مقام رضا، ثمره محبت
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395حضرت آیةالله شیخ محمدتقی آملی قدسسره :
مقام رضا از ثمرات محبت است؛ وقتی بنده نسبت به خداوند محبت و علاقه پیدا میکند، از او راضی میشود و این خصوصیت منحصر در رضایت به پروردگار نیست بلکه هر کس به هر چه که محبت پیدا کند، قهراً افعال و اقوال محبوب در نظر او پسندیده میشود؛ زیرا اساس خلقت عالم روی محبت است و خداوند نیز ضمن یک حدیث قدسی میفرماید: «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف.» …. مقام رضا از ثمرات محبت است؛ وقتی بنده نسبت به خداوند محبت و علاقه پیدا میکند، از او راضی میشود و این خصوصیت منحصر در رضایت به پروردگار نیست بلکه هر کس به هر چه که محبت پیدا کند، قهراً افعال و اقوال محبوب در نظر او پسندیده میشود؛ زیرا اساس خلقت عالم روی محبت است و خداوند نیز ضمن یک حدیث قدسی میفرماید: «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف.»
اگر انسان به چیزی و کسی علاقهمند شد و حاکم بین او و دیگری محبت بشود، آنوقت تمام متعلقات محبوب نزد او مقبول و دوست داشتنی میشود؛ مثلاً افراد چون نسبت به خانه خود علاقهمند هستند طبیعتاً آن محلی را که خانه در آن واقع شده را دوست دارد، حتی آن شهر را دوست دارد. بنابراین رضایت و دوستی به آن محل و آن شهر بهواسطه علاقهمندی به محبوب میباشد که عبارت است از خانه. این محبت و دوستی چنانچه شدت یابد، سالک به آن مقام میرسد و آن یک حالت جذبهای است که با قلب انسان اختلاط پیدا میکند. فعل هر شخصی به مثابه عکس آن شخص است؛ یعنی همانطور که ما در عکس، وجه صاحب عکس را میبینیم، همانطور در فعل هر فاعل، مقام فاعلیت او را مشاهده میکنیم. پس اگر کسی شخصی را دوست دارد، قهراً فعل او را نیز دوست دارد و هرچه از محبوب صادر شود را میپسندد.
نتیجه سخن اینکه اگر بنده نسبت به حق متعال محبت و عشق بورزد، تمام کارهای خداوند نزد او مرضی و محبوب میگردد و از آنها راضی و خشنود میباشد. این همان مقام رضا است که اگر در قلب ما چنین میوهای به ثمر برسد، هیچ وقت با او سر چون و چرا نخواهیم داشت و به هر چه میفرماید خشنودیم. این مقام بسیار ارج و ارزش دارد؛ زیرا هر طاعتی را که انسان به جا میآورد، به جهت اجر و مزد است و خداوند هم طبق وعدههایش از حور و قصور و اشجار و انهار به او عطا میکند؛ اما ثواب رضای بنده از حق و افعال حق، جز مقام رضا نیست که خداوند آنرا در قلب بندهاش به ودیعه مینهد و آن فوق همه مقامات است و شاهد این مطلب آیه: «وعدالله المؤمنین و المؤمنات جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیّبة فی جنّات عدن رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم». (توبه/72)
منبع: افق حوزه/تهیه و تنظیم: علیاکبر بخشی
ماهیت دحوالارض از منظر علامه حسن زاده آملی
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395آنچه در زندگی انسانها از اهمیت بسزایی بر خوردار است، پی بردن به حقیقت اشیا و فهم صحیح نسبت به موجودات است، و نیز معرفت پیدا کردن به کلام الهی در پرتو شناخت عمیق و دقیق موجودات پیرامون انسانها است. از جمله چیزهایی که ما را در رسیدن به این مقصود کمک می کند شناخت اوضاع فلکی است. که با بررسی دقیق آن، بطون بسیاری از آیات و روایات، خود را به ما نشان خواهد داد و اسرارشان بر ما مکشوف خواهد شد.
در عالم دوره هایی بواسطه انطباق وانفتاح معدل النهار و منطقه البروج اتفاق افتاده و بشر امروزی در حال گذراندن یک دوره از هزاران دوره ای است که بر پیشینیان گذشته، است.( چرا که لازمه علی الدوام بودن فیض الهی اقتضای آنرا دارد.) و نیز این دوره پایان دوره و خلقت بشری نخواهد بود. از جمله آثاری که بر آن مترتب است اثبات رجعت ، اثبات نکاح انسانهای اولیه این دوره با غیر محارم بر اساس مبانی علمی ونیز اثبات وجود انسانها در دوره های قبل و ادامه آنها در دوره های بعد است.
مقدمه
از جمله آیات الهی که در قرآن هم بارها بدان اشاره شده است، آسمان و افلاک می باشد که از دیر باز، حتی از زمان بشرهای اولیه مورد توجه بوده است، چرا که افلاک و اوضاع فلکی تاثیرات شگرفی بر زمین وموجودات زمینی دارند. تا جایی که ابن سینا در اشارات و تنبیهات به نفع رسانی افلاک به زمین اشاره نموده است[1]، ویکی ازآن تاثیرات که در مباحث نجومی هم به اثبات رسیده بالا آمدن آب می باشد که از قرار گرفتن ماه در مدار خاص حاصل می گردد.
از این رو منجمین را بر آن داشت تا تحقیقاتی در این زمینه انجام دهند، و به نتائج قابل توجهی دست پیدا کنند.که بسیاری از این کشفیات سبب پیشرفت روند حیات بشری گردیده است. از جمله آن کشفیات دحوالارض(یعنی گسترده شدن زمین از بالاترین نقطه آن) است که از پیامدهای حرکت اوضاع فلکی می باشد.
در این بین سوالات عدیده ای مطرح می شود، از این رو تحقیقات گسترده ای را می طلبد که باید به آنها پاسخ داد، از جمله اینکه آیا ارتباطی بین دحوالارض و آیاتی همچون .. أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما[2]،«و اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها»[3]، و نیز:« یوم تبدل الارض غیر الارض»[4]،و… هست؟ و آیا با دحوالارض میتوان فهمید که نکاح انسانهای نخستین چگونه بود؟ و آیا قبل از دحوالارض ، انسانهای دیگری در زمین زندگی می کردند؟ واگر زندگی می کردند، خلقت دوباره انسانها را هم می توان از مصادیق رجعت (که در جوامع روایی ما وارد شده) بر شمرد؟
سفارش حضرت علی علیه السلام برای جلوگیری از سوءهاضمه
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395َ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام :
مَا اتَّخَمْتُ قَطُّ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ قَالَ مَا رَفَعْتُ لُقْمَةً إِلَى فَمِي إِلَّا ذَكَرْتُ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا.
امام على عليه السلام فرمود:
هيچ گاه به سوء هاضمه مبتلا نشدم.
پرسيدند: چرا؟
فرمودند: زيرا هيچ لقمه اى به سوى دهان نبردم، مگر اين كه نام خدا را بر آن ياد كردم.
المحاسن، ج2، ص: 438
منبع:خبرگزاری «حوزه»
دحوالارض و برنامه هاي معنوي آن
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395درک معنای دحو الارض و حقیقت آن از اموری است که در کتب اهل عرفان و معرفت و در تفاسیر و کتب اهل هیئت و نجوم مورد بررسی و مناقشات فراوانی بوده است.
به مناسبت فرا رسیدن روز دحو الارض، برنامه هاي معنوي واعمال این روز بزرگ.
شمّه اي از تاريخ کعبه
کعبه اوّلين معبد مردمي و عبادتگاه توده انسانها در روي زمين است: «إنّ أول بيت وضع للناس للذي ببکة… » که تعيين محل و نقشه ساختن آن به رهنمود و دستور خداي سبحان بود: «وإذ بوّأنا لإبراهيم مکان البيت… ».
بنابراين کعبه، اوّلين معبدي (نه اوّلين خانه) است که در روي زمين ساخته شد. گرچه بر اساس «دحو الأرض» گفته شده: «مکان کعبه اولين زميني بود که از زير آب بيرون آمد»، ليکن استفاده اين معنا که «اوّلين خانه ساخته شده کعبه است» از آيه، مشکل به نظر مي رسد؛ زيرا اوليّت آن را مقيد کرده که براي عبادت بوده است.
البته آيه شريفه «إن أول بيت وضع للناس… »، معناي مزبور را نیز نفي نمي کند؛ زيرا قيودي همچون وصف، همانطور که اطلاق ندارد، مفهوم نيز ندارد؛ مگر اينکه جمله مشتمل بر وصف در مقام تحديد باشد. در اين باره و در استفسار از آيه شريفه مزبور از اميرالمؤمنين (عليه السلام) تصريح به اينکه قبل از بناي کعبه، خانه وجود داشته، نقل شده است.
از اميرالمومنين عليه السلام روايت شده است که فرمودند: «نخستين رحمتي که از آسمان به زمين نازل شد، در بيست وپنج ذي القعده بود. کسي که در اين روز، روزه بگيرد و شبش را به عبادت بايستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است، خواهد داشت».
سراى پرهيزگاران
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ خَيْرًا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ سوره نحل آيه 30
و به كسانى كه تقوا پيشه كردند گفته شود پروردگارتان چه نازل كرد مى گويند خوبى براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردند [پاداش] نيكويى است و قطعا سراى آخرت بهتر است و چه نيكوست سراى پرهيزگاران.
1- قضاوت حق، نیاز به روح پاك و پرهیزكار دارد. «للّذین اتّقوا … قالوا خیراً»
2- قرآن در یك كلمه معرّفى مىشود، (خیر، خوبى، مایه ى نیكى وسعادت. یك كلمه بجاى صد كلمه) «قالوا خیراً» دعوت قرآن، دعوت به خیر و نیكى است.
3- نیكوكاران، در هر دو جهان به نیكى مىرسند . «للّذین احسنوا فى هذه الدنیا حسنة ولدار الآخرة خیر»
4- پاداش الهى، متناسب با عمل انسان است. «للّذین احسنوا …حسنة، للّذین اتّقوا… دار المتقین»
احکام وقت نمـاز
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395صاحب عروه قدسسره میفرماید:
کسی که میخواهد صلاة فریضه بخواند، باید احراز کند که وقت صلاة داخل شده است، و اگر ظن داشته باشد یا احتمال قوی میدهد که وقت صلاة داخل شده، اعتباری ندارد. حال اگر بینه یعنی شهادةالعدلین قائم شود که وقت داخل شده، انسان میتواند به قصد اتیان صلاة فیالوقت شروع کند. …
بسماللهالرحمنالرحیم
جواز شروع صلاة در صورت احراز دخول وقت
«لایجوزالصلاة قبل دخولالوقت، فلو صلی بطلت، و ان کان جزء منها قبلالوقت، و یجبالعلم بدخوله حینالشروع فیها، و لایکفیالظن لغیر ذویالاعذار، نعم یجوزالاعتماد علی شهادةالعدلین علیالاقوی، و کذا علی اذانالعارف العدل و اما کفایة شهادةالعدل الواحد فمحل اشکال و اذا صلی مع عدمالیقین بدخوله و لاشهادةالعدلین او اذانالعدل بطلت، الا اذا تبین بعد ذلک کونها بتمامها فیالوقت مع فرض حصول قصدالقربة منه». (عروه/1/530/مسئله1)
صاحب عروه قدسسره میفرماید: کسی که میخواهد صلاة فریضه بخواند، باید احراز کند که وقت صلاة داخل شده است، و اگر ظن داشته باشد یا احتمال قوی میدهد که وقت صلاة داخل شده، اعتباری ندارد. حال اگر بینه یعنی شهادةالعدلین قائم شود که وقت داخل شده، انسان میتواند به قصد اتیان صلاة فیالوقت شروع کند.
و هکذا اگر بینهای نیست و لکن مؤذنی که عادل و عارف به وقت صلاة است، اذان بگوید، ولو شخص یقین نداشته باشد، حتی اطمینان و ظن شخصی هم نداشته باشد، میتواند به قصد صلاة فیالوقت، داخل صلاة شود.
▪ دخول وقت، شرط وجوب صلاة و بطلان صلاة قبلاز وقت
بعد میفرماید: اما خبر عدل واحد که بینه نیست ولکن شخصی عارف به اوقات است، میگوید: که نگاه کردم دیدم فجر طلوع کرده بود. در اعتماد به این خبر عدل واحد اشکال است و صلاة قبلاز دخول وقت، قبلاز علم و قبلاز قیام حجت شرعی، محکوم به بطلان است.
در مقابل این گونه افراد پاسخ گو نباشید..
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) درحدیثی فرمودند: هر كه پيش از سلام دادن شروع به سخن كند پاسخش را ندهيد.
متن روایت را از کتاب خصال منتشر می کند .
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
مَنْ بَدَأَ بِالْكَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِيبُوهُ- وَ قَالَ ع لَا تَدْعُ إِلَى طَعَامِكَ أَحَداً حَتَّى يُسَلِّم
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
هر كه پيش از سلام دادن شروع به سخن كند پاسخش را ندهيد و فرمود: هيچ كس را تا سلام نداده به خوردن غذا دعوت مكن.
خصال ج1 ص 19
علم و اخلاق هویت حوزه انقلابی است.
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395مدیر حوزههای علمیه در جمع اساتید و طلاب کاشان
علم و اخلاق هویت حوزه انقلابی است
مدیر حوزههای علمیه کشور، علم و اخلاق را هویت حوزه انقلابی خواند و تصریح کرد: بنیان علوم انسانی باید در حوزه ریخته شود و با تکیه بر فقه جواهری به قلمروهای نو بپردازیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از کاشان، آیةالله علیرضا اعرافی، 31مرداد در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه کاشان، با بیان اینکه برای روحانیون هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که در این دستگاه عظیم جهاد و اجتهاد افتخار خدمت به مکتب اهلبیت علیهمالسلام را کسب کردهاند، گفت: …
مدیر حوزههای علمیه کشور، علم و اخلاق را هویت حوزه انقلابی خواند و تصریح کرد: بنیان علوم انسانی باید در حوزه ریخته شود و با تکیه بر فقه جواهری به قلمروهای نو بپردازیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از کاشان، آیةالله علیرضا اعرافی، 31مرداد در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه کاشان، با بیان اینکه برای روحانیون هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که در این دستگاه عظیم جهاد و اجتهاد افتخار خدمت به مکتب اهلبیت علیهمالسلام را کسب کردهاند، گفت: استادی که وارد این دستگاه میشود، اولین شرط او شناخت تاریخ حوزههای علمیه در قرون و اعصار گذشته است. لذا در برنامههای فرهنگی حوزه باید آشناسازی با این تاریخ گنجانده شود و قطعاً با مطالعه این تاریخ به هویت حوزوی خود دست پیدا خواهند کرد.
عضو جامعه مدرسین با بیان اینکه هویت حوزه به ابعادی وابسته است، عنوان داشت: مهمترین هویت حوزه علمی، تحقیقی، اخلاقی - تربیتی و اجتماعی - سیاسی است، لذا این هویت را باید در این ابعاد شناخت تا بتوان از این طریق به قلههای بلند دست یافت.
آیةالله اعرافی اشاره به پیشینه حوزههای علمیه، خاطرنشان کرد: علامه حلی، شیخ انصاری، ملاصدرا و بزرگان دیگر، در حوزههای فقهی، علمی و حدیثی آثار زیادی را از خود به یادگار گذاشتند و دانشگاههای بزرگ دنیا از همین آثار بهرهها میبرند. در عصر ما نیز آیةالله حائری یزدی، علامه طباطباییها و امام خمینی قدسسره برای هویت حوزه تلاشهای زیادی انجام دادند، بنابراین باید این هویت علمی را شناخت.
چرا كافر شرعاً نجس است؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395چرا كافر شرعاً نجس است؟
هرگاه مسلمانان با گروه كافر، به طور آزاد و به سان برادران دينى نشست و برخاست كنند، نتيجه اين آميزش اين مى شود كه رفتار و كردار گروه كافر در روحيه مسلمانان اثر بگذارد و به سان آنان، از شراب و قمار و ديگر محرّمات اسلام اجتناب نورزند.
حضرت آیت الله سبحانی در تفسیر آیۀ 28 سوره توبه آورده اند؛ کافر همچون الکل نجس است منتها نجاست کافر سیاسی است تا به جهت نجاست ارتباط مسلمانان با این دو موجود پلید قطع شده و ایمان و پاکی آنان براساس عدم آمیزش، دست نخورده بماند.
* مشركان داخل مسجدالحرام نشوند
قرآن کریم می فرماید: «يَا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّما الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغنيكُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ حَكيمٌ». (1)
اى گروه با ايمان، به راستى مشركان(بت پرستان) پليدند، (لذا) نبايد پس از گذشتن امسال (سال نهم هجرت) به مسجدالحرام نزديك شوند و هرگاه از نيازمندى خود بترسيد (و ممنوع بودن رفت و آمد مشركان موجب كساد كسب و كار شما شود) به زودى خدا شما را، اگر بخواهد، از فضل و كرمش بى نياز مى سازد، خدا دانا و حكيم است».
سبد کالایی که منافقان خریده اند!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395استاد قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه شانزدهم سوره بقره پرداخته است.
«أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدين» (بقره، 16)
آنان (منافقان) كسانى هستند كه ضلالت و گمراهى را به بهاىِ (از دست دادن) هدایت خریدند، ولى در این تجارت و داد و ستد، سود نبردند و آنان هدایت نیافته اند.
دنیا، همچون یك بازار است، و همه ما فروشندگانى كه به ناچار باید سرمایه هاى خود را به فروش برسانیم، سرمایه عمر و جوانى، سرمایه عقل و فطرت، علم و قدرت و همه استعدادهاى خدادادى.
در این بازار، گروهى سود مى برند و به سعادت مى رسند و گروهى نه تنها سودى نمى برند، بلكه اصل سرمایه را نیز از دست مى دهند. همچون یخ فروشى كه اگر جنس خود را نفروشد، نه تنها سود نمى برد بلكه اصل سرمایه اش نیز آب مى شود و از دست مى رود.
این آیه، منافقان را فروشندگانى معرفى كرده، كه هدایت فطرى خود را فروخته و گمراهى خریده اند. آنان فطرت پاك الهى را كه زمینه هدایت است، با عادت كردن به گناه و نفاق، از دست داده، و در این تجارت، نه تنها سودى كسب نكرده اند، بلكه به اهداف شوم خود هم نرسیده، و اسلام روز به روز پیشرفت كرده و آنان رسواتر شده اند.
از این آیه مى آموزیم كه:
* فقط به فكر كسبِ سود در تجارتِ اموال نباشیم، بلكه ببینیم جان و دل مان را به چه مى فروشیم؟
چه به دست مى آوریم؟
و حاصل این كسب و تجارت، هدایت و سعادت است، یا گمراهى و شقاوت؟
* نفاق، سرانجامى جز گمراهى و زیانكارى ندارد، برخلاف ایمان كه انسان را به سعادت مى رساند.