بایدها و نبایدهای طلبگی
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395«علمآموزی»، «عمل و اخلاق» و «کسب بصیرت» سه عامل پیشرفت طلاب است که باید نسبت به آنها دقیق و هوشیار بود.
آیتالله مصباح یزدی، امروز در دیدار طلاب جدیدالورود حوزه علمیه خوزستان که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم برگزارشد، به بیان وضعیت حوزههای علمیه پیش از انقلاب و پس از آن پرداخت و اظهارداشت: تا پیش از آغاز قیامهای مردمی علیه حکومت پهلوی، حوزههای علمیه وضع بسیار نامطلوبی را داشتند، اما این اوضاع با ورود حضرت امام خمینی(ره) آرامآرام سامان گرفت و بهتر شد.
ایشان بابیان اینکه باید عظمت انقلاب را درک و شکر آن را بهجا آوریم، گفت: در طول تاریخ اسلام، کمتر نعمتی را سراغ دارم که اینهمه برکت و عظمت داشته باشد؛ نعمتی که آثارش از یک کشور فراتر رفته و مرزهای زمانه را درنوردیده و زمینه را برای پیشرفت قرنهای آینده تا ظهور حضرت ولیعصر(عج) فراهم کرده است.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، یکی از آثار کوچک نعمت انقلاب را شکوفایی حوزههای علمیه مطرح کرد و افزود: بنده زمانی وارد دوران طلبگی شدم که تقریباً همه مدارس علمیه تعطیل و ساختمان مدارس و حجرهها نیز به انبار کالاهای بازاریان و مسکن برخی بینوایان و مستمندان تبدیل شده بود و این وضع آنقدر ادامه داشت که دیگر یا جوانان برای معافیت از خدمت سربازی و یا صرفاً برای ادامه راه پدر و اجدادش وارد حوزه میشدند.
خدایی که در لپ تاپ بابا بود!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395
گزارشی از طلابی که « چراغ خاموش» کار فرهنگی می کنند؛
شرکت های هالیوودی چگونه مفهوم شرک را وارد پویا نمایی می کنند؟
شنیدن این جمله که “گروهی از طلاب چراغ خاموش فعالیت فرهنگی انجام می دهند". کافی است تا کنجکاوی خبریام تحریک شود. این که گروهی از طلاب کارشان تولید پویا نمایی (انیمیشن) است، برایم جالب بود.
قرار گفتگو با حجت الاسلام سید علی پور حسینی، مدیر مؤسسات فراگستر مشهد، در ساختمان بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی تنظیم شد و شاید همین مکان گفتگو مرا به اشتباه انداخت که «مؤسسات فرا گستر» بودجه کافی دارند و خیالشان راحت است که اگر ده سال هم محصولی تولید نکردند، غمی نیست، چون بالاسری ها این گونه خواسته اند.
اما مدیر مؤسسات فراگستر، خیلی زود این خیال نادرست مرا تغییر داد: «17 سال صبر کردیم، اما یک ریال بودجه دولتی یا سازمانی نداریم» و بعد با بغض گفت: «همه سرمایه ما امام رضاست»
آنچه در ادامه می آید حاصل گفتگوی خبرنگار خبرگزاری «حوزه» با حجت الاسلام سید علی پور حسینی، مدیر مؤسسات فراگستر مشهد است که خواندن آن خالی از لطف نیست
ابتدا درباره نحوه شکل گیری مؤسسات فرا گستر توضیح دهید.
مؤسسات فرا گستر از سال 1377 فعالیت خود را در مشهد مقدس آغاز کرد. از همان ابتدا دو سند چشم انداز ده ساله تعریف کردیم؛ ده سال اول، همت گماردن بر روی تربیت پژوهشگر و فعالیت های پژوهشی، و ده سال دوم علاه بر ادامه دادن کارهای پژوهشی، تولید آثار و عرضه آن به جامعه.
از نیمه دوم سال 1387 که وارد ده ساله دوم شدیم و خروجی کار خود را در سه قالب نوشتاری، تصویری و نرم افزاری تعریف کردیم که حاصل آن بیش از 500 عنوان کتاب، انتشار مقالات در مجلات علمی، تولید و انتشار بیش از 300 کار تصویری و هفتاد عنوان نرم افزار است.
ده سال دوم هم به سه مرحله تقسیم شده است. مرحله اول از نیمه دوم سال 87 تا پایان سال 89 بود که کارها برای عموم جامعه آماده سازی می شد، مرحله دوم از سال 92 تا 94 بود که به صورت تخصصی انجام می شد و مرحله سوم که از ابتدای سال 95 شروع شده و تا سال 98 ادامه خواهد داشت مرحله نظریه پردازی است. در این مرحله، کارها به سطحی می رسد که پژوهشگران ما بتوانند در جوامع ادبی و هنری و فعالیت های فرهنگی حرف و نظریه داشته باشند.
بعد از سال 1398 فعالیت مؤسسات به چه صورتی ادامه خواهد یافت؟
سندی برای 20 ساله دوم تنظیم کرده ایم که از سال 1398 تا 1414 را در بر می گیرد و به روشنی حوزه فعالیت ها را تعریف می کند. این سند در هفته پژوهش سال پیش رونمایی شد.
چرا نام «فرا گستر» را برای مجموعه تان انتخاب کرده اید؟ این نام بیشتر در حوزه های فنی استفاده می شود!
ما کمبودهایی در حوزه داریم؛ از جمله فردی بودن کارها، دور بودن از مراکز علمی و بُعد زمانی.
این هم صندلی، بنشین روضه را بخوان و بهانه نیاور!/روضه خوانی آیت الله العظمی مرعشی نجفی وسط کوچه برفی
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395خداوند متعال در قرآن میفرماید:
لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى شوری/23
بر اين رسالت مزدی ازشما جز دوست داشتن خويشاوندان، نمی خواهم
مرحوم آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی میفرمودند: در زمان سابق که قم این قدر بزرگ نبود و وسیله نقلیه نداشت،.یک شب مرا به مجلس عقدی دعوت کردند، پس از انجام مراسم عقد که در محله جوب شور بود، تنها به سوی منزل می آمدم در حالی که کوچه ها پر از برف و خلوت بود، ناگاه سر کوچه مردی که مست بود راه را بر من بست و گفت: سید باید یک روضه در این مکان برایم بخوانی!
گفتم: روضه را باید روی صندلی خواند اینجا که صندلی نیست یک مرتبه خم شد و گفت: این هم صندلی، بنشین روضه را بخوان و بهانه نیاور!
من ناچار روی پشت او نشسته روضه ای خواندم، سپس گفت: من باید تو را به منزل برسانم، همراه من تا درب منزل آمد آن وقت مرا شناخت پس از آن رفته بود بین خود و خدا توبه کرده و از آن کارهای نامشروع دست کشیده و یک عمر مؤمن و متعبد و متقی شد دائماً در صف اول نماز جماعت حاضر می شد و این از برکت سفینه نجات حضرت سیدالشهداء و وجود محبت اهل بیت (علیهم السلام) در دل است.(با اقتباس و ویراست از کتاب حیات عارفانه فرزانگان)
وهابی جدا شده از دربار آل سعود: ۳۵ هزار مدرسه سعودی وجوب قتل مسلمانان را تدریس می کنند/بیشتر سربازان محمد بن عبدالوهاب یهودی بودند.
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395دکتر علی الشعیبی از مسلمانان متولد رقه سوریه است که از کودکی علاقه و استعداد سرشاری در یادگیری و تبلیغ اسلام داشت و از زمان 12 سالگی تحت تاثیر شیوخ وهابی رقه به این فرقه مذهبی گرایش پیدا کرد و جوانی خود را در سوریه و عربستان با اعتقاد به وهابیت و تعالیم محمد بن عبدالوهاب گذراند و سال ها نیز به عنوان مشاور ملک فهد پادشاه عربستان فعالیت کرد تا اینکه به دروغگو بودن محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه پی برد و با آشنایی با حدیث غدیر خود را بر سر دوراهی بهشت و جهنم یافت.
آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفتگوی شبکه الکوثر با این اندیشمند جهان اسلام و کارشناس وهابیت است. علی الشعیبی در این حلقه از گفتگو از وضعیت علمای معاصر محمد بن عبدالوهاب و چگونگی شکل گیری ارتش وهابی و حکومت آل سعود و ویژگی های آنها سخن می گوید:
درست است که برخی چاپلوسان درباره ابن عبدالوهاب می گویند: «کان وحید عصره و فرید دهره» تا بگویند در آن زمان عالمی جز وی نبوده، اما واقعیت این است که در آن زمان علمای زیادی بوده اند و کسانی که می گویند زمان ظهور محمد بن عبدالوهاب، جزیره عربی در بدترین وضعیت فکری و دینی و اجتماعی بود در اشتباهند و این سخن نادرست است و عبد الله الصالح العثيمين در مجله الدارة، شماره چهارم، سال سوم مقاله ای نوشته با عنوان “نجد منذ القرن العاشر حتی الآن"(وقت نشر مقاله) و در این مقاله نظریه ای را که می گوید جزیره العرب در آن زمان خالی از علما بوده رد می کند و می گوید در آن دوره علمای زیادی بوده اند و علمای زیادی در کتاب های خود از وجود علمای آن دوره خبر داده اند و درباره آنها نوشته اند و اکنون کتابی را به شما معرفی می کنم که تازه ترین کتاب در معرفی وهابیت است با عنوان “الوهابية الدین الآخر” (وهابیت دینی دیگر) و این همان سخن ابن عبدالوهاب است که می گفت من برای شما دین دیگری آورده ام. “زینی دحلان” شیخ شافعی و مفتی مکه در کتاب “الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة” این را می گوید و من نیز عین عبارت محمد بن عبدالوهاب را به صورت مستند ثبت کرده ام.
در اینجا با توجه به وقت و مجالی که داریم به چند نفر از این علما که در زمان محمد بن عبدالوهاب مطرح بوده اند و با او هم مخالفت کرده اند اشاره می کنم:
1. سلیمان بن سحیّم است که نجدی و حنبلی و متوفای 1230 هجری است که از علمای بزرگ آن دوره بوده و از علمای ریاض است و پدرش سحیم یک فقیه حنبلی در ریاض بود و از کسانی بود که عالمانه با محمد بن عبدالوهاب مخالفت کرد و نظریه او درباره ربوبیت و الوهیت و اسماء و صفات را رد کرد و جا دارد ما یک جلسه بحث را نیز به بررسی نظریات ابن عبدالوهاب اختصاص دهیم.
تكبّر ممنوع ، حتّى در راه رفتن!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1395وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ(سوره لقمان آيه 18 )
و روى خود را از مردم (به تكبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد.
1- با مردم، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، با خوشرویى رفتار كنیم. «لاتصعّر خدّك للنّاس»
2- تكبّر ممنوع است، حتّى در راه رفتن. «لاتمش فى الارض مرحا»
3- از عامل خشنودى خداوند براى تشویق و از ناخشنودى او براى ترك زشتى ها و گناهان استفاده كنیم. «انّ اللّه لایحبّ»
4- به موهومات، خیالات و بلند پروازى ها خود را گرفتار نسازیم. «مُختال»
5- بر مردم فخر فروشى نكنیم. «انّ اللّه لایحبّ كلّ مُختال فَخور»
ذکر یوسفی کدام آیه قرآن است؟
نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1395 آیت الله العظمی جوادی آملی بیان کردند؛
وجود مبارک يوسف علیه السلام در تمام آن خطرات آن وقتي که در چاه افتاد صبر کرد. آن وقتي که به زندان افتاد صبر کرد. وقتی که به قدرت، عزت و سلطنت رسيد، عرض کرد پروردگارا ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَني…
حضرت آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق هفتگی که در مسجد احمدآباد شهرستان دماوند برگزار شد با استناد به آيات قرآن كريم اظهار داشتند: قسمت مهمی از دستورات دین ناظر به اين است که انسان از انجام آنها بهره اخروي ببرد. آيا دنيا و آخرت دو جهان جدا و گسسته از هم اند يا يک سلسله واقعيت هايي است که ظاهرش دنيا و باطنش آخرت است؟ از بخشي از آيات قرآن کريم بر ميآيد که دنيا ظاهر اين عالَم و آخرت باطن اين عالَم است.
اين طور نيست که دنيا و آخرت دو عالم جدا باشند، اين طور نیست که وقتی دنیا کلاً نابود شد، آخرت تازه پديد بیايد، اگر آخرت تازه پديد بيايد که نتيجه اين عالَم نخواهد بود. بنابراين آنها که ظاهر و باطن هر دو را مي بينند هم اکنون جايشان را در آخرت مشاهده می کنند.
* قرآن و امام نیز دارای دو بعد ظاهری و باطنی هستند
اگر آن حقيقتي که ظاهرش دنياست و باطنش آخرت است به صورت انسان دربيايد، امام معصوم می شود و اگر به صورت کتاب در بيايد قرآن کريم خواهد شد. اين قرآن يک ظاهر و يک باطني دارد؛ ظاهر قرآن را خيلي ها ممکن است بروند در حوزه ها درس بخوانند صاحب «علم الدراسه» شوند و ظاهر قرآن را دریابند اما باطن قرآن را تنها همان انسان کامل که صاحب «علم الوراثه» است می تواند بفهمد.
* تفاوت درک ظاهر و باطن قرآن کریم
وجود مبارک امام صادق علیه السلام و دیگر ائمه علیه السلام اين فرمايش را دارند که درجات بهشت به عدد آيات قرآن کريم است، اين يعني چه؟ اينکه فرمود درجات بهشت به عدد آيات قرآن کريم است، نمي خواهد يک مسئله رياضي را براي ما حل کند، مي خواهد بگويد ظاهرش قرآن است اما باطنش بهشت است، به دليل اينکه در ذيلش فرمود به اهل قرآن مي گويند بخوان و بالا برو، هر اندازه که با قرآن بودی و هر اندازه قرآن خواندی و به همان اندازه درجاتت در بهشت بالا می رود. اگر درجات بهشت به اندازه آيات قرآن کريم است هر اندازه ما در خدمت قرآن بوديم و فهميديم، باور کرديم، عمل کرديم و منتشر کرديم، مي توانيم يک درجه بالا برويم.
* دعای حضرت یوسف در مواجهه با نعمات دنیوی
برخي ها ذکر يونسي دارند ﴿لاَّ إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾، که دعای معروفی است اما برخي ها ذکر يوسفي دارند؛ وجود مبارک يوسف علیه السلام در تمام آن خطرات آن وقتي که در چاه افتاد صبر کرد. آن وقتي که به زندان افتاد صبر کرد. وقتی که به قدرت، عزت و سلطنت رسيد، عرض کرد پروردگارا ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَني مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأحَاديثِ … تَوَفَّنِي مُسْلِماً﴾؛ جانم را بگير! اما در حال اسلام.
در حال خطر و بیماری، انسان تقاضاي مرگ بکند هنر نيست؛ اما در کمال قدرت بگويد خدايا! جانم را بگير تفاوت می کند!.
نظر سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبايي اين است که یوسف علیه السلام در آن حال تقاضاي مرگ نکرد، بلکه عرضه داشت خدايا! آن توفيق را بده که من مسلمان بميرم، اين سفارش يعقوب و سایر انبياء علیه السلام بود که ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَ أَنْتُم مُسْلِمُونَ﴾، آنها که ذکر يوسفي دارند از خدا حُسن عاقبت مي طلبند حُسن عاقبت و حُسن خاتمت از بهترين نعمت هاست.
علم پزشكى، مبداء الهى دارد يا تجربه انسان هاست؟
نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1395از نگاه اسلام ، طبيب و دارو خواه براى روح باشد یا براى تن، تنها نقش يك واسطه را در نظام حكيمانه آفرينش ايفا مى كنند و درمان كننده ، فقط خداوند متعال است .
آیت الله محمد محمدى رى شهرى در نوشتاری به موضوع: اهمیت و جایگاه علم پزشکی در حوزه علوم بشرى پرداخته است .
*اهميت پزشكى
در حوزه علوم بشرى ، پزشكى ، سرآمد همه دانش هاست ؛ چرا كه فلسفه ساير علوم ، بهره ورى انسان از مواهب زندگى است و اين هدف ، جز در پرتو سلامت جسم و جان ، ميسر نيست .(1) از اين رو، امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد:
«واعلم اءنه لا علم كطلب السلامة ، ولا سلامة كسلامة القلب» .(2)
بدان كه نه هيچ دانشى چون جستن سلامت است و نه هيچ سلامتى چون سلامت دل .
اين سخن ، به روشنى نشان مى دهد كه از نگاه اسلام ، طب روان ، ارجمندتر از طب تن ، و طب تن ، ارزشمندتر از ساير علوم است . اين حديث نبوى نيز بدين معنا اشاره دارد كه مى فرمايد:
«العلم علمان : علم الاديان و علم الاءبدان» .(3)
دانش بر دو گونه است : دانش دين ها و دانش بدن ها.
سه شرط مهم ورود به عرصه طلبگی
نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1395سه شرط مهم ورود به عرصه طلبگی
حجتالاسلاموالمسلمین حسین خانی، بابیان اینکه نیت پاک، جزء لاینفک آغاز مسیر طلبگی است، خطاب به طلاب، گفت:
حجتالاسلاموالمسلمین حسین خانی، معاون تهذیب حوزههای علمیه کشور، امروز در آیین افتتاحیه دومین دوره طرح میثاق طلبگی طلاب جدیدالورود حوزه علمیه خوزستان، بابیان اینکه قدر دوران طلبگی و جوانی را باید دانست، اظهارداشت:
اگر جوانی در مسیر طلبگی قدم نهاد، خداوند متعال هم دنیا و هم آخرت آن را تضمین کرده و إن شاءالله اگر با نیات خالص در این مسیر گام بردارد، موفق و سربلند خواهد شد.
وی با بیان اینکه طی کردن با موفقیت مسیر طلبگی، مستلزم یک سری شرایط است، افزود: اگر طلاب بتوانند این شرایط را با موفقیت طی کنند؛ قطعاً به توفیق الهی رسیده و عاقبتبهخیر میشوند.
حجتالاسلاموالمسلمین حسین خانی، نخستین شرایط و آداب ورود به دوران طلبگی را داشتن «اخلاص» دانست و گفت: این قدم اول، مهمترین قدم در مسیر طلبگی است که اگر درست برداشته شد، به لطف خدا باقی مسیرهای پیش رو را هم با موفقیت پشت سر خواهید گذاشت.
معاون تهذیب حوزه های علمیه، شیخ عباس قمی را یکی از بهترین الگوها برای طلاب معرفی کرد و گفت: در خاطرات این بزرگوار که بررسی میکنیم، متوجه خواهیم شد بزرگترین رمز توفیق و سعادت این عالم بزرگ، اخلاص و تواضعش نسبت به پدر و دیگران بود که توانست او را به چنین مرحلهای رساند.
وی بابیان اینکه نیت پاک داشتن، جزء لاینفک آغاز مسیر طلبگی است، خطاب به طلاب بیان داشت: اگر هدفتان سربازی امام عصر(عج) و خدمتگزاری به دین خدا نباشد، نخواهید توانست قدمی از قدم در این مسیر بابرکت بردارید؛ چراکه توفیق این مسیر به هرکسی داده نمیشود؛ به همین دلیل نیت پاک داشتن، جزء لاینفک آغاز مسیر طلبگی است.
حجتالاسلاموالمسلمین حسین خانی، دومین شرایط و آداب ورود به دوران طلبگی را «تقوا» عنوان کرد و گفت: لازم طلبگی توجه به امر خدا و اهلبیت علیهم السلام است؛ بهگونهای که اگر یک طلبه تقوای الهی را رعایت نکند، هیچگاه نخواهد توانست تأثیر مثبتی روی دیگران داشته باشد.
معاون تهذیب حوزههای علمیه، «توسل به ائمه معصومین علیهم السلام » را سومین آداب طلبگی دانست و اظهارداشت: توسل به ائمه اطهار علیهم السلام از اموری است که میتواند در رشد معنوی و طی کردن موفقیتآمیز مسیر طلبگی مؤثر باشد و اگر یک طلبه سه شرط اولیه طلبگی را رعایت کند، إن شاءالله جز سربازان راستین آقا امام زمان(عج) قرار خواهد گرفت.
ویژگی های سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام کدام است؟
نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1395ویژگی های سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام کدام است؟
مردم کوچه و بازار به صورت مستقیم و بدون راهنمایی دانشمندان قرآن شناس و حدیث شناس نمی توانند خودشان سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام را کشف کنند بلکه شناسایی روش زندگی اهل بیت علیهم السلام یک فعالیت علمی دقیق و اجتهادی است .
در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمد خردمند، کارشناس پاسخ به شبهات مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) ویژگی های زندگی به سبک اهل بیت علیهم السلام ونحوه دسترسی به این نوع سبک زندگی را مورد بررسی قرار داده است .
تعریف شما از سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام چیست؟
با توجه به آنکه سبک زندگی هر انسانی، در واقع متودولوژی و مهارتهای زندگی و منطق عملی متغیر یا ثابت او در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی است؛ می توان گفت: سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام، عبارت است از مجموعه ای از اندیشه ها ، اخلاق و عملکردهای خاندان عصمت و طهارت (چهارده معصوم علیهم السلام) که به صورت سیره اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی، مدیریتی و … در دوره زندگی خود داشته اند و به شکل قطعی و یقینی برای ما از راه علمی معتبر، ثابت شده است. بنا بر این گفتنی است در صورتی می توانیم ادّعا کنیم به سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام دست یافته ایم که به روش شناسی عملکرد آنان بپردازیم و با اندیشه و اجتهاد، به قانون هایی کلی برسیم که بتوانیم از آن در زندگی فردی و اجتماعی خودمان بهره ببریم.
نتیجه خیانت خواص در صحنه اجتماع و سیاست
نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1395آیا هشداری به خواصّ نیست که..
به قلم حجت الاسلام علی مختاری
نتیجه خیانت خواص در صحنه اجتماع و سیاست
حجت الاسلام علی مختاری در مقاله ای به بررسی «خیانت برخی از خواص و کارگزاران امام علی(علیه السلام) پرداخته است.
اصحاب امام علی(علیه السلام) به دو دسته تقسیم می شوند:
یاران باایمان، با اخلاص و وفادار که اسوه حسنات اند. گروه دیگر افراد مقصّری بودند که گرچه مدّتی با امام(علیه السلام) همراهی کردند؛ ولی در بین راه بُریده، برخی به گوشۀ عزلت خزیدند و از باب احتیاط، از قبول حمایت از امام(علیه السلام) شانه خالی کردند و بعضی نیز به مخالفت با حضرت پرداختند و جزء دشمنان ایشان شدند.
بدیهی است که گروه دوم مسامحتاً از یاران و اصحاب امام (علیه السلام) قلمداد می گردند؛ چون روزی در جرگه اطرافیان و اصحاب حضرت بودند و منظور از خیانت خواص، عملکرد همین دسته دوّم است.
خود حضرت در روزهای آخر حیاتش با قلبی سوزان، از شهادت و کمبود اصحاب گروه اول با سوز و گداز چنین یاد می فرماید: «أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُوالشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَة…؛» [1] کجایند برادران من؟ همان ها که در مسیر صحیح گام نهادند و در راه حق پیش افتادند. کجاست عمار؟[2] کجاست ابن تیّهان؟[3] و کجاست ذوالشهادتین؟[4] و کجایند همانند ایشان از برادرانشان که پیمان بر جانبازی بستند و سرانجام سرهایشان برای فاجران فرستاده شد.
آنگاه امام(علیه السلام) دستی به محاسن شریف خود زد و مدتی طولانی گریست و فرمود: «آه از برادرانم.»