نرمش و پیوند دوستى با دشمن خدا ممنوع!
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کفَرُوا بِما جاءَکمْ مِنَ الْحَقِّ یخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیاکمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکمْ إِنْ کنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یفْعَلْهُ مِنْکمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ[1]
ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید. شما با آنان طرح دوستی می افکنید، در حالی که آنان نسبت به حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیده اند. (علاوه بر آن که) آنان شما و پیامبر را به خاطر ایمان به خدا که پروردگار شما است، (از مکه) اخراج و آواره نموده اند. اگر شما برای جهاد در راه من وطلب رضای من (از وطن) بیرون آمده اید (با آنان دوستی نکنید). شما مخفیانه دوستی خود را به آنان می رسانید در حالی که من به آنچه مخفیانه و آنچه آشکارا انجام دهید آگاه ترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه راست گم گشته است.
نکته ها:
کلمۀ«عدو» هم به یک نفر و هم به گروهی از افراد اطلاق می شود، ولی در اینجا مراد، گروه است؛ زیرا در مقابل آن، کلمۀ«أَوْلِیاءَ» که جمع است، به کار رفته است. [2]
مراد از اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان، بدرفتاری با آنان بود تا جایی که پیامبر و مسلمانان برای رهایی از بدرفتاری کفّار، خودشان از مکه خارج شدند. [3]
در تفاسیر می خوانیم: یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله، نامه ای را به زنی داد تا برای مشرکان مکه ببرد و آنان را از تصمیم پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر فتح مکه آگاه کند.
جبرئیل، موضوع را به رسول اکرم خبر داد و پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام، و جمع دیگری را برای پس گرفتن نامه از آن زن، به سوی مکه فرستاد و فرمود:
«در فلان منطقه آن زن را خواهید یافت». گروه اعزامی حرکت کردند و در همان نقطه ای که پیامبر فرموده بود، آن زن را یافتند و سراغ نامه را از او گرفتند. زن از وجود چنین نامه ای اظهار بی اطلاعی کرد. بعضی از اصحاب، سخنان زن را باور کردند و خواستند به مدینه برگردند، امّا حضرت علی علیه السلام فرمود: «نه جبرئیل به پیامبر دروغ گفته و نه آن حضرت به ما، بنابراین قطعاً نامۀمورد نظر در نزد این زن است». سپس شمشیر کشید که نامه را بگیرد. زن که مسئله را جدّی دید، نامه را از میان موهای سرش بیرون آورد و آن را تحویل داد.
حجاب و پوشش در قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَی أَهْلِهَا ذَلِکمْ خَیرٌ لَکمْ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ (٢٧)فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلا تَدْخُلُوهَا حَتَّی یؤْذَنَ لَکمْ وَإِنْ قِیلَ لَکمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (٢٨)لَیسَ عَلَیکمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ مَسْکـونَةٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَکمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکتُمُونَ (٢٩)قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ (٣٠)وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ (٣١). »
آیات مربوط به موضوع حجاب در دو سوره از قرآن آمده است، یکی سوره نور و دیگر سوره احزاب. ما تفسیر آیات را بیان می کنیم وسپس به مسائل فقهی و بحث روایات و نقل فتوای فقها می پردازیم. در سوره نور آیه ای که مربوط به مطلب است آیه 31 می باشد. چند آیه قبل از آن آیه متعرض وظیفه اذن گرفتن برای ورود در منازل است و در حکم مقدمه این آیه می باشد. تفسیر آیات را از آنجا شروع می کنیم:
ای کسانی که ایمان آوردید!به خانه دیگران داخل نشوید مگر آنکه قبلا آنان را آگاه سازید و بر اهل خانه سلام کنید این برای شما بهتر است. باشد که پند گیرید.
اگر کسی را در خانه نیافتید داخل نشوید تا به شما اجازه داده شود. اگر گفته شدباز گردید، بازگردید که پاکیزه تر است برای شما. خدا بدانچه انجام می دهیدداناست.
باکی نیست که در خانه هایی که محل سکنا نیست و نفعی در آنجا دارید(بدون اجازه)داخل شوید. خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را نهان می دارید آگاه است.
به مردان مؤمن بگو دیدگان فرو خوابانند و دامن ها حفظ کنند. این برای شما پاکیزه تراست. خدا بدانچه می کنید آگاه است.
به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو خوابانند و دامن های خویش حفظ کنند وزیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیداست، سرپوشهای خویش بر گریبان هابزنند، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدر شوهران یاپسران یا پسر شوهران یا برادران یا برادرزادگان یا خواهر زادگان یا زنان یامملوکانشان یا مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند یا کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند(یا بر کامجویی از زنان توانا نیستند)و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفی شان دانسته شود. ای گروه مؤمنان!همگی به سوی خداوند توبه برید، باشد که رستگار شوید.
مفاد آیه اول و دوم این است که مؤمنین نباید سر زده و بدون اجازه به خانه کسی داخل شوند. در آیه سوم مکان های عمومی و جاهایی که برای سکـونت نیست از این دستور استثنا می گردد. سپس دو آیه دیگر مربوط به وظایف زن و مرد است درمعاشرت با یکدیگر که شامل چند قسمت است:
1- هر مسلمان، چه مرد و چه زن، باید از چشم چرانی و نظر بازی اجتناب کند.
2- مسلمان، خواه مرد یا زن، باید پاکدامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشد.
3- زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکارنسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند.
4- دو استثنا برای لزوم پوشش زن ذکر شده که یکی با جمله «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگری با جمله « وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ. . . » ذکر شده و نداشتن پوشش را برای زن نسبت به عده خاصی تجویز می کند.
این نام را گرامی بدارید
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله:
إِذَا سَمَّيْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَأَكْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِي الْمَجَالِسِ وَ لَا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْهاً
پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
وقتی نام فرزندتان را محمّد گذاشتید، او را گرامی بدارید و در مجلس خود برای او جا باز کنید و احترامش نمایید و نسبت به او رو ترش نکنید.
وسایل الشیعه ج 21 ، ص 394
عالمی که مانع اعلام کشف حجاب رضاخانی به مدت ۸ سال شد
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب به عنوان روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است. روزی که دژخیمان رضاخان، مردم معترض به کشف حجاب را در مسجد گوهرشاد به خاک و خون کشیدند.
زمانی که واژه حجاب به میان آورده شود ناخودآگاه ذهن ها به سمت آیت الله شیخ محمد تقی بافقی، بزرگ مرد دیار کویر دارالعباده می رود، عالمی که با ایستادگی در برابر رضاخان قلدر، نام خود را برای همیشه در تاریخ این مرز بوم به عنوان نماد امر به معروف و نهی از منکر جاودانه کرد.
از این روز خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در یزد به سراغ حجت الاسلام والمسلمین سید محمد کاظم مدرسی، نایب رئیس شورای حوزه علمیه یزد رفته و واکاوی ابعاد شخصیتی مرحوم آیت الله محمد تقی بافقی(ره)، به ویژه مخالفت ایشان با دیکتاتوری رضاخان و مسئله کشف حجاب پرداخته که حاصل آن در ادامه می آید:
نایب رئیس شورای حوزه علمیه یزد ابتدا به توضیحی در خصوص زندگی نامه آیت الله محمد تقی بافقی پرداخت و گفت: ایشان فرزند محمد باقر تاجر از عالمان برجسته دینی یزد در سده 14ق ، در تاریخ 1292 در بافق در خانواده ای باتقوا دیده به جهان گشود.
امامت و رهبرى امت، منصبى الهى است نه مقامى دنیوى
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396اگر كار براى خدا باشد، بناّیى و كارگرى نیز عبادت است و اصولاً نوع كار مهم نیست پذیرفته شدن آن به درگاه خداوند مهم است. حتى اگر كعبه بسازیم ولى مورد قبول خدا قرار نگیرد ارزشى ندارد.
استاد محسن قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه 127سوره بقره پرداخته است.
وَإذْ یَرْفَعُ إِبْرَهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیْتِ وَإِسْمَعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّآ إِنّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ
و (به یاد آورید) آن هنگام را كه ابراهیم پایه هاى خانه (كعبه) را با اسماعیل بالا مى برد (و چنین دعا مى كردند) پرودگارا (این كار را) از ما بپذیر كه همانا تو شنواى دانایى.
خانه كعبه از زمان حضرت آدم بوده امّا بدست حضرت ابراهیم، تجدید بنا شده است دلیل این مطلب آن است كه حضرت ابراهیم در موقع اسكان همسر و فرزندش در سرزمین مكه مى گوید:
(رَبَّنا اِنِّى اَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَتِى بِوادٍ غَیْرِ ذى زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّم).
«پروردگارا، من خاندانم را در این سرزمین خشك و بدون زراعت، در كنار خانه تو ساكن كردم»
پس به هنگام ورود ابراهیم علیه السلام به مكّه، خانه خدا یعنى كعبه وجود داشته است. علاوه بر آنكه خداوند آیه 96 آل عمران، كعبه را اولین خانه مردم معرفى مى كند.
این آیه مى رساند كه اگر كار براى خدا باشد، بناّیى و كارگرى نیز عبادت است و اصولاً نوع كار مهم نیست پذیرفته شدن آن به درگاه خداوند مهم است. حتى اگر كعبه بسازیم ولى مورد قبول خدا قرار نگیرد ارزشى ندارد.
اكنون درس هایى را كه از این آیات مى آموزیم مرور مى كنیم:
* خداوند مقاماتِ معنوى را بر اساس لیاقت افراد عنایت مى كند و حوادث گوناگون، آزمایش هایى است كه خداوند مقرر مىدارد تا افراد ظرفیت و لیاقت خود را بروز دهند و به آن مقامات برسند.
* امامت و رهبرى امت، منصبى الهى است نه مقامى دنیوى، لذا هر كس حق حكومت و امامت بر جامعه اسلامى را ندارد و باید از جانب خداوند تعیین شود.
* مساجد، مكان هاى منسوب به خداوند هستند پس باید از حرمت و قداست خاصى برخودار باشند و پاكان و صالحان متولى امور مساجد باشند نه افراد بى صلاحیت و نااهل.
* مكّه، شهر نمونه اسلامى هم محل عبادت است و هم مركز امنیّت و اصولاً عبادت و پرستش خدا، در سایه امنیّت و آرامش خاطر انسان ها، میّسر است، زیرا دین از دنیا جدا نیست.
حوزه
مبارزه علی با عمرو بن عبدود
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396جنگی خندق در سال پنجم هجری اتفاق افتاد. یکی از پیکارهای مهم در این جنگ، نبرد امام با عمرو بن عبدود بود؛ عمرو از شجاعان عرب بود، کسی بود که عمر گفت: «من با او همسفر شام بودم و هزار نفر، دزد بر قافله ما تاختند، عمرو به تنهایی آنها را متفرق ساخت و دست و پای شتری را به جای سپری دست گرفت و آنها را تعقیب کرد»..
وقتی در جنگ خندق علی علیه السلام دروازه خندق را بر دشمن مسدود کرد تا وارد شهر مدینه نشوند، عمروبن عبدود وارد شد بر وسط میدان و فریاد برآورد:
کیست به جنگ من آید؟
هیچ کس از ترس، جوابی نداد؛ عمرو گفت: مسلمین کجاست هستند که به دستم کشته شوند تا به بهشت روند؛ چرا به سوی بهشت نمیشتابید؟
چرا نزدیک من نمیآیید؟ هیچ کس پاسخی نداد و سپس این اشعار را خواند:
«از بس مبارز طلبیدم، سینه ام تنگ شد و صدایم بگرفت؛ من در جایی ایستاده ام که هر دلیر و جنگجویی بر جان خود میلرزد و میترسد؛ راستی که دلیری و از جان گذشتگی از بهترین غریزه های جوانمردان است».
در این وقت علی علیه السلام برخاست واز پیامبر اجازه خواست؛ پیامبر فرمود: بنشین؛ چند مرتبه دیگر عمرو مبارز طلبید و حماسه خواند، فقط علی علیه السلام بلند میشد و میگفت:
یا رسولالله! اگر او عمرو است،
من علی بن ابیطالبم!
قیام خونین گوهرشاد در ماجرای کشف حجاب
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396به مناسبت یازدهم ربیع الثانی سال روز کشتار مردم به پا خاسته بر ضدکشف حجاب در مسجد گوهرشاد مشهد مقدس بر آن شدیم تا در این فرصت کوتاه به تجزیه و تحلیل آن بپردازیم، و یکی از قیام های اسلامی و مردمی تحت رهبری مراجع تقلید را پیش چشم آوریم، و با شهیدان عزیز قیام بر ضد کشف حجاب رضاخانی، تجدید عهد کنیم که همواره پاسدار ارزش های اصیل اسلامی باشیم، و در حفظ ارزش های اصیل اسلامی از جمله پوشش زنان که قیام گوهرشاد درپاسداشت این ارزش صورت گرفت گام های راسخ و استوار برداریم.
ماموریت برای رواج فرهنگ غرب
مطالعات جامعه شناسی و روان کاوی، تردیدی باقی نگذاشته که مذهب به گونه یک اصل پایدار در اعماق وجود انسان ریشه دارد، و بینش مذهبی در مشرق زمین بسیار عمیق تر از غرب است، شاید به دلیل این که نخستین جوانه های تمدن در شرق ظاهر گشته و پیامبران نیز از شرق برخاسته اند.
این مطلب نیز ثابت شده که «مذهب اصیل » موجب استقلال فکری و عملی انسان ها شده و آن ها را از بیهوده زیستن باز می دارد و سد خلل ناپذیری در برابر نفوذ فرهنگ غرب و استعمار غرب خواهد بود.
از آن جا که استعمار غرب برای دست یافتن به ثروت های شرق از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزد مذهب اسلام را به عنوان یک مکتب سازنده ضد استعمار می داند و در مطالعات خود به این نتیجه رسیده که آیین اسلام در برابر مطامع و منافع غرب سد محکمی ایجاد می کند. بنابراین برای دست یابی به اهداف شوم خود، باید برای براندازی اسلام نهایت کوشش را نمود و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نکرد، استعمارغرب برای نیل بدین مقصود به دو ترفند دست یازید:
1 برای جدا سازی مردم مسلمان از محتوای ناب اسلام، به مذهب سازی پرداخت،حزب هایی زیر نقاب اسلام با نام های: قادیانی گری، شیخی گری، صوفی گری، بابی گری،بهایی گری، پاک دینی (منسوب به کسروی) پدید آورد و طبق شواهد و مدارک روشن وغیر قابل انکار، همه این ادیان ساختگی رسما از طرف استعمارگران و بیگانگان تایید می شدند.
کلام خدا
نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396
وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَينَ يدَيهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ(يونس/37)
و چنان نیست كه این قرآن از سوى غیر خدا و به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصدیقى است براى كتب آسمانى پیشین وتوضیحى از آن كتاب است. شكّى در آن نیست كه از سوى پروردگار جهانیان است.
1-جامعیّت قرآن و محتواى آن به گونه اى است كه افترا و انتساب آن به غیرخدا به آن نمىچسبد. «ان یفترى»
2- كتاب هاى آسمانى مؤیّد یكدیگرند. تفاوت در اجمال و تفصیلِ محتواى آنهاست. «تصدیق الّذى بین یدیه»
3- قرآن وسیله ى رشد و تربیت است. «هذا القرآن… من ربّ العالمین»
بر شما باد بر عفو و گذشت
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1396
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
یکی از چیزهایی که به شما یاد می دهم این است که هرگاه خواستید به درگاه خدا دعا کنید، بگویید:
خدایا من از کسانی که به من به هر نحوی بدی کردند گذشتم، تو نیز از من بگذر.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله می فرماید: بر شما باد بر عفو د گذشت؛ زیرا که عفو کردن چیزی بر آدمی اضافه نمی کند، مگر عزت و عظمت را.پس از لغزش های یکدیگر بگذرید تا خداوند به شما عزت فرماید.
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح این حدیث می گوید:اگر کسی پیش شما آمد و گفت:من را ببخش من غیبت شما را کردم.شما ببخشید نگویید نمی بخشم.یکی از چیزهایی که به شما یاد می دهم این است که هرگاه خواستید به درگاه خدا دعا کنید، بگویید:خدایا من از کسانی که به من به هر نحوی بدی کردند گذشتم تو نیز از من بگذر.
مرحوم مجتهدی در ادامه می گوید:این موضوع خیلی مهم است.اگر می خواهید دعایتان سریعتر مستحاب شود حتما به این دستور عمل کنید.حدیث دارد:حتی اگر قدرت بر انتقام داری و می توانی از کسی که به تو بدی کرده انتقام بگیری،اما به شکرانه اینکخ قدرت پیدا کرده ای او را عفو کن.امام علی (علیه السلام) می فرماید:هرگاه بر دشمن خود دست یافتی، به شکرانه قدرت پیدا کردن، او را عفو کن.
ایشان در ادامه می گوید:در عفو لذتی است که در انتقام نیست.این جملات همه موعظه است.شخصی در حال احتضار بود.یک بنده خدایی آمد و به او گفت:آقا مراببخشید.شخص محتضر با آنکه در حال احتضار بود گفت نمی بخشم آقا.خوب تو در قیامت گیر هستی.خدا هم به تو می گوید:چطور تو از خطای آن شخص نگذشتی،بعد توقع داری من از تقصیر تو بگذرم؟
کتاب احسن الحدیث، ص 124
این همان است که یاری ولایت می کرد
نوشته شده توسطرحیمی 19ام تیر, 1396
شاعران آیینی کشورمان درباره موضوعات مختلفی شعر سرودند.
یکی از این موضوعات، شهادت حمزه سیدالشهدا است. به برخی از این اشعار در ذیل اشاره می کنیم:
محمد فردوسی:
قوت بازوي من بود كه افتاده به خاك
همه ي نيروي من بود كه افتاده به خاك
اين همان است كه ياري ولايت مي كرد
مثل يك شير ز اسلام حمايت مي كرد
در احد هر كه به خون جگرش مي گريد
هر پسر بر سر نعش پدرش مي گريد
اي عمو جان يه سر پيكر تو گريه كنم
من به جاي پدر و مادر تو گريه كنم
مثل تو هيچ كسي كشته در اين صحرا يست
به خدا هيچ كسي چون تو شهيد ، اینجا نيست
چه سرش آمده هر عضو تنش مثله شده
گوش و بيني و دو دست و دهنش مثله شده
فكري امروز به حال بدنش بايد كرد
شده با خار و علف هم كفنش بايد كرد
صورتش زود بپوشان كه ز ره خواهر او
تا رسد خاك به سر ريزد بالا سر او
خواهرش گر برسد موي پريشان بكند
دشت را گريه ي او شام غريبان بكند
در غم دلبر خود پاره گريبان بكند
خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند
مگذاريد صفيه برسد تا اينجا
مگذاريد ببيند رخ خونينش را
لحظه اي سخت تر از ماندن من اينجا نيست
بدنت مانده ولي بر تو چرا اعضا نيست ؟
زرهت پاره ، كمان و سپرت باقي هست
جگرت نيست ولي شكر ، سرت باقي هست
باز هم شكر عمو، رأس تو بر نيزه نرفت
باز هم شكر كه در حلق تو سر نيزه نرفت
نزده بوسه به پاره گلويت خواهر تو
با صفيه كه نزد حرف ز نيزه سر تو
اي عمو راس تو در بزم شرابي كه نرفت
به تماشا سوي هر شهرخرابي كه نرفت
باز هم شكر سر پاكت عمو چوب نخورد
گاه دندان و گهي پاره گلو چوب نخورد
الامان واي حسين واي سر شاه شهيد
تا نفس هست مرا ، گويم : ” مالي ليزيد “