ويژگى‌هاى خانواده برتر در اسلام

نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1393

اسـلام، در روش تـربـيـتـى خـود، انـسان‌ها را به الگوها، ايده آل‌ها و نمونه‌هاى برتر تـوجـه مـى‌دهـد. تاثير الگوهـا در ساخته شدن فرد و اجتماع بركسى پوشيده نيست. خـانـواده، كـوچـك‌تـريـن واحـد اجـتـمـاعـى اسـت كـه سـلول اوليـه آن را زن و شـوهـر تـشـكـيـل مـى‌دهـنـد. الگـوى اسـلام بـراى خـانـواده ايـده آل كـدام است؟ اسلام چه خانواده‌اى را برتر مى شمارد؟ خانواده برتر از نظر اسلام چه ويژگي‌هايى دارد؟ و…


مـقاله حاضر با عنوان «ويژگي‌هاى خانواده برتر در اسلام» به بيان اين مهم پرداخته اسـت. از ايـن رو، پس از مقدمه اى كوتاه و تبيين مفهوم خانواده و ملاك برترى ، به نمونه هـايى از خانواده برتر در قرآن كريم پرداخته است. پس از آن ، ضمن معرفى برترين خـانـواده در مـنـظـر اسـلام ، ويژگي‌هاى خانواده برتر در سه محور اصالت خانوادگى، ويژگي‌هاى نفسانـى اركان خانـواده و ويژگي‌هاى رفتارى آنان مورد بررسى قرار گرفته است و در پايان چند نكته به عنوان نتيجه‌گيرى ارائه گرديده است .

مقدمه
خـانـواده ، كـانـونـى است مقدس كه در سايه پيوند زناشويى دو انسان از دو جنس مخالف پـايـه گـذارى شـده و بـا پـيـدايـش و تـوليـد فـرزنـدان كامل تر مى شود. به عقيده صاحبنظران ، خانواده از نـخـسـتـين نظامهاى نهادى عمومى و جهانى است كه براى رفع نيازمندي‌هاى حياتى و عاطفى انـسـان و بـقـاى جامعه ضرورت تام شريفه «وَالَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّياتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»(الفرقان/74)، آرمانى است كه خانواده‌هاى اسلامى بايد آن را عينيت بخشند و صلاحيت الگويى اسلام را براى تربيت شايستگان و خانواده هاى برتر براى جهانيان به اثبات برسانند.

خانواده برتر

در اسلام بـراى تـشـكيل خـانـواده ، استانداردهايى معرفى شده است . هرقدر اركان تـشكيل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شايستگى و برترى بـرخـوردار خـواهـنـد بـود. در روايات ، ويژگي‌هاى فراوان براى شايسته ترين زنان و مردان بيان شده است و در سيره معصومين  علیه السلام نيز ارشاداتى وجود دارد كه مى توان از آنها خـانـواده هـاى بـرتـر و شـايـسـتـه را شـنـاخـت . از ايـن رو، بـه طـور اجـمـال مـى توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام ، آن است كه اركان آن شايسته و منطبق بـا اسـتـانـداردهـاى اسـلامـى باشد، مناسبات و روابطى منطبق با آموزه هاى دينى بر آنها حـاكـم بـاشـد، خـروجـى آن انـسـانـهـايـى شـايـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ايده آل اسـلامـى بـاشـد. وامـا مـلاك بـرتـرى ، از نـظـر اسـلام ، مـال و ثروت و مانند آن نيست كه كسى به آنها ببالد و بگويد: ((نَحنُ اَكثرُ اَموالاً وَاَولادا)) (سباء: 35). از اين رو، اگر خانواده اى را برخوردار يافيتد نبايد شگفت زده شويد ((فَلا تـُعـجِبُكَ اَموالُهم وَلا اَولادُهُم )) (توبه : 55) زور وقوت مادى نيز معيار برترى نيست كه كسى در ارزيابى افراد در خانواده ها بگويد: ((كانواُ اَشَدَّ مِنكُم قُوّةً)) (توبه :9) چنانكه برخوردارى از قوم و قبيله و عشيره ، جاه و مقام وشهرت نيز ملاك برترى نست .

بـرتـرى خـانـواده بـه انـطـباق آن با استانداردهاى اسلامى و برخوردارى از ويژگيهاى ارزشـى و فـضـيـلتـهـاست. هر خانواده اى از آن استانداردها بهره مند باشد برتر است . بـنـابـرايـن ، مـنـظـور از بـرتـرى خـانـواده ، بـرتـرى در فـضـايـل انـسانى و ارزشهاى اسلامى است كه برخى از آنها باعنوان ويژگيهاى خانواده برتر خواهد آمد.

...

>

خانواده برتر در قرآن

قرآن كريم بهترين الگوها را براى شناسايى خانواده برتر به جهانيان معرفى كرده است . خاندان حضرت ابراهيم  علیه السلام از آن جمله است . در آيه اى از قرآن كريم مى خوانيم: اِنَّ اللهَ اصـطـَفـى ادَمَ وَ آلَ ابـراهـيـمَ و آلَ عـِمـرانَ عـَلَى العـالَمـيـن . (آل عمران : 33(

اخـلاقـى ، در شـوهـردارى ، خـانـه دارى و تـربيت فرزند نمونه است . همسر ديگرش نيز نمونه بود. ثمره زندگى حضرت ابراهيم  علیه السلام بِغلام حليم … وَبَشَّرناهُ بِاِسحاقَ نَبيّا مِنَ الصّالحين )) (صافات : 100 و 101 و 112(

ابراهيم  علیه السلام پدر اين چنين فرزندانى است و دو همسر او نيز مادران فرزندانى اين گونه انـد. هـر كـدام از آن دو در پـرورش ‍ فـرزنـد چـه مـرارتهايى كشيدند و چه آثارى از خود بـرجـاى گذاشتند؛ حضرت ابراهيم  علیه السلام همسرش هاجر را به همراه فرزند خردسالش به سـرزمـيـنـى بـى آب و عـلف آورد: ((رَبَّنـا اِنـّى اَسكَنتُ مِنْ ذُرّيّتى بِوادٍ غَيرِ ذِى زَرعٍ عِندَ بـَيـتـِكَ الُمـحـَرِّمِ لِيُقِيمُوا الصَّلوةَ فَاجعَلْ اَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوِى اِلَيهِم …)) (ابراهيم : 37)

هـنـگـامـى كـه فرشته هاى الهى نزد حضرت ابراهيم  علیه السلام آمدند و تولد حضرت اسحاق را بـه او بـشارت دادند همسر اولش ‍ (ساره ) نيز در آنجا حاضر و ايستاده بود، تبسمى بر لب داشت و ناظر بر اين جريان بود؛ ترجمه آيه 71ـ73 سوره هود چنين است :

و زن او ايستاده بود. خنديد. پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به يعقوب مژده داديم . (هـمـسـر ابـراهـيم ) گفت : اى واى برمن ، آيا فرزند آورم با آنكه من پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد است ؟ واقعا اين چيز عجيبى است . گفتند: آيا از كار خدا تعجب مى كنى ؟ رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان (رسالت ) باد، بى گمان ، او ستوده اى بزرگوار است .

اين آيات افزون بر معرفى حضرت ابراهيم  علیه السلام برجستگيهاى اخلاقى و معنوى همسران آن حضرت را نيز تبيين مى كنند.

قـرآن كـريـم خـانـواده حـضـرت مـريـم  علیه السلام را نـيـز بـرتـر دانـسـتـه و از آن بـه ((آل عـمـران )) ياد مى كند. حضرت مريم  علیه السلام و پدر و مادرش عمرانى كه پدر موسى  علیه السلام است ؛ زيرا عمرانى كه پدر موسى  علیه السلام است اصلا نامش در قرآن نيامده است . در اين خانواده برتر دو بانو يعنى حضرت مريم و مادرش به عنوان صفوه و برگزيده الهـى بـه جـهـانـيـان مـعـرفـى شده اند. حضرت مريم با آن همه كمالاتى كه قرآن كريم گـوشـه هـايـى از آن را ذكـر كرده ، دست پرورده مادرى نمونه است كه او را به پناه خدا سـپـرد، خـدا هم به او پناهندگى داد. آن پناه خواستن نيز در كنار محراب عبادت بود و به استجابت رسيد.

قرآن كريم داستانش را در سوره آل عمران آيات 35ـ37 چنين ترسيم كرده است :

چـون زن عـمـران گـفـت : پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تاآزاد شده (از مـشـاغـل دنـيـا و پـرستشگر تو) باشد، پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى . پس چـون فـرزنـدش را بـزاد، گـفـت : پـروردگـارا، من دختر زاده ام ـ و خدا به آنچه او زاييده دانـاتـر بـود ـ و پـسـر چـون دخـتـر نـيـست و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شـيـطـان رانـده شـده بـه تـو پـنـاه مـى دهـم . پـس پـروردگـارش وى (مريم ) را با حسن قـبـول پـذيـرا شـد و ا و را خود حضرت مريم  علیه السلام نيز مادرى است نمونه و فرزندى چون حـضـرت عـيـسـى  علیه السلام را تربيت كرد. قرآن كريم مادر اين فرزند عرفانى اين بانو همين بـس كـه فرشته ها نزد او مى آمدند و پيام خدا را براى او مى آوردند: ((اِذْ قالَتِ المَلائِكَةُ يـا مـَريـَمُ اِنَّ اللّهَ اصـطـَفـاكِ وَ طـَهَّرَكِ وَاصـطـَفـَاكِ عَلى نِساءِ العالَمين يا مَريَمُ اقْنُتى لِربِّكِ وَ اسْجُدى وَ اركعى مَعَ الرّاكِعين )) (آل عمران : 42ـ 43)
وقـتـى حضرت زكريا نزد مريم مى آمد، او را در محراب عبادتش مى يافت در حالى كه نزد او غـذاهـاى بـهـشـتـى بـود: ((فـَلَمـّا دَخـَلَ عـَلَيـهـا زَكـَرّيـا الِمـحـرابَ وَجـَدَ عـِنـدَهـا رَزقا…))(آل عمران : 37) و همه اين كمالات و كرامتها از آن حضرت مريم است .

نـمـونـه ديـگر خانواده برتر در قرآن ، خانواده حضرت يحيى  علیه السلام است . او نمونه اى از فـرزنـدى صـالح در خـانواده اى شايسته است خانواده حضرت موسى  علیه السلام نيز از اين جمله اسـت . او پـدر و مادرى نمونه دارد. قرآن كريم داستان مرارتهاى مادرش را در آن شايسته بـراى هـمـسـرش اسـت . چـنـان كـه هـمـسـر او نيز دختر حضرت شعيب  علیه السلام داراى صلاحيتهاى اخلاقى و معنوى فراوانى است كه قرآن كريم نجابت و حياى او را ستوده است .((فَجاءَتهُ اِحداهُما تَمشى عَلَى استحياء…)) (قصص : 25)

برترين خانواده در اسلام

اسـلام ، اهـل بـيـت پـيـغـمـبـر اكـرم  صلی الله علیه و آله را بـه عـنـوان نـمـونـه اى كـامـل از خـانواده برتر معرفى و صلاحيت الگويى آن را براى جهانيان امضا كرده است . خـداونـد سـبـحـان ايـن خانواده را از هرگونه رجس و پليدى مبرا دانسته است . آيه شريفه ((اِنَّمـا يـُريـدُ اللهُ لِيـُذهبَ عَنكُم الرّجسَ اهلَالبيتِ وَ يُطَهّركُم تَطهيرا)) (احزاب : 23)، خطاب به همين خانواده است .

آيـه مـبـاهـله (آل عـمـران :61) در بـاره اعـضاى اين خانواده وارد شده و عظمت مقامات معنوى و عرفانى آنان را به نمايش ‍ گذاشته است . سوره انسان فضيلتهاى آنان را ستوده است و خلاصه جاى جاى قرآن از فضايل و ويژگيهاى آنان سخن گفته است .

ايـن خـانـواده از پـيـونـد مـلكـوتـى وجـود نـازنـيـن حـضـرت عـلى  علیه السلام و فـاطـمه اطهر علیه السلام تـشـكـيـل شـده اسـت و آن دو مـصـداق اتـم انـسـان كـامـل و ايـده آل هستند. على  علیه السلام و فاطمه  علیه السلام كفو يكديگرند؛ اگر على  علیه السلام نبود فاطمه  علیه السلام در عالم هـمـتـايـى نـداشـت و اگـر فـاطـمـه  علیه السلام نـبـود براى على  علیه السلام كفوى نبود. پيوند آن دو در آسـمـانـهـا و نـزد عـرشـيـان بـرقـرار شـد و در جـمـع زمـيـنـيـان تـحـقـق عـيـنـى يـافـت . رسـول خـدا صلی الله علیه و آله در جـريـان ازدواج آن دو وجود عرشى ، آنان را اسوه و الگوى امت خويش خواند و فرمود:
زنـدگـى عـلى  علیه السلام و فـاطمه  علیه السلام سراسر الگوست . همسر دارى على  علیه السلام، مديريت او در خـانـه و خـانـواده ، شـوهردارى فاطمه  علیه السلام، خانه دارى و تربيت فرزند او در عالم نظير ندارد و تا قيامت براى جهانيان نورافشانى مى كند.

ويژگيهاى خانواده برتر
بـا تـوجـه به اينكه اهل بيت پيامبراكرم  صلی الله علیه و آله از نظر اسلام برترين خانواده شمرده مى شـونـد از تـمـام ويـژگـيـهـاى ارزشـى و اسـتـانـداردهـاى مـكـتـبـى بـه صـورتـى كامل برخوردارند، بايد اين خانواده براى همگان الگو قرار گيرند و ويژگيهاى آن به عـنـوان نـوك قـله و اوج ارزشـهـاى اسـلامى مورد توجه باشد و خانواده هاى اسلامى براى رشـد و تـعـالى خـود و دسـتـيـابـى بـه زنـدگـى ايـده آل ومـكـتـبـى هـمـواره ارزشـهاى نوك قله را مدنظر قرار دهند و تمام حركات و سكنات و جهت گيريهاى خود را با آن هماهنگ سازند و تا مى توانند در همان سمت و سو حركت كنند و خود را به نوك قله نزديك سازند.

امام على  علیه السلام پيروان خود را به اهل بيت و الگوگيرى از آنان فرا خوانده ، مى فرمايد:
به اهل بيت پيامبر بنگريد، از آن سمت كه آنها گام برمى دارند منحرف نشويد و قدم به جـاى قـدمشان بگذاريد، آنها هرگز شما را از جاده هدايت بيرون نمى برند و به پستى و هـلاكـت بـاز نـمى گردانند. اگر سكوت كنند سكوكت كنيد و اگر قيام كردند قيام كنيد، از آنها پيشى نگيريد كه با اين توضيح ويژگيهاى خانواده برتر را از ديدگاه اسلام در محورهاى زير پى مى گيريم .

1. اصالت خانوادگى
اوليـن ويـژگـى خـانـواده بـرتـر در اسـلام ، اصـالت خـانـوادگـى و اصل و نسب پاكيزه است . اصلاب ارزشمند پدران و دامنهاى مطهر و پاك مادران كه به هيچ گـونـه پـليـدى آلوده نشده اند، چنان كه در زيارتنامه امام حسين  علیه السلام مى خوانيم : ((اَشهَدُ اَنَّكَ كُنتَ مى دهم كه تو از گوهرهاى پاك و از ارحام مطهرى . جاهليت به ناپاكيهايش شما را آلوده نساخت و لباسهاى ناپاك خود را براندام شما نپوشاند.

ايـن ويـژگـى آنچنان مهم است كه امام حسين  علیه السلام در جريان نهضت كربلا و دست بيعت ندادن با يزيد به آن استفاده مى كند و من با يزيد بيعت كنم ، بلكه دامنهاى پاك و منزهى كه من در آن پرورش يافته ام به من چنين اجازه اى نمى دهند.
امـام عـلى  علیه السلام بـه مـالك اشـتـر توصيه مى فرمايد كه براى گزينش فرماندهان لشكر اسلام بر ويژگى اصالت و شرافت در كتابهاى فقهى نيز براى گزينش همسر به اين ويژگى توجه شده است .

2. ويژگى هاى نفسانى
خـانـواده بـرتـر از لحـاظ ويـژگـيـهـاى نـفـسـانـى اركـان تشكيل دهنده آن برجستگيهايى دارد كه برخى از آنها عبارت است از:

1 ـ 2 دين و ايمان
خـانـواده اى بـرتـر اسـت كـه هـر كدام از اركان آن از ويژگى دين و ايمان و اعتقادات ناب برخوردار باشد. ترجمه آيه 221 سوره بقره چنين است :
زنـان مـشـرك را تـا ايـمان نياورده اند، به زنى مگيريد و كنيز مومن بهتر از آزادزن مشرك اسـت هـرچـنـد زيـبايى او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك تا ايمان نياورده اند زن مومن ندهيد و برده مومن بهتر از آزادمرد مشرك است ، هرچند شما را به شگفت آورد.
ممكن است يكى از اركان خانواده مانند مرد از اين ويژگى برخوردار باشد، ولى همسر او از آن بـى بـهـره باشد. براى مثال قرآن كريم از همسر حضرت نوح و حضرت لوط ياد مى كـنـد كـه تـحـت سـرپـرسـتـى آنـان بـودند. ولى عارى از ايمان بودند و از نظر مكتبى و فرهنگى خيانت كردند و به پيامبر خويش ايمان نياوردند. قرآن اين دو زن را الگوى مردم بد معرفى كرده ، مى فرمايد:
ضـَرَبَ اللَّهُ مـَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاءَةَ نُوحٍ وَامْرَاءَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا… . (تحريم : 10)

گـاهـى نـيز ممكن است در خانواده اى زن داراى ويژگى دين و ايمان باشد و شوهرش از آن بى بهره باشد. مانند حضرت آسيه . قرآن كريم مى فرمايد:
وَضـَرَبَ اللّه مَثَلا لِلَّذينَ امَنوا امرَئةَ فرعَونَ اِذ قالَت رَبِّ ابن لى عِندكَ بيتا فِى الجَنّهِ و نَجِّنى مِن فرعونَ وَ عَمَله وَ نَجِّنى مِنَ القَوم الظّالمين . (تحريم : 11)
در آموزه هاى اسلامى براى گزينش همسر شايسته بر ويژگى دين و ايمان بسيار تاكيد شـده اسـت . در اسـلام ، بـعـد از ايـمـان به درخانواده برتر، زن و شوهر هر دو از عقيده و ايـمـانـى خالص برخوردارند. چنانكه در مورد حضرت على  علیه السلام و فاطمه  علیه السلام اين گونه اسـت . اگـر ايـمـان جـن و انس را روى هم بگذارند به اندازه ايمان على  علیه السلام نمى رسد. آن حـضـرت فرمود: اگر پرده را كنار هم فاطمه زهرا علیه السلام نيز همانند شويش از مراتب بالاى ايمان برخوردار بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ايمان دخترش فرمود:
همانا خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را از ايمان و يقين لبريز كرده است .

2 ـ 2. علم و دانش
اركـان تـشـكـيـل دهـنـده خـانـواده برتر از لحاظ علم و آگاهى دارا و ثروتمند هستند. در اين خـانـواده ، زن افـزون بـر اطـلاعـات و آگـاهـيـهـاى مـذهـبـى بـه عـنوان همسر، مادر، مدير و كـدبـانوى خانه از آگاهيهاى لازم زندگى برخوردار است . راه و رسم شوهردارى و خانه دارى را به خوبى مى داند و به وظايفى كه شرع مقدس بردوش او نهاده ، واقف است و از لحـاظ رشـد عـقـلى و فـكـرى بـه درجـه اى رسـيـده اسـت كـه نـيازى به امر و نهى ندارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله مى فرمايد:
بـهـتـريـن دخـتـران (بـراى ازدواج ) كـسـانـى انـد كـه از عقل و ادب برخوردارند و شما به امر ونهى او نيازى نمى يابى .

مرد چنين خانواده اى نيز افزون بر اطلاعات دينى ، به عنوان مدير و سرپرست خانواده ، شوهر و پدر از آگاهيهاى لازم برخوردار است و به وظايفى كه اسلام بر عهده اش نهاده ، به خوبى آشناست .
يـكـى از مـشـكـلاتـى كـه اكـثـر خـانـواده هـاى مـذهـبـى بـا آن مـواجـه انـد جهل و نادانى است . از اين رو، در زندگى خانوادگى ناكام مى مانند. روابط حاكم بر زن و شـوهـر بـا آمـوزه هـاى اسـلامى انطباق ندارد. فضاى خانه و خانواده و محيط نشو ونماى فرزندان در اثر جهالت و ناسازگارى با آموزه هاى اسلامى آفت زده شده است . فرزندان در چنين خانواده هايى لوس ، ترسو، حقير و غيرمتكى به نفس و مانند آن بار مى آيند.

3 ـ 2. معنويت
زن وشـوهـر در خـانـواده بـرتـر سـرشـار از مـعنويت اند. زندگى آنان صحنه ذكر و ياد خـداسـت . اهـل تـهـجـد و شـب زنده دارى ، تلاوت قرآن ، دعا و مناجات ، راز ونياز، توبه و اسـتـغـفار و مانند آن هستند. از حضيض دنيا و خواسته هاى ناچيز دنيوى فراتر رفته اند و مـرغ دلشـان بـه پـرواز درآمـده و اوج گـرفـتـه اسـت . دنـيـا و مال و ثروت ، جاه و مقام و شهرت و امثال اين امور اعتبارى سيرابشان نمى كند.

پيوند آنها با يكديگر ذره اى از معنويتشان نكاسته ، بلكه بر توفيقاتشان افزوده است ؛ چرا كه زندگى زناشويى آنان به ارتباط آنها با خدا بيشتر مدد رسانده است .
آيـا مـى شـود در اين دنياى پرآشوب باانواع مشكلات خانواده اى را با اين ويژگى يافت كـه در سـيـر مـلكـوتى و معنوى و عرفانى به پرواز درآمده و راه تعالى و ترقى را با سـرعـت طـى مـى كند، پيدا كرد؟ مثال اين خانواده كدام است ؟ مى گوييم بله ، شدنى است . مانند على  علیه السلام و فاطمه (س ).
مـعـنـويـت اميرمومنان كه زبانزد خاص و عام است . خدا بر سراسر زندگى اش حكومت دارد. تن او در ميان زمينيان ، ولى روحش ‍ با عرشيان دمخور است . در ارتباطش با خداوند سبحان آنـچـنان اوج مى گيرد كه از هوش مى رود و ناظران مى پندارند كه او جان سپرده است . او روزى چندين بار اينگونه در ارتباطش با خدا مدهوش مى شود.

توصيف مى كند:
وقتى دخترم فاطمه در محراب عبادت قرار مى گيرد، همچون ستاره اى براى ملائكه آسمان مى درخشد و خداوند بزرگ به آنان مى گويد: اى ملائكه من ! به بهترين بنده من فاطمه بـنـگـريـد، او در مقابل من ايستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلب خويش به در روايتى ديگر مى فرمايد:
امـا دخـتـرم فـاطمه ، سيده زنان عالم از اولين و آخرين است و (در حالى كه ) در عبادتگاهش (بـه نـمـاز) مـى ايـستد، هفتاد هزار فرشته از ملائكه مقرب بر او سلام و درود فرستاده و هـمانگونه كه مريم را ندا كردند، مى گويند: اى فاطمه خداوند تو را برگزيد و مطهر و پاكيزه نمود و بر زنان عالم فاطمه  علیه السلام واله و شيداى خداوند برتر بود و چيزى جز جـذبـه هـاى الهـى و نـظـر بـه ((وجـه الله )) راضـى اش نـمـى كـرد. رسـول خـدا صلی الله علیه و آله از فـاطـمـه اش پـرسـيـد: دخـتـرم ! هـم اكـنـون جبرئيل نزد من است و از جانب خدا پيام آورده كه هرچه بخواهى تحقق مى يابد. در پاسخ مى گويد:
لذتـى كه از خدمت به خدا مى برم مرا از هر خواهشى بازداشته است . حاجتى جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاى خداوند كريم خانواده برتر از نظر اسلام خانوده اى اسـت كـه در ايـن سـمـت وسـو حـركـت كـنـد و بـكـوشـد خـود را بـه ايـن قـله نـزديـك سـازد. لااقـل ايـن اسـت كـه بـه نماز و روزه و ساير واجبات به عنوان نمادهاى معنويت اهتمام ورزد. انـديشه و افكار خود را متوجه ملكوت كند و غل و زنجيرهاى دنيايى او را زمين گير نسازد؛ به گونه اى كه حالى براى ارتباط با معبود پيدا نكند.

4 ـ 2 تقوا
قـرآن كـريم ، تقوا را معيار برترى معرفى كرده و كسانى را كه از خداپرواى بيشترى دارند گرامى تر مى شمارد. ((اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِندَاللّهِ اَتْقيكُمْ)) (حجرات :13).
بـر هـمـيـن اسـاس هـر خـانـواده اى كـه در رعـايـت تـقـواى الهـى پيشتازتر باشد از لحاظ الگـويى ، برتر شمرده مى شود. در خانواده برتر زن و شوهر متقى و خداترس هستند. حد ومرزهاى الهى را مراعات مى كنند.
اسـلام در تـشـكـيل خانواده بر اين ويژگى تاكيد كرده است و مردى را شايسته همسرى مى دانـد كـه پـارسـا باشد و از گناهانى مانند زنا، شرابخوارى و گناهان علنى دورى كند. شخصى درباره ازدواج دخترش با امام حسن مجتبى  علیه السلام مشورت كرد حضرت فرمود:
دخـتـرت را به ازدواج مردى باتقوا درآور؛ چرا كه او اگر دخترت را دوست بدارد، احترامش مى گذارد و اگر به او علاقه نداشته باشد به او ستم

5 ـ 2 صبر و شكر
در خانواده برتر هيچ كدام از زن و شوهر در برابر سختيهاى زندگى جزع و بى تابى نـمى كنند. آنها ناملايمات زندگى را هديه هاى خدا بر خويش مى شمارند، در وقت دارايى خدا را سپاس مى گويند و هنگام ندارى و فقر صبورى مى كنند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله مى فرمايد:
روزى رسـول خـدا صلی الله علیه و آله بـه منزل دخترش فاطمه  علیه السلام آمد، او را ديد كه روى زمين نشسته ، بـا دسـتـى فـرزنـدش را در آغوش گرفته ، شير مى دهد و با دستى ديگر گندمها را با آسياب دستى آرد مى كند، اشك در چشمانش حلقه زد و فرمود:
دخـتـرم ! تـلخـيـهـا و مشكلات دنيا را به ياد شيرينى و سعادت بهشت برخود گوارا ساز! حضرت فاطمه  علیه السلام در جواب پدر، مراتب سپاس خود را اينگونه اعلام كرد:
فـاطـمـه زهـرا علیه السلام تـمام مشكلات زندگى مشترك را به جان خريده و به آن راضى بود و هيچ وقت زبان به گله و شكايت نگشود. او به اينكه خداوند سبحان نعمتهاى فراوانى به او ارزانـى داشـته ، شوهرى همچون امام على  علیه السلام نصيبش كرده ، فرزندانى همچون حسنين و زينبين به او داده است خدا را شكر مى كرد.

3. ويژگيهاى رفتارى
خـانـواده بـرتر در منظر اسلام از لحاظ ويژگيهاى رفتارى اركان آن برجستگيهايى دارد كه برخى از آنهاعبارت است از:

1ـ3. مديريت ايده آل
زن و شوهر در خانواده برتر به جهت برخوردارى از سه ويژگى دانش ، مهارت و اخلاق ، خـانـه و خـانـواده را بـه بـهترين شكل ممكن اداره مى كنند. در چنين خانواده اى ، مرد مديرى لايـق و كـاردان ، پـرتـلاش ، قـاطـع و جـدى دركـار اسـت . او هـزيـنـه زندگى را از طريق حـلال تـامـيـن مـى كـنـد. همسردارى او ايده آل است . مديريت او بر مبناى تحكم و زورگويى نيست . حامى خانواده است و در ارشاد و هدايت و حمايت اعضاى خانواده سنگ تمام مى گذارد و آنـان را بـه سـوى مـعـنـويـات و سـعـادتـشـان سـوق مى دهد. چنان كه قرآن كريم درباره اسماعيل صادق الوعد مى فرمايد:
وَكانَ يَاءمُرُ اَهْلَهُ بِالصّلوةِ وَ الزَّكوة …(نحل : 90).

زن نيز در ايفاى سه وظيفه اصلى ((شوهر دارى ))، ((خانه دارى )) و ((نقش مادرى )) اسوه است . او در هر سه حوزه همچون شويش از دانش ، مهارت و اخلاق برخوردار است .
بـى تـرديد از جمله آسيبهاى جدى در بسيارى از خانواده ها اين است كه زن و شوهر قدرت مـديريت ندارند و يا در مديريت خانه و خانواده عاجزند. بنيان چنين خانواده هايى سست است و احـتـمـال نـزاع و كـشمكش و تزلزل در آن فراوان است . در اين خانواده ها يا زن قربانى سوء مديريت مرد قرار دارد و يا مرد از ناحيه سوء مديريت زن در خانه آسيب جدى مى بيند و يا فرزندان قربانى سوء مديريت زن و شوهراند.

2ـ3. مناسبات در روابط اسلامى
در خـانـواده بـرتـر بـهـتـريـن نـوع مـنـاسـبات و روابط وجود دارد. برخى از ويژگيهاى رفتارى زن و شوهر در خانواده برتر عبارت است از:

يـك . احـتـرام متقابل : در خانواده برتر زن و شوهر شخصيت يكديگر را گرامى مى دارند، در ايـن خـانـواده به زن به عنوان ركنى از خانواده بالاترين احترام نثارش مى شود و مرد نيز به عنوان ركن ديگر از برترين جايگاه شخصيتى برخوردار است .

در آموزه هاى اسلامى سفارش شده است ؛ هركس زنى را به همسرى مى گيرد بايد گرامى اش بـدارد و او را با اذيت و آزار و ستمگريهايش خرد نكند و شخصيت و كرامت انسانى او را ضـايـع نـسـازد. او بايد محترم باشد و در خانه دلبرى كند و مايه اذيت و آزار زبانى و مـانـنـد آن قـرار نـمـى دهد و در هرحال از او اطاعت مى كند بسيار سعادتمند شمرده شده است .((سـَعيدَةٌ سَعيدَةٌ امرَاَةٌ تُكرِمُ زَوجها وَلا تُوذِيهِ وَ تُطيعُهُ فِى جَميعِ يكديگر نمى گذارند و گـاه در اثر جهالت ويا غفلت در حضور فرزندان يكديگر رامورد تحقير و اهانت قرار مى دهند و هيبت و مهابت لازم را براى تربيت فرزندان از دست مى دهند.

دو. خـوش اخـلاقـى : در خـانـواده بـرتـر زن و شـوهـر بهترين مراتب خوش اخلاقى را به يـكـديـگر نثار مى كنند. آغوش گرم محبت آنها براى يكديگر باز است . بارويى گشاده و لبى خندان يكديگر را ملاقات مى كنند. پاكيزه سخن مى گويند و هرگز يكديگر را مورد آزار و زبانى واهانت قرار نمى دهند.

مرد، از بهترين مردان در ابراز محبت و لطف و خوش اخلاقى نسبت به همسر شمرده مى شود. چـنـانـكـه رسـول خـدا صلی الله علیه و آله خـانـواده بـرتر آنچنان متخلق به اخلاق الهى است كه اقوام و خـويـشـان ، همسايگان ، دوستان و آشنايان و مجموعه هاى ايمانى از خوش اخلاقى و لطف و صفاى آنان بهره مند مى شوند و آنها را الگو قرار مى دهند.

سـه . رعـايـت حـقـوق يكديگر: در خانواده برتر نه مرد زبان به شكايت مى گشايد و از همسرش در پايمال كردن حقوق خويش و انجام وظيفه نكردن او گله مى كند و نه زن .

آنـها به وظايف خويش به خوبى آشنا و به آن پايبند، هستند. زن و شوهر در چنين خانواده اى بـه تـقـسـيـم كـارى كـه رسـول اكرم  صلی الله علیه و آله در زندگى مشترك على  علیه السلام و فاطمه  علیه السلام صـورت داد، كـمـال رضـايـت را دارنـد و هـركدام انجام وظيفه كردن در محدوده تعيين شده را براى خود كارى مقدس ، در رديف جهاد در راه خدا مى شمارند.

رسـول خـدا صلی الله علیه و آله كـارها را ميان على  علیه السلام و فاطمه  علیه السلام تقسيم كرد و حدود وظايف هركدام را مـشـخـص نمود و فرمود: كارهاى خانه را فاطمه  علیه السلام انجام دهد و كارهاى بيرونى بر عهده عـلى  علیه السلام بـاشـد. فـاطـمـه  علیه السلام مـى گـويـد: خـدا مـى دانـد كـه مـن چـقـدر از ايـن مـطـلب خـوشـحـال شـدم كـه كـارهـاى بـيـرون خانه بر عهده من مى دانست و همواره به تمام وظايف هـمـسـرى خـود عـمـل مى كرد، از پاكيزگى و ساده پوشى ، آرايش و عطر زدن گرفته تا كـارهـاى مـنزل و آرد كردن و نان پختن و تا قناعت به يك زندگى ساده و بى آلايش دلارام شوهر و مايه آرامش خاطر او بودن و ايثار مال و جان خود براى همسر.

حـضـرت عـلى  علیه السلام مـى فرمايد: به خدا سوگند هرگز فاطمه را به خشم نياوردم و او را بر كارى مجبور نساختم تا به ديدار خداى بزرگ شتافت . او نيز هرگز مرا ناراحت نكرد و فرمانم را زيرپا نگذاشت ، فاطمه  علیه السلام دلارام من بود و هرگاه چشمم به او چهار. حريم دارى و عـفاف : زن و شوهر در خانواده برتر به شدت به موازين شرعى پايبند هستند و بـه مـسـائل مـحـرم و نامحرم ، حفظ ناموس ، عفت و پاكدامنى و عدم اختلاط با نامحرمان فوق العـاده اهـمـيـت مى دهند. مرد در چنين خانواده اى عفيف است و چشم خويش از ناموس ديگران فرو مـى پـوشـد و خـواسـتـه هـاى غـريـزى خـود را در مـحـدوده اى كـه خـداونـد بـرايـش حـلال كـرده ، منحصر مى سازد. زن نيز خود را براى شوهرش ارزانى مى كند و در غياب او از خـويـشـتـن چـون درّى در صـدف پاسدارى مى دهد و از نامحرمان حفظ مى كند. ديدگاه زن اسـوه در خـانـواده بـرتـر ايـن اسـت كه در غيرضرورت بهترين چيز براى او اين است كه ((خـَيـرٌ خـانـواده اى كه به اين ويژگى پايبند نيست و به محرم و نامحرم و حفظ حجاب و عفاف اهميت نمى دهد، آفت زده است . بسيارى از نابسامانيهاى اجتماعى از همين ناحيه صورت مـى گـيـرد كـه زن و مرد حريم خود را نمى شناسند و به موازين شرع مقدس بى اعتنايى نشان مى دهند وگرنه هرگز اسلام با حضور زن در صحنه اجتماع مخالف نيست . اسلام با بى حجابى ، بى عفتى ، اختلاط زن و مرد مخالف است .

پـنـج . تـحـمـل يـكـديـگر: در خانواده برتر، زن و شوهر ايمان خود را در پرتو صبر و تـحـمل بر شدايد و گرفتاريها، فقر و تنگدستى و ديگر سختيها و همچنين شكرگزارى از خداوند در برابر نعمتهاى او كامل مى كنند و اين سخن پيغمبر اكرم  صلی الله علیه و آله را شعار صبر و نيمه اى ديگر در سپاسگزارى .
در آمـوزه هـاى اسلامى براى مردى كه در برابر كژيهاى اخلاقى همسرش صبورى كرده ، بـراى خـدا تـحـملش مى كند پاداش ‍ شاكران در نظر گرفته شده است ((مَنْ صَبَرَ عَلى خُلْقِ امرَاَةٍ سَيّئةِ الْخُلقِ وَاحْتَسَبَ فى ذَلِكَ الاَجْرَ اَعْطاهُ اللّهُ ثَوَابَ الشّاكِرينَ فِى زنى هم كه بر بداخلاقى شوهرش صبر مى كند پاداشى همچون آسيه به او داده مى شود ((مَن صـَبـَرَتْ عـَلى سـُوءِ خـُلق زَوجِهَا، شش . همكارى دو جانبه : از ديگر ويژگيهاى رفتارى خـانـواده بـرتـر هـمـكـارى شايسته زن و شوهر با يكديگر در زندگى است . آن دو، بنده خـدايـنـد و خـود را در بـرابـر او مسئول مى دانند و تمام تلاششان در زندگى اين است كه رضـايـت خـدا را جـلب كـنـنـد. از ايـن رو، زنـدگـى زنـاشـويى خللى بر بندگى آنان در برابر خدا ايجاد نمى كند. چنان كه در زندگى حضرت على  علیه السلام و فاطمه  علیه السلام قضيه اين گونه بود. روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله از على  علیه السلام پرسيد: همسرت را چگونه يافتى ؟ گفت : خـوب يـاورى بـراى اطـاعـت بـهترين نوع همكارى اين است كه زن از لحاظ معنوى و روحى شوهرش را تدارك كند و او را براى حضور در اجتماع تقويت نمايد و مرد نيز او را در مسير بـنـدگـى خـدا دسـتـگـيـرى كـنـد. از او مـراقـبت و محافظت نمايد و خويشتن را در برابر او مسئول بداند.

3 ـ 3. شيوه زندگى
خانواده برتر در زندگى داراى سبك و شيوه اى ممتاز از ديگران است . زن و شوهر در چنين خـانـواده اى اهـل كـار و تلاش اند و براى آبادانى دنيا از هيچ كوششى دريغ نمى ورزند، ولى تمام جهت گيرى هاى زندگى آنان به سمت و سوى زهد و ساده زيستى است ؛ روشى زاهـدانـه فـقيرانه دارند و از دنيا به قدر كفاف و نياز برداشت مى كنند. در زندگى آنها اثرى ز اسراف و ريخت و پاش ديده نمى شود.

خـانـواده بـرتر در شيوه زندگى خود حد و اندازه را نگه مى دارند، نعمتهاى الهى را بى حـسـاب و كـتـاب مـصرف نمى كنند و آنها را ضايع نمى سازند. در زندگى آنها اثرى از تجملات و تشريفات وجود ندارد. آنها كرامت انسانى خود را ارزشمندتر از آن مى دانند كه اسـيـر زرق و بـرق و تـجملات دنيا شوند. نه اينكه نتوانند از امكانات دنيوى برخوردار باشند، بكله دارايى و نادارى هيچ تغييرى در شيوه زندگى آنها ندارد. سخن اميرمومنان  علیه السلام در اين باره چنين است كه مى فرمايد:
اگـر بـخـواهـم غـذاى خـويش را از عسل مصفى و مغز گندم و لباسم را از ابريشم و حرير قـرار دهـم ، قـدرت دارم ، ولى هـيهات كه نفس بر من پيروز سلمان فارسى روزى فاطمه زهـرا علیه السلام را بـا چادرى پاره و پروصله از ليف خرما ديد كه به ديدار پدر بزرگوارش مـى رفـت ، تـعـجب كرد و از شدت ناراحتى گريست و عرض كرد: دختران كسرا و قيصر در حريرند و دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله چادرى ساده و پشمينه با دوازده وصله بر سر دارد؟!

وقـتـى فـاطـمـه  علیه السلام بـه خـدمـت پـدر رسـيـد، شـگـفـتـى سـلمـان را مـطـرح كـرد. رسـول خـدا صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: يا سلمانُ! اِنَّ ابنَتى در خانواده برتر چيزى جز خدا زن و شـوهـر را راضـى نمى كند. از اين رو، تمام جهت گيريهاى زندگى آنها براى جلب رضـايـت خـداوند است و گزينش شيوه زاهدانه در زندگى نيز به همين منظور است . از اين رو، در روايتى ديگر خود حضرت فاطمه  علیه السلام اينگونه پاسخ سلمان را مى دهد:

4ـ3. تربيت نسل صالح
فـرزنـدان خـانـواده بـرتـر نـمـونـه كـامـلى از تـربيت شدگان مكتبى اند. بهترين شيوه تـربـيـتـى را در خـانواده برتر مى توان سراغ گرفت . فرزندان در چنين خانواده اى از اوان كـودكـى تـربـيت دينى و اخلاقى مى شوند. راه و رسم خوب زيستن را مى آموزند. با شـخـصـيـت و عزتمند بار مى آيند و انسانى صالح مى شوند و قدم به عرصه اجتماع مى گذارند و منشا آثار و بركات فراوان مى شوند.
تـربـيـت دو ركن دارد: نخست عشق و عاطفه و ديگرى علم و آگاهى ؛ و زن و شوهر در خانواده بـرتـر از هـر دو ركـن برخوردارند؛ آنها از جهت عشق و محبت به فرزند و علاقه مندى به سرنوشت او ثروتمند هستند و از لحاظ علم و دانش از بالاترين اطلاعات برخوردارند. مى دانـنـد كـه كـودك از نـظـر روانى چه خواسته هايى دارد و چگونه بايد به خواسته هايش پـاسـخ داد. مـى دانند چگونه بايد به كودك ابراز محبت كرد و چه مقدار بايد به او محبت شـود كـه لوس بـار نـيـايـد. كـودك در خـانـواده برتر مورد تكريم قرار مى گيرد و با شـخـصـيـت بـار مـى آيـد. بـه سـوالات او بـه صـورت مـنـطـقـى ، مـسـتـدل و مـتـنـاسب با ميزان درك و فهم او پاسخ داده مى شود. او در چنين خانواده اى شجاع بار مى آيد، چرا كه زن و شوهر هرگز كودكشان را از موهومات نمى ترسانند.

نتيجه گيرى
از مجموع آنچه گذشت نتيجه گرفته مى شود كه :
1. خـانـواده ، كـوچـك تـريـن واحـد اجـتـمـاعـى اسـت و سلول اوليه آن را زن و شوهر تشكيل مى دهند.
2. خانواده اى كه با استانداردهاى اسلامى انطباق دارد، خانواده برتر است .
3. ملاك برترى خانواده ، برخوردارى از فضيلتها و ارزشهاى اسلامى است .
4. قرآن كريم منبعى براى شناسايى خانواده برتر و ويژگيهاى آن است .
5. خانواده حضرت ابراهيم ، حضرت مريم ، حضرت موسى ، حضرت شعيب و حضرت يحيى چند نمونه از خانواده هاى برتر قرآنى است .
6. اسلام ، اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله را برترين خانواده مى شمارد و همگان را به الگوگيرى از آن دعوت مى كند.
7. ويـژگـيـهاى خانواده برتر را در سه محور اصالت خانوادگى ، ويژگيهاى نفسانى اركان آن و ويژگيهاى رفتارى آنها مى توان خلاصه كرد.
است .
9. بـرخـى از ويـژگـيـهـاى رفـتـارى خـانـواده بـرتـر عـبـارت اسـت از مـديـريـت ايـده آل خانواده ، مناسبات و روابط اسلامى زن و شوهر با يكديگر، شيوه زندگى فقيرانه و زاهدانه و تربيت نسل صالح

دفتر امور مشاوره و خانواده


فرم در حال بارگذاری ...

گناهی که حتی با شهادت بخشیده نمی شود

نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1393

نیکی به والدین یا بدی نسبت به آنان، از اعمالی است که در دنیا و آخرت آثار مثبت و منفی بر آن مترتب است که دانستن آن، انسان ها را بهتر آگاه می کند تا در برخورد با آن ها بیشتر مراقب اعمال خود باشند.

آثار دنیوی نیکی به والدین

مرگ آسان

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: کسی که دوست دارد خداوند سکرات مرگ را بر او آسان کند، صله رحم کند و به پدر و مادرش نیکی کند.[1]

طول عمر

«و الله یزید فی العمر.»[2] امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد می کند.

دچار فقر نمی شود

«.. . ولم یصبه فی حیاته فقراً ابداً.»[3] در زندگی فقر به سراغ او نمی آید.

برگشت کردن نیکی به پدر و مادر به خود انسان

در دستورات اسلامی به ما سفارش کردند که به پدر و مادر خود احسان کنید تا فرزندان شما نسبت به شما نیکی کنند، چون این کار یک آموزش عملی است که فرزندانمان از ما می آموزند، لذا امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: به پدرتان احترام کنید که فرزندانتان به شما نیکی کنند.[4]

...

آثار اخروی نیکی به پدر و مادر

رضای الهی

وقتی که انسان به پدر و مادر خود احترام می کند و آن ها را از خود راضی می کند، نتیجه اش آن است که خدا هم از او راضی می شود، لذا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «رضای خداوند در رضای والدین است.»[5]

در سایه عرش الهی

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ با خداوند مناجات می کرد، یک نفر را دید که زیر سایه عرش الهی است، از خداوند سؤال کرد این چه کسی است که زیر سایه عرش تو قرار گرفته است؟. خداوند فرمود: این کسی است که به پدر و مادرش نیکی کرده است.»[6]

به جهنّم نمی رود و جایگاهش بهشت است

عن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: «لن یدخل النار البارّ بوالدیه.»[7]

یک نفر به حضرت عیسی

(ع) گفت: ای معلّم خیر، مرا به عملی راهنمایی کن که به بهشت بروم، فرمود: تقوای الهی را در آشکار و نهان داشته باش و به پدر و مادرت نیکی کن.[8]

در بهشت نزدیک انبیاء

پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «بین انبیاء و نیکی کننده به پدر و مادر یک درجه فاصله است.»[9]

آثار اخروی بی حرمتی به والدین

عدم غفران الهی

خداوند کسی را که مورد غضب پدر و مادر واقع شده است هر چند هم، طاعت الهی را انجام دهد، نمی بخشد و می گوید: هرکاری می خواهی بکن که من تو را نمی بخشم.[10]

مورد نظر خدا قرار نمی گیرد

پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «چهار گروه هستند که خداوند در روز قیامت به آن ها نگاه نمی کند: 1) عاق والدین 2) کسانی که منّت سر دیگران می گذارند 3)تکذیب کننده قدر 4) شارب خمر.»[11]

عدم ورود به بهشت

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: عاق والدین، وارد بهشت نمی شود. «لا یدخل الجنه العاق لوالدیه.»[12]

موسی به خدا عرض کرد: «پروردگارا! فلان دوست شهیدم کجاست؟. خداوند فرمود: در جهنّم است! موسی ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: خدایا! مگر خودت وعده نداده ای که شهدا را به بهشت ببری؟. خداوند فرمود: بله، ولی این شخص اصرار بر عقوق والدین داشت و من هیچ عملی را از عاق والدین قبول نمی کنم.»[13]

عدم استشمام بوی بهشت

نه تنها عاق والدین وارد بهشت نمی شود، بلکه از فاصله دوری از بهشت عبور داده می شود، امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: از عاق والدین پرهیز کنید، زیرا بوی بهشت از مسیری هزار ساله استشمام می شود، ولی عاق والدین آن را استشمام نمی کند.»[14]

عدم قبول نماز

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر کسی به پدر و مادرش نگاه ظالمانه کند، خداوند نمازش را قبول نمی کند.»[15]

ملعون

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ملعون است ملعون است کسی که پدر و مادرش را بزند، ملعون است ملعون است کسی که عاق والدین می شود.»[16]

آثار دنیوی بی حرمتی به والدین

کوتاهی عمر

در داستان خضر و موسی در آن جا که آن نوجوان را می کشد، علّت کشتن نوجوان را این گونه بیان می کند: وَأَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَینِ فَخَشِینَا أَنْ یرْهِقَهُمَا طُغْیانًا وَکفْرًا[17] و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستم او والدینش را به طغیان و کفر وا دارد».

از این آیه معلوم می شود جایی که فرزند به خاطر آن که در آینده پدر و مادر خویش را آزار می دهد و در برابر آن ها طغیان و کفران می کند و یا آن ها را از راه الهی به در می برد، مستحقّ مرگ می باشد، چگونه است حال فرزندی که هم اکنون مشغول به این گناه است؟. آن ها در پیشگاه خدا چه وضعی دارند؟. در روایات اسلامی پیوند نزدیکی میان کوتاهی عمر و ترک صله رحم (به خصوص آزار پدر و مادر) ذکر شده است.[18]

محروم از توفیق الهی:

امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خداوند عقوق والدین را حرام کرده، زیرا عاق والدین باعث می شود که توفیق اطاعت الهی از او صلب شود.»[19]

تعجیل در عقوبت:

«قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ ثلاثه من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الی الاخره عقوق الوالدین.. .» سه دسته از گناهان هستند که خداوند در عقوبت آن ها تعجیل می کند و آن ها را به آخرت وا نمی گذارد: عقوق والدین…[20]

پی نوشت ها:

[1] بحارالانوار، ج71، ص 66.

[2] همان، ص 85.

[3] همان، ص 66.

[4] همان، ص 65.

[5] میزان الحکمه، ج10، ص709.

[6] بحارالانوار، ج71، ص65.

[7] مستدرک الوسائل، ج15، ص175. هرگز نیکی کننده به پدر و مادر، وارد آتش نخواهد شد.

[8] همان.

[9] همان، ص176.

[10] میزان الحکمه، ج10، ص716.

[11] بحارالانوار، ج71، ص71.

[12] همان، ص74.

[13] مستدرک الوسائل، ج15، ص195.

[14] بحارالانوار، ج71، ص62.

[15] همان، ص61.

[16] همان، ص85.

[17] کهف: 18: 80.

[18] تفسیر نمونه، 1371، ج12، ص519.

[19] میزان الحکمه، ج10، ص717.

[20] همان.

منابع مقاله: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم


فرم در حال بارگذاری ...

بصیرت

نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1393

امام خميني (ره)

به خاطر یک عنصر ورشکسته سیاسی، نظامی، اقتصادی بیش از این خود و مردم کشورتان را تحقیر نکنید و با توسل به دامن امریکا ضعف و ناتوانی خود را برملا نسازید و از گرگها و درنده‌ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابر قدرتها آن لحظه‌ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می‌کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار داده‌اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می‌گویند.صحيفه امام خميني(ره)

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.0 stars
(4.0)
نظر از: احمدي [عضو] 
احمدي
4 stars

سلام خانم راز جو من خیلی دوست دارم بیشتر باشما آشناشم .مثلا ترم چندم حوزه هستید.نظرتون راجع ب درسای حوزه چیه وچندسالتونه وچندتا سوالم راجع ب تنظیمات وبلاگم دارم من لیلا احمدی هستم سال اول حوزه 20سالمه.اگه مایل بودیید بهم ایمیلم بدیدleila1373ahmadi@gmail.com ممنون.

1393/10/30 @ 19:27


فرم در حال بارگذاری ...

کارنامه‌ی سیاه و خصوصیات رژیم پهلوی از نگاه رهبر انقلاب

نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1393

پنج خصوصیت از کارنامه‌ی سیاه رژیم پهلوی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم قم نسبت به فعالیت‌ها و اقدامات برخی از انگیزه‌های معاند و معارض با نظام اسلامی که می کوشند روزهای بزرگ تاریخ ملت ایران و همچنین چهره‌ی زشت حکومت پهلوی را به فراموشی بسپارند، هشدار دادند و به ۵ خصوصیت از کارنامه‌ی سیاه رژیم پهلوی اشاره کردند.  در آستانه سالگرد فرار شاه خائن، این بخش از بیانات اخیر رهبر انقلاب اسلامی را در قالب جدول زیر مرور شده است.

امروز برخی سعى می‌کنند چهره‌ى خبیث‌ترین و سیاه‌روترین حکّام تاریخ اواخر این ملّت را به شکلى آرایش کنند
تا مردم نفهمند که با این انقلاب چه کردند.
کارنامه‌ی سیاه و خصوصیات رژیم پهلوی از نگاه رهبر انقلاب
مطرح شده در دیدار مردم قم ۹۳/۱۰/۱۷
۱ دیکتاتورىِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم با شدت و قساوت کامل
زندانهای مخوف و شکنجه‌ها و فشارهاى عجیب جسمى و روحى علیه منتقدان
۲ وابستگی ذلت‌آمیز به قدرت‌های خارجی و تحقیر ملت ایران
سرکارآمدن و برکناری رضاخان توسط انگلیسی‌ها،  سرسپردگی محمدرضا به آمریکایی‌ها
۳ گرفتاری در انواع فسادها و بدترین دست‌اندازی‌ها
فساد جنسى شرم‌آور و فساد مالى در عالی‌ترین سطوح حکومت ،  ترویج اعتیاد و مواد مخدر صنعتی توسط عناصر اصلی حکومت
از قبیل یکی از خواهران شاه
۴ بی‌اعتنائی به مردم و به حساب نیاوردن آنان
فقدان انتخابات آزاد و انتصاب مزدوران رژیم به‌جای نمایندگان مردم،  بی‌خبری مردم از مسائل کشور
۵ ترویج خودکم‌بینى ملّى و بزرگنمایى غربى
بی‌اعتنائی به پیشرفت علمی،   عادت دادن ذائقه‌ی مردم به واردات باپول نفت،  نابود کردن کشاورزی و صنایع ملی و وابسته کردن کشور

این رژیمى که ملّت با آن گلاویز شد، چه بود؟ چه کسى بود؟ این خیلى مهم است. چند خصوصیّت را من عرض میکنم؛ چون عرض کردم امروز انگیزه‌ها وجود دارد براى تحریف، یعنى سعى می کنند چهره‌ى خبیث‌ترین و زشت‌ترین و سیاه‌روترین عناصر حُکّام تاریخىِ اواخر این ملّت را به شکلى آرایش کنند که حقیقت براى مردم مکشوف نشود و نفهمند با این انقلاب چه کردند:

...

>

* خصوصیت اول: دیکتاتورىِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم
یکى از خصوصیّات آن رژیم فاسد، دیکتاتورىِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم، با قساوت‌آمیزترین روشها [بود] که ممکن است در جاهاى دیگرى از کشورها هم وجود داشته باشد. در اینجا خود ما از نزدیک مشاهده کردیم که چه میکردند و چه رفتارى داشتند با آحاد مردم؛ هم در دوران رضاخان که گذشتگان ما، بزرگ‌ترهاى ما آن را دیده بودند و براى ما نقل کردند، هم در دوران اخیر، که خود ماها، آحاد مردم، در میدان بودیم. جوانها البتّه آن دوران را ندیدند. حرفهاى فراوان و موثّق [وجود دارد] از آنچه اینها با مردم، با مبارزین و با کسانى که انتقاد داشتند - ولو انتقادهاى اندک - داشتند انجام میدادند؛ رفتارهایى که اینها میکردند، آن شکنجه‌ها، آن فشارهاى عجیب و غریبِ جسمى و روحى، آن زندانهاى مخوف، که امروز برخى از نشانه‌هاى آنها هست که افراد میروند مى‌بینند تعجّب میکنند. یکى از کارها این بود، اینها با قدرت زور و استبداد و فشار بر مردم، حکومت خودشان را ادامه میدادند؛ و همین کسانى که امروز دَم از حقوق بشر می زنند و این ادّعاهاى رسوا را مرتّب، پى‌درپى تکرار میکنند، با همه‌ى وجود طرف‌دار اینها بودند؛ نمیشود هم گفت خبر نداشتند، چرا! دستگاه جهنّمى ساواک را خود صهیونیست‌ها و خود آمریکایى‌ها و سیاى آمریکا به‌وجود آورده بودند، روشها را آنها بهشان یاد داده بودند، چطور ممکن بود خبر نداشته باشند. حالا که اخیراً معلوم شد خود اینها هم دچار یک‌چنین مشکلات عظیمى هستند؛ این افشاگرى‌هایى که در این اواخر انجام گرفت نسبت به رفتار سازمانهاى جاسوسى آمریکا با مخالفین و معاندین، اینها کجا، سخن از آزادى بیان و لیبرالیسم و دموکراسى و اعتناى به حرف مردم کجا! اصلاً عالم عجیبى است! در کشور ما، آن رژیم خبیث، یکى از خصوصیّاتش این بود: شدّت‌عمل، قساوت کامل نسبت به هرکسى که اندک‌اعتراضى به آنها داشت و مطّلع می شدند.

* خصوصیت دوم: وابستگی ذلت‌آمیز به قدرت‌های خارجی و تحقیر ملت ایران
خصوصیّت دوّم، وابستگى ذلّت‌آمیزى بود که اینها به قدرتهاى خارجى داشتند. حالا در این کتابهایى که براى تبرئه و بى‌گناه نشان دادن رژیم خبیث پهلوى مینویسند، این را منکر میشوند، که ‌[البتّه‌] قابل انکار نیست. رضاخان به دستور انگلیسى‌ها آمد، به دستور انگلیسى‌ها هم رفت؛ بمجرّد اینکه انگلیسى‌ها پیغام دادند که باید برود، بعد از هفده هجده سال سلطنت، ناچار [رفت‌]؛ یعنى پشتیبان دیگرى نداشت؛ آنها او را آورده بودند، حالا هم لازم میدانستند او برود، رفت؛ به دستور انگلیسى‌ها آمد، به دستور انگلیسى‌ها رفت. بعد هم که محمّدرضا را انگلیسى‌ها سرِ کار آوردند تا آخر دهه‌ى ۲۰، از اوایل دهه‌ى ۳۰ آمریکایى‌ها وارد میدان شدند، همه‌ى امور را قبضه کردند و در اختیار گرفتند؛ سیاستها سیاستهاى آمریکا [بود]؛ آنچه منافع آمریکا ایجاب میکند، چه در رفتار داخلى، چه در رفتار منطقه‌اى، چه در رفتار بین‌المللى؛ عیناً آنچه آنها لازم میدانستند؛ یعنى یک تحقیر عظیم ملّت ایران. این یکى از خصوصیّات آن رژیم خبیث این بود. اینکه شما مى‌بینید آمریکایى‌ها با چه لجى، با چه دشمنى و بغضى به ملّت ایران و به انقلاب اسلامى و به نظام اسلامى نگاه میکنند؛ به‌خاطر این است. اینها یک چنین دورانى را گذراندند؛ چنین کشورى، چنین نظامى از دست آنها رفته است؛ لذا دشمنى آنها با انقلاب تمام‌شدنى نیست.

* خصوصیت سوم: گرفتاری در انواع فسادها
خصوصیّت سوّم این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همه‌ى دربارى‌ها و دوروبرى‌ها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرم‌آور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجى‌ها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالى‌ترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرى‌هایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگ‌ترین رشوه‌ها، بدترین دست‌اندازى‌ها، خباثت‌آلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت به‌وجود مى‌آمد. براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى به‌وسیله‌ى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران به‌وجود آمد و اتّفاق افتاد. یکى از خواهرهاى محمّدرضا را در فرودگاه سوئیس با چمدان پر از هروئین، پلیس سوئیس دستگیر کرد! [خبر آن در] همه‌ى دنیا پیچید، منتها زود ماست‌مالى کردند؛ خب مربوط به خودشان بود؛ قضیّه را برطرف کردند، گره را باز کردند؛ یک‌چنین وضعیّتى [بود].

* خصوصیت چهارم: بی‌اعتنائی به مردم
بى‌اعتنائى به مردم؛ ازجمله‌ى خصوصیّات مهمّ رژیم طاغوت بى‌اعتنائى به مردم بود؛ مردم به‌هیچ‌قیمت به‌حساب نمى‌آمدند. ما در دوران عمرمان، در دوران جوانى در رژیم گذشته، یک بار هم نه در انتخاباتى شرکت کرده بودیم، نه از مردم کوچه و بازار معمولى مى‌شنیدیم که شرکت کنند؛ انتخاباتى وجود نداشت. در یک برهه‌اى خیلى صریح، در یک برهه‌اى کمتر صریح، دخالتهاى آنها بود؛ یک مشت مزدور را میبردند، مى‌نشاندند آنجا و به‌وسیله‌ى آنها در مجلس شورا و مجلس سنا کار خودشان را انجام میدادند. مردم اصلاً نمیدانستند چه کسى در رأس کار است؛ اصلاً رابطه‌ى بین مردم و حکومت قطع بود. آگاهى مردم، اطّلاع مردم از مسائل کشور، از مسائل سیاسى که شما امروز مى‌بینید، این درست نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که آن روز وجود داشت؛ رژیم خبیث بکل منقطع بود با آحاد مردم.

* خصوصیت پنجم: ترویج خودکم‌بینى ملّى و بزرگنمایى غربى
بى‌اعتنائى به پیشرفت علمى، ترویج خودکم‌بینى ملّى و بزرگنمایى غربى؛ حالا کار علمى که پیشرفت نمیکرد، حرکت علمى به معناى واقعى کلمه که اصلاً وجود نداشت، در رسانه‌ها ذائقه‌ى مردم را به واردات عادت دادند که این عادت متأسّفانه تا امروز باقى است. عادات طولانى‌مدّتى که براى مردم به‌وجود مى‌آید، به‌آسانى از بین نمیرود. اینها به جاى کشاندن کشور به سمت احیاى تولیدات داخلى و منابع حقیقى یک ملّت، مردم را با پول نفت عادت دادند به واردات؛ ذائقه‌ى مردم را عوض کردند؛ کشاورزى کشور را نابود کردند، صنایع واقعى و ملّى کشور را از بین بردند، کاملاً کشور را وابسته کردند به خارج و به دشمنان این ملّت. ملّت را تحقیر کردند، توانایى‌هاى ملّت را دستِ‌کم گرفتند، به زبان آوردند، فرهنگ غربى را بزرگنمایى کردند؛ یک رژیم هفت‌جوشِ خبیثِ جامعِ همه‌ى بدى‌ها. خب، مردم هم احساس میکردند؛ ملّت ایران ملّت باهوشى است، حقایق را میفهمند، احساس میکنند، منتها یک دستى لازم است، یک صداى رسایى لازم است، یک دل مؤمنى لازم است که دیگران را وارد به میدان مبارزه کند؛ مبارزات گوشه و کنار بود، اینکه مردم بیایند وارد میدان بشوند، این کار یک مرد الهى بود که خداى متعال این مرد الهى را به مردم داد؛ امام بزرگوار ما همان فریادى شد که همه‌ى خواسته‌هاى مردم را در خود جمع داشت؛ مردم هم پاسخ گفتند، اجابت کردند، جان دادند، فداکارى کردند، وارد میدان شدند؛ ملّت با چنین رژیمى گلاویز شد و پیروز شد.

منبع:پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR


فرم در حال بارگذاری ...

توصیه هایی برای حفظ عشق و محبت در خانواده

نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1393

چند توصيه براى حفظ عشق و محبت در محيط خانه و خانواده


1 ـ هر وقت همسر خود را مى بينيد، به او خسته نباشيد بگوييد و از يكديگر و كار و زحمتى كه همسر داشته، تقدير كنيد و همديگر را احترام کنید…
2 ـ در موقع كار، گاهى به يكديگر تلفن بزنيد و از احوال يكديگر جويا شويد.
3 ـ در امور خانه به همسر كمك كنيد.
4 ـ در روزهايى چون سالگرد تولد، عقد، عروسى و نظاير آن به يكديگر هديه بدهيد.
5 ـ گاهى با گل يا هديه به منزل بياييد و به يكديگر هديه تقديم كنيد.
6 ـ در مسافرتها براى يكديگر هديه بگيريد.
7 ـ صفات خوب يكديگر را تعريف كنيد و صفات بد را ناديده بگيريد.
8 ـ پاكيزه و خوشبو و خوش لباس باشيد و خانمها به آرايش در منزل و پاكيزگى خود و محيط منزل، بسيار اهميت بدهند.
بدن انسان بايستى هميشه پاكيزه و خوشبو باشد.
9 ـ به همديگر احترام بگذاريد و حتى الامكان از شوخيهايى كه شأن شما را كم كند، بپرهيزيد.
10 ـ همسرتان را با همسران ديگر مقايسه نكنيد; نه در ذهن خود، او را با ديگرى مقايسه كنيد (مرغ همسايه غاز است) و نه پيش خود او و يا در برابر ديگرى; چرا كه هر كسى يك مجموعه تواناييها دارد كه با توانايى ديگران نبايد مقايسه شوند.
11 ـ به خويشاوندان همسرتان احترام بگذاريد و عيوب آنان را به رو نياوريد و مخصوصاً پدر و مادر هر يك از زوجين، بايد مورد محبت و احترام ديگرى باشند.
اين هم وظيفه اخلاقى و انسانى است و هم در همسر تأثير مىگذارد.
12 ـ آخرين وصيت خضر به موسى اين بود:
هميشه عيوب و خطاى خود را در نظر داشته باش و عيوب و خطاهاى ديگران را ببخش.[1]

پی نوشت :

محمود بهشتى، سلامتى تن و روان،ص7

نظر از: حميدي نژاد [عضو] 
حميدي نژاد

سلام..مطالبتون جالب بود..موفق باشید

1393/10/28 @ 23:17


فرم در حال بارگذاری ...

با تقواترین شما کیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1393

در تعالیم و دستورات دینی ما به عناصر تقوی؛ زهد؛ ورع و… دیگر مفاهیم ارزشی بسیار توصیه و توجه شده است، خلق و خوی آدمی و فطرت الهی انسان همواره به دنبال بهترین ها بوده و هست شناخت این بهترین ها در امور مادی به راحتی و با اندک تحقیقی قابل شناسایی است، اما شناخت بهترین ها در مفاهیم معنوی و امور اخلاقی وظیفه انسان شناسان کاملی جز معصومین و اولیاء الهی نیست، امام حسن عسکری علیه السلام در حدیثی نورانی با معرفی باورع ترین، عابدترین و زاهدترین انسان ها پرداخته اند. شرح این حدیث را در کلام آیت الله فقید مجتبی تهرانی رحمة الله علیه دنبال می کنیم:

 

متن حدیث

 

روی عن حسن بن علی العسکری علیه السلام قال:

 

«اَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، اَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ اَقَامَ عَلَی الْفَرَائِضِ، اَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرَامَ، اَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ»

 

توضیح حدیث

 

روایت از امام حسن عسکری صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: با ورع ترین مردم کسی است که وقتی به یک عمل و کاری رسید که نمی داند حرام است یا حلال، آن کار را انجام ندهد. «اورع الناس من وقف عند الشبهة»؛ وقتی به یک عملی می رسی که شبهه ناک است، یعنی نمی دانی این کار باطل است یا صحیح، حرام است یا حلال، اینجا توقف کن! آن کار را انجام نده! با ورع ترین مردم این شخص است.

...

عابدترین مردم

 

«اعبد الناس من اقام علی الفرائض»؛ عابدترین مردم کسی است که واجباتش را انجام بدهد. واجباتش را اقامه کند. این عابدترین مردم است. خوب توجه کنید! اصلاً در آن نه مستحباتی دارد و نه چیز دیگری غیر از واجبات. هیچ چیز نیست. کسی که فقط واجباتش را انجام دهد، از عابدترین مردم است. حالا بعضی خیال می کنند عابدترین مردم کسی است که شب تا به صبح بایستد و نماز بخواند. یا روزه مستحبی بگیرد. نخیر . کسی که مقید باشد واجباتش را انجام دهد، این عابدترین مردم است.

 

زاهدترین مردم

 

«ازهد الناس من ترک الحرام»؛ زاهدترین مردم کسی است که مرتکب حرام نشود. به این معنا که حرام را ترک کند. در باب زهد چون غالباً جنبه های مالی پیش می آید، فقط همین امور به ذهن آدم می آید. یعنی معمولاً ما از زهد این را می فهمیم که انسان مقید باشد، مال حرام را ترک کند. ما این فرد را زاهدترین مردم می دانیم. اما حضرت می فرماید: زاهدترین مردم از حرام خودداری می کند، چه مال باشد و چه غیر مال. یعنی مرتکب حرام نمی شود.

 

حضرت نفرمود که زاهدترین مردم آن کسی است که مثلاً نان خشک بخورد! اصلاً و ابداً. یا مثلاً کسی است که زیرش فرش نیاندازد و روی مقوا بخوابد! زیر سرش بالش و متکا نگذارد و مثلاً آجر بگذارد! مرحوم پدرم می فرمود: هیچ وقت از این ادا و اطوارها در نیاورید! این عین تعبیر پدرم بود که گفتم. ایشان می فرمود: از این ادا اطوارها در نیاور! اینها کار شیطانی است. اینها کار الهی نیست. در این کارها خدا نیست. این حرف ایشان است. ازهد الناس من ترک الحرام؛ کسی که کار حرام انجام ندهد، زاهدترین مردم است.

 


با ورع ترین مردم

 

«اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب»؛ ما در باب به ‎اصطلاح طاعات و عبادات و امثال این ها می بینیم که این تعبیرات را می کنند که انسان باید کوشش کند و اجتهاد در اطاعت و عبادت داشته باشد؛ تعبیر «کوشش» و «اجتهاد» در باب طاعات و عبادات مطرح می شود. در روایات ما هم همین طور است.

 

حضرت عسکری علیه السلام در اینجا می فرمایند: می دانید سخت کوش ترین مردم از نظر کوشش کردن نسبت به اطاعات الهی و عبادات الهی، کیست؟ آن کسی است که مقید باشد، گناه نکند. گناه نکن! نه اینکه اشد الناس اجتهادا کسی است که روزها، روزه باشد و شب ها هم تا به صبح بیدار باشد. کسی که این کارها را شروع کند، خیلی سخت کوش نیست. این که مقید باشی که گناه نکنی، خیلی سخت است. اگر این گونه باشی، تو را جزو افرادی می نویسند که کوشش زیاد برای اطاعت و عبادت خدا کرده ای.

 

«اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب»؛ یعنی گناه را ترک کن، تمام مستحبات پیش کش! با مستحبات کاری نداشته باش! مکروهات خیلی مهم نیست. اصلاً این حرف ها تا زمانی که تو آلوده به گناه هستی، مطرح نیست.

 

به تعبیر دیگر، می دانی از اول تا آخر روایت چه در می آید؟ اینکه کسی که مقید باشد به واجباتش عمل کرده و محرمات را ترک کند، با ورع ترین، عابدترین، زاهدترین و باکوشش ترین مردم در راه اطاعت الهی است.

 

پایگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...

مهار كردن خشم

نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1393

 

من مواعظ النبی صلى الله عليه وآله وسلّم:

وقال رجلٌ اَوْصِنى، فقال صلى الله عليه وآله وسلّم:

لاتَغضَب، ثم أعادَ عليه، فقال:

لاتَغضَب، ثمّ قال:

ليس الشّديد بِالصّرَعَةِ*، انّما الشديدُ الذی يَملكُ نفسه عند الغضبِ.(تحف العقول صفحه ۴۷)

مراد از لاتغضب قهراً عصبانى‌شدن خارج از اختيار نيست بلكه عصبانيت ارادى است يعنى عصبانيت را اعمال نكن، خشم خود را رها نكن.

فرد قوى آن كسى نيست كه هنگام كشتى گرفتن و زورآزمايى افراد ديگر را به زمين مى‌زند بلكه كسى است كه هنگام خشم خود را نگه مى‌دارد.

مراد از عصبانيت هم، تنها عصبانيت‌هاى زودگذر نيست بلكه شامل موردى هم مى‌شود كه انسان از شخصى خشمگين است، آنگاه او را در ميدان‌هاى مختلف زندگى تعقيب مى‌كند تا در فرصتى مناسب، انتقام خود را از او بگيرد.

مهاركردن خشم و شهوت در همه زندگى اثر مى‌گذارد.
_______________
* صُرعه: زورآورى و به زمين‌زدن در مقام كشتى گيرى‌

منبع : درس خارج فقه مقام معظم رهبری
تاریخ تدریس : ۱۳۷۸/۰۸/۲۵

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ذره و آفتاب [عضو] 
5 stars

سرد است و یخ زده ،

دلهای غم زده ؛

مولای من بیا ،

خورشیدِ صادقه .

اللهم عجل لولیک الفرج


الحاقیات:
  • 1.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1393/10/26 @ 11:02


فرم در حال بارگذاری ...

کربلا را دل تنگم...

نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1393

یا حبیب الباکین

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.

یاعلی مدد
سید حمیدرضا برقعی

نظر از: احمدي [عضو] 

سلام دوست عزیز
من هم دلتنگ کربلایم.
ان شاءالله قسمت هممون.
السلام علیک یا ابا عبدالله
در پناه حق

1393/10/26 @ 11:39


فرم در حال بارگذاری ...

۱۵توصیه حاج اسماعیل دولابی(ره) برای سبک زندگی

نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1393

استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

...

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.


13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

14.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است… شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”

15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: حميدي نژاد [عضو] 
حميدي نژاد

سلام.عالی بود..ممنون از مطلب جالبتون..
موفق باشید

1393/10/26 @ 19:23
نظر از: بوستان معرفت [عضو] 
5 stars

با سلام و خدا قوت
بسیار عالی بود.
در پناه حق.

1393/10/25 @ 19:29


فرم در حال بارگذاری ...

با فضای مجازی چه کنیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1393

فضای مجازی محل امتحان‌ها و تکلیف‌های جدید ماست؛ امتحاناتی که ماهیت متفاوتی نسبت به دیگر آزمایش‌های آدم‌ها، در قرون و اعصار گذشته ندارد، ولی متناسب با وضعیت انسان معاصر مختصات خاصی پیدا کرده است. همچون تمام امتحانات دنیا، نه می‌توان کاملاً آن را کنار گذاشت و نه می‌توان به راحتی از آسیب‌هایش در امان بود. همۀ دنیا همینطور است.

هدف تمام امتحانات الهی سنجش میزان عزم و ایمان انسان‌ها در مواجهۀ عقلانی با «هوای نفس و تمایلات بی‌ارزش» طبق دستورات دین است، که موجب رشد انسان‌ها و تعالی روحی آنها می‌شود. این‌بار نیز فضای مجازی با همۀ مختصات تازه‌ای که دارد و تغییرات گسترده‌ای که ایجاد کرده است، چیزی نیست جز زمینۀ جدیدی برای سنجش قدرت روحی انسان و بستر تازه‌ای برای تکالیف انسانی و دینی، که باید ببینیم چگونه از عهدۀ آنها برخواهیم آمد.

انسانی که از عقل و تجربه بیشتری نسبت به نسل‌های قبل برخوردار است و از امکانات بهتری برای زندگی بهره می‌برد، طبیعی است که با امتحانات جدید و پیچیده‌تری هم مواجه شود. مهم این است که ما بتوانیم در مواجهه با این عرصه، هوشمندانه و مسئولانه برخورد کنیم، و با نشان دادن قدرت معنوی خود محل تجلی حکمت خداوند متعال در خلقت انسان قرار گیریم.

...

علاوه بر آنکه اگر ما در آخرالزمان قرار گرفته باشیم، ممکن است این جزئی از شرایط امتحانات نهایی ما هم باشد. امتحانات نهایی دوران غیبت هم، دشواری‌های خاص خود را دارد. در امتحانات نهایی کمتر فرصت جبران است و غربالش شبیه قیامت است؛ خیلی‌ها می‌روند و خیلی‌ها می‌رویند.

اینکه ابزار و فناوری فضای مجازی، از کدام فرهنگ و تمدن سرچشمه گرفته و یا مهم‌تر از آن، اینکه چگونه جریان سلطه در حال سوءاستفاده از این ابزار است، مسئولیت ما را در مواجهه با این فضا کم نمی‌کند که هیچ، بیشتر هم می‌کند. فعلاً این ماییم و این امکاناتی که می‌تواند موجب شکست ما و یا برعکس شکست دشمنان ما بشود. ما باید ببینیم با امتحان الهی در مواجهه با این فضای جدید چگونه برخورد می‌کنیم؛ آیا محل تجلی قدرت خدا می‌شویم یا محل تجلی ضعف خودمان؟

بی‌تردید اگر خداوند توان رویارویی با چنین امتحانی را در ما نمی‌دید، چنین آزمونی را پیش روی ما قرار نمی‌داد.

بی‌تردید اگر توان رویارویی صحیح با این امتحان را نداشتیم، با چنین وضعیتی مواجه نمی‌شدیم و خداوند چنین آزمونی را پیش روی ما قرار نمی‌داد. فضای مجازی واقعاً مسئولیت ما را سنگین‌تر کرده است و می‌توانیم چند برابر پیشینیان ثواب ببریم و جهاد کنیم. همانطور که می‌توانیم چندین برابر دچار ضعف و معصیت شویم.

فضای مجازی فرصتی است برای آنکه میزان درک خود از حقایق ناب دینی را ارزیابی کنیم، و بخشی از درک خود را به دیگران منتقل کنیم. گاهی در جریان انتقال معرفت دینی خودمان به دیگران است که می‌فهمیم چقدر می‌فهمیم. و نیز فرصتی است برای اینکه بفهمیم چقدر عاشق دین خدا و اولیاء خدا هستیم و یا چقدر خودخواهیم و بی‌خیال خدمت به دین.

معلوم است که این فضا، هم خطرات جدیدی را برای ما به دنبال دارد، و هم امکانات جدیدی را برای رشد فردی و اجتماعی در اختیار ما قرار می‌دهد. اما نباید صرفاً منفعلانه برخورد کنیم؛ باید ضمن صیانت و محافظت از آنچه می‌خواهند از ما بگیرند، از فرصتهای این فضا استفاده کنیم. وقتی به فرصت‌های فضای مجازی نگاه می‌کنیم، به سهولت درمی‌یابیم چقدر جای این فناوری برای افزایش هدایت بشر و نجات انسان‌ها خالی بود، و… شاید این فرصت‌ها یکی از زمینه‌های پدید آمدن مقدمات ظهور باشد.

در مواجهه با تهدیدهای فضای مجازی دو اقدام اساسی لازم است؛ یکی آنکه تقوا را رعایت کنیم تا آلودگی‌های این فضا نَفَس ما را نگیرد؛ چون یکی از خصوصیات این فضا گسترش هرزگی است. و دیگر اینکه نظم و زمان‌بندی استفاده از این ابزار و حضور در فضای مجازی را نباید فراموش کنیم. زیرا یکی از خصوصیات این فضا هدررفتن و بی‌نظمی در زمان است و به دلیل آنکه هر لحظه در اختیار ماست، می‌تواند از سر کنجکاوی یا به هر دلیل دیگری نظم زندگی ما را بهم بزند.

امکان «دسترسی راحت و منظم به اطلاعات»، «پردازش و انتخاب دقیق نیازمندی‌ها»، «انتقال سریع و فراگیر آگاهی‌ها»، «تبلیغ موثر و مکرر ارزش‌ها»، و فواید فراوان دیگر در فضای مجازی، وظایف مؤمنان را در زمینۀ دعوت به حق و ترویج حق‌پرستی بسیار زیادتر کرده است. پیام‌های مظلوم انقلاب مقتدر ما منتظر جهانی شدن هستند؛ باید جهان تشنۀ دریافت پیام‌های انقلاب و اسلام ناب را دریافت.

در این میان، آنچه موجب تأسف فراوان است، تأمین نشدن زیرساخت‌ها و به سرانجام نرسیدن شبکۀ ملی فضای مجازی است که در حد یک فاجعۀ تأسف‌آور است. باید به حال و فرجام جامعه‌ای که برای ایجاد زیرساخت‌های مناسب و امن در فضای مجازی تلاش و اقدام فوری نمی‌کند گریست. نداشتن شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات مانند این است که صدا و سیما و مخابرات کشور را از دیگران و احیاناً دشمنان قرض بگیریم و به آنان وابسته باشیم. مثلاً در زمان جنگ، به دشمن خود بگوییم بخشی از مخابرات و برنامه‌های تلویزیون خود را برای استفادۀ ما اختصاص دهید.

انقلاب اسلامی از ابتدا با قدرت نرم به پیروزی رسیده و تداوم پیدا کرده است، و سخت‌افزار اینترنت به سهولت می‌تواند در خدمت نرم‌افزار انقلاب اسلامی ما قرار گیرد. حتی بیش از آنکه بتواند در خدمت ضد انقلاب قرار بگیرد، ذاتاً برای ما بیشتر می‌تواند مفید واقع شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم