو پنهان نشود چون ز خدا پنهان نیست

بی قرارم ، هوس یک سفر قم کردم

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

چند روز دیگر از عمر شما باقی است!

نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1394

كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ(الرحمن/26)

 

 
 

پیرمردی  یخ  فروش   دوره    گرد 

در  هوای  گرم  می زد  آه  سرد

کای دریغا  چشم  من در خواب شد

وان  همه  سرمایۀ من  آب شد

ای  پسر عمر  تو  آن سرمایه  است

کوش کان را رایگان ندهی ز دست

گر  رود  بخت  تو از غفلت  به  خواب

می شود سرمایۀ  عمر  تو  آب

پیش کز حسرت بر آری بانگ و جوش

پند  گیر  از کار  پیر  یخ  فروش

عمر ما برف است و گشت ماه  و روز

آفتاب   تیر  و   گرمای   تَموز

  ” استاد جلال همایی”

...

 

همه انسان‌ها زیانکارند!

 عصر به معنای دهر و زمان است. و این قول ابن عباس می‌باشد که خداوند به زمان و دوران قسم می‌خورد زیرا دهر و زمان برای خردمندان بسیار ارزشمند است که از آن عبرت می‌گیرند. و چه بسا با سایر آیات سوره نوعی سازگاری و تناسب داشته باشد چه بحث از زیان و ضرر انسان است که پیوسته عمرش می‌گذرد و کمتر عبرت می‌گیرد.


در این سوره کوتاه مطالب بسیار ارزشمندی گنجانده شده که به برخی از آن‌ها فهرستوار إشاره می‌شود.

خداوند در قرآن کریم به بعضی از مخلوقات و آفریده‌هایش بنا به اهمیتی که دارند و یا به خاطر اقتضای مقام، سوگندخورد. در این سوره مبارکه به “عصر” سوگند خورده است.

 

عصر چیست؟

مفسرین در این کلمه توجیهات و تأویلات بسیار دارند که مهم‌تر از آن‌ها چند چیز است:

1ـ عصر به معنای دهر و زمان است. و این قول ابن عباس می‌باشد که خداوند به زمان و دوران قسم می‌خورد زیرا دهر و زمان برای خردمندان بسیار ارزشمند است که از آن عبرت می‌گیرند. و چه بسا با سایر آیات سوره نوعی سازگاری و تناسب داشته باشد چه بحث از زیان و ضرر انسان است که پیوسته عمرش می‌گذرد و کمتر عبرت می‌گیرد.

2ـ برخی دیگر از مفسران گفته‌اند که مقصود وقت عصر و چاشت می‌باشد که آخرین ساعات روز در این زمان سپری شود و به هر حال به قدرت و سلطنت خداوند باز می‌گردد که زمان را با اختلاف شب و روز آفرید تا عظمت خود را در این اختیار مناسب و ظریف نشان دهد. و هنگام عصر هنگامی است که آفتاب با آن همه نور و فروغ به پشت پرده تاریکی فرو می‌رود تا جا را برای سلطان شب بگشاید.. و چنانکه خداوند به ضحی که اول روز است ـ قسم یاد کرده به عصر نیز، که آخر روز است ـ قسم یاد می‌کند که این دو هنگام مهم را در حرکت شبانه روز گوشزد کند. و اهمیت این دو زمان بیشتر می‌شود وقتی بنگریم روایات در فضیلتشان زیاد آمده و دعا در این دو وقت مستجاب است.

عصر به معنای دهر و زمان است.و این قول ابن عباس می‌باشد که خداوند به زمان و دوران قسم می‌خورد زیرا دهر و زمان برای خردمندان بسیار ارزشمند است که از آن عبرت می‌گیرند. و چه بسا با سایر آیات سوره نوعی سازگاری و تناسب داشته باشد چه بحث از زیان و ضرر انسان است که پیوسته عمرش می‌گذرد و کمتر عبرت می‌گیرد

 

3ـ بیشتر مفسران آن را به نماز عصر تفسیر کرده‌اند. و نماز عصر که “الصلاة الوسطی” نام دارد بسیار با اهمیت است و در قرآن و حدیث از آن به بزرگی یاد شده است و دارای فضیلت بی شمار است. در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: “من فاتته صلاة العصر فکأنما وتر أهله و ماله” کسی که نماز عصر از او فوت شود مانند کسی است که از اهل و مال خود جدا شده و بی کس و بی مال شده است.

ان الانسان لفی خسر: این جواب قسم است که یک سنت الهی است. همانا انسان به تحقیق در حال خسران و زیان است. دو تأکید در این جمله وجود دارد یکی “إن” و دیگری “لام تأکید” که هر دو مطلب را تأکید می‌کند.و الف و لام انسان برای جنس است یعنی جنس انسان در حال زیان است. پس شامل حال همه می‌شود.

زیرا عمر همچنان می‌گذرد و انسان کمتر از أوقاتش به عبادت خدا می‌گذراند، پس انسان در هر حال در حال گذراندن عمر ، زیانکار است.

در روایتی آمده است که روز قیامت همه مردم حتی اولیای خدا در حال حسرت و ندامت اند و لذا قیامت را یوم الحسره می‌خوانند که همه بدون استثنا در آن روز پشیمانند که ای کاش بهتر و بیشتر عبادت می‌کردیم و اوقاتمان را به بطالت و کسالت نمی‌گذراندیم. و اینسان انسان‌ها در همه ادوار با ضرر و زیان دست به گریبانند که هر چه از سرمایه عمر کاسته می‌شود ذخیره و توشه آخرت کمتر می‌گردد. فخر رازی در تفسیر خود از یکی از بزرگان گذشته نقل می‌کند که می‌گفت: معنای آیه را از یک مرد یخ فروش فهمیدم. او فریاد می‌زد: “ارحموا من یذوب رأس ماله” به کسی که سرمایه‌اش دارد آب می‌شود رحم کنید. او گوید: پیش خود گفتم این است معنای “انّ الانسان لفی خسر” زیرا عمر انسان مانند آن یخ‌ها آب می‌شود و از بین می‌رود و سرمایه ای برای خویشتن نمی‌اندوزد.

استثنا شامل حال مؤمنانی می‌شود که نه تنها در زبان و قلب ایمان دارند بلکه با عمل نیز ایمانشان محرز و ثابت است، و اینان با دو خاصیت مهم از دیگران جدایند و آن سفارش کردن خود و دیگران به حق و پذیرش آن در هر زمان و مکان، در خوشی و سختی و در سرّاء و ضرّاء و سفارش دوم سفارش به صبر است که صبر از عزائم امور می‌باشد و بسیار اهمیت دارد بلکه بالاتر از آن چیزی نیست

در روایتی از امام هادی علیه السلام نقل شده که فرمود: “الدنیا سوقٌ ربح فیها قوم و خسر آخرون” دنیا مانند بازاری است که برخی در آن سود می‌کنند و برخی ضرر.

إلا الذین آمنوا: سرانجام زیانکاران را استثنائی هست. نخبگانی هستند که از این قاعده کلی مستثنایند. امام صادق علیه السلام طی روایتی می‌فرماید: “استثنی أهل صفوته من خلقه” در میان آفریدگانش، نخبگان را استثنا کرده است.

آن‌ها چه کسانی اند؟ حضرت ادامه دهد: “آمنوا بولایة أمیر المؤمنین و تواصوا بالحق من بعدهم ذراریهم و من خلقوا بالولایة و تواصوا بالصبر أی وصوا أهلهم بالولایة و تواصوا بها و صبروا علیها” آنان که به امیر المؤمنین علیه السلام ایمان آوردند و به حق که ولایت او و فرزندانش است پس از خودش سفارش کردند و فرزندان خود را به این ولایت و به صبر و تحمل سختی‌ها در این راه توصیه کردند ؛ اینان نخبگانی هستند که روز رستاخیز زیانکار نخواهند بود.

به هر حال استثنا شامل حال مؤمنانی می‌شود که نه تنها در زبان و قلب ایمان دارند بلکه با عمل نیز ایمانشان محرز و ثابت است، و اینان با دو خاصیت مهم از دیگران جدایند و آن سفارش کردن خود و دیگران به حق و پذیرش آن در هر زمان و مکان، در خوشی و سختی و در سرّاء و ضرّاء و سفارش دوم سفارش به صبر است که صبر از عزائم امور می‌باشد و بسیار اهمیت دارد بلکه بالاتر از آن چیزی نیست.

انسان مؤمن باید در هر حال برای خدا صبر کند و تمام زورگوئیها و شکنجه‌ها و سختی‌ها و شدت‌ها و گرسنگی‌ها و ناأمنی ها را در راه حق و در راه تحقق آن تحمل کند. چنین اند نخبگان و اولیای خدا که امید است با طلب توفیق از او ما را به راه آنان هدایت کند و با آنان محشور فرماید.

نظر از: ميرزامحمودي [عضو] 

سلام
حلول ماه رجب را تبریک عرض می کنم
مطالب زیبا وخواندنی روح مرا سیقل می دهند
متشکرم.

1394/01/30 @ 23:25
نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

با سلام
مطلب بسیار زیبایی بود.
اللهم عجل لولیک الفرج

1394/01/24 @ 13:00
نظر از: بقیة الشهداء [عضو] 

سلام علیکم وخداقوت
بله دائما یخ عمرمان در حال آب شدن هست اما همچنان امثال من در غفلت به سر می بریم دوست گرامی برای هدایتمان دعا نمایید شاید به دعای دوستان هدایت شویم ما نیز دعاگوی شما هستیم.
راستی بابت شعری که ارسال نمودید ممنون و هفته مادر و زن برشما هم مبارک
یازهرا

1394/01/22 @ 20:55
نظر از:  

سلام علیکم
از لطف شما بی نهایت سپاسگزارم
از راهنمایی شما همیشه استفاده برده ام
روز زن و روز مادر بر شما مبارک باد
التماس دعا


الحاقیات:
  • index.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1394/01/20 @ 01:04


فرم در حال بارگذاری ...

رفع تحریم‌ها جزو موضوعات مذاکرات است؛ نه نتیجه آن

نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1394

۱. آمریکا به مذاکرات هسته ای بسیار احتیاج دارد.

اوّلاً در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای، دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قراردارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاست‌گذاری حرکت میکنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، میفهمند که دارند چه‌کار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هسته‌ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می‌بینید در بین آمریکایی‌ها هست، سناتورهای آمریکا یک‌جور، دولت آمریکا یک‌جور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم می دانند امّا ابراز استغنا می کنند.
در همین پیام نوروزی رئیس‌جمهور آمریکا متأسّفانه حرفهای غیر صادقانه‌ای وجود داشت. بااینکه نسبت به ملّت ایران علی‌الظّاهر اظهار دوستی میکنند امّا انسان کاملاً و بروشنی درمی‌یابد که این اظهارات صادقانه نیست. یکی از حرفها این بود که در ایران کسانی هستند که با حلّ دیپلماتیک مسئله‌ی هسته‌ای موافقت ندارند؛ این را او میگوید. میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مسئله‌ی هسته‌ای با مذاکرات دیپلماسی حل‌وفصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچ‌کس نیست که نخواهد مسئله‌ی هسته‌ای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیل‌ها و زورگویی‌های آمریکا؛ این را نمیخواهد. آنچه ملّت ایران در مقابل آن مقاومت میکند قبول زورگویی‌های طرف مقابل است. طرف مقابل میگوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرفهای ما را موبه‌مو قبول کنید؛ این را میگوید. ملّت ایران در مقابل این ایستاده است و یقیناً نه مسئولین ما، نه هیئت مذاکره‌کننده و پشت‌ سرِ آنها ملّت ایران، مطلقاً این را قبول نخواهد کرد.

...

>


۲. مذاکره با آمریکا صرفا در قضیه هسته‌ای است و لا غیر

نکته‌ی دوّم در مورد مسائل هسته‌ای این است که این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولتهای اروپایی و با آمریکا مذاکره میکنند، مذاکره‌ی با آمریکا صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما درباره‌‌ی مسائل منطقه‌ای با آمریکا مذاکره‌ای نمیکنیم؛ هدفهای آمریکا در مسائل منطقه‌ای، درست نقطه‌ی مقابل هدفهای ما است. ما در منطقه امنیّت و آرامش میخواهیم، تسلّط ملّتها را میخواهیم؛ سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاه‌های استکباری و در رأس آنها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامی‌ای که به‌وسیله‌ی ملّتها به‌وجود آمد، یک ضدّ حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملّتها را در منطقه دارد بتدریج بدبخت میکند؛ هدف آنها این است؛ این درست نقطه‌ی مقابل هدفهای ما است. ما نه در مسائل منطقه‌ای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئله‌ی تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکره‌ای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و اینکه ما در موضوع هسته‌ای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.


۳. رفع تحریم‌ها جزو موضوعات مذاکرات است؛ نه نتیجه مذاکرات

نکته‌ی سوّم؛ اینکه آمریکایی‌ها تکرار میکنند که «ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم» این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه‌ی مذاکرات؛ آن کسانی که دست‌اندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعه‌ی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! این‌جوری نیست؛ همین‌طور که مسئولین ما صریحاً گفته‌اند و رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصله‌ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.


۴. تصمیمات ایران در مذاکرات هسته‌ای بازگشت‌ناپذیر نیست

یک نکته‌ی دیگر؛ آمریکایی‌ها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیم‌هایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشت‌ناپذیری‌ای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل میتواند به هر بهانه‌ای باز هم تحریمها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکره‌کننده‌ی ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشت‌ناپذیر است؛ به‌هیچ‌وجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است. آنها بحث بمب اتم را پیش میکشند، خب خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم امّا این را یک بهانه‌ای قرار داده‌اند برای فشار آوردن بر ملّت ایران. ما در این مذاکرات به همه‌ی تعهّدات بین‌المللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلوّن به‌خرج ندادیم؛ نقطه‌ی مقابل و طرف مقابل ما آمریکایی‌ها هستند، عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء نشان دادند، تقلّب نشان دادند، رفتار آنها یک رفتاری است که برای ملّت ما مایه‌ی عبرت است؛ آن کسانی هم که در درون مجموعه‌ی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد.

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

 

نظر از: معاونت فرهنگی [عضو] 

سلام
لبیک یا امام خامنه ای
ممنون از اطلاع رسانی جامع و موجزشما.
التماس دعا

1394/01/29 @ 12:11
نظر از:  

سلام علیکم
شعر زیبایی بود
از حضورتان در وبلاگم بی نهایت سپاسگزارم

1394/01/22 @ 21:54
نظر از: ذره و آفتاب [عضو] 

“اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای”

1394/01/22 @ 08:48
نظر از: صداقت...! [عضو] 

با سلام
میلاد با سعادت حضرت زهرا علیها سلام بر شما مبارک
عنوان جامعی بود
موفق باشید
در پناه حق

1394/01/21 @ 20:50
نظر از:  

رهبر عزیزم! پاینده و برقرار باشی

1394/01/17 @ 20:30
نظر از: توكلي [بازدید کننده]  
توكلي

سلام بنده طلبه از مشهد هستم ممنون از مطالب خوبتون تقدير و تشكر ميكنم وموفق باشيد.
**************************************************************
سلام بر شما
انشاء الله همیشه و مدام سرباز صادق و فداکار ولایت باشیم.
یا علی علیه السلام

1394/01/16 @ 10:56


فرم در حال بارگذاری ...

هشدار رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس به عربستان /بروجردی: پادشاه عربستان مسیر صدام را می‌رود.

نوشته شده توسطرحیمی 11ام فروردین, 1394

 


حمله آل سعود به یمن نمایش ضعف است.
رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس با تأکید بر اینکه تجاوز عربستان به ملت مظلومی مانند یمن قدرت‌نمایی نیست بلکه نمایش ضعف است، گفت:
آل‌سعود حمله به یمن را پایان دهد.



علاءالدین بروجردی نماینده مردم بروجرد و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس با اشاره به تجاوز عربستان به یمن اظهار داشت:

سلمان بن عبدالعزیز (پادشاه هفتم عربستان) مسیر صدام را می‌رود؛ عربستان نباید فراموش کند زمانی که صدام به ایران حمله کرد، تعداد زیادی از کشورها وی را همراهی کردند اما در نهایت علیرغم همه آن همراهی‌ها و کمک‌ها شکست مفتضحانه‌ای را متحمل شد و سرنوشت صدام را نیز همه جهانیان دیدند.

وی افزود: حمله به یک کشور اسلامی و ملت مظلومی مانند یمن که از حداقلی‌ترین امکانات برخوردار هستند، یک قدرت‌نمایی نیست بلکه نمایش ضعف است.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بر همین اساس تأکید کرد: به همین دلیل افکار عمومی جهان اسلام انتظار دارد آل‌سعودی که مدعی حمایت از مسلمانان است، به این تجاوز هر چه سریعتر پایان دهد و شرایطی را ایجاد نکند که این بحران گسترش یابد.

بروجردی در پایان خاطرنشان کرد: تجربه تاریخی نشان داده که کشورها هر اندازه هم که ضعیف باشند در مقابل تجاوز خارجی می‌ایستند، مقاومت می‌کنند و بالاخره متجاوز را شکست می‌دهند، کاری که ملت افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی زمانی که یک ابرقدرت بود، انجام دادند گواه بر این مسئله است.

خبرگزاری فارس

 

نظر از: ملايي [عضو] 

ممنون خانوم
خیلی عالی
ممنون از حضورتون در وبلگ بنده

1394/01/16 @ 00:56


فرم در حال بارگذاری ...

آداب و فضيلت سرمه کشيدن

نوشته شده توسطرحیمی 11ام فروردین, 1394

 

امروزه مسأله پيشگيرى در محافل پزشکى و بهداشتى بطور جدّى پيگيرى مى شود و به مردم نيز سفارش ميگردد، در حالى که اگر نگاهى گذرا به احکام سعادت بخش اسلام داشته باشيم، بوضوح و روشنى در مى يابيم که اسلام عزيز در هزار و چهار صد سال پيش پا فشارى و تأکيد عجيبى بر پيشگيرى در مسائل معنوى و مادّى نموده است، تا جامعه اسلامى و مسلمانان هم از آلودگى به بيماريهاى روحى و اخلاقى و روانى مصون بمانند و هم بدن و جسم آنان مبتلا به امراض و ناراحتى هاى مختلف نگردد و در يک جمله کوتاه عمل به دستورات نجات بخش مکتب تکامل يافته اسلام، زمينه هاى آلودگى به بيماريهاى جسمى و روحى را از بين مى برد.
مقاله اى که در پيش رو داريد، که حاوى چهل روايت از حضرات معصومين(عليهم السلام) در مورد سرمه و آثار آن مى باشد، يک نمونه از دستورات مستحبى است که هم جنبه پيشگيرى دارد و هم به عنوان درمان برخى بيمارى ها معرّفى شده است.
ضمناً از آنچه در بالا آمد يک نکته بسيار مهم ديگر نيز روشن مى شود و آن اين که: اسلام دينى نيست که فقط براى معتقدان به جهان آخرت مفيد باشد، بلکه عمل به قوانين و احکام پر رمز و راز آن، براى منکران جهان آخرت نيز مفيد است! بلکه بدون عمل به دستورات اسلام، دنياى دنيا پرستان نيز قابل بهره بردارى مطلوب نيست!
با عنايت به مطالب فوق، توجّه شما عزيزان را به روايات مذکور، که در ضمن يک مقدّمه و سه بخش عرضه مى گردد، جلب مى نمايم.
 
مقدّمه
روايات و احاديث مربوط به سرمه را مى توان به سه بخش تقسيم کرد:

رواياتى که بر اهميّت اين سنت اسلامى تأکيد ورزيده و آثار و فوائد سرمه کشيدن را تبيين مى نمايد.
رواياتى که زمان سرمه کشيدن، مقدار آن، جنس و نوع ابزار سرمه را مشخّص مى کند.
رواياتى که قرائت دعاهاى خاصّى را به هنگام کشيدن سرمه سفارش مى کند.

به اميد آن که با توجّه و دقّت در اين روايات و سپس عمل به آن، باور کنيم که اسلام براى تمام زواياى زندگى فردى و اجتماعى انسانها برنامه دارد.

...

 

بخش اوّل: اهميّت سرمه کشيدن و فوائد آن

1ـ مرحوم طبرسى، در کتاب مکارم الاخلاق، در بيان آداب پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى گويد:
«و کان لا يفارقه في اسفاره قارورة الدهن و المکحلة والمقراض و المرآة و السواک و المشط»؛( پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) هميشه شش چيز در سفر همراه داشت 1ـ شيشه کوچکى از روغن و کِرِم 2ـ سرمه دان 3ـ قيچى 4ـ آينه 5ـ مسواک 6ـ شانه).(1)
2ـ روايت زير در کتاب «دعائم الاسلام» از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده است:
«انه امر بالا کتحال بالا ثمد و قال(صلى الله عليه وآله): عليکم به فانه مذهبة لِلْقَذى(2) مصفاة للبصر»؛ (پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)سفارش کردند که مسلمانان با «اثمد» سرمه بکشند. و ضمن تأکيد بر اين نوع از سرمه، فرمودند: سرمه به اثمد خار و خاشاک (و آشغالهاى داخل چشم) را خارج نموده و چشم را پاک مى کند).(3)
3ـ در روايت ديگرى از آن حضرت، که اهل سنّت نقل کرده اند، مى خوانيم: «عليکم بالا ثمد، فانه يجلو البصر و ينبت الشعر»؛ (سرمه (با اثمد) را ترک نکنيد، که باعث جلا و نورانيّت چشم و روئيدن موها مى شود).(4)
4ـ در کتاب مصباح الزائر آمده است که:
«ان النبى(صلى الله عليه وآله) کان اذا سافر حمل معه خمسة أشياء: المرآة و المکحلة والمذرى و السواک و المشط»؛ (پيامبر(صلى الله عليه وآله)همواره در سفرها پنج چيز همراه داشت؛ آينه، سرمه، چنگال، مسواک، و شانه)(5)
5ـ علاّمه مجلسى روايت زير را از يکى از معصومين(عليهم السلام) نقل مى کند:
«و طين قبر الحسين شفاء من کل داء و الاکتحال بالا ثمد سراج العين و ليکن اربعاً في اليمين و ثلاثاً في اليسار عند النوم»؛ ( تربت قبر (مطهّر) امام حسين(عليه السلام) شفاء هر درد، و سرمه اثمد باعث پرنور شدن چشم است. و مستحب است به هنگام خواب چهار بار در چشم راست و سه بار در چشم چپ کشيده شود)(6)
6ـ امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«من اخذ من اظفاره کل خميس لم ترمد عيناه و من اخذ کل جمعة خرج من تحت کل ظفر داء و الکحل يزيد في ضوء البصر و ينبت الاشفار»؛ ( هرکس ناخنهايش را هر هفته، روز پنج شنبه، بگيرد ناراحتى و دردى عارض چشمانش نمى شود! و اگر روز جمعه هر هفته اين کار را انجام دهد از زير هر ناخنى درد و بيمارى خارج مى شود، و سرمه باعث زياد شدن نور چشم و رشد مژه ها مى شود)(7)
7ـ امام رضا(عليه السلام) فرمودند:
«من کان يؤمن باللّه و اليوم الاخر فليکتحل»؛ ( کسى که ايمان به خداوند و روز قيامت دارد (و مبدأ و معاد را پذيرفته) مستحب است که سرمه بکشد).(8)
8ـ امام رضا(عليه السلام) به يکى از اصحابش فرمود:
«اکتحل، فعرض انه لا يحبّ الزينة في منزله فقال: اتق اللّه و اکتحل و لا تدع الکحل»؛ ( سرمه بکش. وى به حضرت عرض کرد: دوست ندارد خويش را در منزل زينت کند. امام فرمود: تقواى الهى را پيشه کن (از سخن امام معصوم سر پيچى نکن) و سرمه بکش و آن را ترک نکن).(9)
9ـ امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
«الکحل ينبت الشعر و يجفّف الدِّمعه و يُعذِبُ الريق و يجلو البصر»؛ ( سرمه (چهار فايده دارد)
1ـ به رشد موها کمک مى کند.
2ـ از ريزش اشک زياد (از حدّ معمول) جلوگيرى مى نمايد.
3ـ آب دهان را گوارا مى سازد.
4ـ و چشم را جلا مى دهد).(10)
10ـ امام صادق(عليه السلام) در حديث ديگرى فرمودند:
«اربع يضئن الوجه: النظر الي الوجه الحسن، و النظر الي الماء الجاري، و النظر الي الخضرة و الکحل عند النوم»؛ ( چهار چيز سبب نورانيّت سيماى انسان مى شود:
1ـ نگاه کردن (بدون قصد لذّت جنسى) به صورت زيبا(ى شخصى که به او محرم است)
2ـ نگاه کردن به آب جارى
3ـ نگاه به سبزه
4ـ سرمه کشيدن به هنگام خواب).(11)
11ـ امام صادق(عليه السلام) در روايت ديگرى فرمودند:
«الاثمد يجلوا البصر و يقطع الدِّمعة و ينبت الشعر»؛ ( إثمد (نوع خاصّى از سرمه که در شيمى به آن «انتيمون» ميگويند) سبب جلاى چشم، قطع ريزش زياد اشک و رويش مو مى گردد).(12)
12ـ امام صادق(عليه السلام) در روايتى که از آن حضرت نقل شده، فرمودند:
«الکحل عند النوم امان الماء الذي ينزل في العين»؛ ( سرمه کشيدن به هنگام خواب، موجب امنيّت از آب (مرواريد و مانند آن) است، که عارض چشم مى گردد).(13)
13ـ امام ششم شيعيان جهان(عليه السلام) از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) چنين روايت مى کند:
«اتي النبي(صلى الله عليه وآله) اعرابى يقال له «قليب» و کان رطب العينين، فقال له رسول اللّه(صلى الله عليه وآله): اري عينيک رطبتين يا قليب، قال: نعم يا رسول اللّه، همان کماترى ضعيفتان، قال: عليک بالا ثمد، فانه سرجين العين»؛ (يکى از عربهاى جاهليّت به نام «قليب» که ناراحتى چشمى داشت و چشمانش دائماً مرطوب بود، خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) رسيد. حضرت به او فرمود: اى قليب! چشمانت را مرطوب مى بينم. قليب گفت: بله، اى پيامبر خدا! چشمانم همانطور که فرموديد بيمار و ضعيف است. حضرت فرمود: إثمد (نوع خاصّى از سرمه) را فراموش نکن. سرمه بمنزله کود چشم محسوب  مى شود).(14)
14ـ اما هشتم(عليه السلام) فرمودند:
«من اصابه ضعف في بصره فليکتحل سبعة مراود عند منامه من الاثمد; هر کس ناراحتى و ضعفى در چشم خويش احساس مى کند به هنگام خواب هفت بار سرمه بکشد، چهار بار در چشم راست و سه بار در چشم چپ».(15)
15ـ پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) فرمودند:
«لا تکتحل بالنهار و انت صائم، اکتحل ليلاً الاثمد يجلو البصر و ينبت الشعر»؛ ( در روز به هنگامى که روزه هستى سرمه نکش، (بلکه) شب سرمه کن که باعث جلا و صفاى چشم، و رشد موها مى شود).(16)
16ـ امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«الکحل يزيد في ضوء البصر و ينبت الأشفار»؛ ( سرمه نور چشم را زياد مى کند و باعث رشد مژه ها مى شود).(17)
17ـ امام رضا(عليه السلام) فرمودند:
«عليک بالا ثمد، فانه يجلوالبصر و ينبت الاشفار و يطيب النکهة و يزيد في الباه»؛ ( سرمه را فراموش نکن؛ زيرا باعث جلا و زياد شدن نور چشم و رويش مژه ها و خوش بو شدن دهان و تقويت قوّه شهوت است).(18)
18ـ امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«الکحل يزيد في المباضعة»؛ ( سرمه قدرت آميزش را افزايش مى دهد).(19)
19ـ امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«الکحل بالليل يطيّب الفم و منفعته الي اربعين صباحاً»؛ ( سرمه کشيدن در شب سبب خوشبو شدن دهان مى شود، و فايده آن تا چهل روز باقى است).(20)
20ـ امام صادق(عليه السلام) در روايت ديگرى فرمودند:
«عليکم بالکحل فانه يطيّب الفم و عليکم بالسواک فانّه يجلو البصر، قال قلت: کيف هذا؟ قال: لانه اذا استاک نزل البلغم فجلا البصر و اذا اکتحل ذهب البلغم فطيب الفم»؛ ( سرمه را فراموش نکنيد که باعث خوشبو شدن دهان مى گردد. و سعى کنيد همواره مسواک کنيد که سبب جلاى چشم و روشنايى قدرت ديد شما مى شود!
شخصى پرسيد: چطور سرمه و مسواک اين دو اثر را دارد؟
امام فرمود: زيرا بر اثر مسواک «بلغم» کم مى شود و در نتيجه نور چشم زياد مى شود. و هنگامى که سرمه مى کشيد «بلغم»کم مى شود در نتيجه باعث خوشبو شدن دهان مى گردد.)(21)(22)
21ـ امام باقر(عليه السلام) فرمودند:
«الاکتحال بالاثمد ينبت الاشفار و يحدّ البصر و يعين على طول السجود»؛ ( سرمه کشيدن با اثمد موجب رشد مژه ها مى شود، و چشم را تيز بين مى کند، و به عبادت و شب زنده دارى کمک مى نمايد).(23)
نکته جالب اين که طبق اين روايت، سرمه علاوه بر آثار مادّى، اثر معنوى نيز دارد.
22ـ امام صادق(عليه السلام) در روايتى فرمودند:
«الکحل يعذب الفم»؛ ( سرمه آب دهان را شيرين مى کند).(24)
23ـ امام باقر(عليه السلام) فرمودند:
«الاکتحال بالا صمد يطيب النکهة و يشدّ اشفار العين»؛ ( سرمه کشيدن به إثمد دهان را خوشبو و مژه ها را محکم و قوى مى کند).(25)
24ـ امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«الاثمد يجلو البصر و ينبت الشعر في الجفن و يذهب بالدمعة»؛ ( سرمه به اثمد سبب جلاى ديده گان و تقويت مژه ها مى شود، و از ريزش زياد اشک جلوگيرى مى کند).(26)
25ـ امام صادق(عليه السلام) در روايت ديگرى فرمودند:
«من نام علي اثمد غير مسک أمن من الماء الاسود ابداً مادام ينام عليه;کسى که قبل از خواب سرمه اثمد که با بوى خوش مخلوط نشده استفاده کند، تا زمانى که مداومت بر اين کار دارد، از آب سياه در امان خواهد بود»(27)
26ـ امام صادق(عليه السلام) در روايت ديگرى فرمودند:
«الکحل بالليل ينفع العين و هو بالنهار زينة»؛ ( سرمه در شب براى چشم سودمند و در روز زينت است.).(28)
27ـ علّامه حسام الدين هندى در کتابش از حضرت على(عليه السلام) چنين نقل مى کند:
«عليکم بالاثمد فانه منبتة للشعر مذهبة للقذاء مصفاة للبصر»؛ ( سرمه اثمد باعث رشد مو، و از بين برنده خار و خاشاکهاى داخل چشم، و موجب صفاى ديدگان است.).(29)
نتيجه اين که: از روايات مذکور اهميّت فوق العاده سرمه و آثار و فوائد مختلف و فراوان مادّى و معنوى آن روشن شد.
 

* * *

بخش دوم: آداب سرمه کشيدن
روايات اين بخش، به سه دسته تقسيم مى گردد:
اوّل:رواياتى که زمان سرمه کشيدن را بيان مى کند.
دوّم: رواياتى که مقدار و تعداد دفعات، سرمه کشيدن را مشخّص مى نمايد.
سوّم: رواياتى که به نوع ميل و مادّه سرمه اشاره دارد.
 

دسته اوّل: زمان سرمه کشيدن:
در بسيارى از روايات بيست و هفت گانه گذشته اشاره به اين مطلب ديده مى شود که:
شب، موقع خواب، زمان مناسبى براى اين منظور است، اين مطلب از روايات پنجم، دوازدهم، چهاردهم، پانزده ام، بيست و پنجم، و بيست و ششم بخوبى استفاده مى شود و در احاديث آينده نيز اين مطلب به چشم مى خورد.
ضمناً از روايت بيستم و ششم، نکته ديگرى استفاده شد وآن اين که: کسانى که مى خواهند به منظور زينت و آرايش از سرمه استفاده کنند در روز سرمه بکشند و کسانى که هدفشان از سرمه آثار جسمى و روحى و خلاصه سلامت روح و جسم است، در شب سرمه بکشند.
علاوه بر اين، طبق برخى روايات، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) همواره شب هنگام موقع خواب اين سنّت اسلامى را انجام مى دادند.
 

دسته دوّم: تعداد دفعات سرمه کشيدن :
28ـ امام صادق(عليه السلام) از پدرانش(عليهم السلام)، چنين نقل مى کند:
«کان للنبي مکحلة يکتحل منها في کل ليلة ثلاث مراود في کل عين عند منامه»؛ ( پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)سرمه دانى داشت که هر شب به هنگام خواب از آن سرمه دان سه بار در هر يک از چشمانش مى کشيد).(30)
29ـ امام صادق(عليه السلام) در حديث ديگرى از پدرانش(عليهم السلام) چنين نقل مى کند:
«انه کان اکثر کحله بالليل و کان يکتحل ثلاثة افراد في کل عين»؛ ( پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)غالباً شبها سرمه مى کرد و در هر چشمش سه بار سرمه مى کشيد).(31)
30ـ امام رضا(عليه السلام) از پدرانش چنين نقل مى کند:
«من اکتحل فيلوتّر، من فعل فقد احسن و من لم يفعل فليس عليه شيء»(32)؛ ( کسى که سرمه مى کشد سعى کند عدد فرد را انتخاب کند (يعنى يک بار يا سه بار يا پنج بار،… نه عدد زوج) البتّه اين انتخاب مستحب است، و ترک آن هم مشکلى ندارد).(33)
31ـ در کتاب مکارم الاخلاق در مورد سرمه کشيدن پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)چنين آمده است:
«يکتحل في عينه اليمني ثلاثاً و في اليسري ثنتين و قال: من شاء اکتحل ثلاثاً و کل حين و من فعل دون ذلک او فوقه فلا حرج»؛ ( حضرت رسول اکرم(صلى الله عليه وآله) در چشم راستش سه بار و در چشم چپش دو بار سرمه مى کشيد و مى فرمود: هر کس دوست دارد هر زمانى سه بار سرمه بکشد و اگر بيش از سه بار يا کمتر از سه بار هم بکشد مشکلى نخواهد داشت).(34)
32ـ امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
«کان رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) يکتحل بالاثمد اذا آوي الي فراشه و تراً و تراً»؛ ( سنّت و سيره پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) اين بود که به هنگام خواب با إثمد سرمه مى کشيد و در تعداد دفعات سرمه کشيدن، عدد فرد را انتخاب مى کرد).(35)
33ـ پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمودند:
«اکتحلوا و تراً و استاکوا عرضاً; به هنگام سرمه کشيدن عدد فرد را انتخاب کنيد و مسواک را از عرض دندانها بزنيد».(36)
34ـ امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
«ان رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) کان يکتحل قبل ان ينام اربعاً في اليمني و ثلاثاً في اليسري»؛ ( پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) قبل از خواب چهار بار در چشم راست، و سه بار در چشم چپ سرمه مى کشيد).(37)
35ـ امام صادق(عليه السلام) از پدرانش(عليهم السلام)، از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين نقل ميکند:
«من اکتحل فليوتر و من تجمّر فليوتر و من استنجى فليوتر و من استخار اللّه فليوتر»؛ ( در اين امور چهار گانه عدد فرد را انتخاب کنيد: سرمه کشيدن، رمى جمرات، استنجاء و استخاره).(38)
36ـ امام حسين(عليه السلام) مى فرمايد:
«قال لي رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) يا بني اکتحل و تراً يضيء لک بصرک»؛ ( پيامبر(صلى الله عليه وآله) به من فرمود:
فرزندم: در سرمه عدد فرد را انتخاب کن تا نور چشم تو به سبب آن زياد شود).(39)
نتيجه اين که: آنچه در تعداد دفعات سرمه کشيدن مهم است، انتخاب عدد فرد است؛ امّا مقدار دقيق آن براى افراد مختلف متفاوت است، بدين جهت در بعضى از روايات فوق که تعداد دفعات سرمه کشيدن مشخّص شده، عددهاى مختلفى ذکر شده است.
 

دسته سوّم: نوع سرمه و جنس ميل آن :
همانگونه که در روايات گذشته مطالعه فرموديد، در بسيارى از روايات بر سرمه «اثمد» تاکيد شده است. بنابراين شايسته است اين نوع سرمه مورد استفاده قرار گيرد.
سؤال:سرمه اثمد چيست؟
جواب:در مورد اين که «إثمد» سنگ معروفى است که از آن سرمه گرفته مى شود و بنام «سرمه اثمد» ناميده مى شود، همه علماء اهل لغت اتّفاق نظر دارند، امّا اين که: معدن اين سنگ کجاست؟ اختلاف نظر وجود دارد.
در مجمع البحرين آمده است: «إثمد سنگى است که به وسيله آن سرمه مى کشند و معادن آن در مشرق است و برخى معتقدند معادن آن در اصفهان است».(40)
دهخدا در لغت نامه خويش مى گويد: «اثمد سنگ سرمه است و آن سنگى است که از مغرب و نيز از اصفهان مى آورند. و بهترين آن، سنگ سرمه اصفهان است، نام ديگر آن انتيمون (antimine)مى باشد».(41)
علّامه مجلسى(رحمه الله) مى گويد: «اثمد سنگ سياهى است که معدن آن اصفهان و اطراف آن است».(42)
و صاحب حدائق معتقد است: «اين نوع سرمه در مکّه مکرّمه يافت مى شود».(43)
خلاصه اين که بهترين نوع سرمه، سرمه اثمد است. به اين مطلب در روايات نيز تصريح شده است، قسمت عمده اين روايات قبلاً ذکر شد، در اينجا به ذکر يک روايت ديگر قناعت مى کنيم:
37ـ بيهقى در کتابش از سعيد بن جبير نقل مى کند که ابن عباس گفت:
قال النبي(صلى الله عليه وآله):«البسوا من ثيابکم البيض و کفنوا فيها موتاکم و من خير اکحالکم الاثمد انه يجلو البصر و ينبت الشعر»؛ ( لباسهايتان را از پارچه هاى سفيد انتخاب کنيد و مردگانتان را در پارچه هاى سفيد کفن نمائيد و سرمه هايتان را از اثمد، که بهترين نوع سرمه است برگزينيد، که سرمه اثمد باعث جلاى چشم و رشد موها ميگردد).(44)
نتيجه اين که بهترين نوع سرمه، سرمه إثمد است؛ به گونه اى که برخى(45)که در روايت براى سرمه ذکر شده است، در غير سرمه اثمد نباشد!
و امّا درمورد جنس «ميل» سرمه و جنس «سرمه دان» در روايتى مى خوانيم:
38ـ حسن بن جهم مى گويد: «ارانى ابوالحسن(عليه السلام) ميلاً من حديد و مکحلة من عظام فقال: هذا کان لابي الحسن(عليه السلام) فاکتحل به فاکتحلت»؛ ( امام هشتم(عليه السلام) سرمه دانى که از استخوان و ميل آن که از آهن ساخته شده بود را به من نشان داد و فرمود: اين از پدرم امام موسى کاظم(عليه السلام) بوده است با اين سرمه بکش، سپس من با آن سرمه کشيدم).(46)
شايسته است متخصّصان در اين مسأله کاوش کنند: که آهن چه ارتباطى با سرمه دارد که از آن براى اين منظور استفاده مى شده است؟
 

* * *

بخش سوّم: دعاهاى هنگام سرمه کشيدن
بى شک ارتباطى بين اعمال و دعاهايى که به هنگام آن اعمال مستحب شمرده شده وجود دارد. بدين جهت توجّه به مضمون اين دعاها در خور اهميّت است; به اين دعاها توجّه کنيد:
39ـ در روايتى از حضرت رضا(عليه السلام) مى خوانيم که آن حضرت فرمودند:
«هر زمان خواستى سرمه بکشى، ميل سرمه را در دست راست بگير و داخل سرمه دان کن و در آن هنگام «بسم اللّه» بگو و هنگامى که خواستى سرمه را به چشمت بکشى اين دعا را بخوان: «اَللّهُمَّ نَوِّرْ بَصَري وَاجْعَلْ فِيهِ نُوراً اَبْصُرُ بِه حَقَّکَ، وَاهْدِني اِلى طَريقِ الْحَقِّ وَ اَرْشِدْني اِلى سَبيلِ الرَّشادِ، اَللّهُمَّ نَوِّر عَلَىِّ دُنْياىَ وَ آخِرَتي»؛ ( پروردگارا! چشمانم را (بوسيله اين سرمه) نورانى گردان، و در چشمانم نورى قرار ده (که نه تنها اشياء مادّى بوسيله آن قابل رؤيت باشد، بلکه بتوانم با آن) حقّ تو را ببينم. (خدايا!) مرا به راه حق هدايت بنما و به راه رشد ارشاد فرما. پروردگارا! دنيا و آخرتم را نورانى و روشن گردان).(47)
40ـ در روايت ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
«اين دعا را به هنگام سرمه کشيدن بخوانيد: «اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد اَنْ تُصَلِّي عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فى بَصَري، وَالْبَصيرَةَ فى ديِنى، وَالْيَقينَ فى قَلْبى، وَالْاِخْلاصَ فى عَمَلى، وَالسَّلامَةَ فى نَفْسى، وَالسَّعَةَ فى رِزْقى، والشُّکْرَ لَکَ اَبَداً ما اَبْقَيْتَنى»(48)؛ (مى خواهم که: بر محمد و آل محمد درود فرستى، و چشمانم را پر نور قرار دهى، و مرا در دينم با بصيرت گردانى، و يقين را در قلب و روحم نافذ گردانى، و عملم را با اخلاص سازى، و جسم و جانم را سالم گردانى، و رزق و روزى ام را وسعت بخشى، و تا زنده ام توفيق شکرگزارى نعمتها را به من ارزانى دارى).(49)
پروردگارا! توفيق شناخت معارف و احکام حياتبخش اسلام و سپس عمل به آن و تبليغ و ترويج صحيح آن را به ما عنايت فرما.
 

والسلام عليکم و رحمة اللّه و برکاته

 رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليم
قم ـ حوزه مقدّسه علميّه
ابوالقاسم عليان نژادى
5/4/1380

  (1) . مستدرک الوسائل، جلد اوّل، ابواب آداب الحمام، باب 29، حديث2.

 (2). «قذى» (بر وزن قضا) به گفته مقاييس اللغة، مفهومى بر خلاف صفا و خلوص دارد، و به همين جهت به شىء آلوده اى که در آب بيفتد و آن را خراب کند «قذى» مى گويند. و نيز به چيزهاى که در چشم مى افتد و چشم را ناراحت مى کند «قذى» گفته مى شود.

(3) . مستدرک الوسائل، جلد اوّل، ابواب آداب الحمام، باب 30، حديث اوّل.

(4) . المغنى، جلد اوّل صفحه 106.

 (5) . بحار الانوار، جلد 97، صفحه 103و جلد 73، صفحه 239

 (6) . بحار الانوار، جلد 59، صفحه 287

 (7) . بحار الانوار، جلد 59، صفحه 146.

 (8) . ثواب الاعمال، صفحه 22،به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 94

 (9) . بحار الانوار، جلد73، صفحه 96.

  (10) . خصال، جلد 1، صفحه 16، به نق از بحار الانوار، جلد73، صفحه 94.

 (11) . خصال، جلد 1، صفحه 113، به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 94

 (12) . ثواب الاعمال، صفحه 22، به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 94.

 (13) . مکارم الاخلاق، صفحه 49، به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 96.

(14) . طبّ الائمة، صفحه 93، به نقلل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 95.

 (15) . طبّ الائمة،صفحه 93، به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 95.

 (16) . السنن الکبرى، جلد4، صفحه 262

 (17) . بحار الانوار، جلد4، صفحه 95.

 (18) . مکارم الاخلاق، صفحه 48، به نقل از بحار الانوار، جلد 73،صفحه 95

 (19) . همان

 (20) . همان

 (21) . «بَلْغَمْ» ماده اى سفيد و لزج است که از داخل بدن ترشّح مى کند و خارج مى شود، و در اصطلاح طبّ قديم، يکى از اخلاط چهار گانه بدن مى باشد (فرهنگ عميد)

 (22) . مکارم الاخلاق، صفحه 49، به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 96.

(23) . همان

 (24) . وسائل الشيعة، جلد اوّل، صفحه 410.

 (25) . وسائل الشيعة، جلد اوّل، صفحه 412.

 (26) . همان

(27) . همان

(28) . وسائل الشيعة، جلد اوّل، صفحه 413.

 (29) . کنز العمال، جلد 6، صفحه 646، حديث 17205.

 (30) . بحار الانوار، جلد 73، صفحه 95.

 (31) . بحار الانوار، ج 73، صفحه 96.

(32) . اين روايت را ابن قدامه در المغنى، جلد اوّل، صفحه 106 نيز از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل کرده است.

(33) . بحار الانوار، جلد 73، صفحه 96.

 (34) . بحار الانوار، جلد 73، صفحه 97.

 (35) . وسائل الشيعة، جلد 1، صفحه 411.

 (36) . وسائل الشيعة، جلد 1، صفحه 412.

  37) . وسائل الشيعة، جلد 1، صفحه 413.

 (38) . بحار الانوار، جلد 73، صفحه 96.

 (39) . المستدرک، جلد 1، ابواب آداب الحمام، باب 31، حديث 3.

 (40) . مجمع البحرين، جلد اوّل، صفحه 251، حرف ث.

(41) . لغت نامه دهخدا، جلد 2، صفحه 1010.

 42) . روضة المتّقين، جلد اوّل، صفحه 176.

(43) . الحدائق الناظرة، جلد 5، صفحه 575.

(44) . السنن الکبرى، جلد3، صفحه 245. شبيه اين روايت در مستدرک الواسائل، جلد اوّل، آداب الحمام، باب 30، جلد اوّل، نيز آمده است.

 (45) . الخدائق الناظرة، جلد 5، صفحه 575.

 (46) . وسائل الشيعة، جلد اوّل صفحه 414.

 (47) . فقه الرضا، به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 95.

 (48) . شخصى از ناراحتى چشمش به امام صادق(عليه السلام) شکايت کرد، آن حضرت فرمود: آيا دعائى به تو تعليم بدهم که براى دنيا و آخرتت مفيد و درد چشمت را تسکين دهد؟ آن شخص عرض کرد، بله، بفرمائيد. حضرت فرمودند: بعد از مغرب و طلوع فجر( بعد از اذان صبح) اين دعا را مى خوانى. سپس دعاى فوق را به آن مرد تعليم دادند (سفينة البحار، جلد 6، صفحه 448).

 (49) . مکارم الاخلاق، صفحه 49؛ به نقل از بحار الانوار، جلد 73، صفحه 96

نظر از:  

سلام علیکم
از حضور سبزتان در وبلاگم سپاسگزارم

خیلی مفید بود استفاده کردم من خودم سر سرمه را درک کردم چشمهام وقتی خسته می شوند با سرمه کشیدن مثل این است که ماشین را روغن کاری کردی ، خستگی از چشمهام میره

1394/01/13 @ 23:09
نظر از: صداقت...! [عضو] 

با سلام
مطلب جامع و جالبی بود
ولی عمل به آن سخت است. سرمه زینت ماندگاری است و حضور در اجتماع زیاد!
موفق باشید
در پناه حق

1394/01/11 @ 11:00


فرم در حال بارگذاری ...

یادی ازشیخ محمدتقی بهلول/

نوشته شده توسطرحیمی 10ام فروردین, 1394

چه وقت می شود خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف شد؟

 «وقتی میان شما و حضرت سنخیت باشد».

 

شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، مردی است که نامش در تاریخ حوادث کشف حجاب ثبت شد و خطابه حماسی وی، نقش بزرگی در قیام مردمی مسجد گوهرشاد بر ضد استبداد رضاخانی داشت. وی سال های بسیاری از عمرش را در زندان های گوناگون افغانستان به سر برد و در این مدت، به تبلیغ و ترویج دین پرداخت. کوخ نشینی و زندگی در محرومیت، منش پایدار او بود. صداقت و صمیمیت در گفتار و رفتارش موج می زد و بیان صریح واقعیت ها، مؤید شجاعت و شهامت او بود. این مجاهد نستوه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت به ایران، از منبر وعظ و خطابه فاصله نگرفت و تا آخرین سال های عمرش، همچنان در راه ترویج اسلام، خطابه های روشنگرانه ایراد می کرد.

...

تولد

شیخ محمدتقی بهلول، در سال 1279 شمسی در روستای بیلَند، از توابع شهرستان گناباد پا به عرصه حیات گذاشت. گناباد، از جمله شهرهای کهن و تاریخی ایران است که قدمت آن به چند هزار سال قبل می رسد. مرحوم حاج محمد طاهر خزایی، جد بزرگ بهلول در عربستان زندگی می کرده است. وی در صدد تحقیق در مذهب تشیع برمی آید و سرانجام مذهب تشیع را اختیار می کند. پدر بهلول، شیخ نظام الدین از دانشمندان دینی بود. شیخ بهلول در این باره می گفت: «پدرم مجتهد شهر گناباد و در علم سرآمد اهل زمان خود بود».

تحصیلات

شیخ محمدتقی بهلول، در کودکی به مکتب رفت و به فراگیری قرآن کریم پرداخت و در هشت سالگی حافظ کل قرآن شد. وی خواندن و نوشتن را در مکتب پدرش آموخت و سپس به تحصیل در علوم حوزوی پرداخت. پس از آن، برای ادامه تحصیلات به قم و سپس برای زیارت و تکمیل تحصیلات خویش به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا در درس آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی حاضر شد. بهلول مجتهد، ادیب و مسلط به تاریخ اسلام بود. وی همچنین با تسلط بر فقه اهل سنت، در دانشگاه الازهر مصر تدریس کرده بود.

مبارزات

شیخ بهلول بنا به دستور استادش، حضرت آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی، که به او فرمود «بهتر است به ایران برگردید و بر ضد رژیم ستمشاهی حکومت رضاشاه مبارزه کنید»، از نجف اشرف به ایران بازگشت و مبارزات خود را شروع کرد. البته او خود می گوید: «ما قبل از اینکه به نجف برویم، بر ضد رژیم شاه سخنرانی های تندی می کردیم».

وی در 27 سالگی به مشهد رفت ونخستین مبارزه اش با رضاخان، در برچیدن جشن و سروری بود که در اول محرم در باغ ملی سبزوار، به منظور آمدن زمان الله خان، پادشاه افغانستان به همراه همسر بی حجابش در ایران برگزار شده بود. مهم ترین ومعروف ترین مبارزه بهلول، قیام مسجد گوهرشاد است که در 22 تیرماه سال 1314 شمسی شکل گرفت و در آن، تعداد بسیاری از مردم بر ضد کشف حجاب رضاخانی شوریدند وخطبای معروف، به ویژه شیخ بهلول سخنرانی کردند.

حافظه قوی

شیخ محمدتقی بهلول، حافظه شگفتی داشت. خود ایشان در این مورد می گفت: «حافظه ای داشتم که نمونه اش در دنیا نبود». یکی از همدرس های شیخ نقل می کند که روزی استادمان، مرحوم حکیم، او را بر سر جای خود نشاند و به ایشان گفت: محمدتقی آنچه را گفتم بگو. جناب بهلول تمامی مطالبی را که استاد در آن روز گفته بود، همه را مانند استاد بیان کرد.

شیخ محمدتقی بهلول، حافظ قرآن مجید و بسیاری از خطبه های نهج البلاغه و دعاهای صحیفه سجادیه بود. وی همچنین بسیاری از دعاهای مفاتیح الجنان، از جمله دعای جوشن کبیر، دعای عدیله، دعای توسل، دعای کمیل، زیارت عاشورا و مناجات شعبانیه را از حفظ داشت.

وی بیش از دویست هزار بیت شعر سرود و پنجاه هزار بیت شعر نیز از دیگران در حافظه داشت و بسیاری از کتاب های ادبی و فقهی حوزه و نیز کتاب فلسفی منظومه سبزواری را به حافظه قوی خویش سپرده بود.

همیشه در سفر

شیخ بهلول هیچ گاه بیش از ده روز در مکانی نمی ماند. ایشان در پاسخ این سؤال که: منزل شما کجاست؟ گفته بود: «همه دنیا منزل من است». شیخ بهلول مکان مشخصی نداشت. وی پس از آزادی از زندان افغانستان و بازگشت به ایران، مسکن و مأوایی برای خود اختیار نکرد و همیشه در حال مسافرت بود و می فرمود: «همه دنیا متعلق به خداست و همه جا را منزل خود می دانم».

روزه دائمی

از ویژگی های ارزشمند شیخ بهلول، روزه داری و اهتمام به آن بود. ایشان در تمام مدت سال، به جز روزهای حرام روزه می گرفت و فقط در سال های آخر عمر به دلیل ضعف و پیری، بعضی روزها از گرفتن روزه خودداری می کرد. البته باز با همین حال، ایشان معتقد بود بیش از دو وعده غذا خوردن در طول روز، کار بیهوده ای است.

اراده استوار

شیخ بهلول در قوت اراده و تصمیم گیری ها بسیار دقیق و استوار بود. برای نمونه اگر در یک لحظه اراده رفتن به جایی را داشت بدون هیچ تردیدی می رفت. ایشان در این باره می فرمود: «من هر کاری را که بخواهم انجام بدهم، پیش از اذان صبح خوب فکر می کنم و کارهای فردای خود را تنظیم می کنم و اگر در بین روز امری پیش آید که پیش بینی نکرده باشم، دقت می کنم هرچه رضای خدا در آن باشد، همان را انجام می دهم».

امام زمان(عج) در کلام بهلول

از شیخ بهلول پرسیدند: چه وقت می شود خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف شد؟ گفت: «وقتی میان شما و حضرت سنخیت باشد». سپس ادامه داد: «دیدن امام زمان مهم نیست؛ مهم این است که او ما را ببیند. خیلی ها هم امام علی علیه السلام را دیدند، ولی دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد».

امام خمینی رحمه الله در کلام شیخ بهلول

مرحوم شیخ محمدتقی بهلول در خاطرات خود می گوید: در یک سفری از تهران به قم همراه امام خمینی رحمه الله بودم. وقتی به ترمینال رسیدیم، فقط یک اتوبوس مانده بود که آن هم جا نداشت. آقا از بنده پرسید: چرا با همین ماشین نمی رویم؟ گفتم: صندلی خالی ندارد، فقط بوفه مانده. فرمود: برویم بالا. اطاعت امر کردم و رفتیم و در بوفه اتوبوس نشستیم. اتفاقا مسافرت با لذتی بود.

در علاقه ایشان به حضرت امام می توان به این نکته اشاره کرد که شیخ بهلول، اشعار بسیاری در وزن شاهنامه فردوسی در مدح امام سروده که به نام «خمینی نامه» شهرت یافته است.

بهلول و مقام معظم رهبری

شیخ بهلول همیشه حمایت و ارادت خود را به مقام معظم رهبری بیان می کرد. او چه در زمان ریاست جمهوری و چه در زمان رهبری، با ایشان ملاقات می کرد و می فرمود: «وظیفه ماست که به رهبر شیعیان سر بزنیم و اورا حمایت کنیم». در یکی از ملاقات ها مقام معظم رهبری پیشانی ایشان را بوسید و او را به سینه چسبانید و شیخ هم بلافاصله بر دستان مقام معظم رهبری بوسه زد.

سخنان نغز

نماز شب خیر دنیا و آخرت دارد. وقتی می گوییم بخوانید، دلایل هم داریم که خیر دارد.

شیطان همیشه کارهایی را که برای خدا باشد، در نظر انسان سخت و سنگین نشان می دهد.

دروغ است و آنچه ترک نکرده ام نماز شب است.

من جزو اوتاد نیستم، ولی هر چه دارم از تبرّی دارم ؛ یعنی دوری جستن و نفرت از دشمنان ائمه علیهم السلام .

رضایت خداوند مهم است و بس.

ارتحال

شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، این عارف و عالم ربانی و عابد مجاهد، در اواخر عمرش در شهر گناباد و تهران، در منازل اقوام خود زندگی می کرد. او سرانجام در 24 فروردین 1384 بر اثر سکته مغزی در بیمارستان خاتم الانبیا تهران بستری شد و در عصر روز جمعه، 7 مرداد 1384 در 105 سالگی دار فانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق پیوست. پیکر آن مرحوم پس از تشییع در تهران و مشهد، در زادگاهش، گناباد به خاک سپرده شد. وی نود سال از عمر پر برکت خود را در خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید.

پیام تسلیت مقام معظم رهبری

در پی رحلت عالم ربانی شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، حضرت آیت اللّه خامنه ای در پیامی، به گوشه ای از فضیلت های ایشان چنین اشاره کردند: «این بنده صالح و مجاهد و پرهیزکار که عمر طولانی و پرماجرای خود را یکسره با مجاهدت و تلاش گذرانید، یکی از شگفتی های روزگار ما بود. هفتاد سال پیش در ماجرای خونین مسجد گوهرشاد، زبان گویای ستمدیدگان و حق طلبان شد و 25 سال مظلومانه در اسارت حکومت ظالم دیگری، انواع رنج ها و آزارها را تحمل کرد. در سال های دفاع مقدس، همه جا دل های جوان و نورانی رزمندگان را از فیض بیان رسا و صادقانه خود، نشاط و شادابی بخشید.

زهد و وارستگی او، تحرک و تلاش بی وقفه، پیکر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظه بی نظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه او، شجاعت و فصاحت و ویژگی های اخلاقی برجسته او، از این مؤمن صادق، انسانی استثنایی ساخته بود».

 پایگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود نرم افزار مادر پاکی ها

نوشته شده توسطرحیمی 9ام فروردین, 1394


فرم در حال بارگذاری ...

صله ارحام وبرکات آن

نوشته شده توسطرحیمی 8ام فروردین, 1394

برخی از مناسبت ها و اعیاد ملی و مذهبی مانند عید فطر، عید قربان، عید غدیر و عید نوروز، فرصت مناسبی است تا انسان به یک وظیفه انسانی و شرعی به نام صله رحم عمل کند. صله رحم افزون بر اینکه آثار اخروی دارد، دارای آثار و برکات در زندگی مادی و دنیوی است که از جمله آن ها افزایش عمر و رزق و روزی است به طوری که به زندگی انسان برکت می دهد و آن را متحول می سازد. در مطلب پیش رو برخی از آثار دید و بازدید و صله رحم تبیین شده است.

پیوند با اهل بیت علیه السلام

خویشاوندی و قرابت رحم، به کسی اطلاق می شود که به واسطه نسبت یا از طرف پدر یا مادر و مانند آن به شخص نزدیک باشد. از مصادیق خویشان می توان به عمو و عمه و خاله و دایی، برادر زاده و خواهرزاده و مانند آن ها اشاره کرد.[1]

البته بر اساس آموزه های قرآنی و اسلامی، همه مومنان به یک معنا فرزندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و اهل بیت  علیه السلام هستند و این پیوند خویشی قوی تر از هر گونه نسبت و قرابت نسبی و سببی دیگر است. از این رو در روایات، پیامبر صلّی الله علیه و آله و امیرمومنان علی علیه السلام پدران امت دانسته شده اند.

پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرماید:

أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه؛

من و علی -علیهم السلام- دو پدر این امت هستیم.[2]

بر اساس آموزه های قرآنی و روایات تفسیری، هر مومن پیش از آنکه به خویشان نسبی و سببی خویش اتصال و محبت آنان را در دل داشته باشد، بایدپیوند استوار و محبت شدیدی نسبت به پیامبر صلّی الله علیه و آله و اهل بیتش  علیهم السلام داشته باشد. از این رو، بر ماست که همواره صله آنان را به جا آوریم و با اشکال گوناگون از جمله زیارت ایشان و یا قبور مطهرشان و یا صلوات فرستادن بر آنان، این ارتباط را حفظ کرده و پیوند را مستحکم داریم. کسانی که صله خود را با پیامبر صلّی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام قطع کرده باشند، مورد خشم الهی قرار می گیرند و از مصادیق

«وَیقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یوصَلَ؛

و آنچه را خداوند به صله و پیوستن بدان فرمان داده می گسلند»[3] 

می شوند که از نظر قرآن انسان های زیانکار و ملعون و دوزخی هستند.(همان آیات)

از مهم ترین روش های صله رحم با اهل بیت علیه السلامفرستادن صلوات به ایشان است؛ چنانکه خداوند به این مطلب در آیه 65 سوره احزاب فرمان داده است. بر همین اساس زیارت قبور ایشان و تکریم و ابراز مودت، محبت و اطاعت از آنان به عنوان اولیای الهی، لازم و واجب است؛[4]چرا که این مزد رسالتی است که سود و بهره آن به امت مومن می رسد.[5]

بنابراین، نخستین تکلیفی که بر مومنان است زیارت امام زمان(عج) و قبور امامان علیهم السلام و رسول الله  صلّی الله علیه و آله است و اگر دسترسی به قبور ایشان نیست با صلوات و عرض سلام از راه دور می توان این زیارت و صله رحم را انجام داد و از شرور قطع صله رحم در امان ماند که بخشی از آن در ادامه مطلب می آید. البته زیارت امام زادگان و قبور آنان به قصد زیارت اهل بیت علیه السلام می تواند گوشه ای از این حکم الهی را بر آورده سازد. لذا پیش از زیارت و دید و بازدید از خویشان نسبی و سببی بهتر است که حکم الهی را انجام داده وبه زیارت اهل بیت علیهم السلام و منسوبان آنان از سادات و شرفاء رفت.

البته در فرهنگ ایرانی اسلامی این رویه و سنت نیکو وجود دارد که در اعیاد به زیارت قبور اهل بیت علیهم السلام و امامزادگان و سادات می روند و سپس زیارت خویشان خونی و نسبی و سببی را بجا می آورند.

...

آثار صله رحم و دید و بازدید از خویشان

چنانکه گفته شد، صله رحم واقعی با اهل بیت علیه السلاماست و نسبت انسان با پیامبر صلّی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام بهترین و کامل ترین و ماندگارترین پیوند خویشی است که باید به هر شکلی شده آن را حفظ کرده و از فواید آن بهره برد. پس اگر گفته می شود که صله رحم موجب آثار و فواید بسیاری در دنیا و آخرت است، این امر درباره صله رحم با اهل بیت علیه السلام اصل بوده و در دیگران به تبع همین ارتباط با پیامبر صلّی الله علیه و آله تاثیر گذار خواهد بود. بنا براین می توان گفت که صله رحم با خویشان نسبی و بهره مندی از آثار آن بازتابی از صله رحم با اهل بیت علیه السلام است.

در روایات است که در صله رحم از خویشان به این وسواسیت نرسید که خویشان ما از بدان روزگار هستند و از اهل خیر و خوبی نیستند. امام صادق علیه السلام فرمود::

صِلَه الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَ تَزیدُ فی الأعْمارِ وَ اِنْ کانَ اَهلها غَیرَ اَخْیارٍ؛

صله رحم، خانه ها را آباد و عمر ها را طولانی می کند، هر چند صله رحم کنندگان مردمان خوبی نباشند.[6]

پس وظیفه ما این است که صله رحم را انجام دهیم و کمترین مصداق از صله رحم این است که مردم آزاری نداشته باشیم. یعنی اگر از ما خیری به دیگری نمی رسد دست کم شری نیز نرسانیم. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

أفْضَلُ ما یوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کفُّ الأذی عَنْها؛

بهترین صله رحم، خودداری از آزار و اذیت خویشاوندان است.[7]

در اینجا به برخی از آثار و برکات صله رحم اشاره می شود:

1.افزایش عمر:

 پیامبر خدا  صلّی الله علیه و آله می فرماید:

صِلَةُ القَرابَهِ مَثراه فِی المالِ، مَحَبَّةٌ فِی الأَهلِ، مَنسَأَةٌ فِی الأَجَلِ؛

صله رحم، موجب افزایش دارایی، دوستی در خاندان، و تأخیر در اَجَل است.[8]

شکی نیست که انسان موجودی اجتماعی است، رفت و آمد ها به ویژه با خویشان موجب تقویت روحیه و رهایی از غم و اندوه می شود.همین رفت و آمد ظاهری به طور طبیعی موجب تخلیه بسیاری از مشکلات و غم و اندوه و اضطراب ها که نتیجه آن ها کاهش عمراست می شود؛ زیرا فشار روحی بیش از فشار جسمی انسان را اذیت کرده و موجب از میان رفتن توان و قدرت انسان شده و بیماری ها را تشدید و تقویت می کند. اما اگر رفت و آمد، بسیار شد روحیه انسان تقویت شده و قدرت انسان در برابر بیماری ها نیز دو برابر می شود. بنابراین، از آثار صله رحم افزایش عمر به شکل حتی طبیعی است حتی اگر سبب معنوی و فرامادی را در نظر نگیریم.

در تفسیر العیاشی به نقل از حسین بن زید بن علی از امام صادق  علیه السلام از پدرش نقل نمود که پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:

«همانا فردی صله رحم می کند، در حالی که جز سه سال از عمرش باقی نمانده است. آن گاه خداوند، آن سه سال را تا سی و سه سال افزایش می دهد. نیز فردی قطع رحم می کند، در حالی که از عمرش سی و سه سال باقی مانده است. آنگاه خداوند،آن سی و سه سال را به سه سال یا کمترکاهش می دهد».

امام صادق علیه السلام پیوسته این آیه را تلاوت می کرد: «خدا آنچه را بخواهد، محو می کند یا باقی می گذارد و البتّه اصل کتاب، نزد اوست».[9]

امیرمومنان علی علیه السلام نیز می فرماید: صِلَهُ الرَّحِمِ تُوَسِّعُ الآجالَ، وتُنَمِّی الأَموالَ؛ صله رحم، عمر ها را افزایش و دارایی ها را رشد می دهد. [10]

امام صادق علیه السلاممی فرماید: صِلوا أرحامَکم، فَفی صِلَتِ ها مَنسَأَه فِی الأَجَلِ، وزِیادَه فِی العَدَدِ؛ صله رحم کنید؛ زیرا صله رحم، باعث تأخیر اجل و افزایش سال های عمر می شود.[11]

2.افزایش دارایی و ثروت:

 از روایت پیامبر صلّی الله علیه و آلهدانسته شد که یکی از آثار صله رحم، افزایش ثروت و دارایی است. به این معنا که رفت و آمد ها هر چند به ظاهر وقت گیر و حتی هزینه بر است، ولی موجب می شود که ثروت و دارایی انسان افزایش یابد؛ شاید بتوان حکم این مساله را مانند حکم زکات دانست که به ظاهر اخراج مال از ملک و ملکیت است ولی در باطن موجب نمو و رشد و برکت در مال می شود. در برخی از روایات آمده که اگر فقیر هستید زکات دهید تا دارا و ثروتمند شوید. همین معنا درباره صله رحم و هزینه هایی که برای آن پرداخت می شود می تواند صدق داشته باشد. پیامبر خدا  صلّی الله علیه و آله در جایی دیگر می فرماید:

مَن سَرَّهُ النَّساءُ فِی الأَجَلِ، وَالزِّیادَه فِی الرِّزقِ، فَلیصِل رَحِمَه؛ هر که تأخیر در اَجَل و زیادی در روزی، خوشحالش می کند، باید صله رحم نماید.[12]

 امیرمومنان علی علیه السلام نیز می فرماید:

إنَّ أفضَلَ ما یتَوَسَّلُ بِهِ المُتَوَسِّلونَ الإِیمانُ بِاللّهِ ورَسولِهِ.. . وصِلَه الرَّحِمِ فَإِنَّ ها مَثراه فِی المالِ، ومَنسَأَةٌ فِی الأَجَلِ؛

همانا بهترین چیزهایی که توسّل جویندگان به آن ها متوسّل می شوند، ایمان به خدا و پیامبرش.. . و صله رحم است؛ زیرا صله رحم، مایه فراوانی دارایی و تأخیر در اَجَل است.[13]

3.دفع بلا:

 انسان ها در زندگی به عللی چون آزمون و امتحان الهی[14] و گناهان و مجازات دنیوی و تنبیه و هشدار خداوندی، گرفتار انواع بلا ها و مصیبت ها می شوند که از جمله آن ها ترس و ناامنی، گرسنگی و فقر، بیماری، مرگ عزیران و فرزندان و نقص عضو و مانند آن است؛ برای اینکه این بلا ها بر سر کسی نیاید و پیش از ورود، دفع و مقابله شود، با صله رحم می توان این کار را انجام داد. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید:

صِلَه الأَرحامِ تُزَکی الأَعمالَ وتُنَمِّی الأَموالَ وتَدفَعُ البَلوی وتُیسِّرُ الحِسابَ وتُنسِئُ فِی الأَجَلِ؛

صله رحم، عمل ها را پاکیزه می نماید و دارایی ها را رشد می دهد و بلا ها را دفع می کند و حساب را آسان می گرداند و اَجَل را به تأخیر می اندازد.[15]

4.دفع نقمت:

همچنین صله رحم، هر پیشامد نقمت آور را جلوگیری می کند و نمی گذارد که نقمت ها بر سر کسی آوار شود. امام علی  علیه السلام فرمود:

صِلَه الرَّحِمِ تُدِرُّ النِّعَمَ وَ تَدْفَعُ النِّقَمَ؛ صله رحم، نعمت ها را فراوان می کند و سختی ها را از بین می برد.[16]

5.آسانی حساب آخرت:

 از دیگر برکات و آثار صله رحم، آن است که خداوند در آخرت هنگام حسابرسی سخت گیری نمی کند و به علت صله رحم به ویژه با اهل بیت علیه السلام و صلوات فرستادن و زیارت ایشان، از محبت و شفاعت آنان بهره مند خواهد شد و خداوند حساب را بر وی آسان می گیرد و سخت گیری نمی کند و به تعبیر مردم مو را از ماست بیرون نمی کشد. این مطلب را از روایت امام باقر علیه السلاممی توان به دست آورد که فرموده است:

« وتُیسِّرُ الحِسابَ»[17]

البته این آسانی اختصاص به قیامت ندارد، بلکه در همین دنیا نیز آثار آن را می توان دریافت کرد؛ زیرا وقتی ارتباط چه با اهل بیت علیه السلام یا خویشان نسبی زیاد شد و صله رحم صورت گرفت، محبت ایشان در دل ها جا می گیرد و مردم با او سخت نمی گیرند؛ چرا که اصلاح میان خود و خدا انجام داده و خدا نیز میان او و خلق را اصلاح می کند.[18]

6.تبدیل شقاوت به سعادت:

 چنانکه پیامبر صلّی الله علیه و آله بر اساس آیه 39 سوره رعد فرموده که محو و اثبات در اختیار خداوند است و شقاوت و بدبختی تقدیری را به خوشبختی و سعادت تبدیل می کند:

«یمْحُواْ اللَّهُ مَا یشَاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْکتَابِ»؛

صله رحم یکی از علل و عواملی است که می تواند بستری را برای این تغییر پدید آورد و خداوند در مقام فعل، دست به تبدیل و بداء و تغییر زند و محو و اثبات نماید و تقدیر را تغییر دهد.

پیامبر  صلّی الله علیه و آله در باره این اثر مهم و بسیار اساسی و حیاتی صله رحم می فرماید:

اَلصَّدَقَهُ عَلی وَجْهها وَاصْطِناعُ الْمَعْروفِ وَ بِرُّ الْوالِدَینِ وَصِلَه الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزیدُ فِی الْعُمْرِ وَ تَقی مَصارِعَ السُّوء؛ِ

صدقه بجا و درست، نیکوکاری، نیکی به پدر و مادر و صله رحم، بدبختی را به خوشبختی تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهای بد جلوگیری می کند.[19]

7.بیست و چهار حسنه:

 هر عملی دارای آثاری خاص است. در روایات با توجه به وزانت اعمال، آثاری برای آن ها بیان شده است. از روایات به دست می آید که صله رحم در میان برخی از اعمال دارای وزانت و ارزش بسیاری است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

اَلصَّدَقَه بِعَشْرَه وَ الْقَرْضُ بِثَمانِیةَ عَشْرَ وَ صِلَه الْاِخْوانِ بِعِشْرینَ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِاَرْبَعَه وَ عِشْرینَ؛

صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران [دینی ]، بیست حسنه و صله رحم، بیست و چهار حسنه دارد.[20]

8.دشمن زدایی:

 همان طوری که صله رحم موجب جلب محبت است،هر گونه عداوت و دشمنی را هم از میان می برد. امام علی  علیه السلام در این باره فرموده است:

صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ الْمَحَبَّةَ وَتَکبِتُ العَدُوَّ؛

صله رحم، محبّت آور است و دشمنی را از بین می برد.[21]

9.کفاره گناهان:

 صله رحم به عنوان کفاره گناهان عمل می کند و گناهان را می زداید و تاثیر آن رابه طور کامل از میان می برد.امام علی  علیه السلام می فرماید:

کفِّروا ذُنوبَکمْ وَتَحَبَّبوا اِلی رَبِّکمْ بِالصَّدَقَهِ وَ صِلَه الرَّحِمِ؛

با صدقه و صله رحم، گناهان خود را پاک کنید و خود را محبوب پروردگارتان گردانید.[22]

10. زکات رفاه و آسایش:

 برای هر چیزی زکات است که می بایست ادا شود. به عنوان نمونه زکات علم انتشار و تعلیم آن به دیگران است. زکات سلامتی، روزه گرفتن و مانند آن است. همچنین زکات آسایش و رفاه این است که شخص صله رحم به جا آورد وگرنه به عنوان ترک کننده زکات، رفاه و آسایش از او سلب خواهد شد. امام علی علیه السلام می فرماید:

زَکوه الْیسارِ بِرُّ الْجیرانِ وَ صِلَه الاَرحامِ؛

زکاتِ رفاه، نیکی با همسایگان و صله رحم است.[23]

11.سرعت در خیریابی:

 صله رحم موجب می شود که خیر به انسان با سرعت هر چه بیشتر برسد و تاخیری ایجاد نشود؛ زیرا برخی از کار ها آثار و برکات آن با تاخیر به انسان می رسد ولی صله رحم از جمله کارهایی است که آثار خیر و برکت آن به سرعت به انسان می رسد و انسان از آن بهره مند می شود. امام باقر علیه السلام می فرماید:

اِنَّ اَعْجَلَ الْخَیرِ ثَواباً صِلَه الرَّحِمِ؛

ثواب صله رحم، سریع تر از هر کار خیری نصیب انسان می شود.[24]

12.عصمت یابی:

 هر انسانی دوست دارد به مرتبه ای از عصمت دست یابد. از راه های دست یابی به عصمت از گناه آن است که انسان به صله رحم اهتمام ورزد، زیرا صله رحم موجب می شود که انسان به چنین عصمتی دست یابد. امام صادق علیه السلام می فرماید:

اِنَّ صِلَه الرَّحِمِ وَالبِرَّ لَیهَوِّنانِ الحِسابَ وَیعْصِمانِ مِنَ الذُّنوبِ؛

صله رحم و نیکی، حساب (قیامت) را آسان و ازارتکاب گناهان جلوگیری می کند.[25]

13.خوش اخلاقی:

 از آثار دیگر صله رحم، دست یابی انسان به خوش اخلاقی و خلق حسن است. امام صادق علیه السلام می فرماید:

صِلَه الاَرحامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الکفَّ وَتُطیبُ النَّفْسَ وَتَزیدُ فِی الرِّزْقِ وَتُنْسِئُ فِی الاَجَلِ؛

صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاکیزه جان می نماید و روزی را زیاد می کند و مرگ را به تأخیر می اندازد.[26]

14.آبادی شهرها:

 صله رحم به ویژه در معنای عام آن که برادران ایمانی را نیز شامل می شود، موجب شکوفایی و آبادانی شهر ها می شود. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

صِلَه الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یعْمُرانِ الدّیارَ وَ یزیدانَ فِی الاَعْمارِ؛

صله رحم، خوش اخلاقی و خوش همسایگی، شهر ها را آباد و عمر ها را زیاد می کند.[27]

15.اخلاق کریمان:

 اگر کسی می خواهد اخلاق کریمان را داشته و از آثار این خصوصیت پسندیده بهره مند شود، صله رحم به جا آورد که از اخلاق کریمان است. امام علی  علیه السلام می فرماید:

صِلَه الاَرْحامِ مِنْ اَفْضَلِ شِیمِ الکرامِ؛

صله رحم، از بهترین خصلت های بزرگواران است.[28]

16.حفظ نعمت:

 شکی نیست که دنیا جای تغییر و تحول است و هیچ چیزی پایدار نیست؛ از این رونعمت ها می آیند و می روند و گاه به نقمت نیز تبدیل می شوند. اگر کسی بخواهد نعمت ها را حفظ کند صله رحم داشته باشد. امام علی علیه السلام می فرماید:

حِراسَه النِّعَمِ فی صِلَةِ الرَّحِمِ؛

نگهبان و حافظ نعمت ها در صله رحم است.[29]

البته اگر ترک صله رحم شود این مال از دست نیکان خارج به دست بدان امت می افتد که مال را در حرام و شر به کار می برند و آسایش و آرامش را از جامعه سلب می کنند. امام علی  علیه السلام می فرماید:

اِذا قَطَّعُوا الأْرحامَ جُعِلَتِ الأْمْوالُ فی أیدی الأْشْرارِ؛

هرگاه مردم قطع رحم کنند، ثروت ها در دست افراد شرور قرار می گیرد."[30]

سخن درباره صله رحم و آثار وبرکات آن و نیز عواقب ومضرات ترک این واجب الهی، بسیار بیشتر از موارد یاد شده در این مقاله است و آنچه بیان شد تن ها مشتی از خروار است. اکنون که در آستانه تحول سال وتغییر فصل وشروع تعطیلات نوروزی هستیم جا دارد با آگاهی ومعرفت نسبت به ضرورت وبرکات صله رحم،این فریضه دینی واجتماعی را پر رنگ تر وگسترده تر انجام دهیم تا بتوانیم با این عمل رضای خداوند را به دست آوریم.

پی نوشت ها:


[1] لغت نامه، ج 6، ص 8923 ـ 8924، «خویشاوند» و «خویشاوندی»

[2] بحارالأنوار ج16، ص 95، باب 6

[3] بقره، آیه 27؛ رعد، آیه 25

[4] شوری، آیه 23

[5] سباء، آیه 47

[6] امالی طوسی، ص ۴۸۱، ح ۱۸

[7] بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۸۸، ح ۱

[8] بحار الأنوار: ج ۷۴ ص ۱۰۲ ح ۵۸

[9] رعد، آیه ۳۹؛ تفسیر العیاشی: ج ۲ ص ۲۲۰ ح ۷۵؛ بحار الأنوار: ج ۴ ص ۱۲۱ ح ۶۶

[10] غرر الحکم: ج ۴ ص ۲۱۵ ح ۵۸۷۸

[11] بحار الأنوار: ج ۳۵ ص ۱۰۷ ح ۳۴

[12] بحار الأنوار: ج ۷۴ ص ۱۲۱ ح ۸۴

[13] بحار الأنوار: ج ۷۷ ص ۳۹۸ ح ۲۱

[14] عنکبوت، آیه 2؛ بقره، آیه 155

[15] بحار الأنوار: ج ۷۴ ص ۱۱۱ ح ۷۱

[16] غررالحکم، ح ۵۸۳۶

[17] بحار الأنوار: ج ۷۴ ص ۱۱۱ ح ۷۱

[18] محاسن، برقی، ص29، ح13؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 79، ص 197؛ و ج 13، ص 195

[19] نهج الفصاحه، ح ۱۸۶۹

[20] کافی، ج ۴، ص ۱۰، ح ۳

[21]  غررالحکم، ح ۵۸۵۲

[22] غررالحکم، ح ۷۲۵۸

[23]  غررالحکم، ح ۵۴۵۳

[24] کافی، ج ۲، ص ۱۵۲، ح ۱۵

[25] کافی، ج ۲، ص ۱۵۷، ح ۳۱

[26] کافی، ج ۲، ص ۱۵۱، ح ۶

[27]  نهج الفصاحه، ح ۱۸۳۹

[28]  غررالحکم، ح ۵۸۸۲

[29] غررالحکم، ح ۴۹۲۹

[30]  کافی، ج ۲، ص ۳۴۸، ح ۸

 

 

نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

سلام
خیلی مفید بود
موفق باشید

1394/01/14 @ 19:44


فرم در حال بارگذاری ...

حضرت على و نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 6ام فروردین, 1394

 

علاّمه مى گويد: «بشر عادى، نمى تواند به تمام ابعاد وجودى حضرت على (عليه السلام)معرفت پيدا كندچه آن حضرت سرشار از مناقب، معالى، علم، كرم، جود، شجاعت، رأفت، رحمت، شفقت و جميع مظاهر كرامت و كمالات انسانى است و اين كمالات، در حضرت امير (عليه السلام) به كامل ترين وجه وجود دارد. با اين همه، برخى از مخالفان، در گذشته و حال منكر اين مناقب شده اندهر چند در زمان كنونى، به دليل انتشار كتاب هاى بسيار درباره فضايل حضرت امير (عليه السلام)، به خصوص بعد از انقلاب اسلامى ايران، از شدّت مخالفت ها كاسته شده است و هر چند ما هنوز نتوانسته ايم، چنان كه بايد، به شناساندن آن حضرت همّت بگماريم.

بهترين راه شناساندن حضرت على (عليه السلام)، نشان دادن زندگى اوست كه شايسته است زير نظر متخصصان، آثارى دراين باره تهيه شود و در اختيار جهانيان قرار گيرد. بايد در هر بعد از ابعاد نامتناهى آن حضرت، به گونه اى علمى و تخصصى، بحث و تحقيق شودمثلاً درباره معرفى حضرت على (عليه السلام)به عنوان باب علم نبى (صلى الله عليه وآله)، مطالب بسيارى در دست است اما از همه بهتر، نهج البلاغه است زيرا اين كتاب، اثر خود حضرت امير (عليه السلام) است و گويايى بيشترى در نشان دادن مقامات كمالى و علمى آن حضرت دارد.

در باب كلمات قصار، توجه به سند و شواهد خارجى مهم است اما در باب خطبه ها، و به خصوص خطبه هاى طولانى و نيز خطبه هاى مربوط به جهان آخرت و صفات حق تعالى، شواهد داخلى كفايت مى كند. ممكن است برخى از مخالفان انتساب نهج البلاغه را به اميرمؤمنان(عليه السلام) انكار كنند. اين گروه، اگر مى گويند نهج البلاغه از حضرت امير نيست، جمع شوند و شبيه آن را بياورند. آن چه خدا درباره قرآن فرموده است، درباره نهج البلاغه نيز صادق است. آيا مخالفان مى توانند مثل نهج البلاغه بياورند؟

آيا كسى مانند آن حضرت، محرم اسرار بوده است. حضرت على (عليه السلام) اشاره مى كند كه ديگران گاه گاهى خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)مى رسيدند و حتى سؤال كردن هم بلد نبودندولى وقتى آن حضرت به خانه مى آمد، خود ايشان اشتياق داشت كه به من علم ياد دهد و من هم حرص داشتم كه از پيامبر ياد بگيرم.

هر كس نهج البلاغه را به كار بندد و در راه تحصيل هدف عالى، از زحمت و فشار نترسد، خير دنيا و آخرت را جمع كرده است. نهج البلاغه، بعد از قرآن، معجزه دوم است. قرآن، معجزه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) و نهج البلاغه، معجزه آقا اميرمؤمنان (عليه السلام)است. آيا مخالفان، كتابى همانند نهج البلاغه دارند كه عالم ماوراى طبيعت را با بيان قدسى و ربّانى خود شرح و بسط دهد؟ هزار كتاب را هم بياورند، جاى نهج البلاغه را نمى گيردچون اميرمؤمنان (عليه السلام) از روزى كه چشم گشود، در دامن پيغمبر (صلى الله عليه وآله) بود و تا آخرين لحظه حيات آن حضرت، از محضر او بهره گرفت.

نهج البلاغه از جهات گوناگونى، مايه باليدن و نازيدن شيعه است همان گونه كه ابعاد حضرت على (عليه السلام)نامتناهى است، نهج البلاغه نيز غيرمتناهى است.

مخالفان پس از گذشت حدود يك هزار سال از تأليف نهج البلاغه، هنوز مى گويند اين سخنان از حضرت على (عليه السلام) نيست بلكه از آنِ سيّدرضى يا سيّدمرتضى است چرا در اين يك هزار سال، نتواسته اند يك دهم نهج البلاغه را از خلفاى خود بياورند»؟

ترجمه ها و شروح نهج البلاغه

در ميان شروح نهج البلاغه، سه شرح ممتاز استشرح ابن ميثم كه براى شرح الفاظ نهج البلاغه خيلى ارزش داردولى كمتر به ادبيات و حديث و تفسير پرداخته است بر خلاف آن، شرح ابن ابى الحديد، هم تاريخ دارد، هم تفسير و هم ادبيات. اين شرح، از جهت جامع بودن، ممتاز است گرچه در شرح كلمات خود حضرت، به زيبايى شرح ابن ميثم نيست. شرح شريفى به نام منهاج البراعة از علاّمه حبيب الله خوئى هست كه از شرح هاى ديگر ارزنده تر است. كسانى كه معلومات اندكى دارند، بهتر است اوّل به مطالعه اين شرح بپردازند و بعد شرح ابن ابى الحديد را بخوانند و يا اين دو را با هم مطالعه كنندزيرا در شرح خوئى به اعتراض ها و انتقادهاى ابن ابى الحديد پاسخ گفته شده است اما متأسفانه مؤلف منهاج البراعة، فقط خطبه ها را شرح كرده است چون وقتى به آخر خطبه ها رسيده، از دنيا رفته است. اخيراً اين شرح به وسيله گروهى ديگر تكميل شده است كه ارزش قسمت هاى اصل اين شرح را ندارد و به استحكام آنها نيست».

گروه فناوری اطلاعات پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام

 

نظر از: صداقت...! [عضو] 

سلام
مطلب مفیدی بود مخصوصا معرفی شرح ها. روح علامه خویی شاد
با تشکر از تلاش شما
موفق باشید
در پناه حق

1394/01/10 @ 11:03
نظر از:  

سلام علیکم
یکی از برادران اهل سنت از زن داداش من پرسیده بود خطبه علی کدام است ؟ من مشکلی دارم از خذا خواستم مشکلم را حل کند در خواب دیدم کسی می گوید خطبه علی را بخوان ٍ ما هم پرس و جو کردیم گفتند همان نهج البلاغه هست که شامل خطبه های علی علیه السلام است و این کتاب را به او معرفی کردیم
میخواهم بگویم قدر این گوهر را بدانیم و هر روز یک صفحه از ان را بخوانیم

1394/01/06 @ 11:55


فرم در حال بارگذاری ...