موضوع: "تدبر در کلام وحی"

عباد الرحمن

نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا(الفرقان/63)

بندگان (خاص خداوند) رحمان، کساني هستند که با آرامش و بي‌تکبر بر زمين راه مي‌روند؛ و هنگامي که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مي‌گويند (و با بي‌اعتنايي و بزرگواري مي‌گذرند)

پیام ها:
1- ایمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصى او مؤثّر است. «عبادالرحمن… یمشون»

2 - تواضع، ثمره‏ ى بندگى و نخستین نشانه‏ ى آن است. «هوناً»

3- سرچشمه‏ ى مدارا و نرمخویى بندگان خدا، ایمان است، نه ترس و ضعف آنان. «عباد الرحمن الّذین یمشون…»

4- مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. «قالوا سلاما»

5- تواضع باید هم در عمل باشد، «یمشون… هونا»، هم در كلام، «قالوا سلاما» و هم در عبادت. «سجداً و قیاماً»

6- با افراد نادان و فرومایه مجادله نكنید. «قالوا سلاما» (آنان سخنى در شأن خود مى‏گویند، ولى شما سخنى عالمانه و كریمانه بگویید)

 

عباد الرحمن چه کسانی هستند؟

آیات 63 تا 68 سوره فرقان به بیان صفات عباد الرحمن همچون تواضع، رفتار آنها در برابر جاهلان، عبادت و انفاق پرداخته است .

موضوع بحث عبادالرحمن از روایتی در جلد سوم اصول کافی گرفته شده است: روزی همام نزد امام علی علیه السلام آمد و از او در مورد صفات مؤمنان پرسید و امام شروع به برشمردن این صفات کردند; تا اینکه همام روح از بدنش خارج شد و جان سپرد.

ادامه »

همانندی

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيبَاتُ لِلطَّيبِينَ وَالطَّيبُونَ لِلطَّيبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(النور/26)

زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نيز به زنان ناپاک تعلق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند!

نکته ها:

1- طبع افراد پلید چنین است كه به سراغ پلیدى‏ها مى‏روند، برخلاف افراد پاك طینت كه به سراغ خوبى‏ها مى‏روند. «الخبیثیات للخبیثین… الطیّبات للطیّبین»

2- بهره‏ گیرى از نعمت‏ها و طیّبات، حقّ اهل ایمان است. «والطّیّبات للطّیبّین»

3- سالم ماندن نسل‏هاى پاك، از توصیه‏ هاى قرآن است. «والطیّبات للطّیبّین»

4- حمایت از پاكدامن‏ ها لازم است. «اولئك مبرؤن ممّا یقولون»

5 - معنویّات بر مادیّات مقدّم است. (در قرآن هر جا عبارت «رزق كریم» آمده، قبلش عبارت «لهم مغفرة» آمده است.)

  این آیه یك اصل كلّى را مطرح مى‏كند كه در انتخاب همسر باید دقّت كرد و اصل را بر ایمان و پاكدامنى گذاشت، نه زیبایى و ثروت. معنایش این نیست كه اگر مردى یا زنى خوب بود حتماً همسرش نیز خوب بوده و مشمول مغفرت و رزق كریم و اهل بهشت است. زیرا قرآن ملاك را ایمان و تقوا و عمل صالح مى‏داند و لذا با اینكه حضرت نوح و لوط، طیّب بودند، امّا همسرانشان از خبیثات و دوزخى‏اند.

كلمه ‏ى «طیّب» به معناى دلپسند و مطلوب است و در قرآن در توصیف مال، ذرّیه، فرزند، كلام، شهر، همسر، غذا و رزق، مسكن، درخت و تحیّت آمده است و در مقابل آن كلمه‏ى «خَبیث» است كه آن هم براى مال، انسان، همسر، سخن، عمل و شجره به عنوان وصف مطرح شده است.

این آیه را چند نوع مى‏توان معنا كرد:

الف: با توجّه به آیات قبل كه درباره‏ى تهمت به زنان پاكدامن و ماجراى افك بود و با توجّه به جمله‏ى: «مبرّئون ممّا یقولون»، معناى آیه این باشد كه كلمات خبیث مثل تهمت و افترا، شایسته افراد خبیث و سخنان پاك شایسته‏ى افراد پاك است و مردم پلید سخن زشت مى‏گویند و مردم پاك، سخنان پاك مى‏گویند.

ب: ممكن‏است مراد آیه بیان یك حكم شرعى‏باشد كه ازدواج پاكان با ناپاكان ممنوع است. نظیر آیه اوّل همین سوره كه فرمود: «الزّانى لایَنكح الاّ زانیة» مرد زناكار جز زن زناكار را به همسرى نگیرد، همان گونه كه روایتى از امام باقرعلیه السلام این معنا را تأیید مى‏كند.(39)

ج: ممكن است مراد آیه همسویى فكرى، عقیدتى، اخلاقى وبه اصطلاح هم‏شأن و هم‏كفو بودن همسر باشد. یعنى هر كس بطور طبیعى به سراغ همفكر خود مى‏رود.

ذرّه‏اى كه در همه ارض و سماست‏
جنس خود را همچو كاه و كهرباست‏

ناریان مر ناریان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند

در قرآن، براى رزق اوصافى ذكر شده است از جمله:

«رزقاً حسنا»(40)، (رزقٌ كریم»(41)، (رَزَقكم اللّه حلالاً طیّبا»(42)، (یَرزُقه من حیث لایَحتسب»(43)، (یُرزَقون فیها بغیر حساب»(44)

 مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

بندگان برگزیده

نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1395

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

أُولَئِكَ يجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيةً وَسَلَامًا(الفرقان/75)

(آري،) آنها هستند که درجات عالي بهشت در برابر شکيباييشان به آنان پاداش داده مي‌شود؛ و در آن، با تحيت و سلام روبه‌رو مي‌شوند.


نکته ها:

1- بهشت را به بها دهند، نه بهانه. «یُجزون… بما صبروا»

2- بنده‏ ى خدا شدن، به صبر و پشتكار نیاز دارد. «بما صبروا»

بهشت را به بها دهند، نه به بهانه

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ (بقره/214)

می پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیانِ شما آمده بر سر شمانیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند تا آنجا که پیامبر و مؤمنانی که با اوبودند گفتند: پس یاریِ خدا کی خواهد رسید؟ بدانید که یاری خدا نزدیک است.

«بَأساء» از مادّة «بَأس» به معنای سختی و ناپسند است؛ و «بَأساء» سختیهایی است که به بدن مربوط نباشد، مثل گرفتاری مالی و غیر آن.

«ضَرّاء» از مادّة «ضَرر» ساخته شده و در اصل به معنای زمین گیری و سختی و نقص اموال و انفس است و ضد «سَرّاء»؛ اما اگر با کلمة «بَأساء» بیاید، گرفتاریهای بدنی، مانند مرض، از آن اراده می شود.

ادامه »

پاداش عمل صالح

نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(الحج/50)

آنها که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزي پر ارزشي براي آنهاست!


نکته ها:

1- ایمان از عمل صالح جدا نیست، (هر دو با هم شرط بهره‏ گیرى از پاداش ‏هاى الهى است). «آمنوا و عملوا الصّالحات لهم مغفرة …»

2- پاداش معنوى، بر پاداش مادّى مقدّم است. «مغفرة - رزق كریم»

3 - رزقى ارزش دارد كه با كرامت و تكریم باشد. «رزق كریم»

 

رزق كریم چیست؟

 “رزق کریم” در چندین آیه قرآن آمده است از جمله :

أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿أنفال/۴﴾
آنان هستند كه حقا مؤمنند براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نيكو خواهد بود.

 فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿حج/۵۰﴾
پس آنان كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏اند آمرزش و روزى نيكو براى ايشان خواهد بود.

 لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿سبأ/۴﴾
تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند به پاداش رساند آنانند كه آمرزش و روزى خوش برايشان خواهد بود.

 الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿نور/۲۶﴾
زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد و زنان پاك براى مردان پاكند و مردان پاك براى زنان پاك اينان از آنچه در باره ايشان مى‏ گويند بر كنارند براى آنان آمرزش و روزى نيكو خواهد بود .


منظور از رزق کریم در آیات قرآن علامه طباطبایی (ره) می فرمایند:

« رزق كريم » نعمتهاى بهشتى است كه نيكان از آن ارتزاق مى كنند. ترجمه تفسير الميزان،ج 9 ،ص 12.

ایشان در جای دیگر می فرمایند: رزق كريم يعنى بهشت با همه نعمتهاى آن (بهشت و هر چه در آن است رزق کریم است.) ترجمه تفسير الميزان ،ج 14 ، ص 552 ؛ترجمه تفسير الميزان ،ج 16 ،ص538

ادامه »

علت تکرار برخی از آیات یا جریانات در قرآن کریم چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

در قرآن کریم برخی از آیات بارها تکرار شده اند که خداوند متعال از این کار هدفی داشته است.


قرآن کتاب تربيت است و تربيت بر ذکر و يادآوري و تکرار است. اما در قرآن تکرار به معنايي که در ذهن ما است، وجود ندارد؛زيرا در هر موردي که مثلا داستان موسي بيان شده، گوشه اي از آن براي بيان پيامي خاص بيان شده و در جاهاي ديگر از زاويه هاي ديگر براي رساندن پيام هاي ديگر؛ و چون تکرار معهود و متعارف، در قرآن نيست و هر موردي پيام و نکته خاص خود را دارد و در هر بار با تامل خواندن هم ، تلاوت کننده به نکته هاي جديدي دست مي يابد، به همين جهت تلاوت کننده از تلاوت هاي پي در پي خسته نمي شود بلکه قرآن هميشه براي او جديد و داراي پيام هاي جديد است.

اگر در داستان حضرت موسي در مواضع مختلف دقت کنيد، مي بينيد در هر موردي يک زاويه روشن و بيان شده و از آن درس هايي ارائه شده که در موارد ديگر، آن زاويه مدنظر نبوده و زاويه ديگري مورد نظر واقع شده است.

اگر با تامل به اين نکته به قرآن مراجعه کنيد ، تکرار نمي يابيد و اگر تکرار يافتيد، با ما هم در ميان بگذاريد.

البته جمله هاي تکراري در قرآن هست ، ولي همين جمله ها، مفهوم ها و مفاد مختلف دارند . در مواردي هم تاکيد است که تکرار را لازم مي سازد.

بعضى از مفسران بر اين اعتقادند كه يك آيه در هر بار تكرار ، معناى ويژه اى را القا مى كند .

برخي از حكمت هاي تكرار در قرآن به این ترتیب است:

۱.آياتى كه تكرار شده اند ، هر كدام اهداف خاصى را تعقيب مى كنند . اين گونه نيست كه آيات تكرارى ، همه يك مسأله را مورد بررسى قرار دهند ; بلكه آيات قرآن كريم به مناسبت هاى مختلف مكرر شده است .

ادامه »

خوابی که از بیدار بودن بهتر است!

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

یکی از اولیای خدا می گوید:

در خواب دیدم که دست حریف و دشمن خود را به دهان گرفته و به شدت گاز می گیرم ولی یک مرتبه هراسان از خواب پریدم و دیدم دست خود را در دهان دارم و آن را گاز گرفته ام، همانجا دریافتم که خواسته اند با این خواب مرا بیدار کنند و به من بفهمانند که تو اگر فکر می کنی به دیگری آسیب می رسانی در خوابی و نه بیدار، یا بهتر بگویم می خواستند به من بفهمانند: مگر در خواب ببینی که به دیگری آسیب می زنی.
 
زهی مراتب خوابی که به زبیداری است [حافظ]
 
رهایی از غفلت

ترسیمی از هندسه ی عالم

 این هندسه عالم است که انسان هر رفتاری که با دیگران دارد گویی که با خود داشته باشد، درست مثل سایه دیوار که آرام آرام به خود دیوار باز می گردد یا انعکاس فریادی، وقتی در یک فضای وسیع در بسته یا در میان کوه های سر به فلک کشیده، زده می شود …

گرچه دیوار افکند سایه دراز

باز گردد سوی او، آن سایه باز

[مثنوی معنوی]

و این چنین قرآن کریم می فرماید:

وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ

این جماعت منافق و کسانی که از انان تبعیت و پیروی می کنند، نه خدا را فریب داده و نه مردم را، بلکه خویش را فریب داده و کلاه بر سر خود می نهند، اما شعور درک این حقیقت را ندارند.

ادامه »

چرا بعضی پولدار و بعضی فقیرند؟

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

———————————————————————————————————–

شاید این سوال بارها و بارها در ذهن شما نقش بسته است که چرا در اطراف ما بعضی اینقدر پول و ثروت دارند که نمی دانند با ثروت خودشان چه کار کنند و بعضی اینقدر فقیر و مستضعف هستند که برای یک لقمه نان شبشان محتاجند و شب و روز تلاش و کوشش می کنند اما به جایی نمی رسند؟

———————————————————————————————————–

با اینکه هر دو گروه شب و روز تلاش می کنند اما آن عده که فقیر هستند انگار سرعتشان خیلی کمتر از سرعت پول و ثروت است که هر چه میدوند باز به آن نمی رسند ولی برای عده ای دیگر سرعت ثروت آنقدر کم است که با یک پیاده روی ساده هم می توانند به آن نزدیک شوند؟

رمز و راز این تفاوت ها در چیست؟ و آیا این تفاوت ها تأثیری در زندگی ما دارد و اصلاً بهتر نبود که همه انسان ها یا فقیر بودند و یا اینکه همه ثروتمند بودند تا اینکه دیگر هیچ وقت فقیران به حال و روز ثروتمندان حسرت نخورند و مرهمی بود برای بدبختی و نداریی آنها؟

برای یافتن پاسخ این سوالات لازم است آیات متعددی از قرآن کریم را مورد بررسی قرار دهیم تا با رهنمودهای روشن کننده قرآن پاسخی درست و صحیح را برای این سوالات بیابیم؟

یکی از مسائلی که در قرآن کریم به طور گسترده به آن پرداخته شده مسئله رزق و روزی است چرا که دغدغه بسیاری از افراد است و برای تأمین رزق و روزی خود از هیچ تلاش و کوششی مضایقه نمی کنند .

(إِنَّ رَبَّكَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً

بى‏گمان، پروردگار تو براى هر كه بخواهد، روزى را گشاده یا تنگ مى‏گرداند. در حقیقت، او به [حال‏] بندگانش آگاه بیناست.)(الإسراء: 30)

آنچه در این آیه قابل توجه است این می باشد که این آیه با کلمه ربک شروع شده است که از این تعبیر بسیار زیبا فهمیده می شود که عالم تحت تدبیر مدیری مدبر و علیم و حکیم اداره و تنظیم می شود و در نتیجه تفاوت رزق و روزی افراد نیز کاملاً حکیمانه و تحت تدابیر ویژه خداوند است و هرگز بدون دلیل نخواهد بود.

ادامه »

ثروتمند مغرور در مقابل مؤمن تهی دست

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

ثروتمند مغرور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَينِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَينِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَينَهُمَا زَرْعًا(الکهف/32)

….

وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا(الکهف/34)

وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا(الکهف/35)

وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا(الکهف/36)

(اي پيامبر!) براي آنان مثالي بزن: آن دو مرد، که براي يکي از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار داديم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشانديم؛ و در ميانشان زراعت پر برکتي قرارداديم.

صاحب اين باغ، درآمد فراواني داشت؛ به همين جهت، به دوستش -در حالي که با او گفتگو مي‌کرد- چنين گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نيرومندترم!»
و در حالي که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خويش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمي‌کنم هرگز اين باغ نابود شود!
و باور نمي‌کنم قيامت برپا گردد! و اگر به سوي پروردگارم بازگردانده شوم (و قيامتي در کار باشد)، جايگاهي بهتر از اين جا خواهم يافت!»

******************

مؤمن تهی دست

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا(الکهف/37)

لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا(الکهف/38)

وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا(الکهف/39)

فَعَسَى رَبِّي أَنْ يؤْتِينِ خَيرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيرْسِلَ عَلَيهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا(الکهف/40)

دوست (با ايمان) وي -در حالي که با او گفتگو مي‌کرد- گفت: «آيا به خدايي که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفريد، و پس از آن تو را مرد کاملي قرار داد ، کافر شدي؟!

ولي من کسي هستم که «الله» پروردگار من است؛ و هيچ کس را شريک پروردگارم قرارنمي‌دهم!

چرا هنگامي که وارد باغت شدي، نگفتي اين نعمتي است که خدا خواسته است؟! قوت (و نيرويي) جز از ناحيه خدا نيست! و اگر مي‌بيني من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمي نيست)!  

شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد؛ و مجازات حساب شده‌اي از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونه‌اي که آن را به زمين بي‌گياه لغزنده‌اي مبدل کند!


*داستان صاحبان باغ(داستان های قرآن)

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن مجید یك داستان شیرین دارد كه این داستان را می‌خواهم برایتان بگویم. و یك درس‌های جالبی بگیریم.

یكی از سوره‌های قرآن سوره كهف است. در سوره كهف یك داستانی را نقل می‌كند. این داستان را شرح می‌دهم. متن قرآن و درس آموزنده‌ای برای هر فرد است.

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً»(كهف/32) می‌گوید «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً» یك مثلی برای اینها بزن «مَثَلاً رَجُلَیْنِ» یعنی دو مرد. دو مرد بودند «رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ» یكی از آن‌ها دو باغ داشت «مِنْ أَعْنابٍ» یعنی مملو از انگور. یك نفر دو باغ بزرگ داشت كه وسط باغ مملو بود از درختهای انگور و دور باغ نیز درخت‌های خرما بود. چه باغ زیبایی است كه وسط آن همه درخت انگور و دور تادور هم درخت خرما.

ادامه »

بهترین مدافع

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّ اللَّهَ يدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ(الحج/38)

خداوند از کساني که ايمان آورده‌اند دفاع مي‌کند؛ خداوند هيچ خيانتکار ناسپاسي را دوست ندارد!

نکته ها:
1- مؤمنان، تنها و بى‏ مدافع نیستند. «اِنّ اللّه یُدافع عن الّذین آمنوا»

2- عنصرى كه نصرت و دفاع خدا را جلب مى‏كند، ایمان است. «عن الّذین آمنوا» «و كان حقّاً عَلینا نَصرالمؤمنین» [40]

3- قهر و غضب خداوند، بر اساس معیارهاست. «یدافع عن الّذین آمنوا - لایحبّ كل خَوّان» (دین خداوند امانتى در دست ماست كه نباید به آن خیانت شود) «لایحبّ كلّ خَوّان …»

نتیجه دوستی با خدا

نوشته شده توسطرحیمی 11ام دی, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

أَلَا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(يونس/62)

آگاه باشيد (دوستان و) اولياي خدا، نه ترسي دارند و نه غمگين مي‌شوند!


نکته ها:
1- كسى كه ولىّ خدا باشد، خدا هم ولىّ اوست. [آیاتِ 257 بقره «اللَّه ولىّ الذین آمنوا»، 68 آل عمران «واللَّه ولىّ المؤمنین» و19 جاثیه «واللَّه ولىّ المتقین»] «انّ اولیاء اللّه لاخوف علیهم»

2- كسى كه خوف الهى داشته باشد، خوفى دیگر نخواهد داشت. «اولياي خدا» (آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است)

3- اولیاى خدا، آینده‏ اى روشن وبدون بیم واندوه دارند. «انّ اولیاء اللّه لاخوف علیهم و لا هم یحزنون»


ریشه لغوی
اولیاء جمع وَلیّ بر وزن فعیل و از ریشه «و ل ی» است.
وَلْی در لغت به معنای قرب و نزدیکی است. [۱] [۲]
برخی آن را در اصل به معنای وقوع چیزی پس از چیزی، همراه با رابطه‌ای بین آن دو دانسته و استعمال آن را در معانی دیگری مانند نزدیکی، دوستی، یاری و پیروی، از آثار آن اصل به حساب آورده‌اند. [۳]
برای ولیّ نیز معانی گوناگونی مانند دوستدار، رفیق و یاری کننده ذکر شده‌است [۴] که در هر یک از آن‌ها نوعی قرب و نزدیکی وجود دارد.
اولیاءاللّه ترکیبی اضافی است و مراد از آن کسانی هستند که از دوستی و قرب الهی برخوردارند.
ولیّ خدا شدن لازمه ایمان به خداست، بنابراین هر مؤمنی از اولیاء اللّه است. ولی درجات اولیاء اللّه به مقدار درجه ایمانشان متفاوت است. [۵]
گرچه دارندگان هر یک از مراتب ایمان از اولیاء اللّه هستند.

مراد از اولیاء اللّه در قرآن
ولی مراد از اولیاء اللّه در قرآن ، کسانی هستند که به درجه عالی ایمان و عبودیت رسیده‌اند. [۶]
آنان کاملانی هستند که از لباس بشریت بیرون آمده، و از قدس جبروت گذشته و در قدس لاهوت وارد شده‌اند و آن‌ها موحّدان حقیقی‌اند و در حدیث قدسی در مورد ایشان آمده‌است:اولیای مرا کسی جز من نمی‌شناسد. [۷]
البته این گروه نیز خود دارای مراتبی هستند، زیرا کمال ولایت پایانی نداشته، مراتب اولیاء اللّه نامتناهی است. [۸]
برخی نیز ولیّ اللّه را کسی دانسته‌اند که فرشته با او سخن گوید یا کارهای نیک به او الهام شود. [۹]
رسیدن به درجه عالی ایمان و عبودیت و برخورداری از این مرتبه ولایت، موجب می‌شود انسان نوعی ولایت تکوینی بر عالم پیدا کرده، بتواند در آن تصرّف کند، چنان که سرپرستی دیگر انسان‌ها و‌تدبیر امور آنان را نیز خداوند به چنین انسان‌هایی واگذار می‌کند.

ادامه »