خورشید ری

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

نگاهی کوتاه به زندگی و شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال 173هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام بودکه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسید.
عبدالعظیم، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه ی معصومین علیه السلام و نیز از چهره های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام به شمار می رفت. دوران وی، گر چه عصر حاکمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سخت گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که روایات امامان را ثبت و نقل می کردند، نقش عمده ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای اهل بیت علیه السلام داشتند و این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده ی تابناک تشیع محسوب می شودکه درحفظ و انتشار سخنان ائمه ی اطهار، سخت کوشا بود و ستایشهای فراوان ائمه علیه السلام از وی نشان دهنده ی شخصیت والای علمی و معنوی وی می باشد.

ادامه »

چرا به حضرت حمزه(علیه السلام) لقب سيدالشهدا داده ‏اند؟

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

لقب سيدالشهداء نخستين بار از سوی رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به حضرت حمزه بن‌ عبدالمطلب پس از شهادتش در جنگ اُحد داده شد و بعد از آن بر اساس روايات متعدد، اين لقب از سوی رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به حسين‌ بن‌ علی داده شد.

 حمزه سیدالشهدا










برخی ازپرتعدادترین سؤالاتی که توسط مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پرسیده می شود را برای آگاهی مخاطبان ارائه می کند.

آیا عزادارى پیامبر صلی الله علیه و آله در سوگ شهداى احد و حمزه سیدالشهدا حقیقت دارد؟

جنگ احد یکى از جنگهاى بسیار مهم عصر پیامبر صلی الله علیه و آله است که پس از پیروزى اولیه در نهایت به شکست نسبى مسلمین انجامید و در آن حدود ۷۰ کشته از سپاه اسلام بر جاى ماند و بر وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله آسیب وارد شد. یکى از شهداى بزرگ این جنگ، حمزه عموى پیامبر صلی الله علیه و آله سردار رشید، شجاع و جان برکف اسلام بود که پشتوانه نیرومندى براى آن حضرت به شمار مى‌رفت. آن جناب پس از شهادت، به دست هند به فجیع‌ترین وضع مثله شد.

شهادت مجاهدان فداکار به ویژه شهادت دردناک حضرت حمزه براى مسلمانان و پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار گران بود به طورى که زمانى که رسول گرامى اسلام پس از بازگشت به مدینه از کنار خانه انصار مى‌گذشتند، صداى نوحه و گریه زنان انصار را که بر شهداى خود مى‌گریستند شنیدند، چشمان مبارکشان پر از اشک شد، آنگاه فرمودند:… ولى عمویم حمزه گریه کننده ندارد؛ «فسمع بکاء النوائح على قتلاهم‌ فذرفت عینا رسول اللّه صلی الله علیه و آله ثم قال: لکن حمزة لابواکى له» (۱).

ادامه »

​یا سید الشهدا....

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد

و گرد خاک به موی مطهرت نرسد

عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست

ولی خدا کند از راه خواهرت نرسد

اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه

کسی برای جدا کردن سرت نرسد

تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی

صدای وا عطشایت به مادرت نرسد

تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود

خدا کند که دگر حرف بوریا نشود

به روی حنجرت از زخم بود اثر یا نه؟

تو نیزه خوردی اصلا از پشت سر یا نه؟

به جای دفن زمانی که بر زمین بودی

سوار اسب رسیدند ده نفر یا نه؟

تنت به روی زمین مانده است به روی گودال؟

شدی مقابل خواهر بدن سر یا نه؟

عبور کرده ای از کوچه ی یهودی ها

زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یا نه؟

به غیر شام که در آن نبود هم نفسی

سری به نیزه نبود بلند پیش کسی

به شام قافله را با عذاب آوردند

برای دست یتیمان طناب آوردند

گر که تشت زر و چوب خیزران کم بود؟

که بعد از چند دقیقه شرا آوردند

به روی نیزه سر شیر خواره را عمداً

درست پیش نگاه رباب آوردند

برای آنکه دلش بیشتر به درد آید

مدام روبرویش ظرف آب آوردند

به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت

نه شیر خواره که گهواره از دستش رفت

سید علی اصغرپور

حمزه، مظهر رشادت و جهاد (شهادت حضرت حمزه علیه السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

محبوب پیامبر

بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که آن حضرت فرمود:

«بهترین مردم، حمزه و جعفر و علی علیه السلام هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری می گوید: یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید واز ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نام ها را نزد من برای او انتخاب کن؛ نامش را حمزه بگذار».

ویژگی های حمزه

نام حمزه که به معنای شیر ژیان است، به حق آینه تمام نمای خصلت ها و منش های والای شخصیت حضرت حمزه می باشد. او قامتی افراشته، قدی رسا، اعضایی در حد اعلای تناسب و اندامی چهارشانه داشت. ابن سعد درباره او می نویسد: «او مردی میان قامت بود؛ نه بسیار بلند قد و نه کوتاه».

حمزه در میان جوانان قریش در دلاوری و ارجمندی بی نظیر و در راست قامتی، آزادمنشی و ظلم ستیزی سرآمد همگان بود. حمزه در عین زیبایی اندام در درون سینه اش قلبی تپنده از شهامت و سلحشوری داشت.

ادامه »

اشیاع، همسر همسر کدام پیامبر است؟

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395
 
اشیاع، همسر همسر کدام پیامبر است؟


 

فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یحْیی وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ یدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ[1]

پس(دعای) او را مستجاب کردیم و یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را(که نازا بود) برای او شایسته قرار دادیم (و این بخاطر آن بود که) همانا آنان در کارهای نیک، شتاب داشتند و مارا از روی امید و بیم می خواندند و در برابر ما فروتن بودند.

ازدواج زکریا با اَشیاع

در میان بنی اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگ زاده وجود داشتند که یکی به نام حَنّه[2] یا حنانه و دیگری به نام اشیاع(در بعضي از نسخه‌ها «ايشاع» ضبط شده است.) که مقام عفت، و عصمت، نجابت، صبر و تحمل اين بانوي معظمه، مشهور و معروف است. وي از جمله زناني است كه در قرآن مجيد به وي اشاره شده است.[3] که نام پدرشان فاقوذا فرزند فتیل از اولاد سلیمان بن داود و از خاندان یهودا فرزند حضرت یعقوب و نام مادرشان مرتا می باشد. حنه و اشیاع هر دو از یک پدر و مادر بودند و هر دو به افتخار همسری پیامبری در آمده بودند که اولی به همسری عمران و دومی را زکریا به همسری برگزید.[4]

ادامه »

دست بریده مان سند بی توقّعی است... چون پای بسـته‌ایم به دارالشّفای دوســـت + فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

دیدار جانبازان با رهبر انقلاب:

در این فیلم شعر خوانی یکی از جانبازان جنگ تحمیلی در محضر رهبر معظم انقلاب را مشاهده می کنید.

لینک دانلود

حرم عشق کربلاست

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

ایه 29 سوره نساء دستور خداوند در خصوص نگاه‌داشتن جان انسان صریح است و این آیه تنها آیه‌ای نیست که به اهمیت جان انسان در آن تاکید شده است. در آیه ۳۲ سوره نسا نیز این مضمون را روشن‌ و کلی‌تر می‌بینیم، :

هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادى در زمین بکشد چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است».انسان حق ندارد خود را در معرض کشتن قرار دهد”

حرم عشق کربلاستکربلا در فطرت همه انسان هاست و چه زیباست که انتهای پرونده هر انسانی ختم به کربلا بشود “در این مقاتله ما با ظالمان و مستکبران اگر راهی سفر بشوی و از تمام زرق و برق دنیا دلکنده باشی و تماما برای خدا جهاد کنی “قطعا انتهای این ازمون سخت اما شیرین کربلاست"کربلا محل تجمع عاشقان خداست“و چه زیبا فرمود شهید متفکر سید مرتضی آوینی:

کربلا را تو مپدار شهری است در میان شهر ها و نامی است در میان نام هاست"نه کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین ع راهی به سوی حقیقت نیست “کربلا ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر “

منبع:جوان عاشورایی

نگاهی به اصل تسخیر در جهان هستی

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395
 
 
خداوند، جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمی «شکر» کند. شکر، درجات و مراتبی دارد که یکی از آن ها شکر عملی است؛ بدین معنا که انسان از تک تک اجزای عالم با توجه به مصالح واقعی و رضایت خالق بهره ببرد. اگر آدمی از ابرها، بادها، گیاهان، دریاها و خشکی­ها استفاده می کند و امکان این استفاده را خداوند به وی داده است، این بهره­ بردن، علتی دارد و آن اینکه انسان تمام بهره­ها و نفع­بری­های خویش را در قالب قوانین الهی و قواعد کائنات محقق سازد


 

یکی از مضامین جالبی که در قرآن مطرح شده، اصل تسخیر زمین و آسمان ها و عناصر آن دو برای بشر است. طرح این مسأله در میان آیات به دو صورت است: گاهی به صورت جزئی و موردی و گاهی به صورت کلی و عمومی.

گونة اول) موارد جزئی

نمونه هایی از موارد جزئی به شرح ذیل است؛

تسخیر کشتی:

وَسَخَّرَ لَکمُ الْفُلْک لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ [1] و کشتی را برای شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود.

تسخیر آب­ها:

وَسَخَّرَ لَکمُ الأَنْهَارَ؛ [2] و رودها را برای شما مسخر کرد.

تسخیر خورشید و ماه:

وَسَخَّر لَکمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ [3] و خورشید و ماه را که پیوسته روانند، برای شما رام گردانید.

تسخیر شب و روز:

وَسَخَّرَ لَکمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ؛ [4] و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت.

تسخیر دریاها و ماهی­ها:

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا؛ [5] و اوست کسی که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید.

تسخیر باد برای سلیمان:

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ؛ [6] پس باد را در اختیار او قرار دادیم.

گونة دوم) موارد کلی

در میان آیات به مواردی بر می خوریم که به صورت کلی و عمومی زمین و آسمان ها را مسخّر بشر معرفی می کنند:

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً؛ [7] آیا ندانسته­اید که خدا آنچه را که در آسمان ها و زمین است مسخر شما ساخته و نعمت های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است.

اول) معناشناسی

تفاسیر در ارتباط با معنای تسخیر، مواردی را مطرح کرده­اند؛ [8] جهانِ پیرامون به گونه­ای است که انسان می تواند در آن دخل و تصرف کند، ستارگان به انسان ها یاری می رسانند، آدمی از نور خورشید و حرارتش بهره می برد، ابر و باران سبب احیای زمین و رویش گیاهان می شوند، زمین رام بشر است، خاک منافع بی­شماری برای آدمی دارد، سنگ ها در اختیار انسان است و آدمی از منافع بی­شمار کائنات بهره می برد.

تسخیر در اصطلاح بدین معنا است؛ [9] فاعل، فعل خویش را به گونه­ای قرار دهد که اوامر او را انجام دهد؛ مثلاً هرگاه قلم، مسخّر نویسنده باشد، بدین معنا است که نویسنده می تواند قلم را به ارادة خویش به حرکت درآورد یا هرگاه فردی خدمت گذاری را تسخیر می کند، بدین معنا است که طبق اراده و خواست او خدمت­رسانی می کند. بر این اساس تسخیر کائنات بدین معنا خواهد بود که خالق، کائنات را به گونه­ای آفرید که طبق فرمانش عمل کنند.

خداوند، جهان را آفرید. جهانی که مخلوق اوست، مملوک و فرمانبر او نیز است. عالم هستی به گونه­ای آفریده شده که از مشیت و ارادة خداوند تبعیت می کند. خداوند به کائنات فرمان داد تا در «خدمت» بشر باشند و اجازه دهند آدمیان در آن دخل و تصرف کنند و از «منافع» زمین و آسمان بهره برند.

از این مطالب به دست می آید که اولاً) کائنات پیش از آنکه مسخّر انسان باشد، مسخّر خالقند. این خداست که به مخلوقاتش فرمان می دهد تا در اختیار بشر باشند.

ثانیاً) نکته مهم اینکه مسخّر بودن زمین و آسمان برای بشر، معنایی جز خدمت گذاری و امکان بهره­برداری ندارد. هرگز تسخیر، بدین معنا نیست که انسان، مالک زمین و آسمان باشد و در آن هر گونه بخواهد تصرف کند. ارتباط کائنات با انسان فقط در قالب «خدمت و نفع» قرار می گیرد؛ ازاین رو تمام اجزای سیارة منجمد از خالق خویش، فرمانی بدین شرح دریافت کرده­اند:

دوم) اهداف

خداوند، جهانی با عظمت آفرید و آن را در اختیار بشر قرار داد تا از آن نفع ببرد و از منافعش استفاده کند. تسخیر جهان برای انسان، اهداف و غایاتی دارد. خداوند به آن ها در خلال آیاتش اشاره کرده است:

خداوند، جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمی «شکر» کند. شکر، درجات و مراتبی دارد که یکی از آن ها شکر عملی است؛ بدین معنا که انسان از تک تک اجزای عالم با توجه به مصالح واقعی و رضایت خالق بهره ببرد. اگر آدمی از ابرها، بادها، گیاهان، دریاها و خشکی­ها استفاده می کند و امکان این استفاده را خداوند به وی داده است، این بهره­ بردن، علتی دارد و آن اینکه انسان تمام بهره­ها و نفع­بری­های خویش را در قالب قوانین الهی و قواعد کائنات محقق سازد:

کذَلِک سَخَّرْنَاهَا لَکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛ [10] این­گونه آن ها را برای شما رام کردیم؛ امید که شکرگزار باشید.

از دیگر غایات تسخیر جهان، «تسبیح» است. خداوند، جهان را برای بشر مسخّر فرمود تا آدمی، همراه تمام هستی، تنزیه و تسبیح خدا را انجام دهد:

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَالْإِشْرَاقِ؛ [11] ما کوه­ها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان، خداوند را نیایش می کردند.

خداوند از رام کردن جهان برای انسان، مقصود دیگری هم دارد. اگر جهان، رام انسان شده است، بدین دلیل است که وی راه یابد، هدایت شود و به بزرگی، جلالت و عزّت الهی نائل شود:

کذَلِک سَخَّرَهَا لَکمْ لِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَی مَا هَدَاکمْ؛ [12] این­گونه [خداوند] آن ها را برای شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید.

حاصل آنکه زمین برای انسان، آسایش و آرامش فراهم می کند. زمین و عناصرش رام بشر شده­ و این سیاره منجمد و بزرگ برای بشر خاضع شده است. گیاهان و درختان برای انسان، شادی می آفرینند. جهان به گونه­ای خلق شده که بشر از آن شادمان می شود و لذت می برد. عناصر زیستی از آدمی حفاظت کرده، زیبایی را به چشم او می نشانند، باغ ها میوه می دهند، آب ها به روح بشر لطافت می بخشند، میوه ها و سبزه ها با رنگ های مختلف، بوم نقاشی بزرگی برای افراد ساخته­اند، تماشای گیاهان و نگریستن به گلبرگ ها و غنچه ها زیر نور زرّین خورشید، آدمی را غرق در شادی و آرامش می کنند، باران زمین را زنده می کند، تفریح با آب روحیه‎بخش است، تنفس در هوای پاک، سبب تندرستی و آرامش روحی می شود، دست خلقت، روز و شب را به نفع انسان قرار داده است و کوه ها و آسمان ها دست به دست هم داده­اند تا استمرار حیات بشر را ممکن سازند. در یک جمله، خداوند، کائنات را در خدمت بشر قرار داد و مسخّر او ساخت. جهان هستی به انسان ها خدمت می کند و در این خدمت، هیچ چیزی از آن ها نمی ستاند.

پی نوشت ها

[1]. ابراهيم/ 32.

[2]. همان.

[3]. ابراهيم/ 33.

[4]. همان.

[5]. نمل/ 14.

[6]. ص/ 36.

[7]. لقمان/ 20.

[8]. طوسي، التبيان، ج8، ص281؛ مغنيه، المبين، ج1، ص542؛ رازي، روض الجنان، ج15، ص296؛ فيضي دکني، سواطع الالهام، ج4، ص296؛ بيضاوي، انوار التنزيل، ج4، ص215؛ ابن‌عاشور، التحرير و التنوير، ج21، ص116؛ نخجواني، الفواتح الالهيه، ج2، ص134؛ آلوسي، روح المعاني، ج11، ص92؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج25، ص124.

[9]. طباطبايي، الميزان، ج16، ص230.

[10]. حج/ 26

[11]. ص /18.

[12]. حج/ 37.


 

صدای سیلی از کشمیر می آید عجب دردی است

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

حامد حجتی از شعرای کشور در پی وقایع رخ داده در کشمیر و کشته شدن مسلمانان این کشور شعری سروده است.

به روی تارک تاریخ رنجی جاودان باقی است

که تا دنیاست دنیا درد های بی امان باقی است

شکایت می کنم دیروزها را زخم های کهنه را اما

روایت همچنان سرخ است!…حکایت همچنان باقی است

زمان آبستن درد است انسان در هجوم رنج تنها تر

سکوت شهرها سرد است تا زخم زبان باقی است

تمام خاک را خون رنگ می خواهند در عصیان

همان هایی که می دانند شیطان در زمان باقی است

هزار و چهارصد سال از غم غیرت گذشت اما

ردّ این داغ در پس کوچه های کهکشان باقی است

تواز این سوی عالم می توانی رنج را نجوا کنم در چاه

شبستان آه در چاه است و مه درآسمان باقی است

صدای سیلی از کشمیر می آید عجب دردی است

کبودستانی از غم های عالم گوشه چشمانمان باقی است

لگد کوبیده شد دروازه های شهر برهم خورد

کسی در پشت در مانده است درد بی امان باقی است

شکستم تا نوشتم از غم مردی که کوثر بود

ترک برداشت دستم دردهای استخوان باقی است

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل

کجا دانند اینها! داغ محسن هایمان باقی است

صدای مادر کشمیر پیچیده است در بهت سکوت قرن

نمی دانم در این جا چند قبر بی نشان باقی است

اگرچه رو به اقیانوس ها عصر زمین نور است

دلم روشن تر از این است … صاحب در زمان باقی است

من و پایان قصه …خوب می دانم…دلم تنگ است

روایت همچنان سرخ است!…حکایت همچنان باقی است

منبع: فارس

روشهای تبلیغ دین در دنیای امروز

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

اولین مبلغان پیامبران الهی بودند که با فعل وقول خود دستور العمل زندگی را متناسب بازمان وظرفیتهای بشری, با هنر رایج زمانه در اختیار بشریت قرار دادند.

روشهای تبلیغ دین در دنیای امروز
 
 امروز دنیا بر محور تبلیغات می چرخد. امام خمینی با بیان چنین مطلبی اهمیت تبلیغ را به ما مسلمانان گوشزد فرمودند.

بی شک، تبلیغ دین، انجام رسالت الهی و مسئولیت جانشینی پیامبران صلی الله علیه و آله است. خداوند می فرماید: «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه»؛ [۱]  «کسانی که رسالتهای الهی را ابلاغ می کنند و از او می ترسند و از هیچ کس جز خدا، ترسی ندارند.»
«معرفت و درک جایگاه پیامبرانه تبلیغ، مبلّغ را برای انجام آن مسئولیت خطیر، مهیّا می سازد.» [۲]  و «با توجه به آیه: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی  رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ «مسلّما برای شما در رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق نیکویی وجود دارد.» [۳] 
 که پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان الگوی همه عصرها و نسلها معرفی نموده است، مبلغان و مربیان باید شیوه های تبلیغی آن حضرت را الگوی خود قرار دهند.» [۴] 
چرا که روش تبلیغی پیامبر اعظم، برترین و والاترین و موفّق ترین روش تبلیغات دینی است؛ زیرا اسلام در مدتی کوتاه، مناطق مختلف عربستان را پیمود و کشورهای همسایه بلکه افقهای دورتر را فراگرفت.
و لذا اگر بهترین کالا را داشته باشیم تا وقتی که اطلاع رسانی و تبلیغ نکنیم تقاضایی برای آن پیدا نخواهد شد.
معارف قرآن و اهل بیت و احکام و فرهنگ اسلام گوهری است که جز پیامبر و اهل بیت علیهم السلام کمتر کسی قدر و ارزش آن را به درستی می داند.
از سوی دیگر دنیای امروز دنیایی است که با انواع و اقسام روش های تبلیغی بنجل ترین کالاها و بی ارزش ترین فرهنگ ها و بی منطق ترین اعتقادات را به خورد جوانان ما می دهند.
در این حال جوامع انسانی تشنه حقیقت بوده و منتظر معرفی اسلام ناب بر گرفته از معارف قرآنی و اهل بیت است .
پی نوشت:

[۱] احزاب/ ۳۹.
[۲] روشهای تبلیغی پیامبر صلی الله علیه و آله ، عباس دهقانی اشکذری، ص‏۸۰.
[۳] احزاب/ ۲۱.
[۴] روشهای تبلیغی پیامبر صلی الله علیه و آله ، عباس دهقانی اشکذری، ص‏۶۱ و ۶۲.

منبع : تبیان


/>