Ashura

نوشته شده توسطرحیمی 28ام شهریور, 1394

http://nmedia.afs-cdn.ir/v1/image/GK2bRXD5ITnoffPeRamfHN54BUkkQEJjCWnVnUeeAIPuErYOUYpHUg/s/w480/

ashura

نوشته شده توسطرحیمی 28ام شهریور, 1394

http://nmedia.afs-cdn.ir/v1/image/-CPXQ_gNAxyTfzyRI1emq84zPVDGOFN0OS4X1VHb_U4xJb-TrPI0oQ/s/w535/

نیایش با طعم سیب های بهشتی

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394



آیت الله حسن زاده آملی

الهی، عقل گوید: «الحذر الحذر!» عشق گوید: «العجل، العجل؛ آن گوید دور باش و این گوید زودباش!

الهی، ضعیف ظلوم و جهول کجا، و واحد قهّار کجا؟!

الهی، آن که از خوردن و خوابیدن شرم دارد، از دیگر امور چه گوید؟!

الهی، اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست که تو داراییِ منی.

الهی، در ذات خود متحیّرم تا چه رسد در ذات تو.

الهی، نعمت سکوتم را به برکت «و اللّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یَشاء» اَضعافِ مضاعفه گردان!

الهی، به لطفت دنیا را از من گرفته ای، به کرمت آخرت را هم از من بگیر!

الهی، روزم را چون شبم روحانی گردان، و شبم را چون روز نورانی!

الهی، حسنم کردی، اَحسنم گردان!

الهی، دندان دادی، نان دادی؛ جان دادی، جانان بده!

الهی، همه از گناه توبه می کنند، و حسن را از خودش توبه ده!

الهی، گویند که بُعد، سوز و گداز آوَرَد؛ حسن را به قرب سوز و گداز دِه!

الهی، خودت گفته ای «و لا تَیأسُوا من روحِ اللّه» نا امید چون باشم؟!

الهی، انگشتری سلیمانی ام دادی، انگشت سلیمانی ام ده!

الهی، سرمایه کسبم دادی، توفیق کسبم ده!

الهی، اگر ستّار العیوب نبودی، ما از رسوایی چه می کردیم؟

الهی، من «اللّه اللّه» گویم، اگر چه «لا اله الا اللّه» گویم.

الهی، مستِ تو را حدّ نیست، ولی دیوانه ات سنگ بسیار خورد. حسن مست و دیوانه توست.

الهی، ذوق مناجات کجا و شوقِ کرامات کجا؟!

الهی، علمم موجب ازدیاد حیرتم شده است؛ ای علم محض و نور مطلق؛ بر حیرتم بیفزا!

الهی، اثر و صنع توأم، چگونه به خود نبالم؟!

الهی، دو وجود ندارد و یکی را قرب و بُعد نَبُوَد.

الهی، هر چه بیشتر دانستم نادان تر شدم، بر نادانی ام بیفزا!

الهی، دل داده معنا را از لفظ چه خبر و شیفته مسمّا را از اسم چه اثر؟!

الهی، کلمات و کلامت که این قدر شیرین و دلنشین اند، خودت چونی؟

الهی، اگر از من پرسند کیستی، چه گویم؟

الهی، هر چه بیشتر فکر می کنم دورتر می شوم.

الهی، محبّت والد به ولد بیش از محبّت ولد به والد است که آن اثر است نه این؛ با این که اعداد است و علیّت و معلولیت نیست، پس محبت تو به ما که علّت مطلق مایی تا چه اندازه است؛ یُحِبُّکُم کجا و یُحِبُّونَهُم کجا؟!

الهی، داغ دل را نه زبان تواند تقریر کند و نه قلم یارد به تحریر رساند؛ الحمدللّه که دلدار به ناگفته و نانوشته آگاه است.

پی نوشت ها:

1. سوره بقره (2) آیه 261.

2. سوره یوسف (12) آیه 87.

توصیه های اخلاقی و تربیتی به والدین

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394

مهرورزی به فرزند

محبت و خوش رفتاری، نقش بسیار مهمی در تربیت صحیح فرزند دارد. محبت، احساسات پاک کودک را شکوفا می سازد و کمبود عاطفه و عقده های روانی، دامن گیر فرزندان نمی شود. همچنین، زمینه رحمت خداوند را فراهم می سازد.

امام صادق «علیه السلام» می فرماید:

«اِنَّ اللّهَ عزّوجَلَّ لَیَرْحَمُ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه»

«خداوند بزرگ به آدمی به خاطر شدت علاقه و دوستی به فرزندش، رحم می کند.»

ایشان در سخن دیگری فرموده است:

«اَحبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُم وَ اِذا وَعَدْتُمُوهُم فَفُوا لَهُم فَانَّهُم لا یَروُنَ اِلاّ اَنَّکُم تَرْزَقُونَهُم».

«به کودکان محبت کنید و به آن ها رحم نمایید و هرگاه به آنان وعده ای دادید، وفا کنید؛ زیرا آن ها شما را روزی دهنده خود می دانند.»

رسول گرامی اسلام در منزل همه روزه که از خواب بر می خاست، دست محبت بر سر فرزندان خود می کشید.

امام صادق «علیه السلام» از رسول خدا «صلی الله علیه و آله» نقل می کند:

«مَنْ قَبَّلَ وَلَدَه کَتَبَ اللّهُ عَزُّوجَلَّ لَهُ حَسَنةً وَ مَن فَرَحهُ فَرَّحَهُ اللّهُ یَوْمَ القِیامَةِ»

«آن کس که فرزند خود را ببوسد، خداوند حسنه ای در نامه عمل او می نویسد و هر کس که فرزندش را شاد کند، خدا او را در روز قیامت شاد خواهد کرد.»

فرزندان امروز، پدران و مادران و مسئولان فردایند. اگر به قدر کافی و به شایستگی محبت نبینند، به کمبود عاطفه دچار می شوند و در آینده، جامعه با نشاطی نخواهیم داشت. بر همین اساس، امام صادق «علیه السلام» توصیه می کند:

«أکثِروا من قُبلةِ اولادِکم فانَّ لَکُم بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجةً»

«فرزندانتان را زیاد ببوسید؛ زیرا برای شما در هر بوسه ای درجه ای است.»

ادامه »

احترام به والدین

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394


روایاتی در باره حقوق والدین و حد اطاعت از ایشان


در کافی به سند خود از عبد الله بن سنان روایت کرده که گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود:

یکی از گناهان کبیره عقوق والدین، و یکی دیگر نومیدی ازرحمت خدا، و یکی ایمنی از مکر اوست، و روایت شده که از هر گناهی بزرگتر شرک به خدا است (1).

و در کتاب فقیه در حقوقی که از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده فرمودند:

بزرگترین حق خدا بر تو این است که او را بپرستی، و چیزی شریکش نسازی که اگر اینکار رابه اخلاص کردی خداوند حقی برای تو بر خود واجب می کند، و آن این است که امور دنیا وآخرتت را کفایت می کند.

و نیز فرمود: و اما حق مادرت این است که بدانی او تو را طوری حمل کرد که احدی، احدی را آن طور حمل نمی کند، آری او تو را در داخل شکم خود حمل کرد، و از میوه قلبش چیزی به تو داد، که احدی به احدی نمی دهد، و او با تمامی اعضای بدنش تو را محافظت نمود، و باک نداشت از اینکه گرسنه و تشنه بماند، بلکه پروایش همه از گرسنگی و تشنگی توبود، او باک نداشت از اینکه برهنه بماند، همه پروایش از برهنگی تو بود، او هیچ پروایی نداشت از گرما، ولی سعیش این بود که بر سر تو سایه بیفکند، او به خاطر تو از خواب خوش صرفنظر کرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه این تلاشها برای این است که تو مال اوباشی، و تو نمی توانی از عهده شکر او برآیی، مگر با یاری و توفیق خدا.

و اما حق پدرت این است که بدانی او ریشه تو است، چون اگر او نبود تو نبودی، پس هروقت از خودت چیزی دیدی که خوشت آمد، بدان که اصل آن نعمت پدر تو است، پس حمدخدا گوی، و شکر پدر بجای آر، آن قدر که با این نعمت برابری کند، و هیچ نیرویی نیست جزبه وسیله خدا (2).

ادامه »

قلب متذکر بیدار

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394

دعا، چشمه سار عشق و عبودیت و ریسمانی است که بنده را به خدا متصل می کند

و سایه ساری از محبت را در قلب آدمی برپا می نماید.

دعا، اندیشیدن در حکمت آفرینش و آموختن رازهای خلقت است.

با دعا رحمت الهی به سوی بندگان چون آبشاری از نور سرازیر می شود و روح و جسم او را در بر می گیرد.

ویژگی های سربازان امام زمان(عج) /آن ها مهربان اند!

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394

…امام علی علیه السلام چهل ویژگی 313 یار امام مهدی(عج) را برشمرده اند که پنج صفت را شرح کردیم. اینک پنج صفت بعدی را خواهیم خواند.

…و لایشتموا مسلماً، و لایهجموا منزلاً، ولایضربوا احداً الّا بالحق، ولایرکبوا الخیل الهمالیج، و لایتمنطقوا بالذهب، ولایلبسوا الخز و لایلبسوالحریر…

آن ها نبایستی به مسلمانی فحش بدهند، به خانه ای حمله و هجوم نکنند، کسی را به ناحق نزنند، سوار استرهای لاغر و ضعیف و ناتوان نشوند، خود را با طلاجات زینت نکنند، لباس خَز و ابریشم نپوشند…

الملاحم، نوشتة سیدبن طاووس، باب 79

یکی از ویژگی های یاران امام آن است که به مسلمانی فحش نمی دهند، اگر چه از نظر فقهی، بعضی از فحش ها احکام سنگینی همچون شلاق در پی دارد، اما براساس اصل قرآنی «قولو للناس حسنا؛ با مردم نیکو صحبت کنید»، هیچ مسلمانی نبایستی نسبت به حتی غیرمسلمان حرف ناشایستی به کار ببرد.

در قرآن کریم خداوند دستور داده است که به خدایان کافران توهین نکنید تا آن ها نیز به خدای شما بی ادبی نکنند. امام صادق علیه السلام به علت آنکه دوست قدیمی ایشان به یکی از غلامان خود در محضر امام فحش داد، حضرت تا آخر عمر خود با او قطع رابطه کردند. بنابراین فحش دادن در اسلام تبعات سنگین معنوی و مادی و اجتماعی زیادی را به دنبال دارد. سرآغاز بسیاری از این دعواهای کوچه و بازار فحش دادن است.

به این داستان، به واسطه برکت های خاص معنوی اش توجه فرمایید: عارف بزرگ حضرت آیت الله بهاءالدینی(ره) می فرمایند: در کودکی خود در حاشیه شهر قم رفته بودم، یکی از عرفای بزرگ آن زمان را در آن اطراف دیدم. به جهت آنکه این عارف حکیم خیلی کم حرف می زد، در بین مردم به «سید سکوت» مشهور بود. او دارای مکاشفات خاصی بود و به مقامات بلند عرفانی رسیده بود. آیت الله بهاءالدینی می گوید: راز موفقیت او را پرسیدم و به او عرض کردم، شما چگونه به این مقامات رسیدید؟

ایشان در پاسخ با دست به دهانشان اشاره می نمایند و می فرمایند: در این آتش خانه را بستم. جالب اینکه ایشان دهان آدمی را به آتش خانه، یعنی محل آتش به پا کردن، تشبیه نموده اند.

ادامه »

مادر بگو: اللهم تقبل منا هذا القربان

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394

بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است، مگر آنکه فردی در راه خدا کشته شود. و بالاتر از کشته شدن در راه خدا، خیر و نیکی نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با این عبارات، انواع نیکی ها را به انواع جان فشانی ها و کشته شدن در راه خدا خلاصه کرد و نشان داد که افراد در مراتب احسان و جان فشانی با یکدیگر متفاوت هستند.

این افرادی که جامعه مقاومت را بنا می کنند، بهترین آنان از شهدا و رزمندگانی هستند که سازندگان تاریخ این امت هستند. «شهید قلب تاریخ است» او سازنده زندگی است؛ چنان که قلب نیز حیات بخش اعضاست و خون را به شریان های خشک جاری می سازد و بدین سان شهادت، خونی است که در شریان های جامعة در حال موت جاری می گردد. شهادت برای چنین جامعه ای بسان تولد و حرکتی تازه است. بالاترین امتیاز شهادت را می توان به رساندن زندگی و خون تازه به اجزای مرده یک جامعه دانست. شهادت اولین و آخرین حضور در نبرد مستمر و تاریخی برگرفته از حق و باطل است.

برادرانم در مقاومت اسلامی!

اصلی ترین وصیتم حفظ و نگه داری مقاومت است؛ یعنی همان پیامی که توسط سیدشهیدان مقاومت، سید عباس موسوی و تمام شهیدان ایراد شده است و ما می دانیم که خداوند این مقاومت را عزت داده و منصور و مؤید ساخته است. چرا که پرچمش «لااله الاالله» و شعارش «الا ان حزب الله هم الغالبون» است.

مادرم!

قلمم از نوشتن درباره مادری که شهیدی را تقدیم داشته و دیگر فرزند خود را ترغیب می کند تا در راه برادراش قدم بگذارد، عاجز و ناتوان است. چرا که در ابتدا سخنش دفاع از مقاومت و یاری رساندن به آن است. من اکنون شرمسار و خجول از نوشتن این جملات هستم. شما ما را تربیت نمودید و به ما حفظ مقاومت و راه شهدا را آموختید. مادر! شما برای اعتلای «کلمه الله» و دفاع از این سرزمین و مقدسات، قدم در این راه گذاردید. چرا که این راه نزدیک ترین راه برای رسیدن به خداوند «عزوجل» است و همان راه جهادی است که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرموده است: «الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحه الله لخاصه اولیائه». (جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای خاصه اولیای خویش می گشاید).

مادر! وقتی خبر شهادتم به شما رسید، از شما می خواهم که صبور باشید و به حضرت زهرا(سلام الله علیها) تأسی کنید و موقعیت خانم زینب(علیها السلام) در هنگام شهادت برادرش را به یاد آورید که گفت: «اللهم تقبل منا هذا القربان». از شما هم می خواهم چیزی را که این بانوی عظیم گفت، بگویید.

بنده فقیر درگاه الهی و به اذن خدا، شهید «محمد یوسف دمشق»(جواد عیتا)

مناجات با امام زمان (عج) با نوای حاج محمود کریمی/سلام آقا، فدای تو

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394


مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با صدای حاج محمود کریمی

سلام آقا، فدای تو، غصه من غم‌های تو،

درد و بلات برای من، درد سرهام برای تو

دانلود با لینک مستقیم:     کیفیت عالی             کیفیت خوب

متن شعر:
سلام آقا، فدای تو
غصه من غم‌های تو
درد و بلات برای من
درد سرهام برای تو

سلام آقا فدای تو
باز دلمو آتیش زدی
گفتی یک روز جمعه میای
این جمعه هم نیومدی

آقام آقام، آقام آقام

شما کجا و من کجا
تو خوب خوب من بد بد
آخه چقدر مهربونی
راه دادی و بده اومد

من اومدم با اشک و آه
خسته‌ام و مونده تو راه
می‌خوام که رو سفید بشم
شبیه اون غلام سیاه

زنده باشم برای تو
بنده زر خرید بشم
کشته بشم به پای تو
کاشکی بشه شهید بشم

منبع: بچه های قلم

 

غربت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394


امام زمان/آقای من!

مولای غریب و تنهای من! مضطر فاطمه علیها السلام!

اسیر آل محمد علیهم السلام! پدر مهربان اهل عالم!

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده، غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند .

متحیرم کدامین مصرع ازاین مثنوی “هفتاد من کاغذ"را بازخوانی کنم؟

کدام سطر، کدام صفحه و کدام فصل از مجلدات این کتاب قطور را باز نویسم؟

من از تصویر این غربت وغم ناتوان ام.

از کجا آغازکنم؟ از خود بگویم یا ازدیگران؟ از نسل های گذشته بگویم یا از نسل امروز؟ ازدوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟ از عوام گلایه کنم یا از خواص؟

از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را ازظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دوردست ها تبعید می کنند؟ از آنان که تو را دست نیافتنی جلوه می هند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟ از آنها که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟ از آنها که تو را آن گونه که خود می پسندند… و نه آن گونه که هستی و می خواهی- نشان می دهند؟ آنها که غیبتت را به منزله ی “نبودنت” تلقی می کنند؟

مولای من… گویا همه چیز، دست به دست هم داده است تا شما در غربت بمانید! لشکریان ابلیس هم شب و روز در کارند. نمی دانم چه کسانی واقعا تو را و ظهور تو را می خواهند؟ خدا می داند و تو! اما این را می دانم که پس از گذشت دوازده قرن از شروع غیبتت، هنوز پیروز این میدان، ابلیس و لشکریان انس و جن اویند که در کشاکش غیبت و ظهور، شب ظلمانی غیبت را تا هم اکنون امتداد داده اند.

ادامه »