نماهنگ حامد زمانی برای آتشنشانان قهرمان حادثه پلاسکو
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395نماهنگ حامد زمانی خواننده پاپ کشورمان به مناسبت شهادت آتشنشانان حادثه پلاسکو منتشر می شود.
چرا باید محاسبۀ نفس کنیم؟
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395دانلود فایل صوت دانلود تصویری اینجا
در ادامه فرازهایی از سومین جلسه این سخنرانی را میخوانید:
جای محاسبۀ نفس در مساجد ما، خالی است
- بیتوجهی به موضوع «محاسبۀ نفس» در جامعۀ ایمانی و دینی ما بالاست. جای محاسبه نفس در مساجد ما، خالی است. شما در مساجد، بیشتر سر و صدا میشنوید تا سکوتی که برای محاسبۀ نفس، برنامهریزی شده باشد در روایات ما فرمودهاند: «دقایقی تفکر ارزشش از حداقل یک سال عبادت بالاتر است.»(فِکْرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ؛ مصباح الشریعه/ص171) مسجد هم که جای عبادت است. چه عبادتی بالاتر از تفکر با موضوع محاسبه نفس؛ آنهم در مسجد.
استغفار بدون محاسبۀ نفس، خیلی جالب و خندهدار است!
- خیلی از مؤمنین عادت به محاسبۀ نفس ندارند، خیلی جالب و کمی خندهدار است که بدون محاسبۀ نفس، استغفار میکنند! مثلاً شما الآن برای چه داری استغفار میکنی؟ میگوید: «همینطوری، کلاً خدایا ما را ببخشید!» به احتمال زیاد چنین استغفاری پذیرفته نیست، چراکه فرمودهاند: «به خدا قسم نجات پیدا نمیکند از گناه مگر کسی که به آن اقرار بکند؛ وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ»(کافی/ج2/ص426)
- اقرار هم که ساده نیست. شما میخواهی بگویی من فلان فحش را دادم، خب خدا میفرماید: «تو چرا چنین حرف زشتی زدی؟ در اثر حسادت بود؟ در اثر تکبر بود؟ در اثر حرص بود؟ در اثر چه بدیای بود؟ آن را هم باید بگویی، از آنهم باید استغفارکنی! بلکه استغفار از آن مهمتر است!»
کفش های صدادار
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا(الفرقان/63)
و بندگان خداي رحمان کسانياند که روي زمين به نرمي گام برميدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ ميدهند.
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
بندگان خالص خدا آرام بر روی زمین راه میروند
پا برهنه بر زمین میجنبند. بعضیها قدیم بودند کفش نداشتند، پابرهنه راه میرفتند، حالا نیست. پا برهنه میروند. مثل راه رفتن مورچه. صدای پایشان هم را کسی نمیشنود.
بعضیها قدیم با پوتین و کفش تق تق صدا میکردند در کوچهها مردم از خواب میپریدند.
بندگان خدا کسانی هستند که با پایشان هم مزاحم کسی نیستند. یا پابرهنه راه میروند یا کفشی میپوشند که بی صدا باشد.
حالا بعضی زنها را هم که پناه میبریم به خدا، اگر آنها با کفشهای صدا دار راه بروند. چه گرفتاری دارند آن بدبختها.
کفشهای مخصوص میپوشند، جیرجیر صدا کند که توجه کنند مردم به اینها، اینها به عذاب پروردگار گرفتار میشوند.
بندگان خالص خدا تکبر ندارند، آرام راه میروند. با وسیله به خدا تقرب میجویند. قرآن میخوانند. به درگاه خدا آنچه را موجب تقرب پروردگار است، نزدیک میکنند. جامه کهنه میپوشند، خیلی جامههای نو نمیپوشند. تمیز میپوشند ولی خیلی خودشان را شیک و پیک درست نمیکنند. لباس سادهای میپوشند. بندگان خوب من اینها هستند.
رؤیای شیرین در برابر تلخی مرگ
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395ما را فقیرِ کوی حسین آفریدهاند
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395«سید محمد میرهاشمی» شاعر آیینی کشورمان که در مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام اشعاری را از خود منتشر کرده است، در تازه ترین اثر خود سروده ای را به پیشگاه قدسی آقا اباعبدالله الحسین (ععلیه السلام) تقدیم کرده که در ادامه با هم می خوانیم.
ما دردِ عشقِ دوست به درمان نمیدهیم
سوزِ سحر به صبحِ گلستان نمیدهیم
جان بر کفیم و دار به دوشی، مرام ماست
تا اذنِ حضرتش نرسد، جان نمیدهیم
ما پشتِ پا به عشق و محبت نمیزنیم
این شهد را به تلخیِ عصیان نمیدهیم
عمری بود ز سینه زنان ولایتیم
این دست را به بیعتِ شیطان نمیدهیم
از آبروی اشک، بصیرت گرفتهایم
این قطره را به زمزمِ جوشان نمیدهیم
تا ذوالفقار ذکرِ ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکرِ قرآن نمیدهیم
اهل ولایتیم و پریشانِ دلبریم
ما گوشِ جان به حرف پریشان نمیدهیم
ما را فقیرِ کوی حسین آفریدهاند
این فقر را به ملکِ سلیمان نمیدهیم
جز کربلا بهشتِ دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه رضوان نمیدهیم
عشقِ حسین و مهدیِ او ارث مادر است
این گنج پربها بُوَد، ارزان نمیدهیم
بسیار دعا كنید...
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395
امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرموده اند:
أَكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ، فإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ
براى شتاب در گشایش حقیقى و كامل، بسیار دعا كنید; زیرا، همانا، فَرَج شما در آن است.
كمال الدین، ج2، ص485، ح4 ; الغیبه، طوسى، ص293، ح247 ; احتجاج، ج2، ص284 ; إعلام الورى، ج2، ص272 ; كشف الغمه، ج3، ص340 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1115 ; بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10 .
مثل یک کودک زمین خورده
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395
حال امروز چشم هایم باز
مثل ابر بهار، بارانی ست
یوسف امروز هم نیامده و
شهر در اضطراب کنعانی ست
مثل یک کودک زمین خورده
مثل یک پیرمرد نابینا
دست از آسمان طلب کردم
دست هایی که هست… اما نیست
شنبه تا پنجشنبه حس کردم
جمعه عطر بهار را دارد
جمعه از راه آمد اما باز
خبر از قصه ای زمستانی ست
صبح در های و هوی ندبه گذشت
ظهر، خورشید آمد… اما… نه
عصر هم دست شب رسید اما
شام، در انتظار فردا نیست
لحظه هایی که شوق می بارد
چه خوش است و چه زود میگذرد
عصر جمعه چقدر دلگیر است
عصر جمعه چقدر طولانیست
سرخ تر از غروب جمعه شده
گونه ای که رفیق باران است
حرفی از قالب غزل نزنید
حال من، حال مرثیه خوانی ست
زینب و روضه های کوفه و شام
اهل بیت حسین و بزم شراب
ازدحام حرامیان هست و
غیرت چشم های سقا نیست
حمید رمی
پیام رهبری در پی حادثه دردناک آتشسوزی و فروریختگی ساختمان در مرکز تهران
نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1395حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی در پی حادثه دردناک آتشسوزی و فروریختگی ساختمان در مرکز تهران را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حادثهی دردناک آتشسوزی و فروریختگی ساختمان در مرکز شهر مایه اندوه و تأسف و نگرانی عمیق اینجانب است. شهامت و فداکاری آتشنشانانی که در عملیات نجات مردم، خود دچار حادثهی خطیر شده و در حال فداکاری متعهدانه به امتحانی دشوار گرفتار آمدهاند، دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانی و اندوه، آکنده میسازد.
در حال حاضر همهی تلاشها باید برای نجات جان گرفتارشدگان جهتدهی شود.
رسیدگی به علل حادثه مسألهی بعدی است.
از همه مسئولان میخواهم همانگونه که در این چند ساعت، تلاش کردهاند کار مجاهدانهی خود را ادامه دهند و وظیفهی فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند.
خداوند کمک فرماید انشاءالله.
سیدعلی خامنهای
۳۰ دیماه ۱۳۹۵
پرهیز از بیحوصلگی و تنبلی
نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1395بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الأرضین و لعنةالله علی أعدائهم أجمعین
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیهالسلام: وَ إیّاکَ وَ خَصلَتَین (۱)
[امام صادق علیهالسلام فرمودند:] از دو خصوصیّت و خصلت بپرهیز
الضَّجرَ وَ الکَسَل
«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بیحوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثهای مثلاً -یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهدهی او هست- ملول میشود، دلتنگ میشود. میفرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کمحوصلگی نشوی، کمحوصلگی؛ این ضَجر است.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی، تنبلی؛ یک کاری را انسان تأخیر بیندازد بهخاطر تنبلی؛ مطالعهای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبالگیریای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند. میفرماید از این دو چیز پرهیز کن.
پرهیز از بیحوصلگی و تنبلی
نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1395بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الأرضین و لعنةالله علی أعدائهم أجمعین
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیهالسلام: وَ إیّاکَ وَ خَصلَتَین (۱)
[امام صادق علیهالسلام فرمودند:] از دو خصوصیّت و خصلت بپرهیز
الضَّجرَ وَ الکَسَل
«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بیحوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثهای مثلاً -یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهدهی او هست- ملول میشود، دلتنگ میشود. میفرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کمحوصلگی نشوی، کمحوصلگی؛ این ضَجر است.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی، تنبلی؛ یک کاری را انسان تأخیر بیندازد بهخاطر تنبلی؛ مطالعهای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبالگیریای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند. میفرماید از این دو چیز پرهیز کن.
[دربارهی] این مسئلهی ضَجر که بیحوصلگی است، این را ما به شما جوانها عرض کنیم که یکی از بزرگترین نِعَم الهی برای انسانی که جوان هست، حوصله است. حالا این [چیزی] که ما -امثال بنده که وارد وادی پیری شدیم و مبالغی در این وادی پیش رفتیم- خوب درک میکنیم و جوانها درست توجه ندارند به این نعمت بزرگ، یکیاش این است؛ نعمت حوصله، حوصله.
حوصله که بود، انسان از قوای خود استفاده میکند، از نیروهای خود استفاده میکند. فرض بفرمایید یک مطلبی را میخواهید تحقیق کنید، یک مسئلهی علمی را میخواهید تحقیق کنید، یک وقت آدم باحوصله هست، یک وقت بیحوصله هست؛ بیحوصله که باشد یک مقداری جلو میرود بعد رها میکند. آدم باحوصله نه، همینطور هِی دنبال میکند، تحقیق میکند، هِی إن قُلت میآورد، اشکالی به نظرش میرسد، آن اشکال را دفع میکند، باز اشکال دیگری به نظرش میرسد، باز یک راه جدیدی به نظرش میرسد. حوصله این است. انسان از نیروی ذهنش استفاده میکند.
از نیروی بدنی هم همینجور است. گاهی انسان بهخاطر بیحوصلگی از قوای بدنی استفاده نمیکند. حوصله اینقدر اهمّیّت دارد. این ضَجر که فرمودند، بیحوصلگی و ملالت، دلزدگی، اینها همهاش یکی است، در واقع ابعاد یک حالت است که هرکدام یک بخشی از این حالت را بیان میکند.
تنبلی هم همینجور [است]، تنبلی هم مثلاً [اینکه] فرض کنید صبح -حالا بعد از نماز- خواب رفته، گرفته خوابیده است؛ کار واجبی هم دارد، تنبلی میکند، بلند نمیشود. پهلوی زن و بچهاش نشسته است، تنبلی میکند؛ در یک جلسهای نشسته است، تنبلی میکند؛ حرکت نمیکند، راه نمیرود.
یعنی این دو خصوصیّت، دو خصوصیّتی است که یک انسان را از عمل، عمل -که عمل در اسلام فوقالعاده مورد اهمّیّت است- باز میدارد؛ از عمل صالح که عِدل ایمان است؛ شما در قرآن ملاحظه میکنید عِدل ایمان، عمل صالح است [باز میدارد]. عمل صالح هم خب کار است دیگر، عمل است، تحرّک است، فعّالیّت است؛ اگر ضَجر بود یا اگر کَسَل بود، انسان این عمل صالح را انجام نمیدهد.
بعد فرمود:
فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ
آن نقطهی اصلی را امام (سلاماللهعلیه) مورد توجّه قرار میدهند. ما حالا به جوانب قضیه میپردازیم. امام (علیهالسلام) آن اصل مطلب را، نقطهی اساسی را مورد توجّه قرار میدهند؛ میفرماید اگر «ضَجِرتَ» یعنی اگر بیحوصله شدی، بر حق صبر نمیکنی. یک راه حقّی است، یک کلمهی حقّی است، یک مسیر حقّی است که شما آن را انتخاب کردید؛ وقتی دچار بیحوصلگی شدید، پایداری در آن نمیکنید. یک مقداری سخت میگذرد، مشکل درست میشود، بیحوصله میشوید، رها میکنید.
بیحوصلگی خاصیّتش این است که انسان بر حق که بایستی پایداری کند، پافشاری کند، بر سر حق بماند، انسان از این محروم میماند. وقتی که [انسان] دچار ضَجر و دچار همین حالت ملالت و حالت بیحوصلگی شد، بر حق پافشاری نمیکند.
فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ و إن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّاً
وقتی دچار «کَسَل» یعنی تنبلی شدی، آن وقت حق را ادا نمیکنی، آن کاری را که باید انجام بدهی، حقّی را که باید ادا بکنی، آن را ادا نمیکنی به خاطر تنبلی؛ به خاطر تنپروری و تنبلی.
اینکه در دعاهای متعددی [آمده]: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلَ» [به این خاطر است]. این در چندین دعا هست، حالا یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الضَّجر»، یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَم»؛ «هَرَم» یعنی پیری، پیری در اینجا مراد پیری سنّی نیست، پیری روحی است. گاهی انسان سنّاً جوان است اما روحاً پیر است؛ گاهی عکسش هم هست، سنّاً پیر است اما روحاً جوان و بانشاط هست. این[جا] به خدای متعال انسان پناه میبرد در دعا از کَسَل؛ حالا کَسَل همراه با ضَجر یا کَسَل همراه با هَرَم.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۳۶
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیهالسلام: وَ إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّکَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ کَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً.
از دو خصلت بپرهیز: کمحوصلگى و تنبلى؛ زیرا اگر کمحوصله شوى بر حق صبر نمیکنی، و اگر تنبل شوی حق را ادا نمیکنی.
گزیده دیدار: شرح حدیث اخلاق | پرهیز از بی حوصلگی و تنبلی
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :