کلید واژه: "حکایت"

دستور از نبوت، و گریه از صباوت

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1395
حضرت عیسی علیه‌السلام در کودکی زیاد گریه می‌کرد، حضرت مریم علیهاالسلام ناراحت شد. حضرت فرمود: مادر جان، اگر می‌خواهی کم گریه کنم، ریشه فلان گیاه را برایم تهیه کن و بجوشان و بده بخورم تا کم گریه کنم. حضرت مریم علیهاالسلام آن‌را تهیه کرد و جوشاند و آورد و… بیشتر »

اسب لاغر میان به کار آید .

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مهر, 1391
       پادشاهى چند پسر داشت ، ولى يکى از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقيافه بود، و ديگران همه قد بلند و زيبا روى بودند.      شاه به او با نظر نفرت و خوارکننده مى نگريست، و با چنان نگاهش، او را تحقير مى کرد.      آن پسر از روى هوش و بصيرت فهميد که… بیشتر »

نتيجه مهر و نامهرى رهبر به ملت

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1391
     در مسجد جمعه شهر دمشق، در كنار مرقد مطهر حضرت يحيى پيغمبر عليه السلام به عبادت و راز و نياز مشغول بودم ، ناگاه ديدم يكى از شاهان عرب كه به ظلم و ستم شهرت داشت براى زيارت قبر يحيى عليه السلام به آنجا آمد و دست به دعا برداشت و حاجت خود را از خدا… بیشتر »

عبرت از دنياى بى وفا

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391
     يكى از فرمانروايان خراسان ، سلطان محمود غزنوى را در عالم خواب ديد كه همه بدنش در قبر، پوسيده و ريخته شده ، ولى چشمانش همچنان سالم و در گردش است و نظاره مى كند. خواب خود را براى حكما و دانشمندان بيان كرد تا تعبير كنند، آنها از تعبير آن خواب فرو… بیشتر »