نقطه «باء» بسم الله؛ نقطه هویت تمام کلمات است

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395
حجت الاسلام انصاریان گفت:
اسراری که در نقطه «ب» بسم الله است نقطه هویت تمام کلمات است.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود :
اگر دریاها مرکب بشود نمی توانند ارزش‌های وجود علی علیه السلام را بنویسند.

شیخ حسین انصاریان با اشاره به علاقه شدید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به حضور در مسجد، اظهار کرد:

وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله در مرز جان دادنشان که توان بدن داشت تمام می‌شد، به امیرالمؤمنین علیه السلام و فضل ابن عباس فرمودند به من کمک کنید و من را به مسجد ببرید، پاهای مبارکشان را نمی‌توانستند بردارند و زمین بگذارند، زیر بغل حضرت را، امیرمؤمنان علیه السلام و فضل ابن عباس گرفته بودند با اینکه بین اتاق و مسجد راهی نبود، از ابتدا عاشق این بودند که محل زندگیشان وصل به مسجد باشد.

این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: آن حضرت چون عاشق مسجد بودند، مسجد برایشان خانه خدا و خانه محبوب‌شان و خانه معشوق‌شان بود. با اینکه در مدینه، تابستان‌هایش بالای پنجاه درجه گرم بود ولی دهه آخر ماه رمضان، همه شبانه روز را می‌آمدند در مسجد معتکف می‌شدند.

وی افزود: با این حالشان و با این ضعف بدنشان، با توجه به اینکه پایشان را نمی‌توانستند جا به جا کنند، آمدند مسجد و پله اول منبر نشستند، معلوم بود که پیام بسیار مهمی به جامعه اسلامی تا قیامت دارند. همه منبر آن روزشان همین یک خط بود «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» یعنی ارث من قرآن و اهل بیت من است. اینها یک حقیقت و یک  هویت هستند، یکی به صورت کتاب است، یکی به صورت انسان است، کتاب همان علم و حکمت الهی است که در الفاظ جا داده شده و نوشته می‌شود البته ظاهرش و باطنش که همان دریای بی‌نهایت علم حضرت حق است.

ادامه »

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395

من فکر می کنم در غیاب ِ تو

همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !

                       همه ی ِ پنجره ها بسته است !

                                        وقتی که تو نیستی

                           من هم

                                تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !

یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان

تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

 

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

 

رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند

یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان

 

از غم غربتش آزرده خدایا مپسند

آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان

 

ای صبا گر به پریشانی من بخشائی

تاری از طره آن عهدشکن بازرسان

 

شهریار این در شهوار به در بار امیر

تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان

قیام شکوهمند حضرت مهدی(عج) و حیات بخشی به لشکریان عقل

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395

همراه با آزاد شدن عقل و خرد از بندهایی که قدرت های شیطانی و نفسانی او را به زنجیر کشیده است، نیروهای عقل از اسارت رها گشته و انسان به راحتی می تواند قدرتهای عقلی خویش را به کار بندد.

مستضعف فکری کسانی هستند که‌ دچار نادانی‌ هستند. ناتوان‌ به‌شمار می‌روند و وظیفه دانشمندان‌ و آگاهان‌ بیرون‌ آوردن‌ آن‌ افراد از تیرگی‌ نادانی‌ به‌ نور دانش‌ است.

این وظیفه در طول تاریخ بر دوش پیامبران و اولیای الهی بوده است. چنانچه خداوند متعال در آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران می فرماید:

«لقد منّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»

به درستی که خداوند بر مومنین منت گذارد که یکی را از آن میانه برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان بخواند و بر کسانی کتاب و حکمت تعلیم کند که پیش از آن در گمراهی آشکار قرار داشتند.

امام علی(علیه السلام) دربخشی از خطبه ۳۴ نهج البلاغه می فرمایند:

«فأما حقُّکم‌ علیَّ… تعلیمکُم‌ کیلا تجهَلُوا و تأدیبُکُم‌ کیما تعلموا؛ اما حق‌ شما بر عهده من، تعلیم‌ شماست‌ تا جاهل‌ نمانید و نیز تأدیب‌ و تربیت‌ شما است‌ تا این‌که‌ در شمار عالمان‌ و وارستگان‌ قرار گیرید.»

ادامه »

نباید عده ای پا به سن گذاشته برای جوانان تصمیم بگیرند

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395

معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه دوره جوانی یک فرصت است نه تهدید، گفت:

نباید شرایط به گونه ای باشد که عده ای پا به سن گذاشته برای جوانان تصمیم بگیرند و جوانان را ملزم به اجرا بدانیم.

اسحاق جهانگیری در نخستین کنگره ملی مدیریت امور جوانان با تاکید بر اهمیت توسعه ملی در عرصه های مادی و معنوی افزود: بالا بردن ظرفیت های مختلف و گسترش بهره وری به توسعه کشور منجر می شود.

وی با بیان اینکه بیش از یک سوم جمعیت کشور جوان هستند خاطرنشان کرد: در توسعه کشور باید به موضوع جوانان به عنوان سرمایه های اجتماعی توجه داشته باشیم زیرا یکی از شاخصه های توسعه ملی موفقیت در حوزه جوانان است.

معاون اول رئیس جمهوری، توجه به مشارکت و حقوق را از الزامات توسعه برشمرد و ادامه داد: شناخت حقوق جوانان و بالا بردن سطح مشارکت زمینه ساز توسعه پایدار است.

جهانگیری با تاکید بر اینکه باید حقوق جوانان را بشناسیم، اضافه کرد: مشارکت جوانان به عنوان سرمایه نهفته و بالقوه کشور باید در برنامه های مختلف مورد توجه قرار گیرد.

وی با اشاره به اینکه آموزه های اسلام به موضوع جوانان به عنوان یکی از جهت گیری های اصلی پرداخته است، افزود: فرهنگ و تمدن ایرانی سرشار از پرداختن به مسائل جوانان است و در دوره معاصر مهمترین تحولات اجتماعی از انقلاب تا جنگ تحمیلی و دوران سازندگی و اصلاحات بر پایه فعالیت جوانان شکل گرفته است.

ادامه »

آیا پول قرض دادن،ثروت انسان را افزایش می دهد؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395

کسی که برای خدا به مردم پولی قرض دهد، به طور حتم خدا جبران خواهد کرد.

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در مورد قرض دادن پول و رفع حاجت مردم نقل کرده است که آیت الله حاج میرزا علی مشکینی فرمودند:
در ایامی که تحصیل می کردم، یک روز 5 ریال بیشتر پول نداشتم. روزی در خیابان راه می رفتم که یکی از طلاب به من رسید و گفت: 5 ریال داری به من قرض بدهی؟
 
با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم، خداوند کریم است. 
 
پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. 
 
موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم 5 تومان است.
 
در ادامه راه باز یکی از طلاب به من رسید و از من 5 تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است و میدانستم واقعا احتیاج دارد،کار او را راه بیندازم. 
 
پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خداحافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت.
 
 چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم 50 تومان است. ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام، آیه 160) یعنی هر کس عمل نیکی انجام دهد ما ده برابر به او پاداش می دهیم. 
 
دیدم بار اول 5 ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ 50 ریال (5 تومان) خدای کریم رساند و چون 5 تومان را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض 50 تومان یعنی درست ده برابر 
است.
 
سخنرانی های آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)

دانلود مداحی زینب زینب شب ولادت حضرت زینب‌ با نوای کربلایی حسین طاهری

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395

فایل صوتی مداحی کربلایی حسین طاهری شب ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها)در اینجا آماده دریافت است.
 


 

دختری با بلاغت علی علیه السلام و عفت زهرا سلام الله علیها

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395

روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى سالروز ولادت حضرت زینب سلام الله علیها است.

دختری با بلاغت علی(ع) و عفت زهرا(س)حضرت زینب کبری سلام الله علیها در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد شدند.
 
نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و …
 
پدر بزرگوار آن حضرت، امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت زهرا سلام الله علیها هستند.
 
همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در كتاب اعلام الورى براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یك دختر به نام ام كلثوم ذكر شده است.
 سبط بن جوزى درتذكرة الخواص گويد: عبدالله بن جعفر را فرزندان متعدد بوده است. از آن جمله، على و عون الاكبر و محمد و عباس و ام كلثوم مى باشند كه مادر آنان حضرت زينب سلام الله علیها بوده است .
 
سیره عملی 
 پرستاری حضرت از مادرشان در روز های پایانی زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها از جمله سیره عملی آن حضرت پیش از عاشورا بوده است که در میان مسلمانان مغفول واقع شده است. 
 
فرمایشات گهربار آن حضرت سلام الله علیها در خطبه هایى كه روایت شده خود قوی ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار است. همان بانویى كه امام سجاد علیه السلام در حق ایشان فرمودند: 
 
«اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:
 
«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیدهاى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است».
 
امام سجاد علیه السلام خطاب به عقيله بنى هاشم ، زينب كبرى سلام الله علیها مى فرمايند:
 
(( يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة ، و فهمة غير مفهمة )) .
 
عمه جان ! تو عالمه اى هستى بدون اينكه معلم داشته باشى ، و فهميده اى هستى بى آن كه كسى مطالب را به تو فهمانده باشد.

ادامه »

ذره ای تربتِ اعلی دهنم بُگذارید

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395

 

 

 

 

 

 

 

 

یک وجب خاک، میانِ کفنم بُگذارید
مرهمی بر بدنِ سینه زنم بُگذارید

   یک وجب خاک، فقط از حرمِ کرب و ‌بلا
   بگذارید، به روی بدنم بُگذارید

      حتما اینگونه کمی بوی حرم می گیرم
      ذره ای کاش، محل بر سخنم بُگذارید

         تا که در قبر، فقط ناله زنم “وای حسین”
         ذره ای تربتِ اعلی … دهنم بُگذارید

            همه جا جار زدم که، وطنم کرب و بلاست
            پس به روی لحدم، از وطنم بُگذارید

               یک وجب پارچه هم هست، که اشک آلود است
               این کمی پارچه را هم به تنم بُگذارید

                  کاش می شد که کمی، تربتِ اعلای بقیع
                  در مزارم، ز غبارِ حسنم بُگذارید

رضا قاسمی

مولودی خوانی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها + دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395

سنت خداوند بر یاری مستضعفان

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395


 بسم الله الرحمن الرحيم

عوامل انحطاط انسان در آينه داستان‌های قرآن

 

سنت خداوند بر یاری مستضعفان

 در جلسات گذشته براساس آیات ابتدایی سوره قصص گفتیم هدف فرعون برتری‌جویی بر همه انسان‌ها در حد اعلا بود تا آن‌جا که خود را معبود معرفی کرد. او برای رسیدن به این هدف به ایجاد اختلاف بین مردم پرداخت و نوعی نظام طبقاتی در جامعه ایجاد کرد و سپس برای این‌که مردم را مطیع خودش کند از انواع حیله‌ها، فریبکاری‌ها و مغالطات بهره برد. گویا از اسباب ظاهری چیزی کم نداشت؛ هم خودش انسان مقتدر و باهوش و زرنگی بود، هم نعمت‌های بسیاری در اختیارش بود و هم یارانی داشت که مطیعش بودند و به او مشورت می‌دادند و با او هم‌فکری و همکاری می‌کردند. بنابراین از روی اسباب ظاهری می‌بایست کاملا موفق باشد و مشکلی برایش پیش نیاید، اما این‌طور نشد.

 

اراده خداوند، حاکم بر اسباب ظاهري

خداوند می‌فرماید:

وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛[1]

او خواست بر همه تسلط پیدا کند، همه نوع اسباب ظاهری هم برایش فراهم شد و همه را به کار گرفت، اما اراده‌ ما چیز دیگری بود. ما می‌خواهیم کسانی را پیروز کنیم که در جامعه مورد بی‌توجهی بودند، آن‌ها را مستضعف قرار داده بودند، فرزندانشان را می‌کشتند و زنان‌شان را به کنیزی می‌گرفتند. وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ نه تنها از آن ضعف و ذلت نجات پیدا کنند، بلکه ما خواستیم که همین افراد مستضعف در جامعه پیشگام و رهبر شوند و دیگران از آن‌ها تبعیت کنند، و قدرت و ثروت آن‌ها به دست این‌ها بیفتد. وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ؛[2] و به فرعون و اطرافیانش همان چیزی را نشان دهیم که از آن می‌ترسیدند. کاهنان پیش‌بینی کرده بودند که از بنی‌اسرائیل کسی ظهور خواهد کرد که سلطنت فرعون را از بین خواهد برد. آن‌ها از همین می‌ترسیدند و شاید به همین علت بود که فرزندان آن‌ها را می‌کشتند، ولی اراده ‌ما این بود که همین مردم مستضعف را سر کار بیاوریم و آن‌ها تحت‌الشعاع قرار گیرند و زیر دست این‌ها شوند.

ادامه »