موضوع: "عمومی"

پيام معنوى شيعه

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1391

      پيام معنوى شيعه پيام معنوى شيعه به جهانيان ، يك جمله بيش نيست و آن اين است كه:

     «خدا را بشناسيد» و تعبير ديگر:«راه خداشناسى را پيش گيريد تا سعادتمند و رستگار شويد»

     و اين همان جمله اى است كه پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى نخستين بار دعوت جهانى خود را به آن افتتاح فرمود:

«اى مردم ! خدا را به يگانگى بشناسيد و اعتراف كنيد تا رستگار شويد»

در توضيح اين پيام به طور اجمال مى گوييم :

     ما افراد بشر به حسب طبع دلداده بسيارى از مقاصد زندگى و لذايذ مادى هستيم ، خوردنيها و نوشيدنيهاى گوارا و پوشيدنيهاى شيك و كاخها و منظره هاى فريبنده ، همسر زيبا و دلنواز، دوستان صميمى و ثروت سنگين از راه قدرت و سياست، مقام و جاه و بسط سلطه و فرمانروايى و خرد كردن هر چيزى كه با خواسته هاى ما مخالفت مى كند را مى خواهيم و دوست داريم . ولى با نهاد خدادادى خود مى فهميم كه اين همه لذايذ و مطالب براى انسان آفريده شده نه انسان براى آنها و آنها به دنبال انسان بايد باشند نه انسان به دنبال آنها. هدف نهايى بودن شكم و پايين تر از شكم ، منطق گاو و گوسفند است و دريدن و بريدن و بيچاره كردن ديگران ، منطق ببر و گرگ روباه است ، منطق انسان ، منطق فطرى خرد مى باشد و بس.

صفحات: 1· 2

آثار ارتباط هاى نامشروع

نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1391

     مى دانيم آمار ازدواج (مخصوصاً در سال هاى اخير) به ميزان قابل توجّهى كاهش يافته و بعكس سن ازدواج، به خصوص در شهرهاى بزرگ و نقاطى كه به تمدن نزديك تر است، بالا رفته تا آن جا كه ازدواج در سنينى صورت مى گيرد كه «شور» و «طراوت» جوانى تقريباً از ميان رفته، و بهترين فرصت طبيعى ازدواج پايان يافته است.
      زندگى اجتماعى امروز در بسيارى از قسمت ها از صورت يك زندگى طبيعى و صحيح بيرون رفته، كه يك نمونه آن كاهش شديد ازدواج، و روى آوردن جوانان به زندگى غير طبيعى «تجرّد» است.

صفحات: 1· 2

عا شقا نه

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1391

الهى ! از من آهى و از تو نگاهى .

الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم .

الهى ! غبطه ملايكه اى را مى خورم كه جز سجود نمى دانند، كاش حسن از ازل تا ابد در يك سجده بود.

الهى ! تا كى عبدالهوى باشم ، به عزت تو عبدالهو شدم .

الهى ! سست از آن كه مست تو نيست كيست ؟

الهى ! همه اين و آن را تماشا كنند و حسن خود را، كه عجيب تر از خود نيافت .

الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، اين دنيا را نمى بيند و آن ، عقبى را.

الهى ! همه حيوانات را در كوه و جنگل مى بينند و حسن در شهر و ده .

الهى ! هر كه شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پيوسته و دل شكسته ده .

الهى ! آن كه خوب را حباله اصطياد مبشرات نكرده است ، كفران نعمت گرانبهائى كرده است .

الهى ! مراجعات از مهاجرت به سويت تعرب بعد از هجرت است و تويى كه نگهدار دل هايى .

الهى ! آن كه در نماز جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزاران بدار.

الهى ! خوشا آن كه بر عهدش استوار است و همواره محو ديدار است .

الهى ! آن كس تاج عزت بر سر دارد كه حلقه ارادتت را در گوش دارد و طوق عبوديت را در گردن.

منبع :پندهاى حكيمانه علامه حسن زاده آملى/عباس عزيزى

هنوز شیطان نمرده

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1391

 

    

     سکوت عمدی دولت آمریکا و سازمان ملل نسبت به عمل غیر انسانی و توهین آمیز به رسول خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم که در حقیقت توهین به ارزش‌های والای یک و نیم میلیارد مسلمان در سراسر جهان است و این گونه اقدامات منزجرکننده در راستای اسلام ستیزی انجام می شود ،عامل اصلی استمرار این اقدامات است. و این اقدام تعمدی و توهین‌آمیز که عامل دشمنی و تقابل میان ادیان و فرهنگ‌ها در جهان استٰ ضربه شدیدی به صلح و همزیستی میان انسان‌ها می زند.

    حوزه علمیه محدثه شهرستان بروجرد بر اساس این بیانیه انزجار شدید خود را نسبت به توهین و هتک حرمت به پیامبر عظیم‌الشان اسلام، منادی صلح و پیام آور راستی و حقیقت بر روی زمین و هادی بشریت که توهین به مقدسات یک و نیم میلیارد انسان این کره خاکی است و موجب جریحه دار شدن بیشتر عواطف جهان اسلام گشته اعلام می کند.

 اللهم عجل لولیک الفرج

دعای مضطر

نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1391

 

 

امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء     

مالک بن دینار میگوید: 

     “به قصد حج مسافرت میکردم،در بیابان کلاغی را دیدم که در منقارش تکه نانی بود.با خودم گفتم:"یعنی چه؟حتماً حادثه ای پیش آمده که تکه نانی در منقار کلاغ است.دنبال کلاغ را گرفتم.دیدم کلاغ وارد غاری شد.وارد غار شدم.دیدم دست و پای مردی را بسته اند وبه پشت انداخته اند.کلاغ برای او نان آورده،تکه تکه می کند وبه او می دهد. به محض ورود من کلاغ رفت ودیگر برنگشت.به آن مرد گفتم:

     ” تو که هستی واز کجا می آیی؟ ”

     گفت: “من به قصد انجام حج بیرون آمدم .در این بیابان دزدها مرا گرفتند و تمام اموالم را تصاحب کردند.دست وپایم را بستند ومرا به این مکان انداختند.پنج روز گرسنگی را تحمل کردم تا اینکه متضرعانه و در مقام دعا عرض کردم:

     ای خدایی که در قرآن می فرمایی:

*امَن یُجیبُ المُضطَر اذا دَعاهُ*(سوره نمل،آیه62

     ای کسی که دعای مضطر را اجابت می کند وگرفتاری را برطرف میکند.   من مضطر وبیچاره ام.به من رحم کن.تا اینکه خداوند این کلاغ را به من رساند و هر روز مرا از غذا و آب سیراب می کند” (الدین فی قصص/ج3،ص49)

برگرفته از نشریه “بشارت”

 

 

این نسخه طلایی!!!

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1391

از نسخه شفا بخش قرآنی امام صادق علیه السلام برای غلبه بر ترس،درمان غم و اندوه،دفع مکر و حیله و بهره مندی از زیباییهای دنیا استفاده می کنیم و اما:

گنج اول:غلبه بر ترس یا درمان آن

امام می فرماید:در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده و به ذکر

“حَسبُنا اللهُ و نِعمَ الوکیل”پناه نمی برد!

       امام در ادامه حدیث  به آیه شریفه 173 سوره آل عمران اشاره می کند که:” فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ".در این آیه به کسانی اشاره می شود که به قصد جهاد خارج شدند و القائات رعب انگیز شیطان در آنها اثر نکرد چرا که به ذکر فوق تمسک جستند،سپس با نعمت و بخششی از جانب خدا،از میدان نبرد بازگشتند در حالیکه هیچ آسیبی به آنها نرسیده بود.

ادامه »

كشف حجاب براى اهل ذكر

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1391

اگر ما به دستورات و توصيه هاى اهل بيت عليه السلام توجه کنیم ، راه هاى سعادت و نيك بختى را در آنها مى يابیم .اما افسوس كه دون هستى ما باعث شده كه توجهى به دستورالعمل ها و راه هاى خودسازى كه در سخنان ائمه عليه السلام و علماى ربانى آمده ، نداشته باشيم . اگر انسان به اين دستورات توجه كافى مبذول دارد بى ترديد به سرمنزل مقصود خواهد رسيد. چنان كه دوستان خدا و اهل ذكر اين راه را طى كردند و به مرحله اى از تعالى و كمال والاى انسانى رسيدند كه طبق فرمايش حضرت در اين خطبه ، خداوند در هر دورانى آنان را براى خود بر مى گزيند و چندان به آنان عنايت و توجه دارد كه با فكر و عقل آنها نجوا مى كند و راه هاى ناديده را به رويشان مى گشايد و چشم و گوششان را بينا و شنوا مى گرداند:

     فكشفوا غطاء ذلك لاهل الدنيا حتى كاءنهم يرون ما لايرى الناس و يسمعون ما لا يسمعون …؛

آن گاه كه آنان بر عالم غيب اطلاع يافتند و عالم برزخ و سرانجام برزخيان را به عيان مشاهده كردند و به حقانيت وعده هاى الهى پى بردند، پرده عالم ناديده و غيب را از برابر چشمان مردم نيز كنار مى زنند و چنان كه خود از وراى عالم خاكى اطلاع يافته اند، مردم را نيز به عالم غيب و برزخ آگاه مى سازند و فرجام كار را در برابرشان مجسم مى كنند. آنان به سخنان فصيح و دل نشين و اندرزهاى خود، حقايق عالم غيب و آنچه را براى دنياييان پنهان است به مردم مى نمايانند تا بيم و هراس ‍ از فرجام كردار زشت و ميل به عالم آخرت را در آنان برانگيزانند.

آنان كه در اثر شدت يقين چشم و گوش دلشان باز شده ، چيزهايى را مى بينند كه مردم از ديدنش محرومند و صداهايى را مى شنوند كه مردم عادى نمى توانند آنها را بشنوند.
اوج اين حالت همان مقامى است كه اميرمؤ منان عليه السلام از آن خبر داد و فرمود:

ادامه »

كاش ما صاحب اين قبر بوديم !

نوشته شده توسطرحیمی 31ام تیر, 1391

     نام او در جاهليت عبدالعزى (بنده بت عزّى ) بود، از ناحيه پدر ارث كلانى به او رسيده بود، عمويش نيز ثروت فراوانى به او بخشيد، اما او شيفته اسلام شد و قبول اسلام كرد، وقتى عمويش اطلاع يافت كه او مسلمان شده ، او را تهديد كرد، ولى او در راه اسلام ، استقامت كرد، عمويش همه ثروت را از او گرفت و او را بيرون نمود، ولى او از اسلام برنگشت ، در حالى كه بخاطر نداشتن لباس ، گليمى را دو نيمه كرده بود و با يك نيمه آن عورتش ‍ را پوشاند و نيم ديگر آن را به جاى پيراهن به شانه افكنده بود، نيمه شب مخفيانه به سوى مدينه حركت نمود، و به مدينه رسيد و در نماز صبح پيامبر صلی الله علیه و آله شركت كرد.
     پيامبر صلی الله علیه و آله طبق معمول پس از نماز به پشت سرش نگاه كرد، و شخصى را ديد كه با دو نيمه گليم ، خود را پوشانده ، فرمود: تو كيستى ؟
     او عرض كرد: من عبدالعزى هستم .
     فرمود: بلكه تو عبدالله ذوالبجادين (بنده خدا و صاحب دو نيمه گليم ) هستى ، پيامبر صلی الله علیه و آله با همان نگاه اول ، او را شناخت و به او فرمود: در خانه من باش ، از آن پس عبدالله از خادمان مخصوص پيامبر صلی الله علیه و آله بود، آرى به قول شاعر:

هر شيشه گلرنگ عقيق يمنى نيست
هر كس كه برش خرقه ، اويس قرنى نيست

خوبى به خوش اندامى و سيمين زقنى نيست
حسن ، آيت روح است ، به نازك بدنى نيست


     به اين ترتيب ، مردى از مردان راه ، از همه چيز دنيا گذشت و شيفته حق گرديد و حضور در خدمت پيامبر صلی الله علیه و آله را بر همه چيز مقدم داشت .
جالب اينكه در جريان حركت سپاه براى جنگ تبوك (كه در سال نهم هجرت واقع شد) او از سپاهيان اسلام بود.
     عبدالله بن مسعود مى گويد: من نيز در ميان سپاه بودم ، شبى از خواب برخاستم ، در گوشه لشگرگاه ، شعله آتشى را ديدم ، با خود گفتم :

«اين آتش ‍ براى چيست ؟ اكنون كه وقت روشن كردن آتش نيست » به پيش رفتم ، ديدم پيامبر صلی الله علیه و آله در ميان قبرى ايستاده و با افرادى ، جنازه اى را دفن مى كنند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حاضران گفت : جنازه برادرتان را نزديك بياوريد، آنان جنازه را به حضرت دادند، و پيامبر صلی الله علیه و آله او را به خاك سپرد، اطلاع يافتم جنازه عبدالله است ، وقتى پيامبر صلی الله علیه و آله جنازه او را در خاك سپرد، به طرف آسمان رو كرد و عرض نمود: اللهم انى امسيت راضيا عنه فارض عنه :

«خدايا من از او راضى و خشنودم ، تو هم از او راضى و خشنود باش ».

     ابن مسعود مى گويد:من و همه حاضران گفتيم :

«كاش ما صاحب اين قبر بوديم ، و پيامبر صلی الله علیه و آله در مورد ما اين گونه دعا مى كرد»

آشتی با خدا

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1391

یا جابِرُ بَلِّغ شیَعتی عَنِّی السّلامَ وأعلِمهُم أنّهُ

 لاقَرابَه بَینَنا وبَینَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ و لّا یُتَقَرَّبُ إلَیه

 الا بالطّاعةِ لَهُ ، یا جابِرُ مَن أطاعَ اللهَ و اَحَبَّنا

فهوَ و لِیُّنا ومَن عصَی الله، لَم یَنفَعهُ حُبُّنا.

ای جابر سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنان اعلام کن که میان ما و خدای  عزّوجلّ خویشاوندی نیست وکسی جز با طاعت و بندگی به او تقرب نیابد.

     جابر! هر که خدا را فرمان برد و ما را دوست بدارد، دوست ماست و هرکه  نافرمانی خدا کند ،محبت ما به حالش سودی ندارد.

بحارالانوار/جلد78/صفحه183

بزرگترین دزدی

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1391

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

أَسْرَقُ السُّرَّاقِ مَنْ سَرَقَ صَلَاتَهُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ يَسْرِقُ صَلَاتَهُ قَالَ لَا يُتِمُّ رُكُوعَهَا وَ سُجُودَهَا


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموند:

دزدترين دزدها كسى است كه از نماز خود بدزدد،

عرض كردند اى رسول خدا چگونه از نماز خود مي دزدد؟

فرموند: ركوع و سجودش را تمام نكند و صحيح انجام ندهد.

(طرائف الحکم ج2 ص453)