بانگ اللّهُمَّ عَجِّل تابہ ڪـِے؟
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395چگونه فرزندان آگاهانه از فضای مجازی استفاده کنند؟
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395در سرداب به من الهام شد!
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395
علت حکم میرزای شیرازی دربارۀ
اگر علم انسان مطابق ایمانش باشد، خیلی خوب است. علمای سابق، علم را از ایمان جدا نمیدانستند.
مرحوم میرزای شیرازی بزرگ۱ در قضیه تحریم تنباکو فرموده بود: علت این حکمی که کردم، آن بود که در سرداب سامرا حضرت صاحب عجلاللّهتعالیفرجهالشریف را زیارت کردم و در آنجا به من الهام شد!
آیا میشود کسی معنویت نداشته باشد و به او افاضه شود که به سرداب برود؟!
لذا در جواب آقا سید محمد فشارکی رحمهاللّه ـ که زیاد داد و بیداد میکرد ـ با اجازه و اسقاط مقام استاد و شاگردی، گفت:
سید اولاد پیغمبر، چرا شما حکم نمیکنید؟
آیا میترسید در این راه کشته شوید؟!
و ایشان پاسخ دادند: کشتهشدن افتخار ماست!
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۲۷
نماز با طمأنینه در سرمایی که اشک چشم یخ میزد
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395از جمله اعمالی که برای همه طبقات معنوی بندگان کارساز است، نماز است زیرا آنکسانی که درجه تعبد و اطاعتشان پایین است خود را با نماز به معبود متصل میکنند و همچنین اولیاءالله نیز با این عمل نیکو به طبقات والای بندگی میرسند.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
إِنَّ قُرْءَانَ ٱلْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا اسراء/78
نماز صبح به حقیقت، مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است
مرحوم راشد نقل میکند: اواسط زمستان بود که هیزم ما تمام شد، پدرم عازم کاریزک گشت تا هیزم بیاورد، مرا نیز با خود برد .یک ساعت مانده به اذان صبح از کاریزک برای رفتن به تربت به راه افتادیم، زیرا اگر میماندیم تا آفتاب برآید، یخ زمین باز میشد و راه پیمودن با الاغ در میان گل و لای، کار دشواری بود. شب بسیار سردی بود؛ سردی هوا گوش و گردن و دست و پا را میسوزاند. دو الاغ داشتیم که یکی را هیزم بار کرده بودند و مرا روی دیگری سوار کردند.
مردی بود به نام شیخ حبیب، از دوستان و مریدان پدرم تا روستای حاجیآباد همراه ما بود، در فاصله کاریزک تا حاجیآباد، پدرم همچنان که پیاده میآمد، نماز شبش را خواند. چون به حاجیآباد رسیدیم، صبح دمید و در آن هوای سرد و باد تندی که میوزید، روی آن زمینهای یخزده که بدن انسان را خشک میکرد، مرحوم حاج آخوند جلو ایستاد، رو به قبله و شیخ حبیب به او اقتدا کرد، نخست اذان گفت و سپس اقامه و با طمأنینه و خضوع، نماز صبح را با همان توجهی خواند که همیشه میخواند و سرمای شدید حتی اندکی هم روی نماز ایشان تأثیر نگذاشت، در حالی که از چشمان من از شدت سرما، اشک میریخت و دانههای اشک روی گونههایم یخ میبست.1
رو به سوي قبله با آغوش باز خويش را گم كن در آغوش نماز2
- با اقتباس و ویراست از کتاب فضیلتهای فراموششده
- شهرام محمدی
حربه تکفیر؟
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395
حربه تکفیر؟
آیت الله سید رضی شیرازی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی : علامه طباطبایی را همه جهان در فلسفه می شناسند. بدایه و نهایه با ارائه مسیری مستقیم، راه شما را هموار می کند و راهی برای حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی گشوده است. می گویند حرکت جوهری ملاصدرا به چه دردی می خورد؟ فسلفه شما را با حقیقت وجود با حقیقت هستی آشنا می کند. نهایت بی سوادی است که بگوییم حرکت جوهری ملاصدرا به چه دردی می خورد؟
این حرف ها را در زمان گذشته هم می زدند تا بزرگان را خراب کنند. به علامه طباطبایی هم تهمت زدند، همین جماعت زمانی بود به علامه طباطبایی می گفتند که (نعوذ باللَّه) «نجس» است. به آن عالم اهل عمل، به خدا رسیده، می گفتند تو بی دینی. . !
یا می گفتند اسلام فلسفه ندارد، حرکتی را که فلاسفه مسلمان در طول قرن ها زحمت کشیدند را زیر سؤال می بردند. این همه اندیشه های ابن سینا، سهروردی تا ملاصدرا، تلاش های فکری آنها که تا امروز کلی آدم را به دین وارد کردند، زیر سؤال می بردند. خود ما صدها نفر را با همین مباحث و کمک همین بحث های فلسفه اسلامی مسلمان و شیعه کردیم، چطور می گویند فسلفه راه دین را کند می کند؟. . . »
* در یکی از مصاحبه ها گفته اید که علامه طباطبایی در معرض «تکفیر» قرار گرفتند؟
ممکن است در رابطه با این امر و «اصل مسئله تکفیر» توضیح بیشتری بدهید؟
باید گفت که اصولًا در میان همه مذاهب مسئله «تکفیر» همواره به مثابه حربه ای کاری بر ضد مخالفان عقیدتی به کار رفته و هنوز هم با عناوین گوناگون، مورد استفاده اصحاب مذاهب قرار می گیرد!
البته حربه تکفیر فقط درباره فلاسفه یا «دگر اندیشان» مورد بهره برداری قرار نگرفته است، بلکه حتی در مورد علماء کبار و مراجع عظام، در طول تاریخ تشیع نیز به کار گرفته شده است. که اشاره به یک مورد، می تواند نشان گر چگونگی ماجرا باشد.
غذا برای همسایه بفرست
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395افساد: ابزار برتريجويي
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 24/09/95، مطابق با چهاردهم ربيعالاول 1438 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
بسم الله الرحمن الرحيم
عوامل انحطاط انسان در آينه داستانهاي قرآن
افساد: ابزار برتريجويي
تأثیر برنامهريزي در رسيدن به هدف
برخی از انسانها اصلا درباره اینکه در زندگی به کجا میخواهند بروند و به کجا باید برسند فکر نمیکنند. خودشان را به دست هوا و هوسها میسپارند و هر روز به دنبال چیزی میروند که دلشان میخواهد. ولی کسانیکه رشد بیشتری پیدا کرده و انسان بالفعلتری هستند، برای زندگیشان هدفی را در نظر میگیرند و بر اساس آن هدف، طرح و برنامههايی اجرایی برای زندگیشان قرار میدهند که از يک سو دارای خطوط کلی ثابت و از سوي ديگر، داراي برنامههای جزئی، موسمی و عملی است که کمابیش متغیر و تابع شرایط زمانی است. روشن است که اگر هدف و راهی را که برای رسیدن به هدف انتخاب کردهاند، درست تشخیص داده باشند به سعادت میرسند، اما اگر هدف نامناسبی انتخاب کرده باشند طبعا دچار انحراف میشوند و نهایتا به شقاوت مبتلا میشوند؛ رسيدن به هدف به این بستگي دارد که چه اندازه از راهها و ابزارهای مناسب استفاده کنند.
مردمی بودن زندگی انبیاء الهی
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَک مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیأْکلُونَ الطَّعامَ وَ یمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَکمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّک بَصِیراً [1]
و ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آن که آنان (نیز) غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند، و ما بعضی از شما را وسیلۀآزمایش بعضی دیگر قرار دادیم. آیا صبر و تحمّل از خود نشان می دهید؟و پروردگار تو همواره بیناست.
نکته ها:
در آیۀهفتم این سوره، بهانه جویی کفّار دربارۀزندگی عادی پیامبر اسلام عنوان شد.
خداوند در این آیه می فرماید: همۀانبیا غذا می خوردند و با مردم و در میان آنان بودند و در بازارها رفت و آمد داشتند.
پیام ها:
1- فرستادن انبیا، از برنامه ها وسنّت های الهی است. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَک مِنَ الْمُرْسَلِینَ»
2- آشنایی با تاریخ، هم بهانه جویان را خلع سلاح می کند و هم مایۀتسلی پیامبر اکرم است. وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَک…إِنَّهُمْ لَیأْکلُونَ الطَّعامَ
3- تمام انبیا، زندگی مردمی داشتند. لَیأْکلُونَ الطَّعامَ وَ یمْشُونَ…
4- مربّی باید با مردم حشر و نشر داشته باشد. «یمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ»
5- زندگی ساده انبیا، برای مردم آزمایش است. «یمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ - وَ جَعَلْنا بَعْضَکمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً» (آری، اگر پیامبران، زندگی مرفّه و کاخ و طلا داشتند، مردم به خاطر دنیاطلبی، گرد آنان جمع می شدند که چنین گرایشی ارزش نداشت.
ارزش در این است که انسان از فردی در ظاهر عادّی، اطاعت کند. )
6- یکی از وسایل آزمایش مردم، خود مردم اند. «جَعَلْنا بَعْضَکمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً» گاهی کسی ثروتمند است تا معلوم شود شکر می کند یا طغیان. و کسی فقیر است تا آزمایش شود که آیا صبر می کند یا بر ثروتمند حسد می ورزد.
7- کلید موفّقیت در آزمایش های الهی صبر است. «فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ»
8- فلسفۀآزمایش های الهی، پرورش انسان هاست. «رَبُّک»
9- در آزمایش های الهی، مسأله ای برای خداوند کشف نمی شود، زیرا او به همه چیز آگاه است. «وَ کانَ رَبُّک بَصِیراً» (آزمایش های او برای شکوفا شدن خصلت های درونی انسان است، زیرا کیفر و پاداش بر اساس بروز و ظهور خصلت ها است. )
10- علم به این که زیر نظر خداوند هستیم، عامل پیداش صبر است. «أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّک بَصِیراً»[2]
پی نوشت
[1] سوره فرقان، آیه 20
[2] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.
بوتۀ امتحان و کورۀ آزمایش الهی
نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395انسان نسبت به همه نعمت ها، حوادث و پيش آمدها در معرض امتحان و آزمايش و به عبارت ديگر يك سلسله تكاليف عبادى و اخلاقى قرار مى گيرد، كه اگر به آن عبادات، يا حالات اخلاقى مانند صبر و استقامت و توكل قيام كند در حقيقت از عهده امتحان بر آمده و شايسته الطاف و فيوضات و مقامات معنوى، و پاداش دنيائى و اخروى خواهد شد، و اگر از انجام تكاليف عبادى، و تحقق حالات اخلاق امتناع ورزد، و اعراض نمايد، و سستى و تنبلى و فرار از مسئوليت نشان دهد، از درك فيوضات محروم، و از رحمت الهي مطرود، و در امور زندگى دچار شكست مى شود. اگر کسی به مشکلات و مصیبت ها فقط از زاویه جهان مادی نگاه کند، شاید بتواند برای هر کدام دلیلی مادّی بیابد؛ مثل اینکه خشکسالی را معلول نیامدن باران، مریضی به علّت عدم رعایت بهداشت و ورشکستگی را نشانه ای بر عدم آگاهی از تجارت دانست. و یا فاجعه اخیر ساختمان پلاسکو به خاطر غفلت کسبه و تجار و یا مسولان دانست.
جهان همواره دستخوش تغییر و دگرگونی است و در واقع مجموعه ای است از خوشی ها و ناخوشی ها، آسایش و سختی ها، درشتی ها و نرمی ها، پستی ها و بلندی ها و…البته شاید این تنوع و فراز و نشیب در زندگی برخی افراد، کم و یا بیش تر از دیگران باشد؛ ولی نمی توان کسی را یافت که زندگی او همیشه به یک صورت و یک نواخت باشد.
سختی ها و بلاها ابعاد مختلفی دارد و برای هر کسی بسته به شرایط زندگی و اجتماعی یا وضعیت روحی، به گونه ای بروز می کند، بیمار شدن خود یا فرزند و یا یکی از نزدیکان، از دست دادن کسی که با او مأنوس است، مرگ خویشان و نزدیکان، گرفتاری های مالی، بلاهای طبیعی مثل سیل و زلزله، مشکلات شخصی همچون ناسازگاری با همسر، غم و اندوه و پریشانی، غربت، تنهایی، ورشکستگی، ترس، اسارت، فقر و خلاصه هر آنچه بتوان نام بلا و سختی یا مصیبت و ناگواری بر آن نهاد، همگی از دو زاویه قابل مشاهده است.
اگر کسی به مشکلات و مصیبت ها فقط از زاویه جهان مادی نگاه کند، شاید بتواند برای هر کدام دلیلی مادّی بیابد؛ مثل اینکه خشکسالی را معلول نیامدن باران، مریضی به علّت عدم رعایت بهداشت و ورشکستگی را نشانه ای بر عدم آگاهی از تجارت دانست. و یا فاجعه اخیر ساختمان پلاسکو به خاطر غفلت کسبه و تجار و یا مسولان دانست.