کلیپ تنهایی امام زمان (عج)
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره،
مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
استاد رائفی پور - حجت الاسلام پناهیان - استاد دانشمند - استاد شجاعی و…
خـبـر آمـد خبـری نیـست…
هنـوز از غـم دوری دلـدار بـسـوز…
بـایـد ایـن جـمعه بیایـد، بایـد!
مـن دگـر خسـته شـدم از شـایـد!
اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
گره کور ظـــــــــــهور تو منم
که می دانم هر جمعه برای گناهانم خون گریه می کنی اما باز هم گناه می کنم
گره کور ظـــــــــــهور تو منم
که می دانم نگاهم می کنی اما در مقابل نگاه مهربانت گناه می کنم و دلت را می شکنم
گره کور ظـــــــــــهور تو منم
که می دانم چقدر غریبی اما من حتی اراده ترک یک گناه را برای کم شدن غربتت ندارم
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره،
مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست.
نشانه های ظهور/خروج شعيب بن صالح
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394
يکي از نشانه هاي ظهور، خروج مردي به نام شعيب بن صالح در سمرقند و يا نيشابور است. شيخ طوسي رحمه الله خروج او را به نقل از امام سجاد عليه السلام اين گونه بيان کرده است:
«خروج شعيب بن صالح پس از عوف سلمي و قبل از خروج سفياني است».[1]
« ثُمَّ يَکُونُ خُرُوجُ شُعَيبَ بْنَ صالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْد ثُمَّ يَخْرُجُ السُّفياني…»
راوندي نيز از امام سجاد عليه السلام نقل کرده است:
«پس خروج شعيب صالح از سمرقند است».[2]
شيخ صدوق رحمه الله خروج او را از نيشابور ذکر کرده است.[3]
از برخي روايات ديگر استفاده مي شود:
او پرچمدار حضرت مهدي عليه السلام و به عنوان پيش قراول آن حضرت انجام وظيفه مي کند.[4]
خطوات شیطان
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394
س1: مراد از « أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ »[1]چیست؟ چرا تعبیر « خُطُوَات » به کار رفته است؟
ج: منظور تبعیت است. آدم وقتی که تابع کسی است چه کار میکند؟ او جلو میافتد و این دنبالش میرود، پا جای پای او میگذارد، خُطوه یعنی محل پا، گام.
شیطان وقتی جلو بیفتد و من هم دنبالش راه بیافتم میشود تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ.
س2: گاهی از این آیه شریفه این استفاده را هم میکنند که شیطان قدم به قدم انسان را گمراه میکند نه اینکه یکدفعه از راه به در کند؟
ج: نه خیر، این کنایه است. وقتی گوش به حرف شیطان بدهید تَتَبّع است و لو خود شیطان هم جلو نیافتد.
پرسش و پاسخ از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه مدرسه علمیه صاحب الأمرعج 17/01 /1391
[1]- پيروى مكنيد گامهاى ابليس را سوره مبارکه بقره آیه 168
نگهداری عمل خیر
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394
س1: در روایت معروفی حضرت فرمودند: « الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ قَالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا[1] وَ تُمْحَى فَتُكْتَبُ لَه عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَىوَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاء» [کتاب شریف كافي ج2 ؛ ص296]
ج: یُذَکِّرُها نیست یَذکُرُها، ذکر میکند بله، کارش را میگوید، این طرف و آنطرف می نشیند و می گوید. اول برای خاطر خدا کار خیر میکند بعد در مسجد مینشیند به آن میگوید و آنهم به آن دیگری میگوید. اول کار سرّی است، کار سرّی ثوابش بیشتر است بعد دیگر علنی میشود ثوابش پایین میآید. لذا نگه داشتن عمل خیر سرّی کار سختی است، نفس نمیگذارد آدم کار خیر انجام دهد، اگر نتوانست و انجام داد میگوید دعوتشان کن و بگو، این طرف و آن طرف بنشین بگو، اگر نگویی از بین میرود و کسی نمیفهمد. او هم مینشیند و میگوید کار خراب می شود. نباید گفت و خیلی هم سخت است نگهداریاش کرد مثل یک حیوان قوی را که آدم در قفس نگه دارد و او با چه فشاری میخواهد آزاد شود؟ اینجوری است آن کار فشار می آورد تا بالاخره آزاد میشود. میگوید به هر عنوانی (مرا آزاد کن)؛ مثلاً میگوید:« میخواستم بگویم مردم هم یاد بگیرند این کار خیر را هم انجام بدهند»، از این طور چیزها میگوید. غرض این است که از قفس بیرون بیاید، دومین کار خیر هم همینجور، تا آخر هم همینجور نمیگذارد آنجا بماند که به درد بخورد.
س2: اگر توانست نگه دارد چه میشود؟
ج: اینها که موفق میشوند و کاری میکنند و نمیگویند معلوم میشود دیگر از پل عُجب هم گذشتهاند دیگر، نگهداریاش خیلی سخت است.
پرسش و پاسخ از عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه مدرسه حضرت صاحب الأمرعج 06/07/1391
[1] - فرد سوال کننده روایت را با عبارت یُذَکِّرُها خواندند و استاد رحمه الله تصحیح نمودند.
نرم افزار عزیز خدا +اندروید
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394جهت دریافت نرم افزار، از اینجا اقدام فرمائید
لذائذ مادی، مانع بندگی
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394بسم الله الرحمن الرحیم
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ * فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ توبه(128- 129)
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
موانع اطاعت فرمان خدا
عرض شد که ايمان به خداي متعال مقتضي اطاعت فرمان او است، اما موانعي سر اين راه سبز شده است که با اينكه انسان ايمان به خدا دارد، باز گوش به حرفش نميدهد، اين موانع چند تا بودند.
(1) شیطان
يكي از موانع ابليس ملعون بود كه قسم ياد كرده نگذارد انسانها راه بندگي در برابر فرمان خدا پيش بگيرند « قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين »،[2] شیطان قسم خورده كه مردم بندگي خدا نكنند و به نحوي از انحاء انسانها را از اطاعت فرمان خدا منحرف كند، اولين مانع اين است، قديمیترین و متقادمتر مانع اين مانع است.
(2)عادت
دومین مانع عادت است، آدم به كاري عادت كند، آن كار، گاهي مقابل اطاعت فرمان سبز ميشود، چون عادت كرده و ريشه دار است فرمان خدا را به راحتي زير پا مي گذارد.
(3)لذائذ مادی
سوم لذائذ مادي است، وقتي انسان وارد اين وادي شد، و به او مزه كرد، به اين زوديها دست برنميدارد، آن وقت براي رسيدن به لذائذ گوش به حرف خدا نميدهد، چون خدا انسان را محدود كرده است، تمام اين راهها جزء موانع اطاعت فرمان خداست، هم لذائذ، هم عادت و هم شيطان، هميشه هر سه مشغول كار هستند. حالا امروز راجع به لذائذ صحبت ميكنيم، چون درباره نفسامّاره و شيطان و عادت به اندازه كافي صحبت شد.
فتنههای آخرالزّمان و راه های رهایی از آن
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند.
فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند. بصیرت بنا به فرمایش مقام معظم رهبری در دوسطح تعریف می شود: سطح زیرین آن داشتن نگاه توحیدی است که موجب داشتن هدف الهی و تلاش خستگی ناپذیر در راه آن گشته و در حقیقت زمینه همه تلاش ها و مبارزات انسانی در جامعه خواهد بود.
و سطح دیگر آن در حوادث زندگی خودنمایی خواهد کرد، به این شکل که برای اینکه انسان در حوادث زندگی دچار بی بصیرتی نشود، باید پیرامون آنها تدبر کند و از آنها به شکل سطحی و عامیانه عبور نکند و با این سنجش بصیرت پیدا کند، چنانکه امیرالمومنین علی(علیه السلام) می فرماید:
“فإنَّمَا البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ و نَظَرَ فَأبصَرَ”(1)و به دنبال این بصیرت صبر و ایستادگی تا تحقق اهداف، لازم و اساس کار است و الا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفی هم ممکن است، بردارد و یک لحظه سر دست بلند کند؛ لیکن نمی تواند نگه دارد و آن را می اندازد.
فتنه انگیزی میان مسلمانان حرام، بلکه از گناهان کبیره است؛ از این رو، نمّامی و سخنچینی از این جهت که موجب فتنهانگیزی میشود از گناهان کبیره برشمرده شده است. لیکن ایجاد فتنه و اختلاف میان مشرکان برای تضعیف آنان و تقویت جبهه حق جایز است؛ بلکه برخی آن را بر حسب مصلحت و ضرورت، مستحب یا واجب دانستهاند.(2)
پوشش و زینت زن
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394هرکس لباسش نازک باشد، دینش نازک است.
1- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاکت زنان امت من در دو چیز است: « طلا و لباس نازک » ( شیخ مفید، امالی)
2 - حضرت علی علیه السلام فرمودند: بر شما باد بر پوشیدن لباس ضخیم؛ چرا که هرکس لباسش نازک باشد، دینش نازک است.
3 - اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم (صلی الله علیه واله) آمد درحالی که جامههای نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول اکرم(صلی الله علیه واله) روی خویشرا از وی برگرداند و فرمود: ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر از مچ دست به پایین و صورتش (الدرالمنثور ج 5)
4 - رسول خدا (صلی الله علیه واله) میفرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد
اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میکند.
دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود.
سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میکنند.
چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است. هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است.
5 - رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیرشوهر مگذار و در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن و مچ پا را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده اید.
6 - پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) زنان را از پوشیدن لباسهای توجه برانگیز بر حذر میداشتند.
7- امام صادق علیه السلام به یکی ازخواهران محمدبن ابیعمیر فرمود: وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریکآمیز برتن نکن.
حيوان ناطق هستيم يا بيشتر از آن؟
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394اگر آدم چیز بیشتری میخواهد باید بیشتر کار کند.
آن شعوری که برای ما مقدر است،
صدهزار برابر این شعوری است که الان داریم.
عدد این نیست ولی خیلی بزرگ است.
آقایان قدیمی که منطق درس میدادند، از انسان تعريفی میکردند که ما هم ياد گرفته ايم. میگفتند: انسان حیوان ناطق است. حیوان یعنی موجود زنده. همه حیوانات هم جزو موجودات زنده محسوب میشوند. انسان هم جزو موجودات زنده است. البته تنها تفاوتش این است که این موجود زنده فکر میکند و میتواند فکر کند.
آدم گاهی فکرش را در اقتصاد به کار میبرد، اقتصاد دان میشود؛ در فیزیک به کار میبرد، فیزیکدان میشود اما باز هم حیوان ناطق است. گاهي فکرش را در نقشه کشیدن برای مردم به کار میبرد که چطور سر مردم گلاه بگذارد. این همه فکر! تو که به این خوبی فکر میکنی، چرا در این کلک و حُقه به کار بردی؟ فکرت را در گرگی به کار میبری. یک وقت آدم فکرش را در شهوت، پول، ریاست و… به کار میبرد. این حیوان ناطق با صفت گرگی است. دیگری حیوان ناطق با صفت خوکی است و… این حیوان ناطق همه چیز میتواند باشد. زنده بودن یک فضیلت است. آدمي که زنده است قطعا با سنگ فرق میکند. آدمی که فکر میکند با حیوانات فرق میکند. گرگ مثل ساختمانش عمل میکند. انسان فکر میکند و بمبی میسازد که شاید بتواند ده میلیون آدم را نابود کند. پس حیوان ناطق گرگ، خوک و… است. این چیزها زحمت دارد ها. ما همینطور بی هدف زندگی میکنیم. خب مردم کوچه و بازار ممکن است نماز نخوانند، ما نماز بخوانیم. نمیدانم عدد دقیقش چقدر باید باشد ولی مثلا چند درصد مردم ایران ممکن است روزه نگیرند و ما بگیریم. این مقدار زحمت کافی است؟ میگوییم کافی نیست. این حداقل ممکن است. دیگر از این پایینترش انسان از انسانيت بيرون مي رود.
اگر آدم چیز بیشتری میخواهد باید بیشتر کار کند. آن شعوری که برای ما مقدر است، صدهزار برابر این شعوری است که الان داریم. عدد این نیست ولی خیلی بزرگ است. هم برای من و هم برای شما هیچ فرقی نمیکند. این برای همه مقدر است و آدم اگر کار بکند، میتواند به آن درجه از شعور برسد. در مرحله اول انسان به حیوان ناطقی که خصال فرشتگی را دارد تبدیل میشود. ببینید من مثلا به هیچ مناسبتی احساس حسادت نمیکنم؛ به هیچ مناسبتی. مثلا یک همکلاسی دارم که شاگرد اول است و من شاگرد پنجم هستم. و بر سر همين مطلب ناراحت میشوم. اگر رفیقم برنده شد و من خوشحال شدم، این یک قدم به سوی انسانیت است. این میشود حیوان ناطقی که فرشته است. اگر اینگونه نباشد انسان میشود حیوان ناطقی که گرگ است. حیوان ناطقی که آدم خجالت میکشد بگوید چيست.
برای اینکه آن خصال فرشتگی در انسان ایجاد شود، زحمت دارد. علاوه بر این زندگی عادی، به زحمت هاي بالاتری نياز دارد. آدم باید مقداری خواب و خوراکش را کم کند. ممكن است كه مقداري خواب و خوراکش لطمه میخورد، اما بهرهاش خیلی است. آدم وقتی به انسانیت برسد، در عالم گوهر یکدانه میشود. نمیتوانم مثالش را بگویم ولی یک چیز خیلی دم دست عرض میکنم. بنده یک روزی دردی داشتم و میفهمیدم و نمیفهمیدم. رفتم خدمت حضرت عبدالعظیم حسني عليه السلام. درد من همانجا به آنی و در لحظه ي ورود معالجه شد. این فرد چقدر میتواند بزرگ باشد که یک نفر را از نابودی نجات بدهد؟ دوستمان میگفت عیبی پیدا کرده بودم که خودم هم از آن خجالت میکشیدم. رفتم خدمت حضرت عبدالعظیم عليه السلام و ضریح را گرفتم و مشکلم برطرف شد. از آن وقتی که این بزرگوار اینجا دفن شده چند صدهزار مورد از این مشکلات را حل کرده است؟ گوهر یکدانه اصلا لفظ کوچکي است.اگر آدم به تن زحمت بدهد چيزي وراي گوهر يكدانه مي شود.
نظر مراجع معظم در خصوص وظیفه والدین نسبت به حجاب دختران نابالغ
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394نظر مراجع
برخی از مادران، فرزندان دختر خود را که به بلوغ شرعی نرسیدهاند با سر و پای برهنه درخیابانها و مجالس در حضور نامحرمان میآورند، مستدعی است وظیفهی والدین را در قبال فرزندان خود بیان بفرمایید و این بیاعتنایی چه صورت دارد؟
حضرت آیتالله فاضل لنکرانی: بر پدر و مادر است که فرزندان خود را با آداب و رسوم اسلامی و وظایف شرعی آشنا کنند و چنانچه موارد مذکور موجب تهییج و مفسده شود، اگر چه بچه ممیز نباشد، باید آنان را بپوشانند و حفظ کنند تا جامعه آلوده و بیبندوبار نشود.
حضرت آیتالله سیستانی: بر غیر بالغ، پوشیدن واجب نیست؛ ولی پدر و مادر لازم است که فرزند خود را به رعایت آداب و شئون اسلامی وادار نمایند و در تربیت صحیح شرعی آنان بکوشند.
حضرت آیتالله بهجت: تمرین اطفال بر وظایف شرعیه به عهدهی والدین است.
حضرت آیتالله صافی گلپایگانی: کار صحیحی نیست و والدین موظفاند دختر را از کودکی به رعایت حجاب و گریز از نامحرم عادت دهند و اگر در این امر مسامحه کنند و دختر را نسبت به نامحرم بیتفاوت نمایند، شریک در معاصی دختر هستند. در حدیث وارد شده است که در مجلسی که حضرت رضا(ع) تشریف داشتند و عدّهای نیز حضور داشتند، دختر بچهای وارد شد؛ حضار در مجلس یکی یکی دختر را مورد نوازش قرار دادند، تا رسید به حضرت رضا(ع) آن حضرت از سن دختر سؤال کردند؛ گفته شد پنج سال دارد؛ حضرت دختر را از خود دور کرد و رفتاری که دیگران کرده بودند ننمودند؛ و اعمال آن بزرگوار باید برای زن مسلمان سرمشق باشد.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی: بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را به مسائل اسلامی از زمان طفولیت آشنا کنند.
منبع: حیاء