« وظايف اخلاقي مرد در برابر همسرش...(اظهار محبت به زن،تأمين آسايش خانواده و...) | حراج عفاف دختران ایرانی در منازل سفرا » |
با ناز و عشوه سخن نگوئید.( آیه های زندگی )
نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1392يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي … . ﴿احزاب،۳۲﴾
تفسیر نمونه
در آيات گذشته سخن از موقعيت و مسئوليت سنگين همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) بود، در آيات مورد بحث اين موضوع همچنان ادامه مى يابد و طى آياتى دستوراتی مهم به همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) مى دهد:
شما به خاطر انتسابتان به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از يك سو، و قرار گرفتنتان در كانون وحى و شنيدن آيات قرآن و تعليمات اسلام از سوى ديگر داراى موقعيت خاصى هستيد كه مى توانيد سرمشقى براى همه زنان باشيد، چه در مسير تقوا و چه در مسير گناه .
بنابر اين موقعيت خود را درك كنيد و مسئوليت سنگين خويش را به فراموشى نسپاريد و بدانيد كه اگر تقوا پيشه كنيد در پيشگاه خدا مقام بسيار ممتازى خواهيد داشت .
بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤ كدتر و جديترى از اين كار پرهيز كند.
درباره ی خانواده های محترم طلاب و اهل علم نیز همین طور است.
به هر حال اين تعبير نشان مى دهد كه جاهليت ديگرى همچون جاهليت عرب در پيش است كه ما امروز در عصر خود آثار اين پيش گوئى قرآن در دنياى متمدن مادى را مى بينيم ، ولى مفسران پيشين نظر به اينكه چنين امرى را پيش بينى نمى كردند، براى تفسير اين كلمه به زحمت افتاده بودند لذا جاهليت اولى را به فاصله ميان آدم و نوح ، و يا فاصله ميان عصر داود و سليمان كه زنان با پيراهنهاى بدننما بيرون مى آمدند، تفسير كرده اند، تا جاهليت قبل از اسلام را جاهليت ثانيه بدانند!.
ولى چنانكه گفتيم نيازى به اين سخنان نيست ، بلكه ظاهر اين است جاهليت اولى همان جاهليت قبل از اسلام است كه در جاى ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده است (سوره آل عمران آيه 143 و سوره مائده آيه 50 و سوره فتح آيه 26) و جاهليت ثانيه ، جاهليتى است كه بعدا پيدا خواهد شد.
تفسیر المیزان
در تفسیر گرانسنگ المیزان پس از ترجمه ی این آیه و بیان مقدماتی، مرحوم علامه ی طباطبائی (رحمة الله علیه) با اشاره به آیه ی (وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ) می فرمایند: كلمه” قنوت” به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند، و كلمه “اعتاد” به معناى تهيه كردن است، و رزق كريم مصداق بارزش بهشت است.
و معناى آيه اين است كه:
هر يك از شما همسران رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) براى خدا و رسول او خاضع شود، و يا ملازم اطاعت و خضوع براى خدا و رسول باشد، و عمل صالح كند، اجرش را دو باره مىدهيم، يعنى دو برابر مىدهيم، و برايش رزقى كريم، يعنى بهشت آماده مىكنيم.
با اينكه اين امور بين زنان پيغمبر و ساير زنان مشترك است. پس از اينجا مى فهميم كه آوردن جمله «شما مثل ساير زنان نيستيد» براى تاكيد است، و مى خواهد اين تكاليف را بر آنان تاكيد كند، و گويا مى فرمايد شما چون مثل ديگران نيستيد، واجب است در امتثال اين تكاليف كوشش و رعايت بيشترى بكنيد، و در دين خدا بيشتر از ساير زنان احتياط به خرج دهيد.
بنابراین همسران طلاب و اهل علم در قبال سنگین تر بودن بار مسئولیت شان، از نعمت ها و برکات الهی بیشتری برخوردارند.
تفسیر نور
1. حساب خانوادهى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. (يا نساء النبى لستن كاحد من النساء) موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است.
2. وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى سادهاى داشتند هشدار داده مىشود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. (يا نساء النبّى… فلا تخضعن…)
3. با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. (اِن اتّقيتنّ فلا تخضعن بالقول)
4. قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مىكند. (فلا تخضعن بالقول)
5. تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّي نداشته باشند. (لاتخضعن… فيطمع)
6. افراد آلوده، از مقدّسات نيز دست طمع بر نمىدارند. (يا نساء النبّي… فيطمع الّذي فى قلبه مرض)
7. نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. (فيطمع الّذى فى قلبه مرض)
8. در جامعهى نبوى نيز همهى افراد سالم نيستند. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)
9. نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. (الّذي فى قلبه مرض) و نفرمود (الّذين فى قلوبهم)
10. چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. (فى قلبه مرض)
11. گرچه كسى كه بيمار دل است مشكل دارد، (فى قلبه مرض) امّا من نبايد كارى كنم كه او را تحريك كند. (فلا تخضعن… فيطمع)
12. طورى سخن بگوييد كه هم محتوا خوب باشد (قولاً معروفا) و هم شيوه، سالم باشد. (فلا تخضعن بالقول) چند اصل مهم در نهى از منكر كه از اين آيه استخراج مىشود:
1- از موقعيّت خانوادگى افراد كمك بگيريم. (يا نساء النّبيّ)
2- از موقعيّت اجتماعى افراد استفاده كنيم. (لَستُنّ كاَحدّ من النساء)
3- القابى را به كار ببريم كه محبوب همه است. (اِن اتّقيتُنّ)
4- از سادهترين كار شروع كنيم. (فلا تخضعن بالقول)
5- از بزرگان و خودىها شروع كنيم. (يا نساء النّبيّ)
6- از سرچشمهى گناهان نهى كنيم. (فلا تَخضعنَ بالقول فيطمع)
7- از رفتارها و انحرافات كوچك غافل نباشيم. (فلا تَخضعنَ بالقول)
8- عوارض و پيامدهاى فساد و انحراف را بيان كنيم. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)
9- امر به معروف و نهى از منكر در كنار هم باشد. (فلا تخضعن - قلن)
10- حتّى براى جلوگيرى از يك منكر از يك فرد اقدام كنيم. (فيطمع الّذي) نفرمود: «فيطمع الّذين»
11- با هوس و آرزوى گناه هم بايد مبارزه كرد تا چه رسد به خود گناه. (فيطمع)
با سلام
متشکرم از شما
از ذوق شما در مطالب متشکرم
موفق باشید
سلام علیکم مهربان من!خدایا به زنان ما عفت زینبی و به مردان ما غیرت علوی عنایت فرما. ممنونم از تلاش هر روزتان.اجرتان با بی بی زینب کبری سلام الله علیها
سلام
ممنون مطلب مفیدی بود
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
یک روز خیلی ناگهانی به ابراهیم گفتم:
«به خاطر این چشم ها هم که شده بالاخره یک روز شهید می شی!»
چشم هایش درخشید و پرسید: «چرا؟»
یک دفعه از حرفی که زده بودم پشیمان شدم.
خواستم بگویم «ولش کن!» می خواستم بحث را عوض کنم اما نمی شد.
چیزی قلمبه شده بود و راه گلویم را بسته بود.آهی کشیدم و گفتم:
«چون خدا به این چشم ها هم جمال داده هم کمال!
چون این چشم ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده و اشک های زیادی ریخته!»
از خاطرات همسر شهیـــــــــــد حاج ابـــــــــــراهیــــم همـــــت
الحاقیات:
- ac97290d4ed7d3fcdd42bc48d2bc2df2-425.jpg - ضمیمه یافت نشد!
فرم در حال بارگذاری ...