تابلوی نقاشی «آیا تو برادر منی» تازهترین اثر «حسن روح الامین» هنرمند جوان انقلابی در قطع 80*180 به پایان رسید و انتشار یافت. این اثر که به روایتگری لحظه رسیدن حضرت زینب سلام الله بر بالین امام حسین علیه السلام در قتلگاه اشاره دارد، به شکل هنرمندانهای بدون به نمایش گذاشتن پیکر مطهر حضرت فهم روح الامین از این لحظه را ارائه کرده است.
در مقاتل آمده است که:
زینب (سلام الله علیها) آمد کنار گودال قتلگاه «فوجدته مکبوباً علی وجهه و هو جثة بلا رأس و نوره مشرق مرمل بدمائه و الریاح سافیة علیه فقلت هذا و الله الحسین» (1)
نگاه کرد دید برادرش با بدن بی سر، به رو افتاده یعنی سینه حسین به روی خاک است و پشتش به طرف بالا یک نگاهی کرد به بدن و صدا زد:
«حسین جان!
آیا تو برادر منی؟
آیا تو پسر پدر منی؟»
گفت: یا رسول الله این حسین توست که لباس ندارد. مقابل آفتاب افتاده، با بدن قطعه قطعه.
بعد هم رو کرد به خون بدن و فرمود: «بأبی المهموم حتی قضی بأبی العطشان حتی مضی» (2)
حسین جان پدرم به قربانت که با لب تشنه جان دادی و یا دل داغدار از دنیا رفتی. (3)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حتی أتیت إلی الحسین علیه السلام فوجدته مکبوبا علی وجهه و هو جثة بلا رأس و نوره مشرق مرمل بدمائه و الریاح سافیة علیه فقلت هذا و الله الحسین.
بحارالانوار ج: 45 ص: 316
2- بأبی من لا غذئب فیرتجی و لا جریح فیداوی بأبی من نفسی له الفداء بأبی المهموم حتی قضی بأبی العطشان حتی مضی بأبی من شبیته تقطر بالدماء، بأبی من جده محمد المصطفی بأبی من جده رسول أله السماء بأبی من هو سبط نبی الهدی بأبی محمد مصطفی بابی خدیجة الکبری بأبی علی المرتضی علیه السلام بأبی فاطمه الزهرا علیه السلام سیدة النساء بأبی من ردت له الشمس.
اللهوف 130. بحارالانوار 45: باب: 14 ص: 317
3- بحارالانوار ج: 45 باب: 46 روایت: 14 ص: 317.
*******************************************
کلیپ تصویری حاج منصور ارضی (روضه قتلگاه)
محرم 94 با نوای «محمود کریمی»[غزل مصیبت، روز عاشورای حسینی] (11:27)
روضه ابراهیم رهبر/ هنگام آمدن حضرت زینب کبری(س) به گودال قتلگاه سال 1390 (6:56)
مقتل خوانی عاشورا_حجةالاسلام سیدحسین مومنی_محرم94
پس خود را روی جسد شریف برادرش انداخت و بنا کرد صدا زدن:آیا تو برادر منی؟! آیا تو پسر مادر منی؟آیا تو نورچشم منی؟! چه کار کردن با حسین که زینب داره اینطور میپرسه! آیا تو پسر علی مرتضایی؟! تو پسر مصطفایی؟! تو پسر فاطمه،مادر منی؟!هر چه ناله زد صدایی نشنید… ابومخنف نقل میکنه؛مَرَقات الایقان نقل میکنه که تخمینا از لحاظ زمانی فاصله میدن-اون موقع که ساعت نبوده-“بقی مکبوبا علی وجهه ثلاث ساعات”سه ساعت حسین تو گودی قتلگاه تو خون خودش میغلطه و این جریانات که دارم میگم تو این ظرف زمانی اتفاق افتاده؛اون حرامزاده ها که دیدن کار حسین تمامه رفتن یه گوشه نشستن؛نفس بگیریم دوباره بیایم؛بابا یه نفره…اونم بی دفاع،اونم مجروح،انقدر تیر و نیزه و شمشیر و چوب و سنگ و عصا خورده؛دیگه چی میخواید؟! هنوز داره نفس میکشه باید نفسش رو قطع کنیم…یه جریان خاصیه؛ من این رو روضه ی مکشوف میدونم؛روضه ی مکشوف روضه ی نوامیس پیغمبره؛اگر تحملش رو ندارید گوشاتون رو بگیرید ولی من تعمد دارم اینا باید گفته بشه؛چرا باید گفته بشه؟بساط این روضه های جعلی جمع بشه