موضوعات: "احادیث" یا "کلام نور" یا "احکام"

صبر

نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1393

به گفته بعضی از علمای اخلاق، روایاتی که درباره فضیلت صبر و شکیبایی ازمعصومین علیهم السلام به ما رسیده، بیش از آن است که به شمارش در آید. و در برخی از کتب که درباره صبر تالیف یافته، نزدیک به 900 حدیث از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و ائمه معصومین علیهم السلام در این باره آمده است که به عنوان نمونه، بخشی از آن ها را گلچین نموده ایم:

1- رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:

«الصبر خیر مرکب ما رزق الله عبدا خیرا له و لا اوسع من الصبر،

صبر بهترین مرکب سواری است، خداوند هیچ بنده ای را بهتر و گسترده از صبرروزی نداده است.»(28)

تعبیر به «بهترین مرکب»، در این حدیث شریف اشاره به این دارد که صبر، وسیله رسیدن به همه سعادت ها و خوشبختی هاست و انسان بدون آن به هیچ مقامی در دنیا وآخرت نمی رسد!

2- امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:

«علیکم بالصبر فان الصبر من الایمان کالراس من الجسد،

بر شما باد صبر و استقامت کردن، زیرا صبر نسبت به ایمان، همانند سر به بدن است.»(29)

نشان می دهد که صبر نقش کلیدی برای تمام ابعاد زندگی انسان دارد، به همین دلیل در ذیل همین حدیث آمده است :

«لا ایمان لمن لا صبر له، کسی که صبر و استقامت ندارد، ایمان او پایدار نخواهد ماند.»

3- در حدیث دیگر، همان حضرت علیه السلام می فرمایند:

«لا یعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان،

شخص صبور، پیروزی را از دست نخواهد داد هر چند طول بکشد.»(30)

با توجه با این که هم صبر مطلق ذکر شده و هم پیروزی، نشان می دهد که این حکم در تمام ابعاد معنوی و مادی زندگی انسان هاست.

4- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله، صبر را به منزله نصف ایمان شمرده اند:

«الصبر نصف الایمان،

صبر نصف ایمان است.»(31)

در بعضی از روایات، نصف ایمان را شکر گزاری و نصف دیگر آن را صبردانسته اند.صبر و استقامت برای رسیدن به نعمتها و سپس شکر نعمت، یعنی بهره برداری صحیح از مواهب و نعمت های الهی.

روشن است که این حدیث، هیچ منافاتی با احادیث گذشته ندارد، زیرا همان طور که بیان شد، اگر مؤمن صبر نداشته باشد ایمانش به خاطر موانعی که بر سر راه دارد، از بین می رود، هم چنین اگر شاکر نباشد، طبق این بیان (و لئن کفرتم ان عذابی لشدید) نعمت هااز کفش می رود.

5- در حدیث دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و اله در تعبیر زیبای دیگری فرمودند:

«الصبر کنزمن کنوز الجنة، صبر،

گنجی از گنج های بهشت است.»(32)

6- دلیل این امر با نقل حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام به وضوح روشن می شود:

«الصبرعون علی کل امر،

صبر و شکیبایی به پیشرفت هر کار (مهمی) کمک می کند.»(33)

زیرا همان گونه که می دانید، در نظام زندگی بر سر راه هر کار مهمی، موانعی قراردارد که عبور از آنها فقط با نیروی صبر و شکیبایی ممکن است.

7- درباره شکیبایی در برابر گناه این حدیث نقل شده است:

«و من صبر عن معصیة الله فهو کالمجاهد فی سبیل الله،

کسی که در مقابل عوامل گناه صبر کند، مقامش همانند مجاهد در راه خداست.»(34)

آری هر دو مجاهد «فی سبیل الله» اند، با این تفاوت که یکی با دشمن بیرونی (جهاد اصغر) و دیگری با دشمن درونی (جهاد اکبر) می جنگد.

8- در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است:

«ان صبرت ادرکت بصبرک منازل الابرار و ان جزعت اوردک جزعک عذاب النار،

اگر صبر کنی، به خاطر صبر خودبه مقامات ابرار و نیکوکاران می رسی و اگر بی صبری کنی، این بی صبری تو را در عذاب دوزخ وارد می کند.»(35)

9- امام صادق علیه السلام درباره صبر در برابر بلاها و حوادث تلخ زندگی، می فرمایند:

«من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه کان له مثل اجر الف شهید،

هر کس از مؤمنان به بلایی گرفتار شود (و) شکیبایی را از دست ندهد، پاداش هزار شهید دارد».(36)

مرحوم «علامه مجلسی» قدس سره، بعد از ذکر این حدیث در جلد 68 بحار الانوار، این سؤال را مطرح می کند که چگونه این پاداش صحیح است، در حالی که شهید خود ازصابران می باشد، زیرا در برابر دشمن صبر می کند تا شربت شهادت را می نوشددر جواب این سؤال می توان گفت:شهید در برابر تهاجمات دشمن صبر می کند وصابران در مقابل حوادث تلخ زندگی، مانند بیماری ها، ناکامی ها و از دست دادن عزیزان صبر می کنند.

دلیل دیگری بر برتری او نسبت به اجر شهادت، این است که شهادت یک بار است، ولی گرفتاری های تلخ زندگی، هزاران بار تکرار می شود،

10- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله درباره پاداش معنوی صابران می فرمایند:

«من ابتلی فصبر واعطی فشکر و ظلم فغفر اولئک لهم الا من و هم مهتدون،

کسانی که به بلایی مبتلا شود وشکیبایی کند و نعمتی به او برسد و شکر آن را به جا آورد و مورد ستم واقع شود و (با بزرگواری) طرف راببخشد، چنین کسانی امنیت و آرامش (در قیامت دارند) و آنها دایت یافتگانند».(37)

11- امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«الصبر یظهر ما فی بواطن العباد من النور و الصفاءو الجزع یظهر ما فی بواطنهم من الظلمة و الوحشة،

صبر، آنچه را که در درون بندگان خدا ازنور و صفا وجود دارد، آشکار می کند و بی صبری و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت ووحشت است، ظاهر می سازد.»(38)

12- بحث احادیث صبر را با حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام پایان می دهیم:

«الصبر مطیة لا تکبوا و القناعة سیف لا ینبوا،

صبر و شکیبایی مرکبی است که هرگز به زمین نمی خورد و قناعت شمشیری است که هرگز از کار نمی افتد»(39)

این ها بخش مختصری از احادیثی است که درباره اهمیت صبر انسان ها و پاداش شکیبایان وارد شده است.

من از مفصل این قصه مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

پی نوشت ها:
28- میزان الحکم، ج 2، ح 10025.
29- نهج البلاغه، کلمات قصار 82.
30- نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 153.
31- محجة البیضاء، ج 7، ص 106.
32- محجة البیضاء، ج 7، ص 107.
33- غرر الحکم، حدیث 765
34- جامع الاحادیث الشیعه، ج 14، ص 253.
35- شرح غرر الحکم، ح 3713.
36- اصول کافی، ج 2، ص 92.
37- مجمع الانوار، ج 2، ص 526 (حدیث 830)
38- بحار الانوار، ج 68، ص 90، ح 44.
39- بحار الانوار، ج 68، ص 96.

منبع: حوزه نت

چگونه گناه کنیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1393

«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» آیا نمی دانید كه خداوند می بیند(علق/14)

امام خمینی می فرمایند:انسان باید همواره به این نکته توجه داشته باشد که خداوند در هر حالی شاهد و ناظر اعمال و کارهای او است. اگر انسان متوجه باشد که خداوند همه‌جا وجود دارد و در هر حالی اورا می بیند، گناه نمی کند و دائماً مراقب کارهای خودش است. حضرت امام خمینی می­فرمودند: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.[صحیفه نور،انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1362، جلد 13، ص234]
انسان عارف، عالم را محضر خدا و او را شاهد، حاضر و ناظر بر جمیع امور می داند. چنین اعتقادی، نه تنها مانع از انجام گناه و خلاف از انسان می شود؛ بلکه سبب آسان شدن تحمّل سختی ها و مصیبتها نیز می‌گردد. روایت شده که مردی خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت: می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم، مرا موعظه‌ای کن (تا مانع صدور گناه از من شود). امام فرمود: پنج کار انجام بده و بعد از آن، هرچه خواستی گناه کن (وگرنه دست از گناه بکش).
1. روزی خدا را نخور و بعد هرچه خواستی گناه کن. «فاوّلُ ذلک: لا تَأکُل رزقَ اللهِ واذنِب ما شِئتَ.»
2. از ولایت خدا خارج شو و سپس هرچه خواستی گناه کن. «والثانی: اُخرُج مِن ولایهِ اللهِ واذنِب ما شِئتَ.»
3. جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و بعد هرچه خواستی گناه کن. «والثالث: اُطلُب موضِعاً لایَراکَ واذنِب ما شِئتَ.»
4. آنگاه که ملک‌الموت برای قبض روح تو آمد، اگر می توانی او را از خود دور کن و از دستش نجات پیدا کن، برو و هرچه می خواهی گناه کن. «والرّابع: اذا جاءَ مَلکُ الموتِ لِیَقبِضَ روحَکَ فَادفَعهُ عن نفسِکَ واذنِب ما شِئتَ.»
5. وقتی مأمور جهنّم خواست تو را وارد جهنّم کند اگر می توانی داخل نشو و هر چه می خواهی گناه کن. «والخَامس: إذا أدخلکَ مالک فی النّارِ فلا تَدخل فی النّارِ واذنِب ما شِئتَ.»[بحار الانوار، ج75، ص126]

منبع : دفتر امور فرهنگی معاونت تهذیب

اهمیت ازدواج و پیمان زناشویی

نوشته شده توسطرحیمی 31ام اردیبهشت, 1393

قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله:

مَا مِن شَیءٍ أحَبّ إلی الله عزّ و جلّ مِن بیتٍ یُعمَرُ (فِی الإسلام) بالنکاح …

 

اهمیت ازدواج و پیمان زناشویی

روایت اول

قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله:

مَا مِن شَیءٍ أحَبّ إلی الله عزّ و جلّ مِن بیتٍ یُعمَرُ (فِی الإسلام) بالنکاح …؛

هیچ چیزی در نزد خدای متعال محبوب تر از خانه ای نیست که در آن پیمان زناشویی انجام گیرد. (1)

روایت دوم

عَن أبی جَعفَر علیه السلام : قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: إنّ مِنَ القِسمِ المُصلِحِ لِلمَرءِ المُسلِمِ أن یَکُونَ لَهُ المَرأةُ إذا نَظَرَ إلیها سَرّتهُ و إذا غابَ عنها حَفِظَتهُ و إذا أمَرَها أطاعَتهُ؛ امام باقرعلیه السلام فرمود:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: از جمله نصیب ها و قسمت های نیک برای یک مرد مسلمان آن است که همسری داشته باشد که: در وقت نگاه کردن به او خوشحال می گردد و در وقت نبود و غیبت او خود را حفظ می کند و اگر او را فرمان دهد از او اطاعت نماید. (2)

روایت سوم

قال الإمام الباقرعلیه السلام : الرّکعَتانِ یُصَلّیهِما مُتَزَوَّجٌ أفضَلُ مِن رَجُلٍ أعزَبَ یَقُومُ لَیلَهُ و یصُومُ نَهارَهُ؛

دو رکعت نمازی را که شخص متأهلی می خواند بهتر است از شخص مجرد و غیر متأهلی که شب را به شب زنده داری مشغول و روز را روزه دار باشد. (3)

(1). الکافی، ج 5، ص 328.

(2). الکافی، ج 5، ص 327.

(3). تهذیب الأحکام، ج 7، ص 286.

از ارتکاب گناه به ترسیم یا ...؟

نوشته شده توسطرحیمی 18ام اردیبهشت, 1393


پیامبر اکرم(ص) فرمود:

شگفت از کسی که از بیم مرض و بیماری از غذا پرهیز می کند، ولی از ترس آتش دوزخ از گناه پرهیز نمی کند!

سلامت روح مهم تر از سلامت جسم است.

بیماری روح هم خطرناک تر از بیماری جسم است.

علم اخلاق عهده دار تربیت روح و زدودن رذایل اخلاقی و آراستن انسان به کمالات و معنویات است. نتیجه این علم تهذیب نفس و دوری از گناه است.

آنان که از غذای مسموم و ناسالم پرهیز می کنند، از مریض شدن می ترسند.

آیا فساد اخلاق و رشد رذایل در وجود انسان بیماری خطرناکی نیست که از آن واهمه داشته باشیم و از منشأ آن که گناه است بپرهیزیم؟

دوزخ فرجام کار گنه کاران است.

هرچه گناهان بیشتر باشد، شعله های جهنم برای شخص گناهکار برافروخته تر می شود و عذاب او شدیدتر.

شایسته است آنان که نسبت به غذا حساسند و از بیم بیماری غذای آلوده پرهیز می کنند، از نافرمانی خدا هم بپرهیزند، چرا که پیامد آن آتش است.

گنهکار با دست خود هیزم جهنم خویش را فراهم می سازد.


منبع: راه زندگی(حکمتهای نبوی)،ص۵۱.

حاسبو قبل ان تحاسبو در کلام رهبر فرزانه

نوشته شده توسطرحیمی 16ام اسفند, 1392

 


محاسبه نفس ملی یك كار بااهمیت و پرارزش است

اين هم يك توفيق بزرگی است كه در عيد نوروز، در كنار شادی‌ها و زيبائی‌هائی كه در طبيعتِ نوروز وجود دارد، اين فرصت، هر ساله برای ما دست ميدهد كه در چنين روزی در جمع شما مردم، به مسائل كشور و ارزيابی وضع كنونی خود و نگاه به گذشته و آينده‌ی خود بپردازيم؛ با يك نگاه اجمالی، وضع دخل و خرج يكساله‌ی خودمان را در ابعاد كلان ملی بررسی كنیم، محاسبه كنیم؛ محاسبه‌ی نفس ملی، محاسبه‌ی نفس عمومی. همچنان كه در مسائل شخصی، محاسبه‌ی نفس برای ما لازم است ــ كه فرمود: «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا»؛(1) باید محاسبه‌ی كار خود و اعمال خود و حركات شخصی خود را داشته باشیم ــ محاسبه‌ی ملی هم یك كار با‌اهمیت و پرارزش است؛ خودمان را محاسبه كنیم، به خودمان نگاه كنیم؛ آنچه را كه بر ما گذشته است، بار دیگر مورد نظر قرار دهیم؛ از آن درس و عبرت بگیریم، برای آینده بهره ببریم.

1 ) حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر.

از پيامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد خويشتن را بسنجيد، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده كنيد.

وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج ‏16، ص 99 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏67، ص 73.


 

نوشتن خطاهای روزانه توسط شهید باقری

پارسال يا پيرارسال بود كه من شرح حال شهيد افشردى (باقرى) را مي خواندم - به نظرم شرح حال ايشان يا يكى ديگر از همين شهدا بود - در آنجا ذكر شده بود كه ايشان هر روز خطاهاى خود را مي نوشته؛ همين كه در توصيه‌ى علماى اخلاق و در توصيه‌هاى بعضى از احاديث و اينها هم هست كه خطاهاى خودتان را بنويسيد، هر شب خودتان را محاسبه كنيد. او اين چيزها را روى كاغذ مي نوشته. ماها رومان نميشود خودمان بنويسيم، روى كاغذ بياوريم، علنى كنيم؛ ولو بين خودمان و كاغذ. او در يادداشتهاى خود نوشته بود كه مثلاً من شب ديدم امروز اين چند تا گناه را انجام دادم.

اين محاسبه‌ى نفس، خيلى چيز خوبى است. انسان بايد خود را محاسبه كند، بعد يكى يكى از انجام گناهان خود كم كند. ما به بعضى از گناه‌ها عادت كرده‌ايم - گاهى انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت كرده - همت كنيم اينها را يكى يكى كنار بگذاريم؛ اين نقاط ضعف را يكى يكى كم كنيم


 

محاسبه اعمال قبل از مرگ، فرصتی برای اصلاح اعمال

چه خوب است كه انسان - در هر مرتبه و در هر شغلى - وقتى به پشت سر خود نگاه مى‌كند، در يك محاسبه‌ى دقيق و سختگيرانه و بدون مسامحه، فهرستى از كارهايى را مشاهده كند كه قابل ارائه‌ى به پيشگاه الهى است. اين‌كه به ما گفته‌اند: «حاسبوا أنفسكم قبل أن تحاسبوا»(1) و علماى سلوك و اخلاق، محاسبه را يكى از اولين وظائف سالك دانسته‌اند، براى اين است كه ما دائم در حال  خواندن نامه‌ى عمل خودمان باشيم و در روزى كه اين نامه‌ى اعمال خوانده خواهد شد، غافلگير نشويم.

قبل از اين‌كه نامه‌ى اعمال ما در پيشگاه الهى مورد محاسبه و مطالعه قرار بگيرد، خود ما بخوانيم؛ اگر كمبودى هست، اصلاح كنيم؛ اگر نقطه‌ى قوتى در آن هست، خدا را بر آن سپاس بگزاريم. والّا اگر اين محاسبه را انجام ندهيم و غافل بمانيم، آن‌وقت غافلگير مى‌شويم.

امام سجاد در دعاى ابوحمزه عرض مى‌كند: «اللّهم فارحمنى إذا انقطعت حجّتى و كلّ عن جوابك لسانى و طاش عند سؤالك ايّاى لبّى»، در مقابل سؤال الهى حجت انسان و استدلال انسان تمام مى‌شود - به تعبير رائجِ امروز، انسان كم مى‌آورد - زبان انسان از گويائى مى‌افتد و حتّى ذهن و عقل و لبّ انسان هم آشفته مى‌شود؛ «و طاش عند سؤالك ايّاى لبّى»(2).

آنهايى كه خودشان را زير مداقه‌ى يك محاسبه قرار دادند، اميد فرجى دارند. وقتى به نامه‌ى اعمال خود نگاه كرديم و ديديم اين نقاط كمبود وجود دارد، چون هنوز وقت باقيست و عمر باقيست، جبران مى‌كنيم؛ «و أنيبوا إلى ربّكم»(3) - «أنيبوا» يعنى برگرديد و جبران كنيد - اگر ديديم نقاط روشنى وجود دارد، به كمك الهى، به توفيق الهى و به هدايت الهى دلگرم و اميدوار مى‌شويم؛ هم خدا را شكر مى‌گزاريم، هم ادامه مى‌دهيم؛ محاسبه فايده‌اش اين است.


1 )

وسائل الشيعة ، شیخ حر عاملی ج ‏16 ص 99
غررالحكم،آمدی،ص236
بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏67 ، ص 73


« مُحَاسَبَةُ النَّفْسِ، عَنِ النَّبِيِّ ص حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر »
ترجمه :
از پيامبر (ص) نقل شده است: پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد خويشتن را بسنجيد، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده كنيد.

2 )

مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 592 ؛
اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 73 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 89 ؛


… إِلَهِی ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَتْ حَجَّتِی وَ كُلِّ عَنْ جَوَابِكَ لِسَانِی وَ طَاشَ عِنْدَ سُؤَالِكَ إِيَّايَ لُبِّيَ فَيَا عَظِيمٌ رَجَائِی لَا تُخَيِّبْنِی إِذَا اشْتَدَّتْ فَاقَتِی وَ لَا تَرُدَّنِی لِجَهْلِی وَ لَا تَمْنَعُنِی لِقِلَّةِ صَبْرِی أَعْطِنِی لِفَقْرِی وَ ارْحَمْنِی لِضَعْفِي‏
ترجمه :
خدایا بر من رحم كن آنگاه كه دلیل و حجتم قطع شود و زبانم از جواب دادن به تو ضعیف و درمانده شود و عقلم در وقتی كه از من سوال می كنی اشتباه كند پس ای امید فراوانم، هنگامی كه تنگدستی ام سخت گردد، مرا ناامید نگردان و مرا به سبب نادانیم بازنگردان و به خاطر كمی صبرم از من دریغ ندار و به سبب نداریم به من ببخش و به ناتوانیم رحم كن.

3 )

الكافی،ثقة الإسلام كلينى‏ ج1 ص 429؛
تفسيرالقمی،علی بن ابراهیم قمی،ج2،ص250 ؛
إرشادالقلوب،دیلمی،ج1،ص5 ؛
بحارالأنوار،مجلسی،ج84،ص229 ؛



سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الِاسْتِطَاعَةِ وَ قَوْلِ النَّاسِ فَقَال‏ …فَقَالَ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ يَعْنِی بِالْإِمَامِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ يَعْنِی الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَ الْجِبْتُ وَ الطَّاغُوتُ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ الْعِبَادَةُ طَاعَةُ النَّاسِ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ ثُمَّ جَزَاهُمْ فَقَالَ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِی الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ الْإِمَامُ يُبَشِّرُهُمْ بِقِيَامِ الْقَائِمِ وَ بِظُهُورِهِ وَ بِقَتْلِ أَعْدَائِهِمْ وَ بِالنَّجَاةِ فِی الْآخِرَةِ وَ الْوُرُودِ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ عَلَى الْحَوْضِ.
ترجمه :
….و فرموده است: «كسانى كه باو (يعنى بامام) ايمان آورده و گراميش داشته و ياريش كرده‏ اند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى كرده ‏اند ايشان رستگارانند- 157سوره 7-» يعنى كسانى كه از پرستش جبت و طاغوت دورى گزيدند و جبت و طاغوت. فلان و فلان و فلان است و پرستش اطاعت مردم است از ايشان. باز خدا فرمايد: «بسوى پروردگار خود باز گرديد و تسليم او شويد- 54 سوره 39-» سپس ايشان را پاداش داده و فرموده: «بشارت در زندگى دنيا و آخرت براى آنهاست- 64 سوره 10» و امام ايشان را بقيام و ظهور حضرت قائم و بكشته شدن دشمنانشان و نجات در آخرت و دورود بر محمد صلّى اللَّه على محمد و آله الصادقين بشارت دهد.

 

حفظ انقلاب با رعایت تقوا

اين جبهه، فقط با تقوا پيش خواهد رفت. اين نظام، جز با رعايت تقوا و طهارت و پاكى و محاسبه‌ى دقيق و صحيح و حسابرسىِ هركدامِ ما از خودش - «حاسبوا انفسكم»(1) - پيش نخواهد رفت. اشتباه است اگر كسى خيال كند همان كارهايى كه ديگر حكومتها و ديگر كارگزاران دولتها در دنيا مى‌كنند، ما هم همانها را بكنيم. ما اصولى داريم، ما روشهاى مخصوص به خودمان را داريم؛ اينها متعلق به اسلام است. اين اصول بايد بر دنيا حاكم بشود؛ نه اين‌كه اصول غلط دنياى جاهلى و استكبارى، خودش را بر ما تحميل بكند.
1 )

وسائل الشيعة ، شیخ حر عاملی ج ‏16 ص 99
غررالحكم،آمدی،ص236
بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏67 ، ص 73


« مُحَاسَبَةُ النَّفْسِ، عَنِ النَّبِيِّ ص حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر »
ترجمه :
از پيامبر (ص) نقل شده است: پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و
قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد خويشتن را بسنجيد، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده كنيد.

 

اعراب گذاری هوشمند احادیث

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1392

جهت  اعراب گذاری هوشمند احادیث که اعراب ندارد ، کلیک نمایید

التماس دعا موفق باشید.

شادی روح معصومین علیهم السلام صلوات

اعراب گذاري هوشمند احاديث، بر اساس منطق قیاس و استنتاج احتمالی اقدام به شناخت اعراب کلمات می کند. از آنجا که تشخيص اعراب کلمات ارتباطی تام با حجم اطلاعات وارد شده قبلي دارد، برای آموزش اولیه، از متون اعراب گذاری شده معتبر 70 جلد کتاب حديثي شيعه استفاده شده است. برآوردهاي اوليه، درصد خطای کمتر از 10 را براي احاديث شيعه نشان مي دهد. از اين رو متن اعراب گذاري شده برنامه نيازمند تصحيح افراد خبره است. شايان ذکر است که منظور از اعراب، حرکات پيشنهادي براي همه حروف است نه صرفا حرف آخر کلمه.


والدینی که فرزند دختر دارند؛

نوشته شده توسطرحیمی 30ام آبان, 1392

قال رَسولُ الله (ص):

مَن کانَت لَهُ إبنةٌ فَاللهُ فِی عَونِهِ وَ نُصرَتِهِ وَ بَرَکتِهِ وَ مَغفِرَتِهِ.



 

حدیث زندگی- والدینی که فرزند دختر دارند؛

قال رَسولُ اللهِ:

البَناتُ مُبارَکاتٌ؛ (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 115)

دختران مایه­ ی برکت هستند.

 

مَن کانَت لَهُ إبنةٌ فَاللهُ فِی عَونِهِ وَ نُصرَتِهِ وَ بَرَکتِهِ وَ مَغفِرَتِهِ؛(مستدرک الوسائل، ج 15، ص 115)

شخصی که دارای یک فرزند دختر باشد خدای متعال کمک کار و معین او بوده و برکت و مغفرتش را شامل او خواهد ساخت.

 

مَا مِن بَیتٍ فیه البَناتُ إلّا نَزَلَت کُلَّ یَومٍ علیه إثنَتا عَشَرَةَ بَرَکةً وَ رَحمَةً مِن السّماءِ وَ لاَ تَنقَطِعُ زیارَةُ المَلائکةِ مِن ذلک البَیت؛

در هر روز دوازده برکت و رحمت الهی بر خانه ای که در آن دختران زندگی می کنند نازل می گردد.(جامع الأخبار، ص 285، فصل62 )


ثواب خوشحال كردن بانوان مَحرم به انسان

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :

إنّ اللّه‏َ تباركَ وتعالى علَى الإناثِ أرأفُ مِنهُ علَى الذُّكورِ ، وما مِن رجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً علَى امرأةٍ بَينَهُ وبَينَها حُرمَةٌ ، إلاّ فَرَّحَةُ اللّه‏ُ تعالى يَومَ القِيامَةِ .

خداوند تبارك و تعالى به زنان مهربانتر از مردان است . هيچ مردى نيست كه زنى از محارم خود را خوشحال سازد ، مگر اين كه خداوند متعال در روز قيامت او را شادمان گرداند .

الكافي : 6 / 6 / 7 منتخب ميزان الحكمة : 612


رَحِمَ اللّه‏ُ اَبَا البَناتِ، اَلبَناتُ مُبارَكاتٌ مُحَبِّباتٌ وَ البَنونَ مُبَشِّراتٌ وَ هُنَّ الباقياتُ الصّالِحاتُ؛

رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است! دختران، با بركت و دوست داشتنى ‏اند و پسران، مژده آورند. دختران باقيات الصالحات (بازماندگان شايسته)اند.

مستدرك الوسائل ج 15، ص 115، ح 17700

ويژگي هاي دختران در نگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم

البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ الُمجَهَّزاتُ المُبارَكاتُ .

اين دخترانند كه دلسوز و مددكار و با بركتند .

كنزالعمّال : 45399 منتخب ميزان الحكمة : 612

توصيه ي رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - درباره ي دختران

لا تَكرَهوا البَناتَ؛ فإنَّهُنَّ المُؤنِساتُ الغالِياتُ .

دختران(خود) را ناخوش نداريد ؛ زيرا آنها مونس‏هاى گرانبهايى هستند .

كنزالعمّال : 45374 منتخب ميزان الحكمة : 612

قال صادق علیه السلام:

اَلبَنونَ نَعيمٌ وَ البَناتُ حَسَناتٌ وَ اللّه‏ُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ ، وَ يُثيبُ عَلَى الحَسَناتِ ؛

پسران، نعمت‏ اند و دختران خوبى. خداوند ، از نعمت‏ها سؤال مى ‏كند و به خوبى ‏ها پاداش مى‏ دهد .

الكافي : 6 / 7 / 12 منتخب ميزان الحكمة : 612


اِذا بَلَغَتِ الجاريَةُ سِتَّ سِنينَ فَلا تُقَبِّلها و َالغُلامُ لا يُقَـبِّلُ المَراَ ةَ اِذا جاوَزَ سَبعَ سِنينَ؛

چون دختر [نامحرم] شش ساله شد ، او را مبوس و پسر نيز چون از هفت سالگى گذشت ، زن [نامحرم] را نبوسد.

مكارم الأخلاق ص 223

صفات دوست ایمانی

نوشته شده توسطرحیمی 7ام مهر, 1392

شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه .

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:

اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْيُسْرشافی، صفحه‌ى 652

فى الكافى، عن الصّادق (عليه‌السّلام): «اختبروا اخوانكم بخصلتين». اخوان، منظور مطلق معاشرين، على‌الظاهر نيست. يعنى آن كسانى كه مي خواهيد به عنوان برادران خود و افرادى كه با آنها صداقت داريد، افراد نزديك، كسانى را كه به اين عنوان مي خواهيد انتخاب كنيد، اين دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه كنيد. «فان كانتا فيهم»؛ اگر اين دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ يعنى فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لايعزب عنه مثقال ذرّة»(1) كه در قرآن كريم هست. دورى كنيد از آنها. از آنها رو بپوشانيد و دورى كنيد.

اين دو صفت چيست؟ «محافظة على الصّلوات فى مواقيتها». يكى اين [كه محافظ نماز باشند]. در مواقيت، لابد مراد مواقيت فضيلت است؛ و الّا مطلق مواقيت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اينكه خب، اگر كسى نكند اين كار را، فاسق است. ميخواهند بفرمايند كه اهل نماز در وقت خود باشد، يعنى وقت فضيلت. مرحوم آقاى بهجت (رضوان اللَّه عليه) -[كه] مكرر اين را از ايشان ما شنيديم، هم خودمان شنيديم، هم بالواسطه ديگران هم نقل كردند- ميگفتند استادشان - على‌الظّاهر مرحوم آقاى قاضى مثلاً - به ايشان گفتند كه اگر كسى نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم براى نجات او، يا براى مثلاً رسيدن او به درجات بالا؛ يك همچين تعبيرى. بنده يك وقت از ايشان پرسيدم كه لابد نماز خوب ديگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابىِ با توجه، در اول وقت. اگر اين را كسى مراعات بكند، اين خودش يك عاملى است كه انسان را عروج ميدهد و به مراتب بالاى توحيدى ميرساند. يكى اين.

«و البرّ فى الاخوان فى العسر و اليسر». صفت دوم هم يك صفت اجتماعى است. اوّلى صفت فردى بود، بينه و بين اللَّه بود؛ اين دومى بينه و بين النّاس است. كسى باشد كه صفتش اين باشد، كه به برادرانش نيكى مي كند؛ هم در عسر، هم در يسر. حالا اين عسر و يسر، چه عسر و يسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختى هم باشد، بالاخره كمك مي كند؛ حالا تنگدستى دارد، مالى ندارد كه كمك بكند، اما مي تواند تسلا بدهد، با زبان كمك كند، با آبرو كمك كند؛ هم ممكن است مراد عسر و يسر خود اين كمك كننده باشد، هم عسر و يسر آن كمك شونده باشد؛ چون بعضى‌ها هستند، به انسان حاضرند كمك كنند، وقتى كه حال انسان خوب است؛ وقتى اقبال به سمت كسى هست، حاضرند به او كمك كنند؛ محبت ميكنند، كمك ميكنند؛ به مجرد اينكه اقبال از او رو برگرداند، اينها هم رو برميگردانند. بله، وقتى كه اقبال از او ادبار كرد، اينها هم ادبار ميكنند. نه، اينجور نباشد؛ در همه‌ى حالاتِ برادرش به او كمك كند و نيكى كند.

منبع:

با ناز و عشوه سخن نگوئید.( آیه های زندگی )

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1392

يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي … . ﴿احزاب،۳۲﴾

تفسیر نمونه

در آيات گذشته سخن از موقعيت و مسئوليت سنگين همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) بود، در آيات مورد بحث اين موضوع همچنان ادامه مى يابد و طى آياتى دستوراتی مهم به همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم)  مى دهد:

شما به خاطر انتسابتان به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از يك سو، و قرار گرفتنتان در كانون وحى و شنيدن آيات قرآن و تعليمات اسلام از سوى ديگر داراى موقعيت خاصى هستيد كه مى توانيد سرمشقى براى همه زنان باشيد، چه در مسير تقوا و چه در مسير گناه .

بنابر اين موقعيت خود را درك كنيد و مسئوليت سنگين خويش را به فراموشى نسپاريد و بدانيد كه اگر تقوا پيشه كنيد در پيشگاه خدا مقام بسيار ممتازى خواهيد داشت .

بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص ‍ دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤ كدتر و جديترى از اين كار پرهيز كند.

درباره ی خانواده های محترم طلاب و اهل علم نیز همین طور است.

به هر حال اين تعبير نشان مى دهد كه جاهليت ديگرى همچون جاهليت عرب در پيش است كه ما امروز در عصر خود آثار اين پيش گوئى قرآن در دنياى متمدن مادى را مى بينيم ، ولى مفسران پيشين نظر به اينكه چنين امرى را پيش بينى نمى كردند، براى تفسير اين كلمه به زحمت افتاده بودند لذا جاهليت اولى را به فاصله ميان آدم و نوح ، و يا فاصله ميان عصر داود و سليمان كه زنان با پيراهنهاى بدننما بيرون مى آمدند، تفسير كرده اند، تا جاهليت قبل از اسلام را جاهليت ثانيه بدانند!.

ولى چنانكه گفتيم نيازى به اين سخنان نيست ، بلكه ظاهر اين است جاهليت اولى همان جاهليت قبل از اسلام است كه در جاى ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده است (سوره آل عمران آيه 143 و سوره مائده آيه 50 و سوره فتح آيه 26) و جاهليت ثانيه ، جاهليتى است كه بعدا پيدا خواهد شد.


تفسیر المیزان

در تفسیر گرانسنگ المیزان پس از ترجمه ی این آیه و بیان مقدماتی، مرحوم علامه ی طباطبائی (رحمة الله علیه) با اشاره به آیه ی (وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ) می فرمایند: كلمه” قنوت” به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند، و كلمه “اعتاد” به معناى تهيه كردن است، و رزق كريم مصداق بارزش بهشت است.

و معناى آيه اين است كه:

هر يك از شما همسران رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) براى خدا و رسول او خاضع شود، و يا ملازم اطاعت و خضوع براى خدا و رسول باشد، و عمل صالح كند، اجرش را دو باره مى‏دهيم، يعنى دو برابر مى‏دهيم، و برايش رزقى كريم، يعنى بهشت آماده مى‏كنيم.

با اينكه اين امور بين زنان پيغمبر و ساير زنان مشترك است. پس از اينجا مى فهميم كه آوردن جمله «شما مثل ساير زنان نيستيد» براى تاكيد است، و مى خواهد اين تكاليف را بر آنان تاكيد كند، و گويا مى فرمايد شما چون مثل ديگران نيستيد، واجب است در امتثال اين تكاليف كوشش و رعايت بيشترى بكنيد، و در دين خدا بيشتر از ساير زنان احتياط به خرج دهيد.

بنابراین همسران طلاب و اهل علم در قبال سنگین تر بودن بار مسئولیت شان، از نعمت ها و برکات الهی بیشتری برخوردارند.


تفسیر نور

1.       حساب خانواده‏ى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. (يا نساء النبى لستن كاحد من النساء) موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است.

2.        وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى ساده‏اى داشتند هشدار داده مى‏شود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. (يا نساء النبّى… فلا تخضعن…)

3.        با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. (اِن اتّقيتنّ فلا تخضعن بالقول)

4.        قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مى‏كند. (فلا تخضعن بالقول)

5.        تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّي  نداشته باشند. (لاتخضعن… فيطمع)

6.        افراد آلوده، از مقدّسات نيز دست طمع بر نمى‏دارند. (يا نساء النبّي… فيطمع الّذي فى قلبه مرض)

7.        نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. (فيطمع الّذى فى قلبه مرض)

8.        در جامعه‏ى نبوى نيز همه‏ى افراد سالم نيستند. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)

9.        نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. (الّذي فى قلبه مرض) و نفرمود (الّذين فى قلوبهم)

10.     چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. (فى قلبه مرض)

11.     گرچه كسى كه بيمار دل است مشكل دارد، (فى قلبه مرض) امّا من نبايد كارى كنم كه او را تحريك كند. (فلا تخضعن… فيطمع)

12.     طورى سخن بگوييد كه هم محتوا خوب باشد (قولاً معروفا) و هم شيوه، سالم باشد. (فلا تخضعن بالقول) چند اصل مهم در نهى از منكر كه از اين آيه استخراج مى‏شود:

1-        از موقعيّت خانوادگى افراد كمك بگيريم. (يا نساء النّبيّ)

2-       از موقعيّت اجتماعى افراد استفاده كنيم. (لَستُنّ كاَحدّ من النساء)

3-       القابى را به كار ببريم كه محبوب همه است. (اِن اتّقيتُنّ)

4-       از ساده‏ترين كار شروع كنيم. (فلا تخضعن بالقول)

5-       از بزرگان و خودى‏ها شروع كنيم. (يا نساء النّبيّ)

6-       از سرچشمه‏ى گناهان نهى كنيم. (فلا تَخضعنَ بالقول فيطمع)

7-       از رفتارها و انحرافات كوچك غافل نباشيم. (فلا تَخضعنَ بالقول)

8-       عوارض و پيامدهاى فساد و انحراف را بيان كنيم. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)

9-       امر به معروف و نهى از منكر در كنار هم باشد. (فلا تخضعن - قلن)

10-    حتّى براى جلوگيرى از يك منكر از يك فرد اقدام كنيم. (فيطمع الّذي) نفرمود: «فيطمع الّذين»

11-    با هوس و آرزوى گناه هم بايد مبارزه كرد تا چه رسد به خود گناه. (فيطمع)

منبع:http://khanevadeh.tahzib-howzeh.ir

شما جزء کدام دسته از عبادت کنندگان هستید؟

نوشته شده توسطرحیمی 12ام شهریور, 1392

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در سخنی حکیمانه، عبادت کنندگان را به سه گروه مشخص تقسیم می کند و می فرمایند:

(انٌ قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجٌار)

گروهی از مردم بندگی و عبادت را نوعی داد و ستد می دانند و با خدا وارد معامله می شوند؛ یعنی از این کار به عنوان ابزار و وسیله کسب درآمد و به دست آوردن منفعت، اعم از دنیوی و یا اخروی، مثل بهشتی شدن استفاده می کنند.

(و انٌ قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید)

گروهی از ترس و وحشت و برای جلوگیری از فرو افتادن در آتش خشم و غضب خداوند او را عبادت می کنند؛ که این نیز عبادتی بی ارزش و از نوع ترس آدمهای ضعیف از قوی است.

(وانٌ قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار)

گروهی دیگر عبادتشان سپاسگزاری از خداوند در برابر نعمتهای فراوانی است که به آنان عنایت فرموده است.

نهج البلاغه حکمت 237.